قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

استاد هادی سروش: «نادانان و تندروها» از عرصه تصمیم گیری های کلان جدا شوند

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: «نادانان و تندروها» از عرصه تصمیم گیری های کلان جدا شوند

انتشار :‌ شنبه ۲۹ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۴:۲۴

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در مطلبی با عنوان «توصیه و تهدید دین درباره جامعه گرفتارِ ناخردان و تندروها» نوشت: در اینکه در حساس ترین شرائط هستیم تردیدی نیست و مورد اتفاق نظر همه اقشار و همه رجال سیاسی و غیر سیاسی است. در چنین شرائطی نیاز جامعه به افراد پخته ای که تجربه ها اندوخته اند و دارای نیروی عقل و فهم خردمندی هستند، دوچندان است.

و البته در همین شرایط است که بی خردان و یا کسانی که داعیه ریاست دارند به دنبال “کاسبی” راه افتاده و می خواهند از بازار آشفته اجتماعی و سیاسی برای خود و هم فکران خود بهره ای ببرند!

امام صادق (ع) که در بدترین شرایط استبدادی بنی عباس حضور دارد دو خطر را می بیند؛ از یک سوی، نظام نوپا استبداد عباسیین بر جان و مال و دین مردم طمع کرده اند!

و از سوی دیگر، برخی جاهلان بی خبر از موازین دینی در امور سیاسی و نیز فرصت طلبان ریاست طلب با رفتارشان هم سو با دشمن هستند!

در شرایطی که هست و نیست انسانها در تصمیمات غلط جاهلان و رفتار تندروی های ریاست طلب قرار می گیرد، امام صادق (ع) در نامه ای به شیعیانش درخواستِ دل سوزی و هدایتگری و ورود به عرصه می کند و در صورت عدم پاسخ، آنان را تهدید به نفرین کرده است.

متن نامه امام صادق (ع) چنین است؛ «امام صادق عليه السلام ـ در نامه اى به شيعيان ـ نوشت: بايد افراد پخته و خردمند شما براى نادانان و رياست طلبان دل بسوزانند [و نصيحت و ارشادشان كنند] و گر نه لعن و نفرين من به همه شما مى رسد؛ در قَد كَتَبَ إلَى الشّيعَةِ ـ : لَيَعطِفَنَّ ذَوو السِّنِّ مِنكُم و النُهى عَلى ذَوي الجَهلِ و طُلاّبِ الرِّئاسَةِ، أو لَتُصيبَنَّكُم لَعنَتي أجمَعينَ. [روضه کافی، ح ۱۵۲]»

طبق فرمایش امام صادق (ع) که از جایگاه دین برخاسته؛ جامعه دینی وقتی گرفتار افراد کوته بین و یا ریاست طلب می شود، وظیفه خردمندان و چهره های عاقل و فهمیده است که وارد شوند تا با تمام تلاش مانع تباه شدن دین و تضییع حقوقِ انسانها، و سقوط اجتماعی و سیاسی، شوند و این جهاد مهم به ثمر نمی نشیند مگر اینکه نادانان و تندروها از عرصه تصمیم گیری های کلان جدا شوند.

  • برچسب ها
  • استاد هادی سروش
  • حاکمان جامعه
  • عرصه تصمیم گیری
  • نابخردان

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: «فساد اقتصادی» و «تضییع بیت المال» بنی امیه...

استاد هادی سروش: «شرح صدر» یعنی از عناوین و قیود خارج...

استاد هادی سروش: زیارت خود را محدود به حوائج دنیوی نکنیم/چهره...

علل توجه به ۷ صفر و امام حسن مجتبی (ع)/ محافل...

ضرورت بازگشت به «اخلاقِ سجادی» بعد از جنگ ۱۲ روزه: نوشتاری...

از رسانه ها/ فرصت‌هایی که غنیمت شمرده نشد

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

توصیه و تهدید دین درباره جامعه گرفتارِ ناخردان و تندروها !  ✍️ هادی سروش

🔰 توصیه و تهدید دین درباره جامعه گرفتارِ ناخردان و تندروها !

✍️ هادی سروش


🔴 در اینکه در حساس ترین شرائط هستیم تردیدی نیست و مورد اتفاق نظر همه اقشار و همه رجال سیاسی و غیر سیاسی است .

🔸در چنین شرائطی نیاز جامعه به افراد پخته ای که تجربه ها اندوخته اند و دارای نیروی عقل و فهم خردمندی هستند ، دوچندان است.
والبته در همین شرائط است که بی خردان و یا کسانی که داعیه ریاست دارند بدنبال "کاسبی" راه افتاده و میخواهند از بازار آشفته اجتماعی و سیاسی برای خود و هم فکران خود بهره ای ببرند!

🔴 امام صادق (ع) که در بدترین شرائط استبدادی بنی عباس حضور دارد دو خطر را می بیند ؛
از یک سوی ، نظام نوپا استبداد عباسیین بر جان و مال و دین مردم طمع کرده اند !
و از سوی دیگر ، برخی جاهلان بی خبر از موازین دینی در امور سیاسی ، و نیز فرصت طلبان ریاست طلب با رفتارشان هم سو با دشمن هستند !

🔴 در شرائطی که هست و نیست انسانها در تصمیمات غلط جاهلان و رفتار تندروی های ریاست طلب قرار می گیرد ، امام صادق (ع) در نامه ای به شیعیانش درخواستِ دل سوزی و هدایتگری و ورود به عرصه میکند ، و در صورت عدم پاسخ ، آنان را تهدید به نفرین کرده است.

🔹 متن نامه امام صادق (ع) چنین است؛
" امام صادق عليه السلام ـ در نامه اى به شيعيان ـ نوشت : بايد افراد پخته و خردمند شما براى نادانان و رياست طلبان دل بسوزانند [و نصيحت و ارشادشان كنند] و گر نه لعن و نفرين من به همه شما مى رسد. ؛ در قَد كَتَبَ إلَى الشّيعَةِ ـ : لَيَعطِفَنَّ ذَوو السِّنِّ مِنكُم و النُهى عَلى ذَوي الجَهلِ و طُلاّبِ الرِّئاسَةِ ، أو لَتُصيبَنَّكُم لَعنَتي أجمَعينَ . [روضه کافی، ح ۱۵۲]

✅ طبق فرمایش امام صادق (ع) که از جایگاه دین برخاسته ؛ جامعه دینی وقتی گرفتار افراد کوته بین و یا ریاست طلب می شود ، وظیفه خردمندان و چهره های عاقل و فهمیده است که وارد شوند تا از تباه شدن دین ، و تضییع حقوقِ انسانها ، و سقوط اجتماعی و سیاسی ، با تمام تلاش مانع شوند.
و این جهاد مهم به ثمر نمی نشیند مگر اینکه نادانان و تندروها را از عرصه تصمیم گیری های کلان جدا شوند.


https://t.me/soroushmarefat

«مواجهه دو تفکر؛ جامعه درگیرِ مبارزه خونین و یا جامعه امیدبخش و زندگی آفرین»؛ نوشتاری از استاد هادی

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

«مواجهه دو تفکر؛ جامعه درگیرِ مبارزه خونین و یا جامعه امیدبخش و زندگی آفرین»؛ نوشتاری از استاد هادی سروش

انتشار :‌ چهارشنبه ۲۶ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۰:۰۵

شفقنا- استاد هادی سروش نوشت: «حساسیت و فریاد بر سر ظالم داخلی و خارجی و عدم عون او ، و نیز برخورد با دشمن مهاجم یک حکم فطری است. اما شگفتی ازآنجاست که عده ای در برابر ظلم های پیش رو خاموشی می گزینند ، ولی در ایجاد زمینه هجوم دشمن خارجی و دادنِ بهانه دست او که نه با منطقِ عقل سازگار است و نه با سیره اهلبیت سلام الله اجمعین ، سخت فعالیت دارند !»

به گزارش شفقنا حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری با عنوان «مواجهه دو تفکر ؛ جامعه درگیرِ مبارزه خونین و یا جامعه امیدبخش و زندگی آفرین» نوشت:
در تاریخ، همیشه عده ای اندک، ولی پر سر و صدا و نیز صاحب مواهب و منافع مالی بوده اند که شعار جنگ داده و به تحریک دشمن پرداخته و حتا گاهی وارد میدان هم می شدند و خون می ریختند و خون شان ریخته می شد! و نتیجه مبارزه آنان چیزی جز “سختیِ زندگی مردم” نبود!

جهاد ابتدایی و شروع در مبارزه خونین

از این روست که جهاد ابتدایی که شروع مبارزه خونین با دشمن است، اگر جائز باشد به زمان “پیامبر و امام معصوم” منحصر است و در زمان “غیبت” به فتوای فقهیان جائز نیست.

در این مسئله روشن ، افرادی از خاندان بنی هاشم‌ ، از “امامان” جلو افتاده و اعلام جهاد کردند و در نتیجه ؛ اهلبیت (ع) را به موضع گیری منفی وانهاده ، و زندگی را بر مردم سخت کردند!

پیش فعالانِ مبارزات خونین

از انحرافاتِ سنگین افرادی که پیس فعالی مبارزه دارند این است که خود را نماینده خدا دانسته و تمام علم و قدرت را در انحصار تفکر خود در آورده و تمام کُشت و کُشتار و فقر تحمیلی بر جامعه را با “قضا و قدر” توجیه می کنند!

گفتگویِ یحیی که فرزند “زيد بن على” -چهره جهاد و مبارزه و جنگ بابنی امیه- با یکی از اصحاب امام صادق (ع) به بنام متوکل بن هارون درخور توجه است.

پیش فعالانِ مبارزات خونین خود را تمام‌ علم و آگاهی ، و نماینده خدا می دانند!

ابن هارون گوید : در حج با فرزند زید بن علی ديدار كردم او از حال امام جعفرصادق(ع) جويا شد. و من گفتم: از ایشان شنيدم فرمود: تو را مانند پدرت [زید بن علی] می کشتند و پيكرت بر دار خواهند کرد! او وقتی این خبر را شنید ، چهره درهم كشيد و گفت: «خدا هرچه را بخواهد و هر سرنوشتی را محو یا اثبات می‌کند و هرچه را بخواهد نگاه مى‌دارد و ام الكتاب در نزد اوست.» و ادامه داد ؛ خداوند اين دين را به ما مؤيد ساخته ، و به ما علم و شمشير داده ، و اين دو ويژه‌ی ماست. در حالیكه به پسر عموی‌ ما [امام صادق] تنها علم عطا كرده است! ؛ “ان الله اید هذا الامر بنا و جعل لنا العلم و السیف فجمعا لنا و خص بنو عمنا بالعلم وحده” .

اعتراف مهم ؛ امام باقر و امام صادق میخواهند ؛ مردم زندگی کنند

ابن هارون گوید؛ به وی گفتم: پس چگونه است مردم به پسر عموی شما جعفر بن محمد (ع) گرايشی بسیار بيش از گرایش به شما و پدرت زید دارند!
يحيى گفت: این گرایش عمومی از آنجاست كه عموی من [امام باقر] و پسرش [امام جعفر صادق] مردم را به زندگى فراخوانده‌اند و ما مردم به‌ مرگ کشانده ایم. ؛” ان عمی محمدبن علی و ابنه جعفرا دعوا الناس الی الحیاة و نحن دعوناهم الی الموت”. (مقدمه صحیفه سجادیه)

ذکر یک نکته قابل توجه ؛ یحیی و امثال او از ائمه زیدیه هر چند مخالفت با فرمان ائمه (ع) نمودند و به شمشیر خروج کردند اهل نجات اند ، زیرا که غرضشان عناد و دشمنی با ائمه نبود ، و چون معصوم نبودند خطا و اشتباه میکردند و هیچ کس از اینگونه امور خالی نیست.
اما نمیتوان فقط “نیت” آنان را دید و از آسیب ها و چالش ها در دوران آن مبارزات چشم پوشید.

علماء در مواجهه با مبارزان افراطی

خروج زید در سال ۱۲۱ هفت سال پس از شهادت امام باقر(ع) است. زید سالها پیش از خروج اندیشه آن را داشت وحضرت باقر (ع) قصد او را میدانست. زید بن علی و پسرش بعد از یک دوران مبارزه خونین شهید شدند و فرقه زیدیه متولد شد !
اینجاست که قصه تمام نشد و امامان و علماء ربانی به پیروی از اهلبیت ، با جریان زیدیه برخورد کردند تا مبادا جامعه دینی گرفتار سپرده شدن به هیجانات دینی و سخت شدن زندگی مردم شود.
عالمان اصیل شیعه با توجه به منطق اهلبیت (ع)‌در راستای روشنگری نسبت به چهره هایی که با جدایی از نگاه ائمه (ع) به مبارزه رو آوردند و زندگی سختی برای شهروندان شان رقم زدند ، کوتاهی نکردند.
نمونه آن مواجهه با جریان زیدیه است که آنان را بدتر از نواصب معرفی کردند.
علامه محمد تقی مجلسی اول می‌نویسد: … و زيدى نيز ناصبى است و عداوت با ائمه معصومين صلوات الله عليهم دارند كه چرا جهاد نمی‌كنند چنانكه زيد يك ساعت خروج كرد و خود را با جمعى كثير به كشتن داد و از اين جهت است كه سنيان با زيدى بد نيستند چون در بطلان شريكند و اكثر فسادها از علما زيديه شد و چندين هزار كس از سادات و شيعيان را به كشتن دادند و مباحثاتى كه با حضرات ائمه هدى صلوات الله عليهم هميشه می‌كردند مشهور است. (ج۵ ص ۵۱۶)
و بالاتر اینکه علامه مجلسی تصریح میکند ؛ ابوحنیفه از قیام زید حمایت میکرده است ! عبارت ایشان این است ؛ “هميشه ابوحنيفه پنهان فتوى مى‌داد كه واجب است نصرت زيد بن على بن الحسين صلوات الله عليهما، و زيد را امام مى‌دانست، و مى‌گفت واجبست مال نزد او بردن و با او خروج نمودن نه بر اين دزد متقلب كه نام امامت و خلافت بر خود بسته است، مثل دوانقى كه منصور باشد، و امثال او.” (لوامع صاحبقرانی ج ۱ ص۴۶)

باری ؛ آنچه در کتابها میراث عتیق شیعه مانند ؛ کافی ، غیبت نعمانی و رجال کشی و .. در این رابطه داریم ، غبار بی اعتنایی از سوی برخی رجال علم بر آنان نشست و سپس به تفکر دینی منتقل شد!

بیگانگی سیره اهلبیت (ع) از ایجاد هیجاناتی که زندگی را بر شهروندان سخت می کند

دوران ۲۵۰ ساله زندگی اهلبیت (ع) و سخنان آنان به دست ما رسیده گویای این حقیقت است که همت عالی آن ذوات نورانی (ع) بر زمینه سازی و تقویت عوامل زندگی برای مردم بوده است . روایات ابواب مختلف فقه که در کتاب شریف “کافی” موجود است ، مانند ؛ روایات باب مقدمات “نکاح” ، و باب “زندگی و تجمل” ، و باب “تجارت” و باب “معیشت” و مانند آن ؛ برای فهم کردنِ مراد و مرام ائمه (ع) کافی است.
در کنار این انبوه سخنان ژرف و امیدبخش و زندگی آفرین، سخنان آنان در رابطه با شرائط سخت سیاسی در دوره های مختلف است مانند روایات باب ؛ انتظار فرج ، تقیه و غیره خود گویای نقطه نظر آنان در رابطه با “زندگی” است.

حساسیت به ظلم و زمینه جنگ ، دو مقوله جدای از یکدیگر

سخن ما در این مقاله روشن است ؛ حساسیت و فریاد بر سر ظالم داخلی و خارجی و عدم عون او ، و نیز برخورد با دشمن مهاجم یک حکم فطری است. اما شگفتی ازآنجاست که عده ای در برابر ظلم های پیش رو خاموشی می گزینند ، ولی در ایجاد زمینه هجوم دشمن خارجی و دادنِ بهانه دست او که نه با منطقِ عقل سازگار است و نه با سیره اهلبیت سلام الله اجمعین ، سخت فعالیت دارند !ب

استادهادی سروش: پدر مالک جان فرزندش نیست

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

حس مسئولیت می‌تواند توجیهی برای ارتکاب قتل فرزند باشد؟/استادهادی سروش: پدر مالک جان فرزندش نیست

انتشار :‌ یکشنبه ۲۳ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۴:۱۷

شفقنا-ایلنا نوشت: نتیجه کم‌اهمیت بودن دانش حقوق در تصویب مقررات، تصویب قوانینی است که هرگز اجرا نمی‌شوند و مناسب با مقتضیات جامعه هم نیستند. این شرایط در مجلس باعث شده که قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ بدون توجه به مقتضیات روز جامعه تدوین و تصویب شود و مورد بازنگری هم قرار نگیرد.

آن‌ها می‌کشند، حتی به خشونت‌بارترین شیوه‌های ممکن، اما به حکم «پدر بودن» مجازاتی که برای آن‌ها در نظر گرفته شده نه بازدارنده است و نه متناسب با گرفتن جان یک انسان. در حالیکه قوانین ما «مجازات قصاص» را برای مرتکبین قتل عمد در نظر گرفته اما پدرانِ فرزندکش تنها محکوم به پرداخت دیه به ورثه می‌شوند و ۳ تا ۱۰ سال حبس تعزیری. این درحالیست که فرانسه برای فرزندکشی «حبس ابد» را در نظر گرفته، در قوانین انگلستان هم مجازات در نظر گرفته شده برای والدین مرتکب قتل فرزند، حبس ابد مشروط در نظر گرفته شده است.

بیراه نیست اگر بگوییم قوانین کیفری ایران به نحوی است که بستر لازم برای جری‌تر شدن پدران مستعد بروز این نوع رفتارهای خشونت‌بار را فراهم می‌کند. شاهدی بر این مدعا هم رفتار پدر رومینا اشرفی است. فردی که در اردیبهشت ماه فرزند۱۴ ساله خود را در حالی که خوابیده بود با ضربات متعدد داس بر گلویش به قتل رساند. آنهم بعد از آنکه مطمئن شد براساس قوانین کشور قصاص نمی‌شود و تنها چندسالی زندان در انتظار او است. این مرد در نهایت تنها به ۹ سال حبس محکوم شد و صدای اعتراض‌ها و ضجه‌های مادر رومینا هم به جایی نرسید.

این قتل فاجعه‌بار باعث شد که یکسال بعد و در خرداد ۱۴۰۰، لایحه‌ای موسوم به «لایحه رومینا» توسط دولت وقت به مجلس دهم ارسال شود. لایحه‌ای که محتوای آن اصلاح ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی و تشدید مجازات پدر در صورت قتل فرزند بود. لایحه‌ای که تندروهای حاضر در مجلس دهم به آن رای ندادند.

حقوقدان‌ها می‌گویند علت این انفعال قانون‌گذار در حوزه تشدید مجازات فرزندکشی توسط پدر آن است که قوانین فعلی بر پایه فقه و شرع است. اما آیا واقعا شرع بر پدر فرزندکش آسان گرفته و این افراد مستحق مجازاتی شدید نیستند؟ موضوعی که ایلنا در گفت‌وگو با «هادی سروش» استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه قم و «محمدهادی جعفرپور» وکیل دادگستری، آن را مورد بررسی قرار داده است.

«این سخن پیامبر (ص) «أنتَ و مالُکَ لأبیکَ» «تو و اموال تو از آن پدرت است» به معنای آن است که اموال فرزند از آن پدر است»، این جمله‌ای است که هادی سروش، استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه قم به ایلنا می گوید: «این روایت فقط در مسائل حقوق مالی مربوط به اموال فرزند کاربرد دارد و هیچ ارتباطی با مالکیت جان انسان ندارد. جان انسان‌ها تنها در اختیار خداست و خداوند در موارد بسیار نادر و تحت شرایط سخت اجازه گرفته شدن جان را داده است. خداوند هیچ فردی را بر جان فرد دیگر مسلط نکرده.

او توضیح می‌دهد که اگر چه در فقه، برای پدری که قاتل فرزندش است «قصاص» در نظر گرفته نشده اما باید توجه کرد که در سایر موارد قتل هم مجازات قصاص از همان ابتدا مورد نظر نیست و اجرای این مجازات شرایط سختی دارد: اگر قاتل و مقتول غریبه باشند، بازهم قاتل به سرعت قابل قصاص نیست و باید شرایط قاتل در زمان ارتکاب قتل بررسی شود.

مثلا باید بررسی شود که آیا قاتل بیماری روانی یا جسمی داشته است یا خیر. از طرف دیگر بر اساس قرآن و روایات، قتل فرزند توسط پدر هم یک جنایت بسیار است و برای رسیدگی و مجازات چنین جرمی راه‌های دیگری هم وجود دارد که نزدیک به قصاص است.»

به گفته این استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه قم بر اساس کتاب «وسایل‌الشیعه» (باب ۲۰ و ۳۲ از ابواب قصاص) که مهم‌ترین کتاب روایی- فقهی شیعیان است، پدر مرتکب قتل فرزند باید به شدیدترین شکل مضروب شده و تنبیه شود: «این در حالیست که فقه حتی اجازه مضروب کردن سارق را به هیچ فردی نمی‌دهد و فقط حد تعیین شده در فقه که همان قطع ید است می‌تواند درباره او اجرا شود. اما همین فقه تاکید کرده که بر اساس روایات چنین پدری باید مورد به شدیدترین ضرب تنبیه شود که این نوعی قصاص معنوی است.

در حقیقت همان پدری که ابتدا بررسی می‌کند که در صورت قصاص نشدن، دخترش را بکشد، براساس فقه باید به شدت مورد ضرب قرار بگیرد. در مرحله دوم این پدر ابتدا باید «دیه» فرزندش را به ولیّ او اعم از مادر، پدربزرگ یا مادربزرگ پرداخت کند. در سومین مرحله هم فقه «تعزیر» یا مجازات این فرد را به قاضی سپرده است. توجه کنید که تعزیر به معنای مجازاتی است که مقدار آن در فقه تعیین نشده و به تشخیص حاکم اسلامی یا قاضی واگذار شده است.»

دست قاضی برای اعمال شدیدترین مجازات‌ها باز است

سروش به ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی هم اشاره می‌کند که بر اساس آن «چنانچه عمل قتل فرزند باعث رعب و وحشت و اخلال در جامعه شود محکومیت تعزیری بر قاتل اعمال و او محکوم به سه تا ده سال حبس می‌شود»: «فقه هرگز عدد «۳ تا ۱۰ سال حبس» را در این زمینه مورد تاکید قرار نداده، این اعداد در حقوق کیفری آمده و مربوط به شرایطی است که چنین پدر جنایتکاری با این میزان حبس به مدار جامعه بازگردد.

اما اگر در جامعه‌ای این میزان مجازات بازدارندگی نداشت بر اساس فقه دست قاضی برای اعمال شدیدترین مجازات‌ها در راستای پیشگیری از تکرار چنین جرمی باز است. بنابراین برای این نوع قتل که باعث پریشانی جامعه و ایجاد وحشت در میان خانواده‌ها و فرزندان می‌شود، مقام قضایی باید مجازاتی در نظر گیرد که متناسب با چنین جنایتی باشد.

این مجازات می‌تواند از کشتن قاتل تا ضرب شدید او، ضربات بالای شلاق و حتی حبس مادام‌العمر را در بر بگیرد با این امید که از تکرار این نوع جنایت در جامعه جلوگیری شود. بنابراین قانون‌گذار می‌تواند قانون فعلی را تغییر داده و مجازات قاتل فرزندکش را تشدید کند.»

در آیات قرآن میان قتل توسط پدر یا غریبه تفاوتی نیست

او تاکید می‌کند که خداوند در آیات متعددی «قتل» را به شدت مورد مذمت و تعقیب قرار داده است: «دین اجازه ارتکاب قتل به هیچ کس را نمی‌دهد. آیه‌های ۹۳ و ۹۳ «سوره نسا» نشان‌دهنده وخامت شرایط «قاتل» است، فرقی هم نمی‌کند که قاتل پدر مقتول باشد یا غریبه: آیه ۹۲ تاکید می‌کند که هیچ مومنی_یعنی فردی که خدا را باور داشته باشد_ دست به قتل نمی‌زند.

آیه ۹۳ اما عناوین خطرناکی را کنار قتل قرار داده است و پدری که دست به قتل فرزندش می‌زند باید این عناوین را بداند، عناوینی که قصاص در مقایسه با آن‌ها مجازات سنگینی محسوب نمی‌شود. در این آیه آمده است که جزای قتل «ماندگاری در جهنم» است؛ یعنی خدای ارحم‌الراحمین که همه بندگانش را می‌بخشد، نسبت به قاتل صریحاً در قرآن می‌فرماید که جایگاه او برای همیشه در جهنم است و در این زمینه میان پدر و غریبه هیچ تفاوتی نیست.»

همچنین در این آیه تاکید شده که خداوند فرد قاتل را مورد غضب قرار می‌دهد. بنابراین افرادی که دست به قتل فرزند می‌زنند باید بدانند که مورد غضب خداوند هستند. در مرحله بعد هم خداوند بر قاتل لعنت فرستاده که به معنای نزول عذاب الهی است. در واقع در این آیه خداوند از خودش برای قاتل درخواست عذاب ماندگار می‌کند. در پایان آیه هم خداوند می‌فرماید، برای قاتل عذابی بزرگ قرار داده شده.»

سروش به آیه ۳۲ سوره «مائده»، هم اشاره می‌کند: «در این آیه تصریح شده کشتن فردی که مرتکب فساد یا قتلی نشده مانند آن است که قاتل، همه مردم زمین را بکشد. چه قاتل، پدر باشد چه غیر پدر. این نگاه فقه به مساله قتل است.

  • برچسب ها
  • پدر
  • پدر فرزندکش
  • قاتل فرزند
  • قاضی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: پیامبر(ص) رحمت «رانتی و گزینشی» نداشت/ حضرت محمد(ص)...

استاد هادی سروش: عده ای به اسم «مصلحت» توجیه‌گر «فساد» و...

استاد هادی سروش: اقدامات امام رضا (ع) سبب ارتقاء فرهنگ شیعه...

استاد هادی سروش: قدرت عقلانی امام حسن (ع) «نفاق» و «پیمان...

اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی: نوشتاری...

مترجم کتاب «مقدمه ای بر علوم قرآن» را بهتر بشناسیم

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

هادی سروش : قتل ، قتل است و شدتِ عقوبتِ قتل فرزند از نگاه دینی ذره ای قابل توجیه نیست

هادی سروش : قتل ، قتل است و شدتِ عقوبتِ قتل فرزند از نگاه دینی ذره ای قابل توجیه نیست


«این سخن پیامبر (ص)«أنتَ و مالُكَ لأبيكَ» «تو و اموال تو از آن پدرت است» به معنای آن است که پدر حق تصرف در اموال فرزندش،را دارد و ارتباطی به مالکیت بر جان فرزند ندارد»

*مالکیت جان انسان فقط از آنِ خداست*

این جمله‌‌ای است که هادی سروش، استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه‌ قم به «ایلنا» میگوید:
این روایت فقط در مسائل حقوق مالی مربوط به اموال فرزند کاربرد دارد و هیچ ارتباطی با مالکیت جان انسان ندارد. جان انسان‌ها تنها در اختیار خداست و خداوند در موارد بسیار نادر و تحت شرایط سخت اجازه‌ گرفته شدن جان را داده است.
خداوند هیچ فردی را بر جان فرد دیگر مسلط نکرده.

*از قصاص شدیدتر یا مثل قصاص گریبان پدرِقاتل را گرفته*

او توضیح می‌دهد که اگر چه در فقه، برای پدری که قاتل فرزندش است «قصاص» در نظر گرفته نشده اما باید توجه کرد که در سایر موارد قتل هم مجازات قصاص از همان ابتدا مورد نظر نیست و اجرای این مجازات شرایط سختی دارد: اگر قاتل و مقتول غریبه باشند،‌ بازهم قاتل به سرعت قابل قصاص نیست و باید شرایط قاتل در زمان ارتکاب قتل بررسی شود. مثلا باید بررسی که آیا قاتل بیماری روانی یا جسمی داشته است یا خیر.

*قرآن قتل فرزند را جنایتِ بسیار سنگین معرفی کرده*

از طرف دیگر بر اساس قرآن و روایات قتل فرزند توسط پدر هم یک جنایت بسیار است و برای رسیدگی و مجازات چنین جرمی راه‌های دیگری هم وجود دارد که نزدیک به قصاص است.

*شدت عمل فقه در رابطه با پدرِقاتلِ فرزند*

به گفته این استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه قم بر اساس کتاب «وسایل‌الشیعه» (باب ۲۰ و ۳۲ از ابواب قصاص) که مهم‌ترین کتاب روایی- فقهی شیعیان است،‌ پدر مرتکب قتل فرزند باید به شدیدترین شکل مضروب شده و تنبیه شود ، این در حالیست که فقه حتی اجازه مضروب کردن سارق را به هیچ فردی نمی‌دهد و فقط حد تعیین شده در فقه که همان قطع ید است می‌تواند درباره او اجرا شود. اما همین فقه تاکید کرده که بر اساس روایات چنین پدری باید مورد به شدیدترین ضرب تنبیه شود که این نوعی قصاص معنوی است. در حقیقت همان پدری که ابتدا بررسی می‌کند که در صورت قصاص نشدن ، دخترش را بکشد،‌ براساس فقه باید به شدت مورد ضرب قرار بگیرد.

*حکم فقه به پرداخت دیه دررابطه با فرزند مقتول*

در مرحله دوم این پدر ابتدا باید «دیه»‌ فرزندش را به ولیّ او اعم از مادر،‌پدربزرگ یا مادربزرگ پرداخت کند.

*مرحله بالاتری که در فقه تدوین شده مجازات شدید بر اساس «تعزیر»*

در سومین مرحله هم فقه «تعزیر» یا مجازات این فرد را به قاضی سپرده است. توجه کنید که تعزیر به معنای مجازاتی است که مقدار آن در فقه تعیین نشده و به تشخیص حاکم اسلامی یا قاضی واگذار شده است.
سروش به ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی هم اشاره می‌کند که‌ بر اساس آن «چنانچه عمل قتل فرزند باعث رعب و وحشت و اخلال در جامعه شود محکومیت تعزیری بر قاتل اعمال و او محکوم به سه تا ده سال حبس می‌شود»: ، فقه هرگز عدد «۳ تا ۱۰ سال حبس» را در این زمینه مورد تاکید قرار نداده ، این اعداد در حقوق کیفری آمده و مربوط به شرایطی است که چنین پدر جنایتکاری با این میزان حبس به مدار جامعه بازگردد.

*امکان پیش بینی شدیدترین مجازات‌ها در راستای پیشگیری*

اما اگر در جامعه‌ای این میزان مجازات بازدارندگی نداشت بر اساس فقه دست قاضی برای اعمال شدیدترین مجازات‌ها در راستای پیشگیری از تکرار چنین جرمی باز است.
بنابراین برای این نوع قتل که باعث پریشانی جامعه و ایجاد وحشت در میان خانواده‌ها و فرزندان می‌شود مقام قضایی باید مجازاتی در نظر گیرد که متناسب با چنین جنایتی باشد. این مجازات می‌تواند از کشتن قاتل تا ضرب شدید او، ضربات بالای شلاق و حتی حبس مادام‌العمر را در بر بگیرد با این امید که از تکرار این نوع جنایت در جامعه جلوگیری شود.
بنابراین قانون‌گذار می‌تواند قانون فعلی را تغییر داده و مجازات قاتل فرزندکش را تشدید کند.

*تعبیرات تند قرآن در رابطه با قتل شامل پدرِ فرزندکُش است*

او تاکید می‌کند که خداوند در آیات متعددی «قتل» را به شدت مورد مذمت و تعقیب قرار داده است: «دین اجازه ارتکاب‌ قتل به هیچ کس را نمی‌دهد. آیه‌های ۹۲ و ۹۳ سوره نساء نشان‌دهنده وخامت شرایط «قاتل» است، فرقی هم نمی‌کند که قاتل پدر مقتول باشد یا غریبه.

اول ؛ قرآن در آیه ۹۲ تاکید می‌کند که هیچ مومنی_یعنی فردی که خدا را باور داشته باشد_ دست به قتل نمی‌زند.

دوم ؛ آیه ۹۳ عناوین خطرناکی را کنار قتل قرار داده است و پدری که دست به قتل فرزندش می‌زند باید این عناوین را بداند،‌عناوینی که قصاص در مقایسه با آنها مجازات سنگینی محسوب نمی‌شود.

الف ) دراین آیه آمده است که جزای قتل «ماندگاری در جهنم» است یعنی خدای ارحم‌الراحمین که همه بندگانش را می‌بخشد، نسبت به قاتل صریحاً در قرآن می‌فرماید که جایگاه او برای همیشه در جهنم است و در این زمینه میان پدر و غریبه هیچ تفاوتی نیست.

ب) همچنین در این آیه تاکید شده که خداوند فرد قاتل را مورد غضب قرار می‌دهد. بنابراین افرادی که دست به قتل فرزند می‌زنند باید بدانند که مورد غضب خداوند هستند.

ج) در مرحله بعد هم خداوند برقاتل لعنت فرستاده که به معنای نزول عذاب الهی است. در واقع در این آیه خداوند از خودش برای قاتل درخواست عذاب ماندگار می‌کند.

د) در پایان آیه هم خداوند می‌فرماید،‌برای قاتل عذابی بزرگ قرار داده شده.

*قتل یک نفر مساوی با قتل کل انسانها*

سروش به آیه ۳۲ سوره‌ «مائده» ، هم اشاره می‌کند: در این آیه تصریح شده که کشتن فردی که مرتکب فساد یا قتلی نشده مانند آن است که قاتل همه مردم زمین را بکشد. چه قاتل، پدر باشد چه غیر پدر. این نگاه فقه به مساله قتل است. / ایلنا

https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1684081

https://t.me/soroushmarefat

درایت آیت الله فاضل لنکرانی دربرابر جبهه حجتیه-پایداری /  هادی سروش

درایت آیت الله فاضل لنکرانی دربرابر جبهه حجتیه-پایداری

۲۲ شهریور ۱۴۰۴

۰ زمان تقریبی مطالعه ۲ دقیقه

حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی نوشت:

نهج البلاغه و خطرِ نشستن بر ثروت، ریاست و منبر از راه «دین فروشی»!

در روزهای اخیر مصاحبه ای بسیار ارزشمند از صدیق گرامی آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی منتشر شده که ایشان نقل خاطره ای مهمی از ملاقات رئیس جمهور محترم وقت آقای سیدمحمد خاتمی با استاد معظم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره) داشته اند.

نکته در این مصاحبه این است که مرحوم آقای خزعلی از تهران به قم می‌رود تا مانع پذیرش مرجعیت شیعه جناب آیت الله فاضل از دیدار با رئیس جمهور خاتمی شود!
و مهم اینجاست؛ وقتی آیت الله فاضل (ره) از او میخواهد به چه مناسبتی شما چنین درخواستی دارید؟ میگوید از “ناحیه مقدسه[امام عصر(عج)] خبر داریم بساط اینها در چند ماه جمع میشود.”!

نکات اجمالی و مهم؛

۱. آقای خزعلی از وفادارترین ارادتمندان به انجمن حجتیه بود و تا آخر بر آن استقامت ورزید و نامه امام به شورای نگهبان و جملات امام خطاب به ایشان با این عبارت درخور توجه است ؛ “آقایان به عنوان منبری پرخاشگوی که تا این مرحله حاضر است‌‎ ‌‏پیش رود معرفی نشوند … حواستان را جمع کنید که‌‎ ‌‏نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ای‌ها همه چیزتان را نابود کرده اند.”
(صحیفه امام ج ۲۱ ص ۶۸۱)

۲. در دیدگاه این حضرات حجتیه ای_پایداری تفکرات جناحی و سیاسی شان از ناحیه مقدسه (عج) امضاء شده همانطوریکه در انتخابات مربوط به آقای احمدی نژاد از این شگرد سیاسی_دینی استفاده وافر بردند! گرچه در پایان دوران “معجزه هزاره سوم شان” از قبول این مولود شوم خود سر باز زدند!
بجاست یادآورشوم در همین مصاحبه؛ سخن از نگاه و درایتِ مرحوم آیت الله فاضل نسبت به معجزه هزاره سوم و جریان متبوع شده است که شاخصه ایشان مخالفت با مرجعیت و روحانیت است!

۳. اوج عقلانیت و ذکاوتِ مرجعیت شیعه حضرت استاد معظم ما آیت الله فاضل (ره) در این ماجرا به روشنی روز است. از یک سوی از ملاقات با رئیس جمهور قانونی کشور استقبال می کند، و از سوی دیگر قلم بطلان بر ادعاهای “آخرالزمانی” و سخنان منسوب به امام عصر (عج)‌ می کشد.

۴. آنچه استاد معظم آیت الله فاضل با آقای خزعلی داشتند؛ رویه تعریف شده مرجعیت بوده که در مرجعیت شیعه سابقه هزارساله دارد. مرجعیت شیعه همیشه درب خانه را بر روی مدعیان دروغین ملاقات با امام زمان (عج) و یا انتساب سخنی به آن حضرت (عج) را بسته ، و یا اگر آنان راه پیدا میکردند با جدیت در برابرِ ادعای آنان می ایستادند.

۵. این رویه غلطِ انتساب سخن و یا گرایش و یا یک جایگاه ومقامِ سیاسی به حضرت ولیعصر (ع)، در زمان حیات امام راحل ضعیف شد، جای تأمل دارد که چرا بعد از رحلت امام این رویه انتساب سخنان و انتخاب جایگاه های سیاسی به امام زمان (عج) رو به افزایش رفته و همواره می‌رود!

۶. در معرفت “الهیات آخرالزمانی” این سخن از محکماتِ آموزه های اهلبیت (ع) و از اصول مسائل دینی شیعه است؛ هر تعیین کننده وقت ظهور و نیز هر مدعی ملاقات و یا هر نسبت دهنده سخنی به امام زمان، قطعا خلاف می گوید و دروغ است، و ما موظف به تکذیب آن هستیم، و هیچ حجت شرعی برای هیچ مومنی وجود ندارد که بر سخنِ منسوبِ به امام عصر (عج) ترتیب اثر دهد.

این دستور صریح خود حضرت ولیعصر (ع) در نامه به نائب شان جناب سمری در مورد آینده شیعه است که نوشتند؛ شیعه گرفتار مدعیان کذاب می شوند؛ “سیأتی الی شیعتی من یدعی المشاهده، الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذاب مفتر…” ،(ر.ک: کمال الدین /۵۱۶ ح ۴۴ )

در پایان از جناب آقای فاضل بزرگوار که با شجاعت این واقعه دهه ۷۰ را مطرح نمودند، تشکر وافر می شود.

انتهای پیام

https://ensafnews.com/609599/

هادی سروش : پیامبر (ص) درباره دوری جامعه از اخلاق رحیمانه چه هشداری دادند؟

پیامبر (ص) درباره دوری جامعه از اخلاق رحیمانه چه هشداری دادند؟

یک استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه خداوند پیامبر اسلام (ص) را به عنوان "رحمتی برای همه جهانیان" فرستاده است، گفت: متأسفانه امت اسلامی گاهی این حقیقت محوری را فراموش کرده و به جای الگوگیری از رحمت واسعه نبوی، بر جنبه‌های ظاهری و سخت‌گیرانه تأکید کرده که نتیجه آن، دوری از جوهره رحمانی دین است.

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش- استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه قم- در گفت‌وگو با ایسنا، به تبیین مفهوم رحمت به عنوان اساس و بنیان رسالت پیامبر خاتم (ص) پرداخت و اظهار کرد: خداوند در قرآن، خود را با نام رحمان و رحیم معرفی می‌کند و پیامبر اسلام (ص) نیز در همین افق، «رحمةً للعالمین» خوانده شد؛ رحمتی نه برای یک قوم یا یک عصر، بلکه برای همه‌ی عالم.

وی با استناد به آیه «وَما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» (انبیا، ۱۰۷) تصریح کرد: این آیه با تعبیر "إلا" نشان‌دهنده حصر است؛ یعنی رسالت پیامبر (ص) حامل رحمت است و لاغیر. بر این اساس، کتاب درسی این معلم بشریت یعنی قرآن، کتاب رحمت است و روش او نیز روشی رحیمانه است.

این استاد حوزه با اشاره به سیره عملی پیامبر (ص) در برابر بداخلاقان و حتی دشمنان، به آیه ۱۹۹ سوره اعراف («خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ») استناد کرد و گفت: روش این معلم بزرگ در برابر انسان‌های جاهل، اعراض و عدم توجه به جهالت آنان بود. حتی در فتح مکه، دشمنان شکست‌خورده که سال‌ها با آن حضرت جنگیده بودند، با اطمینان گفتند که ایشان فقط نیکی و برادری می‌بینند.

پیامبر (ص) درباره دوری جامعه از اخلاق رحیمانه چه هشداری دادند؟

سروش با انتقاد از برخی روایات و روش‌های منسوب به پیامبر (ص) که خلاف رحمت و محبت است، تأکید کرد: متأسفانه ما نتوانسته‌یم پیامبر رحمت را به درستی بشناسیم و به جهان معرفی کنیم. هر حکم، سخن یا تصمیمی که بوی تعصب، خشونت، بی‌منطقی و خونریزی بدهد، با منطق این معلم بزرگ بشریت فاصله دارد و باید از نظر منبع و سند تاریخی به دقت بررسی شود.

وی در ادامه به هشدار پیامبر (ص) درباره دوری جامعه از اخلاق رحیمانه اشاره کرد و گفت: ایشان فرمودند روزی می‌آید که مردم مانند گرگ‌ها هستند و اگر گرگ نباشند، گرگ ها آنها را می‌خورند. این هشدار، درباره عده‌ای خاص است که روش‌های ناپسند و دور از رحمت را در پیش می‌گیرند و چنان جلوه می‌کنند که گویی کل جامعه اینگونه شده‌اند. اما رحمت واسعه الهی هیچگاه اجازه نمی‌دهد سطح کلی جامعه بر ظلم و تعدی استوار باشد.

حجت‌الاسلام سروش با کلام امام علی (ع) در نهج‌البلاغه که فرمودند: «خداوند دین خود را بر اساس محبت اقامه کرده است»، نتیجه‌گیری کرد و گفت: دین اسلام بر پایه رحمت استوار شده و پایدار خواهد ماند. احکام سخت‌گیرانه‌ای که نقل شده باید در چارچوب این اصل کلیدی نگریسته و بازخوانی شود.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ / ۱۴:۱۵
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 1404061911536
  • خبرنگار : 71461

برچسب‌ها

  • ولادت پیامبر اکرم (ص)
  • رحمت العالمین

خبرگذاری دانشجویان ایران (ایسنا)

  • خط مشی

علمی و دانشگاهی

  • علم
  • پژوهش
  • فناوری
  • جهاد دانشگاهی
  • هوش مصنوعی
  • آموزش
  • صنفی،فرهنگی‌ودانشجویی
  • دانش‌بنیان‌ها
  • پیشرفت

نرم‌افزار تحریریهٔ نستوه

© 2025 Iranian Students' News Agency. All rights reserved

استاد هادی سروش: پیامبر(ص) رحمت «رانتی و گزینشی» نداشت/ حضرت محمد(ص) نگران جامعه عاری از «اخلاق....

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: پیامبر(ص) رحمت «رانتی و گزینشی» نداشت/ حضرت محمد(ص) نگران جامعه عاری از «اخلاق رحیمانه» بود

انتشار :‌ سه‌شنبه ۱۸ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۰۹:۲۸

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری که به مناسبت میلاد رسول الله(ص) در اختیار شفقنا قرار داد، نوشت: بشر در دنیا وارد مدرسه شده و باید ببیند معلمش کیست؟ معلم این مدرسه؛ رسول الله (ص) است که اهل معرفت بدرستی از او به “معلم اول” نام می برند.

خود آن عالیجناب ، خود را به معلم بودن و نیز معلم آسان گیر معرفی نمود و فرمود: “إنّ اللَّه تعالى لم یبعثنی معنّتا و لا متعنّتا و لکن بعثنی معلّما میسّرا.” ؛ خداوند مرا اشکال گیر و اشکال تراش نفرستاده بلکه آموزگار و آسانگیر فرستاده است. (نهج الفصاحه)

در این مدرسه ؛ معلم فقط همگان را به یک نقطه که تمام مقصد و مقصود است راهنمایی می کند و آن “دعوت به خدایی شدن” است ؛ “وَدَاعِيًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِ وَسِرَاجࣰا مُّنِيرࣰا” ( احزاب / ۴۶)

او در این معلمی ؛ نفوسِ بشری را با روش های نوری به عالَم بالا دعوت می کند.

روشِ نوری او ؛ تعلیم و تربیت نفوس بر اساس یک جمله است ؛ مَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةࣰ لِّلۡعَٰلَمِينَ – (انبیاء / ۱۰۷)

شاگردان متفاوت مدرسه نبوی

او در این بین شاگردان متفاوتی دارد؛ برخی از آنان در نهایت جذبه و محبت او قرار گرفته و عاشق دلباخته معلم الهی خود هستند بگونه ای که برای پیامبر رحمت (ص) از همه چیز خود گذشتند ؛ “للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم و اموالهم یبتغون فضلا من الله و رضوانا و ینصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون” ( حشر/ ۸)

بله ؛ برخی هم هستند که بازیگوش هستند و یا حرف گوش نکن ! پیامبر رحمت (ص) با آنان نیز روش معلمی خاصی بر اساس محبت و رحمت و اخلاق دارد‌ و آن روش بر اساس گذشت و اخلاق است؛ «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین» (اعراف /۱۹۹)

نوع رحمت عادی و غیر عادی

پیامبر رحمت (ص) ، نهایت رحمت است اما در عین حال رحمت او گاه به شکل عادی است و گاه به شکل خاص است.

قرآن به این دو ، چنین اشارت فرمود : «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه / ۱۲۸)

علامه طباطبایی آیه فوق را با چینی ادبیاتی توصیف نمود؛ “رسول الله (ص) در خیرخواهى و نجات شما -چه مؤمن و چه غیر مؤمن- حریص است. او به شما علاقه دارد و دلسوز شما است . او می‌‏خواهد هر چه خوبى است از آن شما باشد . اما نسبت به خصوص مؤمنان مهربان است؛ یعنی به شدت دوست شان دارد.”(المیزان ج ۹ ص۴۱۱)

رحمت پیامبر نسبت به دشمنان

وقتی برای رسول الله (ص) رحمتی به وسعت روح وسیع ، و بلکه به باور استاد معظم علامه آیت الله حسن زاده آملی؛ روح بی نهایت -بر اساس مقام فوق تجرد- ترسیم می شود، طبعا ؛ رحمت او شامل دشمن هم می شود.

اینجاست که بزرگان مشکل آفرین قریش در مواجهه با پیروزی پیامبر (ص) که فکر می کردند شمشیر پیامبر (ص) از آنان برداشته نشود و با گله پیامبر از رفتار گذشته شان مواجه بودند ، اما در پاسخ به سوال رسول الله که با شما چه خواهم کرد ؟ با صراحت اعتراف به “برادری” پیامبر رحمت (ص) کردند و اعلام در آسودگی کردند ؛

“وكان صناديد قريش قد دخلوا الكعبة و هم يظنّون أنّ السّيف لا يرفع عنهم، فقال(ص) لهم : ألا لبئس جيران النّبىّ‌ كنتم، لقد كذّبتم و طردتم ثم ما رضيتم حتى جئتمونى فى بلادي و تقاتلوننى . يا أهل مكّة ما ترون أنّى فاعل بكم‌؟ قالوا: خيرا، أخ كريم و ابن أخ كريم، قال: اذهبوا فأنتم الطّلقاء. فأعتقهم رسول اللّه(ص) و قد كان اللّه – تعالى – أمكنه من رقابهم عنوة، و كانوا له فيئا فلذلك سمّوا الطّلقاء، ثمّ بايعوه على الإسلام. «وَ رَأَيْتَ اَلنّٰاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ‌ اَللّٰهِ‌» (تفسیر جوامع الجامع ج۲ ص ۵۶۱)

در این جا بود که پیامبر خدا عفو نمود ، و مهمتر ؛ اجازه هرگونه سرزنشی از سوی هر کسی با توجه به یک آیه قرآن گرفت و آن آیه درباره بخشش حضرت یوسف است، فرمود: «فإنى أقول كما قال أخى يوسف: لاََ تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ اَلْيَوْمَ يَغْفِرُ اَللََّهُ‏ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ اَلرََّاحِمِينَ‏» (سوره یوسف / ۹۲) این جمله نشان‌دهنده عفو عمومی پیامبر و نهایت اخلاق و محبت و رحمت آن پیامبر بزرگ خداست. ( المغازي ج۲ ص۸۳۵)

رحمت پیامبر در جریان معصیت کار

امیرالمومنین (ع) اولین و آخرین شاگرد امتیازی رسول الله (ص) در مدرسه اوست ، اسلام را به دین محبت معرفیزپ نمود و فرمود : ان هذا الاسلام ؛ دین الله ، .. اقام دعائمه علی محبته .( نهج البلاغه ، خ ۱۹۸)

چنین دین و چنین پیامبری ، متخلفان و عاصیان را نیز درخور اِعمال محبت معرفی میکند و لذاست که فرمود : “انما ینبغی لاهل العصمه و المصنوع الیهم فی السلامه ان یرحموا اهل الذنوب و المعصیه.” (نهج البلاغه خ ۱۴۰)

و بعد ، از سیره با محبت رسول الله (ص) می گوید ؛ پیامبر ، حق الله و حدود شرعی را بر عاصیان پیاده می کرد و حتی در مورد تبهکار اعدامی ، خود بر بدن او نماز می خواند و سهم او و نام او را از دفتر مسلمین حذف نمیکرد ؛ “قد علمتم ان رسول الله رجم الزانی المحصن ثم صلی علیه .. اقام حق الله فیهم ولم یمنعهم سهمهم من الاسلام و لم یُخرج اسمائهم من بین اهله”. (نهج البلاغه ، خ ۱۲۷)

او رحمت دارد گرچه برای برخی شاید سودمند نباشد

گرچه ابر و باران رحمت او بر همه بارید و می بارد ، اما می تواند برای برخی سنگ دلان و صخره مایگان بی اثر باشد!

پیامبر خدا (ص)‌ وقتی پیراهن خود را برای عبدالله بن اُبی -منافق مشهورمدنیه- فرستاد که البته به درخواست فرزند مومن و لایق او بوده تا در قبر پدرش قرار دهد ، اصحاب سوال داشتند ، چرا ؟ حضرت (ص) پاسخ داد و فرمود : پیراهن من دردی از او دوا نمیکند ! ؛ إنَّ قَمِيصِى لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُ مِنَ اللهِ شَيْئًا. (مجمع البیان و الدرمنثور ، ذیل آیه ۸۴ توبه)

پیامبر رحمت رانتی ندارد

خصوصیت “رحمت واسعه نبویه” این است که رحمت او تقسیم بشکل کم و زیاد براساس معیارهای منفعتی نخواهد بود و به تعبیری پیامبر‌ (ص) اِعمال رحمت رانتی نمی کند.

رسول الله ، مردی از قبیله بنی اسد به نام ابن اببیّه را برای جمع‌آوری صدقات فرستاد. وی پس از بازگشت از ماموریت خود و هنگام حسابرسی قسمتی از صدقات را تحویل بیت‌المال داد و گفت این برای شماست و قسمتی را برای خود نگاه داشت و گفت: این به من هدیه شده است. پیامبر‌ (ص) از این برخورد به شدت ناراحت شد و به منبر رفت. و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: چه می‌شود عاملی را که برای جمع‌آوری صدقات می‌فرستیم، می‌گوید این برای شماست و این به من هدیه شده است. آیا اگر او تا کنون در خانه پدر یا خانه مادرش نشسته بود و مسوولیتی از جانب حکومت نداشت، چیزی به او هدیه می‌دادند؟ سوگند به آن کسی که جانم به دست اوست هیچ یک از شما به چیزی از بیت‌المال چنگ نمی‌اندازد؛ مگر این‌که روز قیامت وی را در حالی که آن چیز و بال گردنش شده است، به محشر وارد می‌کنند؛ با شتری که از خود صدا در می‌آورد یا گاوی که نفیر می‌کشد یا گوسفندی که با صدای بلند صدا می‌کند. (صحیح مسلم ج۱۲ ص۲۱۸)

پیامبر رحمت گزینشی ندارد

بر اساس رحمت واسعه ، صاحب آنچنان رحمتی ، برای ارتباط محبتی د رحمتی ، گزینشی عمل نمیکند.

جالب است همانطوریکه همه مردان حق صحبت و سوال از پیامبر (ص) دارند ، زنان هم بصورت کامل از این حق بهرمند هستند و اجازه دارند براحتی حرفشان را بزنند .

نمونه آن این که عده ای از زنان آمدند و سوال اعتراضی داشتند چرا در قرآن نام مردان برده شده ولی از نام ما خبری نیست؟ (جاءت وافدة النساء الی رسول الله ، فقالت یارسول الله الیس رب الرجال و النسا و انت رسول الیهم ؟ فما بالنا یذکر الله الرجال و لایذکرنا؟ نخشیان لایکون فینا خیر و لا لله فینا حاجه) . در اینجا بود این آیه ۳۲ سوره نساء نازل شد؛ “لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ” ؛ برای مردان از آنچه کسب کرده اند بهره ای است، و برای زنان هم از آنچه کسب کرده اند بهره ای است. (مجمع البیان ، ج ۳ص۱۰۵)

همنشینی با رسول الله در “سلوک اخلاقِ رحیمانه”

برای بهرمندی بیشتر از رحمت بیکرانِ او و نشستنِ در سایه سار محبتش ؛ باید به اخلاق او زیبا شد.

رسول خدا (ص) فرمود : “إِنَ أَقْرَبَکمْ مِنِّی غَداً وَ أَوْجَبَکمْ عَلَی شَفَاعَةً أَصْدَقُکمْ لِسَاناً وَ أَدَّاکمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَحْسَنُکمْ خُلُقاً وَ أَقْرَبُکمْ مِنَ النَّاسِ”.

همانا نزدیک ترین شما به من در فردایِ (قیامت) و سزاوارترین شما به شفاعت من ؛ راستگوترین، امانت دارترین، خوش اخلاق ترین و نزدیک ترین شما به مردم است. (امالی صدوق / ۴۱۱ م ۷۶)

در منابع اهل سنت مانند “سنن تِرمذی” چنین آمده ؛ «إن من أحبكم إلي وأقربكم مني مجلساً يوم القيامة أحسنكم أخلاقاً». «به درستی که محبوب­ترین و نزدیک­ترین کس به من در هم ­نشینی روز قیامت کسی می‎باشد که اخلاقش از همه نیکوتر باشد».

جاهای مهم اِعمال اخلاقِ رحیمانه

رحمت و محبت در پوشش اخلاقی بودن ، در همه بسیار ارزشمند است ، اما ظهور اخلاق در مقاطع مهمی میتواند اثرات تربیتی و عرفانی بیشتری در تربیتِ نفس و ارتقاء جامعه داشته باشد .

از آن جمله ؛ گرفتن حقِ مظلوم از ظالم است که در جمله ای پیامبر خاتم(ص) مى فرماید: «… و مَن أخذ للمظلوم مِن الظالم کان معى فى الجنة مصاحباً…»؛ «هرکسى داد ستمدیده اى را از ستمگر بگیرد، در بهشت با من و یار و همنشین من باشد.» (بحار الأنوار ، ج ۷۵ ص ۳۵۹)

مورددیگری که “اخلاقِ رحمت” را پیامبر (ص) مورد تاکید قرار داده ، توجه افراد و جامعه به فرزندان بدون سرپرست و فاقد مدیریت صحیح است که فرمود: «أَنَا وَكَافِلُ الْيَتِيمِ كَهَاتَيْنِ فِي الْجَنَّةِ ، وَأَشَارَ بِالسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى ، وَفَرَّقَ بَيْنَهُمَا قَلِيلًا » .

«من و کسی که سرپرست یتیم باشد در بهشت به مانند این دو هستیم و به دو انگشت اشاره و انگشت میانی اشاره فرمودند». (شهاب الأخبار-کلمات قصار پیامبر- /۱۳۸)

و در حدیث دیگر به سه مورد مهم دیگر که ضرورت اخلاق رحیمانه می رود اشاره نمود و فرمود : “اِرْحَموا عَزيزاً ذَلَّ، وَ غَنيّاً افتْقَرَ، وَ عالِماً ضاعَ بَينَ جُهّالٍ.

فرمود: به بزرگی که خوار شده، توانگری که تهیدست شده، دانشمندی که میان نادانان تباه شده، مهربانی کنید. (تحف العقول)

جناب مولوی این حدیث را چنین با نظم زیبا درآورد:

گفت پیغمبر که با این سه گروه

رحم آرید ار ز سنگید و ز کوه

آنک او بعد از رئیسی خوار شد

وآن توانگر هم که بی‌دینار شد

وآن سوم آن عالمی که اندر جهان

مبتلی گردد میان ابلهان (مثنوی ؛ دفتر پنجم)

خطر جامعه بی رحم

رسول الله (ص) که با تابلوی “رحمةللعالمین” آمد ، سخت از جامعه ای که از اخلاق رحیمانه عاری باشد ، نگران است!

آن پیامبر بی بدیل فرمود : “يأتي علَى الناسِ زَمانٌ يكونُ الناسُ فيه ذِئابا ، فَمَن لم يكن ذِئبا أكَلَتهُ الذِّئابُ . ؛ زمانى بر مردم مى آيد كه در آن زمان مردم گرگ هستند. بنا بر اين، اگر كسى گرگ نباشد، گرگها او را مى خورند.(تحف العقول /۵۴)

ذکر این نکته سودمند و رفع شبهه می کند که معنای حدیث ؛ این نیست که در جامعه همه گرگ اند !! بلکه مقصود آن است که انسان در برخورد با افراد در جامعه گاهی نقطه ای از جامعه بصورت جدی چشم را به خود جلب می کند ، و آن نقطه ؛ نقطه بدرفتاری برخی از افراد با یکدیگر است و این ضعفِ اخلاقی و دوری از محبت و رحمت بقدری دیده میشود.

به امید روزی که جهان و انسان ، در مدرسه اخلاقِ رحیمانه پیامبر خدا (ص) جملگی صاحب امتیاز باشند.

  • برچسب ها
  • اخلاق رحیمانه
  • اخلاق و سیره پیامبر(ص)
  • رحمت رانتی
  • رحمت گزینشی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: عده ای به اسم «مصلحت» توجیه‌گر «فساد» و...

استاد هادی سروش: اقدامات امام رضا (ع) سبب ارتقاء فرهنگ شیعه...

استاد هادی سروش: قدرت عقلانی امام حسن (ع) «نفاق» و «پیمان...

اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی: نوشتاری...

مترجم کتاب «مقدمه ای بر علوم قرآن» را بهتر بشناسیم

درباره زندگی و سیاست ورزیِ با تعصب و توهّم، و زندگی...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

استاد حوزه علمیه قم‌: آخرالزمان، بسط عدالت است نه توجیه کننده ظلمِ ظالم/ دیدگاه های امام در بحث آخرالزمان تناسبی با گفته‌های برخی از رجال سیاسی ندارد

استاد حوزه علمیه قم‌: آخرالزمان، بسط عدالت است نه توجیه کننده ظلمِ ظالم/ دیدگاه های امام در بحث آخرالزمان تناسبی با گفته‌های برخی از رجال سیاسی ندارد

هادی سروش پژوهشگر مسائل دینی گفت: اضافه بر آن خطاهای فکری و رفتاری که در روایات مطرح است، به وسیله گفتمان آخرالزمان یک نسخه بدلی و باطل ارائه می‌شود که در آن ، گاهی به اسم مصلحت، توجیه‌گر فساد و توجیه کننده ظلمِ ظالم هستند!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هادی سروش پژوهشگر مسائل دینی، در جلسات هفتگی هیأت انصارالمهدی(عج) تهران به مناسبت آغاز امامت حضرت مهدی(عج) وارد بحث «آخرالزمان» و نسخه ناب و نسخه بدلی آن شد و گفت : «آخرالزمان» واژه پررفت و آمدی بین ادیانی است که به اتمام این دوره از جهان باوردارند و قائل هستند این پایان با یک سری از حوادث مقارن می شود.

بنا بر روایت جماران، این استاد حوزه علمیه قم‌ تصریح کرد: آخرالزمان، در لغت به انتهای یک دوران گفته می‌شود. اما در آموزه‌های دینی ما مسلمین به دورانی گفته می‌شود که امام زمان(عج) برای برقراری حکومت عدل و داد در سراسر جهان ظهور خواهد کرد. آخر الزمان مانند دیگر تعالیم آسمانی دارای یک نسخه اصیل است که تولید اندیشه اصیلِ آخرالزمانی را به عهده دارد، و نیز دارای نسخه‌های تقلبی است که قهرا اندیشه‌های باطل و خرافی را به همراه دارد.

آخرالزمان؛ بسط عدالت است و استقرار امنیت شهروندان

وی افزود: آخرالزمان در اندیشه ناب، بر محور یک جمله است و آن؛ بسط عدالت است که در ادبیات پیامبر رحمت(ص) و عترت(ع) آمده ؛ «فَإِذا عَجَّلَ اللّهُ خُروجَ قائِمِنا یَمْلأُ الأرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً»؛ و بهترین توضیح برای این عبارت آیه ۵۵ سوره نور است که محتوای او با توجه به مباحث آخرالزمان است و در این آیه سخن خداوند متعال بر پایه حضور انسان‌های مؤمن و صالح برای ارائه دین و امنیت است. فرمود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَیٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا».

شانس من برای مهاجرت چند درصده؟ (فرم را پر کنید تا دقیق بگوییم!)

هادی سروش ادامه داد: معنای بلند این آیه در چند محور قرار گرفته است ؛ ۱. آخرالزمانی‌ها باید مردمانی در کمال پاکی در باور و رفتار باشند. ۲. آنان باید در مسیر دینداری باشند اما دینداری مورد قبول. ۳. داعیه‌داران آخرالزمان تمام تلاششان در مسیر امنیت جامعه است و نتیجه فعالیت‌های فکری و دینی و اجتماعی و سیاسی اینها ؛ زندگی توحیدی است. مرحوم طَبرِسی صاحب مجمع البیان در ذیل آیه، از اهل بیت پیامبر(ع) این حدیث را نقل می‌کند که فرموده‌اند: «إنَّها فِی المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ». این آیه در مورد مهدی آل محمّد است. پس اصحاب المهدی و انصارالمهدی در این چهارچوب قابل تأیید هستند.

پیوند آخرالزمان با شکیبایی و استواری بر آموزه‌های اهل بیت(ع)

وی اظهار داشت: راه درست در زمان غیبت طبق فرمایش رسول الله(ص) - بر اساس نقل کتاب کفایةالاثر- دو چیز است ؛ «طُوبیٰ لِلصّابِرینَ فی غَیبَتِهِ! طوبیٰ لِلْمُقِیمِینَ عَلیٰ مَحَجَّتِهِم»؛ صبر و شکیبایی در دوران غیبت، و استوار بودن بر آموزه‌های ائمه اطهار(ع) است. پیامبر رحمت(ص) فرمود: خوشا به حال آنانی که در دوران غیبت او شکیبایند! خوشا به حال کسانی که در مسیری که اهل بیت برای آنان ترسیم کرده اند، استوار هستند! اینان، همان کسانی هستند که خدا در کتاب خویش، آنان را توصیف کرده و فرموده است:«و کسانی که به غیب ایمان دارند» و فرموده:«اینها، همان حزب اللّه هستند و حزب اللّه، همان رستگاران‌اند».

مدعیان آخرالزمانی!

این پژوهشگر مسائل دینی با اشاره به اندیشه های بدلی آخرالزمانی، گفت: این دوران، دوران خاص است . مدعیانی پیدا شده‌اند و البته قبلا هم بوده‌اند اما به روز شده‌اند و نهایت سوء استفاده و یا بدفهمی از «آخرالزمان» را دارند! در گذشته مردمانی بودند که در جریان آخرالزمان و ظهور شتاب‌زدگی و تعیین وقت می‌کردند! این گفتمان در روایات مورد انکار شدید است و روایات متعدد مسلمان و مؤمن را از تعیین وقت برای ظهور و شتاب‌زدگی بر حذر داشته؛ مانند روایت معتبری که در کتاب اصول کافی است که امام صادق(ع) فرمود: «کذب الوقاتون ، هلک المستعجلون». همانطوری که در اصول کافی است، دولت بنی عباس، دولت آخرالزمانی نیست. دولت صفویه هم دولت آخرالزمان و دولت ظهور نیست و اگر عالمی در این رابطه اظهار نظر نموده، حتما اشتباه کرده است.

ترویج و توجیه فساد بیگانه از گفتمان آخرالزمان است

وی گفت: اما امروز؛ اضافه بر آن خطاهای فکری و رفتاری که در روایات مطرح است، به وسیله گفتمان آخرالزمان یک نسخه بدلی و باطل ارائه می‌شود که در آن ، گاهی به اسم مصلحت، توجیه‌گر فساد و توجیه کننده ظلمِ ظالم هستند! و گاه دیگر؛ شخصی را با تمسک به قصه و خواب، پوشش ملکوتی و رتبه خاص می‌دهند! و یا گاهی فکر و تدبیر درست نسبت به زندگی از جامعه نداشته و مردم را گرفتار شرایط سخت معاش می‌کنند! و این رویه غلط را به اسم اینکه در مسیر ظهور نزدیک هستیم و باید سختی را مردم تحمل کنند القاء می‌کنند!

هادی سروش ادامه داد: اسفبارانه است که گاهی آخرالزمانی‌های دروغین، مدعی ضرورتِ گرفتن جهان گرچه با هزینه جان نیم انسان‌ها باشد، می‌شوند! از تریبون‌هایی سخن از کشتار نیم زمین و سلب امنیت از جامعه می‌کنند! سؤال من از این حضرات تریبون‌دار این است؛ آیا اینها که گوشه‌ای از آن را برشمردیم، می‌تواند مَحج و راه اهل بیت(ع) باشد که رسول الله(ص) ما را در استواری در آن راه توصیه نمودند؟!

وظیفه عالمان دینی بسیار سنگین است

وی گفت : استاد مطهری جمله مهم و نسبتا تندی دارد؛ ایشان می‌گوید:«امام عسکری(ع) راجع به بعضی از آنهایی که نامشان علماست و در آخرالزمان پیدا می‌شوند می‌فرماید: «هُمْ اضَرُّ عَلی‌ ضُعَفاءِ شیعَتِنا مِنْ جَیشِ یزیدَ عَلَی الْحُسَینِ بنِ عَلِی (ع) و اصحابِهِ‌» ؛ یعنی ضرر اینها بر امت اسلام از لشکر یزید بر حسین بن علی(ع) بیشتر است. واقعاً هم همین‌طور است. آدمی که این فکر را در میان مردم تبلیغ بکند، ضررش بر اسلام از لشکر یزید بر امام حسین(ع) کمتر نیست.

امام خمینی(س) و عرضه گفتمانی عقلانیِ آخرالزمان

استاد حوزه در بخش پایانی سخنان خود به سیره امام خمینی(س) در روایتِ آخرالزمان پرداخت و گفت: با آنچه امروز از گویندگان می‌شنویم تفاوت جوهری با مبانی و گفتمان امام خمینی(س) دارد! امام خمینی(س) هر جا سخن از امام مهدی(عج) دارد، راویِ آخرالزمانی است که تمرکز بر نقطه «عدالت» باشد و لاغیر! در بسط عدالت در جامعه از نگاه امام راحل، فقط بسط عدالت‌های اجتماعی نیست؛ بلکه امام عدالت را در سطح جامعه تا روح و روان انسان که مبدأ اخلاق و رفتار آدمی است، بسط داده است.

وی تأکید کرد: نکته مهم در اینجا است که امام خمینی(س) در حالی که نیروی کاریزماتیک و غلبه بر دل‌ها داشت، می‌توانست خیلی از مسائل عادی را به رنگ آخرالزمان به خوردِ جامعه دهد! اما چنین چیزی در سیره او دیده نمی‌شود و امام به هیچ عنوان اشاره‌ای به آنچه امروز در بحث آخرالزمان از گویندگان و برخی از رجال سیاسی شنیده می‌شود، ندارد.

این پژوهشگر مسائل دینی افزود: خلاصه ما این درس مهم را از امام راحل به خوبی فرا نگرفتیم که نباید در مسائل شخصی و اشخاص و تقویت یک تفکر و خارج کردن تفکر مقابل از مبانی دینی استفاده ناصواب برد. روایان آخرالزمان ؛ باید همراه با عقلانیت و تقوا، ارمغانِ امنیت جامعه را عرضه کنند و جامعه را از پریشانی ها و ناتوانی ها نجات دهند.

۲۹۲۲۱

کد خبر 2112288

استاد هادی سروش: عده ای به اسم «مصلحت» توجیه‌گر «فساد» و «ظلمِ ظالم» هستند/ به بهانه نزدیکی «ظهور»..

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: عده ای به اسم «مصلحت» توجیه‌گر «فساد» و «ظلمِ ظالم» هستند/ به بهانه نزدیکی «ظهور» سختی را بر مردم «تحمیل» می کنند

انتشار :‌ یکشنبه ۱۶ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۴:۲۲

شفقنا- استاد حوزه علمیه قم‌ بیان کرد: امروز؛ اضافه بر آن خطاهای فکری و رفتاری که در روایات مطرح است، به وسیله گفتمان آخرالزمان یک نسخه بدلی و باطل ارائه می‌شود که در آن، گاهی به اسم مصلحت، توجیه‌گر فساد و توجیه کننده ظلمِ ظالم هستند! و گاه دیگر؛ شخصی را با تمسک به قصه و خواب، پوشش ملکوتی و رتبه خاص می‌دهند! و یا گاهی فکر و تدبیر درست نسبت به زندگی از جامعه نداشته و مردم را گرفتار شرایط سخت معاش می‌کنند! و این رویه غلط را به اسم اینکه در مسیر ظهور نزدیک هستیم و باید سختی را مردم تحمل کنند القاء می‌کنند!

به گزارش شفقنا، حجت‌الاسلام و المسلمین هادی سروش در جلسات هفتگی هیأت انصارالمهدی(عج) تهران به مناسبت آغاز امامت حضرت مهدی(عج) وارد بحث «آخرالزمان» و نسخه ناب و نسخه بدلی آن شد و گفت: «آخرالزمان» واژه پررفت و آمدی بین ادیانی است که به اتمام این دوره از جهان باوردارند و قائل هستند این پایان با یک سری از حوادث مقارن می شود.

این استاد حوزه علمیه قم‌ تصریح کرد: آخرالزمان، در لغت به انتهای یک دوران گفته می‌شود. اما در آموزه‌های دینی ما مسلمین به دورانی گفته می‌شود که امام زمان(عج) برای برقراری حکومت عدل و داد در سراسر جهان ظهور خواهد کرد. آخر الزمان مانند دیگر تعالیم آسمانی دارای یک نسخه اصیل است که تولید اندیشه اصیلِ آخرالزمانی را به عهده دارد، و نیز دارای نسخه‌های تقلبی است که قهرا اندیشه‌های باطل و خرافی را به همراه دارد.

آخرالزمان؛ بسط عدالت است و استقرار امنیت شهروندان

وی افزود: آخرالزمان در اندیشه ناب، بر محور یک جمله است و آن؛ بسط عدالت است که در ادبیات پیامبر رحمت(ص) و عترت(ع) آمده ؛ «فَإِذا عَجَّلَ اللّهُ خُروجَ قائِمِنا یَمْلأُ الأرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً»؛ و بهترین توضیح برای این عبارت آیه ۵۵ سوره نور است که محتوای او با توجه به مباحث آخرالزمان است و در این آیه سخن خداوند متعال بر پایه حضور انسان‌های مؤمن و صالح برای ارائه دین و امنیت است. فرمود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا».

هادی سروش ادامه داد: معنای بلند این آیه در چند محور قرار گرفته است ؛ ۱. آخرالزمانی‌ها باید مردمانی در کمال پاکی در باور و رفتار باشند. ۲. آنان باید در مسیر دینداری باشند اما دینداری مورد قبول. ۳. داعیه‌داران آخرالزمان تمام تلاششان در مسیر امنیت جامعه است و نتیجه فعالیت‌های فکری و دینی و اجتماعی و سیاسی اینها ؛ زندگی توحیدی است. مرحوم طَبرِسی صاحب مجمع البیان در ذیل آیه، از اهل بیت پیامبر(ع) این حدیث را نقل می‌کند که فرموده‌اند: «إنَّها فِی المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ». این آیه در مورد مهدی آل محمّد است. پس اصحاب المهدی و انصارالمهدی در این چهارچوب قابل تأیید هستند.

پیوند آخرالزمان با شکیبایی و استواری بر آموزه‌های اهل بیت(ع)

وی اظهار داشت: راه درست در زمان غیبت طبق فرمایش رسول الله(ص) – بر اساس نقل کتاب کفایةالاثر- دو چیز است ؛ «طُوبیٰ لِلصّابِرینَ فی غَیبَتِهِ! طوبیٰ لِلْمُقِیمِینَ عَلیٰ مَحَجَّتِهِم»؛ صبر و شکیبایی در دوران غیبت، و استوار بودن بر آموزه‌های ائمه اطهار(ع) است. پیامبر رحمت(ص) فرمود: خوشا به حال آنانی که در دوران غیبت او شکیبایند! خوشا به حال کسانی که در مسیری که اهل بیت برای آنان ترسیم کرده اند، استوار هستند! اینان، همان کسانی هستند که خدا در کتاب خویش، آنان را توصیف کرده و فرموده است:«و کسانی که به غیب ایمان دارند» و فرموده:«اینها، همان حزب اللّه هستند و حزب اللّه، همان رستگاران‌اند».

این پژهشگر مسائل دینی با اشاره به اندیشه های بدلی آخرالزمانی، گفت: این دوران، دوران خاص است . مدعیانی پیدا شده‌اند و البته قبلا هم بوده‌اند اما به روز شده‌اند و نهایت سوء استفاده و یا بدفهمی از «آخرالزمان» را دارند! در گذشته مردمانی بودند که در جریان آخرالزمان و ظهور شتاب‌زدگی و تعیین وقت می‌کردند! این گفتمان در روایات مورد انکار شدید است و روایات متعدد مسلمان و مؤمن را از تعیین وقت برای ظهور و شتاب‌زدگی بر حذر داشته؛ مانند روایت معتبری که در کتاب اصول کافی است که امام صادق(ع) فرمود: «کذب الوقاتون ، هلک المستعجلون». همانطوری که در اصول کافی است، دولت بنی عباس، دولت آخرالزمانی نیست. دولت صفویه هم دولت آخرالزمان و دولت ظهور نیست و اگر عالمی در این رابطه اظهار نظر نموده، حتما اشتباه کرده است.

ترویج و توجیه فساد بیگانه از گفتمان آخرالزمان است

وی گفت: اما امروز؛ اضافه بر آن خطاهای فکری و رفتاری که در روایات مطرح است، به وسیله گفتمان آخرالزمان یک نسخه بدلی و باطل ارائه می‌شود که در آن، گاهی به اسم مصلحت، توجیه‌گر فساد و توجیه کننده ظلمِ ظالم هستند! و گاه دیگر؛ شخصی را با تمسک به قصه و خواب، پوشش ملکوتی و رتبه خاص می‌دهند! و یا گاهی فکر و تدبیر درست نسبت به زندگی از جامعه نداشته و مردم را گرفتار شرایط سخت معاش می‌کنند! و این رویه غلط را به اسم اینکه در مسیر ظهور نزدیک هستیم و باید سختی را مردم تحمل کنند القاء می‌کنند!

هادی سروش ادامه داد: اسفبارانه است که گاهی آخرالزمانی‌های دروغین، مدعی ضرورتِ گرفتن جهان گرچه با هزینه جان نیم انسان‌ها باشد، می‌شوند! از تریبون‌هایی سخن از کشتار نیم زمین و سلب امنیت از جامعه می‌کنند! سؤال من از این حضرات تریبون‌دار این است؛ آیا اینها که گوشه‌ای از آن را برشمردیم، می‌تواند مَحج و راه اهل بیت(ع) باشد که رسول الله(ص) ما را در استواری در آن راه توصیه نمودند؟!

وظیفه عالمان دینی بسیار سنگین است

وی گفت : استاد مطهری جمله مهم و نسبتا تندی دارد؛ ایشان می‌گوید:«امام عسکری(ع) راجع به بعضی از آنهایی که نامشان علماست و در آخرالزمان پیدا می‌شوند می‌فرماید: «هُمْ اضَرُّ عَلی‌ ضُعَفاءِ شیعَتِنا مِنْ جَیشِ یزیدَ عَلَی الْحُسَینِ بنِ عَلِی (ع) و اصحابِهِ‌» ؛ یعنی ضرر اینها بر امت اسلام از لشکر یزید بر حسین بن علی(ع) بیشتر است. واقعاً هم همین‌طور است. آدمی که این فکر را در میان مردم تبلیغ بکند، ضررش بر اسلام از لشکر یزید بر امام حسین(ع) کمتر نیست.

امام خمینی(س) و عرضه گفتمانی عقلانیِ آخرالزمان

استاد حوزه در بخش پایانی سخنان خود به سیره امام خمینی(س) در روایتِ آخرالزمان پرداخت و گفت: با آنچه امروز از گویندگان می‌شنویم تفاوت جوهری با مبانی و گفتمان امام خمینی(س) دارد! امام خمینی(س) هر جا سخن از امام مهدی(عج) دارد، راویِ آخرالزمانی است که تمرکز بر نقطه «عدالت» باشد و لاغیر! در بسط عدالت در جامعه از نگاه امام راحل، فقط بسط عدالت‌های اجتماعی نیست؛ بلکه امام عدالت را در سطح جامعه تا روح و روان انسان که مبدأ اخلاق و رفتار آدمی است، بسط داده است.

وی تأکید کرد: نکته مهم در اینجا است که امام خمینی(س) در حالی که نیروی کاریزماتیک و غلبه بر دل‌ها داشت، می‌توانست خیلی از مسائل عادی را به رنگ آخرالزمان به خوردِ جامعه دهد! اما چنین چیزی در سیره او دیده نمی‌شود و امام به هیچ عنوان اشاره‌ای به آنچه امروز در بحث آخرالزمان از گویندگان و برخی از رجال سیاسی شنیده می‌شود، ندارد.

این پژوهشگر مسائل دینی افزود: خلاصه ما این درس مهم را از امام راحل به خوبی فرا نگرفتیم که نباید در مسائل شخصی و اشخاص و تقویت یک تفکر و خارج کردن تفکر مقابل از مبانی دینی استفاده ناصواب برد. روایان آخرالزمان ؛ باید همراه با عقلانیت و تقوا، ارمغانِ امنیت جامعه را عرضه کنند و جامعه را از پریشانی ها و ناتوانی ها نجات دهند.

  • برچسب ها
  • توجیه ظلم به ظالم
  • توجیه فساد
  • سختی بر مردم
  • ظهور امام زمان(عج)
  • قداست اشخاص
  • هادی سروش

هادی سروش: سیره امام خمینی(س) در روایتِ آخرالزمان با آنچه امروز از گویندگان می‌شنویم تفاوت جوهری دار

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

هادی سروش: سیره امام خمینی(س) در روایتِ آخرالزمان با آنچه امروز از گویندگان می‌شنویم تفاوت جوهری دارد

هادی سروش گفت: ما این درس مهم را از امام راحل به خوبی فرا نگرفتیم که نباید در مسائل شخصی و اشخاص و تقویت یک تفکر و خارج کردن تفکر مقابل از مبانی دینی استفاده ناصواب برد. روایان آخرالزمان ؛ باید همراه با عقلانیت و تقوا، ارمغانِ امنیت جامعه را عرضه کنند و جامعه را از پریشانی ها و ناتوانی ها نجات دهند.

هادی سروش: سیره امام خمینی(س) در روایتِ آخرالزمان با آنچه امروز از گویندگان می‌شنویم تفاوت جوهری دارد

استاد حوزه علمیه قم‌ با تأکید بر اینکه سیره امام خمینی(س) در روایتِ آخرالزمان با آنچه امروز از گویندگان می‌شنویم تفاوت جوهری دارد، گفت: امام خمینی(س) هر جا سخن از امام مهدی(عج) دارد، راویِ آخرالزمانی است که تمرکز بر نقطه «عدالت» باشد و لاغیر! در بسط عدالت در جامعه از نگاه امام راحل، فقط بسط عدالت‌های اجتماعی نیست؛ بلکه امام عدالت را در سطح جامعه تا روح و روان انسان که مبدأ اخلاق و رفتار آدمی است، بسط داده است.

به گزارش جماران، حجت‌الاسلام و المسلمین هادی سروش در جلسات هفتگی هیأت انصارالمهدی(عج) تهران به مناسبت آغاز امامت حضرت مهدی(عج) وارد بحث «آخرالزمان» و نسخه ناب و نسخه بدلی آن شد و گفت : «آخرالزمان» واژه پررفت و آمدی بین ادیانی است که به اتمام این دوره از جهان باوردارند و قائل هستند این پایان با یک سری از حوادث مقارن می شود.

معنای آخر الزمان

این استاد حوزه علمیه قم‌ تصریح کرد: آخرالزمان، در لغت به انتهای یک دوران گفته می‌شود. اما در آموزه‌های دینی ما مسلمین به دورانی گفته می‌شود که امام زمان(عج) برای برقراری حکومت عدل و داد در سراسر جهان ظهور خواهد کرد. آخر الزمان مانند دیگر تعالیم آسمانی دارای یک نسخه اصیل است که تولید اندیشه اصیلِ آخرالزمانی را به عهده دارد، و نیز دارای نسخه‌های تقلبی است که قهرا اندیشه‌های باطل و خرافی را به همراه دارد.

آخرالزمان؛ بسط عدالت است و استقرار امنیت شهروندان

وی افزود: آخرالزمان در اندیشه ناب، بر محور یک جمله است و آن؛ بسط عدالت است که در ادبیات پیامبر رحمت(ص) و عترت(ع) آمده ؛ «فَإِذا عَجَّلَ اللّهُ خُروجَ قائِمِنا یَمْلأُ الأرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً»؛ و بهترین توضیح برای این عبارت آیه ۵۵ سوره نور است که محتوای او با توجه به مباحث آخرالزمان است و در این آیه سخن خداوند متعال بر پایه حضور انسان‌های مؤمن و صالح برای ارائه دین و امنیت است. فرمود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا».

هادی سروش ادامه داد: معنای بلند این آیه در چند محور قرار گرفته است ؛ ۱. آخرالزمانی‌ها باید مردمانی در کمال پاکی در باور و رفتار باشند. ۲. آنان باید در مسیر دینداری باشند اما دینداری مورد قبول. ۳. داعیه‌داران آخرالزمان تمام تلاششان در مسیر امنیت جامعه است و نتیجه فعالیت‌های فکری و دینی و اجتماعی و سیاسی اینها ؛ زندگی توحیدی است. مرحوم طَبرِسی صاحب مجمع البیان در ذیل آیه، از اهل بیت پیامبر(ع) این حدیث را نقل می‌کند که فرموده‌اند: «إنَّها فِی المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ». این آیه در مورد مهدی آل محمّد است. پس اصحاب المهدی و انصارالمهدی در این چهارچوب قابل تأیید هستند.

پیوند آخرالزمان با شکیبایی و استواری بر آموزه‌های اهل بیت(ع)

وی اظهار داشت: راه درست در زمان غیبت طبق فرمایش رسول الله(ص) - بر اساس نقل کتاب کفایةالاثر- دو چیز است ؛ «طُوبیٰ لِلصّابِرینَ فی غَیبَتِهِ! طوبیٰ لِلْمُقِیمِینَ عَلیٰ مَحَجَّتِهِم»؛ صبر و شکیبایی در دوران غیبت، و استوار بودن بر آموزه‌های ائمه اطهار(ع) است. پیامبر رحمت(ص) فرمود: خوشا به حال آنانی که در دوران غیبت او شکیبایند! خوشا به حال کسانی که در مسیری که اهل بیت برای آنان ترسیم کرده اند، استوار هستند! اینان، همان کسانی هستند که خدا در کتاب خویش، آنان را توصیف کرده و فرموده است:«و کسانی که به غیب ایمان دارند» و فرموده:«اینها، همان حزب اللّه هستند و حزب اللّه، همان رستگاران‌اند».

مدعیان آخرالزمانی!

این پژهشگر مسائل دینی با اشاره به اندیشه های بدلی آخرالزمانی، گفت: این دوران، دوران خاص است . مدعیانی پیدا شده‌اند و البته قبلا هم بوده‌اند اما به روز شده‌اند و نهایت سوء استفاده و یا بدفهمی از «آخرالزمان» را دارند! در گذشته مردمانی بودند که در جریان آخرالزمان و ظهور شتاب‌زدگی و تعیین وقت می‌کردند! این گفتمان در روایات مورد انکار شدید است و روایات متعدد مسلمان و مؤمن را از تعیین وقت برای ظهور و شتاب‌زدگی بر حذر داشته؛ مانند روایت معتبری که در کتاب اصول کافی است که امام صادق(ع) فرمود: «کذب الوقاتون ، هلک المستعجلون». همانطوری که در اصول کافی است، دولت بنی عباس، دولت آخرالزمانی نیست. دولت صفویه هم دولت آخرالزمان و دولت ظهور نیست و اگر عالمی در این رابطه اظهار نظر نموده، حتما اشتباه کرده است.

ترویج و توجیه فساد بیگانه از گفتمان آخرالزمان است

وی گفت: اما امروز؛ اضافه بر آن خطاهای فکری و رفتاری که در روایات مطرح است، به وسیله گفتمان آخرالزمان یک نسخه بدلی و باطل ارائه می‌شود که در آن ، گاهی به اسم مصلحت، توجیه‌گر فساد و توجیه کننده ظلمِ ظالم هستند! و گاه دیگر؛ شخصی را با تمسک به قصه و خواب، پوشش ملکوتی و رتبه خاص می‌دهند! و یا گاهی فکر و تدبیر درست نسبت به زندگی از جامعه نداشته و مردم را گرفتار شرایط سخت معاش می‌کنند! و این رویه غلط را به اسم اینکه در مسیر ظهور نزدیک هستیم و باید سختی را مردم تحمل کنند القاء می‌کنند!

هادی سروش ادامه داد: اسفبارانه است که گاهی آخرالزمانی‌های دروغین، مدعی ضرورتِ گرفتن جهان گرچه با هزینه جان نیم انسان‌ها باشد، می‌شوند! از تریبون‌هایی سخن از کشتار نیم زمین و سلب امنیت از جامعه می‌کنند! سؤال من از این حضرات تریبون‌دار این است؛ آیا اینها که گوشه‌ای از آن را برشمردیم، می‌تواند مَحج و راه اهل بیت(ع) باشد که رسول الله(ص) ما را در استواری در آن راه توصیه نمودند؟!

وظیفه عالمان دینی بسیار سنگین است

وی گفت : استاد مطهری جمله مهم و نسبتا تندی دارد؛ ایشان می‌گوید:«امام عسکری(ع) راجع به بعضی از آنهایی که نامشان علماست و در آخرالزمان پیدا می‌شوند می‌فرماید: «هُمْ اضَرُّ عَلی‌ ضُعَفاءِ شیعَتِنا مِنْ جَیشِ یزیدَ عَلَی الْحُسَینِ بنِ عَلِی (ع) و اصحابِهِ‌» ؛ یعنی ضرر اینها بر امت اسلام از لشکر یزید بر حسین بن علی(ع) بیشتر است. واقعاً هم همین‌طور است. آدمی که این فکر را در میان مردم تبلیغ بکند، ضررش بر اسلام از لشکر یزید بر امام حسین(ع) کمتر نیست.

امام خمینی(س) و عرضه گفتمانی عقلانیِ آخرالزمان

استاد حوزه در بخش پایانی سخنان خود به سیره امام خمینی(س) در روایتِ آخرالزمان پرداخت و گفت: با آنچه امروز از گویندگان می‌شنویم تفاوت جوهری با مبانی و گفتمان امام خمینی(س) دارد! امام خمینی(س) هر جا سخن از امام مهدی(عج) دارد، راویِ آخرالزمانی است که تمرکز بر نقطه «عدالت» باشد و لاغیر! در بسط عدالت در جامعه از نگاه امام راحل، فقط بسط عدالت‌های اجتماعی نیست؛ بلکه امام عدالت را در سطح جامعه تا روح و روان انسان که مبدأ اخلاق و رفتار آدمی است، بسط داده است.

وی تأکید کرد: نکته مهم در اینجا است که امام خمینی(س) در حالی که نیروی کاریزماتیک و غلبه بر دل‌ها داشت، می‌توانست خیلی از مسائل عادی را به رنگ آخرالزمان به خوردِ جامعه دهد! اما چنین چیزی در سیره او دیده نمی‌شود و امام به هیچ عنوان اشاره‌ای به آنچه امروز در بحث آخرالزمان از گویندگان و برخی از رجال سیاسی شنیده می‌شود، ندارد.

این پژوهشگر مسائل دینی افزود: خلاصه ما این درس مهم را از امام راحل به خوبی فرا نگرفتیم که نباید در مسائل شخصی و اشخاص و تقویت یک تفکر و خارج کردن تفکر مقابل از مبانی دینی استفاده ناصواب برد. روایان آخرالزمان ؛ باید همراه با عقلانیت و تقوا، ارمغانِ امنیت جامعه را عرضه کنند و جامعه را از پریشانی ها و ناتوانی ها نجات دهند

مشاهده مطلب

اخبار مرتبط

امام خمینی ؛ پالایش فکر در حوزه دین و در مصاف با لغزش‌ها

انتقام متحجران از امام خمینی پایان ندارد!

وفاداریِ فرزندانِ حوزویِ امام راحل در راستای حمایت آیت الله العظمی حائری (موسس حوزه علمیه قم) از علوم عقلی و فلسفه

من امام اینان نیستم!

اهمیت ادعیه ائمه (ع) در نگاه امام خمینی و بلندای معارف دعای رجبیّه در بیان دو استاد بزرگ عرفان

استاد هادی سروش: «فساد اقتصادی» و «تضییع بیت المال» بنی امیه را به نابودی کشاند 

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: «فساد اقتصادی» و «تضییع بیت المال» بنی امیه را به نابودی کشاند

انتشار :‌ دوشنبه ۱۰ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۹:۱۱

شفقنا- استاد هادی سروش بیان کرد: آنچه باعث زوال بنی امیه شد؛ “فساد” حاکمان بود، این زوال حکومت درحالی رخ داد که آنان هم سلاح داشتند و هم سیاست داشتند و هم اقتصاد داشتند. اما فساد اقتصادی و تضییع بیت المال بود که آنان را به نابودی کشاند.

به گزارش شفقنا حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در جمع عزادران شهادت امام عسکری (ع)‌ در هیئت انصار المهدی تهران گفت: بنی عباس در حکومت برای جبران جدایی از مردم، راه را برای بیگانگان در عرصه نظامی و سیاسی باز کرد و در نتیجه امام عسکری(ع) به نقطه ای رسید که گفت؛ راهی غیر از پناه به خدا نمانده!

حکومت ۵۰۰ ساله ظلم عباسیین

استاد حوزه گفت؛ شناخت جامعه ما نسبت به بنی امیه و خصوص معاویه و یزید قابل قبول است ، اما شناخت نسبت به دوران حکومت ۵۰۰ ساله بنی عباس چندان شناخت خوبی نیست. بنی عباس بعد از ۱۰۰ سال حکومت بنی امیه، حکومت را با شعار عدالت بدست گرفت و البته باشمشیر و خون حکومت را تصاحب کرد! و دوران مظلومیت ائمه ما؛ از امام صادق (ع) تا امام عسکری (ع) رقم خورد!

علت زوال حکومت بنی امیه

آنچه باعث زوال بنی امیه شد؛ “فساد” حاکمان بود، این مطلب را یکی از عوامل مهم بنی امیه در نامه مهمی تصریح نموده و در کتاب “مروج الذهب” آمده. این زوال حکومت درحالی رخ داد که آنان هم سلاح داشتند و هم سیاست داشتند و هم اقتصاد داشتند. اما فساد اقتصادی و تضییع بیت المال بود که آنان را به نابودی کشاند.

ظلم بنی عباس، روی سیاه بنی امیه را سفید کرد!

استاد سروش گفت: عباسیین که آمدند ۵۰۰ سال بر جهان اسلام حکومت کردند و ۳۷ خلیفه داشتند اولین آن سفاح و آخرین آن مستعصم است که به وسیله حمله مغولان نابود شدند.

بنی عباس در ظلم و تعدی روی سیاه بنی امیه را سفید کردند!

نمونه آن وزیر دولت عباسی در زمان خلافت واثق برادر متوکل بود و یکی از آن ۳۷ خلیفه بود. وی یک تنور بزرگی درست کرده بود و میخ های زیادی در آن کار گذاشته بودند و هرکسی که با بنی عباس و حکومت عباسیان مخالف بود با این تنور مواجه می‌شد‌و درجه تنور به شکلی بود که او فقط بسوزد و فریاد بکشد!

ورود بیگانگان به حاکمیت به اصطلاح اسلامی عباسیین

سروش گفت؛ وقتی ما به زمان امام عسکری نگاه میکنیم مقارن با سه خلیفه از آن ۳۷ نفر است و مهم این است این سه خلیفه دست نشانده اتراک ماوراء النهر هستند! حاکمیت معتز که قاتل امام هادی (ع) است، و دیگری مهتدی و سومی معتمد عباسی، به انتخاب و دخالت همان بیگانگان انجام شده.

گرچه در طول مدت ۵۰۰ سال سیطره عباسیین دوران ظلم و انواع تعدی به حقوق انسان ها رقم خورده ، اما در یک نقطه ای ظلم شدید می‌شود و اوج می‌گیرد آن جایی است حکومت اجازه ورود بیگانگان را به درون حکومت اسلامی! داد.
عباسیین وقتی دیدند مسلمانان از آنان فاصله گرفتند و پشتوانه ای ندارند و فقط پول و سلاح دارند و دیدند بنی امیه ۱۰۰ بیشتر نتوانست حکومت کند و نشود که حکومت آنها منقرض شود ! آمدند برای حفظ حکومت کاری کردند که بنی امیه نکردند و ظلم را به یکباره به اوج رساندند و آن این بود که از خبیث ترین آدم هایی که در کشور های مجاور و به اصطلاح ماوراء النهر حضور داشتند ، راه را برای ورود به دولت عباسی باز کردند و این یعنی ورود غیر مسلمانان و خارجی به درون دولت اسلامی ! منطقه ماوراءالنهر که در روایات از آن اتراک نام برده شده یعنی افرادی از آسیای میانه مانند ازبکستان قزاقستان و یا ترکمنستان. و این کاری بود که بنی عباس کرد و در بخش نظامی و سیاسی دولت اسلامی افراد خارجی را وارد شدند! در نتیجه سراداران سپاه بنی عباس ، انسان های خشن و بی علقه به اسلام و مسلمین شدند!

بنای شهر سامراء برای اسکان دولتی های خاص

هادی سروش گفت؛ شهر سامرا در عراق در زمان حاکمان عباسی بوسیله معتصم عباسی ساخته شد و علت بنای آن جمع شدن و رسیدگی به همان نیروهای خارجی در یک شهر غیر عربی است. و بعد واثق و متوکل آن را توسعه دادند. برای اجتماع بیشتر ترکان!

خلفاء عباسی تحت نفوذ و شمشیر نیروهای بیگانه ماوراءالنهر

استاد سروش گفت؛ رنج بیشتر آنجاست که نه تنها بخش های مهم حکومت در دست بیگانه بود ، بلکه آنان در انتخاب خلیفه دخالت داشتند و حتی وقتی از یک خلیفه ناراضی بودند نقشه ترور او را کشیده و عملیاتی میکردند!
روزی گروهی از ترکان، «معتز» را از پا گرفته و کشان کشان به اتاق برده و با چوب زدند و او را در حیاط زیر آفتاب نگه داشتند ، سپس او را از خلافت خلع کردند و گروهی را براین خلع گواه گرفتند، سپس به منظور قتل خلیفه معزول او را به دست کسی سپردند که شکنجه اش کند، او هم سه روز خلیفه را گرسنه و تشنه نگاه داشت. بدینگونه، خلیفه را که نیمه جانی در بدن داشت در سردابی جا دادند و در سرداب را با خشت و گچ مسدود کردند و «معتز» به همان حالت زنده به گور شد.

در نتیجه؛ وقتی بیگانه وارد حریم حکومتی شود، هم خلیفه می‌گذارد! و هم خلیفه می‌کشد! و هم در شئون نظامی و امنیتیِ حکومت دخالت مستقیم میکند! این ، یعنی؛ دخالت دولت بیگانه در دولت اسلامی است.

امام عسکری و پناه بردنِ به خدا

حجت الاسلام سروش اضافه نمود؛ جمله ای را شیخ طوسی در کتاب “الغیبه” از امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کند که از همه چیز از این جمله قابل فهم است و آن این است که وقتی سخن از خلیفه عباسی به میان آمد، امام عسکری (ع) جمله را فرمودند که آخر ظلم و تعدی دستگاه حاکمه را نشان میدهد ! فرمودند: “انی نازلت الله تعالی فی هذا الطاغیه”؛ من دیگر راهی ندارم فقط به خدا پناه میبرم ! ما چنین جمله ای را در جملات امام حسین ندیدیم که در عاشورا بفرمایند.

دوران دولت عباسی، دوران تقیه و صبر

استاد سروش گفت: دوران حکومت و دولت عباسی برای ائمه از امام صادق (ع) تا امام عسکری(ع) دوران تقیا و صبر و ارتباط مخفی با شیعیان است. آیه پایانی سوره آل عمران میفرماید؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» در این آیه سخن از صبر فردی و صبر دستجمعی و ارتباط باهم است. طبق نقل تفسیر قمی، امام صادق (ع)‌ فرمود؛ “این آیه درباره ما و اولاد عباس نازل گردیده است. ففی ابیه نزلت و فینا”. مقصود آن است؛ ما اهل بیت در مواجهه با دولت بنی عباس؛ باید از دست اینها صبر کنیم و از دست اینها باید جامعه را به صبر ببریم و ما هستیم که باید جامعه و شیعیان را حفظ کنیم و راهی جز این نیست.

امام عسکری در سخت ترین شرائط

سروش گفت؛ امام عسکری (ع) در این چنین دولتی تحت الفظ است! وجود جاسوسان حکومتی در درون و برون را گرفته و حتی امام عسکری (ع) اجازه سلام دادن افراد را نمیدهد و از نزدیکی شیعیان به ایشان حتا در صحرا هم نهی میفرماید تا جان آنان در خطر قرار نگیرد.
در تاریخ آمده؛ یک نفر از شیعیان وقتی دید نمیتواند در شهر امام عسکری (ع) را ملاقات کند ، بررسی کرد امام چه روزی در صحرا حضور پیدا میکند، رفت در صحرا تا امام را ببیند ، تا از دور امام را دید ، امام عسکری(ع) به او رساندند که نزدیک نشوید چراکه جاسوسان مخفی شده اند و رصد می کنند. ایک شرائط سخت دوران امام عسکری است.

سفارش امام عسکری علیه السلام به شیعیان در دو بُعد معنویت و اخلاق اجتماعی

استاد حوزه گفت: وقتی دولت اسلامی ، غیر اسلامی است و بیگانه در او نقش آفرین است و تمام زندگی امام عسکری (ع) زیر نگاه جاسوسان است، امام عسکری (ع) بنا را بر حفظ و صیانت از وجود شیعیان و ارتقاء فرهنگ و اخلاق آنان نمود.
یکی از سخنان مهم امام عسکری علیه السلام به شیعیان است که طبق نقل کتاب “تحف العقول” فرمود: “أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ ..

تا اینجا سفارش به تقویت بُعد معنوی شیعیان است. سپس با اشاره به بُعد ضرورتِ اخلاق اجتماعی شیعیان فرمود: “وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ .. وَ حُسْنِ الْجِوَارِ ، .. صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ.
یعنی؛ در رابطه با مردم از مسیر صداقت بیرون نروید ، و هیچ وقت در امانت خیانت نکنید حتی امانتی که یک فاجر به شما سپرده باشد، و با هر همسایه ای خوب تعامل کنید. فرقی نمیکند همسایه در کار ویا همسایه در شرکت و یا همسایه خانه. و با کسانی که در اعتقاد مخالف شما هستند رفتار درستی داشته باشید اگر مریض شدند از آنان عیادت کنید ..
بعد فرمود : وقتی شما این موازین را رعایت کنید و ازشما با این اوصاف به عنوان شیعه نام برده شود ، ما خرسند می شویم ؛ “قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ”.

گله شدید امام عسکری احمد ابن اسحاق اشعری

این استادحوزه در پایان گفت؛ در راستای همین اخلاق مداری و احترام به انسان ها و توجه به نیاز افراد، امام عسکری (ع) از احمد به اسحاق اشعری که او را به “شیخ القمیین” نام می برند، گله نمود که چرا فلان کسی که از سادات نیازی داشته شما توجه نکردی! احمد اشعرز می گوید؛ عرض کردم؛ او شرابخوار است ! امام عسکری (ع) برای من تصریح نمود شما باید وظیفه اخلاقی خود را ایفاء مینمودی.

  • برچسب ها
  • استاد هادی سروش
  • امام حسن عسکری(ع)
  • بنی امیه
  • زوال حکومت ها
  • فساد اقتصادی

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: «شرح صدر» یعنی از عناوین و قیود خارج...

استاد هادی سروش: زیارت خود را محدود به حوائج دنیوی نکنیم/چهره...

علل توجه به ۷ صفر و امام حسن مجتبی (ع)/ محافل...

ضرورت بازگشت به «اخلاقِ سجادی» بعد از جنگ ۱۲ روزه: نوشتاری...

استاد هادی سروش: نماز جمعه و آخرین نماز جمعه ماندگار آیت...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

فضای امنیتی دستگاه عباسی علیه امام عسکری (ع)/ نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

فضای امنیتی دستگاه عباسی علیه امام عسکری (ع)/ نوشتاری از استاد هادی سروش

انتشار :‌ چهارشنبه ۲۱ / ۰۶ /۱۴۰۳ | ساعت ۱۶:۴۲

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در یادداشتی آورده است: «دوران حضرت امام عسکری (ع) دوران پر بهایی است که می توان با الگوگیری از موفقیت های بزرگی در جوامع دینی دست یافت. دوران زندگی کوتاه آن حضرت دوران سختِ امنیتی و تهاجم اعتقادی است اما امام (ع) با موفقیت از تمام این عرصه ها بیرون آمد و این میتواند الگوی خوبی برای جامعه دینی باشد‌.

دورانِ حاکمانِ سیاسی در عصر امام عسکری(ع)

گرچه یک مدت کوتاهی از زندگی امام عسکری در حاکمیت مهتدی عباسی است که مسعودی در کتاب مروج الذهب (ج۲ص۹۶)به عنوان که اخلاق اجتماعی داشت و به مردم رسیدگی میکرد و زندگی لهو ولعب نداشت ، اما بالاخره همو در نقشه قتل امام عسکری بود و البته مدت حاکمیتش به بیش از یکسال نرسید و نتوانست نقشه اش را عملیاتی کند ولی به نقل علامه مجلسی (ج۵۰ص۳۱۳)او امام را زندانی نمود. بیشترین دوران سیاسی زندگی حضرت (ع) در دوران حاکمیت معتمدعباسی که که نوشته اند: «غرق فی الفساد و اللهو»

فشارهای امنیتی

از وجود جاسوسان گرفته تا زندان بانان بی مروت جملگی نشان دهنده جو امنیتی دوران امام عسکری (ع) است. در جلسات خصوصی امام با شیعیان، جاسوس وجود داشت. شیخ طبرسی در اعلام الوری نقل می کند؛ امام در جلسه ای به اصحابش فرمود: چیزی نگویید و نگاه به شخص معین نمود! بعد وقتی او را تفتیش کردند در لباس او گزارش های متعدد از جلسات امام عسکری (ع) کشف کردند.

مسعودی در کتاب اثبات الوصیه می نویسد؛ شخصی بنام عبدالعزیز بلخی گوید؛ در خیابان بودم و پیش خودم گفتم وقتی امام عسکری بخواهد عبور کند با صدای بلند او را به عنوان حجت الله معرفی می کنم. تا امام به من نزدیک شد به من نگاه نمود و با انگشت اشاره کرد ساکت باشم؛ «فلما دنا منی نظرت الیه اومآ الیّ باصبعه السبابه ان اسکت»

و در نمونه مشابه دیگری علامه مجلسی نقل میکند (ج ۵۰ص۲۶۹) امام عسکری قبل از خروج از منزل پیام فرستادند؛ «در وقت عبور من از مقابل شما، هیچ کسی به من سلام نکند و حتی کسی به جانب من اشاره نکند که جان تان در خطر قرار خواهد گرفت! ؛ الا لا یسلمن علیّ احد و لایشیر الیّ بیده فانکم لاتؤمنون علی انفسکم”

طبق نقل کلینی در حدیث بیست وششم باب مولد امام عسکری؛ امام را معتمدعباسی به دست فردی بنام نِحریر سپرد که آدمی بی عاطفه و محشور با حیوانات وحشی بوده که در درالخلافه برای تفریح و تفرج حاکم عباسی نگه داری می شده! و این شخص، امام را با این حیوانات آزار می داده تا جائی که زن او به وی معترض می شود و می گوید از خدا بترس! وی برای لجبازی بیشتر امام را در میان آن حیوانات وحشی می برده! کلینی نقل می کند گاهی در وقت نماز بوده و امام به نماز می ایستاد، آن حیوانات در حول امام آرام می گرفتند؛ «هو قائم یصلی و هی حوله».

این نمونه ای از آزارها و جو امنیتی دستگاه عباسی بر علیه امام عسکری است.

تهاجمات فکری و فرهنگی بر باورهای دینی

دومین مشکل اساسی دوران امام عسکری(ع) تهاجم بر باورهای دینی و خصاص شیعی بود.

به نقل ابن شعبه بحرانی در تحف العقول؛ خود امام عسکری (ع) دوران خود را از تمام دوران امامان دیگر در موضوع تهاجم بر باورها شدیدتر معرفی نموده؛ «ما منی احد من آبایی بمثل ما مُنیت به من شک هذه العصابة»!

وجود جعفر کذاب از یک سوی و افرادی دیگر از بنی هاشم، که داعیه امامت داشتند و هم پول داشتند و هم پول خرج می کردند و حتی به «قدرت حاکمه» نزدیک بودند و دارای انحراف دینی بودند!

در یک نمونه ای که کلینی نقل می کند؛ جعفر کذاب در ملاقات با معتمدعباسی صریحا گفت: مرا در جای برادرم قرار ده به تو سالانه بیست هزار سکه طلا خواهم داد! «اجعل لی مرتبةاخی و اوصل الیک فی کل سنه عشرین الف دینار!» و معتمد عباسی جواب خوبی به او داد؛ اگر شیعه امامش مانند پدر تو (امام هادی) و برادرت (امام عسکری) بوده، هیچگاه به تو نظری نخواهد کرد و نیازی نیست من تو را معرفی کنم ؛ «فان کنت عند الشیعه ابیک و اخیک اماماً فلاحاجة بک الی السطان ان یُرتّبک مراتبهما و لاغیر السطان!»

به نقل مجلسی در بحار (ج ۵۰ص۲۶۹) این تهاجم به مدینه سرایت کرد و یکی از نوادگان ابوذر غفاری در مورد باورهای دینی به شک و تردید افتاد و روانه سامرا شد و خدمت حضرت رسید بلافاصله امام عسکری فرمود: شما از طائفه غفاری هستی… تا اینکه او از شک و تردید بیرون آمد.

امام در میان شور و شعف مردم

با اینکه جو سنگین امنیتی در سامرا برقرار است، اما مردم با توجه به آگاهی شان از اینکه امام هفته ای دوبار در روزهای دوشنبه و پنجشنبه اجبارا به ملاقات معتمدعباسی در دربار می رفت، در خیابان ها به بهانه های مختلف جمع می شدند تا بلکه بتوانند امام را ببینند.

شیخ طوسی از آن اجتماعات گزارش می دهد که جمع زیادی برای دیدنِ امام عسکری در خیابان های مسیر عبور امام تجمع می کردند بطوری که جای راه رفتن برای مردم باقی نبود، همهمه بود تا اینکه امام عسکری تشریف آورده و عبور میکردند.. ؛ «کلما تاتی نوبة حضور الامام یحضر الناس المشاقین لرویته جمع کثیر و یغص الشارع بهم بحیث لایکون لاحد مجال للمشی فیه و تنسد الطریق فاذا جاء الامام سکن ضجیح الناس..» (الغیبه/۲۹)

عظمت امام عسکری در میان رجال سیاسی

احمد بن عبیدالله بن خاقان که مسئول کل امور مالی منطقه گسترده قم است و تمام بیت المال در نزد او بوده به نقل کلینی در کافی می گوید: نزد پدرم که وزیر دستگاه عباسی بود حضور داشتم که نگهبانان خبر آوردند که حسن بن علی ابن الرضا می‌آید به حضور پدرم تا این خبر به ایشان رسید خود را آماده کرد و به استقبال وی رفت و بسیار تکریم نمود. بعد از آن جلسه از پدرم که هیچ علاقه ای به آل ابی طالب نداشت علت آن همه تکریم را پرسیدم و او گفت من در سامرا در میان علویین کسی را به آرامش و عفت و بزرگواری و کرامت به مانند او نمی شناسم.

نکته مهم در نقل کلینی این است که یک دشمن ناصبی در عظمت و فضیلت امام عسکری چنین اعتراف می کند.

امام و ترویج صداقت

هرچقدر در نقطه مقابل ائمه (ع) که نقطه قدرت و ثروت است انسان فریب و قدرت پرستی می بیند، اما در نقطه تمرکز امامت ، آدمی صداقت و سماحت می بیند.

کلینی در حدیث چهاردهم باب مولد امام عسکری(ع) نقل می کند؛ فردی بنام اسماعیل در سر راه امام عسکری نشسته بود تا چیزی از امام بگیرد. وقتی در عبور امام قرار گرفت قسم خورد که چیزی از اموال ندارم و شدیدا گرفتارم . امام عسکری وقتی دید او برای کسب دنیا قسم دروغ میخورد ! امام فرمود: تحلف بالله کاذبا! شما ۲۰۰ اشرفی طلا مخفی کرده ای !

جالب اینجاست که امام عسکری در عین حال به او کمک کرد و فرمود: من این را به عنوان تذکر گفتم و نه اینکه نخواهم به تو کمک کنم «لیس قولی دفعا لک عن العطیه» . و سپس به او ۱۰۰ دینار هدیه نمود.

امام و توصیه به دوری از حاکمیت ظلم

کلینی در کافی می نویسد؛ شخصی از اهل مصر بنام سیف بن لیث به سامرا آمد تا حاکم عباسی دستور دهد و مزرعه او را تصاحب نکنند. کسی در سامرا به او گفت: نامه ای با امام عسکری بنویس و وی برای امام نامه‌ای نوشت و مشکلش را مطرح کرد. امام عسکری (ع) پاسخ نامه او را داد و صریحا به او نوشت؛ فلاتتقدمالی السلطان! ملاقات حاکم نرو بلکه برگرد به مصر و کسی که مسئول دولت در مورد زمین‌های کشاورزی شماست او را ببین و توصیه به تقوا کن و به او بگو از حاکم تو بزرگتر حاکمیت حضرت رب العالمین است؛ «الق الذی فی یده الضیعه و خوفه بالسلطان الاعظم رب العالمین». آن شخص می گوید: پیش حاکم معتمد عباسی نرفتم و با مصر برگشتم و مشکل حل شد.

امام عسکری و موفقیت تشکیلاتی در امور مالی و دینی شیعیان

در ردیف موفقیت های امام عسکری نباید از موفقیت تشکیلاتی امام در سطح دنیای آن روز شیعه غفلت ورزید.

گزارش های تاریخ نشانه توفیقات امام در این زمینه است.

طبق نقل طبرسی در احتجاج از قزوین و همدان حدود چهار هزار اشرفی طلا به امام فرستاده میشود. و از قم توسط فقط یک نفر از وکلای امام عسکری بنام احمد بن اسحاق ؛ یکصد و شصت کیسه طلا و نقره ارسال می شود.

و یا طبق نقل اربلی در کشف الغمه از منطقه گرگان اموال قابل توجهی به خادم امام که بنام مبارک است رسید‌.

توجه امام به شیعیان در بند وزندان

نکته قابل دقتی است که از زندان، برخی شیعیان با امام در ارتباط هستند و امام عسکری توجه به آنان دارد.

کلینی در حدیث دهم از باب مولد امام عسکری نقل میکند ؛ ابوهاشم جعفری گرفتار زندان و شکنجه بود و در نامه ای مخفیانه با امام درد و دل کرد … و امام عسکری بشارت آزادی او را داد و همانگونه شد و مهم این است که طبق همین روایت امام به آنان کمک مالی می نمود و برخی تا یکصد سکه طلا داد!

و این کمک ها مخصوص به شیعیانی نبود که امام عسکری (ع) را امام می دانستند، بلکه امام (ع) به واقفی ها که امامتِ امام را قبول نداشتند نیز کمک مالی می کرد که کلینی در روایت سوم باب مذکور نقل نموده.

توجه و عملیاتی کردنِ این سیره است که نیاز امروز همه ماست و باید ما را از انحصار خواهی و تحجرطلبی به توسعه فکری و رفتاری برساند.

امام عسکری (ع) تسخیر دلها

امام عسکری (ع) آنچنان محبوبیتی در دلها داشت که فرازهای گذشته این نوشتار به نظرتان رسید.

این محبوبیت گاهی از حیطه شیعیان میگذشت و به دشمن هم سرایت می کرد.

کلینی در روایت هشتم باب مذکور نقل میکند؛ برای آزار امام عسکری از یک ناصبی و ضد شیعه کمک گرفتند که درباره اش نوشته اند؛ “انصب الناس و اشدهم علی آل ابی طالب” ! آن فرد بیش از یک روز نگذشت که شدیدا علاقمند به امام شد و صورت خود را بر قدم های امام گذاشت و یکی از بهترین شیعیان حضرت گشت! ؛ “ما اقام عنده

الایوما حتی وضع خدیه له و کان لایرفعبصرهالیه اجلالا و اعظاما و هو احسن الناس بصیرة!”

این محبوبیت تا آنجا رفت که در روز شهادت امام عسکری ؛ سامرا یک پارچه عزا شد و بازار تعطیل گشت.

به نقل کلینی ، احمد بن عبیدالله بن خاقان که والی تام اختیار بیت المال در کل منطقه قم بوده از حضور خود در روزهای شهادت امام عسکری (ع) گزارش بالا را نقل نموده ؛ “حتی توفیت فصارت سرمن رای ضجةواحدةعُطلت الاسواق فکانت سرمن رای یومئذشبیها بالقیامة!”

امروز ما هستیم و این سیره نورانی امام عسکری(ع) که می تواند ما رد بهترین موفقیت ها رهسپار کند. ان شالله»

  • برچسب ها
  • امام حسن عسکری (ع)
  • فضای امنیتی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

حرکت زائران به سمت سامراء برای گرامیداشت شهادت امام حسن عسکری(ع)+تصاویر

استاد هادی سروش: اقدامات امام رضا (ع) سبب ارتقاء فرهنگ شیعه...

استاد هادی سروش: قدرت عقلانی امام حسن (ع) «نفاق» و «پیمان...

اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی: نوشتاری...

مترجم کتاب «مقدمه ای بر علوم قرآن» را بهتر بشناسیم

درباره زندگی و سیاست ورزیِ با تعصب و توهّم، و زندگی...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

«هجرت رسول الله و پدیده مهاجرت»؛ نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

«هجرت رسول الله و پدیده مهاجرت»؛ نوشتاری از استاد هادی سروش

انتشار :‌ دوشنبه ۰۳ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۲:۴۷

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش نوشت: «اگر هجرت، مهاجرت از کشور و وطن اسلامی برای فرار از رکود و پریشانی خاطر از آینده باشد! این هجرت شاید برای شخص مفید باشد، اما برای کشور اسلامی مطلوب و زیبا نیست، و از دست دادنِ سرمایه های بالفعل و بالقوه کشور است. امام علی (ع) گوشزد تلخی دارند که تندروی های حکومتی باعث چنین هجرت هایی است!»

به گزارش شفقنا حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش به مناسبت اول ربیع الاول ، هجرت رسول الله (ص) از مکه به مدینه در مقاله ای نوشت:

یکی از امتیازات اسلام عزیز و پیامبر شریف (ص) در هجرت به مدینه است.

هجرت در قرآن

هجرت رسول الله (ص) و آنچه در این باره مهم است، در قرآن با سه آیه مشخص بدان اشاره شده است.

یکم – قرآن صراحت دارد هجرت یک تدبیر الهی بود ؛

«هنگامی را که کافران نقشه می‌کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکه) خارج سازند. آنها چاره می‌اندیشیدند و خداوند نیز تدبیر می‌کرد و خدا بهترین چاره‌جویان و تدبیرکنندگان است. ؛ وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرین»، (انفال–۳۰)

دوم – تحقق هجرت نیاز به همکاری نیروی از جان گذشته ای داشت تا در جای پیامبر (ص) بماند و دشمن از هجرت بزودی خبر دار نشود ، و او کسی نبود مگر امیرالمومنین (ع)‌که با تمام فداکاری در جای پیامبر (ص) قرار گرفت و آماده شمشیرها و نیزه ها شد و در قرآن در این رابطه میخوانیم ؛

«بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خدا نسبت به بندگان مهربان است. ؛ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»، (بقره–۲۰۷)

سوم – نزولِ نصرت الهی بر هجرت کنندگان است و این نصرت در حالی اتفاق افتاد که کافران و مشرکان کوه به کوه بدنبال رسول الله (ص) بودند و خدا با یک اعجاز ، جان پیامبر (ص) در مرحله دوم -بعد از واقعه لیلةالمبیت- نجات داد . در قرآن چنین آمده ؛

« اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد، آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود، در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: غم مخور، خدا با ماست. در این موقع، خداوند سکینه خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی‌کردید، او را تقویت کرد و گفتار کافران را پایین قرار داد و سخن خدا بالا است و خدا عزیز و حکیم است. ؛ إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کفَرُوا ثانِی اثْنَینِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ کلِمَةَ الَّذینَ کفَرُوا السُّفْلی وَ کلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ»(توبه–۴۰)

گزارش تاریخ

۱ – پیامبر رحمت (ص) در شب پنجشنبه اول ماه ربیع از مکه خارج شد.

۲- در مسیر وارد غار “ثور” شد و مشرکان آمدند ولی بخاطر پرنده ای در کنار درب غار تخم گذاری کرده بود ، احتمالِ حضور پیامبر در غار را منتفی دانسته و از آنجا دور شدند. آن حضرت سه روز طبق برخی نقل ها و یا کمتر در غار ثور ماند و سپس به حرکتش ادامه داد.

۳- ابن اریقط به امام على (ع) جریان را گفت و امام على(ع) براى حضرت رسول (ص)‌ خوراک راه و مرکب فرستاد.

۴ – پیامبر مسیر را ادامه داد به مدینه رسید و اهل مدینه از آمدن رسول الله (ص) مطلع بوده و روزها به استقبال آن حضرت مى آمدند تا بالاخره از دور پیامبر (ص) و همراهان نمایان شدند.

۵ – حضرت (ص) وارد به منطقه «قباء» در نزدیکى مدینه که اکنون مسجد است ، شدند. بسیارى گفته اند؛ حضرت رسول الله (ص) سه روز در قباء بود تا حضرت على (ع) و حضرت فاطمه و فاطمه بنت اسد مادر امام علی و فاطمه دختر زبیر به آن حضرت (ص) ملحق شدند.

۶ – رسول خدا (ص) در میان استقبال پر شور مردم مدینه در روز دوازدهم ربیع الاول وارد مدینه شدند.

“هجرت” از زاویه “معرفت”

اول : ورود پیامبر به مدینه مبداء تاریخ هجرى قمرى گردید. این تاریخ گذاری نشان از اهمیت و اهتمام مسلمین به راهنمایی امام علی (ع) می باشد. تاریخ ، نشان از گرایش یک ملت به نقطه مشخص است .

دوم : هجرت زمینه تاسیس اولین حاکمیت اسلامی را رقم زد . حاکمیتی که بر اساس دین و اخلاق و حقوق رقم خورد و جاذبه های آن در دنیای تفکرسیاسی جای خاصی را به خود اختصاص داده. قوانین مهم ؛ کرامت انسان ، رعایت حقوق زن ، ضرورت نظم اجتماعی ، زندگی و رفاه ، دوری از جنگ و روی آوردن به دفاع ، تنظیم قرار دادهای داخلی و پیمان های بین اقوام و قراردادهای بین المللی و بین الادیان و ‌. . از برکات هجرت و استقرار پیامبر خدا (ص) در مدینه است.

سوم : این رویداد حکایت از فضیلت امام علی(ع) داشته که نزول آیه لیلة المَبیت صراحت بر این مطلب دارد که در بخش نخست مقاله به آن اشاره نمودم. طبق گزارش سید ابن طاووس، پیامبر (ص) نیز در خطبه غدیر به این واقعه اشاره کرد و آن را مأموریتی از جانب خدا به امام علی(ع) دانست ، و نیز ؛ امام علی(ع) در شورای شش‌نفره، برای اثبات حقانیت خود، به آن آیه و واقعه احتجاج کرده است.

ابن‌ابی‌الحدید در جلد ۱۳ از شرح نهج البلاغه از استادش ابوجعفر نقل می‌کند که با تواتر ثابت شده این آیه درباره امام علی(ع) نازل شده و هرکس آن را انکار کند یا دیوانه است یا با مسلمانان هیچ‌گونه ارتباطی ندارد.

سید بن طاووس در کتاب “الاقبال” نکته معرفتی جالبی دارد ، مینویسد؛ “ایثار و خوابیدن امام علی (ع) در بستر پیامبرخدا (ص) قابل مقایسه با تسلیم بودنِ اسماعیل (ع) در ماجرای ذبح است ، و ایثار امام علی (ع) از تسلیم اسماعیل برتر است؛ چون اسماعیل آماده بود تا به دست پدرش ذبح شود؛ اما امام علی(ع) خود را برای جانشفانی و کشته‌شدن به دست دشمنانش آماده کرده بود.

به روایت علامه مجلسی ؛ پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «مشرکان می‌خواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو در بستر من می‌خوابی؟ امام علی(ع) گفت: در این صورت شما سالم می‌مانید؟ پیامبر(ص) فرمود: آری. امام علی(ع) تبسمی کرد، سجده شکر به جا آورد و وقتی سر از سجده برداشت گفت: آنچه را که مأمور شده‌ای انجام بده که چشم، گوش و قلبم فدای تو باد.» و به نقل شیخ طوسی در کتاب الامالی ؛ پیامبر(ص) ، علی(ع) را در آغوش گرفت و هردو گریه کردند و از هم جدا شدند.

“هجرت” در “سیاست”

شیخ مفید در کتاب “مسار الشیعه” در رابطه با هجرت رسول الله (ص) مینویسد در هجرت آن حضرت نجات از دشمن و ظهور آیات الهی رقم خورد.

این سخن نشان برکاتی است که در هجرت می تواند قرار بگیرد. اما هجرت ، همیشه یک نواخت نیست؛

گاهی ؛ هجرت ، ترک منطقه کفر ، و پیوستن به مسلمانان دیگر مناطق برای موفق بودنِ به انجام وظایف اسلامی است.

و گاه دیگر ؛ هجرت برای ایجاد زمینه های دینی و اخلاقی ، و علمی در مناطق دیگر است.

این دو هجرت از زاویه سیاسی – اجتماعی پسندیده است.

و اما اگر هجرت، مهاجرت از کشور و وطن اسلامی برای فرار از رکود و پریشانی خاطر از آینده باشد! این هجرت شاید برای شخص مفید باشد، اما برای کشور اسلامی مطلوب و زیبا نیست، و از دست دادنِ سرمایه های بالفعل و بالقوه کشور است. امام علی (ع) گوشزد تلخی دارند که تندروی های حکومتی باعث چنین هجرت هایی است!

  • برچسب ها
  • پدیده مهاجرت
  • هجرت رسول الله

استاد هادی سروش: اقدامات امام رضا (ع) سبب ارتقاء فرهنگ شیعه و توسعه علم و فلسفه در ایران شد

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: اقدامات امام رضا (ع) سبب ارتقاء فرهنگ شیعه و توسعه علم و فلسفه در ایران شد

انتشار :‌ یکشنبه ۰۲ / ۰۶ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۶:۰۷

شفقنا- استاد حوزه علمیه قم گفت: امام رضا (ع) بیشترین فرصت خود را دو سال حضور در مرو و سِمت ولایتعهدی بر مذاکره و مناظره و روشنگری قرار داد و اظهار خستگی نکرد. این درس مهم ائمه دین به دینداران و حکومت های دینی است تا از اندیشه و تبادلِ افکار و واژه ها مانند شنیدن ، گفتگو ، و صلح فرار نکنیم.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در ادامه سلسله مباحث «شرح صدر» رسول الله (ص) در شب شهادت امام علی بن موسی الرضا (ع)‌ در مسجد الغدیر تهران گفت: یکی از پایگاه های شرح صدر در جان وسیع و روان بزرگِ پیامبر بر اساس قرآن است که پیامبر چنان دل وسیعی دارد در ارتباط با جامعه و مردم آماده “شنیدن” است.

وی افزود: شنیدن، یک روح وسیع و یک روان پر حوصله می خواهد تا در نتیجه فضایی ایجاد شود جامعه توانایی و انگیزه نقد و بررسی و ارتقاء عقلانیت پیدا کند.

وی اظهار داشت: این پیامبر خدا آنقدر سینه گشاده دارد در شنیدن حرف ها از دشمنان نمی کند. این خصوصیت “شنیدن” را منافقین و مشرکین نقطه ضعف پیامبر معرفی کردند ، اما -از باب عدو سبب خیر اگر خدا خواهد- این نقطه عظمت پیامبر رحمت(ص) بود.
این پاسخ به کسانی بود که برای تخریب چهره پیامبر رحمت (ص) گفتند که او فقط اُذُن است! آیه ۶۲ سوره توبه آمده ؛ وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ. شنیدن و گوش بودن ؛ خیر و نیک است و نقصی وارد نیست و بلکه نقطه کمال است.

وی گفت: پیامبر؛ اهل ارتباط برقرار کردن و گفت و گو بود. روایتی داریم به نقل شیخ صدوق در کتاب عیون، امام حسین (ع) از پدرش میرالمؤمنین (ع)‌ درخواست کرد که از پیامبر برای ما بفرمایید. در ان روایت حالات پیامبر در خانه، بیرون و در جلسات را توضیح داده و این تعبیر از امام علی نسبت به پیامبر است که ؛ “پیامبر از مردم در رابطه با مردم می‌پرسید ، و از وضع جامعه می‌پرسید تا بداند و از زبان های مختلف گزارش مردمی بگیرد. این روش پیامبر رحمت (ص) باعث ورود مردم به عرصه گزارش و نظر دهی است.

شرح صدر پیامبر در شنیدنِ سخنان خلاف اخلاق

وی ادامه داد: نمونه ای از این رفتار را ببینید که پیامبر خدا وارد عرضه گفتگو با مردم می شد، تا با کسانی تخاملفی داشته اند.
فردی نزد پیامبر بعد از اتمام جنگ و گرفتن سهم خود از غنایم جنگی آمد و به پیامبر گفت: عدالت داشته باش ! این مقدار غنیمتی که به من دادید از این جنگ، عدالت نیست! پیامبر بدون تعرض به او، واردگفت وگو شد، و فرمود: بگو اگر من عدالت ندارم چه کسی بیشتر از من عدالت دارد تا او بدهم تا تقسیم کند ؟ آن مردی فکری کرد و گفت کسی نیست‌.

مسیحیان و گفتگوی با پیامبر و اشک شوق

سروش عنوان کرد: نمونه دیگر ؛ ورود دسته جمعی مسیحیان برای گفتگو و مذاکره با پیامبر خدا است. در جزیره العرب که یکی از پایگاه های مسحیت بود اعلام کردند در بخش مسیحی های جزیره العرب ؛ ۲۰ نفر عالم مسیحی جمع شدند نزد پیامبر خدا رسیدند زیرا شنیده بودند که این پیامبر اهل شنیدن و گفتگو است . پیامبر از آنان استقبال کرد با این ۲۰ نفر جلسات متعدد گذاشت و آخر این ها با اشک چشم ایمان آوردند که این جریان در مائده آیه ۸۲ و ۸۳ قرآن آمده و می‌فرماید: وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ..

وی عنوان کرد: مقطع دیگری در باب شنیدن و گفتگو داریم که در سوره زمر آیه ۱۷ و ۱۸ مطرح نموده؛ و آن شنیدن حرف ها و عمل کردن و پذیرفتن بهترین هاست؛ “فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ”.

امام رضا (ع) و باز کردن فضای گفتگو و مذاکره

وی اظهار داشت: این شرح صدر پیامبر (ص) در زاویه شنیدن، و گفت وگو با افراد، در میان همه ائمه اطهار نهادینه شده است و خصوصا در رابطه با امام رضا (ع) که مقصود این است این ویژگی شرح صدر در وجود مبارک امام رضا بیشتر تجلی و نمود کرده است و ایشان میدان داد برای شنیده شدن نظر ها از کفری ترین نظرات تا نظرات توحیدی و معنوی ، و این برنامه امام درخور تامل است و نتیجه آن ارتقاء فرهنگ شیعه و توسعه علم و فلسفه در ایران شد.

وی ادامه داد: امام رضا علیه السلام در مرو در مدت دو سال جلسات علمی مهمی برقرار کرد و تمام عالمان عصرش را به گفت و گو فرا خواند. در این بین ؛ عالمان تراز اول از یهود و مسیحیت و صائبین در جهان آن روز ، و حتی علمای هند که با امور ماورایی در ارتباط بودند حضور داشتند.
به تصریح استاد ما آیت الله جوادی آملی؛ فلسفه ، قبل از امام رضا (ع) در حجاز و عراق ، با فلسفه که بعد از امام رضا در ایران، قابل مقایسه نیست. علوم عقلی به برکت امام رضا (ع) در ایران یک رشد شگفت آوری داشت.

استاد حوزه علمیه قم گفت: ما وقتی در روش و سیره رسول الله (ص) بر اساس متن قرآن ؛ شنیدن گفتگو و تبادل افکار را می بینیم نباید در مواجهه با این حقیقت هایی که امکان پوشاندن آن را نداریم ، دست به انکار و اتهام بزنیم‌!
امام صادق (ع) با ملحدین و افراد الحادی گفتگو دارد ، امام رضا (ع) بیشترین فرصت خود را دو سال حضور در مرو و سِمت ولایتعهدی بر مذاکره و مناظره و روشنگری قرار داد و اظهار خستگی نکرد. این درس مهم ائمه دین به دینداران و حکومت های دینی است تا از اندیشه و تبادلِ افکار و واژه ها مانند شنیدن ، گفتگو ، و صلح فرار نکنیم.

وی به یک حدیث مهم از امام رضا (ع) درباره توأمان بودنِ عبادت و محبت به اهل بیت (ع) اشاره کرد و گفت:

کتاب “فقه الرضا” روایت می کند از امام رضا (ع) که فرمود:
لا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الاجْتِهادَ فی الْعِبادَةِ إِتِّکالًا عَلی حُبِّ آل مُحَمَّدٍ لا تَدَعُوا حُبَّ آلَ مُحَمَّدٍ و التَّسْلِیمَ لأمْرِهِمْ إِتِّکالًا عَلی الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا یقْبَلُ أَحَدُهُما دُوْنَ الآخَرِ.
یعنی ؛ کار شایسته و کوشش در عبادت را با تکیه بر محبّت آل محمد رها نکنید؛ و [واز سوی دیگر] محبّت آل محمد و تسلیم نسبت به امر آنان را با تکیه بر عبادت وامگذارید زیرا یکی از آن دو بدون دیگری پذیرفته نخواهد شد.
مواظب باشید گرفتار یکی از این دو انحراف نشویم و متاسفانه امروز به چشم می بینیم ؛ برخی دنبال عبادت و خیرات هستند ولی کاری به اهلبیت و زیارت و مجالس ذکر و تذکر و احیاء اهلبیت ندارند! و از سوی دیگرانی هستند که بدون توجه با واجبات و وظایف شرعی فقط دنبال هیئت و زیارت هستند!
هر دو مورد انحراف قرار گرفته اند.
عمل صالح و تلاش در مسیر خدا جای خود را دارد و حب اهلبیت هم جای خود را دارد واین دو باید توأمان باشند.

وی عنوان کرد: ما به امام رضا (ع) و همه اهلبیت نیاز داریم و از آنان استمداد می جوییم. برای فردا ؛ نیازمان شفاعت است. و برای امروز نیازمان توسل به آن امام رئوف است تا فیض خدا بیشتر و راحت تر به ما رسد و در مشکلات کمکمان کند.

در آیه ۱۸۰ آمده است ؛ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها ، و بهترين نام‌ها براى خداست؛ خدا را به آن [نام‌ها] بخوانيد.
طبق نقل تفسیر عیاشی ؛ امام رضا (ع) در تفسیر این آیه فرمود؛ إِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدَهًٌْ فَاسْتَعِینُوا بِنَا عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها… ؛ یعنی ؛ هرگاه بلایی بر شما نازل شد، برای گرفتن حاجت از خدای عزّوجلّ، از ما کمک بگیرید و این همان سخن خدای متعال است که می فرماید: وَ لِلهِ الأَسْمَاء الحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا.
در عرفان تثبیت شده است ؛ اسماء الله ، دارای مظاهر کتابی و یا عینی است و ائمه اطهار مظهر اسماء عینی هستند.

امام رضا شیعیان خود را دعا می کند

هادی سروش گفت: اینکه فرمودند ما اسماء الله هستیم و خدا با توسل به ما بخوانید، نشان از پاسخ آنان به استمداد شیعیان است. در روایت به نقل شیخ صدوق در کتاب “عیون اخبار الرضا” آمده ؛ شخصی از امام رضا (ع) خواست او را دعا کند، امام رضا فرمودند: ما شما را دعا می کنیم.

استدلال این امر روشن است؛ با توجه بالاترین مراتب تجرد روح که انسان کامل و ذوات مقدسه معصومین (ع)‌ از آن بهرمند هستند ، طبیعتا اِشراف به امور مرتبط با آنان دارند، در نتیجه؛ آنان با لطف و اذن الهی از حال و روز شیعیان و توسلات آنان مطلع هستند.

  • برچسب ها
  • امام رضا (ع)
  • توسعه علم و فلسفه در ایران
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: قدرت عقلانی امام حسن (ع) «نفاق» و «پیمان...

اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی: نوشتاری...

مترجم کتاب «مقدمه ای بر علوم قرآن» را بهتر بشناسیم

درباره زندگی و سیاست ورزیِ با تعصب و توهّم، و زندگی...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyrightابزارک تصویر

حکیمی ، آتش بر جان و زخم بر دل داشت  ✍ هادی سروش

▪️سی و یکم مرداد سالروز رحلت استاد حکیمی

🔰 حکیمی ، آتش بر جان و زخم بر دل داشت

✍ هادی سروش

استاد حکیمی ، از فقر جامعه ؛ آتشی در جان، و از ظاهرسازی ها بنام دین ؛ زخم عمیق بر دل داشت

چهار سال از درگذشت استاد محمدرضا حکیمی گذشت و همواره شخصیت بی نظیر مانده !
در ایام رحلتش نوشتم ؛ منش اخلاقی استاد حکیمی بر تارک زندگی زیبایش جاودانه است
و امروز از زاویه دیگر برای عرصه فکر دینی که دل در گروه عدالت خواهی از روزنه کتاب و سنت دارد ، می نویسم.

استاد محمدرضا حکیمی عالم و مجتهدِ نام آورِ در عرصه "فقرزدایی" و شخصیتِ نام آشنای "حدیث" بود که در کرانه کتاب با عظمت "الحياة" نمایان بود.

او از دورانِ طلبه ای بود تا مرحله استادی و نویسندگی ؛ همواره صدای بلند عدالت بر سر مدعیان دین و دینداری و حاکمیت های به اسم دین بود .

او نه تنها با قلمش ، بلکه با جانش از فقر بیزار بود و بر عاملان و باعثان فقر در جامعه ، فریادی خاموش نشدنی داشت.
وقتی از او در جشنواره فارابی برای تقدیم هدیه دعوتش کردند ، از حضور خود عذر آورد و عذر او "بودنِ فقر" در جامعه بود و در نامه ای به جشنواره نوشت ؛ "همان گونه که پیشتر هم یادآور شده‌ام، بار دیگر تأکید می‌کنم که تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی و نامرئی بیداد می‌کند، برگزاری چنین جشنواره‌هایی از نظر اینجانب در اولویت نیست."

عظمت حکیمی در حصار آثار مکتوبش نیست ، بلکه عظمت او در فریاد عدالت خواهی اوست و این عدالت خواهی را با هیچ مصلحت اندیشی معامله نکرد.
گاهی حرف های مهمی داشت که بر مزاج اصحاب قدرت تلخ می نمود ! او بر این باور بود ؛ اسلام محمد(ص) این نبود که پس از قرن‌ها، مردم دو گروه شوند: گروهی سر در سطل زباله به دنبال قوتی لایموت و گروهی سر در آخورِ هزار رانت و امتیاز و غرق در تجمل و تنعّم؛ و طرفه آن‌که هر دو نیز هم‌زمان «مسلمان» خطاب شوند.

او همانطوریکه از فقر جامعه ؛ آتشی در جان داشت ، از ظاهرسازی ها و فریبکاری ها بنام دین ؛ زخم عمیق بر جگر داشت .

ای کاش در مکتب فکریِ مشهد مقدس ؛ علامه حکیمی های متعددی بودند و جای او را در عدالت خواهی و فریاد بر سر رفاه زدگان فرو مایه پر می کردند .

ای کاش بجای آنان که در خطبه و خطابه سر مردم را فریبکارانه با خواب و خیال گرم کرده اند ، استاد حکیمی ها بودند تا جامعه را با آشنا نمودنِ متن قرآن و حدیث رهسپار "حیات" می کردند و مانند استاد حکیمی اثر ماندگاری بنام "الحیاة" در ۱۲ جلد می آفریدند!

ای کاش برخی از لباس پوشان دین ، بجای غوطه ور شدن در بیت المال مسلمین با نام موسسه و حوزه و ... مانند مرحوم حکیمی بودند که با یک ساک دستی از مشهد به تهران ، از تهران به قم سفر میکرد تا فکر عدالت خواهانه اهلبیت (ع) را به عنوان الگو معرفی کند!

روح بلندش با اولیاء الله محشور باد .

https://t.me/soroushmarefat

 
  BLOGFA.COM