قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

فلسفه و جمهوری اسلامی  نوشته هادی سروش

به مناسبت سی ام آبان روز جهانی فلسفه؛

فلسفه و جمهوری اسلامی

یادداشتی از: هادی سروش

امروز اگر به "فلسفه و دانستن" احترام گذارده شود ؛ "تقلیدکور" ملاک برتری سیاسی نخواهد بود و دیگر نماینده پارلمانش سخنی از "اطاعت مطلق" در برابر حاکمانِ غیرمعصوم مطرح نمیکند و قطعا جامعه ی متفکر و جستجوگر کسی را که دارای ادبیاتِ خشنونت است و استدلال بر "ارهاب و ترور" دارد را فیلسوف بحساب نمی آورد..

فلسفه و جمهوری اسلامی

انقلاب مردمی اسلامی به رهبری یک فیلسوف به پیروزی رسید. همرانان او مانند ؛ آیت الله مطهری ، آیت الله منتظری و آیت الله بهشتی نیز از مدرسین فلسفه بودند همانطوریکه دولت موقت و شورای انقلاب اولیه و شورای عالی قضایی از نام آشنایانِ فلسفه بودند .

همانطوریکه یک فیلسوف در غرب بنام کانت توانست یک نگرش متفاوتی در اخلاق و حقوق پدیداورد ، امید آن میرفت که در مشرق زمین به همت والای اندیشمندان فلسفه اسلامی رخدادی ژرف دیده شود.

این امید -بعدازپیروزی انقلاب- با نامه فیلسوفانه امام خمینی به شوروی سابق و چالش کشیدن کمونیسم ، جان تازه ای گرفت و چنان سیطره ای پیدا کرد که زمزمه های مخالفانِ فلسفه در حوزه علمیه قم در آن روز پشیزی ارزش نیافت.

الغرض؛ فلسفه از جدی ترین نیازهای انسان امروز است چون میخواهد "بفهمد" ، و میخواهد "استدلال کند" ، و میخواهد "استدلال بشنود" و "دانستن" ؛ یکی از ضرورت ها و نیازهای اوست.

پس اعتراف میکنیم ؛

امروز قصه فلسفه بسیار فراتر از نیازهای فکری یونان قدیم و ایران باستان است.

امروز واقعا نیازمندیم که بدانیم در چه جهانی زندگی می کنیم وبااین بستر زندگیِ خودچه نسبتی داریم وباید چگونه دراین زمان وزمین روزگار فکر و اخلاق راسپری کنیم؟

امروز کشورداری و حکمرانی که از آن در فلسفه فارابی و ملاصدرا به "سیاست مُدن" شناخته میشود کشورداریی را دنبال میکنیم که صحنه های داخلیش مملو از عدالت و کرامت انسانی و لزوماً عاری از دروغ ، فریب و اختلاس و نجومی باشد، و نیز صحنه بین المللی آن ؛ عاری از جنگ طلبی بوده و به جهان اخلاق و حقوق را نشان دهد و پیکِ پیمان های چند جانبه باشد.

امروز مسئله مهم "حقوق بشر" است و این حقیقتی بیرون از فلسفه و فلسفه ورزی نیست . واقعاً اگر در کشورداری و حکمرانی، حقوق بشر دیده شود نه تنها تهمت و نان بُریدن و حبس و حصر بدون حکم قضایی دیده نمیشود بلکه در فضای رفت آمد زن و مرد سالخورده و کودکانِ معصوم خبری از "تونل وحشت" نخواهدبود.

امروز اگر به "فلسفه و دانستن" احترام گذارده شود ؛ "تقلیدکور" ملاک برتری سیاسی نخواهد بود و دیگر نماینده پارلمانش سخنی از "اطاعت مطلق" در برابر حاکمانِ غیرمعصوم مطرح نمیکند.

امروز جامعه ی متفکر و جستجوگر قطعا کسی را که دارای ادبیاتِ خشنونت باشد و استدلال بر "ارهاب و ترور" دارد را فیلسوف بحساب نمی آورد.

امروز محدودیتِ "انتخاب" در انتخاب کننده و انتخاب شونده با روح "فلسفه و دانستن" و نیز با "میخواهم باشم" در تنافی جدی است .

چه بپدیریم و چه نپذیریم ؛ امروز صدها مسئله باید با توجه به "فلسفه ودانستنِ استدلالی" حل و فصل شود. مسائلی چون؛ اخلاق فردی و اخلاق مدیریتی، تمرکز در قدرت ، اداره جامعه بر اساس خِرد جمعی، حقوق شهروندی، مسائل زیست محیطی، امور قضائی و قانونِ مورد تسالم شهروندان و نیز احترام به جهان و انعقاد پیمانهایی که تامین کننده نیازهای جامعه و در عین حال گذر از استقلال کشور نباشد ، نمونه های آن است .

جای این سوال بصورت جدی باقی است که الان آن روندِ تفکر گرایانه و پاسخگو که بوسیله رهبرِ فیلسوف و همراهان فلسفه دان ش مورد استقبال بی نظیر قرار گرفت ، در چه مسیری و با چه سرعتی در حرکت است ؟!

علامه طباطبائی در ساحت تفسیر ، فلسفه و سیاست  ✍️هادی سروش

علامه طباطبائی در ساحت تفسیر ، فلسفه و سیاست

✍️هادی سروش

علامه طباطبایی




علامه عالیمقام آیت الله سید محمد حسین طباطبائی در ۲۴ آبان به قرب الهی پر کشید و بدین مناسبت از آنجا سالهاست سر سفره معارفی هستم که بوسیله آن مرد بزرگ گسترش یافته ، مطالبی در درس حکمت متعالیه بمناسبت سالروز رحلت علامه طباطبائی در جمع طلاب عرضه نمودم که تقدیم میکنم.


✅️علامه طباطبایی و سه ساحت تفسیر ، فلسفه و سیاست

واقع مطلب این است که علامه طباطبائی در تفسیر دارایِ روشِ نو، و در فلسفه صاحب ابتکار بوده و در سیاست سخنان قابل تاملی دارد و ارتباط علمی طلاب با علامه طباطبائی و استفاده بیش از پیش از سفره ای که او در این پنچاه سال گسترده ضروری است .


✅️تفسیر از نگاه علامه طباطبائی

در تفسیر علامه طباطبایی طبق آموزه استادش مرحوم عارف قاضی روش تفسیر قرآن به قرآن دارد اما با دو نور افکن که عبارت از روایات و عقل است و این دو نور در مدعیان تفسیر قرآن به قرآن مانند طبری مفقود است .

علامه طباطبایی دردمندانه در المیزان مینویسد: وقتی به علوم دینی رایج نگاه میکنم ، میبینم طوری تنظیم شده نیازی به قرآن ندارد ؛ "لاحاجةلها الی القرآن اصلا!" و ایشان همت خود را بر احیاء قرآن در حوزه نهاد‌.


✅️علامه طباطبائی در حوزه فلسفه

علامه در فلسفه اسلامی کار بزرگی کرد ؛ یکی این بود در برخی بحث های فلسفی صاحب ابتکار است مانند برهان صدیقین ، بسیط الحقیقه ، وجود رابط و مستقل ، ارباب انواع و .. تا معاد جسمانی .
دیگر اینکه ؛ وقتی بنا شد فلسفه ای به حوزه عرضه شود که متن درسی حوزه ها باشد، ایشان متن درسی فلسفه را از دو چیز جدا نمود ؛ اول از بحث های تجربی که بعضا بر اساس پیشرفت علوم بطلان ان ثابت شده مانند فلکیات که بر اساس نظریه بطلمیوسی استوار است ، و دیگری حذف ذوقیات عرفانی از متون درسی مانند نهایه الحکمة . البته خود علامه؛ جانش با ذوقیات عرفانی و شهودات و اشعار عارفانه عجین بود ولی معتقد بود باید متن درسی باید استوار به "برهان" باشد.


✅️علامه طباطبائی و اعتقاد جازم به گفتار معصومین

نکته دیگر در شخصیت علمی علامه طباطبائی اعتقاد جازم و اعتنای خلل ناپذیر ایشان به روایات معصومین علیهم السلام است .
خود ایشان فرموده بودند ؛ "من نیمی از روایات کتاب ۱۱۰ جلدی بحارالانوار را خوانده ام" . و اشراف ایشان به روایات تفسیری در تمام ۲۰ جلد تفسیر المیزان حیرت آور است .
کار مهمی که در این زاویه ایشان آغاز نمود ولی متاسفانه با تهاجم تحجر به علامه متوقف شد تفسیر روایات بحار بود در جلد های اولیه چاپی بحار به شکل پاورقی آمده است ، و اگر آن برنامه ادامه می یافت امروز ما از برکات مهمی در مورد فهم روایات محروم نبودیم!
توجه خاص ایشان به روایات و سیره معصومین و خصوصا رسول الله (ص) باعث شد که ایشان تمام سیره سلوک فردی و اجتماعی پیامبر رحمت را در کتاب "سنن النبی" جمع آوری بفرمایند که بسیار کتاب مغتنمی است.


✅️رویکرد علامه طباطبائی به "احیاء تفکرناب دینی"

در سراسر تفسیر المیزان کاملا پیداست که ایشان چقدر اهتمام به این مهم یعنی احیاء تفکر دینی دارند .
نمونه هایی در این موضوع قابل عرضه است ؛
یک مورد احیاء معارف قرآنی در علوم دینی است که در سطور گذشته از آن یاددکردیم.
نمونه دیگر توجه ایشان به آمیختگی فقه و اخلاق است که بشدت اهتمام به همراه بودنِ فقه با اخلاق داشتند و در جلد دوم تفسیر المیزان تصریح میکنند ؛ " احکام فقهی در قرآن آمیخته با اخلاق است و روا نیست که فقه بدون رعایت موازین اخلاق عرضه شود.. و اگر فقه متمرکز بر ظاهر شود و از روح و باطن اسلام جدا شود موجب سقوط است ."


✅️علامه طباطبائی در حوزه سیاست و سیاست ورزی

ساحت دیگر از علم وافر علامه طباطبایی در حوزه سیاست است. امکان ندارد کسی تفسیر قرآن بنویسد و بتواند از انبوهی از آیات قرآن که رویکرد سیاسی دارد صرف نظر کند.
ایشان در المیزان تصریح میکند ؛ " اختیار حکومت در زمان ما [که زمان غیبت است] با خود مسلمین است".
ایشان در جلد چهارم تفسیر المیزان به مسئله مهمی در حوزه سیاست در مورد علماء دینی دارد و تصریح میکند؛ "حاکمان؛ همواره عالمان دین و علماء شریعت را بکار گرفته‌اند تا بوسیله آنان بر باورهای مردم سوار شده و استبداد خود را به جامعه تحمیل کنند."
این سخن علامه طباطبایی در حوزه سیاسی بسیار باید توجه باشد.
بله علامه طباطبایی در حوزه سیاست ؛ انقلابیِ بمعنای امروزی نبود اما در همان حوزه سیاست بی نظر نیست و نظرات آکادمیک و استدلالی درخور توجهی دارد.

✅️استناد حرفی بی سند به علامه طباطبائی

درهمین جا ضروری است ساحت علامه طباطبایی را از یک دروغ بزرگ مبرا کنیم.
مدتهاست در رسانه‌های متعدد فضای مجازی می‌آید که علامه طباطبایی گفته اولین شهید انقلاب اسلام است!!
جالب توجه است ؛ خانواده علامه طباطبایی صریحا استناد این جمله را به علامه طباطبایی تکذیب کردند و نقل اینکه جمعی از قوه قضاییه به محضر ایشان رسیدند و ایشان چنین جمله ای گفته باشند را بکلی منتفی اعلام کردند چراکه در سال شصت که دوران شدت بیماری ایشان بوده، ملاقات با ایشان امکان پذیر نبوده.
از سوی دیگر مگر میشود کسی که شاگردان او در متن مبارزه بودند و بعد از نهضت در متن انقلاب بودند چنین جمله ای گفته باشد؟! واقعا این جمله کسی است که بصورت مستقیم شنیده باشد و نقل کرده و خلاصه مستند آن کیست؟ جالب است تا امروز کسی نیست که بگوید من بطور مستقیم شنیدم و همه اش نقل قول دیگران است!
اخیرا در مصاحبه ای فردی که از نزدیکان دربار و صاحب مسئولیت بوده و شاید مدتی کمی ارتباط با علامه طباطبائی داشته واکنون در آمریکا است این جمله را آورده و عجیب است میگوید خودم از علامه شنیدم!! ایشان مگر در سالهای اول انقلاب در ایران بوده؟!
اضافه اینکه یکی از اساتید دانشگاه اذعان نمود من در واشنگتن در دانشگاه میهمان همین آقا بودم و ایشان گفت: "من این جمله منسوب به علامه را از کسی شنیدم که وقتی به علامه میگویند برای انقلاب شهیدهای زیادی داده شده و شما وارد بحث انقلاب شوید، علامه به مزاح آن جمله را گفته!" و بعد هم آن آقای دکتر هر چه فکر کرد یادش نیامد چه کسی این جمله را به او گفته!
خوب روشن است که جمله ای به این سنگینی رامگر میشود با نقل قول های اینچنینی که هیچ درجه اعتباری ندارد به شخصیتی چون علامه طباطبایی مستند کرد؟!

امیداست طلاب و دانشجویان و اساتید همواره از سفره پر برکت حضرت علامه همواره بهرمند باشند .

امام خمینی در کتاب ولایت فقیه می نویسد: هدف بعثتها این است که مردمان بر ‎ اساس عدالت قد راست کنند..

پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۵۶۵/ هادی سروش

پیامبر اسلام والاترین امانت دار خدا بود و این مسئولیت امروز بر عهده عالمان و فقیهان است

امام خمینی در کتاب ولایت فقیه می نویسد: هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر ‎ اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، تا قد آدمیت راست کند.

پیامبر اسلام والاترین امانت دار خدا بود و این مسئولیت امروز بر عهده عالمان و فقیهان است

پیامبر رحمت ص با روش و گفتارش درسِ امانت داری و تعهد به جامعه داد. در جلد بیست ویکم کتاب ارزشمند فقهیِ "جواهر" آمده؛ فردی بنام ام هانی، به رسول الله (ص) عرض کرد: ای رسول خدا! من به خویشانم که مسلمان نبودند امان و پناه داده‌ام، ولی برادرم تصمیم به کشتن آنان گرفته است. پیامبر فرمود: ای ام هانی! کسانی که به آنان پناه داده‌ای، ما هم به آنان پناه می‌دهیم.

این سیره پیامبر حکایت از ارزش امانتداری و تعهد را بهمراه دارد. امانت مهمی که خدا به انبیاء سپرده طبق آیه ۲۵ سوره حدید در سه بخش است که تمام "حق الله" و نیز "حق الناس" را شامل است و آن عبارت است از ؛ بیان معقول و روشن برای جامعه ، ارائه آموزه های قرآن و ایجاد نیروی تشخیص حق از باطل در میان جامعه ؛ «‌‌لَقَدْ ارْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَیّناتِ وَ انْزَلْنٰا مَعَهُمُ‌‎ ‌‌الْکِتٰابَ وَ الْمیزانَ »

وقتی رسولان با این سه ره آور مهم وحی در مواجهه با افکار عمومی و دلهای آماده قرار میگیرند قطعا بصورت خود جوش و بدون ذره ای زور و اجبار و اکراه جامعه به اخلاق و عدالت رسیده و انسانها مشتاقانه رهسپار انصاف و تعالی می شوندو این خودجوش بودن کاملا از آیه "لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ" استفاده میشود و اینجاست که بر اساس قرآن میگوییم؛ نمیتوان در دین و دینداری جامعه را با قهر و توبیخ دیندار کرد.

انبیاء که امین الهی هستند یعنی امانت دارند و امانتی که از طرف خدا بدان مسئول گشته اند همین سه عنوان است که شامل حق خدا که دینداری است، و حق مردم که رفتار اخلاقی و بیان روشنگرانه که متکی به آموزه های قرآنی است .

اگر هدف این بوده که مردم مجری قسط و عدل باشند، چنان ساخته شوند که خود بصورت خودجوش مجری به اخلاق و عدالت گردن نهند، پس زور و اجبار ناروا است مگر نسبت به عده ای اندک که بر تضییع حقوق جامعه با سرقت و قتل و ارعاب حادثه آفرینی میکنند.

امام خمینی در کتاب ولایت فقیه می نویسد: هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر‌‎ ‌‌اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، تا قد آدمیت راست کند.

این مسئولیت مهم انبیاء در این سه بخش یاد شده ، بعد از انبیاء و اولیاء به عهده عالمان ربانی است .

رسول خدا فرمود : " الفقهاء امناء الرسل" ، در نتیجه عالمان در همان مسیر انبیاء امانت دار خدا در مورد دین و مردم هستند.

و قطعا ‌‌"امناء الرسل‌‌" نمیتوانند از هیچ حکمی تخلف نکنند، و پاک و منزه باشند، چنانکه در ادامه حدیث فرمود: ‌‎ ‌‌"مالم یدخلوا فی الدنیا‌‌." آن عالمی که به تعبیر استادمان علامه حسن زاده آملی شکار دنیا شود و به منجلاب دنیاطلبی درآید عادل نیست، و نمی تواند امین باشد و امکان استحقاق امینِ رسول الله بودن نخواهد داشت. ‌دستور صریح پیامیر این است باید از عالم پرهیز کرد؛ "فَاحْذَرُوهُمْ عَلَی دِینِکُمْ" و بالاترین مصادق دنیازدگی عالمان را پیامبر خدا در استبداد و نزدیکی به مستبدان معرفی نمود و فرمود: "اِتِّبَاعُ اَلسُّلْطَانِ"!

دانشمند مستبد و یا نزدیک به مستبدان نمیتواند به مسئولیتی که در آیه 157 سوره «اعراف» مشخص شده جامه عمل بپوشاند و آن ؛ باز کردن غل و رنجیر هرگونه بندی از پای مردم و رهاکردن آنان از هرگونه خرافات میباشد، چنین می خوانیم: وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ: «پیامبر اسلام، بارهای سنگین را از دوش آنان بر می دارد و غل و زنجیرهائی را که بر دست و پا و گردنشان بود می شکند».

آیت الله سروش محلاتی از شاگردان امام راحل بود. ایشان غیر از آموختن فقه و اصول از استاد خود، در مراتب اخلاق و احترام به مردم در تهران شاخص بود. روزی یکی از مراجع به بنده گفت: شخص با معنویت و با شخصیتی به ملاقاتم آمد و فهمیدم این آدم تحت تربیت صحیحی بوده و از او پرسیدم در تهران در کدام محل تشریف دارید و با کدامیک از علماء تهران محشورید؟ پاسخ داد؛ من از دوستان مسجدآیت الله سروش محلاتی هستم. آن مرجع بزرگوار به بنده فرمودند: تاثیر تربیتی پدرشما در آن شخص بالعیان بود و موظفید نام آن پدر و راه و رسم او را محفوظ دارید و این با انتقال اخلاق و علم توام با احترام به مردم شدنی است.

* برگرفته سخنرانی آیت الله هادی سروش در پانزدهمین سالگرد پدرش مرحوم آیت الله سروش محلاتی در جمع هیئت انصارالمهدی

http://www.imam khomeini.ir/fa/n162387/

انتهای پیام /

هادی سروش: پیامبر اسلام والاترین امانت دار خدا بود و این مسئولیت امروز بر عهده عالمان و فقیهان است

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در پانزدهمین سالگرد رحلت شاگرد امام خمینی، آیت‌الله سروش محلاتی؛

هادی سروش: پیامبر اسلام والاترین امانت دار خدا بود و این مسئولیت امروز بر عهده عالمان و فقیهان است

هادی سروش استاد حوزه گفت: انبیاء که امین الهی هستند یعنی امانت دارند و امانتی که از طرف خدا بدان مسئول گشته اند همین سه عنوان است که شامل حق خدا که دینداری است، و حق مردم که رفتار اخلاقی و بیان روشنگرانه که متکی به آموزه های قرآنی است. اگر هدف این بوده که مردم مجرى قسط و عدل باشند، چنان ساخته شوند که خود بصورت خودجوش مجرى به اخلاق و عدالت گردن نهند، پس زور و اجبار ناروا است مگر نسبت به عده ای اندک که بر تضییع حقوق جامعه با سرقت و قتل و ارعاب حادثه آفرینی میکنند.

هادی سروش: پیامبر اسلام والاترین امانت دار خدا بود و این مسئولیت امروز بر عهده عالمان و فقیهان است

به گزارش جماران؛ هادی سروش در پانزدهمین سالگرد پدرش مرحوم آیت الله سروش محلاتی در جمع هیئت انصارالمهدی که یادگار آن عالم مردمی است ، گفت: پیامبر رحمت ص با روش و گفتارش درسِ امانت داری و تعهد به جامعه داد.

حجت الاسلام سروش گفت: در جلد بیست ویکم کتاب ارزشمند فقهیِ "جواهر" آمده؛ فردی بنام ام هانی، به رسول الله (ص) عرض کرد: ای رسول خدا! من به خویشانم که مسلمان نبودند امان و پناه داده‌ام، ولی برادرم تصمیم به کشتن آنان گرفته است. پیامبر فرمود: ای ام هانی! کسانی که به آنان پناه داده‌ای، ما هم به آنان پناه می‌دهیم.

این سیره پیامبر حکایت از ارزش امانتداری و تعهد را بهمراه دارد.

وی گفت: امانت مهمی که خدا به انبیاء سپرده طبق آیه ۲۵ سوره حدید در سه بخش است که تمام "حق الله" و نیز "حق الناس" را شامل است و آن عبارت است از ؛ بیان معقول و روشن برای جامعه ، ارائه آموزه های قرآن و ایجاد نیروی تشخیص حق از باطل در میان جامعه ؛ «‌‌لَقَدْ ارْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَیّناتِ وَ انْزَلْنٰا مَعَهُمُ‌‎ ‌‌الْکِتٰابَ وَ الْمیزانَ »

استاد حوزه گفت: وقتی رسولان با این سه ره آور مهم وحی در مواجهه با افکار عمومی و دلهای آماده قرار میگیرند قطعا بصورت خود جوش و بدون ذره ای زور و اجبار و اکراه جامعه به اخلاق و عدالت رسیده و انسانها مشتاقانه رهسپار انصاف و تعالی می شوندو این خودجوش بودن کاملا از آیه "لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ" استفاده میشود و اینجاست که بر اساس قرآن میگوییم؛ نمیتوان در دین و دینداری جامعه را با قهر و توبیخ دیندار کرد.

photo_2023-11-10_22-03-44

هادی سروش

وی ادامه داد؛ انبیاء که امین الهی هستند یعنی امانت دارند و امانتی که از طرف خدا بدان مسئول گشته اند همین سه عنوان است که شامل حق خدا که دینداری است، و حق مردم که رفتار اخلاقی و بیان روشنگرانه که متکی به آموزه های قرآنی است .

اگر هدف این بوده که مردم مجرى قسط و عدل باشند، چنان ساخته شوند که خود بصورت خودجوش مجرى به اخلاق و عدالت گردن نهند، پس زور و اجبار ناروا است مگر نسبت به عده ای اندک که بر تضییع حقوق جامعه با سرقت و قتل و ارعاب حادثه آفرینی میکنند.

امام خمینی در کتاب ولایت فقیه می نویسد: هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر‌‎ ‌‌اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، تا قد آدمیت راست کند.

سروش گفت؛ این مسئولیت مهم انبیاء در این سه بخش یاد شده ، بعد از انبیاء و اولیاء به عهده عالمان ربانی است .

رسول خدا فرمود : " الفقهاء امناء الرسل" ، در نتیجه عالمان در همان مسیر انبیاء امانت دار خدا در مورد دین و مردم هستند.

و قطعا ‌‌"امناء الرسل‌‌" نمیتوانند از هیچ حکمی تخلف نکنند، و پاک و منزه باشند، چنانکه در ادامه حدیث فرمود: ‌‎ ‌‌"مالم یدخلوا فی الدنیا‌‌." آن عالمی که به تعبیر استادمان علامه حسن زاده آملی شکار دنیا شود و به منجلاب دنیاطلبی درآید عادل نیست، و نمی تواند امین باشد و امکان استحقاق امینِ رسول الله بودن نخواهد داشت. ‌دستور صریح پیامیر این است باید از عالم پرهیز کرد؛ "فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ" و بالاترین مصادق دنیازدگی عالمان را پیامبر خدا در استبداد و نزدیکی به مستبدان معرفی نمود و فرمود: "اِتِّبَاعُ اَلسُّلْطَانِ"!

سروش گفت : دانشمند مستبد و یا نزدیک به مستبدان نمیتواند به مسئولیتی که در آیه 157 سوره «اعراف» مشخص شده جامه عمل بپوشاند و آن ؛ باز کردن غل و رنجیر هرگونه بندی از پای مردم و رهاکردن آنان از هرگونه خرافات میباشد، چنین مى خوانیم: وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ: «پیامبر اسلام، بارهاى سنگین را از دوش آنان بر مى دارد و غل و زنجیرهائى را که بر دست و پا و گردنشان بود مى شکند».

photo_2023-11-10_22-03-45

آیت الله سروش محلاتی

سروش با گرامیداشت یاد آیت الله سروش محلاتی ، ایشان را از شاگردان امام راحل معرفی کرد و گفت : ایشان غیر از آموختن فقه و اصول از استاد خود، در مراتب اخلاق و احترام به مردم در تهران شاخص بود. روزی یکی از مراجع به بنده گفت: شخص با معنویت و با شخصیتی به ملاقاتم آمد و فهمیدم این آدم تحت تربیت صحیحی بوده و از او پرسیدم در تهران در کدام محل تشریف دارید و با کدامیک از علماء تهران محشورید؟ پاسخ داد؛ من از دوستان مسجدآیت الله سروش محلاتی هستم. آن مرجع بزرگوار به بنده فرمودند: تاثیر تربیتی پدرشما در آن شخص بالعیان بود و موظفید نام آن پدر و راه و رسم او را محفوظ دارید و این با انتقال اخلاق و علم توام با احترام به مردم شدنی است .

اخبار مرتبط

فرزندان معنوی امام آماده انتقام بیشتر متحجران باشند!

هادی سروش: پیامبر در خرد و کلان جامعه مشورت می کرد/ این دستور الهی است و ما باید این الگو پیامبر را نصب العین کنیم و از استبداد رای فاصله گیریم

درباره شروع جنگ و تهمتی بزرگ به امام خمینی

ابن سینا در بلندای افق عرفان

اسناد نادرست به جناب عارف ابن عربی در مورد دین

یادی از شاگرد امام، مرحوم آیت الله خلیل سروش محلاتی

⚫️ بمناسبت ۲۰ آبان سالگرد رحلت آیت الله سروش محلاتی

💬 یادی از شاگرد امام، مرحوم آیت الله خلیل سروش محلاتی


🔹ایشان متولد سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در محلات است. تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه‌های متداول آن روزگار و در نزد میرزا علی اکبر عاشوری سپری کرد.

🔹۱۳ ساله بود که مخفیانه و در زادگاهش به تحصیل علوم دینی مشغول شد؛ اما آن کلاس‌ها پاسخ عطش او را نمی‌داد و این بود که تصمیم گرفت تا به قم مهاجرت کند.

🔹دوران طلبگی‌اش سرشار از شوق و نشاط و البته همراه با سختی‌های خاص خود به‌ویژه در فقر و تنگدستی بود. در حالی که برخی از دوستانش در اثر نابسامانی‌های مادی یا ناملایمات اجتماعی، حوزه را ترک می‌کردند، او با استقامت در برابر مشکلات مقاومت می‌کرد و به درس و بحث می پرداخت.

🔹او در آن سال‌ها از درس استادان آیات صلواتی، ستوده، صدوقی، مشکینی و سلطانی طباطبایی بهره بُرد و سپس به درس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله امام خمینی و آیت الله بروجردی روی آورد.

🔹آنگونه که خود معتقد است آشنایی او با امام، تحول بزرگی در زندگی و اندیشه‌هایش ایجاد کرد و در زمره مریدان حضرت امام درآمد؛ او البته در نوجوانی و در تابستان‌ها در محلات، امام را زیارت کرده بود؛ اما سن او در آن سال‌ها اجازه نمی‌داد تا از مقام علمی و معنوی امام استفاده کند.

🔹شیفتگی و ارادت او به حضرت امام چنان بود که پس از ارتحال آیت الله بروجردی، با تمام توان و با همفکری همراهان و دوستان خود، به معرفی امام برای مرجعیت همت و با وجود عدم میل باطنی امام، به انتشار رساله ایشان اقدام کرد.

🔹«حاج میرزا خلیل سروش محلاتی پس از رحلت آیت الله بروجردی(قدس سره)، همه تلاش خود را برای ترویج مرجعیت حضرت امام به کار گرفت؛چرا که حضرت امام در ابتدای مرجعیت آیت الله بروجردی به قدری نزد ایشان عظمت داشت که مرحوم آیت الله سید محمد داماد نقل کرده بود که اگر تمام ما یک جمله‌ای بگوییم و حاج آقا روح الله هم به تنهایی جمله مقابل آن را بگوید، آیت الله بروجردی برای حرف ایشان در مقابل آنها ارزش بیشتری قائل است. آن روزها نقل می‌کردند که "حاج آقا روح الله یعنی عقل منفصل آیت الله بروجردی".

🔹در آن شرایط در حالی که روحانیون متحجر از یک سو و از سوی دیگر دست ناپاک سیاسی رژیم منحوس پهلوی مخالف مرجعیت امام خمینی بودند، آقای سروش محلاتی به همراه تعدادی از شاگردان با اخلاص و مصمم امام با وجود فرار و گریز امام از چنین مسئله‌ای و اعلان صریح این نکته که "من تا مقلّد نبینم، اجازه (چاپ رساله) نمی‌دهم" تلاش خود را ادامه دادند...

🕌 @jamarannews

پایگاه فکریِ جمله "مملکت مال حزب اللهی هاست"  ✍️هادی سروش

🔴 پایگاه فکریِ جمله "مملکت مال حزب اللهی هاست"

✍️هادی سروش

تفکری که خود را در لایه های فریبکاری سیاسی پوشانده بود برای یک دقیقه خود را عریان کرد و صادقانه در آنتن زنده اعلام کرد ؛ "مملکت مال حزب اللهی هاست" ، همانطوریکه چند سال پیش هم مجری همان رسانه در خطاب به مخالفان فکری خود گفت : "جمع کنید و بروید" .

بر یکایک شهروندان این کشور روشن است که این سخن نه با فقه و حقوق سازگار است و نه با اخلاق! چون فقه ، حقوق و اخلاق ؛ هیچ سرزمینی را منحصر به گروه خاصی نمیکند.

بله؛ این "منطقِ انحصار" با یک جمله سازگار است و آن جمله ای بود که آن پیرخِرد در دهه شصت به برخی از نهادهای مهم و تاثیرگذار بر تمام انتخابات ها فرمود :
«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ای‌ها همه چیزتان را نابود کرده‌اند.»

معلوم میشود؛ درموردتفکرِ حجتیه ای ، آنان که می بایست حواس شان را جمع کنند ، جمع نکردند و گرفتار نوحجتیه ای ها هستیم !

🆔https://t.me/soroushmarefat

آتش بر میراث و فلسفه غرب با حمایت از اسرائیل جنایتکار  ✍️هادی سروش

🔰آتش بر میراث و فلسفه غرب با حمایت از اسرائیل جنایتکار

✍️هادی سروش


🔹️جهان سوم در این ده های اخیر نگاه منجی بودن به غرب پیدا کرد تا روزی آنچه در غرب میگذرد به عنوان یک ارمغان در کشورهای خود داشته باشد .

🔸️این رشد مقطعی سیاسی در غرب مدیون افکار اخلاقی فیلسوفانی چون کانت بود که منشور حقوقی و اخلاقی خود را از دانشگاه به کاخ های ریاست جمهوری برد.
در نتیجه در طول سالها ؛ جهان خیره نماد آزادی در نیویورک بود و آن را نماد صلح و آزادی و دفاع از حقوق میدانست!

🔴اما امروز ؛ غرب بخاطر حمایت از اسرائیل نه تنها آبروی سیاسی خود را برد بلکه تمام اندیشه و فلسفه و میراث خود که آبروی علمی اش بود از بین برد و رخسار مجسمه آزادی و منشور حقوق بشر او مملو از لخته هایی از خون کودکان و زنان فلسطین شده است.

🔺️ای کاش امروز کانت می دید جهان غرب با حمایت از دل و جانش نسبت به اسرائیل چه آبروئی از سه معیارِ فلسفی و معرفتی او ؛ خدا ، آزادی و جادوانگی برده و میبرد.

🔺️ای کاش کانت میدید کارایی های باارزش او در متافیزیک، معرفت‌شناسی، اخلاق، فلسفه سیاسی، زیبایی‌شناسی و .. همه همه هزینه حمایت از خون و جنایت صهونیزم شد.

🔺️ای کاش کانت می دید امروز این سخن کلیدی او در غرب بی آبرو است که میگفت: "نگه داشتنِ حرمتِ خدا در رعایتِ قانون اخلاقی و ادای تکلیف است."
بله ؛ دولت های غربی و خصوصا امریکا تمام واژگان فلسفه خود از قبیل حرمت خدا ، قانون اخلاقی و ادای تکلیف را به ذلت کشید!

🔴 این تغییر رویکرد ؛ تغییر در فلسفه در جهان غرب است و جبران آن به این سادگی نیست ، سالهای سال فرصت میخواهد تا شاید دانشگاه های مهمی چون آکسفورد و استنفورد و هاروارد و .. بر روسای سیاسی غرب تاثیرگذارند و آنان را با الفبای انسانیت همراه کنند تا شاید نگاه منفیِ اندیشمندان به این افتضاح تغییر کند.

🔻سخن من با شما جوان عزیز است ، امروز حمایت بی حد و مرز و عریان غرب از اسرائیل کودک کش و جنایتکارِ بر بشریت، ما را به یک حقیقت رسانده که همه حرف های قشنگ شان برای کتاب و کتابخانه است و ذره ای از انسانیت در دولتمران شان نیست که نیست.

🔸️در پایان ، به حکم انصاف ؛ بر جوشش و خروش ملتهای بزرگی که از حمایت های دولتمردانشان از اسرائیل جدا شده و در خیابانها فریاد برآوردند ، آفرین میگوییم.

🆔️https://t.me/soroushmarefat

آیت الله سروش محلاتی ، عالم ربانی و روحانی مردمی

آیت الله سروش محلاتی ، عالم ربانی و روحانی مردمی

عالم ربانی و روحانی مردمی

آیت الله حاج شیخ خلیل سروش محلاتی (رضوان الله علیه ) در سال ۱۳۱۰ در محلات به دنیا آمد و پس از طی مراحل مقدماتی تحصیل در همان شهر تحصیلات علوم دینی خویش را در قم پی گرفت . ایشان در حلقه اولیه شاگردان حضرت امام خمینی (س ) قرار داشت و سال های متمادی از درس های خارج فقه و اصول امام بزرگوار بهره برد.
آیت الله سروش محلاتی که در همان سنین نوجوانی در محلات محضر الهی امام خمینی را درک کرده بود و دین و دانش و عدالت و فقاهت را در وجود او حس کرده بود و نقل می کرد در تابستان که امام به شهر محلات سفر کرده بودند و درس اخلاق شروع کرده بودند و علمای شهر هم شرکت کرده بودند امام به روحانیون و علمای محلات گفته بودند « چنانچه شما بخواهید شرکت بکنید من این جلسه را تعطیل می کنم شما باید مقامتان در اجتماع محفوظ باشد » . چنانکه امام از فرستادن صلوات به مناسبت ورود خود به مسجد توسط مومنین جلوگیری می کرد : با این سابقه از درایت اجتماعی و تقوا و وارستگی که در امام سراغ داشت آیت الله سروش محلاتی پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره ) همه تلاش خود را برای ترویج مرجعیت حضرت امام به کار گرفت .
چرا که « حضرت امام در ابتدای مرجعیت آیت الله بروجردی به قدری نزد ایشان عظمت داشت که مرحوم آیت الله سید محمد داماد نقل کرده بود که اگر تمام ما یک جمله ای بگوئیم و حاج آقا روح الله هم به تنهایی جمله مقابل آن را بگوید آیت الله بروجردی برای حرف ایشان در مقابل آنها ارزش بیشتری قائل است . آن روزها نقل می کردند که « حاج آقا روح الله یعنی عقل منفصل آیت الله بروجردی » .
در آن شرایط در حالی که روحانیون متحجر از یک سو و از سوی دیگر دست ناپاک سیاسی رژیم منحوس پهلوی مخالف مرجعیت امام خمینی بودند; مرحوم آیت الله سروش محلاتی به همراه تعدادی از شاگردان با اخلاص و مصمم امام علی رغم فرار و تحاشی و گریز امام از چنین مسئله ای و اعلان صریح این نکته که « من تا مقلد نبینم اجازه (چاپ رساله ) نمی دهم و پس از آنکه افرادی وظیفه خودشان را تقلید از ایشان دانستند یک روز در پاسخ اصرارها فرمودند من فعلا حاشیه عروه ای دارم و حاشیه ای بر وسیله » .
پس از آن بود که حدود ده شب طول کشید که جمعی از فضلا و شاگردان فتاوای امام را به صورت حاشیه بر رساله توضیح المسائل آیت الله بروجردی آماده چاپ نمودند.
آیت الله سروش محلاتی در مورد چاپ اول رساله توضیح المسائل امام خمینی می گوید : « وقتی امام فرمود اشکال ندارد ما هم تصمیم گرفتیم این کار را عملی کنیم . بنده در آن زمان شهریه ام ۴۵ تومان بود و هیچ درآمدی نداشتم به یکی از دوستان قضیه را گفتم رفتم پیش حاج فضل الله عقدایی که چاپخانه علمیه را در آن زمان داشت و پرسیدیم اگر بخواهیم این حاشیه را در دو یا سه هزار نسخه چاپ بکنیم چقدر می شود او هم گفت دو هزار تا دو هزار و پانصد تومان خرج دارد.
یکی از دوستان گفت من دویست تومان می دهم دیگری هم همینطور; و خلاصه ما این پول را تهیه کردیم حاشیه عروه را و حاشیه توضیح المسائل را چاپ کردیم از کسانی که در این کار کوشش زیادی کرد مرحوم ربانی املشی بود » .
عالم ربانی آیت الله سروش محلاتی با چنین اعتقاد و ارادت عمیق به شخصیت و راه امام خمینی از سوی رژیم طاغوتی پهلوی سختی ها تحمل کرد . ایشان از سال ۱۳۴۷ با موافقت حضرت امام عازم تهران شد و در نارمک مستقر گردید و با مجاهدات فراوان و همت مومنین منطقه مسجد بقیه الله را تاسیس و به مدت چهل سال مشعل هدایت و تربیت الهی را روشن نگه داشت تا اینکه مقارن اولین ساعات بامداد روز دوشنبه ۲۰ آبان ماه و هم زمان با سال روز ولادت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه الاف التحیه والثنا) در اثر عارضه قلبی به لقاالله پیوست .
عالم عامل آیت الله سروش علاوه بر فعالیت علمی و تدریس سطوح عالیه در حوزه علمیه شرق تهران و تربیت طلاب فاضل ; در مسجد بقیه الله در طول چهار دهه به تربیت نفوس و ارتقای آگاهی های دینی مومنین همت گماشت و مسجدی که او بنا نموده بود همواره مرکز حمایت از انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی و حمایت از نظام جمهوری اسلامی بوده است . از توفیقات دیگر این عالم خدمتگزار تربیت فرزندان برومندی است که از روحانیون فاضل و متعهد می باشند که بعضی در عرصه تدریس و تحقیق از محققان ارجمند و بعضی دیگر در سنگر تبلیغ و ارشاد مومنین موفق می باشند.
پیکر شریف این عالم وارسته روز سه شنبه ۸۷ ۸ ۲۱ در میان حزن و اندوه مردم نارمک و با حضور گسترده علما و روحانیون تهران پس از قرائت وصیت نامه آن مرحوم توسط جناب حجت الاسلام رستگاری از مسجد بقیه الله آغاز و پس از طی مقداری مسافت جهت خاکسپاری به قم منتقل گردید.
تشییع پیکر پاک آیت الله سروش محلاتی در قم با حضور ارادتمندان آن عالم متقی که از تهران و محلات به قم آمده بودند و نیز با حضور مراجع و علما و روحانیون از مسجد نو به سمت حرم مطهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام ) انجام گرفت و در حالی که حضرات آیات جوادی آملی صانعی و امینی نیز در جمع تشییع کنندگان حضور داشتند پس از اقامه نماز توسط حضرت آیت الله جوادی آملی در یکی از حجرات صحن بزرگ حرم کریمه اهل بیت به خاک سپرده شد.
نکته ای که در این رابطه بسیار حائز اهمیت می باشد تجلیل و تکریم خیل گسترده مردم و نیز تجلیل علما و روحانیون در تهران و مراجع و علما در قم و نیز محلات از شخصیت علمی و تقوائی این عالم ربانی است . سیل گسترده مردم داغدار چه در روز تشییع جنازه و مجالس بعدی در تهران قم و محلات برای همه ناظرین این پیام را دارد که دین و عالمان راستین و وارسته دینی در عمق وجدان مردم مسلمان جای دارند.
هم اثر تعلیم و تربیت دینی عالم و خدوم به بندگان خدا در سیما و گفتار و رفتار اهل محل و مسجدی های مسجد بقیه الله کاملا مشهود بود که بی تابی فراوان و چشمان اشکبار آنان بدان گواهی می داد; و هم قدرشناسی مردم از عالمی که چهل سال با درایت و دلسوزی خود را وقف خدمتگزاری به آنها کرده و چراغ دین را در میانشان روشن نگه داشته بود و معارف و احکام قرآن و آموزه های عزت را تعلیمشان می داد; کاملا مشهود بود.

منبع روزنامه جمهوری اسلامی

فلسطین و ملت ها و ایران»/ یادداشت استاد های سروش

«فلسطین و ملت ها و ایران»/ یادداشت استاد های سروش

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در یادداشتی آورده است: «جنگ نابرابر فلسطین و رژیم غیرانسانی صهیونیزم از مقاطع سختی عبور ، و به مراحل سخت تری رسیده!

۱ ) ملت مظلومی که ده هاسال در محاصره و زندان است حق دارد برای آزادی خود اقدام کند و مجاهدانش صف شکن بوده و علمیاتی را که در نوبه خود بی نظیر بود را بر علیه دشمن اجراء کند. ذکر یک نکته ضروری است که همواره جبهه حق، مجاهدانش بر مدار حق و اخلاق هستند اما این یک کلیت صددرصدی نیست و ممکن است در هر جبهه حقی مجاهدان سهوا و یا عمدا مرتکب خطاء هم بشوند. فلسطین محصور و زندانی شده، باید به مقتضای عقل و شریعت برای آزادی تلاش کند و از راه هایی که کمترین هزینه را دارد بهره بگیرد. قرآن به کسانیکه کشورشان غصب شده، اجازه بی تفاوتی نمی دهد و میفرماید : «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ‏»[بقره، ۱۹۱]، اگر کسی شما را از منزلتان اخراج کرده است، در قبال آن، حکم اخراج متجاوزان بر شما نوشته شده است. «أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ». [حج، ۳۹] اگر کسی مظلوم واقع شده است، به او اذن قتال داده می‌شود. و جالب است یکی از مهم ترین مصادیق مظلوم واقع شدن را در آیه بعد قرآن؛ اخراج از سرزمین و شهر عنوان کرده؛ «الذین اُخرجوا من دیارهم بغیرالحق». حضرت رسول(ص) می‌فرماید: «خدا از کسی که دشمن در خانه او وارد شود و او به مقاتله برنخیزد غضب ناک است/ إنَّ اللّه ‏َعز وجل یُبغِضُ رَجُلاً یُدخَلُ عَلَیهِ فی بَیتِهِ ولا یُقاتِلُ»(عیون أخبار الرضا؛ج۲ص۲۲۴) حضرت علی(ع) می‌فرماید: «به خدا سوگند، كسى كه به دشمن امكان دهد كه گوشتش را تا استخوان بخورد و استخوانهايش را خرد كند و پوستش را بردرد، چه ناتوان مردى است و چه كم دل و ترسوست. ؛ – وَ اَللَّهِ إِنَّ اِمْرَأً یُمَکِّنُ عَدُوَّهُ مِن نَفسِه یَعرُقُ لَحمَهُ، ویَهشِمُ عَظمَهُ، ویَفری جِلدَهُ، لَعظیمٌ عَجزُهُ» (نهج البلاغة؛ خ/۳۴) ذکر این نکته مهم ضروری است؛ گرچه ملتی ظلم دیده به حُکم عقل و دین نباید خاموش بنشیند، بلکه باید هستی دشمن رابه چالش بکشد، اما در عین حال نباید از هر گونه تدبیری که می تواند آتش فتنه و خونریزی را خاموش کند و عملا آتش بس محقق شود، دریغ کنند. روشن است که دستور آیات قرآن به ارتباط و انجام مذاکره با دشمن در برخی از مقاطع جنگ بدین جهت است. (ر.ک؛ انفال/۶۱و۶۲ ، نساء/۹۰)

۲ )‌ دنیا و ملت ها بدون منتظر شدن اینکه دولتهایشان در برابر ظلم آشکار اسرائیل چه می کنند، وارد شده و پژواک ناله های مادران داغ دیده و گریه های کودکان پر زخم و خون شدند. آفرین بر هر انسان آزاده و پر عاطفه ای که از هر کیش و دین و آیینی در برابر ظلم، با توجه به تمام محدودیتهایی که در برخی کشورهای اروپایی است، به خیابانها آمده و می آیند صدای مظلومان فلسطین شدند. هرچقدر دولت های اروپایی و آمریکایی و برخی سازمان های جهانی در ماجرای فلسطین بدرفتاری کرده و میکنند ، اما حرکت ملتهای آنان چشم ما و همه جهانیان را روشن نموده است. امروز جهان شاهد تلاطم ملتهاست و این تلاطم یک واحد پیوسته و متصل است و جای استفاده بهینه را فراهم آورده. چه زیبا استاد مطهری گفت: «اجتماع بشری از لحاظ اتصال و پیوستگی مانند یک ظرف آبی است که هر حادثه ای در هر نقطه اش در تمامش مؤثر است. حوادثی که در این محیط سیال رخ می دهد مانند حوادثی است که بر سطح آب تولید امواج می کند از کوچک و بزرگ خاصیت این امواج این است که ابتدا کوچک است و بعد توسعه پیدا می کند.»

۳ )‌ ایران در این رخداد بی مسئولیت نیست. استاد مطهری می نویسد؛ «تهاجم ممکن است بدین شکل باشد که کسی درسرزمین خودش تحت شکنجه است نمی تواند بی تفاوت بماند و شما هم رسالتی دارید که او را آزاد کنید.» در فقه دفاع از مظلوم مورد محاصره مطرح شده و فقه می گوید؛ وقتی بخاطر توسعه طلبی دشمن شهر مسلمانان در معرض خطر قرار گرفته، دفاع به هرشکلی، واجب است؛ «لو غشی بلاد المسلمین عدو .. یجب علیهم الدفاع عنها بایه وسیله..»

اما امروز با توجه به شرائط خاص کشور و دوری از هرگونه جنگ و درگیری، باید دفاع بشکل عاقلانه و موثر انجام شود. مهم این است؛ ایران بتواند از این فرصت نهایت استفاده را بکند و استفاده از این فرصت به جنگ طلبی و شعارزدگی و کفن پوشیدن نیست، بلکه ارتباط با جهان، کشورهای موثر دنیا، مسلمین جهان و نهادهای بین المللی جهانی است و این مهم با وجود یک دیپلماسی قوی و کارآمد دست یافتنی است، پس قهرا ایران نباید خود را محدود به چند کشور کوچک و بی تاثیر در نهادهای بین المللی خلاصه نماید. ارتباط عالمان دینی واندیشمندان ونخبگان و اساتید و چهره های پرآوازه هنری و ورزشی با هم صنفان خویش بسیار مغتنم است و با ارتباط تنگاتنگ در این دهکده جهانی می توانند مجموعه ای فعال برعلیه ظلم بوده و او را مجبور به خواست ملتها نماید.»

گزارشی از درس شواهد ربوبیه ، بحث "بسیطة الحقیقه" استاد هادی سروش

✅️گزارشی از درس شواهد ربوبیه ، بحث "بسیطة الحقیقه" استاد هادی سروش

🔺️ به قلم و تقریر ؛ محمدجواد سروش


یکی بحث مهم فلسفه اسلامی که در فلسفه بوعلی سینا جای مهمی به خود اختصاص داده و میگوید الفبای او توسط ارسطو مطرح شده و در فلسفه ملاصدرای شیرازی به اوج خود بار یافته بحث "بسیطةالحقیقة کل الاشیاء و لیست بشئ منها" میباشد.

همین بحث ، نقطه حملات شدید محدثین و اخباریین به فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه قرار گرفته است .

مقصود از "بسیط الحقيقة" ذات باری تعالی است که فیلسوف در مقام اثبات این معناست که خدای متعال حقیقتی است که همه کمالات را هستی را در بردارد.

برهان اول؛
او چون مبرای از هرگونه ترکیب است ، قهرا ترکیب وجود و عدم هم که از بدترین ترکیب هاست در او جای ندارد ، پس نمیتوان گفت ؛ او این کمال را دارد و این کمال را ندارد ، چون ترکیب وجود و عدم است.
در نتیجه ؛ او در اوج بساطت است و دارای تمام کمالات است.

برهان دوم؛
او وجودش غنی و به تعبیر قرآن صمد است . پس نباید او فاقد هرگونه کمالی باشد، چون اگر چیزی را کم داشتند باشد باز با بساطت او سازگار نبوده و باعث ورود ترکیب وجود و عدم میشود که از ساحت او دور است.
در نتیجه ؛ او که بسیط الحقیقه است دارای تمام کمالات اشیاء به نحو اکمل و اتم میباشد.

نکته ای در اینجاست و آن این است ؛ خداوند وجودِ غنی و مستقل است که از آن تعبیر به "وجود تام" میشود ، بلکه او ؛ فوق تمام است، فوق تمام یعنی خداوند همه‌ی آنچه که تمام اشیاء دارند او کاملترش را دارد و به موجودات دیگر هم افاضه میفرماید.

از بحث "بسیط الحقیقه" جناب ملاصدرا چند خروجی قرآنی و معرفتی را ارائه نموده است.

اول ؛ اینکه آیه ؛ "مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَىٰ ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَاکانوا" (مجادله/۷)

در این آیه فرمود در هر جمعی که سه نفر باشید نفر چهارم شما خداوند است.
چرا نفرمود اگر سه نفر بودید نفر سوم خداوند است؟
در این آیه خداوند را هم طراز و هم سنخ موجوادت دیگر نیست تا در کنار هر جمعی به تعداد آنان اضافه کند بشکلی که نشان از هم سنخ بودن باشد.

آنچه در اینجا مطرح است که وحدت واجب تعالی وحدت عددی نیست ، یعنی واحدی نیست که دو و سه و .. داشته باشد او یکی است که دو و سه ندارد . این را میگویند ؛ وحدت غیر عددی، یعنی عددی در آن قابل تکرار نیست، مثل حضرت حق تعالی که یگانه ای است که دومی ندارد و لذاست که از او تعبیر میشود به " اَحَد" که بمعنای یگانه است.
میتوان چنین گفت: خداوند متعال یک حقیقت واحد غیر متناهى است که محال است به واسطه عدد شمارش گردد؛ زیرا شمارش شدن چیزی، بیان‌گر محدودیت، کثرت و منفصل بودن از دیگران است. پس نمی‌توان گفت واحد عددی است.
حضرت امیر(ع) تصریح میکند : واحدُُ لا بالعدد (نهج البلاغه / خ ۱۸۵)
در عین حال در دعتی ۲۷ صحیفه سجادیه سخن از وحدت عددی است که آمده؛ "لك وحدانية العدد".
سوال ؛ جمع بین گفتار امیرالمومنین و امام سجاد چیست؟
پاسخ این است؛ امام سجاد(ع) نفرمود "یا واحد بالعدد" تا نقطه مقابل نهج البلاغه باشد ، بلکه در فرمود لک وحدانیة بالعداد."
یعنی همه‌ی واحدهای عددی را ، او صاحب است و او خلق نموده و به تعبیری ؛ خود وحدت عددی ندارد ولی منشاء وحدت عددی و کثرات این هستی است .

دوم اینکه ؛ استفاده دیگر قرآنی صدرالمتالهین از قاعده "بسیط الحقیقه" داردو آن این است که بر اساس آن توحید افعالی نمایان میشود.
در توحید افعالی ، تمام حرکات و افعال در عین اینکه مستند به یک فاعل است اما به خداوند متعال منتهی است؛ آیه ۱۷ سوره انفال است که فرمود؛ «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لکِنَّ اللّهَ رَمي» ؛ در عین اینکه مجاهد در جبهه تیر میزند اما تیر را خدا زده است.


و استفاده سوم قرآنی صدرالمتالهین در مورد قاعده "بسیط الحقیقة" ؛ معیت قیومیه خدا متعال است . در آیه ۴ سوره حدید آمده ؛ «هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» ، یعنی ؛ همه جا و همه چیز تحت اشراف خداوند است و او با همه چیز حضور دارد . حقیقتی میتواند چنین باشد با بساطت ذات ، تمام کمالات هستی را داراست و با آنهاست.

http://soroushandysheh.blogfa.com/post/36/

هادی سروش : اگر بخواهید مسلمان زیستن را تحمیل کنید، مردم علیه این تحمیل طغیان می‌کنند.

اگر بخواهید مسلمان زیستن را تحمیل کنید، مردم علیه این تحمیل طغیان می‌کنند. بشر موجود پیچیده‌ای است؛ اصلاح و کمال او در انتخاب آزاد او تحقق می‌یابد.

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

هادی سروش: اگر بخواهید مسلمان زیستن را بر مردم تحمیل کنید آنها علیه این تحمیل‌تان طغیان خواهند کرد

انتشار :‌ چهارشنبه ۰۳ / ۰۸ /۱۴۰۲ | ساعت ۱۹:۳۰

شفقنا- به نقل از جماران همزمان با سالگرد ولادت امام حسن عسکری(ع) و نود و پنجمین سالگرد تولد آیت‌الله شهید بهشتی، در خانه موزه شهید بهشتی، از نرم افزار مجموعه آثار شهید بهشتی رونمایی شد.

همزمان با سالگرد ولادت امام حسن عسکری(ع) و نود و پنجمین سالگرد تولد آیت‌الله شهید بهشتی، از نرم افزار مجموعه آثار شهید بهشتی رونمایی شد.

حجت‌الاسلام و المسلمین هادی سروش نیز در این مراسم با تبریک ولادت با سعادت امام عسکری(ع)، گفت: آیه 41 سوره مبارکه رعد می‌فرماید «أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا». یعنی ما از اطراف زمین کم می‌کنیم. امام صادق(ع) می‌فرمایند زمین وقتی یک عالم، فقیه یا شخصیت نیکی را از دست می‌دهد مانند این است که از این زمین چیزی بریده و کم شده است. در ایام شهادت شهید بهشی به ما یاد دادند که بگوییم «دشمن در چه فکریه؟ ایران پر از بهشتیه»؛ از شعارهایی که واقعا شعار بود و یک درصد هم واقعیت در آن نیست.

استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه یک بهشتی هم نداریم تا چه رسد به «پر از بهشتی»، افزود: امام صادق(ع) می‌فرماید «ننقصها بذهاب علمائها و فقهائها و خیار أهلها»؛ وقتی اندیشمندان یک سرزمین می‌روند، این سرزمین نقص پیدا می‌کند. مگر می‌شود جامعه‌ای یک اندیشمند توانا را از دست بدهد و به این خیال باشد که ما مشابه ایشان زیاد داریم؟! این طور نیست؛ بیان امام صادق(ع) و آیه 41 سوره رعد این نیست. ما در اول نهضت اشتباهاتی داشتیم که حالا متوجه شده‌ایم اشتباه کردیم.

وی یادآور شد: روایت امام عسکری این است که «وَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ». یک نفر از شما سؤال کرده که ادامه این حدیث چیست؟ آیا بیان امام عسکری(ع) تمام می‌شود؟! به حکم عقلایی کسی که چیزی نمی‌داند به کسی که می‌داند مراجعه می‌کند. امام عسکری می‌فرماید «إلاّ بعض فقهاء الشیعة لاکلّهم» و این بخش حدیث مهجور است. اگر گفتیم توده جامعه از علما و فقهای خود تقلید کنند، این طور نیست که همه فقیهان حائز شرط و صلاحیت تقلید دیگران را داشته باشند.

هادی سروش ادامه داد: امام عسکری(ع) می‌فرماید «توده جامعه اسلامی مانند توده جامعه یهود نباشد». راوی می‌گوید من پرسیدم مگر توده جامعه یهودیان چگونه هستند؟ امام عسکری(ع) فرمود علمای یهود با بعضی علمای اسلام در یک چیز مشارکت دارند؛ «الفسق الظاهر، و العصبیة الشدیده، و التکالب علی حطام الدنیا»؛ این فقیه اصلا در مقابل هیچ منطقی قائل به کرنش نیست. فقیهی که برای نام و نان و ترویج خود با دیگران به رقابت پرداخته، شایستگی تقلید ندارد. اگر از جامعه دینی ما کسی چنین اوصافی داشت و مورد تقلید قرار گرفت، تفاوتی با یهود ندارد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اینکه نرم افزار مجموعه آثار شهید بهشتی باید سال‌ها قبل عرضه می‌شد، گفت: نوع صحبت‌های در محافل مربوط به شهید بهشتی چرخش علمی روی مذاکرات مجلس خبرگان و نظرات شهید بهشتی دارد و معمولا از آن زاویه صحبت شده است. اما شهید بهشتی شش جلد تفسیر قرآن دارد. آقای بهشتی در رابطه با علم دینی و روحانیت مطالب بسیار ارزشمندی دارد.

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: ایشان می‌فرماید فقط معرفت فقهی، اجتهاد نیست؛ اجتهاد بر اساس «معرفت دینی» است. عالم دین بودن به یک مشت اصطلاحات قلمبه سلمبه نیست؛ عالم دین آیین دانستن زندگی بر طبق خواست خدا است. در جای دیگر می‌فرمایند «شکیات درجه هزارم است و فرد باید اصل دین را بشناسد».

وی افزود: شهید بهشتی می‌فرماید «عالمان و فقیهان باید از طاغوت دور باشند». واژه «طاغوت» بسیار در تعبیرات ایشان استفاده شده است. خواهش می‌کنم توجه کنید که می‌فرماید «عالمان دین به طاغوت‌ها خیلی نزدیکترند تا به انسان‌های روشن و سازنده چون مردم ما طاغوت‌پرورند. ما باید مردم را بیدار و از طاغوت‌پروری جدا کنیم». عین عبارت ایشان است که «کار عالم دین مرید و مرید بازی نیست».

هادی سروش اظهار داشت: آقای بهشتی به چالش دیگری توجه دارد. در جلد چهارم تفسیر اشاره دارند که بعضی فقیهان فکر می‌کنند اگر احتیاطات فقه را زیاد و مردم را مکلف کنند، سطح دینداری جامعه بالا رفته است. حرف آقای بهشتی این است که اگر شما احتیاطات غیرضروری را به جامعه تزریق کردید، این جامعه به خشونت گرایش پیدا می‌کند. عبارت ایشان این است که «علمای یهود یک سلسله حرام‌های من درآوردی داشتند که از آن خشونت و خشکی ایجاد شد».

وی افزود: ایشان در جلد پنج تفسیر احتیاطات غیرضروری را کالبدشکافی می‌کند. بخشی از خشونت‌های جامعه دینی ریشه در احتیاطات غیرضروری دارد که از دستگاه تئوری فقه بعضی فقیهان در آمده است.

استاد حوزه علمیه قم گفت: آیت‌الله بهشتی می‌فرماید یهود مشغول اعلام برتری قوم بنی اسرائیل در جهان هستند، کما اینکه الآن هم همین است و متأسفانه در این شرایط هم می‌بینیم. می‌فرماید تمام همّ و غمّ مسیحیت هم انحرافات است. بعد می‎‌فرماید «توسعه اسلام به اعتراف کلیسا طبیعی‌ترین توسعه دینی در دنیا است. چون سرطان تحریف تا استخوان یهود و مسیحیت را گرفته است». بعد سفارش می‌کنند که اسلام، فقه و شریعت را به جامعه تحمیل نکنید؛ اگر بخواهید مسلمان راستین را تحمیل کنید، مردم علیه این تحمیل طغیان می‌کنند. بشر موجود پیچیده‌ای است؛ اصلاح و کمال او در انتخاب آزاد او تحقق می‌یابد

  • برچسب ها
  • سبک زندگی
  • شهید بهشتی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: «امنیت اقتصادی» از حقوق مسلم شهروندی است

«پیامبر(ص) با وجود زمینه اقتدار، اما سراسر رحمت است»: نوشتاری از...

درباره شروع جنگ و تهمتی بزرگ به امام خمینی/ نوشتار استاد...

استاد هادی سروش: «عدالت و صداقت» راهبرد مهم حکمرانان حکومت دینی...

«به تفکر جهانی پیامبر(ص) بازگردیم» / نوشتاری از استاد هادی سروش

 
  BLOGFA.COM