ملاقاتی بیاد ماندنی
بعضی از دوستان ما- طلبه ها– وقتی برای رفتن از قم با ما مشورت می کنند ، می گوئیم بروند ، ولی برای شما حیف است.
انشاءالله ایشان ( آیت الله سروش ) با داشتن شما آقایان، درروح وجنان اند....
دو هفته پس از ارتحال آیت الله سروش محلاتی(ره) ، فرزندان ایشان جهت ادای احترام و سپاسگزاری ، به محضر حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله العالی)شرفیات شدند، معظم له ابتدا از وضع مسجد بقیه الله سوال کردند و در ادامه طی بیانی به تبیین ضرورت اهتمال به تبلیغ دین پرداخته و از انان خواستند که ضمن ارتباط با مردم و تداوم فعالیت های پدر،به فعالیت های علمی خود در حوزه ، ادامه دهند.
بخشی از بیانات معظم له چنین است:
مردم را نباید رها کرد ، اگر مردم رها شوند ، همین ادعاهای جاهلانه در بین آن ها رواج پیدا می کند، و شبیه وضع هند می شود.هند از ایران پیشرفته تر است ، از نظر جمعیت ، از نظر علم و صنعت ، خیلی جلوتر از ماست .ولی چون در آن جا روحانیت نیست ،حوزه نیست،مسجد نیست، در بین مردم، از موش پرستی گرفته تا پرستش چیز های دیگر، رائج است.
اگرحضورروحانیت در جوامع مردمی و رسمی نباشد ، همین آفت ها و خطرات هست . لذا به هر نحوی که امکان داشته باشد ،باید جامعه را،مخصوصا شهرهای بزرگ را، علما و فضلا حفظ کنند، چه با نوشته و مقاله، و چه با سخنرانی ،وبه هر نحو.....
....تهران،با این شرایط بزرگ شده و از جنبه مذهبی اهمیت پیدا کرده و امروز موقعیت ممتاز دارد. لذا مصلحت نیست که چنین شهری ، با این سابقه ،و با این جمعیت ،مورد توجه قرار نگیرد و زحمات گذشته هدر برود . این کار مصلحت نیست .باید شما آقایان مسجد حفظ کنید. البته شما آقایان بخواهید ، از قم تشریف ببرید تهران، تقریبا «ضایع شدن عمر»است ،الان موقع بهره برداری شما، و موقع به بار نشستن است ،لذا حیف است که از قم بروید، ولی می توانید از شنبه تا چهارشنبه به کارهای درسی علمی برسید و شب پنجشنبه و شب جمعه و شب شنبه را هم در آنجا باشید . اگر می توانید ، آن زحمات را حفظ کنید ، و نگذارید هدر برود . البته اگر بخواهید از حوزه هم تشریف ببرید ، این هم حیف است و مصلحت نیست و اینجوری حیف است.
بعضی از دوستان ما- طلبه ها– وقتی برای رفتن از قم با ما مشورت می کنند ، می گوئیم بروند ، ولی برای شما حیف است.
خداوند،علامه طباطبایی را غریق رحمت کند، ایشان می فرمودند: من بنایم نیست که باغیر طلبه ها محشور باشم . واقعا همینطور است وقتی صحبت از بنای «عقلا»باشد، فکر انسان یک جوربار می اید ، و وقتی صحبت از «عرف»باشد ،فکر جور دیگری می شود . در حوزه ، بحث از بنای عقلاست ، ولی در بیرون، با بنای عرف سر و کار پیدا می شود.

لذا حیف است که حوزه را رها کنید ، البته کاری کنید که اشراف باشد ولو مع الواسطه . آن کارها از دیگران هم ساخته است. اخوان به ترتیب اداره کنند که فشار برای یک طرف هم نباشد ، ولی ارتباط با مردم آن جا را قطع نکنید .
مردم یک محل که چهل پنجاه سال با عالمی مانوس می شوند ، حرف آن بیت ، برایشان مقبولیت و اعتبار پیدا می کند، . آن چه در توده مردم تاثیر دارد همین مقبولیت است. اگر مردم یک بیتی را در 40-50سال امتحان کردند و به ان باور و اعتماد پیدا کردند ، نباید این باور را از دست داد ،باید ان را حفظ کرد و از آن استفاده کرد.