«غُبارِ غُربت بر آرمانهای اخلاقی!» بخش سوم/ نوشتاری از استاد هادی سروش
«غُبارِ غُربت بر آرمانهای اخلاقی!» بخش سوم/ نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در سلسله نوشتارهایی اخلاقی بمناسبت ماه رمضان باعنوان «غُبارِ غُربت بر آرمان های اخلاقی ! » و در بخش سوم که در اختیار شفقنا قرار داده، این گونه آورده است:
اشاره ؛ امروز هم وقتی در جامعه غبار غربت اخلاق را می بینیم باید بی اخلاقی ها و عوامل جدایی بزرگان اخلاق و شخصیت های اخلاقی که مورد احترام مردم و برجستگان جامعه هستند شناسایی شود و با اصرار از آن اعاظم خواست که همراه شوند و همگان از اخلاقیات شان بهرمند کنند. مسئولین در این راستا ، یعنی ایجاد یک جامعه اخلاقی موظف هستند اولا ؛ از هر تذکر اخلاقی که هر شخص و یا رسانه ای به آنان میدهد استقبال کنند و ثانیا؛ با کمال خضوع به حضور اعاظم معنویت و اخلاق مراجعه کرده تا شاید نسیمی از اخلاق در جامعه ایجاد شود.
به نام خدا
فرق اخلاقی زیستن با اخلاقی بودن
فلسفه یا روانشناسی اخلاق کار کردهاند، اما نهایت سخن آنها در اخلاقی زیستن است، اما اخلاق الهی که در قرآن و عترت متبلور است که درباره چگونه بودن است.
ممکن است کسی زندگیاش اخلاقی باشد و تعاملش با جامعه درست باشد و موازین را رعایت کند، اما در درونش رذائل اخلاقی رسوخ کرده باشد و در مواقع حساس و بزنگاه، امتحان خوبی را پس ندهد؛ پس ما در اخلاق باید دنبال اخلاقی بودن باشیم؛ یعنی؛ از درون اخلاقی باشیم و به بیرون هم که میرسد اخلاقی باشیم.
بصراحت قرآن در سوره مائده اخلاقی بودن و شخصیت اخلاقی داشتن از درون آغاز میشود و این است معنای آیه ؛ «عَلَیکُم اَنفُسَکُم» (مائده/۱۰۵)
بداخلاقی ممکن است در تمام عمر یکبار بُروز کند
در بحث های اخلاقی یک مطلب مهمی وجود دارد که نباید غفلت کرد و آن این است ممکن است آدمی عمری در آرامش اخلاقی و امنیت اخلاقی باشد اما در یک موقعیت رذیله ای که خود را نفس مخفی کرده بوده بُروز کند. همیشه انتظار نداشته باشیم آدمهایی که بداخلاق هستند همه ساعات روز و همه زندگیشان بد باشد. ممکن است یک انسانی در طول روزها، ماهها و بلکه سالها آدم موقری باشد و یک شخصیت آرامی داشته باشد که وقتی به ظاهر او نگاه میکنیم، بداخلاقی در او نبینیم و رذیلهای در رفتار و گفتار و حرکات او نبینیم، اما در یک شرایط مهم که منفعتی مطرح باشد، همین آدمی که بداخلاقی از او سراغ نداشتیم بسیار خود را بد نشان میدهد.
عارف بزرگ ابنعربی، در کتاب «فصوص الحکم» در «فص الیاسی» یک جمله مهمی دارد که کمی توضیح چنین است؛ “نفس انسان که اتاق فرماندهی به بدیهاست و مار و اژدهاست. بیرون از نفس شما مار و اژدهایی نیست و آن اژدهایی که به جان شما میزند نفس شماست. نفس انسان حالت اژدها دارد، اما آیا همیشه چنین است که مار در حال نیش زدن است؟ خیر، چنین نیست و گاهی نیش میزند.”
استاد ما، علامه حسنزاده آملی اعلی الله مقامه ، در درس میفرمودند: که علمای اخلاق به تبع اهل بیت(ع) و اهل بیت(ع) به تبع قرآن، پیرو آیه ۱۰۵ سوره مائده هستند ؛ تأکید فراوان بر آیه «عَلَیکُم اَنفُسَکُم»؛ یعنی همیشه مراقب خود باشید، همیشه خودسازی کنید ، همیشه محاسبه کنید ، همیشه کشیک نفس بکشید که مبادا در یک زمینهای چنان نیشی زند که واویلا بهپا کند!!”
تاثیر اخلاق بر جان در کلام امام صادق(ع)
بیان امام صادق(ع) این است که اخلاق و رفتار صحیح شما، تأثیر مستقیمی بر جان شما میگذارد و حُسن خلق در جان شما مؤثر است.
این حسن خلق چیست؟ یک مفهوم خیلی راحتی داردکه در ارتباط با خانواده و جامعه خود را نشان میدهد.
سفارش امام صادق(ع) درباره یکی از رفتارهای خوب و شایسته ، رفتار خوب با خویشاوندان است. این یک بحث تربیتی و خانوادگی نیست بلکه بحث اخلاقی است و مقصود این وقتی رفتار منظم بر اخلاق باشد خُلق و خوی را میسازد و نفس را تادیب و تربیت میکند.
شخصیت اخلاقی در گِرو رفتاراخلاقی با مردم
ما به حکم اخلاق موظفیم؛ اولاً در جایی است که با افراد مختلفی که مواجه میشویم، با آغوش باز مواجه شویم. برای خودتان در برابر افراد شأن خاصی احساس نکنیم و بال محبت خود را باز کنیم.
دوم اینکه وقتی با مردم صحبت میکنید، بهترین نحو صحبت را انتخاب کنید. بهترین کلام، کلمهها، گویشها و بهترین مقدار تُن صدا را داشته باشید که میشود اخلاق.
سوم اینکه امام صادق(ع) فرمودند در ملاقات خود با افراد گشادهرو باشید. آنها هیچ وقت متوجه نشوند که مثلاً در زندگی شما، در داخل دل شما چه سختیهایی میگذرد.
این معنای اخلاق است. پس رفتار شایسته و ارتباط خوب با افراد مختلف در جان انسان تاثیر میگذارد و اخلاق انسان را درست میکند و آدم را از رذائل دور میکند.
تاثیر نفوسِ مُتخلق در اخلاقی شدن آدمی
یکی از راه های مهم غبار زدائی از اخلاق و آراستگی اخلاقی در راستای ارتباط با نفوس متخلق است .
قرآن سفارش فرموده : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مع الصادقین (توبه/۱۱۹)
یکی از آوردهای مهم این آیه ، اخلاق است. حضور ، -و به تعبیر استادبزرگوارمان آیت الله حسن زاده- حشر با انسانهای کارکُشته و الاهی برنفس انسان تاثیر مثبت اخلاقی میگذارد.
خاطرهای را از استاد حسنزاده آملی نقل کنم. ایشان در یکی از جلسات درس از قول آقای قاضی عارف بزرگ نقل کردند که ایشان میگفت: یک وقتی با استادمان مرحوم عارف ملاحسینقلی همدانی از نجف به سمت کربلا آمدیم و در مسیر به تعدادی از جوانهایی که حالت لوطیمسلک داشتند برخورد کردیم. به مرحوم آقای ملاحسینقلی به تمسخر گفتند: شما هم در کاروان ما بیایید.. مرحوم ملاحسینقلی گفته بود میآیم. برخی شاگردانش که همراه بودند منع کردند، اما ایشان گفت میرویم. آنان گعتند میخواهید هدایت کنید؟! فرمود ؛ خیر کاری ندارم، دعوت کردند، ما میخواهیم همراه شویم. ملاحسنقلی همراه ان جوانان میسود و چنان رفتار شایستهای از این معلم اخلاق دیدند که وقتی به کربلا رسیدند دیگر اینها عبای ملاحسینقلی را رها نکردند.
این تأثیر خوشاخلاقی بر نفوس است. مرحوم قاضی تأکید میکرد که مرحوم ملاحسینقلی در این مسافرت، کلامی اینها را نصیحت نکرده است ولی نفس حضور و منش حضور ایشان اینها را تغییر داده بود.
امروز ما و بی اخلاقی ها
امروز هم وقتی در جامعه غبار غربت اخلاق را می بینیم باید بی اخلاقی ها و عوامل جدایی بزرگان اخلاق و شخصیت های اخلاقی که مورد احترام مردم و برجستگان جامعه هستند شناسایی شود و با اصرار از آن اعاظم خواست که همراه شوند و همگان از اخلاقیات شان بهرمند کنند.
مسئولین در این راستا ، یعنی ایجاد یک جامعه اخلاقی موظف هستند اولا ؛ از هر تذکر اخلاقی که هر شخص و یا رسانه ای به آنان میدهد استقبال کنند و ثانیا؛ با کمال خضوع به حضور اعاظم معنویت و اخلاق مراجعه کرده تا شاید نسیمی از اخلاق در جامعه ایجاد شود.





















