چشمه ساران معرفت
چشمه ساران معرفت
----------------------
پیامبر اعظم (ص):
به عالمی نزدیک شوید که شمارابه اخلاق ومعرفت
رهسپار میکند.
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
(۱)
سروده علامه حسن زاده آملی در رثای رمضان
ندای عرشی صوموا تصحوا ز میر کاروان ره خوش آمد
بود در این صدف درّ یتیمی فروزانتر ز مهر و مه خوش آمد
نه قرآن بلکه دیگر مصحف حق در او نازل شده خه خه خوش آمد
در این مه میهمانان خدائیم خدایا این مبارک مه خوش آمد
حسن از ذوق ادراکش سراید
==========================================
(۲)
آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار.
آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار.
از آن خدا جو شوی و از این خدا خو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند.
آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر.
آن فخر است و این فقر.
آن کجا و این کجا!
[هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی]
--------------------------------------------------------------
(۳)
آیت الله جوادی آملی: بین خود و خدای خود رابطه مان را حفظ
کنیم که مائیم وابدیت .
(چندی پیش جمعی از اهل دانش و پروهش بمحضر حضرت آیت ا..العظمی جوادی آملی بار یافتند که بلحاظ مطالب بسیار بلند معرفتی که آنجناب بیان نمودند برآن شدیم خلاصه ای از آن فرمایشات نورانی را تقدیمتان نمائیم)
در سایه آن اصل فروعاتمان را هم حفظ بکنیم
آیت الله جوادی آملی با تاکید بر اصلی و فرعی بودن مسائل اظهار داشت: قبل از این که ما به فروعات بپردازیم آن اصل را باید بشناسیم و حفظ کنیم که در سایه آن اصل فروعاتمان را هم حفظ بکنیم و تلاش و کوشش ما هم این باشد که آن اصل آسیب نبیند. اگر کاروانی سوار کشتی ای شد و کشتی تحمل بار همراه او را نداشت، فرد خود را غرق نمی کند. بلکه بار را به آب می اندازد. این یک اصل کلی ای است که مقبول است و منقول. بالاخره انسان باید فرع را تابع اصل قرار بدهد و اصل را از دست ندهد. فرع زندگی ما ۷۰ یا ۸۰ سال عمر زندگی دنیوی ماست و این یک مسافرخانه است. مثل گروهی که در یک سفر سیاحتی یا زیارتی هستند.
وی با بیان اینکه در هر مسافرتی نظمی باید حکمفرما باشد گفت: یک بیان نورانی ای از حضرت محمد (ص) رسیده است که اگر سه نفر قصد مسافرت دارید یک نفر را امیر قافله قرار دهید که کارتان منظم باشد. این دین، دین نظم است. ما در این زندگی باید یک نظمی داشته باشیم. زندگی دیگر ما ابدی است و پایان ندارد. در زندگی دنیوی ما نیازهایمان را با ضوابط و روابط حل می کنیم. پدر به پسر کمک می کند و از این دست. زندگی دنیوی ما از این دو حالت خارج نیست. مشکلات ما یا با ضوابط حل می شود یا با روابط.
در زندگی ابدی که پایان ندارد نه ضوابط داریم و نه روابط.
آیتالله جوادی آملی افزود: اما در زندگی ابدی که پایان ندارد نه ضوابط داریم و نه روابط. نه خرید و فروش هست و نه کسی به داد ما می رسد. «لا بیع فیه». بعد از مرگ هم ما نیاز داریم. اما این نیازها نه با ضوابط تجاری حل می شود نه با روابط خانوادگی. چرا که «یوم یفر المرء من اخیه»، هر کسی از برادرش فرار می کند. پس ما در این صد سالی که هستیم باید ابدیتمان را تامین کنیم. یعنی آنجا زندگی اجتماعی نیست. جمع هستیم ولی اجتماع نیست. آن طوری که در سوره «اذا وقع» آمده میلیاردها نفر جمع اند ولی تک هستند. اجتماعی در کار نیست. مثل اینکه همه در مسجد مشغول نماز هستند. همه نماز می خوانند ولی نماز جماعت در کار نیست. در معاد اینچنین است. یعنی ما هستیم، بدن هست، نیاز هست، ولی نه ضوابطی هست که نیاز ما را رفع کند نه روابطی. انسان عاقل به فکر آن میلیاردها سال است نه این چند سالی که در مسافرت است. آن اصل است و این برای ما فرع است
این عالم حوزه ادامه داد: مطلب بعدی آن است که اگر مشکلاتی دیدیم، کسی اگر بیراهه رفت و اگر راه کسی را بست، ما تمام تلاش خودمان را بکنیم که این دو مشکل حل شود. نه آن به بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد. ولی اگر موفق نشدیم، به این اصل آسیب نرسد و رابطه مان را با خدا و قرآن قطع نکنیم.
مبادا خدای نکرده اگر کسی مشکلی دید رابطه اش را با خدا و ائمه قطع کند.
این مرجع تقلید در خصوص شبهه فاصله گرفتن برخی جوانان از دین گفت: این عزیزان بسیار فطرت سالم دارند ولی نمی دانند مسافرند. بر فرض اگر کسی چه در این کسوت و لباس چه در کسوت و لباس دیگر بد کرد، چرا باید از نماز فاصله گرفت؟ این اصل است. بر فرض ما به کسی اعتماد داشتیم و سوئیچ اتومبیل را به او دادیم و او بد کرد؛ حالا چرا خانه مان را آتش بزنیم؟ ما به او اطمینان داشتیم و او بد کرد؛ چرا باید به دلیل عصبانیت خانه مان را آتش بزنیم؟
وی توصیه کرد: مبادا خدای نکرده اگر کسی مشکلی دید رابطه اش را با خدا و ائمه قطع کند. ما نه باید به بیراهه برویم و نه باید راه کسی را ببندیم، نه اجازه بدهیم کسی به بیراهه برود یا راه کسی را ببندد. این چهار کار وظیفه ماست. اما اگر موفق به جلوگیری نشدیم مواظب باشیم که آن اصل آسیبی پیدا نکند. ما شاید در یک زندگی ۸۰ ساله موفق نباشیم، ولی چرا زندگی ابدی را با مشکل مواجه کنیم؟ متاسفانه دشمن خون آشام ما در بعضی از نقاط کشور و حتی شهرهای مقدس کلیسای خانگی درست کرده است. خب جوان فطرت سالم و قلب شفاف دارد. آیینه است به تعبیر مرحوم استاد آیت الله قمشه ای. اما کسی باید باشد که به او بگوید آیینه را به کدام سمت نگه دار. اگر آیینه را به سمت شمس و قمر نگه داشتیم نظام کیهانی در او می تابد، اگر رفتیم باغ وحش و آیینه را به سمت گرگ و گراز نگه داشتیم، همان در آن می تابد.
کسی ممکن است که نماز جمعه نرود، ولی نماز شب را فراموش نکند. نماز جماعت نمی خواهد برود بسیار خب، ولی بین خود و خدای خود رابطه را حفظ بکند. ماییم و ابدیت ما
آیت الله جوادی آملی در پایان خاطر نشان کرد: تمام تلاش و کوشش ما باید این باشد که به قول مرحوم استاد آیت الله قمشه ای «آیینه شو تا بردت سوی دوست». باید بدانیم که آیینه را به کدام سو نگه داریم. آن چهار کار وظیفه ماست ولی اگر موفق نشدیم اصل را بر هم نزنیم. کسی ممکن است که نماز جمعه نرود، ولی نماز شب را فراموش نکند. نماز جماعت نمی خواهد برود و این آقا را قبول ندارد، بسیار خب، ولی بین خود و خدای خود رابطه را حفظ بکند. ماییم و ابدیت ما. عزیزان دانشگاهی که فطرت طیب و طاهر دارند باید بدانند که اصل و فرع چیست و البته اشکالشان سر جای خود محفوظ است.
===================
(۴)
حضرت آیت الله سید محمد حسن الهی طباطبایی در بیان حضرت علامه حسن زاده آملی |
![]() خدا رحمت کند ایشان را. آن جناب از تبریز گرفته تا نجف و از نجف که به تبریز مراجعت کردند همراه اخویشان(علامه طباطبایی) بودند. این هر دو بزرگوار در تمام درس و بحث و در تمام شئون با هم بودند. حتی در آن ریاضتها که در محضر مبارک حاج سید علی قاضی داشتند, با هم بودند.تمام علوم و فنون را با هم خواندند و آن بزرگوار هم جامع علوم عقلی و نقلی بود. ریاضتهای نفسانی او بسیار عجیب بود. و من در مصاحبه های دیگر به عرض رساندم که مرحوم سید محمد حسن آقای الهی وقتی که به قم تشریف فرما شدند بنده از خرمن ایشان خوشه چینی میکردم. از وجود مبارک ایشان متبرک بودم. وقتی به حضور شریف حضرت علامه طباطبایی رسیدم, آن جناب از من سوال کرد که : شما اخوی را چگونه یافتید؟ خوب دیگر سوال از ایشان بود و من در حضور ایشان آنچه که واقعیت بود, می بایستی بگویم که خیلی در پیشگاه مرحوم علامه طباطبایی , حرف زدن احتیاط می خواست. بنده واقعیتی را عرض کردم. گفتم: آقاجان, جناب آقای اخوی, مانند اخوی است جز اینکه آن اخوی خیلی بذول است و این اخوی خیلی کتوم است.هیچ مسأله ای و هیچ آیه ای را عنوان نمی کرد, هیچ مطلب عرفانی پیش نمی آمد, هیچ مقامات انسانی عنوان نمی شد, هیچ حالتی پیش نمی آمد مگر اینکه گویی آقا دیشب نشسته بود مطالعه اش را کرده, حرفهایش را زده که امروز برای جلسه درس حاضر است....................................... من مشاهداتی, مکاشفاتی, حالاتی,خاطراتی از جناب حاج سید محمد حسن الهی دارم و خودم حقایقی را از ایشان مشاهده کردم و خودشان اخباراتی و اطلاعاتی به من فرمودند که اگر بخواهیم بعضی از این امور را بازگو کنیم شاید مورد استعجاب و استیحاش بعضی واقع شود. ما را مثلا خدای نخواسته گزاف گوی و ژاژ خای تعبیر کنند و حرفهای ما را ناروا. در آسمان معرفت / ص 87و86 |
----------------------------------------------------------------------------
(۵)
آیت ا... علامه جوادی آملی :
بر اساس حکمت متعالیه، نفس، جسم را هدایت
کرده و می سازد و می تواند ده ها میلیون سال آن
را حفظ کند، از همین جا است که می گویند امام
زمان(عج) دهها میلیون سال می تواند زنده بماند.
http://www.esraco.org/Pages/Index.aspx
----------------------------------------------------------------------------
(۶)
شرط عمامه حقیقی ازنگاه عالم بي بديل
آیتالله العظمي جوادی آملی
عمامه بر سر گذاشتن و ملبس به لباس روحانیت شدن همراه با یك ادعا است، كسانی كه این لباس مقدس را بر تن می كنند در حقیقت پیوند ناگسستنی با انبیا و اولیا انجام می دهند و می خواهند از وارثان انبیا باشند. زمانی كه عمامه بر سر میگذاریم باید دنیا و مادیات و هر خیال باطلی را از سر بیرون كرد تا حقیقتا عمامه بر سر ما باشد ........
------------------------------------------
(۷)
در اوج عصمت فاطميه از زبان حضرت علامه حسن زاده
«عصمت» در لغت به معنى منع بوده و ملکه عصمت صاحب عصمت را از
هرگونه امر ناپسند و ناروا حافظ و مانع و رادع است، حتى صاحب آن، نیّت
گناه هم نمىکند، غفلت و سهو و نسیان در او راه ندارد، همانطورکه در آیه
7 سوره مبارکه اعلى، خداوند تبارکوتعالى مىفرماید: «سنقرئک فلا
تنسى»، صاحب عصمت از کودکى و آغاز زندگى همه اقوال و آثار و افعال و
احوالش حکم حکیم است.
در تفسیر آیه 12 سوره مریم آمده است که وقتى کودکان به یحیى
علیهالسلام گفتند بیا با ما براى بازى، فرمود: ما براى بازى آفریده نشدهایم.
در نکته 748 کتاب هزار و یک نکته آوردهام که فخر رازى در هر مسئلهاى از
مبداء تا معاد تشکیک نموده و اعتراض کرده است، که او را «امام
المشککین» خواندهاند، ولى با این حال در عصمت سیده نساءالعالمین،
حضرت فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها بنت رسولاللّه صلىاللّهعلیهوآلهوسلم،
تسلیم محض بوده و گفته است که آن جناب معصومه بوده است و در
عصمت و طهارتش جاى شک و تردید نیست».
--------------------------------------------------------------------------
(۸)
شرح حال ذوالفنون از زبان ذوالفنون
علامه ابوالحسن شعرانی بزرگ مردی که در بسیاری از علوم عقلی و نقلی سرآمد عالمان روزگار خود و پس از خود بود. آقای حسن زاده آملی همواره از ایشان با عبارت «علامه ذوالفنون» یاد کردهاند. چرا که به جرات میتوان گفت علامه شعرانی در بسیاری از علوم بطور کامل تسلط داشت. وقتی عالم ذوالفنونی چون آیت الله حسن زاده آملی(که شناخت جایگاه علمی ایشان هم یقینا سالهای سال زمان میبرد) اینچنین از استاد خود یاد میکنند، دیگر ما چه حرفی برای گفتن داریم؟
=======================================================
(۹)
عارف كامل و جامع ، خميني به از جان :
بجان دوست قسم كه اگر علوم ديني و الهي ما را
هدايت نكند وتهذيب باطن و ظاهر ما را
نكند پست ترين شغلها از آن بهتر است چون
شغلهاي دنيوي مفاسدش كمتراست ولي علوم
ديني اگر سرمايه دنيا شود دين فروشي است و
وزر و وبالش از همه چيز بالاتر است . حقيقتا"
چقدر كم ظرفيتي ميخواهد كه انسان بواسطه دو
سه اصطلاح بي سر و پا كه ثمرات شيطاني نيز
دارد بخود ببالد و عجب كند ..... (كتاب جنود عقل وجهل)
=======================================================
(۱۰)
ملاشدن چه مشکل
چند روایت از آیتالله حسنزاده آملی درباره علومی مختلفی که آموختهاند
شگفتانگیز است!
عطشی که استاد در طول حیات پربرکت خود برای آموختن علوم مختلف نشان میداد، بسیار عجیب و حتی نگران کننده بود، آنقدر که علامه شعرانی به ایشان هشدار داد که مبادا در فراگیری علوم، زیادهروی کنی! به همین دلیل است که برخی از نزدیکان علامه ،جملهای را به تواتر از ایشان نقل میکنند:
«باورم این است که در مطلق علوم مجتهدم.»
در مطلبی که ذيل آمده حرفهای استاد را درباره علوم مختلفی که فراگرفته است، میخوانید.
=======================================================
(۱۱)
امر به معروف و نهی از منکر به سبك "معرفت"
حکیم معروف میرزا جهانگیرخان قشقایی با چند نفر از شاگردانش وارد قیصریه شدند. در آنجا از اتاقی سر و صدای ساز و آواز به گوششان خورد.
یکی از شاگردان ایشان گفت: حضرت آقا ببینید! اجازه بدهید من الآن میروم و مجلسشان را به هم میزنم. استاد فرمود: قدری تأمل کنید؛ این طریق امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ از طرفی اینها از افراد نزدیک به حکومت هستند و بالأخره فردا مؤاخذه میکنند و اسباب توهین به اهل علم میشوند و ممکن است شما را تحت فشار و ناراحتی قرار بدهند. حالا همراه من بیایید تا راه امر به معروف و نهی از منکر را نشانتان بدهم. آنگاه با شاگردانش به داخل آن اتاق رفته و پرده را عقب زده و گفت: آقایان سلامعلیکم! میهمان میخواهید؟ چند نفر از افراد داخل حجره دستپاچه شدند و رنگ از رخسارشان پرید و نگران شدند. میرزا جهانگیر گفت: نه؛ من نیامدهام مزاحم شما بشوم. ظاهراً آقایان داشتند فلان دستگاه موسیقی را میزدند، به کارتان ادامه بدهید! آنها هم شروع کردند به نواختن. میرزا جهانگیرخان هم تکتک ایرادهای ریز و درشتشان را گرفت. اهل حجره و طلبهها، همه مات و مبهوت گشتند و از مهارت و استادی استاد در موسیقی شگفتزده شدند. آنگاه میرزا جهانگیر رو به همه آنها کرد و گفت: آقایان! من هم مثل شما یک وقتی با این آلات سروکار داشتم و چنگی مینواختم و نسبت به انواع دستگاههای موسیقی مسلط بودم؛ اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که عمر خود را تلف کردهام. آیا حیف این عمر نیست که آدم، خود را صرف این هرزگیها و امور لغو و بیهوده نماید؛ آنگاه شروع کرد به خواندن آیه و حدیث، تا این که مجلس طرب و ساز و آواز، تبدیل به مجلس توبه شد و همه سخت گریستند.
================================================
(۱۲)
استاد مرتضی مطهری، درباره خاطراتش از ماه رجب مینویسد:
«ما که بچه بودیم در منزل خود، انتظار آمدن ماه رجب را میکشیدیم و چند روز مانده به آمدن ماه، همه جا صحبت از این ماه شریف بود. شب اول آن برای مشاهده هلال رجب، در مسجد جمع میشدیم».
""این ماه، ماه استغفار و ماه عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما، در حال فراموشی است. بچههای ما کم کم حتی نام ماههای قمری را هم از یاد میبرند و نمیتوانند آنها را ذکر کنند، ولی به هر حال تکلیف ( بیان سنتهای اسلامی) از ما ساقط نمیشود"""
======================================================
(۱۳)
شيخ برزگ ما از زبان استاد بزرگ ما
حضرت آیةاللّه جوادىآملى : حضرت آیةاللّه حسنزاده آملى از بزرگان حکمت و معرفت هستند و همه ما از ایشان بهرههاى فراوانى بردهایم و بیان ایشان و آثارشان براى همه ما نافع است. امیدواریم عمر پربرکت ايشان طولانىتر باشد و همه علما و طلاب از آثار ایشان استفاده کنند.
شخصیت حضرت آیةاللّه حسنزاده آملى ستودنى است، چرا که کمتر کسى به اینگونه توفیقاتى که ایشان به آنها دسترسى پیدا کردهاند دست مىیابد.
وقتى که حضرت آیةاللّه حسنزاده آملى شرح فصوصالحکم را مىنگاشتند، در حجره مشترکى زندگى مىکردیم. شرح کتاب فصوص بسیار علمى است و از خصوصیات استاد حسنزاده آملى این است که ایشان کتابخانههاى فراوانى داشتند و گنجینه عظیمى از کتاب را داشتند.
داشتن استاد و شاگرد خوب و همحجرهاى خوب از توفیقات خاصه الهى است که حضرت آیةاللّه حسنزاده آملى از این برکات فراوان بهره بردهاند.
کتابخانههاى خوبى نصیب استاد حسنزاده آملى مىشد؛ ایشان آنقدر کتابشناس بودند که مىگفتند: هنگامى که چشم خود را مىبندم هر کتابى را که بیاورید روى آن دست مىکشم و عنوان آنرا مىگویم.
حضرت آیةاللّه حسنزاده آملى انسان خودساختهاى هستند و امیدواریم که خداوند ایشان را براى همه ما نگاه دارد تا از تعلیمات و آثار قلمى ایشان استفاده کنیم.
=====================================================
(۱۴)
ازمناجات شعبانيه دراين ماه غافل نشويم كه بقول امام عارفان،
خميني كبير:
"اين مناجات انسان را آماده
ضيافت الله در ماه رمضان ميكند"
================================
(۱۵)
حجةالاسلام قرائتي در برنامه پخش شده "درسهائي از قرآن":
يكي از علماي تهران، خدا رحمتش كند، مرحوم
سروش محلّاتي ازعلماي تهران بود،
ايشان شاگرد امام بود. خودش دو هزار تومان
چهل،پنجاه سال پيش،پول دادرسالهي امام را
چاپ كرد.
اين(امام خميني) يعني مرجعي كه
براي رساله خودش پول نداد .
=====================================================
(۱۶)
علامه طباطبائی
در پاسخ فردی که از او « دستور اخلاقی» خواسته بود فرمودند:
برای موفق شدن ، لازم است همتی برآورده و توبه ای نموده و به مراقبه و محاسبه بپردازید ،
بدین صورت که هر روز که از خواب بیدار می شوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا را مراعات خواهم کرد، آنوقت در هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت ، بطوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. و همین حال را تا شب وقت خواب ادامه خواهید داد .
وقت خواب ،پنج دقیقه ای در کارهائی که در روز انجام داده اید ، فکر کرده و یکی یکی در نظر خواهید گذرانید و هرکدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید و این رویه را هر روز ادامه دهید.
این روش اگر چه ابتدا سخت ودر ذائقه نفس ، تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است.
وهر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات (یعنی حدید ،حشر ،صف ،جمعه و تغابن) را بخوانید و اگر نتواسنیتد تنها سوره حشر را بخوانید. انشا الله موفق خواهید بود
==================================================
(۱۷)
حقیقت معرفت امام در درس نفس اسفار :
من خودم آدمهای زیادی دیده ام که سی سال در علم
توحید (عرفان) مشغول بودند ولی باوجود این ، دلش
چنان مضطرب است که در امور معاش و معیشت به
قدرخردلی توکل ندارد... و این برای این است که آنچه
را با برهان فهمیده است نتوانسته به قلب بیاورد ، اگر
توحید (معرفةالله) قلبی باشد خیلی چیزها همانند
رضا،تسلیم ،توکل، صبر ،به دنبال آن میآید .
==================================================================
(۱۸)
شرط ورود به ضیافةالله
----------------
عارف کامل مرحوم ملکی تبریزی برای شب پایانی
ماه شعبان،اموری رابعنوان شرط ورود به ضیافت
الله دانسته و بر آن تأکید دارد،و نیز استـادعالیمقام
آیـــةالله حســــــن زاده آمـــــلی درطلیعه ماه رمضان
همه شاگردان خود را بدان رهنمون میفرمودند وآنها
را در توفیقات رمضانیه مؤثر میدانستند،
که در دو بخش بایدها و نبایدها میتوان قرار داد .
اما بایدها:
۱- کثرت دعا و استغفار
۲- تــــــــــلاوت قـــــرآن
۳- تــــــــــــوبه وانــــابه
۴- توکـل به حضرت حق
و اما نبایدها:
۱- از کسی حقـــی به گردن نداشته باشیم.
۲- از مؤمنی کینه ای به دل نداشته باشیم.
۳- گناهی در وجودمان ریشه نداشته باشد.
====================================================
(۱۹)
سحر و افطار اهل معرفت
--------------------
نقل از استادحجت الاسلام هادي سروش :
به گمان حقير سر آمد اهل معرفت در روزگار ما "امام خميني" و "علامه طباطبائي" است البته با توجه به تفاوت اندكي مبنائي و كمي بيشتر در مشرب معرفتي هر يك از اين دو بزرگوار كه دور از نظر نيست .
اما گفتن و نوشتن و خواندن حالات نهان و سر اين دو بزرگوار بسيار آموزنده است در اين نوشته
چهار متن تقديم ميشود كه يكي با واسطه از استاد آيت الله شهيد مطهري است و سه متن ديگر
بدون واسطه از سه معلم بزرگ معرفت (از اساتيد عزيزم در محضردرس)، در مورد علامه طباطبائي
شنيدم تقديم مينمايم :
یکی از شاگردان استادمطهري نوشته:
به مرحوم آیتالله شهید مطهری عرض کردم که شما فوقالعاده از علامه طباطبایی تجلیل میکنید. تعبیر «روحی فداه» را درباره ایشان به کار میبرید، این همه تجلیل به خاطر چیست؟
ایشان فرمود: من فیلسوف و عارف، بسیار دیدهام و احترام مخصوص من به ایشان، نه به خاطر این است که او یک فیلسوف است، بلکه به این جهت است که او عاشق و دلباخته اهل بیت (ع) است.
------------
استاد بي بديل و جامع حوزه علميه آيت الله جوادي در يكي از روزهايي كه حوزه به مناسبت ورود ماه رمضان تعطيل مي گشت در مقام سفارش و توصيه شاگردان خود در باب توجه جدي به ماه مبارك رمضان اشاره به دعاي سوزناك وداع حضرت زين العابدين (ع) كه در صحيفه سجاديه آمده نمودند و فرمودند :
امام سجاد (ع) در در وداع از اين ماه ميفرمايد "اوحشنا انصرافه عنا " يعني از فراغ تو در وحشت و ناراحتي ام .
لذا برخي از بزرگان مثل سيدناالاستاد(علامه طباطبائي) بعد از عيد فطر چند روزي را روزه ميگرفت و به "افطار و سحر " خود ادامه ميداد .
و اين همان بدرقه اي است كه ادب اقتضا ميكند انسان ميهمان عزيزش را چند قدمي مشايعت و بدرقه نمايد .
------
استاد ذي فنون بزرگوار حضرت آيت الله حسن زاده آملی در درس عرفان كه در مسجد حضرت معصومه(س) القاء ميفرمودندروزي متذكر شدند: وقتی به محضر استاد علامه طباطبایی تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم كه در ماه رمضان برترين ها نشانم كنيد؟
ایشان فرمود: «آقا دعای سحر حضرت امام باقر(ع) را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرینتر است».
------------------------------
استاد عزيز جناب آيت الله انصاري شيرازي در درس روايات بخش معاد كتاب "بحار" فرمودند:
مرحوم علامه طباطبایی(ره) ميفرمود: که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شبهای ماه رمضان را خوابیده باشم..
وعلامه طباطبایی در ماه رمضان، روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه (س) افطار میکرد. ابتدا پیاده به حرم مطهر مشرّف میشد و ضریح مقدس را میبوسید. سپس به خانه میرفت و غذا میخورد.
=========================================
(۲۳)
آیةالله جوادی آملی:
نزول قرآن ؛ اصليترين دليل تكريم ماه
مبارك رمضان
ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن كريم است. در دعاهاي اين ماه وقتي عظمت او مطرح ميشود، گفته ميشود: خدايا ! اين ماهي است كه در او قرآن نازل كردي، نه ماهي است كه در او روزه را واجب كردي ! چون قرآن همه معارف و اخلاقيّات و مسائل فقهي و حقوقي را دارد كه يكي از آن مسائل فقهي جريان روزه گرفتن است. شَهرُ رَمَضانْ الَّذِي اَنزَلتَ فِيهِ القُرآن (1)، نه فَرَضتَ عَلَينَا الصّيامْ. آن فَرَضتَ عَلَينَا الصّيام زير مجموعة اين است كه در جملههاي ديگر آمده.
وقتي قرآن در اين ماه نازل شد ؛ هم معارف اعتقادي مطرح است، هم مسائل اخلاقي مطرح است، هم مسائل حقوقي مطرح است، هم مسائل فقهي مطرح است كه يكي از آن مسائل فقهي كه زير مجموعة نزول قرآن كريم است، جريان روزه گرفتن است. پس ماه نزول قرآن است ؛ اين مطلب اوّل.
آويختن حبل متين قرآن كريم از سوي خداي سبحان
مطلب دوّم اينكه قرآن نظير باران نيست كه نازل شده باشد. يك "آويختن" است و يك "انداختن". خداي سبحان باران را نازل كرده، يعني به زمين اين قطرات را انداخت. حالا از كجا متكوّن شده و به كجا ريخته شده، ولي بالأخره انزال باران به معناي انداختن است. و امّا انزال قرآن كريم به معناي آويختن است، نه انداختن. اينطور نيست كه قرآن را انداخته باشد ! قرآن را آويخت. آنجوري كه طناب را ميآويزانند، آنجور قرآن را آويخت.
و اگر به ما فرمود: وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِالله جَميعاً (2)، براي آن است كه اين قرآن را آويخت كه اگر يك طرفش را ما بگيريم، بالا ميرويم. هم از كج راهه و بيراهه رفتن نجات پيدا ميكنيم، و هم اينكه از تحجّر و ركود نجات پيدا ميكنيم. هم بيراهه نميرويم، هم در جا نميزنيم ! خاصيّت گرفتن طناب اين است كه انسان از ته چاه بالا ميآيد، از چاه طبيعت ؛ اين هم مطلب دوّم.
ما بايد بدانيم اين حبل است. اين حبل، يعني طناب وقتي اعتصام و تمسّك و چنگ زدن به او نافع است كه به يك جاي بلندي آويخته باشد. و گرنه طنابي كه در بازار طناب فروشها، يك جائي لوله شده و بسته شده ؛ آدم اين را محكم بگيرد كه مشكل آدم حل نميشود. آن مشكل خودش را حل نميكند، چون به جائي بند نيست ؛ تا بتواند مشكل معتصمان را حل كند !
اينكه به ما فرمودند: وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِالله جَميعاً، براي اينكه اين آويخته است. در آن نصوص ثقلين هم دارد كه اين طناب اَحَدُ طَرَفَيهِ بِيَدِالله سُبحانَهُ وَ تَعالي وَ الطَّرَفُ الآخَرْ بِأيديكُمْ (3). يعني يك طرف اين طناب به دست خداست، طرف ديگر به دست شما.
سرّ همه فهم بودن قرآن، گفتگوي او با زبان فطرت
مطلب سوّم آن است كه اين كتاب نظير كتابهاي علمي نيست كه زبان عُرفي داشته باشد و مانند آن. در عين حال كه زبان محاوره و فرهنگ انسانياش محفوظ است، امّا صبغة فطرياش هم محفوظ است ؛ با زبان دل حرف ميزند. لذا هم عربها ميفهمند، هم عجمها ميفهمند، هم فارسها ميفهمند، هم تركها ميفهمند. هر كسي با هر زباني باشد، چون فطرتش مشترك هست، قرآن هم با زبان فطرت سخن ميگويد ؛ همگان ميفهمند.
ضرورت عرضة همه روزه بر ترازوي قرآن كريم
مطلب بعدي آن است كه ما موظّفيم خود را بر اين كتاب عرضه كنيم. به ما دستور دادند اين ترازوست. شما هر روز خودتان را بسنجيد. يك وقتي كسي رژيم غذائي ميگيرد كه چاق و فَربه نشود و چربي بدنش زياد نشود و مانند آن ؛ اين خودش را وزن ميكند. خُب كار خوبي هم هست براي حفظ سلامت بدن. امّا به ما دستور دادند ؛ در بيانات نوراني ائمه (ع) است، در سخنان حضرت امير المؤمنين (ع) هست كه فرمود: زِنُوا قَبلَ اَنْ تُوزَنُوا وَ حاسِبُوا اَنفُسَكُمْ قَبلَ اَنْ تُحاسَبُوا (4). يعني خودتان را توزين كنيد، وزن كنيد. ببينيد وزنهاي هستيد، سنگين ايد، وزين ايد يا نه.
خُب اگر ما را گفتند توزين كنيد ؛ يك ميزاني لازم است، يك وزني لازم است، ما بشويم موزون. در هر توزيني اين مثلث لازم است. يك طرفش وزن است، يك طرفش موزون است، آن هم ترازوست. شما وقتي كه ميخواهيد ببينيد اين نان يا اين گوشت وزنش چقدر است، يك ترازوئي است بالأخره. آن ترازو را ميگويند "ميزان"، آن واحد سنجش را ميگويند "وزن"، آن كالا را ميگويند "موزون".
به ما دستور دادند كه خودتان را وزن كنيد ؛ با اين كتاب آسماني كه ميزان قسط است، وزن كنيد. و ترديدي هم اگر داشتيد، با قرآن مجسّم و ممثّل ارزيابي كنيد. اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: نَحنُ المَوازينُ القِسطْ (5). ما ترازوئيم، ما قرآن ممثّل ايم. بالأخره انسان در برداشت مفاهيم ؛ افكارش را، اخلاق و عقائد خودش را با مطالب قرآني عرضه ميكند. سيره و سنّت معصومان و اهل بيت (ع) را ميزان قرار ميدهد، با او ميسنجد ؛ ميبيند سبك است يا سنگين. چون همه ما، مخصوصاً شما جوانها كه آينده به انتظار شماست، بين صراط مستقيم و كج راهه در آينده اين خطر ما را تهديد ميكند.
===========
*پاورقي:
(1) الكافي / جلد 4 / صفحة 72
(2) سورة آل عمران / آية 103
(3) بحار الأنوار / جلد 37 / صفحة 122
(4) نهج البلاغه / خطبة 90
(5) برداشت از: سورة انبياء / آية 47