قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

هادی سروش : دوستانه و دینمدارانه درمورد قانون حجاب

دوستانه و دینمدارانه درمورد قانون حجاب


حجاب یک واجب قطعیِ دینی است و اگرادعا میشود دشمن وارد شده ، دشمن با ابزارجنگ سرد واردشده، پس جریمه وخشونت با مردم مورد نقد است. کارشناسی ، رفتار اخلاقی ، خصوصا تامین نیازهای اقتصادیِ جامعه ، و بالاخص برقراری عدالت در مواجهه با دانه درشت ها، حجاب را میتواند نهادینه کند.


⁨⁩ توسط ⁨هادی سروش⁩


کمتر روزی است که موضوع حجاب و قانون نوشته شده درباره آن در رسانه ها از سوی اندیشمندانِ دینی و یا سیاستمداران خبری نشود.
روز گذشته جناب آیت الله آقای سید علی محقق داماد -که اینجانب افتخاری شاگردی در محضرش را داشتم- در رابطه با آن ، سخنان مهم و شفافی را مطرح نمودند و بکلی حجاب اجباری را از نظر دینی مردود دانسته و قانون در این مورد را نقد نمودند.
در گذشته نیز ؛ استاد آیت الله جوادی آملی و آیت الله مکارم از مراجع تقلید و آیت الله دستغیب و .. اظهاراتی در نکوهش تحمیل حجاب داشتند. و طبق مشاهداتم در حوزه، دیگر عالمان و فقیهان نیز در این رابطه همسو هستند چون بر این باورِ فقهی هستند که گناه نمیتواند منشاء "تعزیر-جریمه" شود.
اگر قانون گذار مدعیِ دینی بودنِ این قانون است سوال این است؛ چگونه قانونی که مورد اتفاق نظر همه مراجع و عالمان و فقیهان نیست به عنوان یک قانون با خاستگاه دینی است؟
منتقدانِ حوزوی؛ از دو خاستگاه و یا یکی از دو خاستگاه با قانونگذار همراه نیستند و بلکه مخالف هستند.
برخی از زاویه دلسوزی نسبت دین است، چون مشاهده می‌کنند هرجا زور و اجبار و تحمیل در یک واجب شرعی بیشتر باشد ، فرار مردم از دین و خروج آنان از دین بیشتر بوده و از روزی میترسند که خدای نخواسته "یخرجون من دین افواجا" پدید آید!!
"بر این مردم زمانی می‌رسد که در آن قلب مومن در سینه اش آب می‌شود چنانکه سرب در آتش ذوب می‌شود. زیرا او در دین مردم آفت و بدعت می‌بیند و نمی‌تواند در آن تغییری دهد."
و از سوی دیگر؛ عالمانی که با این قانون از نظر تئوری همراه نیستند، بدین جهت است که در پایگاه فکری و فقهی آنان؛ بین واجب و بین مداخله حکومت در مورد آن واجب تفاوت قائل هستند و یا مداخله را در صورت تمکین مردم روا میدانند.
رو در رو بودن مردم و حاکمیت خطری است که اگر تقویت شود دودی از آن بلند خواهد شد که به تعبیر امام راحل دیگر تا صدها سال کسی نمی تواند اسم "اسلام" را به زبان آورد!!
بله ، با آنان که دل در گِرو احکام الهی دارند همسو هستم که این وضع موجود دودی است که افق معنویت را تیره میکند ، ولی قوانین و رفتار شبه قانونی که به "تقابل مردم با حاکمیت" بیانجامد؛ دیگر دود نخواهد بود بلکه شعله ای خواهد شد که تا ثریا میرود و امیدوارم که هیچ گاه آن روز را نبینیم.
آقای قانونگذار و ناظر که مدعی طرح و تصویب قانون حجاب بر اساس باورهای دینی هستند را ، متوجه به چند مطلب اساسی از منظر دین میکنم؛
۱ ) کاری اگر سامان یافته هم باشد اما از ناسازگارها نبایدغفلت کرد؛ به نقل "غررالحکم" امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "کارهاى سازمان یافته را،ناسازگارى تباه مى کند. اَلْأُمُورُ اَلْمُنْتَظِمَةُ یُفْسِدُهَا اَلْخِلاَف"
۲ ) هر برنامه "حق" اگر فاقد تدبیر و بررسی نتایج و هزینه ها باشد در دامن باطل می افتد؛ به نقل "المحاسن" امام باقر (ع) فرمود : " فاصله بین حق و باطل کمی عقلانیت و تدبیر درست امور است ؛ ما بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ قِلَّةُ الْعَقْل."
۳ ) باید به مهمات واصول باید توجه شود، امروز تامین زندگی مردم اولویت اول است. به نقل سید ابن طاوس؛ "روزی موسی و هارون به خدا گفتند:چرا به فرعون طول عمر دادی و نفرین ما را در حق او اجابت نشد؟ از سوی خدا خطاب آمد: فرعون، یک عیب داشت و یک حُسن. عیب او در ادعایِ خدایی بود، و اما حُسن او این بود که شهرها را آباد و راه‌ها را امن و سفره‌ها را رنگین کرده بود. از دعوی خدایی او زیانی به من نمی‌رسید اما فرمانروایی او به سود مردم بود. پس من از حق خویش گذشتم تا مردم آسوده باشند."
۴ ) باید مراقب "نفوذی ها" بود که مورد تاکید مکرر رهبر انقلاب است. امکانِ وجودِ نفوذی در رابطه با تخریب دین در لباس دینداری را نمیتوان انکار کرد. به نقل کتاب "الاحتجاج" امام صادق (ع) فرمود : "ضرر کسانیکه موجب دور شدنِ مردم از دین میشوند ، برای شیعیان ناتوان ما از ضرر لشکر یزید بر امام حسین(ع) واصحابش بیشتر است. چرا که آنان جان‌ها و اموال را می‌گرفتند و این عالمان بدکردار خود را اهل ولایت ما و دشمن دشمنان ما جلوه می‌دهند و این‌گونه بر شیعیان ناتوان ما شک و شبهه وارد می‌کنند و موجب گمراهی آنان می‌شوند!"
۵ ) حجاب یک واجب قطعیِ دینی است و اگرادعا میشود دشمن وارد شده ، دشمن با ابزارجنگ سرد واردشده، پس جریمه وخشونت با مردم مورد نقد است. کارشناسی ، رفتار اخلاقی ، خصوصا تامین نیازهای اقتصادیِ جامعه ، و بالاخص برقراری عدالت در مواجهه با دانه درشت ها، حجاب را میتواند نهادینه کند.
میتوانید امتحان کنید.

هادی سروش: استفاده از تریبون های حکومتی در مساله حجاب سبب جبهه گیری زنان شد

هادی سروش: استفاده از تریبون های حکومتی در مساله حجاب سبب جبهه گیری زنان شد

هادی سروش

حجت الاسلام هادی سروش

شفقنا نوشت: نویسنده و پژوهشگر دینی اهمیت و ارزش حجاب را در دو بُعد انسانی و معنوی مورد بررسی قرار داد و گفت: حجاب عامل صلاح، سعادت و رشد معنوی انسان است و از سوی دیگر سبب حفظ زن در مقابل انسان های هوسران و هنجارشکن اخلاقی خواهد شد، اما در جامعه ای که تهمت، حرمت شکنی و اختلاس وجود دارد تأکید و تأیید بر حفظ حجاب چندان موفق نخواهد بود، از سوی دیگر مردم توقع دارند دستگاه های ارشادی و حکومتی برخورد یکنواختی با اختلاس گران و بد حجابی داشته باشند. شواهد نشان می دهد که زنان ما نسبت به ارزش و اهمیت حجاب آگاهی لازم را دارند، اما برخی به دلایل مختلفی در برابر حفظ آن جبهه گیری می کنند.

حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در گفت وگو با شفقنا به طور مختصر به تاریخ حجاب اشاره و اظهار کرد: شهید مطهری مطلب درستی می فرمایند که حجاب از احکام تأسیسی اسلام است یعنی از زمان جاهلیت امری به نام حجاب مرسوم نبوده و اسلام این حکم را برای مسلمین و جامعه اسلامی واجب فرموده است.

انسان با حجاب به رستگاری، سعادت، صلاح و مقامات معنوی

او در مورد فلسفه حجاب گفت: حجاب از واجباتی است که در قرآن نسبت به آن تاکید شده است، بخشی از واجبات الهی در قرآن شریف و بخشی از واجبات در سنت پیامبر(ص) آمده و طبق روایات برای ما مسجل شده است؛ حجاب از اموری است که در متن آیات قرآن شریف آمده، وقتی به قرآن مراجعه می‌کنیم، خداوند دو فلسفه، حکمت و علت برای حجاب ذکر فرمودند: یکی در سوره مبارکه نور آیه ۳۱ و دیگری در سوره مبارکه احزاب آیه ۵۶؛ فلسفه ای که در سوره مبارکه نور می فرماید، این است که حجاب برای این است که انسان به رستگاری، سعادت، صلاح و مقامات معنوی نائل شود. خداوند در آیه و حکم شریفه حجاب در سوره مبارک نور می فرمایند: لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ؛ زنان زینت خود را (غیر از مقداری که فقها فرمودند صورت و دست تا حد مچ جایز است) برای نامحرمان ظاهر نکنید. نسبت به سر و گردن هم تعبیر قرآن این است: وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ؛ یک پوشش تقریباً کامل» شاید امروزه به اسم مقنعه می‌شناسند که با استفاده از آن سر و گردن شما پوشیده شود. در ذیل این آیه که تصریح به حجاب شده، تعبیر قرآن این است لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ بنابراین رعایت حجاب به عنوان حکم الهی باعث صلاح، سعادت و رشد معنوی انسان است.

زنان با حفظ حجاب به شخصیت و عفت و بزرگی شناخته خواهند شد و حجاب حفاظی در مقابل انسان های هوسران و هنجارشکن اخلاقی

او در ادامه به دومین فلسفه حجاب اشاره و خاطرنشان کرد: قرآن شریف به فلسفه دیگری از حجاب در سوره احزاب اشاره می کند که بسیار دقیق و قابل دقت است، خداوند به پیامبر(ص) امر می فرماید: قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ؛ به سه گروه بگو، یکی به همسران و زنان، یکی به دختران و یکی به مجموعه زنان جامعه اسلامی که یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ؛ از پوشش های کاملی استفاده کنند چون ذلِکَ أَدْنى‌ أَنْ یُعْرَفْنَ در این صورت زنان به شخصیت و عفت و بزرگی شناخته خواهند شد و در نتیجه فَلا یُؤْذَیْنَ مورد طمع انسان های هوسران و هنجارشکن در مسایل اخلاقی قرار نخواهند گرفت؛ بنابراین از این دو مجموعه آیه قرآن کاملاً فلسفه حجاب استفاده می شود، هم در بُعد معنوی و هم در بُعد اجتماعی و انسانی.

حجاب در بُعد معنوی باعث رشد و کمال انسان می شود

سروش در مورد اهمیت حجاب اظهار کرد: حجاب در بُعد معنوی باعث رشد و کمال انسان شده و هیچ خانمی را سرگرم مسایل ظاهری مانند آرایش و غیر آرایش و مسایلی از این دست نخواهد کرد و بیشتر متوجه کمال خواهد بود. بنابراین حجاب در بُعد انسانی به زن مسلمان شخصیت می دهد و در بُعد اجتماعی او را از طمع انسان های هوسران و مریض مصون می دارد.

هر انسانی هم نیاز به سعادت معنوی و هم نیاز به شخصیت روانی دارد یعنی هم از نظر شخصیت به نقطه خوبی میل کند و هم مورد آسیب قرار نگیرد؛ اهمیت حجاب نشان می دهد که این امر هم بُعد معنوی و هم بُعد شخصیتی را تکمیل می کند و هم آثار و چالش های سوء و خطراتی که می تواند متوجه زنان شود را از جامعه زنان دور می کند.

چرا عده ای در برابر حفظ حجاب مقاومت می کنند؟!

او در پاسخ به اینکه با توجه به اهمیت و ارزش حجاب که به آن اشاره شد، چرا از سوی برخی از زنان در مورد حفظ حجاب مقاومت نشان داده می شود؟ گفت: من معتقدم کسانی که مقاومت در امر حجاب می کنند از دو حالت خارج نیستند، یا از زیبایی این حکم الهی بی اطلاع هستند که عده کمی این چنین هستند چون در جامعه ما احکام اسلامی مورد رغبت، اعتنا و علاقه است، به گفته استاد مطهری روح ایرانی هماهنگ با دیانت است لذا می بینیم در بخش هایی که وارد حریم آن نشدیم، مردم خود به خود نسبت به شریعت و دین چقدر علاقه نشان می دهند. به عنوان مثال عزاداری ها، بخشی از افرادی که در اعتکاف ها شرکت می کنند یا نمونه دیگری که بسیار روشن است، زیارت رفتن مانند زیارت حرم امام رضا(ع)؛ در همه این موارد شاهدیم که افراد مختلفی با نگاه هایی متفاوت حضور دارند لذا کمتر می توان این نکته را ثابت کرد که افراد حکم حجاب و زیبایی های این حکم را نداند، قاعدتاً می دانند، احتمالاً مشکل از ناحیه دیگری پیش می آید.

نتوانستیم احکام اسلامی چون حجاب را به نسل جوان تبیین کنیم استفاده از تریبون های حکومتی در مساله حجاب سبب جبهه گیری زنان شد

او افزود: مشکل اینجاست که ما نتوانستیم احکام اسلام از جمله حجاب را آنطور که هست و به صورت واقعی و جدی برای نسل جوان تبیین کنیم و چون نتوانستیم آن را آنطور که هست تحویل دهیم و روی آن کار فرهنگی کنیم و از بلندگوهای شریعت، دین و بیشتر بلندگوهای حکومتی در این موضوع بسیار استفاده کردیم باعث شده که بعضی از زنان و دختران جبهه گیری کنند، حال یا جبهه گیری آنان محسوس است یا جبهه گیری مخفی دارند، به هر جهت اشکال در این دو مورد است: یا احکام به آنها نرسیده که من خیلی قبول ندارم یا اینکه روش ما درست نبوده و شواهد نشان می دهد که از روش خود جوابی نگرفتیم. به هر جهت بیشتر باید روی اموری که از نظر روانی و اخلاقی می تواند پاسخ دهد کار کنیم.

عرضه شریعت بدون معیارهای اخلاقی بی فایده است

او گفت: شریعت مجموعه ای از گروه دین، نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف و نهی از منکر و حجاب است؛ اگر بدون معیارهای اخلاقی به افراد عرضه شود، در گذشته تجربه کردیم که پاسخ نمی گیریم یعنی اگر پدری برای اینکه فرزندش نماز بخواند از محورهای اخلاقی استفاده نکند بعید است که بتواند جواب بگیرد و فرزندش در آینده نماز خوانی جدی شود لذا باید اولاً اخلاقی رفتار کنیم، ثانیاً آنچه دنبال آن هستیم و در دین آمده را به صورت کامل مطرح کنیم.

آن مقدار که در مورد حجاب صحبت کردیم در مورد عفت مردان هم گفتیم؟!

او توجه به عفت مردان در کنار حجاب زنان را نیازی ضروری دانست و اظهار کرد: در حال حاضر در مورد حجاب همه هَم و غم روی زنان و دختران رفته در حالی که واقعیت این است که وقتی ما دین را در بحث حجاب ورق می زنیم به همان مقداری که به حجاب خانم ها توجه شده است، به عفت مردان هم توجه شده، من این سوال را به عنوان یک طلبه و کسی که در مسایل دینی کار کردم از سکان داران سیاسی، فرهنگی و ارشادی جامعه دارم، آیا آن مقدار که در مورد حجاب صحبت کردیم در مورد عفت مردان هم گفتیم؟!

در نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین علی(ع) مستقمیم در مورد حجاب صحبت نکرده است تنها فقراتی از نهج البلاغه هست که اشاره ای به پوشش زنان و حجاب و حفظ شخصیت زنان کرده است، اما امیرالمومنین در مورد عفت مردان مستقیم صحبت کرده است، در بخش پایانی نهج البلاغه در قسمت کلمات قصار حضرت، وقتی عده ای چشم چرانی می کردند و خانم ها را می دیدند، در نهج البلاغه نیامده که امیرالمومنین خانم ها را توقیف کردند که چرا بیرون آمدید، بلکه توقیف ایشان نسبت به مردان است که چرا نگاه می کنید لذا ما در شعارهای فرهنگی خود عفاف را کنار حجاب قرار دادیم، اما به عفاف رسیدگی نکردیم.

در جامعه ای با اختلاس، حرمت شکنی و تهمت وجود دارد امر حجاب موفق نخواهد بود مردم از دستگاه های ارشادی و حکومتی توقع دارند برخورد با بی حجاب و اختلاس گر یکنواخت باشد

سروش بیان کرد: یک دختر مسلمان وقتی می بیند که مورد تعرض قرار می گیرد و هیچ کسی آن جوان پسر هنجار شکن اخلاقی را مواخذه نمی کند و تنها به او توجه می کنند که شما چرا اینطور بیرون آمدید (که البته قبول داریم که نباید هم با پوششی نا مناسب بیرون بیایند) این خانم طبیعتاً مقداری جبهه گیری خواهد کرد. بنابراین شواهد نشان می دهد که نتوانستیم احکام را اولاً به صورت فرهنگی دقیق و دوماً به صورت کامل و بدون تبعیض عرضه و مطرح کنیم. نکته سوم که نتیجه آن هم همین جبهه گیری ها می شود، این است که مردم و جامعه اسلامی توقع دارند که دستگاهای تبلیغی، ارشادی، حکومتی و حوزه ها با همه زشتی ها، خلاف شرع ها، بدی ها و ناهنجاری ها یکنواخت مقابله کنند، در جامعه ای که اختلاس، حرمت شکنی و تهمت های رسانه ای وجود داشته باشد، نسبت به تبلیغ نه تنها حجاب بلکه در امور مسجد، نماز، محراب و جماعت هم آنطور که باید و شاید موفق نخواهیم بود.

حجاب امری دینی است و هر کسی نمی تواند تعبیری از آن داشته باشد اگر بخواهیم نوع دیگری از پوشش را به عنوان حجاب تحمیل کنیم طبیعتاً کسی نمی پذیرد

سروش در مورد تفسیرهای متفاوت برخی از روحانیون در مورد حجاب و آسیب این تفسیرها بر امر مهم حجاب گفت: همیشه در کنار یک مطلب روشن و حقی، ممکن است که تفسیرها، تبیین ها و تشریح هایی نسبت به آن مطرح شود که خیلی سازگار و هماهنگ با حقیقت نباشد. حجاب یک امر دینی است نه عرفی، به همین دلیل هر فردی نمی توان اظهار نظری متفاوت در این موضوع داشته باشد، بعضی از احکام دین هست که به عرف محول شده و عرف می تواند تشخیص دهد و دین هم امضا کند، اما در مورد حجاب براساس دو آیه شریفه ای که در سوره نور و احزاب داریم، کاملاً روشن است که قصه چیست و پوشش چه چیزی مورد نظر دین است لذا تفسیر حجاب به غیر از چیزی که بسیار در قرآن روشن است تفسیری ناروا و نابه جایی است. ممکن است کسی بگوید حجابی که در آیات قرآن به آن اشاره شد، واجب نیست بلکه مستحب است مانند بسیاری از اوامر الهی به پیامبر که مستحب است، این مساله پاسخ فنی خود را می طلبد که آقایان هم پاسخ دادند، اما اینکه لغت و معنا و مصداق حجاب تغییر داده شود طبیعتاً پسندیده نیست چون یک اصطلاح شرعی و روشن است خلاصه اگر بخواهیم در حکم حجاب صحبت کنیم و واجب یا مستحب بودن یا واجب اختیاری و اجباری آن را بررسی کنیم، یک بحث فنی، حوزوی، فقهی و کارشناسی است و جای این بحث ها در حوزه علمیه، علوم انسانی مربوط، جامعه شناسی و روانشناسی است، اما اگر بخواهیم نوع دیگری از پوشش را به عنوان حجاب تحمیل کنیم طبیعتاً کسی زیر بار نمی رود .

انصاف نیوز

https://ensafnews.com/120163/

«از گِردآبِ دروغ و فریب فاصله بگیریم»؛ نوشتاری از استاد هادی سروش

«از گِردآبِ دروغ و فریب فاصله بگیریم»؛ نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا- استاد هادی سروش نوشت: پخش و دست بدست کردنِ فیلم های مصنوعی با کمک هوش مصنوعی، و یا تصاویر ساختگی با کمک فتوشاپ و یا نسبت دادن سخنانِ مترقی در بابِ حکمرانی به “هیئت تحریر شام” ؛ نه تنها ساده گی است بلکه به حکم عقل و وجدان نارواست.

به گزارش شفقنا حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری با عنوان «از گِردآبِ دروغ و فریب فاصله بگیریم» اینگونه آورده است:

گاهی برخی مدعیان صلح و صلاح و مبارزه با ظلم و فساد ؛ ناخواسته در گردآبی قرار می‌گیرند که با حقیقت ادعاهای شان در تعارض است!

دروغ و فریب در هرجا و هر در موردی دروغ و فریب است و از هویت خود سلب نمی‌شود.

توضیح مختصری تقدیم کنم تا برسیم به مشکل امروز در نقل و انتقالات خبری!
ببینید؛ وقتی یک گزاره ای با تمام حقیقت و آثار خود نمایان شود، نمی تواند چیزی بیرون از هویت خود باشد. دروغ و فریب، دروغ و فریب است و در هیچ موردی دروغ از حقیقت و هویت خود خارج نمی شود. حتا در مواردی که از آن به “دروغِ مصلحتی” نام برده می شود ، از هویت دروغ خارج نمی شود گرچه در آن مصلحتی در برابر مفسده تحقق دارد. این تئوری درست که هیچ گاه دروغ از دروغ بودن و قُبح خارج نمی شود؛ منطبق بر فطرت است در آثار امام خمینی و شاگرد برومندش شهید استاد آیت الله مطهری دیده می شود گرچه آیت الله مصباح در آثارش مخالفت ورزیده!

غرض آنکه؛ بر این اساس اگر برای حفظ و تقویت نظام اسلامی “دروغ” و “فریبکاری” حرام و قبیح است، در مقابل هم برای تنقیص نظام و یا ناکارآمدی آن هم تمسک به دروغ ها و فریبکاری ها نابجا و ناموجه است.

در دیکتاتوریت رژیم گذشته سوریه و تعدی حکومتیِ آنان به حقوق انسانها و زندان و شکنجه و قتل تردیدی نیست همانطوریکه برای اولین بار در سال ۱۳۹۲ مرحوم آیت الله “هاشمی مظلوم” ، بصورت علنی و شفاف و با ارائه آمار با شجاعت تمام بیان کردند و هزینه هنگفتی برای آن سخنرانی پرداخت کرد ، تا امروز احدی نتوانسته با ارائه مدارک مستند، گفتارِ آن بزرگوار را مخدوش کند.

اما سخن در این است؛ پخش و دست بدست کردنِ فیلم های مصنوعی با کمک هوش مصنوعی، و یا تصاویر ساختگی با کمک فتوشاپ و یا نسبت دادن سخنانِ مترقی در بابِ حکمرانی به “هیئت تحریر شام” ؛ نه تنها ساده گی است بلکه به حکم عقل و وجدان نارواست.

متاسفانه برخی برای تنقیص و متهم کردن نظام از حربه ای که در پایگاه های جنایت مانند آلبانی نشین های آدم کش مونتاژ می شود اطلاع یافته و بدون توجه تکثیر می کنند! تا به زعم شان نشان دهند که در مقایسه با پلیدی های “دیکتاتور سوریه” و آزاداندیشی “تحریر شام” ما در کجا ایستاده ایم؟!
مراقب باشیم با رفتارمان در انتشار دروغ و فریب ها، به دروغ و فریب بهاء ندهیم.

این قلم، این سخن بلند علامه طباطبایی باور دارد؛ “آثار ویرانگر دیکتاتوری حاکمان و زورگویی آنان، بسیار خطرناک تر از آثار مخرب بی نظمی ها و درگیری‌هایی است که در مسیر وادار کردن آنها به عدالت و احیای حقوق مردم اتفاق می‌افتد.” ولی برای احقاق حقوق و برپایی دین نیز به این سخن بلند استادآیت الله مطهری معتقد است؛ “برای دین نمی شود بی دینی کرد.” فریبکاری و اخبار دروغ و صِحه بر آن برای هر هدفِ حتا متعالی؛ قبیح و غیر اخلاقی است.
استادمطهری چه زیبا گفت : “بشر دیروز کار چنگیزی را به نام چنگیزی می کرد، ولى بشر امروز کار چنگیز و تیموری را در قیافه معصوم عیسوی و محمدی انجام می دهد همۀ جنایتها را در زیر یک سرپوش طلایی انجام می دهد مادهٔ تلخ را با کپسول شیرین می خوراند.”

همه جوره ، مراقب باشیم . خدا یارتان

هادی سروش: فاطمه زهرا (س) با شجاعت به صدای پای آمدن جاهلیت در روزگارِ کم رونقیِ دین و تضییع حقوق

در شب شهادت حضرت زهرا (س) در هیئت محبان الزهرا ورامین عنوان شد؛
هادی سروش: فاطمه زهرا (س) با شجاعت به صدای پای آمدن جاهلیت در روزگارِ کم رونقیِ دین و تضییع حقوق انسانها تصریح کرد
حضرت زهرا شجاعانه در خطبه اش فرمود: "سمل جلباب الدین" دین بین شما کهنه شده . وقتی دین در میان مردم کهنه شود و دیگر کسی به آن اهمیت نمیدهد و همان دین در دست حاکمان بازیچه میشود!
5 دسامبر، 2024
از مهم ترین ویژگی های حضرت زهرا که امام خمینی به آن به عنوان مهمترین فضیلت حضرت زهرا اشاره کرده این است که جبرئیل بر حضرت نازل گردیده.

به گزارش جماران حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در شب شهادت حضرت زهرا (س) در هیئت محبان الزهرا ورامین با اشاره به دیدگاه امام خمینی درباره حضرت زهرا گفت: خصوصیت فاطمه(س) این است که درعین اینکه پیامبر اصطلاحی و مصطلح نبود اما به پیرو رسالت پدرش پیامبری داشت و به شنیدن صدای پای جاهلیت در امت اسلام گوشزد کرد و خطر بازگشت به جاهلیت را شجاعانه بیان کرد.
یکی از نمونه های از کارها برای حضرت زهرا(س) این است که دو شخصیت یکی در اوج معنویت و عصمت یعنی امیرالمومنین و دیگری برای شیعیان انسان غیر قابل قبول که از بزرگان اهل سنت است به یک سخن مشترک تصریح کردند و آن این بود که به فاطمه خطاب کردند "یا بقیةالنبوة"
اما این معنا در عین حال که قبول است اما با توجه به مقام حضرت زهرا(س) به معنای ادامه نبوت است ، یعنی ؛ فاطمه زهرا پیامبری کرد همانطوریکه از امیرالمؤمنین تا امام دوازدهم امامت کردند.
وی افزود: از مهم ترین ویژگی های حضرت زهرا(س) که امام خمینی به آن به عنوان مهمترین فضیلت حضرت زهرا اشاره کرده این است که جبرئیل بر حضرت نازل گردیده.
سروش در ادامه در توضیح اینکه نبوت دارای معنای دیگری نیز میباشد گفت : در عرفان نظری نبوت دو نوع است که یکی "نبوت تشریعی" است به آوردنِ دین و شریعت شناخته میشود ، و دیگری "نبوت اِنبائی"است. در این سنخ از نبوت وپیامبری ؛انسان هایی هستند که در نقطه ای از اوج کمال و قرب قرار می‌گیرند که می‌توانند اخباری از عالم غیب تلقی کرده و آن را در صورت مصلحت یا ارائه کنند.
در آثار مهم عرفانی مانند فصوص که امام راحل عظیم الشان آن را در محضر آیت الله شاه آبادی خواند و در نامه به گورباچف که صدر هیات رییسه شوروی سابق بود از او نام برده ، آمده ؛ نبوت با پیامبر اسلام تمام شد و دیگر پیامبر نخواهد بود اما نبوت عامه که همان نبوت اِنبایی است در میان صالحان ممتاز قرار دارد و از اخبار غیبی باخبر هستند و کار پیامبری میکنند.
آن جایگاه پیامبری و حجت خدا بودن است .
کسی که این مسیر را طی می‌کند می‌تواند پیامبر کند . چه زیبا امام خمینی فرمود: فاطمه اگر مرد بود بجای رسول الله بود.
اما سوال این است که فاطمه در چه بُعدی پیامبری کرد و حجت خدا شد؟ ما وقتی به سوره مبارکه شعرا مراجعه میکنیم تمرکز پیامبران بر نقاط خاصی دیده میشود. مثلا موسی علیه السلام دربرابر فرعون که می‌گفت تمام هستی شما دست من است! ایستاد و ربوبیت خدا دفاع کرد. بعد از ابراهیم (ع)‌ در مساله عبادت است پیامبری خاص خود را نشان داد و در رابطه با نوح (ع) هم این است که مبارزه با تبعیض بود در مقابل حرف کسانی که می‌گفتند شما بین ما و آنها یی که از ما در جهت مال و فرزند پست تر اند فاصله ای بگذار!. و هود وصالح نقطه مبارزه شان دربرابر مرفهین و اسراف کنندگان بود‌. نقطه پیامبری پیغمبر اکرم (ص) مبارزه با جاهلیت و رفع جاهلیت است. و طبعا پیامبری کردن در شعاع پیامبر اسلام در این نقطه است و فاطمه زهرا در این نقطه دست به یک مبارزه نفس گیر با حاکمیت زد و صریحا گفت : آیا شما می‌خواهید به جاهلیت برگردید ؟!
جاهلیتی که پیامبر و بعد فاطمه با آن به مبارزه پرداخت ، یعنی ؛ قوم گرایی ، یعنی ؛ قدرت طلبی ، یعنی ؛ تسلط زورمند بر مظلوم ، یعنی ؛ سکوت و یا تشویق حاکمیتی که بر حق کُشی تیغ می کشد.
استاد حوزه گفت : حضرت زهرا شجاعانه در خطبه اش فرمود؛ "سمل جلباب الدین" دین بین شما کهنه شده . وقتی دین در میان مردم کهنه شود و دیگر کسی به آن اهمیت نمیدهد و همان دین در دست حاکمان بازیچه میشود!
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد ؛ بخاطر زیبایی ، جوانی را موی سرش را تراشیدند و دست آخر او از شهر بیرون کردند تا عفت در شهر آسیب نبیند! این یعنی بازی با دین ، بازی با اخلاق ، بازی با عفت و حجاب و بازی با حقوق انسانها!!
این ، نمونه ای از جاهلیت است که فاطمه قبل ورود آن به جامعه دید و اعلام خطر کرد.
این ها گوشه ای از حجت بودن و پیامبرگونه بودن فاطمه (س) است که با شجاعت به بازگشت جاهلیت در شکل جاهلیت اسلامی که در آن دین بازیچه قرار میگیرد و حقوق تضییع میشود ، اعلام خطر نمود.
اخبار مرتبط
مقام بلند فاطمه زهرا(س) در شهود دو عارف معاصر
⁨26 نوامبر، 2023⁩ توسط ⁨هادی سروش⁩
هادی سروش: هدایتی که انبیاء و اولیاء داشتند هدایتِ نوری بود و نه هدایت زوری/ نظام خلقت بر اساس محبت پایه گذاری شده و اداره می‌شود و…
9 نوامبر، 2024
در نقد تئوریزه کردن "کشته شدنِ نصف عالَم"!!
⁨17 اکتبر، 2024⁩ توسط ⁨هادی سروش⁩
لعن گویی به افراد در قامت عضو خبرگان و جامعه مدرسین حوزه!
⁨9 اوت، 2024⁩ توسط ⁨هادی سروش⁩

هادی سروش : حضرت زهرا (س)  همزمان در دو جبهۀ خانه‌داری و اجتماع حضور داشت

حضرت زهرا (س) چگونه همزمان در دو جبهۀ خانه‌داری و اجتماع حضور داشت؟
⁨5 دسامبر، 2024⁩ توسط ⁨لیلا امیدی⁩ موارد به کلام معصومین مراجعه کنیم.

حضرت زهرا (س) چگونه همزمان در دو جبهۀ خانه‌داری و امور اجتماعی حضور داشت؟

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه نظم در زندگی حضرت زهرا (س) یک الگوی مثال‌زدنی است، گفت: این بانوی بزرگ در تمام شاخصه‌های مهم زندگی خود که خانه‌داری و در بیرون خانه است با یک نظم و چینش خاصی امور را پیش می‌بردند و هیچ قسمتی را فدای قسمت دیگری نمی‌کردند. اما مشکل امروز ما این است که وقتی در یک میدانی قرار می‌گیریم یک بخش را فدای بخش دیگری می‌کنیم.
حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش در گفت‌وگو با ایسنا درباره اینکه چگونه می‌توانیم شخصیت حضرت زهرا (س) را برای بانوان امروز جامعه ترسیم کنیم، آنچنان که گفته می‌شود ایشان متعلق به گذشته نبوده و هر سخن و کلام ایشان برای جامعه امروز هم قابل استفاده است، گفت: انسان‌ها دارای دو وجه شخصیتی ثابت و متغییر هستند. همانطوری که اخلاق یک امر ثابت است، آداب نیز یک امر متغیر است که می‌تواند با عوامل مختلف تغییرگذیر باشد. پس ما در برابر دو خواستگاه قرار داریم یکی آن چیزی است که ثابت بوده و دیگری تغییرناگذیر است.
او ادامه داد: اهل‌بیت (ع) به ویژه حضرت زهرا (س) ممکن است در برخی آداب نسبت به جامعه و دوران خودشان نقشی ایفا کرده‌ باشند اما شخصیت اخلاقی که ایشان داشتند تغییرناپذیر است و در تمام دوران‌ها قابل الگوگیری است. همانطور که پیامبر اکرم (ص) مربوط به چهارده قرن گذشته است اما امروز رفتار ایشان و اخلاق‌شان همچنان الگو است. در واقع شخصیت و اخلاق ثابت پیامبر (ص) براساس تغییرات زمان تغییر نمی‌کند و زوال‌ناپذیر است و می‌توانیم از آن اخلاق درس بگیریم و آن را در جامعه و شخصیت فردی خودمان پیاده کنیم.
این استاد حوزه ادامه داد: دربارۀ حضرت زهرا (س) وقتی به گذاره‌های ثابت شخصیت ایشان رجوع می‌کنیم قابل الگوگیری و تأسی است، پس نتیجه می‌گیریم که ما نباید بین امور اخلاقی و شخصیت معرفتی یک شخص بزرگ که ثابت است و برخی از آدابی که در جامعه کنونی ما که براساس پیشرفت فرهنگ و زمان پیش آمده است آن الگوهای ارزنده ثابت را از دست بدهیم. برای مثال حضرت فاطمه (س) درباره ایثار و احسان گوی سبقت را از تمام زنان زمان خود ربوده‌اند و این یک اخلاق است، اما اصل احسان و ایثار به هم‌نوع و دیگران یک اخلاق ثابت است و قرآن این رفتار ا می‌پسندد. ما باید با این نگاه جامعه را به سمت شخصیت حضرت زهرا (س) هدایت کنیم.
حجت‌الاسلام والمسلمین سروش در ادامه درباره اینکه چگونه زنان امروز ما می‌توانند از سردرگمیِ شخصیتی رها و قلبا به شخصیت حضرت زهرا (س) رجوع و از آن الگوگیری کنند؟ اظهار کرد: اولا سردرگمی مخصوص زنان نیست و ممکن است یک مردی هم سردردگم شود، اما زنان جامعه می‌توانند با تأسی به الگوی فاخری همچون حضرت زهرا (س) برای رفع نیازهای خودشان بهره ببرند. رسول گرامی اسلام (ص) در روایتی درباره حضرت زهرا (س) فرمودند �اگر شما بخواهید همه‌ خوبی‌ها را در یک شخص ببینید آن فرد فاطمه (س) است و او از خوبی‌ها هم بالاتر است�، چنین شخصیتی را خداوند متعال به زنان و مسلمانان اعطا کرده و برتر از حضرت مریم (س) است. حضرت مریم (س) را برخی از اصحاب کلیسا، قدیسه می‌دانند. زنان ما چرا حضرت زهرا (س) را که بالاتر از حضرت مریم (س) معرفی شده و در رفع بسیاری از نیازهای خودشان راه‌گشا بوده‌اند، الگو قرار ندهند.
او افزود: برای اینکه مبتلا به سردرگمی نشویم یا اینکه اگر دختر مسلمانی سردرگمی دارد و می‌خواهد سردرگمی او محو شود، نیاز است در چند جهت در وجود خودش کار کند و سپس به شخصیت خودش توجه داشته باشد. یکی در جهت �باورها� است، ما تا باورهایمان را مطابق با واقعیت نکنیم نمی‌توانیم از سردرگمی رها شویم. حضرت زهرا (س) در روایتی به یک خانمی توصیه فرمودند �شما اگر باورهایی که از ناحیه امام‌تان به شما رسیده است انجام دهید قطعاً موفق خواهید بود�. پس باورهای نادرست و خرافات نه تنها سردرگمی را بیشتر می‌کند بلکه اگر به باورهای اطمینان بخش دست پیدا نکنیم و به احساسات بدون پایه یا خرافات توجه کنیم طبیعتاً سردرگم خواهیم ماند، این در حالی است که ما باورهای شیعی داریم که حضرت زهرا (س) بسیار آنها را سفارش کرده و گفته‌اند که در تمامی موارد به کلام معصومین مراجعه کنیم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: محور دوم برای خروج از سردرگمی و مشکلات درونی و روانی �عبادت� است، حضرت زهرا (س) عبادت را توصیف کرده است، عبادت مؤثر بین عبد و خالق منظور از عبادت درست است. برای عبادت، خلوص نیاز است و عبادتی می‌تواند انسان را از دردها نجات دهد که آن عبادت خالصانه باشد و این عبادت از یک زمینه‌ای صاف و پاک بلند می‌شود. عبادت خالص بدون هیچ ضایعات و برای خداوند است و آن عبادت خالص کاملا منطبق با دستورات دینی است، عباداتی که برخی در آن افراط و تفریط می‌کنند یا نیت درستی ندارند. این عبادت‌ها نمی‌تواند مشکلات انسان را حل کند.
حجت‌الاسلام والمسلمین سروش ادامه داد: اگر کسی توانست عبادت خالص بدون ریا انجام دهد خداوند بهترین مصالح را برای او نازل می‌کند. پس اگر در عبادت ریا باشد تاثیر نخواهد داشت اما اگر در عبادت حقوق دیگران را رعایت کنیم و باورهای یقینی وخالص و بدون هیچ‌گونه ضایع کردن حقوق دیگران و به دور از گناه را داشته باشیم از غصه خوردن‌ها، سردرگمی و ملامت‌ها نجات پیدا می‌کنیم.
اگر در عبادت حقوق دیگران را رعایت کنیم و باورهای یقینی وخالص و بدون هیچ گونه ضایع کردن حقوق دیگران و به دور از گناه را داشته باشیم از غصه خوردن‌ها، سردرگمی و ملامت‌ها نجات پیدا می‌کنیم.
او در ادامه درباره اینکه حضرت زهرا (س) چگونه در دو وجه یعنی خانه‌داری و فعالیت‌های اجتماعی به صورت همزمان حضور داشتند؟ گفت: یک سخن زیبایی از استاد مطهری وجود دارد که می‌فرماید �زندگی تنازع بقا نیست بلکه کوششی برای بقاست�. وقتی ما در مواجه با بقا و باقی ماندن قرار می‌گیریم فکر می‌کنیم که با دیگران باید بجنگیم، تعبیر جنگیدن از پایگاه تنازع بیرون می‌آید. ما نباید زندگی که دارای شاخص‌های مختلفی است مثل خانه‌داری، کارهای فرهنگی و اجتماعی میدان جنگ بدانیم، ما باید این‌ها را میدان فعالیت بدانیم، ما در برابر میدان تلاش و رفع نیازهای مختلف قرار داریم.
این استاد حوزه گفت: ما وقتی در باربر نیازهای مختلفی هستیم تلاش می‌کنیم با نظم و یک عدالت از درون وارد آن میدان شویم ولی در برابر کارهای اجتماعی و فرهنگی و خانه‌داری نمی‌توانیم این فعالیت‌ها را فدای چیز دیگری کنیم، الگویی که حضرت زهرا(س) آن را رعایت می‌کرد. ایشان تنازع برای بقا نداشت و به تربیت فرزندان خود در یک زمان مشخص، پاسخگویی به سوالات زنان مدینه در یک زمان دیگر، میهمان‌داری و عبادت در زمان‌های مختلف اهتمام داشتند.
حجت‌الاسلام والمسلمین سروش افزود: حضرت زهرا (س) که فراوان از ایشان سخنان گهربار در زمینه اخلاق و باورهای دینی داریم هیچگاه در کار خانه نقصی نداشت و پرتوان با همه مسئولیتی‌هایی که داشتند خانه‌داری خود را انجام می‌دادند تا جایی که گاهی از کار خانه خسته می‌شدند و اصلا تسبیحات معروف حضرت زهرا (س) در همان لحظه توسط پیامبر (ص) به ایشان آموخته شد تا آرامش بیشتری پیدا کنند. این نشان می‌دهد که این بانوی بزرگ در تمام شاخصه‌های مهم زندگی خود که خانه داری و در بیرون خانه است با یک نظم و چینش خاصی امور را پیش می‌بردند و به همه امور رسیدگی و هیچ قسمتی را فدای قسمت دیگری نمی‌کردند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: مشکل امروز ما این است که وقتی در یک میدانی قرار می‌گیریم یک بخش را فدای بخش دیگری می‌کنیم، ما باید در همه امورات نظم داشته باشیم به شکلی که امور خانه و امور اجتماعی ما باز نماند. حضرت زهرا (س) در بیرون خانه هم دفاع شجاعانه از حق داشت و هم در درون خانۀ خود ۴ فرزند بزرگ و تاریخ‌ساز را تربیت کرد. ایشان با اعتقاد جدی و توکل به خدا و عبادت خالصانه و همچنین یک نظم در زندگی هر بخشی از امور خود را به صورت مستقل جلو ببردند و توانستند یک زندگی درخشان داشته باشند.
انتهای پیام

استاد هادی سروش: «خداباوری و خدامحوری» دو شاخصه مهم حضرت فاطمه(س) است

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: «خداباوری و خدامحوری» دو شاخصه مهم حضرت فاطمه(س) است

انتشار :‌ چهارشنبه ۱۴ / ۰۹ /۱۴۰۳ | ساعت ۱۱:۱۲

شفقنا- استاد هادی سروش بیان کرد: خداباوری و خدامحوری در فاطمه(س) و علم بی پایان او، الگویی بیرون از زمان از ایشان ساخته است.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام و المسلمین استاد هادی سروش در مراسم شهادت حضرت زهرا (س) در هیئت انصارالمهدی تهران گفت: وجود حضرت فاطمه(س) دو شاخصه مهم دارد که زیربنای همه اوصاف و اخلاق و کمالات آن حضرت است.

دو شاخصه ای که همه کمالات فاطمه(س) را پوشش داده

استاد حوزه گفت: دو شاخصه در حضرت فاطمه(س) شکل گرفته که همه کمالات فاطمه(س) را پوشش داده است.
اولین وصف کمالی او که بر همه کمالات دیگر اصالت دارد؛ ایمان خداباوری است.

ایمان و خدا باوریِ فاطمه(س) از زبان پیامبر(ص)

ایمان و خدا باوریِ و خدا محوری که در فاطمه(س) نقش بسته از زبان پیامبر(ص) شنیدنی است. به نقل طبری در کتاب دلایل الامامه، پیامبر رحمت (ص) در زیباترین تعبیر فرمودند: “ان ابنتى فاطمة ملأ الله قلبها و جوارحها ايمانا الى مشاشها، فتفرغت لطاعة الله”. یعنی؛ خداوند قلب دخترم فاطمه و سراپاى وجود او را پر از ايمان كرده است، پس او – به همين خاطر – همواره در اطاعت خداست. این بیان رسول الله (ص) یعنی در تمام شئون باطنی او و در همه جوارح او یعنی چشم، دست، زبان او از ایمان پر شده است و در نتیجه هیچ حرکتی از او صادر نمی شود مگر منطبق با خواسته و فرامین الهی است و این معنا، عبارت دیگری از عصمت است.

ما هر چقدر هم از ایمان و خداباوری و خدا محوری سهمی داشته باشیم در واقع تماس با ایمان داشته ایم، اما حضرت زهرا(س) به فرمايش پیامبر(ص)؛ روحش لبریز از حقیقت ایمان است و هیچ چیزی جز ایمان نیست این معنایی از عصمت است که در تمام اعضاء و جوارح آثار ایمان نمایان می شود.

مراتب علم و دانش وسیع حضرت فاطمه(س) از او یک حجت الهی ترتیب داده

استاد سروش گفت: خصوصیت دوم حضرت زهرا(س) بعد از ایمان که حالت اصالت نسبت به فروع دیگر کمالات را دارد؛ مراتب علم آن حضرت است و همین دانشِ دینی او باعث حجیت قول و گفتار او در فقه و شریعت است، همانطوری که باعث الگویِ جاودانه بودن اوست.

چرا فاطمه(س) الگوی جاودانه است؟

آنچه باعث شده بعد از ۱۴ قرن حضرت زهرا(س) الگوی همه زنان باشد و تا قیامت این الگو بودن ادامه دارد همین دو خصوصیت است. این دو خصوصیت ایمان و علم که عبارت از خدایی بودن و دانا بودن است، بیرون از زمان است و زمان نمی تواند آن را محدود کند. تمام کمالات آن حضرت که منشعب از ایمان و علم اوست و از آن تعبیر به معرفت می‌شود به تعبیر صدرالمتالهین مجرد است یعنی از ماده و احکام ماده بیرون است و در نتیجه سیطره بر تمام زمان ها تا قیامت دارد و او همچنان الگو خواهد بود.

ارزش زدونِ پرده جهل از افکار جامعه

وی در زمینه توسعه دانش حضرت فاطمه(س) گفت: مرحوم حکیمِ عرفانی و محدث اخلاقی بزرگ جناب فیض کاشانی در جلد اول محجه البیضاء نقل می کند؛ من متن عربی را تقدیم می کنم و بعد ترجمه می کنم؛ زنی خدمت حضرت زهرا(س) رسید و گفت: من مادر پیری دارم و در مورد مسائل نماز او آنده ام سوال کنم؛ إن لي والدة ضعيفة، وقد لبس عليها في أمر صلاتها شيء و قدبعثتني إليك أسألك’ حضرت پاسخ دادند و دوباره آن خانم سوال کرد و حضرت زهرا(س) جواب داد تا به ده سوال رسید و دیگر خجالت کشید، ادامه دهد و از حضرت عذرخواهی کرد؛ “ثم تلنت فأجابت إلى أن عشرت فأجابت، ثم خجلت من الكثرة” اینجا مهم است که حضرت زهرا(س) بدون سوال از پیامبر(ص) و یا از امام علی(ع) سوالات را پاسخ می داد و این معنای حجیت گفتار فاطمه(س) از نظر فقهی است.

در ادامه حضرت زهرا(س) به آن فرمود: ” هاتي سلي عما بدا لك .. أكريت أنا لكل مسألة بأكثر من ملء ما بين الثرى إلى العرش لؤلؤاً فاحری الا یثقل علیّ.” همانطوری که اگر شما یک وسیله ای را برای اینکه به دست صاحبش برسانی و یک پاداش بسیار خوبی بگیری باید از مسیر سخت و بلندی عبور کنی، میروی و احساس سختی نمیکنی، من هم از پاسخ سوالات شما احساس خستگی ندارم چون در برابر هر پاسخی که می‌دهم خدا از زمین تا آسمان، پاداش و ثواب می‌دهد. این گوشه ای از علم اوست و تازه این، مرتبه اولیه شخصیت حضرت زهرا(س) است.

سرچشمه علوم الهی؛ قرآن است

استاد سروش گفت: آنچه در مورد توسعه دانش حضرت زهرا(س) در فهم مسائل غیبی در خور توجه است، این است که این کمال علمی که آن حضرت داشت و از علم فقه تا علم کلام به عنوان سخن حجت خدا مطرح است ریشه در فهم بالاترین مفاهیم و حقایق از قرآن است.

علامه طباطبایی در المیزان روایتی نقل می کند و آن را از غرر روایات معرفی می کند که مضمونش چنین است؛ از امام علی(ع) سوال شد آیا شما در رابطه با معارفی که دارید به شما وحی شده و می شود؟ حضرت فرمودند: به ما وحی نمی شود. (وحی اختصاص به مقام پیامبری و رسالت دارد) سپس فرمود: به خدا قسم در زمینه فهم و آگاهی آیات قرآن خداوند علم و فهم در سطح بالایی به ما عنایت فرموده اند؛” یعطی الله عبدا فهما فی کتابه”
این روایت مهم جایگاه و منشاء علم حضرت فاطمه(س) را ترسیم می کند.

  • برچسب ها
  • استاد هادی سروش
  • حضرت فاطمه(س)
  • خدا باوری و خدا محوری
  • سیره حضرت زهرا(س)

استاد هادی سروش:  اگر قانون، بی اثر بر خاطی و افزاینده نارضایتی ها باشد مصداقِ روشن تندروی است!

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: اگر قانون، بی اثر بر خاطی و افزاینده نارضایتی ها باشد مصداقِ روشن تندروی است!

انتشار :‌ سه‌شنبه ۱۳ / ۰۹ /۱۴۰۳ | ساعت ۱۴:۰۶

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری آورده است: «قبل ورود به بحث، باید تداعی کنم؛ جوامع بشری و ادیان الهی همیشه گرفتار تندروها بوده اند! ما وقتی به تاریخ اهل بیت (ع) نظر می کنیم، می بینیم همیشه “تندروها”، بشریت و دین را به زحمت انداخته اند و هیچ وقت به عقلانیت و فرصت شناسی شناخته نشدند!

در زمان پیامبر رحمت در مورد صلح حدیبیه که آیه “انا فتحنا لک فتحا مبینا” پشتوانه آن است، اعتراض کردند!(بحار،ج۲۰ص۳۵۰)

در دوران دیگر؛ از امیرالمومنین (ع)‌ درباره جریان “سقیفه” می پرسیدند و آن حضرت از پاسخ سرباز می زد تا اذهان از توجه “معاویه” غفلت نکند. (خطبه ۱۶۲)

تندروها در سال های بعد، تندروی و وقاحت را به کمال رساندند و به جهت صلح پر ارزش امام حسن (ع)، به آن مظهر هدایت می گفتند: «مذل المومنین!». (مقاتل الطالبین، ص۶۶)

جداً؛ تندروها هیچ وقت “فرصت شناسی” را درک نکردند و یا نخواستند که درک کنند!

امروز شرائط کشور عزیز ما در مخاطره های داخلی -خصوصا ناترازی اقتصادی- و تهدیدات خارجی است و “تندروها” -گرچه ممکن است اراده شَرآفرینی نداشته باشند- ولی متاسفانه یا همت بر حذف این و آن، و یا مشغول قانون سازی هایِ شداد و غلاظی هستند که از یک سوی بر خاطی اثرگذار نیست و از سوی دیگر باعث عصبی شدنِ مردمی می شود که اصلا درگیر با آن قوانین نیستند و در نتیجه باعث نارضایتی عمومی و یا اکثری می شود.

این سِنخ موضع گیری هاست که امام علی (ع) می فرماید: «روزگار مرا به خنده وا داشته بعد از گریه ها..».(خطبه ۱۶۲)

راه روشن است و آن بازگشت به “عقل و عدل” است. این جمله امام خمینی(ره) را باید در تمام نهادها نصب العین قرار گیرد که فرمود: «کراراً گفتم و باز تکرار می‌کنم، … قابل قبول نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن به کسی ظلم شود». (صحیفه، ج۱۷ص۱۴۲)

ذره ای ظلم و تعدی به حقوق هر انسانی، بدون حساب و کتاب نخواهد بود، امام صادق (ع) فرمود: «خداوند به یکی از پیامبرانش که در حکومت یکی از ستمگران زندگی می کرد وحی نمود که به آن ستمگر بگو: من تو را برای ریختن خون‌ها و گرفتن اموال به کار نگماشتم، بلکه تو را به کار گماشتم تا نگذاری صدای مظلومان به آسمان رسد، زیرا من ستم بر آنها را رها نمی‌کنم، حتی اگر کافرباشد». (کافی، ج ۲ ص ۳۳۳)

مسئله مهم؛ آبروی اسلام و ایران است و آبروی دین و مردم یک امانت در دست حاکمیتِ دینی است.

مختصری نگاه لازم است تا دیده شود “طالبان” چه آبرویی از اسلام در دنیا برده اند!

در مورد عظمت ایران و ایرانی چه زیبا استاد آیت الله جوادی آملی فرمود: «ملت ایران ملتی بزرگ است، لذا باید جهانی فکر کنیم و جهانی عمل کنیم؛ ایران کشوری ریشه‌دار اصیل، و پرافتخار است و ما باید شأن و جایگاه خود را حفظ کنیم و به کارهای بزرگی بپردازیم که با عظمت ملت ایران همخوانی داشته باشد». (۱۴۰۳/۹/۱)

مسئله اول امروز این است که “مردم می خواهند زندگی کنند” و ای کاش “تندروها” در پدیدآوردنِ آرامش و رفاه مردم تندروی می کردند!

به نقل سید بن طاوس؛ «روزی موسی به خدا عرضه داشت: چرا به فرعون عمر طولانی دادی و نفرین ها در حق او اجابت ننمودی؟ از بارگاه الهی پاسخ آمد: عیبِ فرعون این بود که ادعایِ خدایی می‌کرد، ولی حُسن او این بود که شهرها را آباد و راه‌ها را امن و سُفره‌ها را رنگین کرده بود .. من از حق خویش گذشتم تا مردم آسوده باشند».(الملاحم ،ص۳۵۸)

سخن آخر و آخر سخن در رابطه با “حکومتِ دینی” ؛ سخن امیرالمومنین است که طبق نقل نهج البلاغه فرمود: «وقتی حقوق طرفین (دولت و مردم) زیرپا گذاشته می شود پیامدهایی این چنین دارد: اختلاف کلمه پدیدار می گردد، نشانه های ستم آشکار و تبهکاری در دین بسیار شود، راه گشاده سنت و اخلاق را رها کنند، کار از روی هوای نفس کنند، احکام فروگذار شود، بیماری های روحی روانی بسیار گردد، بیمی نکنند که حقی بزرگ فرونهاده شود و یا باطلی سترگ انجام داده شود. آن گاه نیکان خوار شوند و بدکاران بزرگ مقدار و تاوان فراوان بر گردن بندگان از سوی پروردگار بار شود». (خطبه ۲۱۶)

بر عالمانِ حوزه و اندیشمندان دانشگاه و هر فرهیخته ای ضروری است که حکومت دینی را در “پاس داشتنِ دین و مردم” از تایید و نیز نقد دلسوزانه دریغ نورزند.»

  • برچسب ها
  • تندروی
  • قانون حجاب
  • نارضایتی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

بررسی موضوعیِ خطبه فدکیه؛ نوشتار استاد هادی سروش برای مبلغان فاطمی

پیام فاطمه (س) برای روزهای سخت/ یادداشت استاد هادی سروش

برپایی مجلس عزای فاطمی در هیئت انصارالمهدی (عج)

چگونه از نوشته های مشوش کننده در فضای مجازی مصون بمانیم؟

نگرانی شهید بهشتی درباره «طاغوت پروری»، «دگم اندیشی» و «عقب ماندگی»...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

حکومت دینی، دینداری یا دین ستیزی؛ نوشتار استاد هادی سروش

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

حکومت دینی، دینداری یا دین ستیزی؛ نوشتار استاد هادی سروش

انتشار :‌ دوشنبه ۲۸ / ۰۹ /۱۴۰۱ | ساعت ۱۴:۳۸

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری آورده است: «از مباحث فکری که افکارِ اندیشمندان مستقل و پژوهشگران حکومتی را به خود معطوف و مشغول ساخته؛ مسئله دینداری در پرتو حکومت دینی است.

دین و دینداری

دین یک روش برای رسیدن به مقصد و مقصودی بنام سعادت است؛ «فان الدین هو الطریقه المسلوکه التی یقصد بها الوصول الی السعاده الحقیقه»؛ (المیزان ج۷ ص۱۹۲) کسانیکه به آن روش مشخص پای بندی دارند به عنوان دیندار معرفی می شوند.

دینداری یک امر غریبی در بشریت نبوده و نیست چنانچه علامه طباطبایی در اصول فلسفه و روش رئالیسیم تصریح می کند؛ «بررسی‌های دانشمندان نشان می‌دهد که تاریخ بشر، با دین آمیخته بوده».

و در آثار دیگرش بر این باور است؛ مفاهیم دینی مانندخدا با طبیعت عقلانی بشر و نیز تمایلات فطری او مرتبط است. از این روست که برای چرایی دینداری نیازی به جستجوی علت و یا علل آن نیست. در نتیجه؛ عقل، وجدان و فطرت منشا دینداری است که توجه انسان به خدا و خلاصه؛ ظهور دین نیز ضروری کرده. چه زیبا فرمود:
«پس روى خود را با گرايش تمام به حق، به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند. / فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون» (روم/۳۰)

خطر دین زدایی از خویش

اشاره گذرا در موضوع با یک بیان از امیرالمؤمنین(ع)‌ درمورد خطر دین زدایی کفایت می کند که می فرماید: «مردم براى اصلاح دنیا چیزى از دین را ترک نمى‌کنند، جز آن که خدا آنان را به چیزى زیانبارتر دچار خواهد کرد؛ لَا یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ، إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ (حکمت۱۰۶)

ضرورت وجود چهره های دینی در جامعه

یک وجهه دین در تعلیم‌ معانی و حقایقی است که بصورت عادی برای انسان دست‌ یافتنی نیست.
پیامبران از جانب خداوند در قالب دین اموری را به انسان‌ها تعلیم دادند که آگاهی بر آن، جز از طریق وحی امکان‌پذیر نبود و انسان نمی‌توانست از غیر راه وحی و نبوت از آنها آگاه شود. «کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم، ءایاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»؛ بقره ۱۵۱ «همان‌گونه كه رسولي از خودتان در ميان شما فرستاديم، تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما کتاب و حكمت بياموزد و آن‌چه را نمي‌دانستيد به شما ياد دهد».

در اینکه چرا دین آمده سخن زیبایی از امام رضا نقل است که می‌فرماید: «از آن‌جا که در آفرینش مردمان و استعدادهای آنان آنچه به طور کامل به مصالح‌شان رساند وجود نداشت و آفریدگار برتر از آن بود که به چشم ظاهر دیده شود و ارتباط مستقیم با وی برقرار شود، چاره‌ای جز این نبود که فرستاده‌ای معصوم میان او و آدمیان میانجی شود و امر و نهی الهی را به ایشان برساند». (بحار ج۷ ص۴۰)
امروز هم وجود چهره های دینی در جامعه امری اجتناب ناپذیر است ، چنانچه به تایید و یا اعتراف بخشی از متفکران روشنفکر هم رسیده است.

بله؛ مورد تسلیم ماست که چهره های دینی در جامعه باید از آراسته ترین و مودب ترین و آگاه ترین افراد جامعه باشند. چهره های غیرمودب و فاقد دانش دینی نمیتوانند سکاندار مباحث فکری و رفتار اخلاقی در جامعه باشند و هیچ گاه اتصال به حکومت دینی نمی تواند این نقیصه مهم را جبران کرده و آنان را الگوی دینی معرفی نماید.

دینداری و عناصر مهم آن

اجازه دهید اول عناصر مهم دینداری مشخص شود و بعد وظیفه و یا دخالت های حکومت دینی در دینداری مردم تبیین شود.

دینداری به معنای باورداشتن آن عقایدی است که در متون دین بدان تاکید شده و سپس تخلق به اخلاقِ دینی و در مرحله سوم؛ التزام عملی و پایبندی به احکام دینی است.

فقدان از یکی از سه عنصر حیاتی دینداری می تواند آمار منفی برای وجود دینداران در جامعه را رقم زند ! خصوصا آنجا که در جامعه ای عنصر اولی نباشد حتا اگر رعایت اخلاق و شریعت ظاهری دیده شود.

دین در سه زاویه احکام و باورها و اخلاق دارای برنامه است و بی‌شک، حکومت دینی می تواند و باید بتواند در این سه زاویه به ساحت دین و دینداری به صورت متعادل کمک کند.

حکومت و قلمرو اجرای احکام شریعت

احکام و مناسک شریعت مانند جمعه و جماعت و اعتکاف و عزاداری و زیارت و .. جملگی ظواهر دینی و شعائر مذهبی هستند. بی گمان حکومت دینی در این بخش می تواند حضور پر رنگی داشته و در قدم اول در ایجاد و یا نهادینه کردن این ظوآهر دینی در جامعه نقش داشته باشد.

اما این، فقط در یک بخش از دین که احکام دینی باشد، مطرح و قابل بررسی است. و ما با دو زاویه دیگر از دینداری که مهمتر از احکام شریعت است مواجهیم و آن ، یکی؛ باورهای مردم است که حکومت دینی نمی تواند آن را ندید بگیرد، و دیگری ؛ اخلاق جامعه است.

اگر حکومت دینی بتواند در سه زمینه احکام و اخلاق و اعتقادات؛ روند درست و سالمی را ارائه کند حتما زمینه‌های هدایت‌پذیری انسانها را فراهم آورده و در غیر اینصورت حکومت دینی نمره قبولی نخواهد داشت !

ظاهرِ دینی حکایت از واقعیت دینداری ندارد

نقطه مهم در موضوع دین و جامعه وجود دارد این است که همیشه واقعیت ها همان ظواهری نیست که خود را در پوسته جامعه نشان می دهد.

بله شاید باشند و هستند کسانی که دین‌داری را در ظاهر افراد معنا می کنند و توجه شان به امور فردی مانند تسبیح و ذکر و.. باشد و یا در امور اجتماعی به مسائلی از قبیل اطعام در مراسم های اعیاد و عزاداری دینی و سفرهای زیارتی نظر داشته باشند و پایبندی به این امور را نشان از موفقیت حکومت دینی در جامعه بدانند.

اما این امور را نمی توان تنها علامت‌های دین‌داری دانست و از شاخص‌های فردی مانند؛ راستگویی، امانت‌داری، احترام به حقوق افراد، دخالت نکردن در زندگی خصوصی دیگران، حُسن همجواری، عطوفت و… غافل شد و یا شاخص های اجتماعی و سیاسی مانند مبارزه با ستمگری، مقابله با عوامل فقر، فساد و تبعیض را ندیده گرفته و از قلدری ها، چپاول ها، رانت‌خواری ها، ایجاد رعب و وحشت ها، حبس و حصرها و تمرکز قدرت در کانون های زور بدون هیچگونه نظارتی ، بی خیال بود.

تاثیر عدالت در دینداری جامعه

رسوخ دین در متن جامعه بستگی به عدالت دارد و اگر خروجی ورود دین به حاکمیت و حکومت چیزی غیر از عدالت باشد ، قطعا به دینداری آسیب فراوانی وارد است؛
«لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/۲۵)
آن چیزی که از تشکیل نماز جمعه و جماعت و اعتکاف و دیگر مناسک دینی برای روی اخلاق و باورهای دینی جامعه تاثیر می گذارد مقابله جدی حکومت دینی با فساد و انحراف هایی است که یا به اسم دین تمام می شود و یا از چهره های بظاهر دینی دیده می شود!

اگر در کنار نماز و اعتکاف و احیاء و .‌. زمینه گرایش مردم را به طرف نیکی و درستی فراهم نماید آن روز است که حکومت دینی در رابطه با دین موفق بوده.
اما در صورت وجود جهل، فقر، فساد، توهین، نا‌امنی و اختلاف طبقاتی رواج در جامعه نمی توان برای حکومت دینی توفیقی در نظر گرفت.

وظیفه حکومت دینی در آگاهی بخشیِ دینی

تردیدی نیست که ناآگاهی های دینی در فرار از دینداری نقش جدی دارد. حکومت دینی بجای اجبار بر دینداری، موظف به آگاهی بخشی سطح جامعه به دین و دینداری است.
عدم آگاهی و یا انکارهای غیر آگاهانه می تواند جامعه را فرط نابودی در مسیر معنویت سوق دهد.

قرآن كريم درباره كسانى كه منكر قرآن بودند مى‏‌فرمايد: «بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ‏» (یونس/۳۹) يعنى اينان چيزى را منكر شدند و نسبت جعل بودن و افتراء به آن دادند كه آن را به درستى ندانسته و نفهميده‏‌اند و حقيقت آن برآنان كشف نشده است.

انحرافاتی که از روی ناآگاهی نسبت به دین ریشه می گیرد، اختصاص به زمان نزول وحی ندارد و همواره بشر با این مشکل مواجه بوده و امروز هم گریبان گیر انسانهاست. استاد شهید مطهری می گوید: «امروز پاره‌‏اى از مردم روى بى‌‏اطلاعى از اصول و مبانى محكمِ مسئله خداشناسى، راه ماديت را مى‏‌پيمايند و خيال مى‌‏كنند دليل اساسى و منطقى بر اين موضوع نيست».

حکومت دینی اگر داعیه دینداری جامعه را دارد باید نقش خود را در زاویه به ظهور برساند و بتواند جامعه را جامعه ای دیندار و دین دوست و دین شناس کند.

چهار خطر برای دین از ناحیه حکومت دینی:

۱- اجبار به دینداری در حکومت دینی

حکومت دینی در مورد دینداری جامعه دارای نقش است. و این مهم ، غیر از اجبار در دینداری است که برخی وظیفه نهاد حاکمیت در رابطه با دینداری مردم را در آن دیده اند.
حکومت دینی؛ در مرحله نخست باید متکی به ایمان مردم باشد و مردم آن را باور کرده باشند تا در اخلاق و رفتارشان بر آن سهمی را نظر داشته باشند. چون در ایمان به حکومت ، پای ایمان و پذیرفتن و دوست داشتن مطرح است، و این امور ، از مقوله قلب است که راهی متفاوت از مادیت و قدرت دارد.

عده ای براین باورند و آن را تئوریزه می کنند که باید برای اجرایی شدن احکام دینی، در همه حوزه‌های فردی و اجتماعی از قدرت استفاده کرد و کسانیکه تمکین نمی کنند را با اجبار و زور و حتی تهدید و خشونت و مجازات به دینداری وادار کرد! و این اجبار از حکومت بر آمده و حکومت دینی بدان موظف است. نتیجتا زندگی در سایه حکومت دینی؛ بهشت رفتن زوری و جنهم نرفتن زوری دارد!

واقعیت این است که چنین اندیشه تند و تیزی در قرآن دیده نمی شود و بلکه بالعکس شواهدی بر نفی آن دلالت روشن دارد؛ مثلاً آیه : «لا إکراه فی الدین». (بقره/۲۵۶) دلیل روشنی است. اصلا این آیه هنگامی نازل شد که عده‌ای از انصار قصد اجبار فرزندان خود را داشتند که دین اسلام را بپذیرند. و رخداد دیگری مردی محضر پیامبر خدا آمد و اذن مجبور کردنِ دو فرزند مسیحی اش را از حضرتش خواست و رسو ل الله اجازه نفرمود و آیه «لا اکراه فی الدین» را تلاوت نمود.
علامه طباطبایی در پرتو این آیه بر این باور است، بی‌قید و شرط بودن این آیه ، نشان از این حقیت است که همه انسان‌ها از جمله کافران نباید با اکراه به پذیرش دین وادار شوند.

و نیز آیه دیگر که می‌فرماید: «أفأنت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین… ؛ پیامبر تو می‌خواهی مردم را مجبور کنی که مؤمن شوند».(یس/۹۹)

و آیات دیگر تصریح در نفی هر گونه اجبار در دینداری می کند و به شخص رسول الله خطاب نموده ؛ «وما أنت بجبّار؛ پیامبر تو جبار نیستی».(ق / ۴۵)

و خطاب به ایشان می فرماید: «وَ قُلِ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَكْفُرْ ..». (کهف/۲۹)

استاد مطهری در ترجمه تفسیرگونه این آیه می گوید: «هركه دلش می خواهد ایمان بیاورد، ایمان بیاورد؛ هركه هم دلش نمی خواهد ایمان بیاورد، كافر باشد، كافر زیست كند. پس این آیه هم گفته است ایمان و كفر اختیاری است، بنابراین اجباری نیست. پس اسلام نمی گوید كه باید به زور اینها را وارد اسلام كرد، اگر مسلمان شدند بسیار خوب، اگر مسلمان نشدند بكشید؛ بلكه می گوید اختیار با خودشان، هركه می خواهد مؤمن بشود مؤمن بشود، هركه نمی خواهد نه». (مجموعه آثار۲۰/۲۳۷)

فارغ از منایع دینی ، از دیدگاه عقل روشن است که خداوند انسان را به خلاف تمام موجودات مادی و مجرد ؛ با اراده و اختیار قرار داده و بر آن اراده ، ثواب و عقاب قرار داده و وقتی چنین اختیار و اراده ای در کار است ، زور و اجبار مستحیل است.

۲- ورود در حوزه شخصی افراد به نام دین

یکی از بزنگاه هایی که حکومت دینی حق ورود ندارد و در صورت ورود با استقامت و انکار جامعه مواجه خواهد شد و نتیجه ای جز دین زدائی ندارد ؛ حوزه شخصی افراد است.
این برنامه پیامبر اسلام است که فرموده؛ «إنّی لم اُؤمَر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشقّ بطونهم » من مأمور نیستم که دل های مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم.(کنزالعمال ج ۱۱ص۳۱۱) اسلام به هیچ مسلمان یا کارگزاری اجازه ورود به خانه او را نمی دهد. زیرا قانون تکلیف هر کس را مشخص و معلوم کرده و نیازی به دخالت های ناروا نیست.

یکی از حکومت های دینی حکومت خلیفه دوم است ، ایشان در مدینه در حین شبگردی صدای آواز مردی را از خانه ای شنید. از دیوار خانه بالا رفت و گفت: ای دشمن خدا! خیال کرده ای که خداوند برای تو گنهکار پرده پوشی می کند؟ آن مرد گفت: ای امیرمؤمنان! تند نرو. اگر من یک گناه کردم تو سه گناه مرتکب شدی. خداوند فرموده است: «تجسس نکنید» و تو تجسس کردی! و نیز فرموده است: «و از درها وارد خانه ها بشوید.» و تو از دیوار بالا آمدی و بدون اجازه بر من وارد شدی! در حالی که خداوند متعال فرموده است: «وارد خانه هایی جز خود نشوید، مگر آن که اجازه بگیرید و بر اهل آن ها سلام کنید.» عمر گفت: اگر تو را ببخشم دست از این کارها برمی داری؟ گفت: آری. خلیفه او را بخشید و از منزلش بیرون رفت. (کنزالعمال ج۳ص۸۰۸)

امام‌خمینی به عنوان یک دستور لازم الاجراء مکتوب نمودند ؛ «هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصیِ کسی بدون اذن صاحب آن ها وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه، تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی ـ اسلامی مرتکب شود». (صحیفه ۱۷ /۱۴۰)

۳- تاثیر قدرت در احکام جزائی

دادگاه ها و احکام صادره از سوی قاضیان یکی از نقطه های ارتباط تنگاتنگ دینداری و حکومت دینی است. اگر در احکام جزایی؛ عدالت لحاظ شود حتما در دینداری مردم نقش خوبی خواهد داشت و اگر بی عدالتی دیده شود باعث دین زدایی خواهد بود.

اجرای احکام دین بر سارق و قاتل که امنیت اقتصادی و امنیت جانی جامعه را در مخاطره قرار می دهند خاستگاه خوبی در افکار عمومی خواهد داشت و دلها را به دینی که متولی تنظیم قوانین و اجراء احکام جزائی است نزدیک می کند.
اما اگر اجرای عدالت، مخصوص آفتابه دزد شود ولی نسبت به اختلاسگرِ گردن کلفتی که با هسته قدرت پیوند برقرار کرده، بی خیال باشد زمینه دین زدایی و بلکه دین ستیزی را فراهم می آورد.
امام خمینی در مورد تحت تاثیر قدرت گرفتن قضات از هسته مرکزی قدرت چنین می گوید: «توصیه از احدی قبول نباید بشود. من این را کراراً گفته‌ام، اگر از من توصیه برای کسی آمد، از دفتر من برای کسی توصیه آمد، از کسانی که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار ! قاضی نباید تحت تأثیر کسی باشد». (صحیفه ج۱۰ص۲۷۲)

تفاوت در قضاوت و اجرای حکم در حکومت دینی به هر علتی باشد، زشت و ناپسند و مخرب دین و دیانت است! خواه؛ دستور از بالاتر باشد، یا تهدید قاضی به بر ملاء کردن نقاط ضعف و یا انحرافش باشد، و یا به بهانه حفظ مصلحت افراد بالادستی و یا هر چیز دیگری باشد؛ فرجامش تاثیر منفی بر دین مردم است!
چشم های بینا و نظارت های دقیق جامعه با کمک بحث های جدی حقوقی؛ هیچ گاه از نتیجه دادگاه دو فردی که مثلا اسلحه کشیده اند و هر کدام باعث زخمی کردن فرد مضروب شده اند، و یکی از آن دو محکوم به زندان چند ساله شود و دیگری محکوم به اعدام شود! غفلت نمی ورزد و در صورت عدم تفکیک قدرت از دیانت، دست از دین شسته و دین را مورد حمله قرار می دهد!

۴- آسیب به زندگی مردم و بی توجهی به نیازهای اقتصادی جامعه

این عامل از عوامل غیر قابل انکاری است که تاثیر مستقیم روی دینداری مردم می گذارد.
تصمیمات اجتماعی و یا سیاسِ حکومت دینی به هر بهانه و یا انگیزه ای، درست و یا غلط که تاثیر روی سخت شدن معاش و زندگی مردم گذارد باعث کم رنگ شدن دین و یا خدای نخواسته بی دینی می شود!
این حقیقت توسط رسول خدا (ص) به صراحت بیان شده؛ پیامبر اسلام در مقام گفتگوی با خدای متعال عرضه می دارد؛ « خدایا؛ نان ما را برکت ده، بین ما و نان جدایی قرار مده که اگر نان نباشد از روزه و نماز و انجام واجبات خبری نخواهد بود / اللهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ ، وَلَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُ ، فَلَوْ لَاالْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَلَا صَلَّيْنَا ، وَلَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَجَلَّ » (المحاسن / ۵۸۶ و الکافی)

این مشکل «دین سوز» آنجا شعله بیشتری پیدا می کند و آتش بر خرمن دینداران می کشد که ببینند در جامعه افرادی که متصل به قدرت هستند از چنان زندگی کاملا مرفهی بهره مندند که درآمد و حقوق نجومی و بورسیه در خارج و .. گوشه ای رفاهیات آنان است! اما افراد دیگری در همان جامعه باید سر خود را تا سینه را در سطل زباله کنند تا شاید روزی یک روزشان بیابند!

این چالش بزرگ برای هر حکومتی خطر فروپاشی ، و برای حکومت های دینی ؛ اضافه بر فروپاشی، خطر دین ستیزی دارد.

حکومت دینی از مهمترین عواملی است که می تواند بر دینداری و یا دین ستیزی تاتثیر گذار باشد.»

  • برچسب ها
  • حکومت دینی
  • دین زدایی
  • دین ستیزی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

بررسی موضوعیِ خطبه فدکیه؛ نوشتار استاد هادی سروش برای مبلغان فاطمی

پیام فاطمه (س) برای روزهای سخت/ یادداشت استاد هادی سروش

برپایی مجلس عزای فاطمی در هیئت انصارالمهدی (عج)

چگونه از نوشته های مشوش کننده در فضای مجازی مصون بمانیم؟

نگرانی شهید بهشتی درباره «طاغوت پروری»، «دگم اندیشی» و «عقب ماندگی»...

استاد هادی سروش: مجاهدانِ «مقاومت» نسبت به ملامت های ملامت گران...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

بررسی موضوعیِ خطبه فدکیه؛ نوشتار استاد هادی سروش برای مبلغان فاطمی

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

بررسی موضوعیِ خطبه فدکیه؛ نوشتار استاد هادی سروش برای مبلغان فاطمی

انتشار :‌ پنج‌شنبه ۰۸ / ۰۹ /۱۴۰۳ | ساعت ۱۷:۰۷

خبرگزاری بین المللی شیعه (شفقنا)- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری برای مبلغان و سخنرانان ایام فاطمیه اینگونه آورده است: «یکی از نقدهای مخاطبان ما در محافل دینی عدم غنای محتوایی سخنرانی های مذهبی است.
خطبه فدکیه از بهترین و مناسبترین موضوعاتی است که در هنگامه فاطمیه باید به شکل های مختلف مورد بررسی و ارائه به مخاطبان در هر سال قرار گیرد تا پاسخ مناسب به نقدهای دلسوزانه مخاطبان باشد.

تبیینِ ارزش این خطبه در فرصت جداگانه ای باید باشد، اما بصورت اجمالی باید دانسته شود که این خطبه یک دوره کامل ولی کوتاه و اشاره گونه در خداشناسی، پیامبر شناسی، امام شناسی، دشمن شناسی، فرصت شناسی و نیز معاد است.

توصیه استاد بزرگ آیت الله جوادی آملی این است که ؛ خطبه فدکیه، عقل و علم است و تفسیر است، جزء متن دین ماست آن را باید حفظ کنیم، باید تدریس شود!

در این نوشتار به عناوین این خطبه توجه شده که عبارتِ عربی هر بخش را تقدیم می کنیم.

*مخاطب حضرت فاطمه*

نقطه توجه حضرت زهرای اطهر به دو نقطه متمرکز است:

به حاضران در مسجد که یک جمعیت انبوهی است ؛ “انتم عبادالله .. یا ایها الناس .. ایها المسلمون … یا معشر الفتیه”

خطاب به خصوص خلیفه ؛ “یابن ابی قحافه(ابوبکر) افی کتاب الله ..”

*دین شناسی*

محوریت کلام حضرت در بخش شروع خطبه؛ “دین شناسی” است.

*خداشناسی با بهترین عبارت* در ثنایِ الهی و توحیدگرایی، مانند این عبارات؛
“لااله الاالله کلمه جعل الاخلاص تاویلها ..” ؛ توحید ما را موظف نموده به رسیدن به مرحله اخلاص و آن این است در فضای فکر هیچ شبهه ای و در فضای قلب هیچ ریا و دوگانگی نداشته باشیم، تا بتوانیم به این حقیقت برسیم که ؛ “ضمن القلوب موصولها… ” ؛ دل موظف است به این حقیقت برسد.

*بخش دوم نبوت پیامبر اسلام* است که حضرت فاطمه (س) به وجود نوری پیامبر (ص) و نبوت او قبل از همه انبیاء و دوران نبوتش اشاره دارد؛ مانند این عبارت ؛ ” ان الله ابی عبده و رسوله اختاره و انتجبه قبل ان ارسله .. واصطفاه قبل ان ابتعثه ..”

*در مورد امامت* به بیان دو ثمره حیاتی آن برای بشریت اشاره نموده که عبارت است از نظامند شدنِ جامعه و دوری از تفرقه که چنین فرمود: “طاعتنا نظاما للمله ، امامتنا امانا من الفرقه”

*درباره معرفتِ دینی* ؛ دیگر از موضوعات این خطبه شریف است که غایت احکام اسلام مانند نماز و روزه و .. تا صله رحم را تبیین می فرماید؛ “فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ و .. الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ”

*درباره قرآن؛* از سفارشات موکد حضرت زهرای اطهر “قرآن” است، ایشان قرآن را به عنوان نور هدایت دربردارنده احکام و معارف معرفی می کند؛ “عَلَيْكُمْ كِتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْآنُ الصَّادِقُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّيَاءُ اللَّامِعُ بَيِّنَةٌ بَصَائِرُهُ..”

*تکریم شخصیت امام علی*

بخش مهم دیگری که در این خطبه به آن اختصاص یافته در رابطه با شخصیت امام علی (ع) است. حضرت (س) در این بخش به شخصیت ایمانی و مبارزاتی و سوابق جانفشانی وی جملات مهمی دارد.
در زمینه شخصیت معنوی امام علی (ع) فرمود: “مَكْدُوداً فِي ذَاتِ اللَّهِ مُجْتَهِداً فِي أَمْرِ اللَّهِ قَرِيباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ …” ، و درباره مجاهدات و شجاعت و فداکاری امیرالمومنین فرمود: “كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ .. وَ يُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَيْفِهِ.”

*دگرگونی جامعه بعد از پیامبر*

بخش دیگر خطبه در رابطه چگونگی جامعه دینی بعد از رحلت پیامبر (ص) است. در اینجا حضرت فاطمه، اکثریت قاطع را به سه گروه تقسیم می کند؛

گروه اول؛ کسانی که همواره در انتظار شکست رسول الله (ص) و اهلبیت (ع) بوده اند؛ اینان همان منافقان هستند. “یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ .. ما هذِهِ الْغَمیزَةُ(بی تفاوتی) فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟”

گروه دوم؛ کسانی که بی تفاوت بودند و برایشان مهم نبود که در جامعه چه حق کُشی هایی می شود و با دینِ خدا چه ها می کنند! چنین فرمود: “اخلدتم بالدعه -راحتی- انتم فی رفاهیه العیش”

گروه سوم؛ کسانی بودند که در وقت خطر، مخفی شدند و خبری از آنان در دسترس نبود. این گروه همان فرصت طلبانی هستند که منتظر سُفره آماده هستند تا بنشینند و تا بلغتِ الحقلوم بخورند!؛ “نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ‏ وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّينَ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْمُبْطِلِينَ‏ – فَخَطَر فِي عَرَصَاتِكُمْ‏ – ساکتین به میدان آمدند و ناشناخته ها بیرون آمدند و بر زندگی تان سوار شدند..”

*اعتراض به غصب خلافت*

*محور برنامه ما ؛ صبر است ..*

حضرت بعد بیان حق و دادخواهی خود و تبان اینکه آنچه گفتم؛ جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب و اتمام حجت بود.
و اکنون، مانند که قبلا که دشمنی شما را می دیدم؛ برنامه ما “صبر است” . نصبر منکم علی حزالمدی…”

*پایان خطبه ؛ منتظر اراده خدا میمانیم..*

پایان خطبه حضرت زهرا (س) به زیبایی طلیعه و شروع آن است که بدون گلایه ، با قدم استوار و قلبی سرشار از توحید و معرفت الله می گوید:
“آنچه مى‌‏کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى مى‌‏دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کارخود را مى‏‌کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر مى‌‏بریم.
فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ”

خداوند توفیق حفظ و حراست از خطبه غرا و تفسیر و تبیین آن را برای شیعیان و تمام عدالت خواهان عالَم به همه سفیران هدایت و مُبلّغان نور قرآن و عترت (ع) بیش از پیش کرامت فرماید. آمین

حضرت اعتراض خود را با تبیین شرائط جامعه و مردمان آن به تصویر می کشد و علت آن را در انحرافاتِ ذیل معرفی می کند؛
اول ؛ نفاق ،
دوم ؛ کهنه شدنِ لباس دین ،
سوم ؛ زبان بازکردنِ منحرفانی که تا دیروز ساکت بودند،
چهارم ؛ ظاهر شدنِ گمنامانی در صحنه های اجتماعی و سیاسی که هیچ شناسنامه مشخصی نداشتند.
پنجم ؛ حضور کفار و مشرکین در اطاق فکر و برنامه ریزی های جامعه .
ششم ؛ که نتیجه موارد فوق است ، تعیین خلیفه مسلمین درحالیکه این تعیین به عُهده انان نبوده و پای از گلیم خود درازتر کردند!
مجموعه این عناوین را در عبارات زیر میخوانیم ؛ “ظهرت فیکم حسیکه النفاق و سمل جلباب الدین … اوردتم غیر شربکم”

*ادعای فتنه و ضرورت اقدام به مصلحت*

برنامه حساب شده دشمنان اهلبیت (ع) ادعای ایجاد فتنه بود تا با این حربه دورغین بتوانند منویات خود را به عنوان اقداماتی در جهت مصلحت جامعه اسلامی طرح کنند!

حضرت بخوبی این نقشه را دریافت کرد و ان را خنثی نمود و فرمود:”ابتدارا زعمتم خوف الفتنه الا فی الفتنه سقطوا و ان جهنملمحیطه بالکافرین فهیهات منکم..”

*پشت به قرآن و خاموشی انوار دین*

بعد از تبیین گروه های مختلف در جامعه و رنگ باختن دین در میان آنان به نتیجه آن که در ظاهر بدست گرفتنِ قدرت بود ، و در باطن؛ پشت کردن به قرآن و خاموش کردن انوار دین بود؛ “قد خلفتموه وراء ظهورکم .. اطفاء انوار الدین الجلی..”

*در کمین تخریب شخصیت و تضییع حقوق اهلبیت (ع) بودید!*

سنت پیامبر و اهلبیت او با یک فریبکاری با ظاهرسازی و حق بجانب بودن از بین بردند و این چیزی بود که همیشه در کمین بودند تا روزی به آن دست یابند؛ “اخماد سنن النبی الصفی و تسرونحسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر و الضراء”

*دادخواهی فدک*

فاطمه اطهر در مبانه خطبه به احقاقِ حق خود وارد میشود و تا هم دادخواه حق خود باشد و هم حاکمیت را به ظلم و تعدی به حقوق اشخاص و افراد معرفی کند.

گرچه فدک بدون جنگ و خونریزی به پیامبر (ص) مناقل شد و از اموال شخصی آن حضرت بود و ایشان به امر خدا در آیه ؛ ” آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»(اسراء ۲۶) به حضرت فاطمه واگذار نمود و کارگرانی که سالها در آن کار می کردند از حضرت زهرا حقوق می گرفتند. اما بخاطر اینکه سخن خلیفه که استدلال کرد که این فدک از اموال رسول الله بوده و الان از آنِ حکومت است! را باطل کند، احتجاج به “ارث” بودن نمود و فرمود: “چطور تو از پدرت ارث میبری ولی من نبرم؟! يَا ابْنَ أَبِي قُحَافَةَ أَ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَرِثُ أَبَاكَ وَ لَا أَرِثُ أَبِي لَقَدْ جِئْتَ‏ شَيْئاً فَرِيًّا أَ فَعَلَى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ..”

در اینجا خلیفه استدلال به حدیث جعلی از قول پیامبر نمود که هیچ کسی از پیامبر نشنیده بود!(ر.ک؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۲۲۱)

*اعتراض به سکوت و مُردگی شهر*

در بخش دیگری از خطبه، وقتی حضرت (س) دید خلیفه مسلمین به هیچ عنوان زیر بار حق نمی رود و صدای حمایت هم از کسی برنمی خیزد، بر مُردگی شهر و سکوت مرگ بارشان نهیب زد؛ “أَيُّهَا النّاسُ، ما هذِهِ الرِّعَةُ، وَ مَعَ كُلِّ قالَةٍ أُمْنِيَّةٌ؟أَيْنَ كانَتْ هذِهِ الاْمانِىُّ فى عَهْدِ نَبِيِّكُمْ؟”

*از میوه تلخ غصب زعامت و خلافت خواهید خورد!*

پایان خطبه بی نظیر حضرت به بیان تلخی میوه غصب خلافت بود که به خلیفه و کارگزارانش فرمود: “روز قیامتی هست و با خدا و حکم او و پیامبر مواجه خواهید شد؛ “تلقاک یوم حشرک فنعم الحکم الله و الزعیم محمد(ص) و الموعد القیامه” و نه تنها به قیامت آنان اشاره نمودید، بلکه از عدم موفقیتِ دنیوی آن پرده برداشت و فرمود: ” منتظر باشید؛ خلافت، این شتر سرگش که بر پشت خود زخم دارد و سواره خود بر زمین می کوبد.. ؛ فاحتَقِبوها دبِره الظهر..باقیه العار موسومه بغضب الله”

و حضرت فاطمه (س) سپس مردمانی که با سکوت مرگبارشان این حادثه تلخ را رقم زدند، فرمود: “می توانستید اقدام کنید و نکردید ! جای حرفی باقی نمانده .. ؛ انتم بمرای منی و مسمع و منتدی و مجمع تلبسکم الدعوه و تشملکم الخیره..”
این سکوت مرگبار بخاطر اباحه گری، تنبلی و رهاشدن از محدودیت دین بود که گریان شما را گرفت؛ “الا قد اری اخلدتم الی الخفض و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض و خلوتم بالدعه ..”

*فاطمه مظلومه ، ظالم را به خدا واگذار کرد*

وقتی حضرت زهرا (س) تنهای تنها شد و هیچ دفاعی از مسلمین نشنید، حاکمِ مدعی را به “خدا واگذار کرد!” و چقدر واگذار کردن حکم نهایی بخدا سخت و بد عاقبت برای ظالم و غاصب است ؛ چنین فرمود: “فَدُونَكَهَا مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقَاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الزَّعِيمُ مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِيَامَةُ وَ عِنْدَ السَّاعَةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ‏ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ إِذْ تَنْدَمُونَ”

*محور برنامه ما ؛ صبر است ..*

حضرت بعد بیان حق و دادخواهی خود و تبان اینکه آنچه گفتم؛ جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب و اتمام حجت بود.
و اکنون، مانند که قبلا که دشمنی شما را می دیدم؛ برنامه ما “صبر است” . نصبر منکم علی حزالمدی…”

*پایان خطبه ؛ منتظر اراده خدا میمانیم..*

پایان خطبه حضرت زهرا (س) به زیبایی طلیعه و شروع آن است که بدون گلایه ، با قدم استوار و قلبی سرشار از توحید و معرفت الله می گوید:
“آنچه مى‌‏کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى مى‌‏دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کارخود را مى‏‌کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر مى‌‏بریم.
فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ”

خداوند توفیق حفظ و حراست از خطبه غرا و تفسیر و تبیین آن را برای شیعیان و تمام عدالت خواهان عالَم به همه سفیران هدایت و مُبلّغان نور قرآن و عترت (ع) بیش از پیش کرامت فرماید. آمین

  • برچسب ها
  • ایام فاطمیه
  • خطبه فدکیه
  • هادی سروش

*بررسی موضوعیِ خطبه فدکیه*   ✍️ *هادی سروش* 

🔻تقدیم به فُضلاء و مُبلّغان برای محافل و مجالس ایامِ فاطمیه

🔰 *بررسی موضوعیِ خطبه فدکیه*

✍️ *هادی سروش*

🔹️ یکی از نقدهای مخاطبان ما در محافل دینی عدم غنای محتوایی سخنرانی های مذهبی است .
"خطبه فدکیه" از بهترین و مناسبترین موضوعاتی است که در "هنگامه فاطمیه" باید به شکل های مختلف مورد بررسی و ارائه به مخاطبان در هر سال قرار گیرد تا پاسخ مناسب به نقدهای دلسوزانه مخاطبان باشد.

🔸️ تبیینِ ارزش این خطبه در فرصت جداگانه ای باید باشد ، اما بصورت اجمالی باید دانسته شود که این خطبه یک دوره کامل ولی کوتاه و اشاره گونه در خداشناسی ، پیامبر شناسی ، امام شناسی ، دشمن شناسی ، فرصت شناسی و نیز معاد است.

🔸️توصیه استاد بزرگ آیت الله جوادی آملی این است که ؛ "خطبه فدکیه، عقل و علم است و تفسیر است ، جزء متن دین ماست آن را باید حفظ کنیم ، باید تدریس شود!

در این نوشتار به عناوین این خطبه توجه شده که عبارتِ عربی هر بخش را تقدیم میکنیم.

✅️ *مخاطب حضرت فاطمه*

نقطه توجه حضرت زهرای اطهر به دو نقطه متمرکز است :

📌به حاضران در مسجد که یک جمعیت انبوهی است ؛ "انتم عبادالله .. یا ایها الناس .. ایها المسلمون ... یا معشر الفتیه"

📌 خطاب به خصوص خلیفه ؛ "یابن ابی قحافه(ابوبکر) افی کتاب الله .."

✅️ *دین شناسی*

محوریت کلام حضرت در بخش شروع خطبه ؛ "دین شناسی" است.

*خداشناسی با بهترین عبارت* در ثنایِ الهی و توحیدگرایی ، مانند این عبارات؛
"لااله الاالله کلمه جعل الاخلاص تاویلها .." ؛ توحید ما را موظف نموده به رسیدن به مرحله اخلاص و آن این است در فضای فکر هیچ شبهه ای و در فضای قلب هیچ ریا و دوگانگی نداشته باشیم، تا بتوانیم به این حقیقت برسیم که ؛ "ضمن القلوب موصولها... " ؛ دل موظف است به این حقیقت برسد.

*بخش دوم نبوت پیامبر اسلام* است که حضرت فاطمه (س) به وجود نوری پیامبر (ص) و نبوت او قبل از همه انبیاء و دوران نبوتش اشاره دارد ؛ مانند این عبارت ؛ " ان الله ابی عبده و رسوله اختاره و انتجبه قبل ان ارسله .. واصطفاه قبل ان ابتعثه .."

*در مورد امامت* به بیان دو ثمره حیاتی آن برای بشریت اشاره نموده که عبارت است از نظامند شدنِ جامعه و دوری از تفرقه که چنین فرمود : "طاعتنا نظاما للمله ، امامتنا امانا من الفرقه"

*درباره معرفتِ دینی* ؛ دیگر از موضوعات این خطبه شریف است که غایت احکام اسلام مانند نماز و روزه و .. تا صله رحم را تبیین میفرماید ؛ "فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ و .. الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ"

*درباره قرآن؛* از سفارشات موکد حضرت زهرای اطهر "قرآن" است ، ایشان قرآن را به عنوان نور هدایت دربردارنده احکام و معارف معرفی میکند؛ "عَلَيْكُمْ كِتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْآنُ الصَّادِقُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّيَاءُ اللَّامِعُ بَيِّنَةٌ بَصَائِرُهُ.."


✅️ *تکریم شخصیت امام علی*

بخش مهم دیگری که در این خطبه به آن اختصاص یافته در رابطه با شخصیت امام علی (ع) است . حضرت (س) در این بخش به شخصیت ایمانی و مبارزاتی و سوابق جانفشانی وی جملات مهمی دارد.
در زمینه شخصیت معنوی امام علی (ع) فرمود : "مَكْدُوداً فِي ذَاتِ اللَّهِ مُجْتَهِداً فِي أَمْرِ اللَّهِ قَرِيباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ..." ، و درباره مجاهدات و شجاعت و فداکاری امیرالمومنین فرمود : "كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ .. وَ يُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَيْفِهِ."


✅️ *دگرگونی جامعه بعد از پیامبر*

بخش دیگر خطبه دررابطه چگونگی جامعه دینی بعد از رحلت پیامبر (ص) است . در اینجا حضرت فاطمه ، اکثریت قاطع را به سه گروه تقسیم میکند ؛

گروه اول ؛ کسانی که همواره در انتظار شکست رسول الله (ص) و اهلبیت (ع) بوده اند؛ اینان همان منافقان هستند. "یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ .. ما هذِهِ الْغَمیزَةُ(بی تفاوتی) فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟"

گروه دوم ؛ کسانی که بی تفاوت بودند و برایشان مهم نبود که در جامعه چه حق کُشی هایی میشود و با دینِ خدا چه ها میکنند! چنین فرمود: "اخلدتم بالدعه -راحتی- انتم فی رفاهیه العیش"

گروه سوم ؛ کسانی بودند که در وقت خطر ، مخفی شدند و خبری از آنان در دسترس نبود. این گروه همان فرصت طلبانی هستند که منتظر سُفره آماده هستند تا بنشینند و تا بلغتِ الحقلوم بخورند! ؛ "نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ‏ وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّينَ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْمُبْطِلِينَ‏ – فَخَطَر فِي عَرَصَاتِكُمْ‏ - ساکتین به میدان آمدند و ناشناخته ها بیرون آمدند و بر زندگی تان سوار شدند.."


✅️ *اعتراض به غصب خلافت*

حضرت اعتراض خود را با تبیین شرائط جامعه و مردمان آن به تصویر می کشد و علت آن را در انحرافاتِ ذیل معرفی میکند؛
اول ؛ نفاق ،
دوم ؛ کهنه شدنِ لباس دین ،
سوم ؛ زبان بازکردنِ منحرفانی که تا دیروز ساکت بودند،
چهارم ؛ ظاهر شدنِ گمنامانی در صحنه های اجتماعی و سیاسی که هیچ شناسنامه مشخصی نداشتند.
پنجم ؛ حضور کفار و مشرکین در اطاق فکر و برنامه ریزی های جامعه .
ششم ؛ که نتیجه موارد فوق است ، تعیین خلیفه مسلمین درحالیکه این تعیین به عُهده انان نبوده و پای از گلیم خود درازتر کردند!
مجموعه این عناوین را در عبارات زیر میخوانیم ؛ "ظهرت فیکم حسیکه النفاق و سمل جلباب الدین ... اوردتم غیر شربکم"


✅️ *ادعای فتنه و ضرورت اقدام به مصلحت*

برنامه حساب شده دشمنان اهلبیت (ع) ادعای ایجاد فتنه بود تا با این حربه دورغین بتوانند منویات خود را به عنوان اقداماتی در جهت مصلحت جامعه اسلامی طرح کنند!
حضرت بخوبی این نقشه را دریافت کرد و ان را خنثی نمود و فرمود:"ابتدارا زعمتم خوف الفتنه الا فی الفتنه سقطوا و ان جهنملمحیطه بالکافرین فهیهات منکم.."


✅️ *پشت به قرآن و خاموشی انوار دین*

بعد از تبیین گروه های مختلف در جامعه و رنگ باختن دین در میان آنان به نتیجه آن که در ظاهر بدست گرفتنِ قدرت بود ، و در باطن؛ پشت کردن به قرآن و خاموش کردن انوار دین بود؛ "قد خلفتموه وراء ظهورکم .. اطفاء انوار الدین الجلی.."


✅ *در کمین تخریب شخصیت و تضییع حقوق اهلبیت (ع) بودید!*

سنت پیامبر و اهلبیت او با یک فریبکاری با ظاهرسازی و حق بجانب بودن از بین بردند و این چیزی بود که همیشه در کمین بودند تا روزی به آن دست یابند؛ "اخماد سنن النبی الصفی و تسرونحسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر و الضراء"


✅ *دادخواهی فدک*

فاطمه اطهر در مبانه خطبه به احقاقِ حق خود وارد میشود و تا هم دادخواه حق خود باشد و هم حاکمیت را به ظلم و تعدی به حقوق اشخاص و افراد معرفی کند.
گرچه فدک بدون جنگ و خونریزی به پیامبر (ص) مناقل شد و از اموال شخصی آن حضرت بود و ایشان به امر خدا در آیه ؛ " آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»(اسراء ۲۶) به حضرت فاطمه واگذار نمود و کارگرانی که سالها در آن کار میکردند از حضرت زهرا حقوق میگرفتند. اما بخاطر اینکه سخن خلیفه که استدلال کرد که این فدک از اموال رسول الله بوده و الان از آنِ حکومت است! را باطل کند ، احتجاج به "ارث" بودن نمود و فرمود : "چطور تو از پدرت ارث میبری ولی من نبرم؟! يَا ابْنَ أَبِي قُحَافَةَ أَ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَرِثُ أَبَاكَ وَ لَا أَرِثُ أَبِي لَقَدْ جِئْتَ‏ شَيْئاً فَرِيًّا أَ فَعَلَى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ.."

در اینجا خلیفه استدلال به حدیث جعلی از قول پیامبر نمود که هیچ کسی از پیامبر نشنیده بود!(ر.ک؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۲۲۱)

✅ *اعتراض به سکوت و مُردگی شهر*

در بخش دیگری از خطبه ، وقتی حضرت (س) دید خلیفه مسلمین به هیچ عنوان زیر بار حق نمیرود و صدای حمایت هم از کسی برنمی خیزد ، بر مُردگی شهر و سکوت مرگ بارشان نهیب زد ؛ "أَيُّهَا النّاسُ، ما هذِهِ الرِّعَةُ، وَ مَعَ كُلِّ قالَةٍ أُمْنِيَّةٌ؟أَيْنَ كانَتْ هذِهِ الاْمانِىُّ فى عَهْدِ نَبِيِّكُمْ؟"


✅️ *از میوه تلخ غصب زعامت و خلافت خواهید خورد!*

پایان خطبه بی نظیر حضرت به بیان تلخی میوه غصب خلافت بود که به خلیفه و کارگزارانش فرمود : "روز قیامتی هست و با خدا و حکم او و پیامبر مواجه خواهید شد؛ "تلقاک یوم حشرک فنعم الحکم الله و الزعیم محمد(ص) و الموعد القیامه" و نه تنها به قیامت آنان اشاره نمودید ، بلکه از عدم موفقیتِ دنیوی آن پرده برداشت و فرمود : " منتظر باشید ؛ خلافت ، این شتر سرگش که بر پشت خود زخم دارد و سواره خود بر زمین میکوبد.. ؛ فاحتَقِبوها دبِره الظهر..باقیه العار موسومه بغضب الله"

و حضرت فاطمه (س) سپس مردمانی که با سکوت مرگبارشان این حادثه تلخ را رقم زدند ،
فرمود: "میتوانستید اقدام کنید و نکردید ! جای حرفی باقی نمانده .. ؛ انتم بمرای منی و مسمع و منتدی و مجمع تلبسکم الدعوه و تشملکم الخیره.."
این سکوت مرگبار بخاطر اباحه گری ، تنبلی و رهاشدن از محدودیت دین بود که گریان شما را گرفت ؛ "الا قد اری اخلدتم الی الخفض و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض و خلوتم بالدعه .."


✅ *فاطمه مظلومه ، ظالم را به خدا واگذار کرد*

وقتی حضرت زهرا (س) تنهای تنها شد و هیچ دفاعی از مسلمین نشنید ، حاکمِ مدعی را به "خدا واگذار کرد!" و چقدر واگذار کردن حکم نهایی بخدا سخت و بد عاقبت برای ظالم و غاصب است ؛ چنین فرمود: "فَدُونَكَهَا مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقَاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الزَّعِيمُ مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِيَامَةُ وَ عِنْدَ السَّاعَةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ‏ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ إِذْ تَنْدَمُونَ"


✅ *محور برنامه ما ؛ صبر است ..*

حضرت بعد بیان حق و دادخواهی خود و تبان اینکه آنچه گفتم ؛ جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب و اتمام حجت بود.
و اکنون ، مانند که قبلا که دشمنی شما را میدیدم ؛ برنامه ما "صبر است" . نصبر منکم علی حزالمدی..."

✅ *پایان خطبه ؛ منتظر اراده خدا میمانیم..*

پایان خطبه حضرت زهرا (س) به زیبایی طلیعه و شروع آن است که بدون گلایه ، با قدم استوار و قلبی سرشار از توحید و معرفت الله میگوید :
"آنچه مى‌‏کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى مى‌‏دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کارخود را مى‏‌کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر مى‌‏بریم.
فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ"

خداوند توفیق حفظ و حراست از خطبه غرا و تفسیر و تبیین آن را برای شیعیان و تمام عدالت خواهان عالَم به همه سفیران هدایت و مُبلّغان نور قرآن و عترت (ع) بیش از پیش کرامت فرماید. آمین

 
  BLOGFA.COM