قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

در رثای رحلت حاج علی اصغر شهسواری

هو الحی الباقی

انا لله و انا الیه راجعون

قال رسول الله (ص) :

مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً

جناب "حاج علی اصغر شهسواری" خدمتگزارِ لایق و مخلص آستان مقدس ائمه اطهار (علیهم السلام) از جمع دوستان حسینی (ع) پر کشید و در حضور رب کریم قرار گرفت.

پرونده عمر او در حالی به برگ پایانی رسید که در هر صبح جمعه و دهه های حسینی (ع) و فاطمی(س) در طول سال با تلاش وافر بعد از برقراریِ جلسات، از میهمانان حضرت ولیعصر (عج) با ادب مثال زدنی تکریم مینمود.

گرچه جای او در "هیئت انصار المهدی" جایگزین ندارد اما یاد او ، مانند یاد اخوی گرانقدرش مرحوم حاج عباسعلی شهسواری و دیگر خدمتگذاران سفر کرده از این مجموعه نورانی از جلسات و تعلیمات و توسلات همواره بهرمند خواهد بود.

از خدای مهربان خواستارم که دعاهای وجود نورانی حضرت بقیةالله الاعظم (عج) را شامل حال این دوست بزرگوار ما بفرماید و روح رشدیافته او را آنقدر ارتقاء بخشد که تا با اربابش محشور شود. وانه مجیب الدعوات

این مصیبت را به همسربا وفایش و دختران با محبتش و بویژه به فرزند مومن و آگاه و ذاکر اهلبیت(ع) آقای محمد مهدی شهسواری عزیز و نیز دامادها و اخوی بزرگوارش و همشیره مکرمه اش تسلیت عرض میکنم .

هادی سروش

----------

🔻پیام های تسلیت

انا لله و انا الیه راجعون
استاد گرامی و عزیز با آرزوی سلامتی و تندرستی جنابعالی ودیگر اعضاء هیئت انصار المهدی علیه السلام فقدان این انسان با وفا ،با ادب و سلیم را تسلیت عرض میکنم واز خداوند متعال برای ایشان غفران و رحمت واسعه الهی وحشر با حضرت ابا عبدالله علیه السلام دردانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خواست دارم .
مدت آشنائی حقیر با ایشان بسیار کوتاه بود ولی همیشه خود را مدیون احترام او میدانم وخدایش بیامرزد
آمین یا رب العالمین .
ملتمس دعا سید مرتضی میرحیدری

-----------

بسم الله الرحمن الرحیم
من المومنین رجال صدقو ما عاهدالله علیه
در بین مومنان مردانی هستند که به آنچه با خدا عهد بستندصادقانه وفا کردند ۰۰۰
مرحوم حاج علی اصغر شهسواری از جمله مردانی بود که مصداق این بخش از این آیه شریفه بود
وی از آزادگانی بود که مدتها در بند اسارت ضد انقلاب کومله متحمل رنجهای فراوان شده بود و به دلیل خضوع و فروتنی این مرد بزرگ کمتر کسی از رنجهای رفته بر ایشان در این خصوص مطلع بود
پس از آزادی به همراه اخوی بزرگشان مرحوم شهسواری بزرگ تمام همت و جوانی خود را صرف خدمتگزاری در هیئت بزرگ انصار المهدی و ارادت به پیشگاه امام عصر (عج) در طبق اخلاص نهاد ۰
سفر روح بلند این مرد بزرگ و مومن کامل ، بسوی معبودش را به هیئت انصار المهدی و خانواده گرامی ایشان و به جنابعالی تسلیت عرض مینمایم

مهدی محمدزاده

------'

باسلام واحترام درگذشت خادم اهل البیت یار وفادار خضرت علی ومرحوم ابوی را به حضرت عالی وبیت شریف ایشان تسلیت عرض مینمایم میرزاجانی

----

سلام
خدمت شما تسلیت عرض میکنم
آقای شهسواری دوست خوبی بود!جای او پر نخواهد شد!
میدانم چقدر ناراحت هستید!
اینقدر با محبت بود که مرتبه ای نبود انسان ببینه و احوالپرسی از همه نزدیکان نکند !
روحشان شاد ..

یاسر رضایی

____

باسلام.ضمن عرض ارادت وخداقوت بحضرتعالی که درشب فوت مرحوم حاج اصغر شهسواری دوست پیشکسوت و همراه عزیزمان باسخنرانی درخور تحسینتان حق مطلب را ادا فرمودید وآنچه شایسته و بایسته ایشان بود تقدیم حاضرین نمودید و همچنین در سخنرانی بعدازدعای ندبه ونمازمیت وبرسرمزارایشان دعای تلقین رابجاآوردید وباعث شادی روح پرفتوح حاج اصغرآقا ودلگرمی خانواده‌های محترم ومعزای آنمرحوم شدید بعنوان کوچکترین فرد ازخادمین هیئت محترم انصار المهدی عج ابتداازلطف خداوند متعال و سپس ازحضرتعالی تشکر مینمایم.

حاج غلام بیگی

___

سلام علیکم این حق حاج اصغر شهسواری بود که بعد از یک عمر نوکری آقا امام حسین علیه السلام این حقیر توفیق پیام کنم . در اولین شب به خاکسپاری این بزرگوار نماز لیله الدفن را در حرم ارباب برایش بخوانم . از ساحت مقدس اش بخواهم امشب از حاج اصغر دستگیری نماید. نایب الزیاره همه عزیزان در کربلای معلی. حسین معماریان

___

،خداوند تبارک و تعالی روح بلند حاج اصغر آقا را تا روز جزا مهمان آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام نماید.ک واقعا در تمام موارد الگو اخلاق و منش بود. معماریان

_____

سلام حاج آقا

خوب هستید

ازخبردرگذشت حاج آقاشهسواری خیلی متاثرشدم تسلیت عرض میکنم خدمت جنابعالی واعضای هیت انصارالمهدی(ع)

بنده اینجابیادشماوبقیه دوستان هستم ودعاگوامیدوارم روزی شماباشه انشاءاله.......کوچک شماطاهری - مکه مکرمه

فردگرایی و جمع‌گرایی در دین و راه‌‏های اجرای احکام از نگاه هادی سروش

فردگرایی و جمع‌گرایی در دین و راه‌‏های اجرای احکام

سیاست

چهارشنبه, 31 خرداد 1402

گروه سیاست

روزنامه هم‌میهن

هادی سروش استاد فقه و فلسفه تشریح کرد:

پس از اعتراضات سال گذشته در حوزه سبک زندگی، بخش‌هایی از جامعه خواهان رسمیت بخشیدن به نظرات افراد در زمینه اختیار پوشش شدند؛ البته در واکنش به آن، حاکمیت نیز بر سیاست‌های قبلی خود اصرار دارد. در این مدت طرح‌های مختلفی برای جلوگیری از حرکت اعتراضی زنان در انتخاب پوشش و برداشتن حجاب از سر انجام شد؛ از ارسال پیامک کشف حجاب برای مالکان خودروها گرفته تا برپایی ایستگاه‌های عفاف و حجاب در اماکن عمومی، وسایل حمل‌ونقل و همچنین برخوردهای قهری در پلمب بسیاری از امکان تفریحی، گردشگری و تجاری. در چنین شرایطی بحث‌های ریشه‌ای و عمیق فلسفی، جامعه‌شناسی و سیاسی پیرامون موضوع حجاب شکل گرفت. یکی از موضوعاتی که در این میان مطرح شد فردگرایی در دین و دین فردی بوده است. اینکه چقدر دین اسلام فردگرایی در دین را می‌پذیرد و چقدر جمع‌گرایی را مدنظر دارد، از موضوعات قابل تأمل است. هادی سروش، استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه در گفت‌وگو با هم‌میهن به این موضوع پرداخته است که در ادامه می‌آید.

✅️‌یکی از موضوعاتی که درباره حجاب از سوی مردم و حتی برخی خانواده‌های مذهبی مخالف حجاب اجباری مطرح می‌شود؛ طرح مسئله در فردگرایی دین است. در اسلام امکان فردگرایی دین مطرح است یا اینکه محصولی وارداتی از دیگر فرهنگ‌ها و ادیان است؟

🔺️اصل فردگرایی از عصر پیامبر مطرح است و بعد از پیامبر نیز وصی ایشان به‌عنوان یک فرد مشخص شده است. یک نفر به‌عنوان امام معرفی می‌شود، اما در کنار آن، نگاه به نخبگان و نگاه به عموم جامعه هم مطرح است. فردگرایی در اسلام براساس منابعی که به دست ما رسیده (قرآن و عترت پیامبر)، هیچ‌گاه یک فردگرایی مطلق نبوده و نخواهد بود. چراکه اگر فردگرایی مطلق بود، در آیات قرآن هیچگاه دستور صریح و مستقیم به پیامبر در رابطه با مشورت، تشکیل شورا، نظرخواهی، کسب رضایت جامعه و رضایت مردم در دستورات دینی مطرح نمی‌شد. از طرفی در این دنیای بزرگ و متنوع، با شرایط مختلف و مملو از دانش‌ها و مهارت‌های مختلف مواجه هستیم که هر علمی امروزه دارای رشته‌های تخصصی است و هر رشته‌ای دارای فرضیاتی است که خود آنها نیز امروز به صورت تخصصی درآمده‌اند. در چنین دنیایی، قطعا فردگرایی نمی‌تواند انسان و جامعه را به نتیجه مطلوب برساند و طبیعتا نیاز به مشورت، استفاده از متخصصان، توجه به نظر نخبگان و احترام به عموم جامعه و مردم حتما از دیدگاه عقلی و عینی بی‌خبر است.

‌در واقع ما در اسلام هم فردگرایی را داریم و هم تکثر و جمع‌گرایی، اما آنچه که اهمیت بیشتری دارد، توجه به نگاه جمعی است.

همینطور است. ما در اسلام در بحث‌های اعتقادی و کلامی فردگرایی داریم و این فردگرایی در پیامبر و امام خود را نشان داده است، اما این نمی‌تواند جمع‌گرایی را نفی کند. جمع‌گرایی به معنای اینکه انسان بی‌توجه به جامعه و شهروندان جامعه و نظر متخصصان و نخبگان جامعه باشد. اسلام یک فردگرایی نوینی را عرضه کرده است که یک فردگرایی غیرمطلق است و با جمع‌گرایی عجین است.

‌✅️این فردگرایی در اسلام در کجا به‌عنوان راهکار در نظر گرفته می‌شود و در کجا آسیب‌زننده به دین است و اصلا آیا می‌توان گفت فردگرایی به‌عنوان یک راهکار است یا یک آسیب به دین منظور می‌شود؟

🔺️اگر فردگرایی را به صورت مطلق معنا کنیم، نفی هرگونه نگاه جمعی است که متشکل از متخصصان، نخبگان و شهروندان است. با این نگاه، فردگرایی مذموم است و هیچگاه راهکار درستی برای پیشرفت جامعه و حل معضلات جامعه نیست و این فردگرایی در نظام سیاسی می‌تواند به یک دیکتاتوری تبدیل شود و اگر در لباس دین باشد می‌تواند به استبداد دینی تبدیل شود. اما فردگرایی در جایی که نظریات مختلف نخبگان، متخصصان و آحاد مردم در نظر گرفته شده، ولی بین یک دوراهی قرار می‌گیرد که عبور نکردن از این دوراهی معضلاتی برای جامعه ایجاد می‌کند، بله طبیعتا در هر کجای دنیا برای حل معضل یا بن‌بستی که پیش آمده با توجه به بررسی‌ها و نظرات نخبگان عمل می‌کنند. اما موارد زیادی، بیش از 90 درصد از امورات مردم در نظامات سیاسی و اقتصادی با تشکیل یک عقل جمعی قابل حل‌وفصل است. اما گاهی و به صورت نادر، که تضارب آراء خیلی جدی می‌شود و طرفین کاملا از نظر کمیت به هم نزدیک هستند، عقل حکم می‌کند که سخن یک نفر فصل‌الخطاب باشد و این نیز براساس استبداد رای شخصی نیست، بلکه باید متکی بر نظریه کارشناسی دقیق باشد و در اینجاست که می‌توان گفت فردگرایی مورد پذیرش است.

✅️جامعه‌شناسان معتقدند، به دلیل گسترش تفکر فردگرایی در دین، بسیاری از افراد دین را قبول دارند، اما معتقدند مسئله حجاب موضوعی شخصی است و این فردگرایی دینی در جامعه ما گسترش پیدا کرده و در مخالفت با موضوع ورود حاکمیت و نهادهای حاکمیتی به مسئله حجاب به‌ویژه زنان تاثیرگذار بوده است. نظرتان درباره این موضوع چیست؟

🔺️در مسائلی که با قانون مرتبط است، ابتدا براساس آنچه که عقل حکم می‌کند و اقتضای عقلانیت و نظم جامعه است، باید به قانون احترام بگذاریم. این قانون از چراغ راهنمایی و رانندگی شروع می‌شود و به مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تعمیم پیدا می‌کند. اما بحث بر این است که اگر خواستیم موضوعی را به قانون تبدیل کنیم، قانون‌گذار به چه چیزی باید توجه کند؟ نخبگان و اهل فکر، چه آنهایی که مسائل فقهی را در مورد حجاب بررسی می‌کنند یا جامعه‌شناسانی که روند و فرایند موضوعی مثل حجاب را در جامعه مورد بررسی قرار می‌دهند و چه چه فقیهان و مجتهدان و کسانی که به منابع دینی دسترسی دارند، قبل از اینکه یک موضوعی به قانون تبدیل شود، باید ارائه نظر کنند. در مسئله حجاب نیز همانطور که یک فقیه و یک مجتهد باید نظر قطعی در رابطه با مسئله‌ای را ارائه دهد که حکم خدا است یا نه، فقیه باید پس از نظریه‌پردازی نظر خود را بدهد، به تحلیل جامعه‌شناسی هم نیاز است و باید نظر بدهد که آنچه فقیه می‌گوید به چه شکل در جامعه پیاده شود که نظر فقیه تامین شود. حتی در موضوع حجاب روانشناسان نیز باید نظر دهند چراکه حجاب بخشی از شخصیت آدمی است و با مسائل روانشناسی بی‌ارتباط نیست. پس از آنکه صاحب‌نظران، ارائه نظر کردند، آسیب‌شناسی همه اینها بررسی شود و قانونی برای این موضوع ارائه شود.

https://hammihanonline.ir/news/politic/frdgrayy-w-jm-grayy-dr-dyn-w-rah-hay-ajray-ahkam

هادی سروش : پیامبر اسلام در "کلیم الله" بودن از موسی بالاتر است

🔻در پاسخ به سوالی مطرح شد؛

🔰پیامبر اسلام در "کلیم الله" بودن از موسی بالاتر است

پیام رسیده از یک دوست ارزشمند و آگاه 👇

سلام -
مقاله شما را در مورد حضور حضرت موسی (ع) در کوه طور را مطالعه کردم ۰ خیلی جالب بود
من در طول چهار دهه که در این اجتماع بودم‌ ، با افراد فراوان و اعتقادات گوناگون ، مسیحی ، کمونیست ، توده ای ، بهایی ، یهودی و ۰۰۰۰ از نزدیک معاشرت داشتم
از تمام این اعتقادات متنوع یک مفهوم استنباط میشود - تفکر ، کردار و گفتمان نیکو ، که خصوصا در پیروان حضرت موسی به وضوح و بسیار آشکار دریافتم ، خصوصا این سال‌های اخیر که با بسیاری از آنان ارتباط مستقیم داشتم
در این سالها دریافتم که بسیاری از دستورات هر دو دین کاملا شبیه به هم و بسیار نزدیک به هم هستند طوریکه برایم این شبهه بوجود آمد که دستورات اسلام نسخه دیگری از دستورات دین یهود است ، به این نتیجه رسیدم که این شباهت بی دلیل نیست
زمانی که پیامبر اسلام به نبوت برگزیده شد مردمان یا یهودی بودند یا بت پرست ، نمیدانم که به این نتیجه ای که رسیدم درست است یا نه ولی معتقدم خداوند اینقدر این دستورات را نزدیک به هم و شبه به هم به پیامبر ما وحی نمود که برای یهودیان آن زمان غریب جلوه نکند و بهتر مورد پذیرش آن قوم در زمان پیامبر قرار بگیرد اگر چه که پیامبر از جانب این قوم بسیار در رنج و اذیت بود و بیشتر جنگ‌های ایشان نیز با این قوم بود ولی یک سوال برایم وجود دارد و‌اینست که مقام هم کلامی با خداوند چرا به پیامبر ما اعطا نشد و چه حکمتی در این مطلب است در حالیکه اسلام کاملترین دین‌ و پیامبر اسلام ختم رسل و گل سرسبد همه انبیا است ۰
خداوند چه موهبتی با ارزشتر از همکلامی با خود به پیامبر ما عطا نموده است - ممنون
منتظر نظر و جواب شما هستم
محمدزاده - ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

🔻پاسخ :
سلام علیکم . اول عرضه داشته باشم که از متن پیام شما استفاده کردم .
در مورد مشابهت اسلام و یهود تا حدودی درست استنباط نموده اید . تمام ادیان الهی ، و خصوصا ادیان ابراهیمی ع -یهود، مسیحیت و اسلام- مشابهت های زیادی با هم دارند و راز آن پوشیده نیست چون طبق آیه ۴۸ سوره مائده : «لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً» دین یک رود عظیم است که ادیان مختلف "شریعه" و نهری منشعب از آن است .
اما در مورد اینکه پیامبر خدا حضرت محمد ص چرا کلیم الله -طرف سخن باخدا- نبوده ؟‌
اول این نکته روشن باشد که در آیه ۵۱ سوره شوری درباره انواع وحی چنین فرمود : «شايسته هيچ انساني نيست كه خدا با او سخن گويد؛ مگر از راه وحي (مستقيم) يا از پشت حجاب، يا رسولي مي‏فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحي مي‏كند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است»
روشن است وقتی قرآن کلام خداست و پس خدای متعال با کسی قرآن به نام اوست یعنی پیامبر اسلام سخن داشته ، و اضافه بر قرآن که مجموعه از سخنان خدا با پیامبر است ، بخش دیگری از سخنان خدا با پیامبر ص در روایات آمده که مشهور به روایات قدسی است و خصوصا احادیثی که با عنوان "یا احمد" شروع میشود و پیامبر رحمت ص در شب معراج از خدا اخذ کرده است در نتیجه پیامبر اسلام هم "کلیم الله" است گرچه معروف به این وصف نشده و بلکه معروف به وصف "حبیب الله" است که خیلی والا و بالاتر از "کلیم الله" است . نام هایی برای انبیاء مشهور و معروف شده مانند "روح الله" برای حضرت مسیح و یا "خلیل الله" برای حضرت ابراهیم و.. گرچه مستند به روایات است اما ناظر به غلبه آن وصف در هویت آنان و یا در نزد مردم و نیاز معرفتی آن روزگار بوده است.
در پایان توجه شما به روایتی جلب کنم که اوج سخن گفتن خدای متعال با پیامبر اسلام است و بس ؛
نکته مهمی در رابطه با سخن گفتن خدای متعال با پیامبر رحمت حضرت محمد رسیده که در رابطه با هیچ پیامبری شنیده نشده و آن روایتی است که در کتاب التوحيد صدوق از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه از حضرتش پرسيدند: «آن حالت مدهوش شدن كه به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به هنگام وحي دست مي‌داد، چه بود؟ فرمود: اين در هنگامي بود كه در ميان او و خداوند هيچ كس واسطه نبود و خداوند مستقيماً بر او تجلي مي‌كرد»
این مقام را هیچ پیامبری نداشته است و بحث دقیقی در "عرفان" دارد و گوشه ای از آن را امام خمینی در کتاب "مصباح الهدایه" نگاشته اند.

از شما سپاسگزارم

هادی سروش

https://t.me/soroushmarefat

ماه ذیحجه و فرصتی برای «موسوی مشرَب» شدن _ هادی سروش

Shafaqna | Shia News Association

ماه ذیحجه و فرصتی برای «موسوی مشرَب» شدن

شفقنا – حجت الاسلام هادی سروش به بهانه ماه ذیحجه و حضور موسی در طور سینا در مطلبی با عنوان موسی (ع) و فرصتی برای «موسوی مشرَب» شدن این گونه آورده است:

در پی بازشناسی حالات معنوی و ملکوتی جناب موسی(ع) هستیم تا بتوانیم ما هم به قدر استعداد معنوی مان با الگوگیری از آن پیامبر اولوالعزم، سیراب شویم‌ که اگر چنین شود ، به تعبیر عارف بزرگ ابن عربی؛ "موسوی مشرَب" شده ایم .

حالات متفاوت پیامبران

انبیاء الهی دارای اختلاف در برکات معنوی بوده اند ؛ یکی از آن انبیاء اولوالعزم حضرت موسی (ع) است که دارای ورق های آسمانی بنام الواح ، و نیز قدرت تکلم با حق تعالی داشت. و این مقام بسی عظیم است .به تعبیر حضرت استادمان آیت الله جوادی آملی ؛ حیف از این موسی که گرفتار یهود و بنی اسرائیل شد و هم اکنون هم میباشد!

آیا میتوان به حالات پیامبران آراسته شد؟

از حرف های مهم شیخ اکبر جناب ابن عربی در فصوص الحکم این است که :انسانی که مشرّف به دین اسلام است در واقع همه ادیان الهی را در دینِ خود جمع دارد . و برای تحقق کمالات انبیاء گذشته در نفس خویش باید به آداب و عبادات و معارفی که انبیاء گذشته داشته اند توجه وافر کند .آیت الله استاد حسن زاده میفرمود : شیخ ابن عربی خواسته به ما تعلیم فرماید که با توجه آئین توحیدی ابراهیم (ع) ابراهیمی مشرَب ، و با توجه به آئین و سخنان حضرت نوح ، نوحی مشرب شویم ، و همینطور حضرت موسی و حضرت عیسی که تا موسوی مشرَب و عیسوی مشرَب شویم و باشیم.

معنای مشرَب

مشرَب آن محلی است که چشمه ای در آن قرار دارد و انسان تشنه را از یک شربِ گوارا سیراب میکند.در کلمه شُرب و مشرَب یک معنای لطیف عرفانی خوابیده که حکایت از دریافت فیوضات الهیه دارد که به آدمی بر اساس داشته های معنوی او و حالات خوبش به او میدهند .در این مقاله در پی بازشناسی حالات معنوی و ملکوتی جناب موسی (ع) هستم تا بتوانیم ما هم به قدر استعداد معنوی مان با الگوگیری از ان پیامبر اولوالعزم ، سیراب شویم‌.اگر چنین شود ، به تعبیر عارف بزرگ ابن عربی ؛ موسوی مشرَب شده ایم .

آیا میتوان موسوی مشرَب شد؟

اگر یهود پیروان ظاهری حضرت موسی هستند ، اما هر کسی که در دین خاتم (ص) بتواند حالات خوش و اخلاق و باورهای موسای کلیم (ع) را در خود پیاده کند ، موسوی مشرَب است و از همه چشمه ای که خدا به موسی کرامت کرد به او هم لطف میفرماید.مهم پیاده کردن حالات و اخلاق و باورهای موسای کلیم درجان و باطن است.پس اجازه دهید بر اساس احادیث قدسی کمی به آن شخصیت بزرگ الهی نزدیک شویم و بعد برای رسیدن کمال ، از آن استفاده کنیم .

قابلیتِ معنویِ موسی(ع)

موسی (ع) دارای برکات معنوی و اختصاصی است .وخوددارای سِّری است و آن اینکه ؛ نفس هر انسانی براساس ذات خدادادی که عارفان از آن به عین ثابت نام برده اند ، دارای استعداد ویژه ای میباشد و بر اساس آن استعداد به نقاطی از رشد و کمال دست پیدا میکند .موسای کلیم (ع) دارای چنین استعداد ملکوتی بود و با رشد اخلاقی و معنوی و عقلانی توانست آن استعداد مکتوم در ذات خود را به ظهور رسانده و برکات آسمانی را دریافت کند.عبادات موسای کلیم در طورسینا و خصوصا چله گیری او از اول ماه ذیقعده تا دهم ذیحجه ، او را به آن نقطه بالای عرشی رساند.پیامبر اسلام (ص) در دهه آخر رمضان درحالت خلوت و انزوا و اعتکاف میرود و قرآن را تلقی میکند .ولی حضرت موسی ماه ذی القعده و خصوصا دهه اول ذیحجه را به کوه سر میگذارد وفقط مشغول عبادت میشود بگونه ای که به تعبیر رسول معظم اسلام (ص) ؛ در طول این مدت نه خوابی داشته و نه خوراکی ، و فقط از برکات میهمانی خدا مستفیض میشود و سر انجام “الواح” را از فرشته وحی میگیرد.

موسی و شرط میهمانی خدا

برای ورود موسای کلیم به جایگاه مقدس ، به او امر شد تا کفش از پا در آورد؛إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ترجمه: همانا من پروردگار تو هستم پس کفش خود را بیرون. (طه/۱۲)این مقام ، مقام حضور در محضر رب العالمین است . حضرت پیامبر (ص) فرمود: زمانی‌که از ناحیه‌ی درخت به موسی ندا داده شد: فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ؛ به سرعت اجابت کرد و لبّیک را تکرار کرد و گفت: «من صدای تو را می‌شنوم و حضورت را حس می‌کنم ولی جای تو را نمی‌بینم. توکجایی»؟ خدای متعال پاسخ داد: «من بالای سر تو و پایین تو و روبروی تو و پشت سرت هستم. به تو احاطه دارم و از خودت به تو نزدیک‌ترمالرّسول (ص)- إِنَّ مُوسَی (ع) لَمَّا نُودِیَ مِنَ الشَّجَرَهًِْ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ أَسْرَعَ الْإِجَابَهًَْ وَ تَابَعَ التَّلْبِیَهًَْ وَ قَالَ إِنِّی أَسْمَعُ صَوْتَکَ وَ أُحِسُّ وَجْسَکَ وَ لَا أَرَی مَکَانَکَ فَأَیْنَ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا فَوْقَکَ وَ تَحْتَکَ وَ أَمَامَکَ وَ خَلْفَکَ وَ مُحِیطٌ بِکَ وَ أَقْرَبُ إِلَیْکَ مِنْ نَفْسِکَ.»(عوالی اللآلی؛ ج۱، ص۱۱۹)

مقصود از "فاخلع نعلیک" فقط کفش بود یا مسئله دیگری مطرح است؟

روایاتی مطرح است که با توجه به آنها میتواند با دید وسبع تری به آیه “فاخلع نعلیک” معرفت پیدا کرد.در روایتی آمده: «منظور از فاخلع نعلیک این است که دو ترس و وحشت را از خود دور کن: خوف از این که خانواده ات که مورد علاقه تو است در این بیابان از بین برود، و خوف از فرعون ؛ فَأخْلَعْ نَعْلَیْکَ أَىْ خَوْفَیْکَ: خَوْفَکَ مِنْ ضِیاعِ أَهْلِکَ وَ خَوْفِکَ مِنْ فِرْعَوْنَ »سعد بن عبدالله گوید از حضرت بقیه الله امام مهدی در مورد آیه: فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ المُقَدَّسِ طُویً پرسیدم، چون همه‌ی فقها معتقدند که جنس آن‌ها از پوست مردار بوده است». امام مهدی (عج) فرمود: «هرکس چنین حرفی را زده باشد به تحقیق بر موسی افترا زده است و او را در نبوّتش زیر سؤال برده است.. سپس گفتم: «ای مولای من تأویل این دو را برایم بگو»؟ پس فرمود: «موسی در یک مکان مقدس قرار داشت، و عرضه داشت : «خداوندا من محبّت به عشقم را مختص به تو کردم و قلبم را از هر آنچه که غیر از تو باشد پاک کردم». و موسی آن موقع خانواده‌اش را زیاد دوست داشت. خداوند به او فرمود: «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ یعنی عشق به خانواده‌ات را از قلبت بیرون کن اگر واقعا عشق تو به من خالص است و قلبت به غیر از من اشتیاقی ندارد».إِنَّ مُوسَی (ع) کَانَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ فَقَالَ یَا رَبِّ إِنِّی أَخْلَصْتُ لَکَ الْمَحَبَّهًَْ مِنِّی وَ غَسَلْتُ قَلْبِی عَمَّنْ سِوَاکَ وَ کَانَ شَدِیدَ الْحُبِّ لِأَهْلِهِ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ أَیِ انْزِعْ حُبَّ أَهْلِکَ مِنْ قَلْبِکَ إِنْ کَانَتْ مَحَبَّتُکَ لِی خَالِصَهًًْ وَ قَلْبُکَ مِنَ الْمَیْلِ إِلَی مَنْ سِوَایَ مَشْغُولًا الْخَبَرَ. (الاحتجاج؛ ج۲، ص۴۶۳)

موسوی مشرَبان و دوری از دنیا

امام صادق (ع) فرمود: روزی موسی مشغول موعظه اصحابش بود که مردی بلند شد و پیراهن خود را پاره کرد! خداوند وحی فرستاد: ای موسی به او بگو پیرهنت را پاره نکن، “ولی قلبت را برای من بگشا!سپس امام صادق(ع) فرمود:موسی به یکی از اصحابش گذر کرد در حالی که او سجده کرده بود. موسی کارش را انجام داد و برگشت باز آن مرد را در حال سجده دید، موسی به او گفت: اگر حاجتت به دست من بود حتما آن را برایت برآورده می کردم. خداوند وحی فرستاد: ای موسی اگر آنقدر سجده کند تا گردنش بیفتد حاجتش را برآورده نمی کنم تا اینکه از آنچه که بد می دارم به آنچه که دوست دارم متحول شود.بَیْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ یَعِظُ أَصْحَابَهُ إِذْ قَامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمِیصَهُ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَى قُلْ لَهُ لاَ تَشُقَّ قَمِیصَکَ وَ لَکِنِ اِشْرَحْ لِی عَنْ قَلْبِکَ ثُمَّ قَالَ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَانْصَرَفَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى لَوْ کَانَتْ حَاجَتُکَ بِیَدِی لَقَضَیْتُهَا لَکَ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ سَجَدَ حَتَّى یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلْتُهُ حَتَّى یَتَحَوَّلَ عَمَّا أَکْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ . (کافی ج ۸ ح ۹۸)

و دروایت دیگری آمده موسی بر شخصی عبور میکرد و دید حال بدی دارد .. موسی دلش سوخت و به خدا عرضه داشت ؛ این بنده توست که شدید گریان است ! خطاب آمد : اگر همچنان گریان باشد که باعث مرگش هم شود تا وقتی که دنیا در دل او جای دارد پاسخی نخواهد شنید !وَ مَرَّ مُوسَى بِرَجُلٍ وَ هُوَ یَبْکِی وَ رَجَعَ وَ هُوَ یَبْکِی فَقَالَ یَا رَبِّ عَبْدُکَ یَبْکِی مِنْ مَخَافَتِکَ فَقَالَ یَا اِبْنَ عِمْرَانَ لَوْ نَزَلَ دِمَاغُهُ مَعَ دُمُوعِ عَیْنَیْهِ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ حَتَّى تَسْقُطَا لَمْ أَغْفِرْ لَهُ وَ هُوَ یُحِبُّ اَلدُّنْیَا.(مجموعه ورام)در حدیث دیگری از قول امام زین العابدین(ع) منقول است که موسی در طول یک هفته دید فردی به شدت ناله و دعا و تضرع دارد ! موسی از خدای متعال خواست پاسخ به این بنده اش دهد ؟ خدا به موسی فرمود : اگر این فرد همچنان ناله کند و شدت تضرع زبانش بند آید ، مورد قبول نیست مگر اینکه از آن راهی که به او نشان داده ام به من مراجعه کند.مرّ موسی بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ یَدْعُو اَللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِی حَاجَتِهِ فَبَاتَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ رَافِعٌ یَدَیْهِ إِلَیْکَ یَسْأَلُکَ حَاجَتَهُ وَ یَسْأَلُکَ اَلْمَغْفِرَهَ مُنْذُ سَبْعَهِ أَیَّامٍ لاَ تَسْتَجِیبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَى لَوْ دَعَانِی حَتَّى یَسْقُطَ یَدَاهُ أَوْ یَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اِسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى یَأْتِیَنِی مِنَ اَلْبَابِ اَلَّذِی أَمَرْتُهُ . (المحاسن / ۲۲۴)

درباره حالات موسی

آنچه در مقطع نخست برای “موسوی مشرَبان” که پیروان معنوی موسای کلیم هستند ضرورت دارد ، شناسائی حالات حضرت موسی است تا بتواند او را الگو قرار داده و نهایتا از برکاتی که خدا نصیب آن پیامبر بزرگ نمود ، بهره ای داشته باشند.

۱) موسی اهل خلوت و مناجات است .در بسیاری از روایات که گفتگوی او با خدا را ترسیم نموده حاکی از “ذکر و خلوت او با خدا را دارد.او چنان مشتاق لقاءالله است که طبق نقل قرآن از خدا طلب شهود دارد :”رب ارنی انظر الیک” . (اعراف/۱۴۳)گرچه برخی مفسرین این طلب را به طلب قوم موسی معنا کرده اند ، اما چنین نیست و به ظاهر آیه و تصریح محقق طوسی و علامه حلی ، این طلب و درخواست خودِ موسی است. (تجرید الاعتقاد /۲۹۷)این روایت را ملاحظه کنید ؛عن أبی حمزه الثمالی، عن أبی جعفر، علیه السّلام، قال: مکتوب فی التّوراه الّتی لم تغیّر أن موسی سأل ربّه فقال: یا ربّ، أ قریب أنت منّی فأناجیک، أم بعید فأنادیک؟ فأوحی الله عزّ و جلّ إلیه، یا موسی، أنا جلیس من ذکرنی. فقال موسی، فمن فی سترک یوم لا ستر إلّا سترک؟ فقال: الّذین یذکروننی فأذکرهم و یتحابّون فیّ فأحبّهم، فأولئک الّذین إذا أردت أن أصیب أهل الأرض بسوء، ذکرتهم فدفعت عنهم بهم.‌‎ترجمه «ابو حمزه ثمالی حدیث کند از حضرت باقر، علیه السلام، که فرمود نوشته شده است در توراتی که تغییر ننموده: همانا موسی سؤال کرد پروردگار خود را، پس گفت: «ای پروردگار من، آیا نزدیکی تو به من تا مناجات کنم تو را، یا دوری تا صدا زنم تو را؟» پس وحی کرد خدای عزّ و جلّ به سوی او: «ای موسی، من همنشین کسی هستم که یاد کند مرا.» پس [سؤال ] کرد موسی: «کیست در پناه تو روزی که پناهی نیست مگر پناه تو؟» فرمود: «آنها که یاد می کنند مرا، پس من یاد می کنم آنها را، و با هم دوستی می کنند در راه من، پس دوست دارم آنها را. این ها آنان اند که وقتی بخواهم به اهل زمین بدی رسانم، یاد آنها کنم، پس رفع کنم آن را از آنان به واسطه آنها.»‏(کافی۴۹۶/۲)امام راحل این حدیث را در کتاب اربعین حدیث خود در حدیث ۱۸ قرار داده و آن را شرح فرموده .موسوی مشرَبان اهل مناجات و درخواست لقاء الله و شهود اسماء و صفات الهیه هستند.امام جعفر صادق (ع) فرمود:هنگامی که حضرت موسی با خداوند مناجات می کرد، خداوند فرمود: ای فرزند عمران، دروغ می گوید کسی که خیال می کند مرا دوست دارد وقتی که شب شد می خوابد. زیرا نباید هر دوستداری خلوت کردن با حبیب را هم دوست بدارد؟ای فرزند عمران، من از وضع دوستدارانم آگاهم که وقتی شب تاریک می شود، چشمان آنها در قلبشان جا می گیرد و عذاب من در جلو چشمانشان مجسم می شود. مرا مانند این که می بیند مورد خطاب قرار می دهند و با من مثل این که مرا در آنجا حاضر می بیند حرف می زنند.ای فرزند عمران، قلبت را برای من خاشع کن و با اعضای بدنت به من خضوع نما و از چشمانت اشک بریز و مرا در تاریکیهای شب بخوان. زیرا در آن صورت تو مرا به خود نزدیک می یابی که دعاهایت را اجابت می کنمقَالَ: یا ابْنَ عِمْرَانَ کذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیلُ نَامَ عَنِّی، أَ لَیسَ کلُّ مُحِبٍّ یحِبُّ خَلْوَهَ حَبِیبِهِ؟ هَا أَنَا ذَا یا ابْنَ عِمْرَانَ، مُطَّلِعٌ عَلَی أَحِبَّائِی إِذَا جَنَّهُمُ اللَّیلُ حَوَّلْتُ أَبْصَارَهُمْ فِی قُلُوبِهِمْ وَ مَثَّلْتُ عُقُوبَتِی بَینَ أَعْینِهِمْ یخَاطِبُونِّی عَنِ الْمُشَاهَدَهِ وَ یکلِّمُونِّی عَنِ الْحُضُورِ یا ابْنَ عِمْرَانَ، هَبْ لِی مِنْ قَلْبِک الْخُشُوعَ، وَ مِنْ بَدَنِک الْخُضُوعَ، وَ مِنْ عَینَیک الدُّمُوعَ، وَ ادْعُنِی فِی ظُلَمِ اللَّیلِ، فَإِنَّک تَجِدُنِی قَرِیباً مُجِیباً. (شیخ حرالعاملی ؛الجواهر السنیه / ۵۰)

همه این مقامات موسی در یک آیه قرآن جمع است که خدا در توصیف موسی فرمود : “او مخلَص است.”“وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسی‌ إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا”(مریم /۵۱)نه فقط عبادات بلکه همه هستی خود را برای خدا قرار داد.

۲) حساسیت موسی در مورد خدا و بندگان مظلوم خداموسی وقتی از عبادت چهل روزه خود در طور بازگشت با صحنه مشرک شدن بنی اسرائیل مواجه شد! این پیامبر خدا آنچنان بر خدا و توحید غیرتی بود که از شدت ناراحتی ، الواح از دستش افتاد! شاهد دیگری که در قرآن داریم جریان قتل قبطی است .که خلاصه اش چنین است که موسب وقتی واردمصر شد و دید دو نفر همدیگر را می‌زنند، یکی از آنها از بنی‌اسرائیل، و دیگری «قبطی»، یعنی از فرعونیان بود، در همین هنگام بنی‌اسرائیل از موسی استمداد نمودوموسی به یاری مظلوم شتافت ومشتی زد و ان مرد افتاد و مرد.“فلن اکون ظهیرا للمجرمین” (قصص/۱۷)مجرم را در مصر به سزای عملش رساند .

۳) موسی بسیار متواضع و با محبت استدعای مهم موسی این بود خدایا سینه ای گشاده به من کرامت کن . “رب اشرح لی صدری .. (طه /۲۵)آنانکه دارای توسعه وجودی و اخلاقی هستند به این سادگی دست از تواضع و محبت بر نمیدارند.امام صادق (ع)فرمودند: خداوند به موسی بن عمران وحی فرمود: ای موسی! آیا می دانی چرا از میان آفریدگانم تو را برگزیدم و برای [شنیدن] سخنم تو را انتخاب کردم؟ عرض کرد: نه، ای پروردگار! خداوند به او وحی فرمود: من به زمین نگریستم و در روی آن کسی را نیافتم که در برابر من متواضع تر از تو باشد. حضرت موسی با شنیدن این سخن به سجده افتادند و گونه های خود را از روی ذلّت و خواری در پیشگاه خداوند به خاک مالیدند. خدا به ایشان وحی کرد که: سرت را بلند کن موسی و دستت را بر جای سجده بکش و با آن صورت و قسمت های مختلف بدنت را لمس کن که امان از هر بیماری، درد و آفت و آسیبی است ؛أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ أَتَدْرِی یَا مُوسَی، لِمَ انْتَجَبْتُکَ مِنْ خَلْقِی، وَ اصْطَفَیْتُکَ لِکَلَامِی فَقَالَ لَا یَا رَبِّ، فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ إِنِّی اطَّلَعْتُ إِلَی الْأَرْضِ فَلَمْ أَجِدْ عَلَیْهَا أَشَدَّ تَوَاضُعاً لِی مِنْکَ، فَخَرَّ مُوسَی سَاجِداً وَ عَفَّرَ خَدَّیْهِ فِی التُّرَابِ تَذَلُّلًا مِنْهُ لِرَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُوسَی وَ أَمِرَّ یَدَکَ عَلَی مَوْضِعِ سُجُودِکَ وَ امْسَحْ بِهَا وَجْهَکَ وَ مَا نَالَتْهُ مِنْ بَدَنِکَ فَإِنَّهُ أَمَانٌ مِنْ کُلِّ سُقْمٍ وَ دَاءٍ وَ آفَهٍ وَ عَاهَهٍ. (امالی طوسی، ص ۱۶۵)

در حدیث است که خداوند به حضرت موسی -ع- وحی کرد این بار که به مناجات آمدی، کسی که تو از او بهتر هستی را با خودت بیاور. حضرت موسی هر چه در میان مردم گشت کسی را نیافت که بتواند بگوید من از او بهتر و بالاتر هستم. به سراغ حیوانات رفت، سگی را دید، برای امتثال امر خداوند آن سگ را با خود به سوی کوه طور برد. در راه با خود گفت از کجا که من بر این سگ شرف داشته باشم؟ لذا او را رها کرد و با دست خالی به کوه طور آمد. خداوند فرمود: مگر من امر نکردم که کسی را که از او بهتری با خودت بیاور؟ حضرت موسی عرض کرد: هر چه تفحص کردم، موجودی را که از او بهتر باشم نیافتم. خداوند فرمود: که به عزت و جلالم قسم که اگر کسی را با خودت می‌آوردی تو را از نبوت خلع می‌کردم.أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَوْحَی إِلَی مُوسَی‌ (ع) إِذَا جِئْتَ لِلْمُنَاجَاهِ فَاصْحَبْ مَعَکَ مَنْ تَکُونُ خَیْراً مِنْهُ- فَجَعَلَ مُوسَی‌ لَا یَعْرِضُ أَحَداً إِلَّا وَ هُوَ لَا یَجْتَرِئُ‌ أَنْ یَقُولَ إِنِّی خَیْرٌ مِنْهُ فَنَزَلَ عَنِ النَّاسِ وَ شَرَعَ فِی أَصْنَافِ الْحَیَوَانَاتِ حَتَّی مَرَّ بِکَلْبٍ‌ أَجْرَبَ فَقَالَ أَصْحَبُ هَذَا فَجَعَلَ فِی عُنُقِهِ حَبْلًا ثُمَّ جَرَّ بِهِ فَلَمَّا کَانَ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ شَمَّرَ الْکَلْبَ‌ مِنَ الْحَبْلِ وَ أَرْسَلَهُ فَلَمَّا جَاءَ إِلَی مُنَاجَاهِ الرَّبِّ سُبْحَانَهُ قَالَ یَا مُوسَی أَیْنَ مَا أَمَرْتُکَ بِهِ قَالَ یَا رَبِّ لَمْ أَجِدْهُ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَوْ أَتَیْتَنِی بِأَحَدٍ لَمَحَوْتُکَ مِنْ دِیوَانِ النُّبُوَّهِ. (عدهالداعی و نجاح الساعی، ص ۲۱۸)

مهمترین ثمره ی موسوی مشرَب شدن

مهمترین ثمره موسوی مشرَب شدن ؛ شنیدن کلام خدا از دل است . و این «نمی» از مقام کلیم اللهی است که خدا به موسی عنایت نمود .واقعا در خور توجه است که اگر کسی بتواند این اوصاف سه گانه حضرت موسی و نیز حالات معنوی حضرت موسی را در خود پیاده کند و به تعبیر عارفان موسوی مشرَبی شود ، و سپس میهمان شنیدن کلام خدا را از درون دل پاکش شود .این ادعای من نیست بلکه سخن حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه خطبه ۲۲۲ است که فرمود : « در هر دوره‌ای افرادی وجود دارند که در فکر و درون خود ، با خدای خود حرف می‌زنند و از او سخن می‌شنوند ، خدا در فکر و عقلشان با آنها حرف‌ می‌زند و در حالی که خدا را می‌خوانند و استغفار می‌کنند و غرق در استغفارند ، نسیم آمرزش را در درون خود احساس می‌کنند. ؛ و ما برح لله عزت الاؤه فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم‌ فی فکرهم ، و کلمهم فی ذات عقولهم ، یتنسمون‌ بدعائه روح التجاوز »

ایام خلوت موسی با خدا

به ایام پرفیض مناجات موسی (ع) که همان دهه اول ذیحجه میباشد ، ارج نهیم و مورد توجه و عبادت قرار دهیم. تا آنچه را که در پایان این ده شب به موسی دادند ، “نَمی” از آن را به ما نیز بچشانند.اضافه بر آن برکات که از مناجات و مقام موسی در این شبها نازل است ، خود این ماه ذیحجه است که به تعبیر مرحوم عارف ملکی تبریزی ؛ برخی از روزهایش از روزهای ماه مبارک بالاتر است مانند روز عرفه و روز عید قربان و نیز روز عید غدیر .اگر دوست داریم راهی به کلام و سخن گفتن با خدا داشته باشیم ، و نیز پاسخی از آن ناحیه مقدسه ، داشته باشیم ، راه این است؛ از حالات توحیدی و عرفانی جناب موسی (ع) و عباداتش ، و دعا و مناجات و خلوص او درس گرفته و الگو برداری کنیم .تاریخ مصرف آن برکات عرفانی و فیوضات ربانی نگذشته ، چرا که در مورد این روزها و خصوصا این شبها خدا امر فرمود که مشغول یاد خدا باشیم.

اذکروا الله فی ایام معدودات

و پیامبرش در مورد ایام این دهه فرمود : رشد و تعالی معنویی که در این ده روز حاصل میشود بی نظیر است و اجری که بر اعمال صالح قرار داده شده بسیار بزرگ است.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

لینک کوتاه خبر : https://fa.shafaqna.com/?p=1184496

  • برچسب ها
  • حجت الاسلام هادی سروش
  • حضور موسی در طور سینا
  • طور سینا
  • ماه ذیحجه
  • موسوی مشرَب
  • موسی

خبر مرتبطخبرهای بیشتر از این خبرنگار

شرح مقام «ما رایتُ الا جمیلا»: استاد هادی سروش

پاسخ حجت الاسلام هادی سروش به نقد دیدگاه های علامه حسن زاده آملی

در عشق به پیامبر(ص) رحمت؛ حَنانه شویم! نوشتاری از حجت الاسلام هادی سروش

ارادتِ تفکرآفرین و طوفانِ بحران آفرین/ نوشتاری از هادی سروش

امام هادی (ع) و درسِ زندگی و سیاست ورزی

ارزشمندیِ ملاقات پاپ با آیت الله سیستانی/ نوشتاری از هادی سروش

حجت الاسلام هادی سروش: با صبر کسی بازی نکنیم!

امام باقر(ع) و حس مسئولیت و شرمندگی ما / یادداشتی از هادی سروش

هادی سروش: آیت الله مطهری با جمود و تحجر شهید شد

نوروز مهربانی و همدلی/ هادی سروش: قناعت پیشه کنیم و سخاوتمندانه در خدمت اقوام و دوستان ضعیف باشیم

«الجواد ، جواد فی کل حالاته»/ یادداشتی از هادی سروش

Shafaqna | Shia News Association

«الجواد ، جواد فی کل حالاته»/ یادداشتی از هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری به مناسبت شهادت جوادالائمه (ع) آورده است: مقامات ملکوتی امامان نباید با پاره ای از سخنان نسنجیده سخنرانان و منبری های بی تدبیر و یا بی سواد دستخوش دست بدست شدن در فضای مجازی و تمسخر گردد!

اولیاء خاص خدا مانند انبیاء و امامان معصوم دارای قدرت ملکوتی هستند. و اصلِ آن در قرآن ثابت شده است. مانند ؛ زنده کردن مُرده ای توسط مسیح (ع) و یا آوردن تخت بلقیس از یمن به فلسطین توسط آصف که از شاگردان معنوی سلیمان (ع) بوده است.

این مقام؛ که از آن به «معجزه و کرامت» نام برده می شود برپایه یک قلب ملکوتی و خالص که به «قرب» نائل آمده، نهاده می شود و از آن به «ولایت تکوینی» نام برده می شود.

معنای ولایت تکوینی؛ قدرتِ تصرّفِ شخص در امور عالَم است.بله در «ولایت تکوینی» امرِ محالی به امر ممکن تبدیل نمی شود، بلکه امر ممکنِ غیر عادی بشکل امر ممکن موجود تحقق پیدا می کند.

«ولایت تکوینی» از اسرار الهیه است و عارفان بر اساس «تجدد امثال»، و فیلسوفانِ مشاء بر اساس «کون و فساد» و صدرالمتالهین ملاصدرا بر اساس «حرکت جوهری» تلاش در برهانی کردنِ آن نموده اند.

اثباتِ قرآنیِ «ولایت تکوینی» برای انبیاء و اهل بیت(ع) از طریق «علم آنها به کتاب» است بدین معنا که هر که علم به کتاب الهی داشته باشد، می تواند به «اذن الله» در امور ممکنِ این عالَم هستی تصرّف داشته باشد.

اساس رسالت و مسئولیت انبیاء و اولیاء (ع) بر مدار هدایت و امامت است. در همین مدار وسیع امامت؛ ولایت تکوینی نیز تعریف شده است.

امام جواد(ع) در میان امامان در سن نوجوانی به امامت رسید و با عرضه گوشه ای از دانش وسیع خود در مناظرات علمی، عالمان و اندیشمندان عصر خود را خیره کرد.

امام جواد(ع) دارای ولایت تکوینی است که این ولایت تکوینی که منتهی به تصرف در عالَم هستی است در زمان حیات ظاهری و بعد از آن جلوه ای از امامت و هدایت و دستگیرِ نیازمندان است.

شیخ مفید نقل می کند؛ حضرت جوادالأئمه(ع) در مسیر بازگشت از بغداد به مدینه بود که هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است.ابن شهرآشوب گوید؛ از شیخ مفید نقل است خود ایشان سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.

در روایت دیگری که علامه مجلسی نقل می کند آمده؛ محمد بن سهل قمی از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام جواد نائل شده. خود او گوید؛ که من در شهر مکه بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد الائمه رسیدم و در نظر داشتم که از آن امام درخواستِ لباسی به عنوان تبرک کنم؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم … و از شهر مدینه بیرون آمدم، در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی در بقچه ای داشت و از اهل کاروان درباره محمد بن سهل قمی می پرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: مولای تو امام جواد این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباس های اعطایی امام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است:محمد بن سهل قمی از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیه السلام او را کفن کردم.

نکته مهم این است کسانیکه دارای مقام «کرامت» هستند و به مرحله «ولایت تکوینی» رسیده اند، پس از مرگ و یا شهادت شان آن کرامات و ولایت تکوینی ادامه دارد و درست این نقطه، نقطه رفع نیازهای ظاهری و مادی و معنوی و معرفتی می باشد.

علامه مجلسی از ابوالوفاء نقل می کند؛ شخصی بوسیله حاکم منطقۀ کرمان دستگیر شد و مدتّی با غل و زنجیر در زندان به سر می برد. با گذشت زمان متوجه شد، توطئۀ کشتن او را طرح ریزی کرده اند، می گوید: نگران شدم که برای نجات و رهایی از این توطئه چه کنم؟ یکی از شب ها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زین العابدین(ع) متوسل شده و رهایی خویش را طلب نمودم. در همان حال، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پیامبر اسلام (ص) را دیدم، که فرمود:[در این موضوع] به من و دخترم فاطمه، و حسن و حسین و… متوسل مشو، بلکه برای طلب رزق و روزی و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد(ع) متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را برمی آورد.

در مورد وفور کرامات و توسعه حضرت جوادالائمه(ع)‌ سخنی نیکو در میان علماء معروف است که ؛ «الجواد ، جواد فی کل حالاته». این سخنی صادقانه و کاملا درست و مجرب است.

امروز متاسفانه «ولایت تکوینی» اهلبیت (سلام الله علیهم) به بهانه پاره ای از سخنان نسنجیده سخنرانان مذهبی و منبری هایی که حکایت از بی تدبیری و یا بی سوادی و یا عدم توانایی در «فصاحت و بلاغت» آنان دارد؛ دستخوش دست بدست شدن برخی کرامات ائمه(ع) در فضای مجازی و تمسخر (معاذالله) شده است!

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

لینک کوتاه خبر : https://fa.shafaqna.com/?p=1595152

  • برچسب ها
  • سالروز شهادت امام جواد (ع)
  • هادی سروش

دوستان ارزشگرا و مواجهه با رخدادهای غیر قابل توجیه  ✍️#هادی_سروش

🔰 دوستان ارزشگرا و مواجهه با رخدادهای غیر قابل توجیه

✍️#هادی_سروش

رخدادهایی در صحنه سیاسی و بین المللی در حال انجام است که چون بارقه امیدِگشایش برای مردم میتواند باشد ، خیر و مثبت است.

اما تحمل و توجیه این رخدادها بر دوستان اصولگرای ارزشگرا به این سادگی ها نیست.
واقعیت این است که به چشم دیده ام که نسل جوان و حق گرای آنان توان عبور از چنین تنگه هایِ سیاسی که به اعتقادات شان گِره خورده را ندارند!
علت این سنگینی که بر فکر آنان چیره شده این است که جوانِ اصولگرایی که روحیه انقلابی را با انصاف توامان دارد مشاهده میکند که درصد ضعیف تری از این رخدادها در گذشته توسط رقیب سیاسی شان پی گیری میشد تا حال مردمی که شرکت ۷۰ درصدی -ونه زیر۵۰درصدی- در انتخابات را داشتند خوب شود اما با تنش های رسانه ای و میدانی افراطیتون روبرو بود و باعث تحمیل هزینه های غیرقابل جبرانی بر مردم میشد ولی امروز همان را سرسلسله جناح خود انجام میدهند!

آنچه امروز انجام میشود طبق اخبار رسمی و غیر رسمی مانند ؛
مذاکره مستقیم با آمریکا در عمان ،
توافق با آژانس،
برداشتن تابلو شهید شیخ نمر،
بازگشایی سفارت عربستان،
هماهنگی عدم انجام نشست مطبوعاتی وزراء خارجه عربستان و ایران زیر عکس شهید حاج قاسم،
کنسرت با حضور بانوان کم حجاب و یا بی حجاب در تالار وزارت کشور،
و افزایش بی‌حجابی در خیابان‌ها و موارد دیگر ..
این رخدادها قهرا نظام اعتقادی این دسته از دوستان را بهم ریخته و بیشتر خواهد ریخت!

نکته مهم اینجاست ؛ تکرار چنین رخدادهای سیاسی که روزی "ذنب لایغفر" بود و امروز با ادعای تغییر ماهوی آن به افکار هواداران تحمیل میشودو اجازه تجمع صنفی و یا کفن پوشی داده نمیشود!

گذر زمان به دوستان اصولگرائی که داعیه ارزشگرائی -ونه جناحی- دارند درس مهمی میدهد که چسباندن امور سیاسی و جناحی به "دین و ارزشها" بی مورد بوده است و احیانا هزینه غیرقابل بازگشتی را متحمل شده اند.

امروز به حکم "عقل سیاسی" موظف به دو برنامه هستیم؛
اولاً ؛ باید سلائق سیاسی را از ادعاهای مستند به دین و ارزشگرائی جدا کرد و هر ادعای ارزشگرایانه را محک زده و خود را خرج آنان نکرده و این فرمایش امام خمینی را بجان خرید که گفت؛ "این را از گوش مان بیرون کنیم که دعواها برای خدا و مصالح اسلام است.."
و ثانیاً ؛ مسیر حرکت را بر اساس معیارهای منطبق بر "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد" باور داشت. یعنی دریک کلمه ؛ به خواسته مردم باید احترام گذاشت، والبته که هر کسی که به خواسته های مردم نزدیکتر است مقبولیت ومشروعیت بیشتری خواهدداشت.

https://t.me/soroushmarefat

استفاده از ادبیات شکستن گردن شهروندان خارج از حوزه دفاع از اسلام است!  یادداشتی از: هادی سروش

Englishالعربیه

پایگاه اطلاع رسانی وخبری جماران

شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۳۸:۴۷

نمایش همه بخش ها

  • خانه>
  • فقه و حقوق >
  • اخلاق و عرفان
  • کدخبر: 1597823
  • نسخه چاپی
  • ۱۴۰۲/۰۳/۲۷ ۰۸:۱۳:۴۷

یادداشتپایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت/

استفاده از ادبیات شکستن گردن شهروندان خارج از حوزه دفاع از اسلام است!

یادداشتی از: هادی سروش

 استفاده از ادبیات شکستن گردن شهروندان خارج از حوزه دفاع از اسلام است!

پایگاه خبری جماران، در این روز تصویری دست بدست می‌شود که صریحا فرمانده انتظامی می‌گوید : "اگر کسی ناهنجاری کرد، به حکم قانون گردنش را بشکنید؛ پاسخش هم با من!"

در این یادداشت، وارد این بحث حقوقی نمی‌شوم که به کدامین ماده قانون می‌توان گردن شهروندی که هنجارشکن باشد را شکست؟! اصلا مگر ضابط می‌تواند گردن بشکند؟!

عنایت کنید؛ گرچه برخی فقیهان و فیلسوفان نفی حکومت دینی در عصر غیبت را باور دارند ، ولی بسیاری از اندیشمندان دینی در فقه و فلسفه وجود "حکومت" را بر اساس خاستگاه دین و عقل تثبیت کرده اند و حکومت باید برهمان معیار مشخص دین و عقل شکل گرفته و اداره شود.

امام خمینی با تمسک به دلیل عقلی و علامه طباطبائی براساس قرآن حکومت دینی را مورد استدلال قرار داده است.

علامه طباطبائی با استناد به قرآن؛ برقراری حکومت را اثبات می‌کند، در آیه ۱۴۴ آل عمران آمده : "محمد، جز فرستاده‌اى که پیش از او [هم‌] پیامبرانى [آمده و] گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمى‌گردید؟ و هر کس از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانى به خدا نمى‌رساند.. / وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ.."

علامه طباطبائی می‌گوید : "کارهای اجتماعی و لزوم حکومت و ولایت در ادامه جهاد و دفاع از حوزه اسلام است."

خروجی کلام آن بزرگ مرد اندیشه های عقلی و تفکر دینی این است که حکومت دینی باید طوری باشد که در ادامه حکومت پیامبر رحمت (ص) باشد و اگر در رفتار با مردم تفاوت جدی دیده شود آن حکومت در ادامه حکومت و ولایت نیست!

در منابع دینی در باب حکومت و ولایت سخنی که تجویز "تهدید به شکستنِ گردن" کند ، گزارش نشده است تا مامور یک حکومت دینی از چنین ادبیاتِ خشنی استفاده کند! در صدر اسلام ، تک نمونه ای پیش آمد؛ رفتار زشت و خودسرانه و مملو از هوی و هوس خالد بن ولید با برخی قبائل بود که سخت مورد تبری رسول الله (ص) با صدای بلند قرار گرفت و پیامبر خدا بعد از منزوی کردن او ، به جبران تمام خسارات وارده توسط امام علی(ع) اقدام نمود.

دو نکته یادمان باشد ؛

اول؛ در نهج البلاغه؛ "هنجار شکن به عنوان یک شخصیتی معرفی شده که احتیاج به رسیدگی مداراگونه دارد" .

و دوم؛ امام صادق (ع) فرمود: "حکومت داری بنی امیه بر شمشیر، خشونت و ستم بود، و حکومت داری ما بر رفق، مدارا، ملایمت، نرمی، الفت، پیوند، وقار، متانت، تقیه، روش نیکو و کار و تلاش است."

در پایان اجازه دهید شگفتی خود را از جمله ای از بنیانگذار جمهوری اسلامی مخفی نکنم که امام خمینی از تعدی های به شهروندان اظهار "خستگی" کرده و تصریح میکند ؛ "به اسم پاسدار هرکه هرکاری دلش می خواهد می کند،.. این یک خطر بزرگی است که برای اسلام در زمان ما پیش آمده، و شاید خطرش بیشتر از خطری باشد که اسلام از رژیم سابق داشت."

اخبار مرتبط

واکاوی مطالبات امام خمینی از روحانیت

بسته شدن درب مساجد را در این علل بجوئید!

هادی سروش: امام صادق درس ادب داده و جامعه از شاگردان مکتب امام صادق توقع ادب درمواجهه با مردم و دگراندیشان را دارد/ سخن بی ادبانه از تریبون‌ها، جامعه را به بی ادبی سوق می‌دهد/امام خمینی به‌خوبی این خطر را شناسایی کرد و در موارد متعدد به روحانیت گوشزد نمود

نفوذِ فرصت طلبانِ بظاهر انقلابی و خطر فروپاشی جامعه

ریشه "فقه گریزی" در برداشتهای فقهیِ غیرقابل انعطاف و غیر اخلاقی است!

استفاده ازادبیات شکستن گردن شهروندان خارج از حوزه دفاع از اسلام است!

🔰 استفاده ازادبیات شکستن گردن شهروندان خارج از حوزه دفاع از اسلام است!

✍️هادی سروش



🔴در این روز تصویری دست بدست میشود که صریحا فرمانده انتظامی میگوید : "اگر کسی ناهنجاری کرد، به حکم قانون گردنش را بشکنید؛ پاسخش هم با من!"

🔻در این یادداشت ، وارد این بحث حقوقی نمیشوم که به کدامین ماده قانون میتوان گردن شهروندی که هنجارشکن باشد را شکست؟! اصلا مگر ضابط میتواند گردن بشکند؟!

🔸عنایت کنید ؛ گرچه برخی فقیهان و فیلسوفان نفی حکومت دینی در عصر غیبت را باور دارند ، ولی بسیاری از اندیشمندان دینی در فقه و فلسفه وجود "حکومت" را بر اساس خاستگاه دین و عقل تثبیت کرده اند و حکومت باید برهمان معیار مشخص دین و عقل شکل گرفته و اداره شود.

🔸 امام خمینی با تمسک به دلیل عقلی و علامه طباطبائی براساس قرآن حکومت دینی را مورد استدلال قرار داده است.

🔸علامه طباطبائی با استناد به قرآن؛ برقراری حکومت را اثبات میکند، در آیه ۱۴۴ آل عمران آمده : "محمد، جز فرستاده‌اى كه پيش از او [هم‌] پيامبرانى [آمده و] گذشتند، نيست. آيا اگر او بميرد يا كشته شود، از عقيده خود برمى‌گرديد؟ و هر كس از عقيده خود بازگردد، هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‌رساند.. / وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ.."
علامه طباطبائی میگوید : "کارهای اجتماعی و لزوم حکومت و ولایت در ادامه جهاد و دفاع از حوزه اسلام است."

🔸خروجی کلام آن بزرگ مرد اندیشه های عقلی و تفکر دینی این است که حکومت دینی باید طوری باشد که در ادامه حکومت پیامبر رحمت (ص) باشد و اگر در رفتار با مردم تفاوت جدی دیده شود آن حکومت در ادامه حکومت و ولایت نیست!

🔸در منابع دینی در باب حکومت و ولایت سخنی که تجویز "تهدید به شکستنِ گردن" کند ، گزارش نشده است تا مامور یک حکومت دینی از چنین ادبیاتِ خشنی استفاده کند! در صدر اسلام ، تک نمونه ای پیش آمد؛ رفتار زشت و خودسرانه و مملو از هوی و هوس خالد بن ولید با برخی قبائل بود که سخت مورد تبری رسول الله (ص) با صدای بلند قرار گرفت و پیامبر خدا بعد از منزوی کردن او ، به جبران تمام خسارات وارده، توسط امام علی(ع) اقدام نمود.

🔻دو نکته یادمان باشد ؛
اول؛ در نهج البلاغه؛ "هنجار شکن به عنوان یک شخصیتی معرفی شده که احتیاج به رسیدگی مداراگونه دارد" .

و دوم؛ امام صادق (ع) فرمود: "حکومت داری بنی امیه بر شمشیر، خشونت و ستم بود، و حکومت داری ما بر رفق، مدارا، ملایمت، نرمی، الفت، پیوند، وقار، متانت، تقیه، روش نیکو و کار و تلاش است."

🔹در پایان اجازه دهید شگفتی خود را از جمله ای از بنیانگذار جمهوری اسلامی مخفی نکنم که امام خمینی از تعدی های به شهروندان اظهار "خستگی" کرده و تصریح میکند ؛ "به اسم پاسدار هرکه هرکاری دلش می خواهد می کند،.. این یک خطر بزرگی است که برای اسلام در زمان ما پیش آمده، و شاید خطرش بیشتر از خطری باشد که اسلام از رژیم سابق داشت."

🆔https://t.me/soroushmarefat

قدردانی

هو الرحمن و الرحیم

۲۳ خرداد به یاد و نام و احترام همسرم ؛

پیامبر در یکی از سفرها به اعراب بیابان نشینی رسید که مسلمان بودند. در میان آنها زنی، بچه اش را به کمر بسته بود و نان می پخت. او وقتی پیامبر را شناخت، به او گفت: مدتهاست سوالی ذهن من را درگیر کرده؛ اینکه آیا خدا مهربانتر است یا من؟ پیامبر گفت: یقینا خدایی که ارحم الراحمین است. زن گفت: من که مادر این کودکم، هنگام نان پختن دلم می لرزد که مبادا اندکی گرمای آتش، فرزندم را بیازارد؛ اما خداوند ارحم الراحمین چطور ما را در آتش خواهد سوزاند؟سوال عجیبی بود. پیامبر ابتدا سکوت کرد و سپس گریست و به زن گفت: من نمی توانم به سوال تو پاسخ بدهم اما مطمئن باش که خداوند فقط کافران را می سوزاند.

خدایا در سومین سالی که همسرم فاطمه خانم حق بین ؛ مادر دو فرزند خوبم -محمدجواد و محمدصدرا- بظاهر از ما جدا و در جوار رحمت توست -انشاءالله- ؛ من هر چه فکر میکنم جز خوبی و اخلاق از همسرم چیزی به یاد ندارم ، دعای عاجزانه ام از درگاهت ؛ رحمت توست برای او ، و رحمت تو برای من و دو فرزندش ، و رحمت تو برای همه ارواح و رحمت تو برای تمامیِ بشریت ... یا ارحم الراحمین .

#هادی_سروش

https://www.instagram.com/p/Ctaa-G_O8W9/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

پژوهشی درباره اسرار و برکات زیارت حضرت رضا(ع) نوشتاری از هادی سروش

پژوهشی درباره اسرار و برکات زیارت حضرت رضا(ع) نوشتاری از هادی سروش

شفقنا – استادهادی سروش در مطلبی با عنوان «پژوهشی درباره اسرار و برکات زیارت حضرت رضا(ع) » آورده است:

زیارت بمعنای دیدار با یک شخصیت ارزنده است . لطیفه ای که در لغت زیارت آمده این است که زیارت ؛نیل به یک نقطه بلند و بهرمند شدن از آن می باشد.

✅️اقسام زیارت

زیارت بر سه نیت جازم شکل می گیرد:

۱ – زیارت تشریفاتی ؛مثل حضور در مزاری و تقدیم گل یا سکوت سالانه ، این نوع زیارت مرسوم ترین ارتباطی است که انسانها با تنوع نگاههای مذهبی شان انجام می دهند .این نوع زیارت بهره ای برای زیارت شونده و زیارت کننده بیش از احترام به یک شخصیت ندارد.

۲ – زیارت رحمت و مغفرت؛در این نوع زیارت ، زیارت کننده می رود در کنار مزار یک عزیزی تا با دعا و ثنایش طلب رحمت بر متوفایی داشته باشد.برای ترغیب به این نوع زیارت ، روایات متعدده داریم که حاکی از استحباب آن را رسانده و از آن به “زیارت اهل قبور” نام برده می شود.در این زیارت ؛ بهترین ذکر و دعا ، قرائت سوره حمد و یازده مرتبه سوره توحید و نیز هفت مرتبه سوره قدر است.(ر.ک:وسائل الشیعه)

۳ – زیارت اولیاء؛در این قسم ؛ زائر در زیارت ولی خدا بوده و با طی چهارمرحله به فیوضات مهمی خواهد رسید :

مرحله اول :“ارتباط” از درون ضمیر و روح ، با آن ولی خدا است.

و مرحله دوم :ابلاغ سلام است . و ادب اقتضا میکند برای این ابلاغ از سلام بر همه ی اولیاء الهی شروع شود. لذاست که در زیارت ها از سلام بر آدم و نوح و ابراهیم و.. شروع می شود ، تا یک سلام کاملی شکل گیرد.

و مرحله سوم ؛تمجید گوئی است ، در ثناگوئی نه تنها انسان زائر متوجه آن حرم و صاحبش می باشد بلکه ، جهت و زوایه یِ همه ی ثناء و تمجید گوئی را ، به علت العلل فیوضات و “رب الارباب” عالَم ، متصل می کند و در واقع در کنار حرم یک امام (ع) سخن از خدا و ثناء او می کند.

و درمرحله پایانی زیارت ؛ بهره بری از زیارت است .در اینجاست که زائر ؛ می چشد که بر همه ی خواسته های مادی و معنوی مورد نیازش، با قلم اجابت ، از او پذیرائی نموده اند.

مهم این قسم زیارت است که با معنای واژه “زیارت” ، منطبق است ؛ که نیل به یک نقطه بلند می باشد.

خانه و یا حرم معصومینامام باقر (ع) تشریف آورد، گروهى از اهل خراسان و دیگران اطراف حضرت بودند.امام باقر به آن مرد فرمود: تو کیستى؟گفت: من قتاده بن دعامه از اهل بصره هستم.فرمود: تو فقیه اهل بصره هستى؟عرض کرد: آرى.امام فرمود: واى بر تو قتاده! خداى جل و عز گروهى از خلق را آفرید، و آنها را براى دیگران حجت و سرپرست کرد، آنها در زمین خدا اوتادند، اقامه کننده امر خدا و منتخبین علم خدایند، پیش از آفریدن خلق آنها را برگزیده و سایه ‏هایى از سمت یمین عرش خویش قرار داده است .قتاده مقدار زیادى ساکت ماند، بعد گفت: اصلحک الله به خدا قسم، من روبروى فقها و ابن عباس نشسته‏ ام ولى هیچ وقت قلبم آن مقدار مضطرب نشده که اکنون مضطرب است.امام فرمود: و یحک! مى ‏دانى الان در کجا هستى؟ تو الان روبروى «بیوت اذن الله ان ترفع و یذکرفیها اسمه…» نشسته‏ اى، تو آنجایى و ما آنهاییم.آنگاه قتاده اعتراف میکند که تو راست می گویی. این خانه ها تنها سنگ و گل نیستند، بلکه از چنین عظمتی بهرهمند هستند، “والله ما هی بیوت حجاره و لاطین” . (کنزالدقائق۳۱۷/۹ از کافی۲۵۶/۶)

✅️سّر زیارت و آن همه سفارش

مهم در زیارت سّر آن است و سّر زیارت اظهار “وفاداری” است. بدین معنا که به حضرات معصومین عرض می کنیم ؛ به محضرتان آمده ام تا تمام قوا و توانائی خود در خدمت خود قرار دهم…عَنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ نَظَرَ إِلَى النَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْکَعْبَهِ فَقَالَ هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیَّهِ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یَعْرض علینا نصرتهم..

✅️عارفا بحقه

یکی از عناصر مهم در زیارت “معرفت” است که از آن تعبیر به “عارفا بحقه” می شود.

بیان امام صادق(ع) چنین است :یُقْتَلُ حَفَدَتِی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِی مَدِینَهٍ یُقَالُ لَهَا طُوسُ، مَنْ زَارَهُ الیها عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِیَدِی یَوْمَ الْقِیمَهِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّهَ وَ انَّ کان مِنْ أَهْلِ الکبائر قِیلَ لَهُ: جَعَلْتُ فداک وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ: تَعْلَمَ أَنَّهُ مُفْتَرَضَ الطَّاعَهِ، غَرِیبُ شَهِیدُ،…… راوی گفت: فدایت شوم، شناخت حق او را به چیست؟ فرمود: این که بدانی او (امامی است که) پیروی از او واجب است. او غریب است و شهید؛ کسی که او را “عارفا بحقه”، زیارت کند، خدا پاداش هفتاد شهید از شهدای راستین در رکاب رسول خدا (ص) را به او عطا می‏فرماید. (اثبات الهداه۲۳۳/۳)

در این بیان در تبیین معنای “عارفابحقه” به دو حقیقت مهم اشارت شده ؛یکی، آگاهی و شناخت امام و امامت که در علم کلام و عرفان بصورت کارشناسانه و فوق کارشناسانه مطرح است . در این بخش امامت مطرح است و نه شخص امام.اما در بخش دوم در کلام امام صادق؛ شناخت زمان هرامام(ع)وشناخت دشمن او و آگاهی از روندزندگی سخت ومبارزات آن امام می باشد.و پرواضح است که “عارفابحقه” که سخن از “معرفت” است ، از زمین تا آسمان دارای درجات است

✅️فضیلت زیارت امام رضا

فیض کاشانی گوید؛ زیارت امام حسین و امام رضا در میان زیارت همه ائمه (ع) دارای فضلیت خاص است(الشافی/۱۲۱۳)

نمونه ای از روایات ؛از پیامبراعظم (ص)رسیده که فرمود:سَتُدْفَنُ بَضْعَهُ مِنِّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مکروب الَّا نَفَّسَ اللَّهُ کربته وَ لَا مُذْنِبُ الَّا غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُپاره‏ای از تن من در سرزمین خراسان دفن می‏شود که هیچ گرفتاری او را زیارت نمی‏ کند، جز این که خداوند پریشانی را از او می‏ زداید و هیچ گنهکاری به زیارت او نائل نمی ‏شود، مگر آن که خداوند گناهانش را می ‏آمرزد. (وسائل الشیعه۴۳۷/۱۰از فقیه و عیون)

✅️چرائی اهمیتش؟

احتمال اول ) ؛چه بسا این اهمیت بخاطر این باشد که هر کسی هشت امام راقبول داشته باشد ، حتما دوازده امام را قبول دارد . چون ما در میان شیعیان ، شیعه هفت امامی داریم ، ولی هشت و یا نه امامی و ده امامی نداریم . پس امام رضا (ع) حلقه الوصل است.

احتمال دوم ) ؛دوری مسافت شیعیانی که آن روز در کوفه و مدینه اقامت داشتند تا ایران و حرم رضوی .

احتمال سوم ) ؛شاید بجهت این است با زیارت امام رضا و عرض ارادت و لعن بر دشمنان و قاتلش ، مرز بندی شیعه با عباسیین است که خود را نزدیک به خاندان اهلبیت می دانستند ، نمایان و مشخص می شود.

✅️ چرائی افضلیتش؟

آیا بعد از پذیرش” اهمیت ” زیارت حضرت رضا ، می توان قائل به “افضلیت” زیارت آن امام عزیز بر دیگر امامان و حتی نسبت به حضرت امام حسین (ع) شد ؟

در این جهت دو حدیث داریم :

حدیث اول :عبدالعظیم حسنی گوید:به امام جواد عرض کردم درباره قبر امام حسین و قبر پدر بزرگوار شما در طوس تردید دارم؛ نمی دانم به طوس برای زیارت پدرتان مشرف گردم یا به کربلا روم برای زیارت امام حسین، آن حضرت فرمود:همین جابمان، آن گاه از اتاق بیرون رفت و برگشت در حالی که اشکهایش بر دو گونه اش جاری بود. پس فرمود:زوار أبی‏ عبدالله علیه‏السلام کثیرون، و زوار قبر أبی علیه‏السلام بطوس قلیلون.» (عیون۲۵۶/۲- وسائل۴۴۲/۱۰)

حدیث دوم :قال علی بن مهزیار: قلت لأبی جعفر علیه‏السلام: جعلت فداک زیاره الرضا علیه‏السلام أفضل أم زیاره أبی عبدالله الحسین علیه‏السلام؟ فقال: «زیاره أبی أفضل و ذکل أن أبا عبد الله علیه ‏السلام یزروه کل الناس و أبی لا یزروه الا الخواص من الشیعه.».علی بن مهزیار گوید: به امام جواد عرض کردم: فدایت شوم، زیارت حضرت رضا فضیلت بیشتری دارد یا زیارت ابا عبد الله الحسین ؟ فرمود: «زیارت پدرم فضیلت بیشتری دارد، زیرا ابا عبد الله را همه‏ ی مردم زیارت می‏ کنند، ولی پدرم را جز شیعیان برگزیده زیارت نمی‏ کنند.»(الکافی۵۸۴/۶)

راه حل دو چیز است :

راه اول ؛حفظ ظاهر روایت نموده و طبیعتا “برتری مطلق ” را نتیجه گرفته ایم و قائل به ترجیح زیارت امام رضا(ع) بر زیارت امام حسین(ع) شویم.

و راه دوم ؛با توجه به اینکه در این روایات علت افضلیت زیارت امام رضا ذکر شده و آن کم بودن زائران امام رضا نسبت به امام حسین است ، پس افضلیت زیارت امام رضا بر امام حسین ، “برتری نسبی” می باشد و مخصوص به زمان گذشته بوده که زائرین امام هشتم در نسبت با کربلا بسیار کم بوده .و شاهد این احتمال هم این است که خود امام رضا ، اشاره به “غربت” شان دارند ؛ “فمن زارنی فی غربتی” . (عیون۲۲۷/۲)

از میان این دو احتمال شاید بتوان با مدد از روایت دیگری از امام کاظم (ع) احتمال اول را ترجیح داد و سپس در خصوص زیارت امام حسین به گونه دیگری مطلب را تحلیل نمود.

اما روایت از امام کاظم چنین است که حضرت فرمود:هر که زیارت کند قبر فرزند من على را هست او را نزد خداى عز و جل هفتاد حج نیکو گفتم هفتاد حج نیکو فرمود بلى هفتاد هزار حج نیکو پس فرمود آن حضرت که بسا باشد که قبول نشود و هر که زیارت کند او را یا روز کند نزد او شبى را باشد مثل آن که زیارت کرده خدا را در عرش او گفتم مثل آن که زیارت کرده خدا را در عرش او فرمود بلى چون روز قیامت شود باشند بر عرش چهار کس از اولین نوح است و ابراهیم و موسى و عیسى و اما چهار کس از آخرین محمد است و على و حسن و حسین صلوات اللّٰه و سلامه علیهم اجمعین بعد از آن می گشاید بساطى رفیع پس مى‌نشینند با ما زیارت‌کنندگان قبرهاى امامان آگاه باش که بلندترین ایشان از درجه و مقرب‌ترین ایشان زیارت‌کنندگان قبر فرزند من علی است . ؛ – مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِی عَلِیٍّ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَیْلَهً کان کمن زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ. قِیلَ: کمن زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ؟ فَقَالَ: نَعَمْ. اذا کان یَوْمَ الْقِیَامَهِ کان عَلِیِّ عَرْشِ الرَّحْمَنِ أَرْبَعَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ، وَ أَرْبَعَهُ مِنَ الْآخِرِینَ، فاما الْأَرْبَعَهُ الَّذِینَ هُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ: فَنُوحُ، وَ ابراهیم، وَ موسی، وَ عیسی. وَ أَمَّا الْأَرْبَعَهُ مِنَ الْآخِرِینَ: مُحَمَّدُ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ، ثُمَّ یُمَدُّ المطَّمار(ریسمانی کشیده میشود ، در برخی از نقل ها آمده ؛ یَمَّد الطَّعام ، آمده که باین معناست که سفره خوان کرم و طعام برپا میشود ) فَیَقْعُدُ وَ مَعَنَا زُوَّارُ قُبُورِ الْأَئِمَّهِ، أَلَا أَنَّ أَعْلَاهُمْ دَرَجَهً وَ أَقْرَبَهُمْ حَبْوَهً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِی. (کافی ،عیون ، وسائل ۴۴۳/۱۰)

نتیجه :زیارت امام رضا(ع) از زیارت ائمه (ع) دیگر افضل است.اما آن تحلیل در مورد زیارت امام حسین (ع) این است که ؛ این افضلیت زیارت امام رضا (ع) ، نفی برخی از ویژگی ها و اختصاصاتی که در زیارت امام حسین (ع) بخصوصه وجود دارد را ، نمی کند.

✅️خصوصیات حرم امام رضا (ع)

آنجا خود بهشت استامام هادی (ع) می فرماید:«دلیل مستجاب شدن دعا در آن جا آن است که آن محل و قبر آن حضرت، از بقعه های بهشت است…»

✅️موطن رفت و آمد فرشتگان

حضرت رضا (ع) فرمود : «این بقعه بوستانی از بوستانهای بهشت و محل رفت و آمد فرشتگان است؛ آن گونه که گروهی از آسمان فرو می‏آیند و گروهی بالا می‏روند، تا این که در صور دمیده شود… ؛ – و هذه البقعه روضه من ریاض الجنه، و مختلف الملائکه، لا یزال فوج ینزل من السماء و فوج یصعد، الی أن ینفخ فی الصور » (بحار۱۰۲/۴۴)

✅️دانائی و توانائی حضرت پس از شهادتش

در این بخش مهم اعتقاد و باور یک حقیقت است که باید به تمام معنا در قلب بنشیند که ؛ امام (ع) مرده و زنده ندارد و در هر حالی “حی” است.و این درس حضرت امیرالمومنین (ع) است ؛ در خطبه ۸۷ نهج‌البلاغه فرمود که امام هرگز مرگ برنمی‌دارند :«یمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَیسَ بِمَیتٍ وَ یبْلَی مَنْ بَلِی مِنَّا وَ لَیسَ بِبَال»، به حسب ظاهر امام معصومی رخت برمی بندد و در قبر اثری از او نباشد، ولی در حقیقت زنده است.

آنچه امام رضا در حیاتش داشت بعد از شهادت هم دارد .

و آنچه دارد سالها قبل از ولادتش از زبان امام صادق(ع) در تبیین اختصاصات فرزندش امام کاظم (ع) آمده که ، امام هفتم دارای فرزندی خواهد شد که ؛“یخرج الله تعالی منه (حضرت کاظم) غوث هذه الامه، و غیاثها، و علمها، و نورها و فهمها و حکمها.. ” (عیون۱۷/۱)

خلاصه می شود در سه وصف ویژه و منحصر بخود امام هشتم ؛

۱-دستگیری از مومنین

۲- بذل علم و فهم و حکمت

۳- باز کردن دریچه های نور

مواطن ظهور این اوصاف نورانی امام رضا پس از شهادتش ، حرم نورانی اوست .

✅️آنچه در حرم امام رضا(ع) است :

۱) امواج مغفرت الهی

اباصلت گوید جمعی از قم به محضر امام رضا رسیدند و حضرت به آنان فرمود :آگاه باشید کسی که مرا در حالی که غسل نموده باشد زیارت کند، از گناهانش پاک می‏شود، مانند روزی که از مادر زاییده شده است… و – ألا فمن زارنی و هو علی غسل خرج من ذنوبه کیوم ولدته أمه . (وسائل۴۴۶/۱۰)

اولا؛امامان (ع) مظهر اسماء حسنای خدا هستند و در نتیجه مظهر اسم “الغفور” خواهند بود‌.

ثانیا؛در ذیل زیارت جامعه کبیره هم امام هادی تعلیم نمودند که ؛ برخی از گناهان فقط با شفاعت اهل بیت مورد عفو قرار میگیرد. 《یا وَلِىَّ اللَّهِ انَّ بَیْنی وَبیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ذنوبا لا یَاْتی عَلَیْها الا رِضاکُمْ.》

ثالثا؛به صراحت روایاتی که بخشی از آن در کتاب کافی آمده؛ ائمه (ع) ، شیعیان و محبیین شان را مورد دعای خود و استغفار دارند.

و رابعا ؛موطن زندگی آنان و دفن شان در قرآن توصیف شده به “بیوت اذن الله ان ترفع” ؛ یعنی محل نظر رحمت الهیه .

۲) رفع حوائج و دستگیری

قال الرضا ع «… فمن شد رحله الی زیارتی أستجیب دعاؤه و غفر له ذنبه» – هر کس که بار سفر برای زیارت من بربندد، دعایش مستجاب می‏شود و گناهش مورد آمرزش واقع می‏گردد.»(بحار۴۶/۱۰۲)

امام هادی ع: منْ کانت لَهُ الی اللَّهِ حَاجَهُ فَلْیَزُرْ قَبْرَ جَدِّیَ الرِّضَا (ع) بِطُوسَ وَ هُوَ عَلِیُّ غُسْلٍ وَ لْیُصَلِّ عِنْدَ رَأْسِهِ رکعتین، وَ لْیَسْأَلِ اللَّهَ تَعَالِی حَاجَتَهُ فِی قُنُوتِهِ، فانه یَسْتَجِیبُ لَهُ مَا لَمْ یَسْأَلْ مَأْثَماً أَوْ قَطِیعَهَ رَحِمٍ…(وسائل۴۴۷/۱۰)

همه سّر مطلب در این نکته است که ؛

قلب مطّهر امام (ع) آشیانه ی “اراده خداست” ، یعنی آنچه او طلب کند خدای متعال عنایت میفرماید.

امام صادق(ع) می‌فرماید: قُلُوبُنَا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیئَهًْ اللَّهِ ..(الغیبه شیخ طوسی۲۴۷)

امام صادق(ع): إِنَّ الْإِمَامَ وَکْرٌ لِإِرَادَِهًْ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَشَاءُ إِلَّا مَنْ‏ یَشَاءُ اللَّهُ؛ همانا قلب امام، آشیانه اراده الهی است. نمی‌خواهد جز آن را که خدا بخواهد. (بحار ۳۸۵/۲۵)

پیامبر(ص) فرمود:نحن إذا شئنا شاء اللّه، و إذا کرهنا کره اللّه، فالویل کلّ الویل لمن أنکر فضلنا و خصوصیّتنا و ما أعطانا اللّه ربّنا، لأنّ من أنکر شیئا ممّا أعطانا اللّه فقدأنکر قدرهًْ اللّه و مشیّه الله؛ ما هر گاه بخواهیم، خدا خواسته است و هنگامی که نخواهیم خدا نخواسته است…(بحار۷/۲۶)

اراده الرب فی مقادیر اموره تهبط الیکم وتصدر من بیوتکم.

بعد از نماز بارانی که حضرت رضا خواندند و باران بارید … شرائط بر دستگاه حاکمیت به تنگ آمد و قصد اسائه ادب به محضر امام را داشتند و فردی در آن مجلس به امام عرض کرد اگر میتوانی شیر بر روی پرده را زنده کن !امام با اشاره باذن الهی ، چنین نمودند، و بعد وقتی مامون علت را از امام پرسید ، امام رضا فرمود: خدا بر خلائق اطاعت ما را واجب نموده .(عیون۱۷۲/۲)

۳) دریافت معارف الهی

مرحوم میرداماد در کتاب قبسات می‌فرماید شاگردان ارسطو هر وقت می‌خواستند مشکل علمی برایشان حلّ شود، به انتظار گشایش آن مسائل می‌رفتند کنار قبر ارسطو به بحث می‌نشستند.

اگر چنین است ، پس در کنار قبور مطهره ائمه (ع) چه ها میشود از علوم و معارف ، بهرمند شد.

نمونه اش ؛با دوست قمی اش از ری به قصد بلخ حرکت کرد به دو راهی خراسان رسیدند پیشنهاد کرد برویم زیارت مرقد علی بن موسی ، دوست قمی اش بهانه ای آورد ، خودش حرکت کرد .. نزدیک شب رسید به مشهد وارد حرم شد و شب را با اجازه خادم ماند و او درب را از بیرون قفل کرد .. گوید نیمه شب مشغول عبادت بودم که صدای قرائت قرآن از داخل مضجع شنیدم و آیه را با قرائت دیگری تلاوت نمود ودررابطه با آن تلاوت بررسی ها کردم ..تااینکه اهلش از آگاهی من تعجب کردند که این قرائت مربوط پیامبربوده وازکجامیدانی..(عیون‌‌ ۲۸۲/۲- تفسیرکنزالدقائق)

۴) حشر و نشر باامام؛فَمَنْ زَارَنِی فِی غُرْبَتِی….جُعِلَ فِی الدَّرَجَاتِ الْعَلِیِّ مِنَ الْجَنَّهِ رَفِیقَنَاآگاه باشید کسی که مرا درغربتم زیارت کند… در زمره‏ی ما محشور می‏شود و در درجات والای بهشت رفیق و همراه ما خواهد بود. (بحار۲۸۳/۴۷)

۵) زیارت رب العالمیناز مراتب بالای معرفت و عرفان در سیر وسلوک ، مرحله ای است که خدا برای سالک تجلی میکند .و طی این مسیر و رسیدن به این کمال بسیار سخت است ، ولی با عنایت حضرت رضا(ع) آسان میشود.

برای دنیا ؛امام کاظم علیه السلام: مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِی عَلِیٍّ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَیْلَهً کان کمن زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ. قِیلَ: کمن زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ؟ فَقَالَ: نَعَمْ.

برای آخرت؛قال الرضا …اِنَّ زُوّارَ قَبْرى لَأَکْرَمُ الْوُفُودِ عَلَى اللَّهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.. (عیون۲۴۸/۲)

از همه زائران حرم رضوی برای همیشه التماس دعا دارم.

انتهای پیام

https://fa.shafaqna.com/?p=778663

خبر مرتبط خبرهای بیشتر از این خبرنگار

هادی سروش: لعن افراد در تریبون و رسانه بخاطر تفاوت های سلیقه ای با معیار ایمان هم خوانی ندارد

بسته شدن درب مساجد را در علل زیر بجوئید! : نوشتاری از استاد هادی سروش

رویکرد امام رضا (ع) به «امامت واجتهاد» به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه: نوشتاری از استاد هادی سروش

استاد هادی سروش: دین را با «تنگ نظری و سخت گیری» به جامعه عرضه نکنیم / «برای تقویت شعائر با اعصاب مردم بازی نکنید»

«فقه امام صادق(ع)، فقه امروز» فقیه باید به واقعیت های موجود توجه داشته باشد/ امروز درباره حقوق ملت حتی در حدود قانون اساسی تردید...

حجت‌الاسلام هادی سروش: آقایان منبری پیشکسوت خود را الگو قرار دهند

هادی سروش: امام علی (ع) درعین حضور در مقامات عرفان لحظه ای از مشکلات مردم و جامعه غافل نمی شد

استاد هادی سروش: «صنفی به نام عالم دینی، پدیده ای مربوط به اسلام نیست»

هادی سروش: جامعه ای که در آن قدرت اظهارنظر از عالمان گرفته شود به روزگار سختی دچار خواهد شد

استاد سروش: اعتراف انسان ها در عالم «ذر» قابل اثبات نیست و اقرار به ربوبیت خدا در ساحت دیگر است

حفظ ارزشهای ملی" و "تامین اقتصاد" قطعا از اهداف انقلاب بوده و اجازه تحریف به کسی داده نمیشود..

🔰 "حفظ ارزشهای ملی" و "تامین اقتصاد" قطعا از اهداف انقلاب بوده و اجازه تحریف به کسی داده نمیشود..

✍️ هادی سروش


✅️ساختار انقلاب اسلامی ایران طبق اذعان و بیان روشن بنیانگذار آن بر حفظ ارزش های "معنوی" و "ملی" بود که فرمود:"مردم برای حفظ ارزشهای معنوی و ملی خود به پا خاستند".

✅️ نقش اقتصاد و تامین نیازهای جامعه ، بیشترین تاثیر را حفظ ارزشهای معنوی و ملی دارد لذاست که این عبارت امام خمینی که «اگر نمیتوانید ، کنار روید» تشر به کسانی بود که توانایی اداره اقتصاد کشور و تامین نان راحت برای مردم را نداشتند.

✅️امروز هم سخن مرجعیت چیزی غیر آن نیست. نمونه آن، سخن استاد آیت الله جوادی آملی است : «ما کشوری بزرگ و بزرگ زاده ایم و بایدبزرگوارانه زندگی کنیم..»

✅تردیدی نیست زندگی بزرگوارانه ؛ در کنار "معنویت" ، در گِرو "حفظ ارزشهای ملی و رونق اقتصاد" است.
در این راستاست که باید به چالش هایی مانند ؛ کم رونقی مراکز دینی ، رواج پدیده دروغ ، ریاست طلبی ، فرار مغزها و مهاجرت نیروهای زبده و کاهش ارزش پول ملی و پاسپورت ایرانی و .. بفکر نشست.

✅امروز عده ای دست به تحریف این هدف روشن انقلاب اسلامی -حفظ ارزشهای معنوی و ملی- زده و هدف را منحصر در احیاء مناسک دینی مانند جمعه و جماعت، و یا معارضه تند و تیز با بی حجاب کرده اند!

✅️خیال دوستان فکری مرحوم آیت الله مصباح و امثال امام جمعه مشهد راحت باشد که با فریاد "اسلام ، اسلام" و یا ادعای مضحکِ "در حال ساختن کشتی نوح هستیم" ، نمیتوانند واقعیت های دردناکی که بر ارزشهای معنوی و ملی میگذرد را لاپوشی کنند!
نارسائی اقتصادی که استخوان مردم را خُرد کرده و یا آسیب های ملی با جاروجنجال تریبونی و رسانه ای محو نمیشود همانطوریکه "آه مظلومیت" مردم شریف هم قابلِ محو نبوده و پر خطر است ؛ چون به تعبیر حضرت امام حسن (ع) ؛ «فاصله مظلوم تا عرش خدا ، یک "آه" است». «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»

https://t.me/soroushmarefat

هادی سروش: لعن افراد در تریبون و رسانه بخاطر تفاوت های سلیقه ای با معیار ایمان هم خوانی ندارد

Shafaqna | Shia News Association

هادی سروش: لعن افراد در تریبون و رسانه بخاطر تفاوت های سلیقه ای با معیار ایمان هم خوانی ندارد

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش اظهار داشت: لعن فرستادن یک بار فقهی و اخلاقی دارد و لعن افراد در تریبون و رسانه بخاطر تفاوت های سلیقه ای با معیار ایمان هم خوانی ندارد

به گزارش شفقنا، استاد هادی سروش در ادامه جلسات هفتگی شرح اصول کافی گفت : درباره لعن و لعنت فرستادن بسیار سخت گیری شده چرا که لعن به مراتب از نفرین و یا اهانت بارسنگین تری دارد.

معنای لعن

وی افزود : در معنای «لعن و لعنت» به تعبیر امام غزالی ؛ اعلام دوری از رحمت خدا و درگیر بودن با عذاب قرار دارد و در واقع لعن حکم بر این است که فلانی از خدا دور است و باید دور از رحمت الهی بماند.

لعن در روایات

سروش گفت : پیامبر خدا (ص) فرمود: لَعنُ المؤمنِ کقَتلِهِ . لعنت کردن مؤمن، مانند کشتن اوست.“لعن کردن” یک امر بی حساب و کتاب نیست، فیض کاشانی نقل میکند؛ “نُعَیمان انصارى را زود به زود نزد رسول خدا (ص) مى آوردند و آن حضرت او را به خاطر گناهى که مرتکب شده بود مجازات مى کرد تا آن که روزى او را آوردند و پیامبر حدّش زد. مردى او را لعنت کرد و گفت: چقدر او را نزد رسول خدا مى آورند؟! رسول خدا فرمود: لعنتش مکن؛ زیرا او خدا و رسولش را دوست دارد ؛ فقالَ علیه السلام : لا تَلعَنْهُ ؛ فإنّهُ یُحِبُّ اللّه َ و رسولَهُ.”

لعن بر ظالمان و اشتباه بزرگ غزالی

سروش افزود : طبق آموزه های قرآنی ظالمان مورد لعنت هستند و اساسا قرآن روی لعن کردنِ به ظالمین حساس است ؛ الا لعنه الله علی الظالمین(هود۱۸) اما امام محمد غزالی درباره لعن به یزید به اشتباه افتاده و میگوید؛ یزید براساس اجتهادش امام حسین ع را کشت و شاید توبه کرده! جالب است قبل از شیعه، علماء اهل سنت مانند تفتازانی جواب داده اند که به اعتراف علماء ما؛ لعن یزید جائز است و پاسخ مناسب این است که : وقتی پیامبر و یا اهلبیت او که از خطاء معصوم هستند ، شخصی را مورد لعن قرار دهد حتما مجوز لعن فرستادن دیگران خواهد بود چون هم از عواقب شقاوت افراد مطلع هستند و هم میدانند که شخص ظالم بدون بازگشت از رفتارظالمانه از دنیا رفته است ، و در جریان شهادت امام حسین ع فقط صِرف ظلم نبود بلکه تعدی به مقام امامت و قتل امام معصوم بود و غزالی متوجه نیست که اصلا آدم کشی نمیتواند با اجتهاد شخصی ثابت شود و نیاز به ادله و شواهد قطعی دارد واصلا اجتهاد بردار نیست !

چه کسی را می توان لعن کرد؟

حجت الاسلام سروش افزود: ظالمانی که نام آنان در اسامی مورد لعن اهلبیت علیهم السلام نیامده براساس آیات قرآنی استحقاق لعن دارند ولی بهتر است بر اساس آموزه قرآنی آنان را با عنوان «لعنت الله علی الظالمین» (سوره هود آیه ۱۸) بصورت عموم لعن کرد.

تفاوت لعن و نفرین

وی بیان داشت: البته غیر از لعن به ظالم؛ ما دربرابر ستم و تباهی ها می توانیم‌ نفرین داشته باشیم و حتی اگر ظالمی ستم و حق کشی جدی بر کسی وارد کرد مظلوم می تواند از باعث و بانی او نگذشته و آن شخص را رسوا کرده و به جامعه معرفی کند که در آیه ۱۴۸ سوره نساء آمده است و نیز حتا برایش طلب مرگ کنیم -گرچه اگر این کار نکنیم و هدایت او را از خدا بخواهیم بهتر است- ولی نکته اینجاست که این بدگوئی از ستم کننده در حق ما و طلب مرگ ، با “لعن” متفاوت است و باید در مورد لعن کردن احتیاط بیشتری مبذول داشت .

نظر امام خمینی درباره لعن به کافر

استاد حوزه ادامه داد؛ عمق نظرامام خمینی درباره لعن به افراد قابل توجه است، آن را شرح حدیث سوم کتاب شرح چهل حدیث آورده که حتی به کفاری -غیرظالم- که از عاقبت آنان بی اطلاعیم‌ نمیتوانیم بصرف کفر لعن کنیم ، ایشان میفرماید: «کفاری را که معلوم نیست با حال کفر از این عالم منتقل شدند لعن نکنید؛ شاید در حال رفتن، هدایت شده باشند و روحانیت آن‌ها مانع از ترقیات شما شود.»

خطر لعن های بیجا

هادی سروش گفت : در اهمیت «لعنت بیجا» روایتی از پیامبر خدا داریم که شاید به مهمی آن سخنی درباب لعن و لعنت نداشته باشیم که حضرت ص فرمود: اگر لعنت فرستاده شده مورد استحقاق نباشد ، لعنت به خود لعنت کننده بازگشت پیدا میکند!

متاسفانه فرهنگ لعنت فرستادن در میان برخی مردم کوچه و بازار دیده میشود و تاسف بیشتر از کسانی که «وصلِ سیاسی» هستند و به رقیب خود انواع لعنت ها را در تریبون نثار می کنند !!

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

بسته شدن درب مساجد را در علل زیر بجوئید! : نوشتاری از استاد هادی سروش

رویکرد امام رضا (ع) به «امامت واجتهاد» به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه: نوشتاری از استاد هادی سروش

استاد هادی سروش: دین را با «تنگ نظری و سخت گیری» به جامعه عرضه نکنیم / «برای تقویت شعائر با اعصاب مردم بازی نکنید»

«فقه امام صادق(ع)، فقه امروز» فقیه باید به واقعیت های موجود توجه داشته باشد/ امروز درباره حقوق ملت حتی در حدود قانون اساسی تردید...

حجت‌الاسلام هادی سروش: آقایان منبری پیشکسوت خود را الگو قرار دهند

هادی سروش: امام علی (ع) درعین حضور در مقامات عرفان لحظه ای از مشکلات مردم و جامعه غافل نمی شد

استاد هادی سروش: «صنفی به نام عالم دینی، پدیده ای مربوط به اسلام نیست»

هادی سروش: جامعه ای که در آن قدرت اظهارنظر از عالمان گرفته شود به روزگار سختی دچار خواهد شد

استاد سروش: اعتراف انسان ها در عالم «ذر» قابل اثبات نیست و اقرار به ربوبیت خدا در ساحت دیگر است

تقویتِ عید نوروز با رعایت چهار اصل؛ نوشتاری از هادی سروش

سلسله مقالات گذری متفاوت بر عالَم برزخ ( قسمت ۵۷)  🔴  اجل حتمی و اجل معلق   ✍هادی سروش


☑️اهداء به روح همسرم بانوی اخلاق

🔰سلسله مقالات گذری متفاوت بر عالَم برزخ ( قسمت ۵۷)

🔴 اجل حتمی و اجل معلق


✍هادی سروش


✅مرگ برای انسان در لوح محفوظ است و از قضای حتمی الهی است و طبق آیه صریح قرآن «کل نفس ذائقة الموت» غیر قابل رفع و دفع است و هیچ‌کس از آن مستثنا نیست.

✅ وقتی زمان مرگ فرا رسد لحظه ای جابجا نمیشود ؛ در قرآن فرمود ؛ «وقتی مدت هر قومی به سر رسید، بدون هیچ تقدیم و تاخیری مرگ آن‌ها فرا می‌رسد / فَاِذا جاءَ اَجَلُهُمْ لا یسْتَاْخِرُونَ ساعَهً وَ لا یسْتَقْدِمُونَ». (منافقون / ۱۱)

✅ هر انسانی دارای عمر و مدت اقامت معیّن در دنیا است و فقط خدای متعال از مدت عمرانسانها باخبر است.
مقدار ماندن در دنیا در نزد خدا قابل تغییر است ودر صورت تغییر زمان مرگ یک شخص خداست که مطلع است ، و آن تغییر؛ در "لوح محو و اثبات" که در "صقع ربوبی" است ثبت است.

✅ در مورد تغییر زمان مرگ؛ افکار رجال فکر و اصحاب تحقیق بازدهی های خواندنی دارد.
توضیح مطلب این است ؛ زمان بندی عمر انسان در دست خداست و خداوند برای عمر انسان دو شکل زمان‏بندی قرار داده:

🔻شکل اول ؛ اجل حتمی است که از آن به اجل ؛ «محتوم»، «قطعی»، «مقضی» و «طبیعی» نام میبرند. اگر کسی بتواند تمام مراقبت‏های موثر در طول عمر را فراهم آورد و خود را از سوانح و حوادث و بیماری ها دور نگه دارد در زمان معینی عمر به انتها رسیده و تمام میشود، مانند چراغی که با اتمام نفت آن خاموش میشود.

🔻شکل دوم ؛ اجل غیر حتمی است که از آن تعبیر به «اجل غیر مسمّی» میشود و با واژگانی چون ؛ «معلّق»، «موقوف»، «اخترامی»، «مشروط» هم یاد میشود.
در اینجا ، تمام شدن عمر بشکلی طبیعی نیست و عوامل بیرونی که توضیحش خواهد آمد در اتمام عمر نقش آفرین میشود، مانند چراغی که نفت دارد، ولی چون در معرض باد و طوفان قرار گرفته روی به خاموشی رفته باشد.

✅ اینکه انسان دارای دو شکل از اجل و سرآمدن عمر باشد در قرآن بصورت اجمالی آمده است ؛ در مورد دو شکل اجل فرمود :
«او کسى است كه شما را از گِل آفرید؛ آنگاه اجلى مقرر کرد و اجل معین پیش اوست). / هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضىَ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ» (انعام‌/۲)
و فرمود : «اجل شما را تا زمان تاخیر می اندازیم‌ ../ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى» (نوح /۴)


✅ تاثیر اعمال آدمی بر افزایش و یا کوتاهی عمر قابل قبول است .
در رابطه تاثیر برخی اعمال در سرآمدن اجل هم فرمود : أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى (نوح /۴)

علامه طباطبایی گوید : این آیه دلیل بر این است انسان دارای دو اجل است و رفتار آدمی میتواند در اجل انسان نقش داشته باشد. (المیزان ج ۲۰ ص ۲۸)

✅ در روایات به وضوح آمده است که انسان دارای دو اجل است ؛ اجل محتوم و مقضی ، و اجل غیرمحتوم.

🔺 در روایت از حضرت صادق (ع) است : «هیچ بنده ای نیست مگر آنکه خداوند دو اجل برایش قرار داده است؛ اجل نزدیک و اجل دور. اگر در راه خدا صله رحم کند، خداوند او را به اجل دور می رساند و اگر عاق والدین واقع شود و ظلم کند، اجل نزدیک داده می شود، و این همان معنای قول خداوند متعال است که: مقرر کرد اجلی را و اجل حتمی را . / ما مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ ضَرَبَ اللّهُ لَهُ اَجَلَیْنِ أَدْنی وَ أَقْصی فَاِنْ وَصَلَ رَحِمَهُ فِی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَدَّ اللّهُ لَهُ اِلی الاَْجَل الاْءَقْصی وَاِنْ عُقَّ وَظَلَمَ أُعْطِیَ الاْءَدْنی، وَهُوَ قَوْلُهُ تَعالی «قَضی أَجَلاً وَأَجلٌ مُسَمّی»

🔺امام صادق (ع) فرمود : " اجل حتمی طبق قضاء الهی است و اجل مسمّی قابل تقدیم و تاخیر است / اَلْأَجَلُ اَلْمَقْضِيُّ هُوَ اَلْمَحْتُومُ اَلَّذِي قَضَاهُ اَللَّهُ وَ حَتَمَهُ‌، وَ اَلْمُسَمَّى هُوَ اَلَّذِي فِيهِ اَلْبَدَاءُ‌ يُقَدِّمُ مَا يَشَاءُ وَ يُؤَخِّرُ مَا يَشَاءُ‌" (تفسیر قمی، ج ۱ ، ص ۱۹۴)

🔺امام باقر(ع) فرمود: دو اجل است ؛ یکی محتوم و قطعی و دیگری موقوف یعنی مشروط و معلّق. (کافی ج ۱ ص ۱۴۷)


✅طبق روایات، اعمال انسان در مدت زمان عمر تاثیر دارد.
در این بحث سه مورد مهم است و جای بحث و بررسی دارد؛
🔻 نقش گناه در کوتاهی عمر ؛ امام صادق (ع) می فرماید: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ اَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالاجال؛ کسانی که با گناهان می میرند، بیش تر از کسانی هستند که با مرگ طبیعی از دنیا می روند.»
🔻 و دوم نقش "چشم زخم" است ‌. امام صادق (ع) فرمود: « اگر قبرها بر شما باز شود خواهيد ديد كه بيشترين مرده‏هاى شما، از چشم زخم مرده‏اند، زيرا چشم زخم حق است،» (ر.ک؛ بحار ، ج ۶۰ ص ۱۲۶)

🔻 و مورد سوم که مورد توجه وافری شده در ارتباط با رضایت پدر و مادر مطرح است که طبعا عاقّ والدین نیز تاثیر خاص خود را در نقطه عکس افزایش عمر ، یعنی کوتاهی عمر دارد.
امام صادق (ع) فرمود: «اگر دوست داری خداوند بر عمرت بیفزاید، پدر و مادرت را خوشحال کن. / اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ یَزِیدَ اللّهُ فِی عُمْرِکَ فَسُرَّ اَبَوَیْکَ.»

در روایات اموری ذکر شده که در ازیاد عمر نقش دارد. مانند؛ صدقه، صله رحم، روزه ماه‌ شعبان، زیارت امام حسین (ع)، کم بودنِ بدهکاری، شکر فراوان، قرائت سوره توحید بعد از هر نماز و‌...
در مقابل، طبق روایات اعمالی نیز در کاهش عمر بی تاثیر نیست مانند؛ مانند قطع رحم، آلوده‌دامنی، عقوق والدین، ترک زیارت امام حسین (ع)، دروغ‌گویی، سوگند دروغ، بستن راه مسلمانان، ادّعای نابحقِ امامت و .. که اهل تحقیق با دو جلد ۷۳ و ۹۳ کتاب بحارالانوار میتوانند مراجعه نمایند .


✅ اجازه دهید نکته علمی در این موضوع را یادآور شوم ؛نفس انسان قابلیت تکامل دارد و براساس حرکت جوهریۀ نفس به نهایت میرسد اما اگر در حالیکه حرکت نفس به پایان نرسیده باشد و استعداد ماده به آخر نرسیده‌‎ ‌‏باشد ولی بوسیله عوامل بیرونی آسیبی به بدن برسد و بدن توان نگه داشتن روح را از دست بدهد ؛ مرگ ناگهانی و یا اجل معلق پیش می آید. مانند کسی که بصورت غیر مرقبه در حادثه ای قرار میگیرد و جان میسپارد.

✅بدن خانه نفس است و خانه بدو شکل تخریب میشود و نفس مجبور به کوچ به جهان دیگر میشود ؛
گاهی خانه میماند ولی صاحب خانه بر اساس تکاملی که پیدا کرده بنای به تغییر خانه بزرگتر و مناسب تر دارد . در اینجا سخن از "اجل طبیعی" است که مناسب با عمر طبیعی انسان است .
اما گاهی نفس به عنوان صاحب خانه بنای بر ماندن دارد تا تکمیل شود و سپس کوچ به عالَم معنا کند ، ولی بخاطر آسیب جدی که به بدن وارد شده دیگر نمیتواند در آن خانه اقامت داشته باشد و از خانه اش قصد رحیل میکند و از این مرگ ، به مرگ ناگهانی و اجل معلق نام برده میشود و در اشعار حکیمان چنین آمده ؛
جان قصد رحیل کرد گفتم که مرو،
گفتا چه کنم‌‎ ‌‏خانه فرو می آید.

✅ امام خمینی در درس های فلسفی و عرفانی خود چنین میگوید: نفس مستعد برای تکامل است و اگر خلل پیش نیاید چون بدن به احتیاج نفس دارد میخواهد ادامه حیات دهد ، منتها اگر آن خلل و‌‎ ‌‏آسیب برسد، بدن خُرد شده و استخوانها شکسته شده و یا موانع داخلی، بدن را ویران‌‎ کنند و از لیاقت می اندازند و اینجاست که خانه فرو می ریزد و نفس هم ناچار است‌‎ ‌‏بیرون برود.‏ ‌‏ولی اگر در این بین طبیب بتواند آن خلل را ترمیم کند، نفس می تواند به حرکتش ادامه بدهد.

✅ علامه طباطبائی تصریح میکند ؛ هر انسانی اقتضا‌ دارد به‌طور طبیعی مثلاً صد سال عمر کند. این اجلی است که در لوح محو و اثبات ثبت شده. امّا بر اثر اسباب و موانعی ممکن است پیش از انقضای این مدّت، مرگ انسان فرا رسد که این همان اجل اخترامی یا مرگ ناگهانی است. (المیزان ج۷ ص ۸)
‌‏
✅طبق تحقیق ؛ بازگشت اجل مسمی و یا همان اجل معلق که تغییر است به اجل محتوم بازمیگردد و به اراده خداوند متعال است.
چرا که خداست که ایجاد تاثیر در اعمال مینماید و اوست که توفیق و هدایت انسان بسوی عمل نیکی را میدهد و در زمان مرگ تاثیرگذار میشود.
به تعبیر علامه طباطبایی ؛ "هر دو شکل؛ اجل محتوم و اجل معلق از دائره اجل حتمی بیرون نیست." در نتیجه؛ هر کدام از دو اجل حتمی و یا ناگهانی بر هر انسانی پیش آید اجل قطعی است بدین معنا که غیر قابل بازگشت است و اگر تقدیم و تاخیر در زمان مرگ باشد مربوط به قبل از لحظه فرا رسیدنِ مرگ دارد.

این سلسله مقالات ادامه دارد.. ان شاء الله

https://t.me/soroushmarefat

____

تمام قسمتهای "سلسله مقالات گذری متفاوت بر عالم برزخ" در همین کانال بصورت "قسمت" بندی شده و در وبلاگ سروش معرفت و سایت ارزشمند شفقنا بصورت "بخش" مندرج است . مانند 👇
https://fa.shafaqna.com/?p=1265224

واکاوی مطالبات امام خمینی از روحانیت  یادداشتی از: هادی سروش

Englishالعربیه

پایگاه اطلاع رسانی وخبری جماران

چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۰۲:۴۱

نمایش همه بخش ها

  • خانه>
  • فقه و حقوق >
  • اخلاق و عرفان
  • کدخبر: 1596834
  • نسخه چاپی
  • ۱۴۰۲/۰۳/۱۷ ۱۰:۵۴:۲۳

یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

واکاوی مطالبات امام خمینی از روحانیت

یادداشتی از: هادی سروش

واکاوی مطالبات امام خمینی از روحانیت

پایگاه خبری جماران، امام خمینی شخصیت اسلامی و جهانی بود که در دهه پنجاه و شصت خوش درخشید و نگاه متفکران آزادی خواه و دل مستضعفان جهان را بخود جلب و جذب کرد.

امام خمینی در تمام دوران مبارزات ، نهضت و پیروزی و رهبری؛ بیش از همه به نظر به "فقیهان و روحانیت" معطوف داشت.

امروز معترفیم؛ "فقیهان و روحانیت" و خصوصا شاگردان او ، میتوانستند بهتر از این باشند و طبعا ، بین جامعه و روحانیت فاصله کمتری دیده میشد!

امام خمینی توجه خاصی به اموری داشت که متاسفانه تا حدودی در معرض آسیب قرار گرفته و باید بعد از آسیب شناسی ، آسیب زدایی شود.

اولین نقطه توجه امام که مرتبط با روحانیت است، در رابطه با اخلاق و زی طلبگی بود.

امام در بیانات خود همواره روحانیون را با ادبیات مختلف بر "زی طلبگی" توصیه میفرمود و شهرهائی را می ستود که مردمانش مودب و متخلق بودند، و بعد علت آن را وجود عالمان ربانی در آن مناطق معرفی میکرد .

اما امروز باید اعتراف کنیم که اخلاق آسیب دیده ! دروغ ، تهمت و قدرت طلبی در چشم ها خودنمایی میکند! این نقیصه میتواند علل مختلفی داشته باشد اما نمیتوان نوع برخورد و روش و گویش های برخی روحانیون که با ادبیات و زبان قدرت درخطابه وخطبه دارند ، بی تاثیر دانست.

دومین نقطه از مطالبات امام از روحانیت در رابطه با حفظ دیانت مردم و آبروی اسلام بود.

امام در اولین سخنرانی بر علیه رژیم گذشته مطالبات خود را از "مراجع و روحانیت" در رابطه با آسیب به اسلام مطرح نمود وبعدها درطول رهبری اش از پرشور بودنِ مناسک دینی و تقویت آن حرف زد و بعد از پیروزی هم با توجه میفرمود: «آبروی اسلام بسته به اعمال همه، خصوصاً روحانیون است اگر خدای نخواسته اشتباهی صادر شود این به پای اسلام تمام می شود. اگر در رژیم سابق یک اشتباهی می کردیم پای اسلام حساب نمی شد ….. امروز خطای ما خصوصاً قشر روحانی و قشر پاسدارهای اسلامی، پای اسلام حساب می شود».

اما امروز وضع دینداری بشکل دیگری است؛ ناهنجاریهای مذهبی قابل انکار نیست و خلوت شدن مساجد که نماد دیندارانِ مناسکی است آنقدر جدی است که اشخاصِ صاحب مسئولیت اعتراف تعطیلی دوسوم کل مساجدِکشور را دارند!

توجه به حقوق بشر از وظائف مهم روحانیت و فقیهان و خصوصا شاگردان امام است .

حقوق بشر و احترام به انسان و باور داشتن کرامت انسان یکی از موارد مهمی است که از گذشته دور مورد توجه امام بوده و در کتابهای اخلاقی خودتصریح به مدار ثابت در انسانیت به نام "فطرت" داشت و از فطرت همه فضائل را ثابت میکرد و آن را در انسانها غیر قابل تخصیص میدانست و قائل بود اگر بدرستی حق به انسان عرضه شود حتما مورد پذیرش است و براین باوربود که تحمیل نارواست و میفرمود: "ما هرگز نمیخواهیم ارزشهای اسلامی را تحمیل کنیم، نه بر غرب و نه بر شرق، بــر هیچکس و هیچ‌جا، اسلام تحمیل نمیشود. اسلام با تحمیل مخالف است. اسلام مکتب تحمیل نیست، اسلام آزادی را به تمام ابعادش ترویج کرده است، ما فقط اسلام را ارائه میکنیم، هر کس خواست میپذیرد و هر کس نخواست نمیپذیرد".

اماامروز متاسفانه حرکت فراگیر و شایسته ای در این موضوع را از شاگردان تاثیرگذار امام مشاهده نمیکنیم! متاسفانه ازیک سو دو شاگرد تاثیرگذار امام ، یعنی ؛ آیت الله مطهری و آیت الله بهشتی به شهادت رسیدند و برخی دیگر از شاگردان او که از مراجع کنونی بودند و تلاش علمی بر تثبیت حقوق بشر در فقه داشتند و کرامت ذاتی هرانسانی را باور داشتند، چون مورد بی مهری رسانه ها بودند، به محاق رفتند!

ازسوی دیگر حملات تند و تیز برخی از روحانیونِ -مبارز سالهای شروعِ نهضت- در خطبه های جمعه در دهه هفتاد و هشتاد! و یادرسهای فقه برخی دیگراز آنان در این سالهای اخیر درقم که خبری از جمهوریت و مردم در آن دیده نمیشد تاجائیکه در مقابل قانون اساسی که برای معترض سیاسی "حق" قائل است، ایشان بر محارب بودنِ آنان نظریه پردازی کرد!

و البته اجازه دهید از رفتار دیگرانی که باحق نامزدی وحق رای در شورای نگهبان با حقوق و کرامتی که امام از انسان باور داشت مطابقت نداشت، چیزی نگوییم!

امام، خود و روحانیت رامسئول فریاد برآوردن در برابر فقرِ جامعه میدانست.

امام خمینی به صراحت میگفت ؛"رهبران و روحانیون نظام همه جوره بفکر و در خدمت فقرا ومستمندان و پابرهنه‌ها باشند و فروگذاری نکنند. چون آنان نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند وجمهوری اسلامی رهاورد آنان، و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است". و بر این باور بود ؛ ایجاد نارسائی اقتصادی یک کار غیر انسانی است .

روحانیت و شاگردان او این جمله امام را یاد دارند که تکیه میکرد ؛ "فقه میتواند نیازهای جهان و نیازهای کشور اسلامی را پاسخگو باشدو تمام معضلات را حل کند و جهان را اداره کند و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در دست خود داشته باشند وهمواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس‌العمل مناسب باشند."

امروز که مردم از فقر اقتصادی مینالند، و حق دارند که از روحانیت انتظار داشته باشند که آنان جلودار فریاد در برابر تورم و گرانی باشند .

خلاصه این مقاله در این عبارت امام در "تحریر الوسیله" است که سکوت علماءدرصورتی که باعث هتک اسلام، تضعیف عقاید مسلمین، منکری جا معروف رابگیردویا تقویت ظالم باشد، ناروامعرفی نمود

مطالبات بجا مانده امام خمینی از روحانیت   ✍ هادی سروش

مطالبات بجا مانده امام خمینی از روحانیت


✍ هادی سروش

✅امام خمینی شخصیت اسلامی و جهانی بود که در دهه پنجاه و شصت خوش درخشید و نگاه متفکران آزادی خواه و دل مستضعفان جهان را بخود جلب و جذب کرد.


✅امام خمینی در تمام دوران مبارزات ، نهضت و پیروزی و رهبری؛ بیش از همه به نظر به "فقیهان و روحانیت" معطوف داشت.
امروز معترفیم حق با او بود و اگر "فقیهان و روحانیت" و خصوصا شاگردان او با اندیشه امام بهتر از این بودند، امروز بین جامعه و روحانیت فاصله نبود!

با امام خمینی چه کردیم؟!


🔻امام خمینی توجه خاصی به اموری داشت که متاسفانه درمعرض آسیب قرارگرفته !

1️⃣اولین نقطه توجه امام که مرتبط با روحانیت است، در رابطه با اخلاق و زی طلبگی بود.
امام در بیانات خود شهرهائی را میستاید که مردمانش مودب و متخلق بودند، و بعد علت آن را وجود عالمان ربانی در آن مناطق معرفی میکند.

اما امروز باید اعتراف کنیم که اخلاق آسیب دیده ! دروغ ، تهمت و قدرت طلبی در چشم ها خودنمایی میکند! آیا روش و گویشها اززبان قدرت درخطابه وخطبه بی تاثیر است؟


2️⃣دومین نقطه از مطالبات امام از روحانیت در رابطه با حفظ دیانت مردم و آبروی اسلام بود. امام در اولین سخنرانی بر علیه رژیم گذشته مطالبات خود را از "مراجع و روحانیت" در رابطه با آسیب به اسلام مطرح نمود وبعدها درطول رهبری اش از پرشور بودنِ مناسک دینی و تقویت آن حرف زد و بعد از پیروزی هم با توجه میفرمود: «آبروی اسلام بسته به اعمال همه، خصوصاً روحانیون است اگر خدای نخواسته اشتباهی صادر شود این به پای اسلام تمام می شود. اگر در رژیم سابق یک اشتباهی می کردیم پای اسلام حساب نمی شد ….. امروز خطای ما خصوصاً قشر روحانی و قشر پاسدارهای اسلامی، پای اسلام حساب می شود».

اما امروز وضع دینداری بشدت آسیب دیده ؛ ناهنجاریهای مذهبی مانند ؛ ربا، اختلاط مرد و زن، حجاب و .. قابل انکار نیست در حالیکه خلوت شدن مساجد که نماد دیندارانِ مناسکی است آنقدر جدی است که اشخاصِ صاحب مسئولیت اعتراف تعطیلی دوسوم کل مساجدِکشور را دارند!


3️⃣توجه به حقوق بشر و احترام به انسان و باور داشتن کرامت انسان یکی از موارد مهمی است که از گذشته دور مورد توجه امام بوده و در کتابهای اخلاقی خودتصریح به مدار ثابت در انسانیت به نام "فطرت" داشت و از فطرت همه فضائل را ثابت میکرد و آن را در انسانها غیر قابل تخصیص میدانست و قائل بود اگر بدرستی حق به انسان عرضه شود حتما مورد پذیرش است و براین باوربود که تحمیل نارواست و میفرمود: "ما هرگز نمیخواهیم ارزشهای اسلامی را تحمیل کنیم، نه بر غرب و نه بر شرق، بــر هیچکس و هیچ‌جا، اسلام تحمیل نمیشود. اسلام با تحمیل مخالف است. اسلام مکتب تحمیل نیست، اسلام آزادی را به تمام ابعادش ترویج کرده است، ما فقط اسلام را ارائه میکنیم، هر کس خواست میپذیرد و هر کس نخواست نمیپذیرد".

اماامروز متاسفانه موردتوجه برخی از شاگردان تاثیرگذار امام قرار نگرفت! ازیک سو آیت الله مطهری و آیت الله بهشتی به شهادت رسیدند و برخی دیگرازشاگردان او مانند آیت الله منتظری و آیت الله صانعی که تلاش علمی برحقوق وکرامت ذاتی هرانسانی داشتند، چون مورد بی مهری رسانه های حاکمیتی بود به محاق رفت!
ازسوی دیگر حملات تند و تیز مرحوم آیت الله یزدی در خطبه های جمعه در دهه هفتاد و هشتاد! و یادرسهای مرحوم آیت الله مومن درقم که خبری از جمهوریت و مردم در آن دیده نمیشد تاجائیکه در مقابل قانون اساسی که برای معترض سیاسی "حق" قائل است، ایشان بر محارب بودنِ آنان نظریه پردازی کرد! ونتیجه آن حبس واعدامی است که افکار عمومی قانع نباشد! و یا رفتار آیت الله جنتی باحق نامزدی وحق رای در شورای نگهبان با حقوق و کرامتی که امام از انسان باور داشت مطابقت نداشت وکافیست گوشه ای از باوری که امام از مردم و حقوق آنان داشت را در جریان انتخابات مجلس سوم ببینید.

4️⃣امام، روحانیت رامسئول فریاد برآوردن در برابر فقرِ جامعه میدانست و لازم میدانست و میگفت ؛"رهبران و روحانیون نظام همه جوره بفکر و در خدمت فقرا ومستمندان و پابرهنه‌ها باشند و فروگذاری نکنند. چون آنان نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند وجمهوری اسلامی رهاورد آنان، و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است".
روحانیت و فقه و شاگردان او این جمله امام رایاددارند؛ "فقه میتواند نیازهای جهان و نیازهای کشور اسلامی را پاسخگو باشدو تمام معضلات را حل کند و جهان را اداره کند و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در دست خود داشته باشند وهمواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس‌العمل مناسب باشند."

امروز که مردم از فقراقتصادی مینالند، آیا روحانیت وفقه جلودار است؟ برای این معضل چه کرده؟

✅خلاصه این مقاله در این عبارت امام در "تحریر الوسیله" است که سکوت علماءدرصورتی که باعث هتک اسلام، تضعیف عقاید مسلمین، منکری جا معروف رابگیردویا تقویت ظالم باشد، ناروامعرفی نموده.

شروط امام خمینی (ره) برای ادارۀ جامعه با فقه چیست؟ از: هادی سروش

شروط امام خمینی (ره) برای ادارۀ جامعه با فقه چیست؟

هادی سروش با اشاره به منشور روحانیت امام تبیین کرد؛

امام توصیه‌ای در مورد فقه و فهم روحانیت نسبت به جهان و نسبت به نیازهای جهان و نیازهای کشور اسلامی دارند. امام می‌فرمایند فقه می‌تواند تمام معضلات را حل کند و جهان را اداره کند. اما خودشان در لابه‌لای عبارت‌هایشان سه نکته مهم را مورد توجه قرار می‌دهند تا فقه بتواند جهان را اداره کند؛ اول توجه به زمان و مکان است که مربوط به داخل کشور است و باید زمان‌شناس و مکان‌شناس باشیم. دومین نکته، شناخت جهان است و سومین نکته شناخت سیاست‌های حاکم بر جهان است که یک فقیه باید اینها را خوب بداند.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجت‌الاسلام سروش با اشاره به فرازهایی از منشور روحانیت امام(ره) بیان کرد: امام(ره) معتقد است که فقه می‌تواند جهان را اداره کند، اما شرطش این است که فقیه از زمان و مکان آگاهی داشته و سیاست‌های حاکم بر جهان را بشناسد.

نشست «نگاهی دوباره به منشور روحانیت»، امروز یکشنبه، سوم اسفندماه، به همت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، استاد حوزه علمیه و پژوهشگر دینی، را می‌خوانید؛

در ابتدا باید گذری به منشور روحانیت داشته باشیم و ببینیم توصیه امام(ره) به روحانیت چه بوده و در ادامه به وظیفه امروز روحانیت در مورد مردم، نظام اسلامی و مسائل مربوط بپردازیم، اما اگر بخواهیم به منشور روحانیت گذری کنیم، مجموعه فرمایشات امام در این نامه در سه بخش قابل تقسیم است؛ یکی مربوط به شروع نهضت است که چه کسانی در مورد نهضت اسلامی در ایران همراه بودند و چه کسانی مخالف. در بخش اول با اشاره به اینکه عده‌ای زیر شکنجه‌ها برای دفاع از دین و حقوق از انسان‌ها خون می‌دادند، گفتند که در عین حال عده‌ای از حوزویان بودند که خون به دل انقلابی‌ها می‌کردند. تعبیرات امام(ره) در این بخش خواندنی است. بخش دوم در مورد مسائلی است که در سال ۶۶ تا ۶۷ مطرح بود که از جمله آن‌ها قبول قطعنامه و اختلاف داخلی حوزه‌ها و فاصله گرفتن برخی از شاگردان امام(ره) بود.

حفظ حرمت علمای عالم و متقی

بخش سوم که محل بحث ما است، نسبت به آینده روحانیت و حوزه‌های علمیه است. گذشته حوزه و زمان حال یعنی سال‌های ۶۶ و ۶۷ را فرمودند، اما نسبت به آینده نیز توصیه‌های مهمی دارند که در سه بخش مطرح می‌کنم؛ بخش اول اینکه امام(ره) توصیه فرمودند علمای حوزه که در دو نقطه به بلندای نقطه کمال رسیدند، باید تکریمشان محفوظ بماند. این سخن امروز ماست. اگر ما در خط امام(ره) هستیم، حق نداریم کسانی که به نقاط بلند علمی و تقوایی در حوزه‌های علمیه نائل شده‌اند، به دلیل نداشتن دید سیاسی و یا اختلاف‌نظر سیاسی منکوب کنیم. این از انصاف‌های زیبای امام(ره) است که با اینکه رجل سیاسی است، اما به انسان‌های متقی بدون دیدگاه سیاسی، توجه دارد و توصیه می‌کنند که باید اینها تکریم شوند.

تعبیر امام(ره) این است که این عالمان در طی تاریخ هزار ساله به تحقیق و تتبع برای بارور ساختن نهاد مقدس اسلام اهتمام داشتند و تکیه‌گاه محرومان بودند. سپس می‌گویند که هیچ‌وقت دستشان با سرمایه‌داران زالوصفت در یک کاسه نبوده است. این روحانیت و علمای بزرگوار باید مورد احترام باشند و نمی‌شود به دلیل برخی از اختلاف سلیقه‌های سیاسی مورد هجوم قرار بگیرند. اگر بناست به منشور روحانیت امام(ره) تمسک کنیم، این اولین توصیه امام(ره) است. چون عالمانی که در این دو بخش، یعنی علم و تقوا به بلندای نقطه کمال رسیده‌اند، چشمه‌های زلالی هستند که مستضعفان جهان را از حیث معرفت سیراب کردند، اما در این بخش، مقداری نقیصه داریم و برخی حرمت‌ها حفظ نمی‌شود که دلیلش عمدتاً نظرات سیاسی است.

با مظاهر تمدن مخالفت نکنید

در بخش دوم ایشان توصیه می‌کنند که روحانیت و علمای حوزه با مظاهر تمدن مخالفت نکنند، که حرفی برای امروز ماست. امام(ره) فرمود که اگر در گذشته علما مخالفتی در این زمینه داشتند، دلیلش ترس از نفوذ اجانب بود، پس نمی‌توانیم به راحتی بزرگان علمای حوزه را که با برخی از مظاهر تمدن مخالفت کردند را طرد کنیم. امروز نظام مستقر است و سیطره دارد و دیگر بحث نفوذ اجانب به این شکل که قبلاً مطرح بود، مطرح نیست و نباید حوزویان این توصیه را فراموش کنند.

امروز فراگیرترین مظهر تمدن بحث فضای مجازی است. مردم از ما و از این لباس مقابله با فضای مجازی را نمی‌پسندند و نمی‌توانیم با این مظهر مهم آگاهی‌رسانی مقابله کنیم و باید از این فضای موجود بهره‌برداری کنیم. امام(ره) در همین بخش دوم نسبت به مخالفت با مظاهر تمدن نکته‌ای نیز دارند و می‌گویند لایه‌های تفکر اهل جمود به طلاب سرایت نکند.

شروط فقیه برای اداره جامعه

اما در بخش سوم، امام توصیه‌ای در مورد فقه و فهم روحانیت نسبت به جهان و نسبت به نیازهای جهان و نیازهای کشور اسلامی دارند. امام می‌فرمایند فقه می‌تواند تمام معضلات را حل کند و جهان را اداره کند. اما خودشان در لابه‌لای عبارت‌هایشان سه نکته مهم را مورد توجه قرار می‌دهند تا فقه بتواند جهان را اداره کند؛ اول توجه به زمان و مکان است که مربوط به داخل کشور است و باید زمان‌شناس و مکان‌شناس باشیم. دومین نکته، شناخت جهان است و سومین نکته شناخت سیاست‌های حاکم بر جهان است که یک فقیه باید اینها را خوب بداند. امام تعبیری دارد و آن اینکه حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس‌العمل مناسب باشند.

به شرایط امروز اشاره می‌کنم و توجه می‌دهم که یکسال است کرونا آمده است، اما روحانیت در بخش تفکر و اندیشه چه مقدار وارد میدان شده و سخنرانی داشته و چقدر توانسته جان‌های مضطرب را آرام کند؟ همچنین باید دید غیرروحانیت چقدر موفق بودند؟ اگر مقایسه کنیم شاید کمی به فکر فرو رویم. امام می‌فرمایند از نیازهای آینده باید جلوتر باشید.

عرضه دموکراسی و حقوق بشر اسلامی

یک روزی تعبد در این جامعه کاربرد زیادی داشت و شاید امروز به آن حد نیست و تعبد و شعار و تمسک به الفاظ و عبارت‌هایی که از آن یک نوع تعبد می‌خواهیم استخراج کنیم شاید مورد قبول نباشد. امروز روز دیگری است و امام(ره) فرمود باید نیاز جامعه را بررسی کرد. به تعبیر استاد جوادی‌آملی، دنیای غرب ۷۰ میلیون نفر را در جنگ‌های اول و دوم جهانی کشت و از آدم‌کشی سیر شد و به دموکراسی روی آورد و این دموکراسی و رعایت حقوق شهروندی، حرف امروزی است که روحانیت باید آن را به تمام معنا به جهان عرضه کنند.

امام فرمودند چه بسا شیوه‌های اداره امور مردم در سال‌های آینده تغییر کند. لذا شیوه‌های رفتاری روحانیت نیز باید تغییر کند و نمی‌توانیم مانند ۴۰ سال قبل همان روش را ادامه دهیم. باید ببینیم ما چقدر در اداره کردن مردم موفق هستیم؟ همه می‌دانیم که مردم گله‌مند هستند و وظیفه این روحانیت است که وارد شود و این گله‌مندی را باید برطرف کنند و این وظیفه‌ای است که امام(ره) نسبت به روحانیت مطرح کردند.

در پایان سخن سه تن از مراجع را در مورد امام مطرح می‌کنم؛ آیت‌الله میلانی در مورد امام(ره) می‌گوید: «سلام بر آن آب و هوایی که شما در آنجا هستید». مرحوم آیت‌الله احمد خوانساری می‌گویند: «بنده به سهم خودم از فرمایشات شما اطاعت می‌کنم». مرحوم آیت‌الله گلپایگانی نیز می‌گویند: «خدا بعد از چهارده قرن این لباس را به تن آیت‌الله خمینی دوخته است و هیچ کس نمی‌تواند کار او را انجام دهد».

منبع جماران

بیشتر بخوانید

هادی سروش: دین را با «تنگ‌نظری و سخت‌گیری» به جامعه…

هادی سروش: امام علی (ع) لحظه‌ای از مشکلات مردم و جامعه…

بسته شدن درب مساجد را در علل زیر بجوئید! : نوشتاری از استاد هادی سروش

زمان انتشار : 12 خرداد ,1402 | ساعت : ۱۵:۱۲ | کد خبر : 1585386 | پرینت

بسته شدن درب مساجد را در علل زیر بجوئید! : نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در یادداشتی آورده است: «نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت می گوید: امروزه از بین حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درب تعداد ۵۰ هزار مسجد بسته است که این فاجعه‌ای است که باید بر آن خون گریست!

اعتراف نگران کننده ای است! در شب قدر ماه رمضان در یک سخنرانیِ رسانه ای تقدیم داشتم؛ «خروجی دین» عامل اصلی «خروج از دین» است. مردم وقتی به خروجی دین نگاه می کنند نسبت به ورود به دین و یا خروج از دین تصمیم می گیرند.

روا نیست که تمام توجه به دشمنیِ دشمن باشد و از جریانات داخلی غفلت شود. اگر خروجی تریبون ها و شخصیت های دینی یکی از موارد سه گانه ذیل باشد، دین داری تضعیف می شود و به قول این ایشان «درب مساجد بسته می شود.»

علت اول: تحقیر انسان ها به نام دین!

یکی از نظریه پردازان قدرت در جامعه می نویسد: «دوست داشتن وطن؛ امر کوچکی است که در برخی از حیوانات هم دیده می شود». خوب این تعبیرات چه بر سر رابطه مردم با دین می آورد؟یا یکی از اعضای مجلس خبرگان می گوید: «بی حجاب در بند شهوات دیگران است».یا خود همین نماینده رئیس جمهور در سخنرانی در قم گفته: «تامین مالی زنان، عامل طغیان در خانواده است». خوب اینها چه اثری بر دینداری بخش بزرگی از جامعه می گذارد؟

علت دوم: تحریف مفاهیم دینی و عرضه آن به عنوان آموزه های دینی!

مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می نویسد: «تصرف در تعالیم دینی موجب نابودی انسانیت و دین می شود»؛ یعنی اگر ما آموزه های دینی را تحریف کنیم دین، انسانیت و اخلاق را نابود می کند.مثلا واژه دینی «کفر» ، «ارتداد» و یا «محارب» را که تحقق آن در یک فرد دارای شرائط بسیار دشوار و نادری است، تحریف می کنند و به مسلمان تهمتِ کافر، مرتد و محارب می زنند! یا آموزه دینی «امربه معروف ونهی از منکر» را آنگونه تحریف می کنند که موجب دین گریزی بخش بزرگی از جامعه می شود! یا آموزه ای مانند عدالت در اسلام را آنگونه تحریف می کنند که برای توجیه فساد در قدرت حاکم می گوید: در حکومت علی هم فساد وجود داشته است. یعنی به جای حل مشکل، موجب بدبینی به امام علی(ع) می شود.

علت سوم: محرومیت مردم از زندگی شایسته و ایجاد فقر بنام دین !

تاثیر «فقر» در تخریب ایمان مردم، غیرقابل انکاست.پیامبر رحمت (ص) در اواخر عمر، در سخنان مهمی خطاب به حاکمان بعد از خود فرمودند: «مردم را در تنگنا و فشار اقتصادی و فقر نیندازید که اگر مردم فقیر شوند کافر می شوند».

اضافه به این سه علت، دخالت عوامل دیگری هم هست؛ استاد حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی اخیراً فرمودند: دختر جوان وقتی اختلاس دید دیگر به قانون عمل نمی کند!

اگر بنا به علاج باشد، اصلاح همین موارد مذکور کافی است.

نماینده ویژه رئیس جمهور: از ۷۵ هزار مسجد، درب ۵۰ هزار مسجد بسته است

لازم به ذکر است روز گذشته حاج ابوالقاسم دولابی، نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت در گردهمایی طلاب شهرستان خدابنده و حومه که در دفتر حضرت آیت الله العظمی سبحانی برگزار شد، با بیان این که مشکل گرانی و مسئله کاهش ارزش پول ملی، مشکل امروزه جامعه ما است اظهار داشت: علت این مشکل عبارتند از عدم توازن نقدینگی به میزان تولید و اگر نقدینگی از تولید ناخالص ملی بیشتر باشد، تورم زا خواهد بوده و سبب بی ارزش شدن پول ملی می شود و باید برای حل آن، جلوی افزایش نقدینگی گرفته شده و تولید افزایش پیدا کند؛ درست برعکس عملکرد دولت قبل در دهه ۹۰ که تولید خوابیده و کشور دارای رکود شد.

وی در ادامه با اشاره به مسئولیت حوزوی خود در دولت سیزدهم به عنوان «نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت» بیان داشت: داشتن این مسئولیت به این معنا است که ما ظرفیت های دولت را برای خدمت به روحانیت به کار گیریم و هم از ظرفیت های روحانیت برای خدمت به دولت استفاده کنیم و ارتباط، ارتباط دوسویه باشد.

نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت با اشاره به اوضاع نامناسب زیرساخت های دینی و فرهنگی در کشور و خلوت و خالی شدن برخی از مساجد در کشور اظهار داشت: متاسفانه دولت های ما در گذشته کارنامه خوبی در حمایت از نهاد های دینی بر جای نگذاشته اند و امروزه از بین حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درب تعداد ۵۰ هزار مسجد بسته است که این فاجعه‌ای است که باید بر آن خون گریست.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

لینک کوتاه خبر : https://fa.shafaqna.com/?p=1585386

  • برچسب ها
  • بسته شدن مساجد
  • مشکلات فرهنگی
  • هادی سروش

خبر مرتبط خبرهای بیشتر از این خبرنگار

رویکرد امام رضا (ع) به «امامت واجتهاد» به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه: نوشتاری از استاد هادی سروش

استاد هادی سروش: دین را با «تنگ نظری و سخت گیری» به جامعه عرضه نکنیم / «برای تقویت شعائر با اعصاب مردم بازی نکنید»

«فقه امام صادق(ع)، فقه امروز» فقیه باید به واقعیت های موجود توجه داشته باشد/ امروز درباره حقوق ملت حتی در حدود قانون اساسی تردید...

حجت‌الاسلام هادی سروش: آقایان منبری پیشکسوت خود را الگو قرار دهند

هادی سروش: امام علی (ع) درعین حضور در مقامات عرفان لحظه ای از مشکلات مردم و جامعه غافل نمی شد

استاد هادی سروش: «صنفی به نام عالم دینی، پدیده ای مربوط به اسلام نیست»

هادی سروش: جامعه ای که در آن قدرت اظهارنظر از عالمان گرفته شود به روزگار سختی دچار خواهد شد

استاد سروش: اعتراف انسان ها در عالم «ذر» قابل اثبات نیست و اقرار به ربوبیت خدا در ساحت دیگر است

تقویتِ عید نوروز با رعایت چهار اصل؛ نوشتاری از هادی سروش

استاد هادی سروش: اداره حکومت با افزایش سطح آگاهی،اجرای عدالت و اخلاق است و نه توقعِ معجزه

نقش «جریانات داخلی» در بسته شدن درب مساجد ، نوشته هادی سروش

خبرآنلاین؛

نقش «جریانات داخلی» در بسته شدن درب مساجد / از «تحقیر انسان‌ها به نام دین!» تا «فقیر» کردن مردم

نقش «جریانات داخلی» در بسته شدن درب مساجد / از «تحقیر انسان‌ها به نام دین!» تا «فقیر» کردن مردم

جماران به نقل از حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش نوشت:مردم وقتی به خروجی دین نگاه میکنند نسبت به ورود به دین و یا خروج از دین تصمیم میگیرند. روا نیست که تمام توجه به دشمنیِ دشمن باشد و از جریانات داخلی غفلت شود.

  • نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت میگوید: امروزه از بین حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درب تعداد ۵۰ هزار مسجد بسته است که این فاجعه‌ای است که باید بر آن خون گریست! که اعتراف نگران کننده ای است!

  • در شب قدر ماه رمضان در یک سخنرانیِ رسانه ای تقدیم داشتم ؛ «خروجی دین» عامل اصلی «خروج از دین» است. مردم وقتی به خروجی دین نگاه میکنند نسبت به ورود به دین و یا خروج از دین تصمیم میگیرند.

  • روا نیست که تمام توجه به دشمنیِ دشمن باشد و از جریانات داخلی غفلت شود. اگر خروجی تریبون ها و شخصیت های دینی یکی از موارد سه گانه ذیل باشد ، دین داری تضعیف میشود و به قول این آقا "،درب مساجد بسته میشود" ؛

  • علت اول: تحقیر انسانها به نام دین! مثلا مرحوم آیت الله مصباح بعنوان یکی از نظریه پردازان قدرت در جامعه می نویسد: «دوست داشتن وطن؛ امر کوچکی است که در برخی از حیوانات هم دیده می شود». خوب این تعبیرات چه بر سر رابطه مردم با دین می آورد؟ یا یکی از اعضای مجلس خبرگان می گوید: «بی حجاب در بند شهوات دیگران است». یا خود همین نماینده رئیس جمهور در سخنرانی در قم گفته: «تامین مالی زنان، عامل طغیان در خانواده است». خوب اینها چه اثری بر دینداری بخش بزرگی از جامعه می گذارد؟

  • علت دوم: تحریف مفاهیم دینی و عرضه آن به عنوان آموزه های دینی! مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می نویسد: «تصرف در تعالیم دینی موجب نابودی انسانیت و دین می شود»؛ یعنی اگر ما آموزه های دینی را تحریف کنیم دین، انسانیت و اخلاق را نابود می کند. مثلا واژه دینی "کفر" ، "ارتداد" و یا "محارب" را که تحقق آن در یک فرد دارای شرائط بسیار دشوار و نادری است، تحریف می کنند و به مسلمان تهمتِ کافر ، مرتد و محارب می زنند! یا آموزه دینی «امربه معروف ونهی از منکر» را آنگونه تحریف می کنند که موجب دین گریزی بخش بزرگی از جامعه می شود! یا آموزه ای مانند عدالت در اسلام را آنگونه تحریف می کنند که برای توجیه فساد در قدرت حاکم می گوید: در حکومت علی هم فساد وجود داشته است. یعنی به جای حل مشکل، موجب بدبینی به امام علی(ع) می شود.

  • علت سوم: محرومیت مردم از زندگی شایسته و ایجاد فقر بنام دین !تاثیر "فقر" در تخریب ایمان مردم، غیرقابل انکاست.پیامبر رحمت (ص) در اواخر عمر، در سخنان مهمی خطاب به حاکمان بعد از خود فرمودند: «مردم را در تنگنا و فشار اقتصادی و فقر نیندازید که اگر مردم فقیر شوند کافر می شوند».

  • اضافه به این سه علت ، دخالت عوامل دیگری هم هست؛ استاد حضرت آیت الله جوادی آملی اخیراً فرمودند : دختر جوان وقتی اختلاس دید دیگر به قانون عمل نمیکند!

  • گر بنا به علاج باشد ، اصلاح همین موارد مذکور کافی است.

بسته شدن درب مساجد را در علل زیر بجوئید! ✍️هادی سروش

🔴 بسته شدن درب مساجد را در علل زیر بجوئید!

✍️هادی سروش

◀️نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت میگوید: امروزه از بین حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درب تعداد ۵۰ هزار مسجد بسته است که این فاجعه‌ای است که باید بر آن خون گریست!

✅️ اعتراف نگران کننده ای است !در شب قدر ماه رمضان در یک سخنرانیِ رسانه ای تقدیم داشتم ؛ «خروجی دین» عامل اصلی «خروج از دین» است. مردم وقتی به خروجی دین نگاه میکنند نسبت به ورود به دین و یا خروج از دین تصمیم میگیرند.


چرا درب مساجد زود به روی نمازگزاران بسته می‌شود؟

🔻 روا نیست که تمام توجه به دشمنیِ دشمن باشد و از جریانات داخلی غفلت شود .

اگر خروجی تریبون ها و شخصیت های دینی یکی از موارد سه گانه ذیل باشد ، دین داری تضعیف میشود و به قول این آقا "،درب مساجد بسته میشود" ؛

⬅️ علت اول: تحقیر انسانها به نام دین!مثلا مرحوم آیت الله مصباح بعنوان یکی از نظریه پردازان قدرت در جامعه می نویسد: «دوست داشتن وطن؛ امر کوچکی است که در برخی از حیوانات هم دیده می شود». خوب این تعبیرات چه بر سر رابطه مردم با دین می آورد؟یا یکی از اعضای مجلس خبرگان می گوید: «بی حجاب در بند شهوات دیگران است».یا خود همین نماینده رئیس جمهور در سخنرانی در قم گفته: «تامین مالی زنان، عامل طغیان در خانواده است». خوب اینها چه اثری بر دینداری بخش بزرگی از جامعه می گذارد؟

⬅️ علت دوم: تحریف مفاهیم دینی و عرضه آن به عنوان آموزه های دینی!مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می نویسد: «تصرف در تعالیم دینی موجب نابودی انسانیت و دین می شود»؛ یعنی اگر ما آموزه های دینی را تحریف کنیم دین، انسانیت و اخلاق را نابود می کند.

مثلا واژه دینی "کفر" ، "ارتداد" و یا "محارب" را که تحقق آن در یک فرد دارای شرائط بسیار دشوار و نادری است، تحریف می کنند و به مسلمان تهمتِ کافر ، مرتد و محارب می زنند! یا آموزه دینی «امربه معروف ونهی از منکر» را آنگونه تحریف می کنند که موجب دین گریزی بخش بزرگی از جامعه می شود! یا آموزه ای مانند عدالت در اسلام را آنگونه تحریف می کنند که برای توجیه فساد در قدرت حاکم می گوید: در حکومت علی هم فساد وجود داشته است. یعنی به جای حل مشکل، موجب بدبینی به امام علی(ع) می شود.

⬅️علت سوم: محرومیت مردم از زندگی شایسته و ایجاد فقر بنام دین !تاثیر "فقر" در تخریب ایمان مردم، غیرقابل انکاست.پیامبر رحمت (ص) در اواخر عمر، در سخنان مهمی خطاب به حاکمان بعد از خود فرمودند: «مردم را در تنگنا و فشار اقتصادی و فقر نیندازید که اگر مردم فقیر شوند کافر می شوند».اضافه به این سه علت ، دخالت عوامل دیگری هم هست؛

استاد حضرت آیت الله جوادی آملی اخیراً فرمودند : دختر جوان وقتی اختلاس دید دیگر به قانون عمل نمیکند!

اگر بنا به علاج باشد ، اصلاح همین موارد مذکور کافی است

.https://t.me/soroushmarefat

آسیب به امام خمینی ازچه کسانی و از چه نقطه ای؟!  نوشته : هادی سروش

آسیب به امام خمینی ازچه کسانی و از چه نقطه ای؟!

هادی سروش

بخش دیگر از کسانی که به امام آسیب زدند آنانند که در رفتار و مسئولیت سیاسی خود آنچنان قدرت طلبانه رفتار کردند که مردم و رفاه آنان و حفظ کرامت شهروندان به فراموشی سپرده شد و در نتیجه باعث شد نگاه‌ها به امام عظیم الشان متفاوت شود و جوانی که امام را ندیده، از آن عزیز سفر کرده گله مند شود و بلکه بالاتر اینکه ناهنجاری زندگی اجتماعیش را به امام نسبت دهد!

با امام خمینی چه کردیم؟!

به نام خدا

من چند روزی است که با علاقه و اشتیاق دوست دارم درباره "امام" بنویسم اما باور بفرمایید که نمیدانم چه بنویسم و از کجا بنویسم!

آیا میتوانم بر جفاهایی که بر امام رفته بنویسیم؟! جفاهای دشمن که جای بحث ندارد، مشکل این است که در دائره خودیها بر امام جفاها رفته و جوانی که امام را ندیده، نمیتواند از سد این ظلم بگذرد و به امام برسد.

در جمع خودیها؛ دیروز "متحجرین" دگم اندیش و متصلب بر امام می تاختند و امروز قدرت طلبان برای بدست آوردن قدرت و یا حفظ قدرت و یا برای "دیده شدن" با قلمشان به اسم "نقد" و یا رفتارشان به اسم "مصلحت" بر آبرو آن مرجع و رهبر بزرگوار می تازند!

در این حدود ۲۰ سال، ناجوانمردی ها بر علیه امام راحل از یک سنخ و از یک جبهه نبوده!

از آن دسته که از ابتدا دشمن امام بوده اند و آرزوی مقهور بودن او را داشتن بگذریم چرا که تکلیف شان برای خودشان و ما روشن است.

اما عده ای دیگر امروز هستند که قلم به دست گرفته به داعیه ممانعت از ظلم های جاری، بر امام می تازند؛ از کسانی هستند که خود در دهه ۶۰ با رفتار و یا قلم شان بر صغیر و کبیر رحم نمیکردند و امروز آمده اند داعیه دموکراسی دارند و امام را علةالعلل مشکلات امروز معرفی میکنند!! ای کاش این جماعت اندک که صدای بلندی دارند و روزانه مینویسند و از نقل و انتقال یادداشت هایشان در گروه های فضای مجازی سرکیف میشوند، کمی هم از امامِ دوران تبعید و امام دوران سخت ترورهای منافقین و امام دوران جنگ هم مینوشتند تا باور میکردیم که خیرخواهانه و به صواب قلم میزنند.

در اینجا نمیوانیم از گروه دیگری که باعث بدبینی به امام شدند بگذریم! آنان گروهی بودند با به دست گرفتن قدرت فرهنگی و با تئوری پردازی از تربیون هایی مانند نمازجمعه؛ "حاکمیتی" را به جامعه نشان دادند که خروجی آن نفی "حق مردم بر سرنوشت خود" شد ، و این معنا از حکمرانی را با قرائت غیر مانوس شان از یک سوی به جامعه آسیب زدند و مردم را دلزده و بی اثر کردند و از سوی دیگر آلت قتاله ای برای حذف اشخاص به دست اطاق های تصمیم گیر دادند و تا با تیغ حذف انتخابات ها در اختیار تفکر خودشان باشد و بس!

اصل اساسی "سیاست خمینی"، یعنی؛ جمهوریت و میزان بودن رای مردم را نمایش تلقی کردند و تمام اصول سیاسی امام را که بارها از نجف و پاریس و تهران بر آن تاکید داشت را به عنوان "تعارف" نام بردند و در حقیقت به بازی گرفتند و نیز قانون اساسی مورد تایید رای ۹۸ درصدی را بدون امضاء ولی فقیه کاغذ پاره نام نهادنند تا برای تایید و رد صلاحیت ها ملاک سازی کرده و بخش عمده ای از نیروهای مهم از فرهیختگان و نخبگان و مبارزان قبل از انقلاب و مجاهدان بعد از انقلاب که در دانشگاه و حوزه صاحب نام بودند را به گورستان سیاسی تحویل دادند!

جالب است؛ داعیه "ولایت فقیه" دارند ولی در تمام عمر سیاسی خود در طول هزاران ساعت سخنرانی یک بار یادی از نامه های توبیخی امام به قم و تهران نکردند!

بخش دیگری که به امام آسیب زدند کسانی بودند که در رفتار و مسئولیت سیاسی خود آنچنان قدرت طلبانه رفتار کردند که مردم و رفاه آنان و حفظ کرامت شهروندان را آنچنان به فراموشی سپردند که باعث شد نگاه ها به امام عظیم الشان متفاوت شود و جوانی که امام را ندیده، از آن عزیز سفر کرده گله مند شود و بلکه بالاتر اینکه ناهنجاری زندگی اجتماعیش را به امام نسبت دهد!

خلاصه این گروه ها خواسته یا ناخواسته بر امام تاختند و می تازند و نتیجه آن آسیب به سرمایه بزرگی است که امام به ودیعه گذاشت و رفت و آن اعتماد مردم به نظام بود!

خواننده محترم‌؛ ببینید امام دو کار بزرگ کرد اما اینکه آن دو کار بزرگ را محفوظ و محترم نداشتیم سخن دیگری است.

اول؛ امام خمینی با کمال تواضع به خواسته جامعه و مردم کشورش گوش سپرده و با یک نیت خالص پا در عرصه مبارزه گذاشت و اگر متوجه خاستگاه جامعه و درخواست جامعه نسبت به مبارزه با رژیم فاسد و استبدادی پهلوی نبود، آیا افکار عمومی او را میبخشید؟!

در اینجا بود که با آسیب به موقعیت حوزویش و نیز ایجاد رنج برای خود و خانواده اش مجبور به ترک وطن شد و آماج تهمت هائی قرار گرفت که از روزنامه اطلاعات وقت گرفته تا شب نامه بر دیوار مدرسه فیضیه ادامه پیدا کرد! او در این میدان جهاد پر رنج و پر خطر ۱۵ ساله از آن جهت که یک "روحانی سیاسی" بود مورد حمله و بی احترامی عالمان و مذهبی های متحجر بود، ولی بلندگوی رسای دانشگاهیان و حوزویان و تک تک مردمی بود که از نظام شاهنشاهی رنجیده بودند.

در همین رهگذر که تجلی گاه همه خواسته ها و همه اقشار بود توانست یک "اجماع درونی" درست کند و مردم را به خواسته هایشان برساند. و این کاری کارستان بود.

دوم؛ امام مانند هر مصلحی دارای یک آرزوهایی بود که معترفیم نتوانست به همه آرزوهایش برسد اما این نرسیدن بدلیل "تغییر" او نبود که متاسفانه قلم های مغرض این روزها مینویسند، بلکه به جهت مواجه شدن با "واقعیتها" بود.

هر اندیشمند خردمند و مدیریت عالی رتبه ای آرزوهایش را منطبق با واقعیت ها میکند.

خواست امام خمینی همانطور که وعده اش را داده بود، این بود که همه تفکرات سیاسی، حتا از نوع الحاد سیاسی و تند در جامعه حضور داشته باشند، اما با واقعیتی بنام منافقین و اعلام جنگ مسلحانه و ترورهای بی شمار مواجه شد!

امام خمینی بنا بر آزادی داشت تا هر کسی عقائد خود را طرح کند اما با واقعیتی مانند راهپیمایی بر علیه حجاب و خصوصا بر قصاص واقع شد!

امام خمینی میخواست و میتوانست با فتواهای روشنگرانه اش فقه و شریعت را با دنیای مدرن تعریف کند تا ایران از یک سوی؛ در جهان به عنوان یک کشور مترقی و به روز معرفی شده و مرکز گرایشات جهانیان شود و نیز از سوی دیگر؛ گره از سیاست های داخلی و خارجی باز شود و نتیجتا زندگی مردم را به رفاه برسد اما با واقعیتی به شکل نامه برخی از شاگردانش از قم مواجه شد که اجازه قدم از قدم برداشتن را از ایشان تا حد زیادی گرفت!

امام خمینی معیارش "جمهوریت و قانون" بود اما در اداره کشور به واقعیتی بنام جنگ برخورد نمود و قهراً برخی امور از مسیر طبیعی خارج شد و خود ایشان اعتراف نمود، «ان‌شاءاللّه‌ تصمیم دارم در تمام زمینه‌ها وضع به صورتى درآید که همه طبق قانون اساسى حرکت کنیم. آنچه در این سالها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا مى‌کرد تا گره‌هاى کور قانونى سریعاً به نفع مردم و اسلام باز گردد».

آنچه شده را بدون تعارف مرور کردیم، بیاییم گرفتار هجمه های بدخواهان نشویم و همه کاسه و کوزه را بر سر آن امام بزرگوار نشکنیم! چرا که با دروغ هایی که به تفکرات امام نسبت داده اند و تحریف کرده اند آشنا شدیم و از سوی دیگر آنچه امام خمینی آزرو داشت ولی با واقعیت هایی متفاوت مواجه شد و در نتیجه قدرت عمل را در بخشی از امور ضعیف کرد را نیز ملاحظه کردید، پس بیاییم در مورد امام خمینی تا دیر نشده تامل دیگری کنیم و حساب او را از دیگران جدا کنیم و بر راه او و خط او بیعت جدیدی داشته باشیم تا اصول امام به جایگاه خود برگردد.

اصول امام خمینی، یعنی؛ نگاه دینی-سیاسی او که در "فقه امام" متبلور است. و یعنی؛ سیاست داخلی امام که بر مدار "جمهوریت" است، و نیز سیاست خارجی او که "احترام به دنیا" بوده است، باید به جامعه بازگردد و حتما باز خواهد گشت.

راه این است که از دشمنی ها و امواج و شبهه آفرینی ها نهراسیده و در آن مسیر قدم زده شود. تردیدی نیست که این مهم توسط فرزندان آزاده و بی توقع و رنجِ محرومیت های اجتماعی و سیاسی کشیده حضرت امام خمینی در حوزه و دانشگاه احیاء خواهد شد. ان شاء الله

هادی سروش:  رویکرد امام رضا(ع) به «امامت و اجتهاد» علمی و عاطفی است

قدس آنلاین

هادی سروش:

رویکرد امام رضا(ع) به «امامت و اجتهاد» به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه است ..

«یکی از مباحث مهمی که در سیره حضرت امام رضا (ع) چه در زمانی که در مدینه حضور داشتند و چه در مدت دو ساله ای که در مرو اقامت اجباری داشتند موضوع امامت است.

رویکرد امام رضا(ع) به «امامت و اجتهاد» به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه

حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در مقاله‌ای به مناسبت میلاد امام رضا(ع) آورده است: «یکی از مباحث مهمی که در سیره حضرت امام رضا (ع) چه در زمانی که در مدینه حضور داشتند و چه در مدت دو ساله ای که در مرو اقامت اجباری داشتند موضوع امامت است.

حدیث معروف سلسله الذهب که امام هشتم در نیشابور به نقل جناب شیخ صدوق در کتاب عیون؛ امامت حصن و پایگاه امنیتی نظام شیعه معرفی شده که تفسیر آن را با توجه به حدیث دیگری که در ذیل خواهد آمد، ارائه می شود.در حدیث دیگری که در مورد امامت از حضرت امام هشتم صادر شده امامت به آفتاب نور و ستارگان محبت معرفی شده.

این حدیث معروف است به حدیث مسجد جامع مرو، که نقل است امام هشتم وقتی وارد مرو شدند ملاحظه کردند که عده ای در رابطه با امامت صحبت و مذاکره می کنند فردی گزارشی از گفتگوی مردم درباره امامت در مسجد جامع را به امام رضا ارائه نمود، که شخصیت شناخته آن روز بنام عبدالعزیز بن مسلم چنین و چنان می گوید. امام (ع) فرمودند این مردم نسبت به امامت نااهل و بعضی از آنها حتی در رابطه با معارف دین مورد فریب قرار گرفتند! بعد خودشان امامت را در ۱۰ بند تعریف نمودند که حدیث مفصل و طولانی و پر باری است که در بخشی از آن امام (ع) به چهار عنوان مهم مطرح کردند؛

استیفاء دفاع و آبرویِ دین در زمامداری امام معصوم

امام رضا فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ؛ یعنی امامت زمام دین است و در آن زمامداری درست و برآمده از دین تعریف می شود». در همین جا در شرح زعامت دینی، امام هشتم در ادامه سخنانشان توضیح می دهند؛ «الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ؛ به برکت امامت حلال و حرام خدا بیان شود، به برکت امامت حدود الهی تبیین و اجراء می شود».مهم این است در تبیین حلال و حرام و اجرای حدود خاستگاه اصلی دفاع دین است؛ «یذب عن دین الله». قطعا در زمامداری امام معصوم تبیین حلال و حرام و اجرای حدود باعث لوث شدن دین و از بین رفتن حرمت دین نخواهد بود و به این نکته باید توجه جدی داشت.چه بسا تفاوت حکومت دینی در عصرِ زمامداری امام معصوم با جایی حکومت دینی با افراد غیر معصوم اداره می شود در این نکته مهم است.

در امامت واقعی ساختار منظم و نتیجه بخش در جامعه حاکم است

در بیان امام رضا(ع)، نظام المسلمین نشان از مسئولیت‌ مهم امامت در تشکیل و اداره یک ساختار نظام دینی است که محور نظام، نظم جامعه مطرح شده است. یعنی؛ ترتیب و قانون و رفتار شایسته با شهروندان و روشن بودن فرایند خواسته های فردی و اجتماعی و رسیدن افراد به مطلوبشان بصورت عقلانی حرف اول را می زند.

امام هشتم نظام دینی مبتنی بر ساختار نظم را چنین توضیح فرمودند: «یَدْعُو إِلَی سَبِیلِ رَبِّهِ‌ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ الْحُجَّهِ الْبَالِغَهِ الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَهِ الْمُجَلِّلَهِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِیَ فِی الْأُفُقِ بِحَیْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارُ الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَی‌ وَ أَجْوَازِ الْبُلْدَانِ وَ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ الْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَی الظَّمَإِ وَ الدَّالُّ عَلَی الْهُدَی وَ الْمُنْجِی مِنَ الرَّدَی الْإِمَامُ النَّارُ عَلَی الْیَفَاعِ‌الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَی بِهِ وَ الدَّلِیلُ فِی الْمَهَالِکِ …»؛مقصود امام رضا از این تعبیرات -آفتاب بلند، ماه درخشان، ستاره راهنما، کشتی دریا، آب گوارا و چراغ در خاموشی ها- این است که امام با عرضه بهترین ره آوردهای حکمت و عقلانیت ، عالَم را بسوی نور و نجات و ظفر رهسپار می کند که نتیجه آن نگاه و رویکرد؛ امامت بر فراز بلند جامعه می درخشد و انسان را دعوت به زیست در جامعه ای می کند که موعظه های نیکو و سرشار از معنویت دیده می شود و نیازهای مهم انسانیت را پاسخگوست.

گفتمان غالب در آن جامعه ای که امامت حضور دارد؛ از آنِ برهان و دلیل روشن است، چون امام چنین جامعه ای، ماه تابانی است که سنبل راهنمایی و هدایت شده است.

امام و مسئولیتِ فراهم آوردنِ مصلحت و عزت دنیای مردم

در بیان امام رضا از حضور امامت و ایجادِ «صلاح الدنیا و عزالمومنین» یاد شده و مطرح است. پس رویکرد امام در اداره جامعه فقط به احکام دین نیست، بلکه توجه مصالح و منافعی است که خدا برای دنیای مردم قرار داده و امامت می آید تا مردم را در رسیدن به صلاح و منافع مادی و دنیوی شان مدیریت کند و مدد رساند.

در این مهم، راه سوق دادن جامعه به سمت رشد فردی و اجتماعی توسط امام هشتم تبیین شده که امامت این فرایند رفاه و آرامش و زندگی برتر را با ابزار مهربانی و مودت به جامعه عرضه می کند، لذا فرمودند: «امام مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است. امام مادر مهربان نسبت به فرزند کوچک است ، امام فریادرس مردم در تگناهاست/ اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ و الْأُمُّ الْبَرَّهُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَهِ النَّآدِ»

در بینش الهیِ امام رضا (ع) امامت یعنی؛ امانت داری، رفاقت و نهایت محبت به جامعه است. به زیبایی فرمود: امام مانند پدر بسیار مهربان است، امام برادر بسیار دلسوز است… اینها تحقق عینی حضور «امین الهی» و امانت دار خدا در جامعه است، یعنی؛ همانگونه خدای مهربان تمام عوامل برای زندگی راحت و صحیح را با در دسترس قرار دادنِ نعمتهایش در برابر بندگانش اعم از مومن و کافر قرار داده، مسیر ایجاد رفاه و عزت برای شهروندان به واسطه امامت تامین می شود.توصیفی که حضرت امام هشتم از امامت می کند تعبیرش در شرح «عز المومنین» چنین است؛«بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّینِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِینَ»؛ امامت باعث عزت مومنین است و همین عزت و نحوه عزتمند کردن مومنان هم در این بیان امام هشتم آمده و آن در گِرو سطح بالای علم و دانش امام است چون آنچه باعث ارتقاء جامعه میشود ؛ آگاهی بخشی نسبت به مردم است و همین علم و آگاهی است که باعث عزت مردم می شود.

دومین امری که تاثیر مستقیم بر سطح ارتقاء جامعه در اخلاق را دارد و که در عزت مومنین و جامعه ایمانی بسیار موثر است؛ «بردباری وحلم» امام جامعه است. شرح صدر امام که از توسعه وجودی او ریشه می گیرد جامعه را از تنش ها دور می کند و افتخار آفرین است.

«اجتهاد» دامنه ارتفاعاتِ امامت

در فرهنگ شیعه؛ امامت یک پیوندی دارد که آن پیوند در واقع یک رشته اتصال به امامت است. امامت در قله حضور دارد و این قله مرتفع یک دامنه ای دارد و آن دامنه «اجتهاد» است که بوسیله آن سیلاب های جاری از ارتفاعات قله، دامنه هم سیراب می شود.

اجتهاد و مجتهدان

اجتهاد به چه معنایی است؟ مجتهدان چه کسانی هستند؟

در کلمات امام هشتم علیه السلام بحث مربوط به اجتهاد هم مطرح شده است.حدیث مهم و اصلی در این باب از امام رضا (ع) است که فرمود: «علَینا إلْقاءُ الاُصول إلَیکُم، وعلیکمُ التَّفْریعُ»؛ یعنی، یک مسئولیت ما و یک مسئولیت مجتهدان داریم و دارند؛ مسئولیت ما ارائه اصول دین در معارف و احکام و اخلاق است و مسئولیت مجتهدان این از آن اصول ارائه شده صدها و بلکه هزاران مسئله مورد نیاز جامعه را استنباط و استفاده کرده و به جامعه ارائه کنند.

پس مجتهد کسی است که می‌تواند از اصولی که از قرآن شریف از عترت گرفته است بتواند همه مسائل مهمی که در دنیای فقه و معارف مطرح است را در همه موارد پاسخگو باشد. چنین فردی از دیدگاه امام هشتم علیه السلام مجتهد است و این چنین مجتهدی ادامه دهنده مسیر امام است.

این رخداد بنام استنباط امور فرعی از احادیث ائمه حتی در زمان حیات امام رضا علیه السلام دیده می شودکه در روایت ذیل آمده است.

امام رضا و تبیین ضرورتِ امانت داری مجتهدان در دین و دنیای مردم

شرط ضروری برای مجتهدانی که مورد ارجاع جامعه هستند دو امر مهم است؛ اول امانت داری نسبت به دین و دوم امانت داری نسبت به امور مادی جامعه.شیخ طوسی در کتاب رجال کشی نقل می کند که ابن مسیب همدانی به امام هشتم علیه السلام عرض کرد من در محله دور از اقامتگاه شما زندگی می کنم برای من این امکان نیست که هر زمانی سوالی داشتم از جنابعالی بپرسم، بفرمایید از چه کسی معالم و معارف دین رو بگیرم امام هشتم علیه السلام فرمود: به زکریای ابن آدم مراجعه کن، چرا او امانت دار دین و دنیا است؛ المامون علی الدین و الدنیا. (رجال کشی / ۱۴۶)

این تعلیل که در بیان امام رضا آمده حاوی این نکته اساسی است که هر فقیهی شرط لازم برای مراجعه در مسائل دینی و دنیایی را ندارد، بلکه فقیهی می تواند مدنظر جامعه باشد که امانت دار دین و دنیای مردم باشد. کسی که در دین مردم دخل و تصرف نفسانی دارد و یا چشم طمع به دنیای مردم و امور مادی جامعه دارد، استحقاق مراجعه شهروندان دیندار را ندارد.

در نگاه امام رضا(ع)؛ فقیه کسی است که منشاء خیرات برای تمامی بشریت باشد؛ چنین فرمود: «أَلَا إِنَّ الْفَقِیهَ مَنْ أَفَاضَ عَلَی النَّاسِ خَیْرَهُ وَ أَنْقَذَهُمْ مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَ وَفَّرَ عَلَیْهِمْ نِعَمَ جِنَانِ اللَّهِ تَعَالَی وَ حَصَّلَ لَهُمْ رِضْوَانَ اللَّهِ تَعَالَی؛ بدانید، فقیه کسی است که خیر خود را بر مردم فرو ریزد و آنان را از دشمنانشان نجات دهد و نعمت های بهشتی را بر آنها افزونی بخشد و خشنودی خدا را برایشان تحصیل نماید.» (الاحتجاج ج۱ص۱۷)

مجتهدانی که چنین اند و طبعا در راستای اهداف بلند دین به مسئولیت خود می پردازند مورد دعای امام رضا هستند. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا نقل می کند که امام هشتم علیه السلام مجتهدان را اینگونه دعا کردند؛«خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد،/ رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا». (عیون، ج ۱ ص۳۰۷)بدیهی که دعای امام ، دعایِ مستجاب است و اگر کسی مورد دعای امام باشد به والاترین مراتب رحمت الهیه و برکات ظاهریه و باطنیه دست می یابد.

شهید استاد مطهری می گوید: «کسی که اطلاع از روح تعلیمات و آموزه‌های اسلامی دارد و هیچگونه هراسی از تعقل و تفکر و نیز حرف تازه زدن نداشته باشد؛ یک مجتهد واقعی است».

باید بپذیریم که ترقی ملت های اسلامی در گرو اجتهاد به روز و مجتهدان واقعی است و اینجاست که سخن گرانقدر امام هشتم معنا می شود که فقیهان امانتدار دین و دنیا مردم هستند و می توانند زمینه رشدِ جامعه را در دین و دنیا رقم زنند.

پنج حمله سنگین به اجتهاد و مجتهدان

به جاست که بدانیم این اجتهاد که پایگاه در امامت دارد، دستخوش پنج حمله شدید می تواند باشد و چه بسا بوده است.

حمله اول به اجتهاد

حمله نخست توسط ظالمان و حاکمان جائر بود که آمدند و خلاف ها و ظلم هایشان را با عنوان اجتهاد توجیه کردند!بدین شکل که اگر سوال می کردیم الان حاکم بنی امیه یا فلان حاکم بنی عباس به چه اجازه ای چنین ظلمی روا داشته؟ پاسخ می دادند؛ براساس اجتهاد بوده است و مجتهد هم در صورت اشتباه معذور است!

حمله دوم به اجتهاد

حمله دوم به اجتهاد از ناحیه اهل سنت بود که آمدند و متاسفانه اجتهاد را به معنای قیاس احکام بایکدیگر معنا کردند! یعنی؛ قیاس را مدار تشخیص احکام الهی قرار دادند!

در اجتهاد از دیدگاه شیعه؛ تطبیق فروع با اصول است که امام رضا از آن به القاء اصول و استنباط فروع نام بردند، اما در اجتهاد به معنای قیاس؛ تبدیل شد به از یک جزئی به جزئی دیگر رسیدن! غلط بودن این اجتهادقیاسی در علم منطق علم تصریح و برهانی است که اگر انسان از یک جزئی به جزئی دیگر برسد که به او از در اصطلاح منطق به تمثیل و در اصطلاح فقه به قیاس نام برده می شود؛ هیچ گاه منتجه نتیجه نیست.

حمله سوم به اجتهاد

حمله دیگری به اجتهاد از ناحیه اخباری ها شکل گرفت! اخباری ها گروهی در درون عالمان شیعه بودند که مخالف تعقل و اندیشه در آیات قرآن بوده و اصلا دقت عقلانی در ادله دینی را برنمی‌تابیدند و خودشان را فقط در مقابل چند روایت قرار می دادند! شیخ انصاری در کتاب رسائل در تنبیه ششم از تنبیهات بحث احتیاط تصریح می کند؛ اخباری ها، مجتهدان را اهل تساهل و تسامح معرفی می کنند و در نتیجه اخباری ها؛ نه تنها اجتهاد را پایین کشیدن بلکه مجتهدان را هم مورد تهمت و اهانت قرار دادند!

حمله چهارم به اجتهاد

در میان حملات ناجوانمردانه به اجتهاد، نمی توان اذیت و آزار حاکمان را ندید گرفت، کسانی که آمدند و با اجتهاد مبارزه سرسختی کردند! از حاکمان عباسی مانند منصور و هارون و متوکل گرفته تا پادشاهان قاجار و پهلوی که گزارش تاریخ در بستن حوزه ها و تبعید مجتهدان صفحات تاریک تاریخ است!به عنوان نمونه از مورخ مشهور جناب مسعودی نقل است که متوکل کاری کرد که جایی برای اجتهاد باقی نگذاشت! چراکه اعلام کرد همه افراد شهر هرکه درس خوانده و یا نخوانده، باید بنا را بر تسلیم و تقلید از حاکم و حاکمیت قرار دهد!این قصه دردناک خود مقاله ای بسیط را می طلبد.

حمله پنجم به اجتهاد

حمله دیگری به اجتهاد شده و می شود و آن از سوی اهل سنت قیاس محور و یا حاکمانِ جائر نیست، بلکه از سوی برخی روشنفکرانی است که دل در گرو تعبدیات در بخش احکام ندارند!سخنشان روی تقلید رفته و آن را روش و دأب انسانهای جاهل معرفی می کنند و گاهی مستند به قرآن می کنند که قرآن تقلید را مذمت نموده!این دوستان غافل از این هستند که اساس اجتهاد و تقلید؛ رجوع یک انسان ناگاه به یک انسان آگاه است و این یک اصل عُقلابی است در میان جوامع بشری است که هرکسی در هر امری که خبرویت ندارد به دانایان و متخصصان آنِ رشته مراجعه می‌کند. مذمت قرآن روی رجوع جاهل به جاهل است که از آن به تقلید کورکورانه می شود.

سخن پایانی در ارزش فقه و اجتهاد

فقه اهل بیت(ع)که مدار اجتهادِ مجتهدان است علم شریفی است که بیش از هزار سال از آن گذشته و با ظرفیت بیش ده قرن آن توانسته بسیاری از چالش ها و مشکلات را حل کند و امروز -به تعبیر امام راحل- پاسخگوی تمام نیازهای بشر از گهواره تا گور است.

تحقیق، عقلانیت، توجه به نیازهای روز و دوری از قدرت و ثروت بجاترین خواسته از مجتهدان است.

منبع: شفقنا

رویکرد امام رضا (ع) به «امامت واجتهاد» به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه/ هادی سروش

زمان انتشار : 9 خرداد ,1402 | ساعت : ۱۳:۱۴ | کد خبر : 1583612 | پرینت

رویکرد امام رضا (ع) به «امامت واجتهاد» به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه/ مقاله هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در مقاله ای به مناسبت میلاد امام رضا (ع) آورده است: «یکی از مباحث مهمی که در سیره حضرت امام رضا (ع) چه در زمانی که در مدینه حضور داشتند و چه در مدت دو ساله ای که در مرو اقامت اجباری داشتند موضوع امامت است.

حدیث معروف سلسله الذهب که امام هشتم در نیشابور به نقل جناب شیخ صدوق در کتاب عیون؛ امامت حصن و پایگاه امنیتی نظام شیعه معرفی شده که تفسیر آن را با توجه به حدیث دیگری که در ذیل خواهد آمد، ارائه می شود.در حدیث دیگری که در مورد امامت از حضرت امام هشتم صادر شده امامت به آفتاب نور و ستارگان محبت معرفی شده.

این حدیث معروف است به حدیث مسجد جامع مرو ، که نقل است امام هشتم وقتی وارد مرو شدند ملاحظه کردند که عده ای در رابطه با امامت صحبت و مذاکره می کنند فردی گزارشی از گفتگوی مردم درباره امامت در مسجد جامع را به امام رضا ارائه نمود، که شخصیت شناخته آن روز بنام عبدالعزیز بن مسلم چنین و چنان می گوید. امام (ع) فرمودند این مردم نسبت به امامت نااهل و بعضی از آنها حتی در رابطه با معارف دین مورد فریب قرار گرفتند! بعد خودشان امامت را در ۱۰ بند تعریف نمودند که حدیث مفصل و طولانی و پر باری است که در بخشی از آن امام (ع) به چهار عنوان مهم مطرح کردند؛

استیفاء دفاع و آبرویِ دین در زمامداری امام معصوم

امام رضا فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ؛ یعنی امامت زمام دین است و در آن زمامداری درست و برآمده از دین تعریف می شود». در همین جا در شرح زعامت دینی، امام هشتم در ادامه سخنانشان توضیح می دهند؛ «الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ؛ به برکت امامت حلال و حرام خدا بیان شود، به برکت امامت حدود الهی تبیین و اجراء می شود».مهم این است در تبیین حلال و حرام و اجرای حدود خاستگاه اصلی دفاع دین است؛ «یذب عن دین الله». قطعا در زمامداری امام معصوم تبیین حلال و حرام و اجرای حدود باعث لوث شدن دین و از بین رفتن حرمت دین نخواهد بود و به این نکته باید توجه جدی داشت.چه بسا تفاوت حکومت دینی در عصرِ زمامداری امام معصوم با جایی حکومت دینی با افراد غیر معصوم اداره می شود در این نکته مهم است.

در امامت واقعی ساختار منظم و نتیجه بخش در جامعه حاکم است

در بیان امام رضا(ع)، نظام المسلمین نشان از مسئولیت‌ مهم امامت در تشکیل و اداره یک ساختار نظام دینی است که محور نظام، نظم جامعه مطرح شده است. یعنی؛ ترتیب و قانون و رفتار شایسته با شهروندان و روشن بودن فرایند خواسته های فردی و اجتماعی و رسیدن افراد به مطلوبشان بصورت عقلانی حرف اول را می زند.

امام هشتم نظام دینی مبتنی بر ساختار نظم را چنین توضیح فرمودند: «یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ‌ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ الْحُجَّهِ الْبَالِغَهِ الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَهِ الْمُجَلِّلَهِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِیَ فِی الْأُفُقِ بِحَیْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارُ الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَى‌ وَ أَجْوَازِ الْبُلْدَانِ وَ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ الْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَى الظَّمَإِ وَ الدَّالُّ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِی مِنَ الرَّدَى الْإِمَامُ النَّارُ عَلَى الْیَفَاعِ‌الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَى بِهِ وَ الدَّلِیلُ فِی الْمَهَالِکِ …»؛مقصود امام رضا از این تعبیرات -آفتاب بلند، ماه درخشان، ستاره راهنما، کشتی دریا، آب گوارا و چراغ در خاموشی ها- این است که امام با عرضه بهترین ره آوردهای حکمت و عقلانیت ، عالَم را بسوی نور و نجات و ظفر رهسپار می کند که نتیجه آن نگاه و رویکرد؛ امامت بر فراز بلند جامعه می درخشد و انسان را دعوت به زیست در جامعه ای می کند که موعظه های نیکو و سرشار از معنویت دیده می شود و نیازهای مهم انسانیت را پاسخگوست.

گفتمان غالب در آن جامعه ای که امامت حضور دارد؛ از آنِ برهان و دلیل روشن است، چون امام چنین جامعه ای، ماه تابانی است که سنبل راهنمایی و هدایت شده است.

امام و مسئولیتِ فراهم آوردنِ مصلحت و عزت دنیای مردم

در بیان امام رضا از حضور امامت و ایجادِ «صلاح الدنیا و عزالمومنین» یاد شده و مطرح است. پس رویکرد امام در اداره جامعه فقط به احکام دین نیست، بلکه توجه مصالح و منافعی است که خدا برای دنیای مردم قرار داده و امامت می آید تا مردم را در رسیدن به صلاح و منافع مادی و دنیوی شان مدیریت کند و مدد رساند.

در این مهم، راه سوق دادن جامعه به سمت رشد فردی و اجتماعی توسط امام هشتم تبیین شده که امامت این فرایند رفاه و آرامش و زندگی برتر را با ابزار مهربانی و مودت به جامعه عرضه می کند، لذا فرمودند: «امام مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است. امام مادر مهربان نسبت به فرزند کوچک است ، امام فریادرس مردم در تگناهاست/ اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ و الْأُمُّ الْبَرَّهُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَهِ النَّآدِ»

در بینش الهیِ امام رضا (ع) امامت یعنی؛ امانت داری، رفاقت و نهایت محبت به جامعه است. به زیبایی فرمود: امام مانند پدر بسیار مهربان است، امام برادر بسیار دلسوز است… اینها تحقق عینی حضور «امین الهی» و امانت دار خدا در جامعه است، یعنی؛ همانگونه خدای مهربان تمام عوامل برای زندگی راحت و صحیح را با در دسترس قرار دادنِ نعمتهایش در برابر بندگانش اعم از مومن و کافر قرار داده، مسیر ایجاد رفاه و عزت برای شهروندان به واسطه امامت تامین می شود.توصیفی که حضرت امام هشتم از امامت می کند تعبیرش در شرح «عز المومنین» چنین است؛«بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّینِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِینَ»؛ امامت باعث عزت مومنین است و همین عزت و نحوه عزتمند کردن مومنان هم در این بیان امام هشتم آمده و آن در گِرو سطح بالای علم و دانش امام است چون آنچه باعث ارتقاء جامعه میشود ؛ آگاهی بخشی نسبت به مردم است و همین علم و آگاهی است که باعث عزت مردم می شود.

دومین امری که تاثیر مستقیم بر سطح ارتقاء جامعه در اخلاق را دارد و که در عزت مومنین و جامعه ایمانی بسیار موثر است؛ «بردباری وحلم» امام جامعه است. شرح صدر امام که از توسعه وجودی او ریشه می گیرد جامعه را از تنش ها دور می کند و افتخار آفرین است.

«اجتهاد» دامنه ارتفاعاتِ امامت

در فرهنگ شیعه؛ امامت یک پیوندی دارد که آن پیوند در واقع یک رشته اتصال به امامت است. امامت در قله حضور دارد و این قله مرتفع یک دامنه ای دارد و آن دامنه «اجتهاد» است که بوسیله آن سیلاب های جاری از ارتفاعات قله، دامنه هم سیراب می شود.

اجتهاد و مجتهدان

اجتهاد به چه معنایی است؟ مجتهدان چه کسانی هستند؟

در کلمات امام هشتم علیه السلام بحث مربوط به اجتهاد هم مطرح شده است.حدیث مهم و اصلی در این باب از امام رضا (ع) است که فرمود: «علَینا إلْقاءُ الاُصول إلَیکُم، وعلیکمُ التَّفْریعُ»؛ یعنی، یک مسئولیت ما و یک مسئولیت مجتهدان داریم و دارند؛ مسئولیت ما ارائه اصول دین در معارف و احکام و اخلاق است و مسئولیت مجتهدان این از آن اصول ارائه شده صدها و بلکه هزاران مسئله مورد نیاز جامعه را استنباط و استفاده کرده و به جامعه ارائه کنند.

پس مجتهد کسی است که می‌تواند از اصولی که از قرآن شریف از عترت گرفته است بتواند همه مسائل مهمی که در دنیای فقه و معارف مطرح است را در همه موارد پاسخگو باشد. چنین فردی از دیدگاه امام هشتم علیه السلام مجتهد است و این چنین مجتهدی ادامه دهنده مسیر امام است.

این رخداد بنام استنباط امور فرعی از احادیث ائمه حتی در زمان حیات امام رضا علیه السلام دیده می شودکه در روایت ذیل آمده است.

امام رضا و تبیین ضرورتِ امانت داری مجتهدان در دین و دنیای مردم

شرط ضروری برای مجتهدانی که مورد ارجاع جامعه هستند دو امر مهم است؛ اول امانت داری نسبت به دین و دوم امانت داری نسبت به امور مادی جامعه.شیخ طوسی در کتاب رجال کشی نقل می کند که ابن مسیب همدانی به امام هشتم علیه السلام عرض کرد من در محله دور از اقامتگاه شما زندگی می کنم برای من این امکان نیست که هر زمانی سوالی داشتم از جنابعالی بپرسم، بفرمایید از چه کسی معالم و معارف دین رو بگیرم امام هشتم علیه السلام فرمود: به زکریای ابن آدم مراجعه کن، چرا او امانت دار دین و دنیا است؛ المامون علی الدین و الدنیا. (رجال کشی / ۱۴۶)

این تعلیل که در بیان امام رضا آمده حاوی این نکته اساسی است که هر فقیهی شرط لازم برای مراجعه در مسائل دینی و دنیایی را ندارد، بلکه فقیهی می تواند مدنظر جامعه باشد که امانت دار دین و دنیای مردم باشد. کسی که در دین مردم دخل و تصرف نفسانی دارد و یا چشم طمع به دنیای مردم و امور مادی جامعه دارد، استحقاق مراجعه شهروندان دیندار را ندارد.

در نگاه امام رضا(ع)؛ فقیه کسی است که منشاء خیرات برای تمامی بشریت باشد؛ چنین فرمود: «أَلَا إِنَّ الْفَقِیهَ مَنْ أَفَاضَ عَلَى النَّاسِ خَیْرَهُ وَ أَنْقَذَهُمْ مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَ وَفَّرَ عَلَیْهِمْ نِعَمَ جِنَانِ اللَّهِ تَعَالَى وَ حَصَّلَ لَهُمْ رِضْوَانَ اللَّهِ تَعَالَى؛ بدانید، فقیه کسى است که خیر خود را بر مردم فرو ریزد و آنان را از دشمنانشان نجات دهد و نعمت های بهشتی را بر آنها افزونی بخشد و خشنودی خدا را برایشان تحصیل نماید.» (الاحتجاج ج۱ص۱۷)

مجتهدانی که چنین اند و طبعا در راستای اهداف بلند دین به مسئولیت خود می پردازند مورد دعای امام رضا هستند. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا نقل می کند که امام هشتم علیه السلام مجتهدان را اینگونه دعا کردند؛«خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد،/ رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا». (عیون، ج ۱ ص۳۰۷)بدیهی که دعای امام ، دعایِ مستجاب است و اگر کسی مورد دعای امام باشد به والاترین مراتب رحمت الهیه و برکات ظاهریه و باطنیه دست می یابد.

شهید استاد مطهری می گوید: «کسی که اطلاع از روح تعلیمات و آموزه‌های اسلامی دارد و هیچگونه هراسی از تعقل و تفکر و نیز حرف تازه زدن نداشته باشد؛ یک مجتهد واقعی است».

باید بپذیریم که ترقی ملت های اسلامی در گرو اجتهاد به روز و مجتهدان واقعی است و اینجاست که سخن گرانقدر امام هشتم معنا می شود که فقیهان امانتدار دین و دنیا مردم هستند و می توانند زمینه رشدِ جامعه را در دین و دنیا رقم زنند.

پنج حمله سنگین به اجتهاد و مجتهدان

به جاست که بدانیم این اجتهاد که پایگاه در امامت دارد، دستخوش پنج حمله شدید می تواند باشد و چه بسا بوده است.

حمله اول به اجتهاد

حمله نخست توسط ظالمان و حاکمان جائر بود که آمدند و خلاف ها و ظلم هایشان را با عنوان اجتهاد توجیه کردند!بدین شکل که اگر سوال می کردیم الان حاکم بنی امیه یا فلان حاکم بنی عباس به چه اجازه ای چنین ظلمی روا داشته؟ پاسخ می دادند؛ براساس اجتهاد بوده است و مجتهد هم در صورت اشتباه معذور است!

حمله دوم به اجتهاد

حمله دوم به اجتهاد از ناحیه اهل سنت بود که آمدند و متاسفانه اجتهاد را به معنای قیاس احکام بایکدیگر معنا کردند! یعنی؛ قیاس را مدار تشخیص احکام الهی قرار دادند!

در اجتهاد از دیدگاه شیعه؛ تطبیق فروع با اصول است که امام رضا از آن به القاء اصول و استنباط فروع نام بردند، اما در اجتهاد به معنای قیاس؛ تبدیل شد به از یک جزئی به جزئی دیگر رسیدن! غلط بودن این اجتهادقیاسی در علم منطق علم تصریح و برهانی است که اگر انسان از یک جزئی به جزئی دیگر برسد که به او از در اصطلاح منطق به تمثیل و در اصطلاح فقه به قیاس نام برده می شود؛ هیچ گاه منتجه نتیجه نیست.

حمله سوم به اجتهاد

حمله دیگری به اجتهاد از ناحیه اخباری ها شکل گرفت! اخباری ها گروهی در درون عالمان شیعه بودند که مخالف تعقل و اندیشه در آیات قرآن بوده و اصلا دقت عقلانی در ادله دینی را برنمی‌تابیدند و خودشان را فقط در مقابل چند روایت قرار می دادند! شیخ انصاری در کتاب رسائل در تنبیه ششم از تنبیهات بحث احتیاط تصریح می کند؛ اخباری ها، مجتهدان را اهل تساهل و تسامح معرفی می کنند و در نتیجه اخباری ها؛ نه تنها اجتهاد را پایین کشیدن بلکه مجتهدان را هم مورد تهمت و اهانت قرار دادند!

حمله چهارم به اجتهاد

در میان حملات ناجوانمردانه به اجتهاد، نمی توان اذیت و آزار حاکمان را ندید گرفت، کسانی که آمدند و با اجتهاد مبارزه سرسختی کردند! از حاکمان عباسی مانند منصور و هارون و متوکل گرفته تا پادشاهان قاجار و پهلوی که گزارش تاریخ در بستن حوزه ها و تبعید مجتهدان صفحات تاریک تاریخ است!به عنوان نمونه از مورخ مشهور جناب مسعودی نقل است که متوکل کاری کرد که جایی برای اجتهاد باقی نگذاشت! چراکه اعلام کرد همه افراد شهر هرکه درس خوانده و یا نخوانده، باید بنا را بر تسلیم و تقلید از حاکم و حاکمیت قرار دهد!این قصه دردناک خود مقاله ای بسیط را می طلبد.

حمله پنجم به اجتهاد

حمله دیگری به اجتهاد شده و می شود و آن از سوی اهل سنت قیاس محور و یا حاکمانِ جائر نیست، بلکه از سوی برخی روشنفکرانی است که دل در گرو تعبدیات در بخش احکام ندارند!سخنشان روی تقلید رفته و آن را روش و دأب انسانهای جاهل معرفی می کنند و گاهی مستند به قرآن می کنند که قرآن تقلید را مذمت نموده!این دوستان غافل از این هستند که اساس اجتهاد و تقلید؛ رجوع یک انسان ناگاه به یک انسان آگاه است و این یک اصل عُقلابی است در میان جوامع بشری است که هرکسی در هر امری که خبرویت ندارد به دانایان و متخصصان آنِ رشته مراجعه می‌کند. مذمت قرآن روی رجوع جاهل به جاهل است که از آن به تقلید کورکورانه می شود‌.

سخن پایانی در ارزش فقه و اجتهاد

فقه اهل بیت(ع)که مدار اجتهادِ مجتهدان است علم شریفی است که بیش از هزار سال از آن گذشته و با ظرفیت بیش ده قرن آن توانسته بسیاری از چالش ها و مشکلات را حل کند و امروز -به تعبیر امام راحل- پاسخگوی تمام نیازهای بشر از گهواره تا گور است.

تحقیق، عقلانیت، توجه به نیازهای روز و دوری از قدرت و ثروت بجاترین خواسته از مجتهدان است.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

لینک کوتاه خبر : https://fa.shafaqna.com/?p=1583612

  • برچسب ها
  • هادی سروش
  • ولادت امام رضا (ع)

استاد هادی سروش: دین را با «تنگ نظری و سخت گیری» به جامعه عرضه نکنیم / «برای تقویت شعائر با اعصاب مردم بازی نکنید»

«فقه امام صادق(ع)، فقه امروز» فقیه باید به واقعیت های موجود توجه داشته باشد/ امروز درباره حقوق ملت حتی در حدود قانون اساسی تردید...

حجت‌الاسلام هادی سروش: آقایان منبری پیشکسوت خود را الگو قرار دهند

هادی سروش: امام علی (ع) درعین حضور در مقامات عرفان لحظه ای از مشکلات مردم و جامعه غافل نمی شد

استاد هادی سروش: «صنفی به نام عالم دینی، پدیده ای مربوط به اسلام نیست»

هادی سروش: جامعه ای که در آن قدرت اظهارنظر از عالمان گرفته شود به روزگار سختی دچار خواهد شد

استاد سروش: اعتراف انسان ها در عالم «ذر» قابل اثبات نیست و اقرار به ربوبیت خدا در ساحت دیگر است

تقویتِ عید نوروز با رعایت چهار اصل؛ نوشتاری از هادی سروش

استاد هادی سروش: اداره حکومت با افزایش سطح آگاهی،اجرای عدالت و اخلاق است و نه توقعِ معجزه

رویکرد امام رضا به "امامت واجتهاد" به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه   ✍هادی سروش

🔰 رویکرد امام رضا به "امامت واجتهاد" به عنوان پایگاه مستحکم علمی و عاطفی شیعه

✍هادی سروش


یکی از مباحث مهمی که در سیره حضرت امام رضا (ع) چه در زمانی که در مدینه حضور داشتند و چه در مدت دو ساله ای که در مرو اقامت اجباری داشتند موضوع امامت است .

حدیث معروف سلسله الذهب که امام هشتم در نیشابور به نقل جناب شیخ صدوق در کتاب عیون ؛ امامت حصن و پایگاه امنیتی نظام شیعه معرفی شده که تفسیر آن را با توجه به حدیث دیگری که در ذیل خواهد آمد ، ارائه میشود.
در حدیث دیگری که در مورد امامت از حضرت امام هشتم صادر شده امامت به آفتاب نور و ستارگان محبت معرفی شده.
این حدیث معروف است به حدیث مسجد جامع مرو ، که نقل است امام هشتم وقتی وارد مرو شدند ملاحظه کردند که عده ای در رابطه با امامت صحبت و مذاکره می کنند فردی گزارشی از گفتگوی مردم درباره امامت در مسجد جامع را به امام رضا ارائه نمود ، که شخصیت شناخته آن روز بنام عبدالعزیز بن مسلم چنین و چنان میگوید . امام (ع) فرمودند این مردم نسبت به امامت نااهل و بعضی از آنها حتی در رابطه با معارف دین مورد فریب قرار گرفتند! بعد خودشان امامت را در ۱۰ بند تعریف نمودند که حدیث مفصل و طولانی و پر باری است که در بخشی از آن امام (ع) به چهار عنوان مهم مطرح کردند؛


✅ استیفاء دفاع و آبرویِ دین در زمامداری امام معصوم

امام رضا فرمود : "إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ" ؛ یعنی ، امامت زمام دین است و در آن زمامداری درست و برآمده از دین تعریف میشود. در همین جا در شرح زعامت دینی، امام هشتم در ادامه سخنانشان توضیح میدهند ؛ " الْإِمَامُ يُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ يُقِيمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ يَذُبُّ عَنْ دِينِ اللَّهِ " ؛ به برکت امامت حلال و حرام خدا بیان شود ، به برکت امامت حدود الهی تبیین و اجراء می شود.
مهم این است در تبیین حلال و حرام و اجرای حدود خاستگاه اصلی دفاع دین است ؛ "یذب عن دین الله" . قطعا در زمامداری امام معصوم تبیین حلال و حرام و اجرای حدود باعث لوث شدن دین و از بین رفتن حرمت دین نخواهد بود و به این نکته باید توجه جدی داشت.
چه بسا تفاوت حکومت دینی در عصرِ زمامداری امام معصوم با جایی حکومت دینی با افراد غیر معصوم اداره میشود در این نکته مهم است.


✅ در امامت واقعی ساختار منظم و نتیجه بخش در جامعه حاکم است

در بیان امام رضا "نظام المسلمین" نشان از مسئولیت‌ مهم امامت در تشکیل و اداره یک ساختار نظام دینی است که محور نظام "نظم جامعه" مطرح شده است. یعنی؛ ترتیب و قانون و رفتار شایسته با شهروندان و روشن بودن فرایند خواسته های فردی و اجتماعی و رسیدن افراد به مطلوبشان بصورت عقلانی حرف اول را میزند.
امام هشتم نظام دینی مبتنی بر ساختار نظم را چنین توضیح فرمودند: "يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ‌ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَارُ الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِيرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِي فِي غَيَاهِبِ الدُّجَى‌ وَ أَجْوَازِ الْبُلْدَانِ وَ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ الْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَى الظَّمَإِ وَ الدَّالُّ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِي مِنَ الرَّدَى الْإِمَامُ النَّارُ عَلَى الْيَفَاعِ‌الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَى بِهِ وَ الدَّلِيلُ فِي الْمَهَالِكِ .." ؛
مقصود امام رضا از این تعبیرات -آفتاب بلند ، ماه درخشان ، ستاره راهنما ، کشتی دریا ، آب گوارا و چراغ در خاموشی ها- این است که امام با عرضه بهترین ره آوردهای حکمت و عقلانیت ، عالَم را بسوی نور و نجات و ظفر رهسپار میکند که نتیجه آن نگاه و رویکرد ؛ امامت بر فراز بلند جامعه میدرخشد و انسان را دعوت به زیست در جامعه ای میکند که موعظه های نیکو و سرشار از معنویت دیده میشود و نیازهای مهم انسانیت را پاسخگوست.
گفتمان غالب درآن جامعه ای که امامت حضور دارد؛ از آنِ برهان و دلیل روشن است، چون امام چنین جامعه ای،ماه تابانی است که سنبل راهنمایی و هدایت شده است.


✅ امام و مسئولیتِ فراهم آوردنِ مصلحت و عزت دنیای مردم

در بیان امام رضا از حضور امامت و ایجادِ "صلاح الدنیا و عز المومنین" یاد شده و مطرح است. پس رویکرد امام در اداره جامعه فقط به احکام دین نیست، بلکه توجه مصالح و منافعی است که خدا برای دنیای مردم قرار داده و امامت می آید تا مردم را در رسیدن به صلاح و منافع مادی و دنیوی شان مدیریت کند و مدد رساند.
در این مهم ، راه سوق دادن جامعه به سمت رشد فردی و اجتماعی توسط امام هشتم تبیین شده که امامت این فرایند رفاه و آرامش و زندگی برتر را با ابزار مهربانی و مودت به جامعه عرضه میکند، لذا فرمودند: «امام مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است. امام مادر مهربان نسبت به فرزند کوچک است ، امام فریادرس مردم در تگناهاست /اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ و الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِي الدَّاهِيَةِ النَّآدِ»

در بینش الهیِ امام رضا (ع) امامت یعنی؛ امانت داری، رفاقت و نهایت محبت به جامعه است. به زیبایی فرمود: امام مانند پدر بسیار مهربان است، امام برادر بسیار دلسوز است .. اینها تحقق عینی حضور "امین الهی" و امانت دار خدا در جامعه است، یعنی؛ همانگونه خدای مهربان تمام عوامل برای زندگی راحت و صحیح را با در دسترس قرار دادنِ نعمتهایش در برابر بندگانش اعم از مومن و کافر قرار داده ، مسیر ایجاد رفاه و عزت برای شهروندان به واسطه امامت تامین میشود .
توصیفی که حضرت امام هشتم از امامت میکند تعبیرش در شرح "عز المومنین" چنین است ؛
"بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ" ؛ امامت باعث عزت مومنین است و همین عزت و نحوه عزتمند کردن مومنان هم در این بیان امام هشتم آمده و آن در گِرو سطح بالای علم و دانش امام است چون آنچه باعث ارتقاء جامعه میشود ؛ آگاهی بخشی نسبت به مردم است و همین علم و آگاهی است که باعث عزت مردم میشود.
دومین امری که تاثیر مستقیم بر سطح ارتقاء جامعه در اخلاق را دارد و که در عزت مومنین و جامعه ایمانی بسیار موثر است ؛ "بردباری وحلم" امام جامعه است. شرح صدر امام که از توسعه وجودی او ریشه میگیرد جامعه را از تنش ها دور میکند و افتخار آفرین است .


✅ "اجتهاد" دامنه ارتفاعاتِ امامت

در فرهنگ شیعه؛ امامت یک پیوندی دارد که آن پیوند در واقع یک رشته اتصال به امامت است. امامت در قله حضور دارد و این قله مرتفع یک دامنه ای دارد و آن دامنه "اجتهاد" است که بوسیله آن سیلاب های جاری از ارتفاعات قله ، دامنه هم سیراب میشود.


✅ اجتهاد و مجتهدان

اجتهاد به چه معنایی است؟ مجتهدان چه کسانی هستند؟
در کلمات امام هشتم علیه السلام بحث مربوط به اجتهاد هم مطرح شده است .
حدیث مهم و اصلی در این باب از امام رضا (ع) است که فرمود: "علَينا إلْقاءُ الاُصول إلَيكُم، وعليكمُ التَّفْريعُ" ؛ یعنی ، یک مسئولیت ما و یک مسئولیت مجتهدان داریم و دارند؛ مسئولیت ما ارائه اصول دین در معارف و احکام و اخلاق است و مسئولیت مجتهدان این از آن اصول ارائه شده صدها و بلکه هزاران مسئله مورد نیاز جامعه را استنباط و استفاده کرده و به جامعه ارائه کنند.
پس مجتهد کسی است که می‌تواند از اصولی که از قرآن شریف از عترت گرفته است بتواند همه مسائل مهمی که در دنیای فقه و معارف مطرح است را در همه موارد پاسخگو باشد. چنین فردی از دیدگاه امام هشتم علیه السلام مجتهد است و این چنین مجتهدی ادامه دهنده مسیر امام است.
این رخداد بنام استنباط امور فرعی از احادیث ائمه حتی در زمان حیات امام رضا علیه السلام دیده میشودکه در روایت ذیل آمده است.


✅ امام رضا و تبیین ضرورتِ امانت داری مجتهدان در دین و دنیای مردم

شرط ضروری برای مجتهدانی که مورد ارجاع جامعه هستند دو امر مهم است ؛ اول امانت داری نسبت به دین و دوم امانت داری نسبت به امور مادی جامعه.
شیخ طوسی در کتاب رجال کشی نقل میکند که ابن مسیب همدانی به امام هشتم علیه السلام عرض کرد من در محله دور از اقامتگاه شما زندگی می کنم برای من این امکان نیست که هر زمانی سوالی داشتم از جنابعالی بپرسم ، بفرمایید از چه کسی معالم و معارف دین رو بگیرم امام هشتم علیه السلام فرمود : به زکریای ابن آدم مراجعه کن، چرا او امانت دار دین و دنیا است ؛ المامون علی الدین و الدنیا". (رجال کشی / ۱۴۶)
این تعلیل که در بیان امام رضا آمده حاوی که نکته اساسی که هر فقیهی شرط لازم برای مراجعه در مسائل دینی و دنیایی را ندارد ، بلکه فقیهی میتواند محط نظر جامعه باشد که امانت دار دین و دنیای مردم باشد. کسی که در دین مردم دخل و تصرف نفسانی دارد و یا چشم طمع به دنیای مردم و امور مادی جامعه دارد ، استحقاق مراجعه شهروندان دیندار را ندارد.

در نگاه امام رضا ؛ فقیه کسی است منشاء خیرات برای تمامی بشریت باشد ؛ چنین فرمود : "أَلَا إِنَّ الْفَقِيهَ مَنْ أَفَاضَ عَلَى النَّاسِ خَيْرَهُ وَ أَنْقَذَهُمْ مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَ وَفَّرَ عَلَيْهِمْ نِعَمَ جِنَانِ اللَّهِ تَعَالَى وَ حَصَّلَ لَهُمْ رِضْوَانَ اللَّهِ تَعَالَى ؛ بدانيد، فقيه كسى است كه خير خود را بر مردم فرو ريزد و آنان را از دشمنانشان نجات دهد و نعمت های بهشتی را بر آنها افزونی بخشد و خشنودی خدا را برایشان تحصیل نماید." (الاحتجاج ج۱ص۱۷)

مجتهدانی که چنین اند و طبعا در راستای اهداف بلند دین به مسئولیت خود می پردازند مورد دعای امام رضا هستند. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا نقل می کند که امام هشتم علیه السلام مجتهدان را اینگونه دعا کردند؛
«خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، /رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا». (عیون، ج ۱ ص۳۰۷)
بدیهی که دعای امام ، دعایِ مستجاب است و اگر کسی مورد دعای امام باشد به والاترین مراتب رحمت الهیه و برکات ظاهریه و باطنیه دست می یابد.

شهید استاد مطهری می گوید: "کسی که اطلاع از روح تعلیمات و آموزه‌های اسلامی دارد و هیچگونه هراسی از تعقل و تفکر و نیز حرف تازه زدن نداشته باشد ؛ یک مجتهد واقعی است."
باید بپذیریم که ترقی ملت های اسلامی در گرو اجتهاد به روز و مجتهدان واقعی است و اینجاست که سخن گرانقدر امام هشتم معنا میشود که فقیهان امانتدار دین و دنیا مردم هستند و میتوانند زمینه رشدِ جامعه را در دین و دنیا رقم زنند.


✅ پنج حمله سنگین به اجتهاد و مجتهدان

به جاست که بدانیم این اجتهاد که پایگاه در امامت دارد، دستخوش پنج حمله شدید میتواند باشد و چه بسا بوده است .

◀️حمله اول به اجتهاد

حمله نخست توسط ظالمان و حاکمان جائر بود که آمدند و خلاف ها و ظلم هایشان را با عنوان اجتهاد توجیه کردند !
بدین شکل که اگر سوال می کردیم الان حاکم بنی امیه یا فلان حاکم بنی عباس به چه اجازه ای چنین ظلمی روا داشته ؟ پاسخ میدادند ؛ براساس اجتهاد بوده است و مجتهد هم در صورت اشتباه معذور است !

◀️حمله دوم به اجتهاد

حمله دوم به اجتهاد از ناحیه اهل سنت بود که آمدند و متاسفانه اجتهاد را به معنای "قیاس" احکام بایکدیگر معنا کردند! یعنی؛ قیاس را مدار تشخیص احکام الهی قرار دادند!
در اجتهاد از دیدگاه شیعه؛ تطبیق فروع با اصول است که امام رضا از آن به القاء اصول و استنباط فروع نام بردند ، اما در اجتهاد به معنای قیاس ؛ تبدیل شد به از یک جزئی به جزئی دیگر رسیدن! غلط بودن این اجتهادقیاسی در علم منطق علم تصریح و برهانی است که اگر انسان از یک جزئی به جزئی دیگر برسد که به او از در اصطلاح منطق به "تمثیل" و در اصطلاح فقه به "قیاس" نام برده میشود؛ هیچ گاه منتجه نتیجه نیست.

◀️حمله سوم به اجتهاد

حمله دیگری به اجتهاد از ناحیه اخباری ها شکل گرفت ! اخباری ها گروهی در درون عالمان شیعه بودند که مخالف تعقل و اندیشه در آیات قرآن بوده و اصلا دقت عقلانی در ادله دینی را برنمی‌تابیدند و خودشان را فقط در مقابل چند روایت قرار می دادند! شیخ انصاری در کتاب رسائل در تنبیه ششم از تنبیهات بحث احتیاط تصریح میکند؛ اخباری ها ، مجتهدان را اهل تساهل و تسامح معرفی می کنند و در نتیجه اخباری ها ؛ نهتنها اجتهاد را پایین کشیدن بلکه مجتهدان را هم مورد تهمت و اهانت قرار دادند!

◀️حمله چهارم به اجتهاد

در میان حملات ناجوانمردانه به اجتهاد ، نمیتوان اذیت و آزار حاکمان را ندید گرفت، کسانی که آمدند و با اجتهاد مبارزه سرسختی کردند! از حاکمان عباسی مانند منصور و هارون و متوکل گرفته تا پادشاهان قاجار و پهلوی که گزارش تاریخ در بستن حوزه ها و تبعید مجتهدان صفحات تاریک تاریخ است !
به عنوان نمونه از مورخ مشهور جناب مسعودی نقل است که متوکل کاری کرد که جایی برای اجتهاد باقی نگذاشت! چراکه اعلام کرد همه افراد شهر هر که درس خوانده و یا نخوانده، باید بنا را بر تسلیم و تقلید از حاکم و حاکمیت قرار دهد!
این قصه دردناک خود مقاله ای بسیط را میطلبد.

◀️حمله پنجم به اجتهاد

حمله دیگری به اجتهاد شده و میشود و آن از سوی اهل سنت قیاس محور و یا حاکمانِ جائر نیست ، بلکه از سوی برخی روشنفکرانی است که دل در گرو تعبدیات در بخش احکام ندارند!
سخنشان روی تقلید رفته و آن را روش و دأب انسانهای جاهل معرفی میکنند و گاهی مستند به قرآن میکنند که قرآن تقلیدرامذمت نموده!
این دوستان غافل از این هستند که اساس اجتهاد و تقلید؛ رجوع یک انسان ناگاه به یک انسان آگاه است و این یک اصل عُقلابی است در میان جوامع بشری است که هرکسی در هر امری که خبرویت ندارد به دانایان و متخصصان آنِ رشته مراجعه می‌کند. مذمت قرآن روی رجوع جاهل به جاهل است که از آن به تقلید کورکورانه میشود‌.


✅سخن پایانی در ارزش فقه و اجتهاد

فقه اهلبیت(ع)که مداراجتهادِ مجتهدان است علم شریفی است که بیش از هزار سال از آن گذشته و با ظرفیت بیش ده قرن آن توانسته بسیاری از چالش ها ومشکلات را حل کند و امروز -به تعبیر امام راحل- پاسخگوی تمام نیازهای بشر ازگهواره تا گور است.
تحقیق، عقلانیت، توجه به نیازهای روز و دوری از قدرت و ثروت بجاترین خواسته از مجتهدان است.

شرح و بسط لقب «آل محمد» برای امام رضا (ع) ، نوشته هادی سروش

Shafaqna | Shia News Association

شرح و بسط لقب «آل محمد» برای امام رضا (ع): نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در شرح و بسط لقب «آل محمد» برای امام رضا (ع) در نشریه «حریم» نوشته است: در موضوع لقب «عالم آل محمد» برای حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام چند محور اساسی با یک مقدمه باید مورد توجه قرار گیرد:

دربارۀ اصل علم و دانش است. مقدمه اول بحث این است ؛امام هشتم علیه‎السلام از مشوقان قوی به علم و دانش بود. حدیث معروف ایشان که فرمود: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَهِ، وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَهِ / نهایت کمال، خوب فهمیدن دین است و شکیبایى بر ناگواری‎ها و اندازه‌گیرى در معاش و زندگى.»در روایت دیگری مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار الرضا جلد اول صفحۀ ۳۰۷ نقل می‎کند که امام هشتم علیه ‎السلام فرمود: «إِنِّی أُحِبُّ أَنْ یَکُونَ الْمُؤْمِنُ مُحَدَّثاً قیل: وَأَیُّ شَیْءٍ الْمُحَدَّثُ قَالَ: الْمُفَهَّمُ» یعنی من مؤمنانی را دوست دارم که دارای نفس و جان آماده‎ای باشند و دانش و علم به آنان القا و ارائه بشود.

شهید مرتضی مطهری در تعبیری می‎فرمایند: که اگر تفقه در دین نباشد، مسلمین به انحطاط می روند و اگر تفقه باشد، یعنی فهم و دانش باشد، مسلمین تا اعتلا و بلندی‎های قابل توجهی می‎روند و به عظمت و سربلندی دست پیدا خواهند کرد.

ریشه علم در وجود رسول الله

مقدمه دوم دربارۀ ریشۀ دانش و علم است که در عالم اسلام ریشۀ آموزش و آموختن و خود وجود مبارک رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم است.

در تعبیر زیبایی پیامبر فرمود که رسالت و بعثت به واسطه تعلم و آموزش است. طبق آیۀ شریفه در سوره طه، دعای پیامبر که در بالاترین قله ‎های دانش و علم می‎باشد، این است: «رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا». این‎ها نشان دهندۀ این است که وجود مبارک امام هشتم علیه‎السلام همگان را دعوت به دانش و علم می‎کند و ریشۀ این دعوت در وجود مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله، پیامبر رحمت است.

تعبیر «عالم آل محمد»

در میان معصومین، در چهرۀ دانش و علم وجود مبارک علی ابن موسی‌الرضا علیه ‎السلام است، در کجا ریشه دارد، پاسخی مفصل می طلبد.طبق بررسی که بنده کردم، ریشۀ تعبیر عالم آل محمد نسبت به حضرت موسی‌الرضا علیه ‎السلام به حضرت امام صادق علیه‎ السلام باز می‎گردد. فرزند امام صادق علیه‎ السلام، امام کاظم علیه ‎السلام است و به فرزندان خود می‎فرماید: «هذا أخوکم علی بن موسى الرضا عالم آل محمد علیهم السلام فاسألوه عن أدیانکم واحفظوا ما یقول لکم، فإنی سمعت أبی جعفر بن محمد علیهما السلام غیر مره یقول لی: إن عالم آل محمد علیهم السلام لفی صلبک، ولیتنی أدرکته فإنه سمی أمیر المؤمنین علی علیه السلام / این برادر شما علی ابن موسی‌الرضا است که عالم آل محمد می‎باشد و مسائل دینی خود را از او بپرسید و آنچه از دین می‎یابید، حفظ کنید. من از پدرم امام صادق چند بار شنیدم که عالم آل محمد در صلب و در میان فرزندان تو قرار دارد.»بنابراین ریشه تعبیر عالم آل محمد، به کلام امام صادق علیه‎ السلام باز می‎گردد.

امام هشتم علیه‎ السلام و لقب عالم آل محمد

در روایات داریم که از «عالم» سؤال شد و مقصود از این عالم در این روایات غالباً حضرت علی ابن موسی‌الرضا علیه‎ السلام است، عللی را می‎توان ذکر کرد؛

بیان و شرح احادیث پیامبر توسط امام رضا(ع)

یکی از آن علل این است که امام هشتم علیه‎ السلام در میان ائمه اولین امامی بود که وقتی نقل حدیث از رسول الله منعی نداشت و مردم به دنبال روایات و احادیث پیامبر بودند، ایشان احادیث صحیح پیامبر را از ناصحیح تمیز می‎داد و روایت و احادیث پیامبر را نقل و شرح می‎فرمود. بنابراین ایشان هم روایات پیامبر را نقل می‎کرد و هم روایات صحیح از ناصحیح را تمیز می‎داد و هم آن‎ها را شرح و توضیح می فرمود.

این جهت اولی است که می‎توانیم برای این مسئله ذکر کنیم. بنده به عنوان نمونه چند حدیث از امام هشتم که ناظر به بیان رسول الله است، نقل می‎کنم تا این مطلب بهتر خودش را نشان بدهد؛

نمونه اول؛ در کتاب آمالی شیخ طوسی روایت نقل شده که پیامبر فرمودند: «أنَّ الایمان قوْل و عمَل» امام هشتم در نقلی که شیخ طائفه در کتاب آمالی دارد، این بیان رسول الله را نقل می‎کند و در توضیح بیان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله چنین می فرماید: «الایمان قول مقول، و عمل معمول، و عرفان العقول / ایمان آن قول و گفتاری است که شما آن را در باب توحید و نبوت و … پذیرفته‎ اید و عمل و رفتار شما باید ریشه گرفته باشد از ایمان شما؛ و ایمان این است که انسان بتواند شناخت عقلی پیدا کند نسبت به امور واقعی این عالم.» این تعبیر رسول الله در این روایت را امام هشتم چنین تبیین فرموده است.

نمونه دوم ؛ در کتاب عیون الاخبار الرضا این روایت را امام هشتم علیه ‎السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل می‎فرماید: «إنّ المؤمنَ یُعرَفُ فی السَّماءِ کما یَعرِفُ الرّجُلُ أهلَهُ و ولدَهُ، و إنّه لَأکرَمُ علَى اللّه مِن مَلَکٍ مُقَرَّبٍ / همان گونه که مرد، زن و فرزندانش را میشناسد، مؤمن در آسمان شناخته مى‎شود. او نزد خدا از فرشته مقرّب گرامى‎تر است.» این را امام هشتم علیه‎السلام از وجود مبارک پیامبر نقل می‎کند.

نمونۀ سوم روایتی است که مرحوم کلینی در جلد دوم کافی نقل می‎کند: «عن معمر بن خلاد قال: قلت لأبی الحسن الرضا علیه‎السلام: أدعو لوالدی إذا کانا لا یعرفان الحق؟ قال: ادع لهما وتصدق عنهما، وإن کانا حیین لا یعرفان الحق فدارهما، فإن رسول الله صلى الله علیه وآله قال: إن الله بعثنی بالرحمه لا بالعقوق / یا ابن رسول الله، آیا برای پدر و مادرم که شیعه نباشند می‎توانم دعا کنم؟ امام فرمود: بله. اگر از دنیا رفته‎اند برای آن‎ها دعا کن و برایشان صدقه بده و اگر در قید حیات هستند و شیعه نیستند، با آن‎ها مدارا کن.» این را امام هشتم علیه‎السلام به ابن خلاد فرمود و قول خود را به فرمایشی از پیامبر مستند کرد و فرمود: «فإن رسول الله صلى الله علیه وآله قال: إن الله بعثنی بالرحمه لا بالعقوق / پیامبر فرمود رسالت و مبعوثیت من بر اساس رحمت است و نه بر اساس عاق کردن و طلب عذاب برای او.»

در این سه نمونه امام هشتم یا روایات پیامبر را نقل می‎فرماید یا فرمایش پیامبر را شرح و توضیح می‎دهد یا مطلب خود را مستند به احادیث پیامبر می‎فرماید و این‎ها نشان می‎دهد که چرا امام هشتم علیه‎السلام عالم آل محمد است.علل آن همان بود که عرض کردیم. در واقع بخش قابل توجهی از احادیث رسول الله که به دست شیعه رسیده، از زبان مبارک امام رضا علیه ‎السلام بوده است.

ظهور دانش و علم امام رضا

علت دیگری که امام رضا علیه ‎السلام به «عالم آل محمد» مشهور است، ظهور دانش و علم امام رضا علیه ‎السلام می‎باشد. این دانش و علم امام هشتم در میان خواص و عوام جامعه کاملاً مشهود بوده است.سه نمونه برای این منظور تقدیم شما می کنم:در میان خواص شیعه ظهور دانش امام هشتم بسیار خیره کننده و شگفت ‎آور است. این روایت را مرحوم شیخ طوسی در “اختیار معرفت رجال” نقل می‎کند که هشام ابن سالم توحید به نحوی معنا کرد که از آن تجسم استشمام می‎شد. به این معنا که معاذ الله یک نوع جسمیتی از خدا در ذهن شنونده شکل می‎گیرد. هشام ابن حکم شاگرد دیگری از شاگردان امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهم‎السلام بود. به ایشان خبر رسید که هشام ابن سالم توحید را به نحوی تبیین می‎کند که در ذهن شنونده جسمیت مطرح می‎شود. هشام ابن حکم با او نشست و بحث کرد و او را قانع ساخت. این خبر به امام رضا علیه ‎السلام رسید. امام هشتم خوشحال شد و هشام ابن حکم را در این مبنا دربارۀ خداشناسی و مبداءشناسی تقویت فرمود. بنابراین در میان خواص شیعه، مانند هشام ابن حکم و هشام ابن سالم امام هشتم علیه‎السلام جایگاه بسیار بلندی داشت.

در میان علماء اسلام ، و حتی در میان ادیان دیگر، غیر از اسلام باز هم امام رضا علیه‎السلام جایگاه ویژه‎ای دارد. در آن مباحثۀ علمی که امام هشتم با یهودیان و نصارا و صائبین داشتند، جمله‎ائی به آن‎ها فرمود که سراسر عرفان و معرفت بود و باید این جمله را امثال ابن عربی، میرداماد و ملاصدرا بیایند و آن را معنا کنند.

آن جمله امام هشتم به دانشمند مکتب صائبین، از پیروان حضرت یحیی علیه ‎السلام بسیار مهم است؛ آن دانشمند صائبی از امام رضا علیه ‎السلام پرسید: «أهو فی الخلق؟ أم الخلق فیه؟ قال الرضا علیه السلام: أجل یا عمران عن ذلک لیس هو فی الخلق ولا الخلق فیه تعالى عن ذلک وساء علمک ما تعرفه ولا قوه الا بالله اخبرنی عن المرآه أنت فی‌ها أم هی فیک؟ فإن کان لیس واحد منکما فی صاحبه فبأی شئ استدللت بها على نفسک یا عمران قال: بضوء بینی وبینها قال الرضا علیه السلام: هل ترى من ذلک الضوء فی المرآه أکثر مما تراه فی عینک؟ قال: نعم قال الرضا علیه السلام: فأرناه فلم یحر جوابا قال: فلا أرى النور إلا وقد دلک ودل المرآه على أنفسکما من غیر أن یکون فی واحد منکما ولهذا أمثال کثیره غیر هذا لا یجد الجاهل فی‌ها مقالا ولله المثل الاعلى» امام رضا به آن دانشمند صائبی فرمود: من را از آیینه باخبر کن. وقتی مقابل آییئه می‎ایستی و صورت خودت را می‎بینی، آیا تو در آن هستی یا او در توست؟… این‎ها نشان دهندۀ عظمت علمی امام هشتم علیه‎ السلام است.

امام رضا و شهرت به علم در میان توده مردم

غیر از اینکه خواص و دانشمندان امام رضا ع را عالم معرفی میکردند ، در ببن مردم و خصوصا در بین شیعیان هم امام هشتم به عنوان شخصیت بسیار پردانشی مطرح بود.

در همان ایامی که در خراسان بود نماز باران خواند. در آن هنگام خطبه‎ ای خواند که شیخ صدوق در جلد دوم عیون الاخبار الرضا آن را نقل فرموده است. این خطبه امام رضا علیه ‎السلام دوازده مطلب بسیار بلند در آن وجود دارد.

بنابراین آن فرمایش امام رضا به شاگرد خود هشام ابن حکم و آن فرمایش ایشان به آن دانشمند صائبی و آن فرمایشات در میان شیعیان در نماز باران، نشان دهندۀ عظمت علمی امام هشتم علیه‎ السلام و معروفیت ایشان به لقب «عالم آل محمد» است.

حضور امام رضا در مجمع جهانی ادیان

آن چیزی که در این بحث معروفیت امام رضا علیه‎ السلام به عالم آل محمد بسیار قوی و در جا افتادن این تعبیر مؤثر بود، مجمع جهانی علمی بود که مأمون آن را تشکیل داد و امام رضا در آنجا شرکت کرد و سخنان امام هشتم با علمای ادیان و علمای کشورهای بزرگ آن روز، مثل هند و نهایتاً صحبت‎های امام هشتم با مأمون عباسی در چهره و شناختن شدن امام رضا علیه‎ السلام به عنوان شخصیت بسیار علمی و بلکه فراعلمی بسیار مؤثر بود و این تعبیر «عالم آل محمد» با شعاع بیشتری نهادینه کرد.

شاگرد امام هشتم و از صحابی ایشان می‎گوید: «فَیَسْقُطَ مَحَلُّهُ عِنْدَ الْعُلَمَاءِ وَ بِسَبَبِهِمْ یَشْتَهِرُ نَقْصُهُ عِنْدَ الْعَامَّهِ فَکَانَ لَا یُکَلِّمُهُ خَصْمٌ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الْمَجُوسِ وَ الصَّابِئِینَ وَ الْبَرَاهِمَهِ وَ الْمُلْحِدِینَ وَ الدَّهْرِیَّهِ وَ لَا خَصْمٍ مِنْ فِرَقِ الْمُسْلِمِینَ الْمُخَالِفِینَ لَهُ إِلَّا قَطَعَهُ وَ أَلْزَمَهُ الْحُجَّهَ وَ کَانَ النَّاسُ یَقُولُونَ وَ اللَّهِ إِنَّهُ أَوْلَی بِالْخِلَافَهِ مِنَ الْمَأْمُونِ فَکَانَ أَصْحَابُ الْأَخْبَارِ یَرْفَعُونَ ذَلِکَ إِلَیْهِ فَیَغْتَاظُ مِنْ ذَلِکَ وَ یَشْتَدُّ حَسَدُهُ وَ کَانَ الرِّضَا علیه السلام لَا یُحَابِی الْمَأْمُونَ مِنْ حَقٍّ وَ کَانَ یُجِیبُهُ بِمَا یَکْرَهُ فِی أَکْثَرِ أَحْوَالِهِ فَیَغِیظُهُ ذَلِکَ وَ یَحْقِدُهُ عَلَیْهِ وَ لَا یُظْهِرُهُ لَهُ فَلَمَّا أَعْیَتْهُ الْحِیلَهُ فِی أَمْرِهِ اغْتَالَهُ فَقَتَلَهُ بِالسَّمِ»

وقتی آن مجمع جهانی به پایان رسید، شخصیت مأمون پیش همه له شد؛ در حالی که مأمون از عالمان زمان خود بود. صحابی امام هشتم؛ ابن سهل، می گوید: نواقص و کمبودهای او نزد تودۀ مردم و افکار عمومی روشن شد. مأمون از افکار و چشم‎های همه افتاد و حتی عالمان یهودی و مسیحی و صائبی و حتی ملحدین که خدا را قبول نداشتند و حتی کسانی که مسلمان بودند، اما شیعه نبودند، به قطع و حجت قطعی امام هشتم علیه‎ السلام را باور کردند و علم و دانش ایشان را پذیرفتند.بنابراین غیر از اینکه امام هشتم علیه‎ السلام احادیث رسول الله را بیان می‎کند و صحیح از ناصحیح را روشن می‎کند، ظهور دانش ایشان بسیار روشن و مطرح بود و نهادینه شدن لقب «عالم آل محمد» نقش اساسی داشت.

عوامل بیرونی در نهادینه شدن تعبیر «عالم آل محمد» برای امام رضا(ع)

دو عامل بیرونی به کمک این تعبیر «عالم آل محمد» برای امام هشتم آمده و این دو عامل کمک‌کار بود تا این اصطلاح و لقب برای امام رضا علیه ‎السلام جا بیفتد؛یکی اینکه امام رضا علیه ‎السلام در کنار مأمون و در کنار امکانات بسیار زیاد حکومت قرار گرفت. ملاقات مختلفی در دارالخلافه آن زمان شکل می‎گرفت. اکثراً در دارالخلافه می‎آمدند و با امام رضا علیه‎ السلام ملاقات می‎کردند. از حجاز و یمن و مصر و هند و آفریقا می‎آمدند و با امام هشتم دیدار می‎کردند. این دیدارها در کتاب‎های تاریخی ذکر شده است. امام رضا علیه ‎السلام روز به روز بیشتر شناخته می‎شد و این تعبیر «عالم» بودن ایشان بیشتر جا می‎افتاد.

عامل دوم شکوفایی دانش و نهضت ترجمه بود که در زمان مأمون عباسی و بعد از او شکل گرفت. کتاب‎های مهم دنیای آن روز در علوم دینی، پزشکی و فلسفه، هیئت و نجوم در زبان‎های مختلف در کتابخانه‎ها یافت می‎شد. این متون در زمان خلیفه عباسی به عربی ترجمه شد و این در شکوفایی دانش و علم در زمان امام هشتم علیه‎ السلام مؤثر واقع شد و این شکوفایی باعث شد که امام هشتم علیه ‎السلام هم دانش خود را نشان بدهد و سؤالاتی را که مطرح می‎شود، پاسخ بفرماید و لقب «عالم آل محمد» برای ایشان خیلی جدی‎تر جا افتاد.

تاثیر علم لدنی در معروفیت امام رضا به عالم آل محمد

ائمه ما علیهم ‎السلام و وجود مبارک امام رضا علیه‎ السلام از یک علم لدنی نیز بهره‎مند هستند که این علم لدنی هم به آن تعبیر و لقب امام هشتم آل محمد بسیار اثرگذار شد.یک نمونه از کتاب شریف عیون الاخبار الرضا نقل می کنم: فردی به نام وردان مدائنی می‎گوید خدمت امام رضا رسیدم و ایشان را زیارت کردم. از قبل بنا داشتم دربارۀ عبدالله ابن جعفر فرزند، امام صادق که مدعی امامت است، سؤال کنم. وقتی به محضر امام رضا علیه‎ السلام رسیدم، ایشان بدون اینکه من آن خواسته و سؤال خودم را مطرح کنم، به من فرمود: «عبدالله ابن جعفر امام نبوده و امام نیست.» وردان می‎گوید: «من از اینکه قبل سؤالم، ایشان این را به من فرمود، شگفت‎زده شدم. چگونه ایشان پاسخ بسیار قاطع و روشنی به من ارائه فرمود.»این هم بخش‎های مربوط به علم لدنی امام هشتم علیه‎السلام است که طبیعتاً در نهادینه شدن تعبیر عالم آل محمد، برای امام رضا علیه‎السلام بسیار مؤثر بوده است.

روشنگری فاطمه(س) از چگونگی تغییرات در جامعه دینی: نوشتاری از استاد هادی سروش

گذری متفاوت بر عالَم برزخ؛ بخش دهم: نوشتاری از هادی سروش

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی؛ مرجعیت روشن بین و درد آشنا: نوشتاری از هادی سروش

مباهله و محتوای آن را پاس داشتیم؟! نوشتاری از هادی سروش

امام جواد (ع) و حضور امامانه در بستر زمان/ نوشتاری از هادی سروش

گذری متفاوت بر عالَم برزخ؛ بخش نهم/ نوشتاری از هادی سروش

در شب قدر چه بخواهیم ؟ نوشتاری از هادی سروش

پاسخ به «شُبهه اختصاص اسلام و قرآن به اعراب» یادداشتی از هادی سروش

گذری متفاوت بر عالَم برزخ؛ ️ارتباط با ارواح بوسیله «خیرات» – بخش ششم/ نوشتاری از هادی سروش

استاد هادی سروش: «کنار رفتن هم از اقتضائات روحیه انقلابی است»

استاد هادی سروش: «کنار رفتن هم از اقتضائات روحیه انقلابی است»

شفقنا – حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد، آورده است: واژه «روحیه انقلابی» این روزها در ادبیات سیاسی رایج است. بازار این سخن هم این ایام داغ است که عده‌ای می‌گویند براساس روحیه انقلابی آمده‌ایم و به هر قیمتی می خواهیم بمانیم!

زبان حال این افراد اینست که می‌مانیم اگرچه به خاطر تصمیمات خلق‌الساعه ما به اعتبار بین‌المللی کشور آسیب برسد! می‌مانیم اگرچه راهکارهای غیرکارشناسانه ما به پول ملی آسیب بزند! می‌مانیم اگرچه تورم و فقر کمر ملت را بشکند! و خلاصه می‌مانیم اگرچه به دین مردم بخاطر شرائط سخت زندگی صدمه وارد شود!

آیا این قبیل «ماندن» بخشی از روحیه انقلابی است یا «خودانقلابی پندار» بودن؟

جای امام خمینی خالی است که می‌فرمود: «کسانی که به اسلام اعتقاد دارند، به کشور اعتقاد دارند… می‌خواهند‌‎ ‎این مملکت یک سر و سامانی پیدا کند، باید باشند» اما این حرف را مشروط به این شرط مهم می‌کرد که «باید از ایشان کار هم برآید»، و بدون رودربایسی نتیجه می‌گرفت «هرکدام‌‎ ‎نمی‌توانید، بروید سراغ کارتان، کسی دیگر بیاید». و به آنان که احتمالا دارای یک نیت خیرخواهانه بودند ولی توان حل مشکلات را نداشتند، توصیه می‌کرد سِمتی که دارید را رها کنید و می‌فرمود: «حل قضایا این است که تا آن‌‎ ‎حدودی که امکان برای شما هست خدمت بکنید. آن حدودی که امکان برایتان نیست،‌‎ ‎خوب معذورید.»

چرا وقتی مردم می‌بینند و خودتان هم می‌بینید که کاری از شما بر‌نمی‌آید، کنار نمی‌روید؟

شما که در مدیریتِ امور اولیه مردم مانند اداره برخی نانوایی‌ها بگونه‌ای مانده‌اید که امامان جمعه همسویتان صدایشان درآمده است! و شمایی که در نگه داشتن قیمت مرغ زمین‌گیر شده‌اید! و یا در کنترل قیمتِ خرید و اجاره مسکن طبق سالهای گذشته کاملا ناتوانید، چه ادعایی دارید؟

شما با چه رویی از مردم درخواست تحمل فشار برای پنج سال آینده را مطرح می‌کنید؟

اگر نیت خیر هم داشتید که می‌توانید و می‌آیید و قضایا را سر و سامان می‌دهید، ولی امروز روشن شد که نمی‌توانید، حالا دیگر تکلیفی ندارید.

اگر به فرمایشات امام(ره) بی‌ارادت هستید! لااقل به سیره امیرالمؤمنین(ع) توجه کنید، آن علی(ع) که در تاریخ اسلام به اعتراف دوست و غیر دوست روحیه انقلابی از آنِ او و یاران مخلصش چون مالک اشتر و عمار و میثم و… بوده و خواهد بود.

امام علی(ع) به مقتضای همان روحیه انقلابی در تمام سختی‌های صدر اسلام کنار پیامبر رحمت(ص) بود ولی بعد از پیامبر خدا (ص) به مقتضای صلاح اسلام و امت اسلام کنار رفت درحالیکه به تعبیر استاد مطهری، دو اهرم برای «ماندنِ تحمیلی» داشت؛ یکی مجاهدات گذشته‌اش و دیگری ظلمی که در حق همسرش حضرت فاطمه(س) روا داشته شد! اما علی(ع) دارای روحیه انقلابی واقعی است نه شعاری و رسانه‌ای! بدین جهت برای بودن و ماندن ولو به قیمت آسیب به دین و ملت، لحظه‌ای درنگ نمی‌کند. بله روحیه انقلابی او از فضای حُب نفس و ریاست طلبی و رانت خواری و تملق گوئی به صاحبان قدرت کاملاً دور بود.

این دو سخن گرانقدر پیامبر خدا(ص) را باید بالای سر هر مدیر و روی میز آنها گذارد که فرمود: «هیچ کس نیست که بر 10 نفر یا بیشتر، ریاست و امارت داشته باشد مگر اینکه او را روز قیامت در حالی می‌آورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاری بود و تقصیری متوجّه او نبود، او را رها می‌کنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا می‌کند.»و نیز فرمود: «هر کس جلودار – مسئول- عده‏‌ای از مسلمانان گردد در حالی که می‏داند در بین مسلمین ‏فردی بهتر از او وجود دارد پس خائن به خدا، رسولش و مسلمانان خواهد بود.»

و سخن آخر اینکه اگر معتقد به حکومت دینی هستید، اینها جزو مهمات دین هستند.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

لینک کوتاه خبر : https://fa.shafaqna.com/?p=1582021

  • برچسب ها
  • استاد هادی سروش
  • استعفا از مسئولیت
  • روحیه انقلابی
  • شایسته سالاری

خبر مرتبطخبرهای بیشتر از این خبرنگار

استاد سروش: با آنچه امام صادق(ع) در «توحید و اخلاق» تبیین کرد، فاصله بسیاری داریم!

اگر نمی توانید ، کنار بروید  هادی سروش محلاتی در روزنامه جمهوری اسلامی

شرق آنلاین

۷ خرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۲۴

شما که در کنترل قیمت مرغ، زمینگیر شده اید چه ادعایی دارید؟/ اگر نمی توانید ، کنار بروید

هادی سروش محلاتی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: واژه "روحیه انقلابی" این روزها در ادبیات سیاسی رایج است. بازار این سخن هم این ایام داغ است که عده‌ای می‌گویند براساس روحیه انقلابی آمده‌ایم و به هر قیمتی می‌خواهیم بمانیم!

شما که در کنترل قیمت مرغ، زمینگیر شده اید چه ادعایی دارید؟/ اگر نمی توانید ، کنار بروید

به گزارش شبکه شرق، زبان حال این افراد اینست که می‌مانیم اگرچه به خاطر تصمیمات خلق‌الساعه ما به اعتبار بین‌المللی کشور آسیب برسد! می‌مانیم اگرچه راهکارهای غیرکارشناسانه ما به پول ملی آسیب بزند! می‌مانیم اگرچه تورم و فقر کمر ملت را بشکند! و خلاصه می‌مانیم اگرچه به دین مردم بخاطر شرائط سخت زندگی صدمه وارد شود!

آیا این قبیل "ماندن" بخشی از روحیه انقلابی است یا "خودانقلابی پندار" بودن؟

جای امام خمینی خالی است که می‌فرمود "کسانی که به اسلام اعتقاد دارند، به کشور اعتقاد دارند... می‌خواهند‎ ‎این مملکت یک سر و سامانی پیدا کند، باید باشند" اما این حرف را مشروط به این شرط مهم می‌کرد که "باید از ایشان کار هم برآید"، و بدون رودربایسی نتیجه می‌گرفت "هرکدام‌‎ ‎نمی‌توانید، بروید سراغ کارتان، کسی دیگر بیاید". و به آنان که احتمالا دارای یک نیت خیرخواهانه بودند ولی توان حل مشکلات را نداشتند، توصیه می‌کرد سِمتی که دارید را رها کنید و می‌فرمود: "حل قضایا این است که تا آن‌‎ ‎حدودی که امکان برای شما هست خدمت بکنید. آن حدودی که امکان برایتان نیست،‌‎ ‎خوب معذورید."

چرا وقتی مردم می‌بینند و خودتان هم می‌بینید که کاری از شما برنمی‌آید، کنار نمی‌روید؟

شما که در مدیریتِ امور اولیه مردم مانند اداره برخی نانوایی‌ها بگونه‌ای مانده‌اید که امامان جمعه همسویتان صدایشان درآمده است! و شمایی که در نگه داشتن قیمت مرغ زمین‌گیر شده‌اید! و یا در کنترل قیمتِ خرید و اجاره مسکن طبق سالهای گذشته کاملا ناتوانید، چه ادعایی دارید؟

شما با چه رویی از مردم درخواست تحمل فشار برای پنج سال آینده را مطرح می‌کنید؟

اگر نیت خیر هم داشتید که می‌توانید و می‌آیید و قضایا را سر و سامان می‌دهید، ولی امروز روشن شد که نمی‌توانید، حالا دیگر تکلیفی ندارید.

اگر به فرمایشات امام(ره) بی‌ارادت هستید! لااقل به سیره امیرالمؤمنین(ع) توجه کنید، آن علی(ع) که در تاریخ اسلام به اعتراف دوست و غیر دوست روحیه انقلابی از آنِ او و یاران مخلصش چون مالک اشتر و عمار و میثم و... بوده و خواهد بود.

امام علی(ع) به مقتضای همان روحیه انقلابی در تمام سختی‌های صدر اسلام کنار پیامبر رحمت(ص) بود ولی بعد از پیامبر خدا (ص) به مقتضای صلاح اسلام و امت اسلام کنار رفت درحالیکه به تعبیر استاد مطهری، دو اهرم برای "ماندنِ تحمیلی" داشت؛ یکی مجاهدات گذشته‌اش و دیگری ظلمی که در حق همسرش حضرت فاطمه(س) روا داشته شد! اما علی(ع) دارای روحیه انقلابی واقعی است نه شعاری و رسانه‌ای! بدین جهت برای بودن و ماندن ولو به قیمت آسیب به دین و ملت، لحظه‌ای درنگ نمی‌کند. بله روحیه انقلابی او از فضای حُب نفس و ریاست طلبی و رانت خواری و تملق گوئی به صاحبان قدرت کاملاً دور بود.

این دو سخن گرانقدر پیامبر خدا(ص) را باید بالای سر هر مدیر و روی میز آنها گذارد که فرمود: «هیچ کس نیست که بر 10 نفر یا بیشتر، ریاست و امارت داشته باشد مگر اینکه او را روز قیامت در حالی می‌آورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاری بود و تقصیری متوجّه او نبود، او را رها می‌کنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا می‌کند.»

و نیز فرمود: «هر کس جلودار - مسئول- عده‌‌ای از مسلمانان گردد در حالی که می‌داند در بین مسلمین ‌فردی بهتر از او وجود دارد پس خائن به خدا، رسولش و مسلمانان خواهد بود.»

و سخن آخر اینکه اگر معتقد به حکومت دینی هستید، اینها جزو مهمات دین هستند.

ادبیات سیاسی هادی سروش محلاتی روحیه انقلابی

شما که در کنترل قیمت مرغ، زمین گیر شده اید چه ادعایی دارید؟

هادی سروش محلاتی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: شما که در مدیریتِ امور اولیه مردم مانند اداره برخی نانوایی‌ها بگونه‌ای مانده‌اید که امامان جمعه همسویتان صدایشان درآمده است! و شمایی که در نگه داشتن قیمت مرغ زمین‌گیر شده‌اید! و یا در کنترل قیمتِ خرید و اجاره مسکن طبق سالهای گذشته کاملا ناتوانید، چه ادعایی دارید؟

انتقاد بدون تعارف از دولت رئیسی/ شما که در کنترل قیمت مرغ، زمین گیر شده اید چه ادعایی دارید؟

زبان حال این افراد اینست که می‌مانیم اگرچه به خاطر تصمیمات خلق‌الساعه ما به اعتبار بین‌المللی کشور آسیب برسد! می‌مانیم اگرچه راهکارهای غیرکارشناسانه ما به پول ملی آسیب بزند! می‌مانیم اگرچه تورم و فقر کمر ملت را بشکند! و خلاصه می‌مانیم اگرچه به دین مردم بخاطر شرائط سخت زندگی صدمه وارد شود!

آیا این قبیل "ماندن" بخشی از روحیه انقلابی است یا "خودانقلابی پندار" بودن؟

جای امام خمینی خالی است که می‌فرمود "کسانی که به اسلام اعتقاد دارند، به کشور اعتقاد دارند... می‌خواهند‎ ‎این مملکت یک سر و سامانی پیدا کند، باید باشند" اما این حرف را مشروط به این شرط مهم می‌کرد که "باید از ایشان کار هم برآید"، و بدون رودربایسی نتیجه می‌گرفت "هرکدام‌‎ ‎نمی‌توانید، بروید سراغ کارتان، کسی دیگر بیاید". و به آنان که احتمالا دارای یک نیت خیرخواهانه بودند ولی توان حل مشکلات را نداشتند، توصیه می‌کرد سِمتی که دارید را رها کنید و می‌فرمود: "حل قضایا این است که تا آن‌‎ ‎حدودی که امکان برای شما هست خدمت بکنید. آن حدودی که امکان برایتان نیست،‌‎ ‎خوب معذورید."

چرا وقتی مردم می‌بینند و خودتان هم می‌بینید که کاری از شما برنمی‌آید، کنار نمی‌روید؟

شما که در مدیریتِ امور اولیه مردم مانند اداره برخی نانوایی‌ها بگونه‌ای مانده‌اید که امامان جمعه همسویتان صدایشان درآمده است! و شمایی که در نگه داشتن قیمت مرغ زمین‌گیر شده‌اید! و یا در کنترل قیمتِ خرید و اجاره مسکن طبق سالهای گذشته کاملا ناتوانید، چه ادعایی دارید؟

شما با چه رویی از مردم درخواست تحمل فشار برای پنج سال آینده را مطرح می‌کنید؟

اگر نیت خیر هم داشتید که می‌توانید و می‌آیید و قضایا را سر و سامان می‌دهید، ولی امروز روشن شد که نمی‌توانید، حالا دیگر تکلیفی ندارید.

اگر به فرمایشات امام(ره) بی‌ارادت هستید! لااقل به سیره امیرالمؤمنین(ع) توجه کنید، آن علی(ع) که در تاریخ اسلام به اعتراف دوست و غیر دوست روحیه انقلابی از آنِ او و یاران مخلصش چون مالک اشتر و عمار و میثم و... بوده و خواهد بود.

امام علی(ع) به مقتضای همان روحیه انقلابی در تمام سختی‌های صدر اسلام کنار پیامبر رحمت(ص) بود ولی بعد از پیامبر خدا (ص) به مقتضای صلاح اسلام و امت اسلام کنار رفت درحالیکه به تعبیر استاد مطهری، دو اهرم برای "ماندنِ تحمیلی" داشت؛ یکی مجاهدات گذشته‌اش و دیگری ظلمی که در حق همسرش حضرت فاطمه(س) روا داشته شد! اما علی(ع) دارای روحیه انقلابی واقعی است نه شعاری و رسانه‌ای! بدین جهت برای بودن و ماندن ولو به قیمت آسیب به دین و ملت، لحظه‌ای درنگ نمی‌کند. بله روحیه انقلابی او از فضای حُب نفس و ریاست طلبی و رانت خواری و تملق گوئی به صاحبان قدرت کاملاً دور بود.

این دو سخن گرانقدر پیامبر خدا(ص) را باید بالای سر هر مدیر و روی میز آنها گذارد که فرمود: «هیچ کس نیست که بر ۱۰ نفر یا بیشتر، ریاست و امارت داشته باشد مگر اینکه او را روز قیامت در حالی می‌آورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاری بود و تقصیری متوجّه او نبود، او را رها می‌کنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا می‌کند.»

و نیز فرمود: «هر کس جلودار - مسئول- عده‌‌ای از مسلمانان گردد در حالی که می‌داند در بین مسلمین ‌فردی بهتر از او وجود دارد پس خائن به خدا، رسولش و مسلمانان خواهد بود.»

و سخن آخر اینکه اگر معتقد به حکومت دینی هستید، اینها جزو مهمات دین هستند.

کنار رفتن هم از اقتضائات روحيه انقلابي است ..  امام خمینی توصیه اکید داشت ؛  "هرکدام‌‎ ‎نمي‌توانيد،

🔰کنار رفتن هم از اقتضائات روحيه انقلابي است ..

امام خمینی توصیه اکید داشت ؛

"هرکدام‌‎ ‎نمي‌توانيد، برويد سراغ کارتان، کسي ديگر بيايد".

✍هادی سروش

✅واژه "روحيه انقلابي" اين روزها در ادبيات سياسي رايج است. بازار اين سخن هم اين ايام داغ است که عده‌اي مي‌گويند براساس روحيه انقلابي آمده‌ايم و به هر قيمتي مي‌خواهيم بمانيم! زبان حال اين افراد اينست که مي‌مانيم اگرچه به خاطر تصميمات خلق‌الساعه ما به اعتبار بين‌المللي کشور آسيب برسد! مي‌مانيم اگرچه راهکارهاي غيرکارشناسانه ما به پول ملي آسيب بزند! مي‌مانيم اگرچه تورم و فقر کمر ملت را بشکند! و خلاصه مي‌مانيم اگرچه به دين مردم بخاطر شرائط سخت زندگي صدمه وارد شود! آيا اين قبيل "ماندن" بخشي از روحيه انقلابي است يا "خودانقلابي پندار" بودن؟

✅جاي امام خميني خالي است که مي‌فرمود: "کساني که به اسلام اعتقاد دارند، به کشور اعتقاد دارند... مي‌خواهند‌‎ ‎اين مملکت يک سر و ساماني پيدا کند، بايد باشند" اما اين حرف را مشروط به اين شرط مهم مي‌کرد که "بايد از ايشان کار هم برآيد"، و بدون رودربايسي نتيجه مي‌گرفت "هرکدام‌‎ ‎نمي‌توانيد، برويد سراغ کارتان، کسي ديگر بيايد". و به آنان که احتمالا داراي يک نيت خيرخواهانه بودند ولي توان حل مشکلات را نداشتند، توصيه مي‌کرد سِمتي که داريد را رها کنيد و مي‌فرمود: "حل قضايا اين است که تا آن‌‎ ‎حدودي که امکان براي شما هست خدمت بکنيد. آن حدودي که امکان برايتان نيست،‌‎ ‎خوب معذوريد."

✅چرا وقتي مردم مي‌بينند و خودتان هم مي‌بينيد که کاري از شما بر‌نمي‌آيد، کنار نمي‌رويد؟ شما که در مديريتِ امور اوليه مردم مانند اداره برخي نانوايي‌ها بگونه‌اي مانده‌ايد که امامان جمعه همسويتان صدايشان درآمده است! و شمايي که در نگه داشتن قيمت مرغ زمين‌گير شده‌ايد! و يا در کنترل قيمتِ خريد و اجاره مسکن طبق سالهاي گذشته کاملا ناتوانيد، چه ادعايي داريد؟ شما با چه رويي از مردم درخواست تحمل فشار براي پنج سال آينده را مطرح مي‌کنيد؟ اگر نيت خير هم داشتيد که مي‌توانيد و مي‌آييد و قضايا را سر و سامان مي‌دهيد، ولي امروز روشن شد که نمي‌توانيد، حالا ديگر تکليفي نداريد.

✅اگر به فرمايشات امام(ره) بي‌ارادت هستيد! لااقل به سيره اميرالمؤمنين(ع) توجه کنيد، آن علي(ع) که در تاريخ اسلام به اعتراف دوست و غير دوست روحيه انقلابي از آنِ او و ياران مخلصش چون مالک اشتر و عمار و ميثم و... بوده و خواهد بود. امام علي(ع) به مقتضاي همان روحيه انقلابي در تمام سختي‌هاي صدر اسلام کنار پيامبر رحمت(ص) بود ولي بعد از پيامبر خدا (ص) به مقتضاي صلاح اسلام و امت اسلام کنار رفت درحاليکه به تعبير استاد مطهري، دو اهرم براي "ماندنِ تحميلي" داشت؛ يکي مجاهدات گذشته‌اش و ديگري ظلمي که در حق همسرش حضرت فاطمه(س) روا داشته شد! اما علي(ع) داراي روحيه انقلابي واقعي است نه شعاري و رسانه‌اي! بدين جهت براي بودن و ماندن ولو به قيمت آسيب به دين و ملت، لحظه‌اي درنگ نمي‌کند. بله روحيه انقلابي او از فضاي حُب نفس و رياست طلبي و رانت خواري و تملق گوئي به صاحبان قدرت کاملاً دور بود.

✅اين دو سخن گرانقدر پيامبر خدا(ص) را بايد بالاي سر هر مدير و روي ميز آنها گذارد که فرمود: «هيچ کس نيست که بر 10 نفر يا بيشتر، رياست و امارت داشته باشد مگر اينکه او را روز قيامت در حالي مي‌آورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاري بود و تقصيري متوجّه او نبود، او را رها مي‌کنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجيرش افزايش پيدا مي‌کند.» و نيز فرمود: «هر كس جلودار - مسئول- عده‏‌اي از مسلمانان گردد در حالي كه مي‏داند در بين مسلمين ‏فردي بهتر از او وجود دارد پس خائن به خدا، رسولش و مسلمانان خواهد بود.»

و سخن آخر اينکه اگر معتقد به حکومت ديني هستيد، اينها جزو مهمات دين هستند.

⬅️روزنامه جمهوری اسلامی ۷ خرداد ۱۴۰۲

🆔https://t.me/soroushmarefat

دلِ پر درد جناب ملاصدرا !   نوشته :  هادی سروش

دلِ پر درد جناب ملاصدرا

هادی سروش

دین آنلاین:شیوه‌های نو منافقانه اهل نفاق از منطر ملاصدرا چنین است: اهل نفاق خود را در لباس فقه و صلاح نمایان میکنند. سبک و روش شان بر عناد و لجاجت استوار است. در بسیاری از ناهنجاری‌ها و آسیب‌ها بی تفاوت هستند و مفتخرانه و متکبرانه زندگی می‌کنند.

صدرالمتالهین ملاصدرای شیرازی در میان حکیمان وفیلسوفان اسلامی، حکیمی است که در "تفکرفلسفی" متفاوت اندیشید و اندیشه هایش "برق جهانِ تفکر" شد.
اما تلاش بی مثال علمی او در کنار اندیشه های سیاسی و اجتماعی اش معجون دلپذیر و تفکر آفرینی شده. چون؛ او در زمینه اندیشمندان دینی و عالمان دین، متفاوت "قلم" زد و صد البته که زجر تبعید و خانه نشینی را هم به جان خرید.

در نوشته های زرین ملاصدرا نوشته های جان نشین دارد که بصورت پراگنده در آثارش آمده است.
دو کتاب کوچک او بنام "رساله سه اصل" و نیز "عارف نمایان" دارای جملاتی شگفت آور است.

نمونه‌ای از آن نوشته های زرین ملاصدرا که حاوی "دل پر درد" اوست را تقدیم میدارم؛

عالمان دنیاگرا و نزدیک به قدرت

صدرالمتالهین وقتی میخواهد از خصوصیات عالمان دنیاپرست و منفعت گرا و قدرت طلب جملاتی داشته باشد با الهام از آیه ۱۷۶ سوره اعراف که درباره بلعم باعورا است، درباره نصحیت ناپذیری علماء و اندیشمندانِ منفی، چنین میگوید:
"اگر متوجه نصحیتش شوی؛ زبان درازی می کند! و اگر وا میگذاری همچنین بدخوئی میکند و گزند میرساند!."

ملاصدرا راز و رمز "سختی دل" آنان را دربی بهره بودن ازکمترین ذره‌ای از نور معرفت دانسته و اینکه درب خانه ظلَمه قبله شان شده و روی توجهشان به محرابی است که آن محراب "ابواب سلاطین" است!

عرفان مسلکی های دروغین

یکی از شاهراه های ورودی چاپلوسانِ قدرت طلب، راه "دل" است. ورود به این راه با گریه های دروغین و داستان سرایی های عرفانی و نقل کرامات درباره ارکانِ قدرتهاست!
با کمترین رصدی میتوان ته "گریه" ها و "کرامت" سازی ها و "تعلیم ذکر و ورد" هایشان را دید که به نقطه متمرکز قدرت باز میگردد!
شِگرد اینان بعد از "صورت گری"، به قول ملاصدرا؛ "صورت پرستی" است.

ملاصدرا این قماشِ از تریبون داران جامعه دیده و چنین معرفی شان میکند:
" عبادت هوای نفس میکنند و از معرفت خدا و وحی و معاد چیزی یاد نگرفته اند و به غیر از صورت پرستی کار دیگری پیش نگرفته اند و عادت شان ذکر زبان و آواز برکشیدن است در حالیکه از ناسیان حق اند!"

اهل نفاق و شیوه‌های نو

ارتباط نفاقِ عالمانه با قدرت طلبی، در تفکر سیاسی ملاصدرا جای بسی مهم دارد.
او شیوه‌های نو منافقانه رابخوبی ترسیم، و بدین شکل معرفی میکند؛

اول؛
اهل نفاق خود را "در لباس فقه و صلاح نمایان میکنند."
مقصود ملاصدرا این است که اهل نفاق برای نهادینه کردن قدرت و ثروت از یک سوی از "اصطلاحات فقهی" بهره میگیرند و امیال خود را به فروع فقهی و قوانین حقوقی در می آورند! واز سوی دیگر در حوزه رفتار سیاسی خود را "مصلح" معرفی میکنند!

دوم؛
سبک و روش شان بر "عناد و لجاجت" استوار است. نه حرفی را میپذیرند و نه حاضرند از تفکر و برنامه خود عقب نشینی داشته باشند!

سوم؛
در بسیاری از ناهنجاری‌ها و آسیب‌ها؛ "بی تفاوت" هستند.
اگر در جامعه انبوهی از جرائم و فقر و.. دیده شود، گویا آنان اصلا ندیده اند و یا نمیخواهند ببینند!

چهارم؛
ملاصدرا نشانه و یا شیوه دیگر منافقان "افتخاروتکبر" معرفی نموده.
در نتیجه کسانی که به ساعت ها سخنرانی و جلسه و مصاحبه و.. به "افتخارات متوهمانه" مشغول میشوند در حالیکه آن افتخارات؛ دارای زیر بنای غیر قابل استناد وحتی بر اساس کذب محض است!
و شگفتی اینجاست که بر آن افتخارات موهوم؛ نسبت به عالَم و آدم تکبر می ورزند وخواسته ویا ناخواسته گرفتار شیوه‌های اهل نفاق شده‌اند.

رهنمون به راه و رسم "حقیقت"

ملاصدرا حکیمی که اگر درد را میگوید، از ارائه نسخه درمان را هم دریغ نمیکند.
او که خود و جامعه خود را گرفتار دردهای دینی و دنیوی میبیند و روزگار را آشفته می یابد، سیره و مشی اهل بیت (ع) را به عنوان الگو برای خود و عالمان دینی تعریف میکند تا گرفتار حیله ورزی "اصحاب قدرت وثروت" نشوند و با روش های آگاهانه، قدرت طلبان را نسبت به دین ورزیِ دروغین رسوا کنند و آنان در رسیدن به همه مطامع دنیوی شان ناکام گذارند. و آن سیره مشعشع؛ پرداختن به علوم حقیقیه وجدا کردن خود از صف دنیاخواهان حیله گراست.

بخشی ازجملات شجاعانه او چنین است؛
"اهل بیت عصمت وطهارت (ع)؛ گرچه مورد مکر ارباب رزق و ریا قرارگرفتند، اماچون مفتونِ اهل ریا و حیله و متشبّهان به اهل علم و تقوا نشدند، ذره‌ای از قدر و منزلت شان کم نگشت ودر دنیا وآخرت مُعزز و مکرّم بودند و دشمنان دین را در دین و دنیا رسوا کردند."

در پایان بدین سر انجام رسیدیم که ملاصدرا نه تن‌ها در بحث های "حکمت متعالیه" مانند؛ هستی شناسی و تبیین قاعده "الواحد" درمبداشناسی، و معاد جسمانی، سرآمد است.
بلکه دراندیشه های سیاسی- اجتماعی بسیار باریک بین است.
سلام الله علیه وحشره الله مع الصالحین

------

دیگران مقالاتم درباره ملاصدرا 👇

✅مصحف فاطمه (س)‌در اندیشه ملاصدرا و امام خمینی ؛
https://t.me/soroushmarefat/2919

✅رهبران موفق جامعه از زبان ملاصدرا؛
https://t.me/soroushmarefat/1754

✅آیا زنان مورد اهانت ملاصدرا هستند؟
https://t.me/soroushmarefat/1232

✅دل پر درد جناب ملاصدرا ؛
https://t.me/soroushmarefat/1230

✅ملاصدرا و عالمان خصومت ورز و قدرت طلب ؛
https://t.me/soroushmarefat/1064

✅از ملاصدرا چه میدانید؟
https://t.me/soroushmarefat/1063

✅رابطه فقه و اخلاق با سیاست ؛
https://t.me/soroushmarefat/2219

 
  BLOGFA.COM