قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

استاد هادی سروش: قدرت عقلانی امام حسن (ع) «نفاق» و «پیمان شکنی» معاویه را در تاریخ ماندگار کرد

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: قدرت عقلانی امام حسن (ع) «نفاق» و «پیمان شکنی» معاویه را در تاریخ ماندگار کرد

انتشار :‌ جمعه ۳۱ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۸:۵۱

شفقنا- استاد هادی سروش گفت: «امام حسن (ع) با قدرت عقلانی خود شخصیت پوشالی بنی امیه را نشان داد و کاری کرد که تا ابد بنی امیه نمی تواند مدعی دین داری و اخلاق مداری باشد.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در جمع عزداران شهادت سبط اکبر رسول الله (ص) در مسجد الغدیر تهران گفت: پیامبر اکرم (ص) یک تعبیر مهمی در رابطه با امام حسن مجتبی (ع) دارد که این تعبیر برای هرکسی که علاقه مند باشد، امام مجتبی را بشناسد کفایت می‌کند.
پیامبر خدا فرمود: «لو کان العقل مجسم لکان هو الحسن؛ اگر می‌خواهید همه عقل را ببینید همه را در وجود امام حسن (ع) ببینید».چه تعریفی بالاتر از این می‌توانیم بشنویم؟

وقتی کسی عاقل بتمام معنا باشد، یعنی؛ بهره مندی او در کمال در تمام امور دنیا و آخرت است.

وی گفت: عقل دریای بیکران است. هرکس قطره ای دارد و مسما به اسم عقل است، ولی پیامبر خدا (ص)، فرزندش را خیلی بالاتر معرفی می کند و او را تمام عقل می داند و همه عقل را در امام مجتبی (ع) معرفی می فرماید. و حیف که ما شیعیان در رابطه با عقل از امام حسن تمام بهره را نبردیم!

وی ادامه داد: امام حسن (ع) بعد از شهادت پدر ، خود را به جامعه تحمیل نکرد. امیرالمؤمنین (ع) به شهادت رسیدند، امام حسن مجتبی (ع) شب ۲۲ ماه رمضان بعد از نماز مغرب خطبه ای خواند و در آن خطبه از حمد الهی گفت؛ «الحمد الذی کان فی اولیته وحدانیا» خدارا حمد می کنم که در اول بودنش بی همتاست، تا به اینجا رسید ؛ در چنین شبی کسی به ملاقات خدا رفت که احدی میان انسان ها به عظمت او نرسید مگر کسانی که به نبوت رسیدند؛ «الحمد الله الذی ارسل خلافة اهل البیت»، خداوند خلافت را به ما داده و ما هستیم که می توانیم رهبری جامعه اسلامی را به نتیجه برسانیم.
تمام عقلانیت در اینجاست که امام حسن (ع) نفرمود؛ من رهبر شما هستم، پس بیعت کنید.
دلیل این روش امام دوم این است حق امامت در جای خود ولی کسی نمی‌تواند سرپرستی خود را به مردم تحمیل کند، حتی امام حسنی که مردم او را دوست داشتند و مردمی که آن‌قدر گریه می‌کردند که آماده بیعت بودند. این روش مجسمه تمام عقل یعنی امام حسن (ع) است‌.

وی ادامه داد: امام (ع) از منبر پایین آمد و ابن عباس بلند شد در میان جمعیت سخن گفت و به امام حسن عرض کرد ما آماده ایم با شما بیعت کنیم . اینجا بود همه مردم هجوم آوردند برای بیعت.

استاد حوزه علمیه قم افزود: نکته دوم این است؛ وقتی مردم بیعت کردند، امام حسن (ع) در رابطه با معاویه چه کردند و چه شد؟ آیا از همان اول فرمود برویم برای جنگ با معاویه؟ نه. چنین گزارشی در تاریخ نداریم! بلکه امام مجتبی (ع) در کوفه ۲ ماه صبر کرد درحالی که او با پدرش ۱۸ ماه جنگیده بود طبیعتا باید می‌رفت برای جنگ ، خلاصه امام حسن هیچ گونه تعرض و یا پیام و نامه ای به معاویه ارسال نکردند تا اینکه به امام حسن (ع) خبر رسید معاویه از شام بیرون آمده و قصد مبارزه دارد و اینجا بود که دستور بسیج عمومی برای نبرد داد. این قدرت تشخیص و عقلانیت امام حسن مجتبی علیه السلام است.

وی ادامه داد: امام حسن و برخی صحابه اش آمدند در مکانی به نام نخیله ولی متاسفانه بعضی ازفرماندهان خیانت کردند و به معاویه نوشتند و پیغام دادند آماده تحویل امام حسن به شما هستیم! اینجا امام مجتبی یک خطبه ای خواندند و فرمودند: چرا شما مردم با من بازی می کنید! ببینید امام حسن می‌تواند این حرف را بزند زیرا خودش را تحمیل با مردم نکرد و خود مردم بدنبال خلافت امام حسن بودند.

سروش عنوان کرد: اما مرحله چهارم قدرت عقل امام حسن علیه‌السلام در این عرصه است؛ وقتی معاویه نامه ای نوشت که یا خلافت را بده، یا می‌جنگیم! امام مجتبی جواب داد؛ من پاسخ نامه تو را نمی دهم زیرا پاسخ به تو باعث ظلم بیشتر تو می شود.

وی گفت: سخن امام مجتبی در نخیله بعد از شعار انبوه سربازان برای صلح، و نیز اهانت ها و قصد سوء جان امام مجتبی (ع)، امام حسن خطبه ای خواند و متذکر شد؛ صلح با توجه به چند نقطه اصلی است؛ اول؛ توجه من به وجه الله است. من نگاهم به این است که خداوند چه می‌خواهد. پس این صلح بخاطر هوای نفس و راحت طلبی و مانند آن نیست و تمام این امور از حریم عصمت جداست.

دوم ؛ یک طرف دیگر ماجرا مردم هستند و این مردم از یک سوی، بی وفا هستند! و از سوی دیگر خواهان صلح هستند.
و سوم؛ اینکه من موظف به حفاظت از جان مردم و امنیت جامعه هستم.

این قدرت عقلانی امام مجتبی (ع)‌ هم جامعه را حفظ کرد و هم از خونریزی حفظ نمود و در مرحله سوم، نفاق معاویه و پیمان شکنی او را در تاریخ ماندگار نمود.

درس سیاسی از مکتب عقلانی امام حسن در چند امور خلاصه می شود. اول، عدم استفاده از موقعیت شهادت امیرالمومنین برای رسیدن به قدرت

دوم، احترام به افکار عمومی حتی در جایی که اشتباه کرده اند

سوم، حفاظت از جان شهروندان و امنیت جامعه حتی به قیمت آسیب به آبروی خویش

چهارم، استفاده و نهادینه کردن صلح به عنوان ابزاری برای رسیدن به حق.

  • برچسب ها
  • صلح امام حسن (ع)
  • عقلانیت امام حسن (ع)
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی: نوشتاری...

مترجم کتاب «مقدمه ای بر علوم قرآن» را بهتر بشناسیم

درباره زندگی و سیاست ورزیِ با تعصب و توهّم، و زندگی...

استاد هادی سروش: زندگی عزتمندانه در اقتداء دنیایِ آدمی به دین...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

استاد هادی سروش: «شرح صدر» یعنی از عناوین و قیود خارج شوید و حس برتری را در خود ضعیف کنید/ ..

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: «شرح صدر» یعنی از عناوین و قیود خارج شوید و حس برتری را در خود ضعیف کنید/ پیامبر(ص)‌ هیچ گونه برتری برای خود قائل نبود / چقدر کوچک است کسی که پیغام دهد من «آیت الله» هستم!

انتشار :‌ چهارشنبه ۲۹ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۰۸:۴۳

شفقنا- استاد هادی سروش بیان کرد: شرح صدر پیامبر خدا(ص) یک آموزه بلند برای همه پیروان او دارد که روح خود را بزرگ کنند و از عناوین و قیود خارج شوند و حس برتری را در خود ضعیف و معدوم کنند؛ آموزه قرآن بر بیرون آمدن از تمام عناوین دنیایی است، از دکتر و مهندس و رئیس و وکیل و وزیر گرفته، حجت الاسلام و آیت الله! چقدر کوچک است کسی که وقتی در روزنامه می بیند برای او حجت الاسلام نوشته اند، پیغام دهد که من آیت الله هستم!

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش به مناسبت ایام رحلت حضرت خاتم الانبیاء (ص) در مسجد الغدیر تهران گفت: حداقل خداوند در سه مورد به پیامبر اکرم (ص)‌ چیزی عطا فرمود که آن در قرآن متذکر شد و این نشان از اهمیت است. یکی؛ وحی است أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحࣰا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ (شوری / ۵۲)

دوم؛ کوثر است و وجود حضرت فاطمه (س) که فرمود: انا اعطیناک الکوثر. و سوم؛ الم نشرح لک صدرک.

اهمیت و جایگاه «شرح صدر»

وی ادامه داد: در مورد سوم یعنی «الم نشرح لک صدرک» چنان اهمیتی نهفته است که خدا این لطف را به شکل سوالی مطرح می‌کند تا دلالت بر عظمت مطلب کند. آیا شرح صدر به شما ندادیم؟!

هادی سروش در تبیین «شرح صدر» بیان کرد: شرح صدر زمینه گرفتن وحی می شود که مورد اول بود، و شرح صدر است که زمینه گرفتن حضرت فاطمه (س) و اولاد طاهرین او است زیرا اگر شرح صدر نبود، نبوتی نبود، ادامه نبوت و غایت آن که عترتی هستند به وجود نیامده بود.

وی افزود: شرح صدر را مانند یک تابلو تصویر و تصور کنید که خطوط مختلفی دارد و یکی از روشن ترین خطوط آن در میان خطوط و نقش های مختلف آن؛ “نُکران از ذات” است.

وی در پاسخ به این پرسش که «نُکران ذات» چیست؟ بیان کرد: نکران ذات یعنی کسی به مقامی از اخلاق برسد و چنان برای خود سعه وجودی و ظرفیت بالایی ببینید که هیچ یک از اعتبارات و عناوین را به حساب نیاورد. خیلی انسان باید تلاش کند تا مقام‌ را به دست آورد، یعنی؛ شخص خود را فارغ از همه پوشش های دهان پر کن دیده و به تعبیر عرفا از همه قیود رها شده باشد. این معنا یعنی رهائی از قیود و عناوین و مقامات؛ ظهوری از شرح صدر است که نشان دهنده ظرفیت بالا شخص و کوچک بودن همه چیز در روح اوست.

کسی به مقام شرح صدر قائل شده که عنوان برای خود قائل نیست

هادی سروش تأکید کرد: کسی به مقام شرح صدر قائل شده که عنوان برای خود قائل نیست زیرا هر عنوانی شخص را محدود می کند. براساس آیه ۲۲ سوره زمر شرح صدر دارای برکات نورانی و الهی است: “أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِّن رَّبِّهِ”. مقصود آن است کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده و با ظرفیت بالا اسلام را در خود جای می دهد، در واقع بر فراز نوری از جانب خدا زندگی خواهد کرد.

وی تصریح کرد: خطیب بغدادی در قرن چهارم در کتاب تاریخ بغداد و شیخ طبرسی در قرن ششم در کتاب مکارم الاخلاق نقل میکند ؛ کسی از بیرون مدینه خدمت پیامبر خدا (ص)‌ رسید و تا پیامبر و عظمت ایشان را دید، ترسید و به لرزه و لکنت زبان افتاد ! پیامبر خود بلند شد و این مرد عرب را به آغوش کشید و فرمودند : “هوّن فلست بملک انّما انا ابن امرأة من قریش, کانت تأکل القدید”. من فرزند زنی هستم که با دست خودش گوشت خشک می کرد و می خورد، و طبق نقل دیگر ؛ بدست خود شیر از بُز خود می دوشید می‌کرد.

وی عنوان کرد: وقتی شرایط ظاهری پیامبر خدا خیلی مورد استقبال قرار گرفت و هاله ای از عظمت را مردم می دیدند هر کدام به گونه ای تعظیم می کردند و حرف میزدند و در میان مسیحی ها رفتار دیگری داشتند که یک می توانست نشان از نوعی غلو و حتا پرستش باشد! پیامبر رحمت (ص) بر آنان نهیب زد و فرمودند: این رفتاری که شما با عیسی ابن مریم داشتید با من نکنید من عبد الله هستم؛ “لا تطروني كما أطرت النصارى ابن مريم، إنما أنا عبد فقولوا عبد الله ورسوله” ؛ اگر می‌خواهید من را صدا کنید پس گوید عبدالله و رسول خدا.

آموزه شرح صدر؛ از عناوین و قیود خارج شوید و حس برتری را در خود ضعیف و معدوم کنید

هادی سروش به آموزه شرح صدر پیامبر(ص) اشاره و خاطرنشان کرد: شرح صدر پیامبر خدا(ص) یک آموزه بلند برای همه پیروان او دارد که روح خود را بزرگ کنند و از عناوین و قیود خارج شوند و حس برتری را در خود ضعیف و معدوم کنند؛ “تلک دار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض”. آموزه قرآن بر بیرون آمدن از تمام عناوین دنیایی است، از دکتر و مهندس و رئیس و وکیل و وزیر گرفته، حجت الاسلام و آیت الله! چقدر کوچک است کسی که وقتی در روزنامه میبیند برای او حجت الاسلام نوشته اند، پیغام دهد که من آیت الله هستم!

پیامبر خدا (ص)‌ هیچ گونه برتری برای خود قائل نبود

وی گفت: پیامبر رحمت به ما آموخت از این توهمات و موهومات بیرون آییم گرچه بسیار سخت است! خطیب بغدادی در جلد ۱۲ تاریخ بغداد نقل می کند؛ رسول الله (ص) در مسیری را حرکت می‌کردند و ابن عباس با اینکه می دانست پیامبر دلخوش این نیست کسی پشت او راه رود، پشت سر پیامبر شروع به حرکت کرد و پیامبر توجه کرده و دست او را گرفت و همراه خود قرار داد و باز ابن عباس عقب سر حضرت حرکت کرد، باز هم رسول الله او را به کنار خود آورد. این سیره نشان دهنده این حقیقت است پیامبر خدا (ص)‌ هیچ گونه برتری برای خود قائل نیست.

هادی سروش اشاره کرد: چقدر شنیده ایم‌؛ و از طبرسی تا علامه طباطبایی در مکارم الاخلاق و سنن النبی نقل کردند؛ وقتی پیامبر در مسجد بودند، به گونه ای بی تکلف در میان مسلمانان بودند که اگر شخصی ایشان را نمی شناخت تشخیص نمی‌دادند که چه کسی پیامبر است از بس متواضع بودند.

در هر شهر و بلادی نباید حس برتری داشت

وی با تأکید بر اینکه درس پیامبر(ص) به امت خود شرح صدر است، بیان کرد: خواه در برابر مومنان و خواه نسبت به هریک از شهروندان و در هر شهر و بلادی نباید حس برتری داشت و این را برنامه خدا برای خود معرفی نمود. به نقل جناب شیخ طوسی در امالی، رسول الله (ص) فرمود: ” او أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ أَوْصَی اللَّهُ بِکُمْ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ أَنْ لَا تَعْلُوا عَلَی اللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ.”

دنیای امروز باید عظمت اخلاقی مسلمان را ببیند

هادی سروش در پایان اظهار کرد: دنیای امروز باید عظمت اخلاقی مسلمان امروز را ببیند که چگونه تحت آموزه های رسول الله (ص) به بلندای عظمت و شرح صدر رسیده است و در عین خود باوری، اما استیلا طلب نبوده و نسبت به همه شهروندان شهرهای دنیا اخلاق و سعه صدر دارد.

  • برچسب ها
  • آیت الله
  • استاد هادی سروش
  • بازیچه عناوین
  • سیره پیامبر(ص)
  • شرح صدر

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: زیارت خود را محدود به حوائج دنیوی نکنیم/چهره...

علل توجه به ۷ صفر و امام حسن مجتبی (ع)/ محافل...

ضرورت بازگشت به «اخلاقِ سجادی» بعد از جنگ ۱۲ روزه: نوشتاری...

استاد هادی سروش: نماز جمعه و آخرین نماز جمعه ماندگار آیت...

استاد هادی سروش: امام حسین (ع)‌ اجازه نهادینه شدنِ تباهی و...

استاد هادی سروش: گزارش های دینی از آثار گریه و زیارت...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

استاد هادی سروش: زیارت خود را محدود به حوائج دنیوی نکنیم/چهره های مهمِ دینی نباید زیارت امام حسین

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: زیارت خود را محدود به حوائج دنیوی نکنیم/چهره های مهمِ دینی نباید زیارت امام حسین را ترک کنند/انکار فضائل زیارت خطرناک است/اداره مناسک و هزینه زیارت را به مردم بسپاریم

انتشار :‌ جمعه ۲۴ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۹:۳۵

شفقنا-حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش بیان کرد: چهره های مهمِ دینی نباید زیارت امام حسین را ترک کنند. فزار و نشیب در مورد زیارت امام حسین (ع) ؛ محدود به نوع نگاه و چگونگی باور زیارت نیست و بلکه مسائل دیگری در این موضوع دخالت دارد. فردی به نام … کسی که یک مجتهد با کمال است خدمت امام صادق از کوفه رسید از ایشان امام پرسید و فرمود آیا زیارت امام حسین رفتید ؟ ما گفتیم نائل نشدیم و امام با حال عجیبی فرمود سبحان الله العظیم این جمله نشان می‌دهد که چه کار نادرستی که دربرابر یک وظیفه قرار دارد و امام ادامه دادند که شما از چهره های شیعه هستید و زیارت نرفتید ! بازگشت تفاوت فضیلت ها به زائران و زمان و موقعیت زیارت است همانطوریکه در تفاوت زیارت ؛ اشخاص و نیت ها و معرفت ها تعیین کننده است ، زمان هم تعیین کننده مقدار فضیلت زیارت است.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در جمع عزادارن اربعین حسینی در هیئت انصار المهدی تهران به سخنرانی پرداخت و گفت : اهمیت زیارت در مکتب شیعه وجه متمایز میان شیعه و غیر شیعه در بحث هایی مانند ؛ ولایت ، و تقیه و خصوصا زیارت نهفته است. شیعه به اندازه ای که به ولایت باور دارد ؛ به زیارت اولیا خدا امامان بزرگوار معتقد است. اما غیر شیعه چنین اعتقادی ندارد . ما معتقد به زیارت رسول‌الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و اولیا خدا (ع) هستیم ولی آنهابه این حقیقت بنام زیارت باوری ندارند! در زیارت ارتباط با روح امام مطرح است در زیارت ، توجه به روح اعظم امام و ولی الله است و نظر به حرم و در دیوار واسطه برای آن اتصال است . پس شبهه ارتباط با خاک و سنگ مطرح نیست . در روایات باب زیارت داریم‌ ؛ سلام به آن ذوات نورانی می کنیم و آنان پاسخ میدهند چرا که طبق اعتقاد حق ؛ روح مجرد است و بعد از حیات عنصری دارای حیات ملکوتی است و از پیرامون خود باخبر است ، خصوصا روح ولی الله که از حیات بالاتری برخوردار است و دارای اشراف است. ما در این مطلب را بیشتر پی گیری می کنیم .

او افزود: زیارت و تفاوت ها نصوص دینی در بحث زیارت تفاوت های مختلف و به تعبیری فراز و نشیب های گوناگونی در روایات و نصوص دینی میبینیم و وقتی در روایات در باب زیارت مراجعه میکنیم این روایات یکنواخت نیست. برای دست یابی به وجه این فرار و نشیب ها ؛ اولا باید ببینیم زیارت را با چه دید و عینکی نگاه می‌کنیم؟ زیارتِ در نگاه این خیل عظیم زائران به یک چشم نیست و این تفاوت نگاه افراد به حرم امام حسین را در روایات می‌بینیم. به ممتاز بودن در زیارت دعوت هستیم ما بعد از ملاحظه نصوص مربوط به زیارت باید نگاه خود را از نمره قبولی که ممتاز نیست ارتقاء دهیم و تلاش بر ممتاز شدن زیارت خود کنیم . در دنیا همه چیز دارای امتیاز است و افراد یکی نیستند و تفاوت ها دارند و این تفاوت ها خداوند قرار داده است و یک اساس مهمِ عقلی برای پیشرفت است. نگاه های متفاوت به زیارت هر زایری با یک عقیده و عُلقه درونی به زیارت می شتابد ، از بردن ثواب تا گرفتن حوائج و بالاتر محبت و عشق مطرح است . نگاه اول به مقوله زیارت ؛ نگاه سنتی نگاه سنتی بدین معنا که زائر میگوید؛ به ما گفتند نماز بخوانید ، روزه بگیرید و حج و .. به همین میزان به فرمودند ؛ زیارت بروید ، ما هم امتثال می کنیم. در این نگاه ؛ زیارت یک امر دینی است ، یک متدین میگوید ؛ این امر را گرچه امر مستحبی باشد انجام می‌دهم کاری هم به آثار آن ندارم . روایت هم در این زمینه وجود دارد که شیخ کلینی و شیخ صدوق نقل می کنند ؛ پیامبر (ص) فرمود: کسانی که به مکه مشرف می‌شوند و اعمال و مناسک را انجام می‌دهند اما به زیارت من نمی آیند ، با مشکلی مواجه هستند که فردای قیامت از من توقع نداشته باشند و به تهبیری قیامت توقع شفاعت نداشته باشند ؛ “من اتی مکه حاجا و لم یزرنی الی المدینه جفوته یوم القیامه” این نگاه اول است که وظیفه است که ما انجام می‌دهیم و کنارش اجرش شفاعت رسول‌الله است خوشبختانه ما شیعیان از این نگاه جلوتر هستیم ، یعنی ما در زیارت ، دنبال چیز های دیگری غیر از تعبد و ثواب بردن هستیم.

او افزود: نگاه دوم درمورد زیارت ؛ پاسخ خلأ محبت و نیاز عاطفی در نگاه دوم زیارت از تعبد به عشق وارد می شود و زائر در وجود خود یک خلأ محبت و یک نیاز عاطفی و به تعبیری یک کمبود معشوق میبیند و برای اجابت این نیاز دل بسوی محبوب و معشوق می شتابد تا به تعبیر استاد آیت الله مطهری تا بامحبوب خود معاشقه داشته باشد و روحش زنده شود. این حقیقت از نعمت های خدا بر شیعه است که یک خلأ را در وجود حس میکند و برای پر کردن این خلأ و آرامش قلب شیفته و عاشقش به سمت زیارت می‌روند این گروه بالاتر هستند. این معنی نیز در روایات دیده مبشود ، شیخ طوسی نقل فرمود : پیامبر خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: علی ، محل دفن شما و قبر فرزندان شما ، جایگاه بهشت است و خداوند اراده فرمود بین این قبر و بین دل خوبان عالم اتصال برقرار کند ؛ “ان الله جعل قبرک و قبر ولدک بقاعا من بقاع الجنة نجباء من خلقه و صفوه من عباده تحن الیکم”. طبق این حدیث ؛ انسان های گزینش شده و انتخاب شده و عباد خاصی را خداوند اراده فرموده که عاشق این حرم ها باشند و قلب هایشان بتپد برای رسیدن به قبر و حرم و صاحب آن حرم که معصومین (ع) باشند. این گروه و زیارت از تین نگاه ، برخلاف نگاه اول که نگاه تجارت بود ، اما این نگاه نگاه محبت و عشق است و نود نه درصد کسانی که به زیارت ائمه نائل می‌شوند از باب عشق و محبت می‌روند نه از باب ثواب است بلکه میروند تا به معشوق برسند و به شوق زیارت معشوق حرکت و سختی ها را به خود وارد می‌کنند. نگاه سوم در زیارت ؛ اتصال به روح رسول‌الله و امیرالمؤمنین و روح امام حسین در ادامه نگاه دوم به مقوله زیارت ، نگاه دیگری مطرح است که گرچه نگاه سوم است اما می توان کمال نگاه محبت و عشق را در آن مشاهده نمود. برخی از عارفان و اهل معرفت امتیاز والایی در زیارت دارند و آن زیارتی است که در آن زیارت با روح رسول‌الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) ؛ روح امام حسین (ع) اتصال پیدا می کنند. اینان ؛ عده کمی هستند که برای اتصال می‌روند ، زیرا اتصال با امام معصوم کار هرکسی نیست.

او بیان کرد: در باب ۴۹ کتاب کامل الزیارت که متون قابل اعتماد علماء شیعه مانند از شیخ حر عاملی ، تا استاد ما آیت الله فاضل لنکرانی است از امام صادق (ع)‌ نقل شده ؛ پیامبر (ص) به زائر حضرت اباعبدالله (ع) سلام میکند؛ “ان رسول الله یقرؤک السلام”. و در باب ۴۰ همین کتاب وزین ، از زبان امام ششم است که فاطمه (س) بر زوار حضرت سیدالشهداء حاضر میشود و دعایشان میفرماید؛ “ان فاطمه تحضر لزوار قبر ابنها الحسین” پاکی محض برای اتصال به روح ولی الله (ع) ائمه اطهار (ع) در اوج طهارت و عصمت هستند پس کسی که می‌خواهد با آنها ارتباط داشته باشد و متصل باشد باید پاک باشد. پاک از حق الناس و حق الله ، بنابراین طهارت نیاز دارد. انسان باید در این مسیر خود را از حق الله خود را خلاص و بی الذمه کند ، خود را از حق الناس پاک کند تا با پاکی و ممتاز وارد زیارت شود. این شناخت ؛ شناختی است که زیارت زائر را ممتاز درجه اول میکند ، این همان حقیقتی است که از آن به “زیارة عارفا بحقه” در روایات تعبیر شده است.

استاد هادی سروش گفت: امام باقر (ع) و برآوردن نیازِ نیازمندان و یا زیارت برای زیارت در بالاترین رتبه امتیازی باید مراقب بود زیارت چیز مهم ترین را تحت الشعاع قرار ندهد. این حدیث را کلینی در دوجا در کتاب کافی تکرار فرمود ؛ یکی در باب “قضا حاجة المومن” و دیگر در جلد چهارم فروع کافی باب “فرض صدقه” ؛ امام باقر(ع) فرمودند: من حج را خیلی دوست دارم حتی بیشر از این که یک برده آزاد کنم ، حج را از آزادکردن دو برده بیشتر دوست دارم ، تا اینکه فرمود : یک حج برای من از آزادی ۷۰ برده است ، ما اگر بتوانم شکم یک گرسنه ای را سیر کنم، یک برهنه ای را لباس بر اندام او بپوشانم ، این فضیلت را از حج بیشتر دوست دارم و نه از یک حج بلکه از هفتاد حج بیشتر دوست دارم ؛”اعوا اهل بیت من المسلمین اسد جوعتهمو اکسو عورتهم احب الی من اناحج حجة حجة حجة حتی بلغ سبعین”. پس معلوم شد که هر شخص باید با توجه به مسئولیت هایش و ویژگی ها و جایگاه خویش به زیارت باید نگاه کرد.

او افزود: زیارت خود را محدود به حوائج دنیوی نکنیم یکی از اموری که در فراز و نشیب زیارت ها دخالت دارد ، حوائجی است که انسان در توسل به اهلبیت در کنار حرم شان عرضه میکند. در حدیث ۹ از باب ۶۶ کتاب کامل الزیارات آمده ؛ یکی از شاگردان امام صادق (ع) فردی است به نام موسی خضرمی در ملاقاتی با امام صادق (ع) بعد ازسفر کربلا بود و امام صادق (ع)‌ سوالی مطرح فرمود : “ماترون فی زیارته؟” در زیارت امام حسین چه چیزی دیدی و دریافت کردی؟ گفت: حس کردم برکتی پیدا شده و به برکت این زیارت به فرزندان و اموال ما عنایتی شده و امید استجابت دعا دارم. امام فرمود همین ؟ ایا نمیخواهی بیشتر بدانی ؟ عرض کرد ؛ شما بفرمایید . امام صادق (ع) فرمود: “زیارة الحسین تعدل حجة مقبولة زاکیة مع رسول الله” زیارت امام حسین معادل حج مقبول و خالص با رسول الله است. حضرمی گفت؛ من تعجب کردم و امام متوجه حیرت من شد و فرمود : زیارت امام حسین بلکه دو حج در کنار پیامبر است . تعجب بیشتر من باعث شد امام فرمود ؛ زیارت امام حسین معادل سه حج است .. تعجب از من ! و بالا بردن تعداد حج .. تا اینکه امام صادق (ع) فرمود: زیارت امام حسین (ع) معادل با ۳۰ حج مورد قبول خدا درمحضر پیامبر اکرم (ص) است . در حدیث ۱۱ باب ۶۶ کامل الزیارات ؛ فرد دیگری به نام مسعدة ابن صدقه از امام صادق(ع) خواست فضیلت زیارت کربلا بیان فرماید ؟ امام (ع) زیارت امام حسین را که معادل با ۵۰ حج معرفی نمود. این تفاوت ها بازگشت به موقعیت و زمان و شخص زائر دارد که دارای فضائل متفاوتی است.

این پژوهشگر بیان کرد: زیارت مستحب است و جای واجب را نمیگیرد در کنار این روایات که برتری زیارت امام حسین (ع)‌بر حج را تصریح نمود باید ذکر شود مقصود از حج در این روایات ؛ حج مستحبی است و نه حج واجب که بر انسان واجب می شود. در حدیث ۶ از باب ۶۵ کتاب کامل الزیارات آمده ؛ یونس بن عبدالرحمن خدمت امام رضا (ع)‌ رسید وامام رضا فرمود : “من زار الحسین فقد حج و اعتمر” . او سوال کرد؛ “یطرح عنه حجةالاسلام؟” آیا حج واجب که به عُهده فردی باشد زیارت امام حسین جای حج را می‌گیرد؟ امام رضا (ع) فرمود: نخیر. روشن است زیرا نباید واجب و مستحب را با هم یکی کرد مستحب نمیتواند جای واجب گیرد. این معادل سازی های بحق که از سوی معصومین داریم مانند معادلبودن زیارت کربلا و حج ، در مورد حج مستحبی است. چهره های مهمِ دینی نباید زیارت امام حسین را ترک کنند

او گفت: فزار و نشیب در مورد زیارت امام حسین (ع) ؛ محدود به نوع نگاه و چگونگی باور زیارت نیست و بلکه مسائل دیگری در این موضوع دخالت دارد. فردی به نام … کسی که یک مجتهد با کمال است خدمت امام صادق از کوفه رسید از ایشان امام پرسید و فرمود آیا زیارت امام حسین رفتید ؟ ما گفتیم نائل نشدیم و امام با حال عجیبی فرمود سبحان الله العظیم این جمله نشان می‌دهد که چه کار نادرستی که دربرابر یک وظیفه قرار دارد و امام ادامه دادند که شما از چهره های شیعه هستید و زیارت نرفتید ! بازگشت تفاوت فضیلت ها به زائران و زمان و موقعیت زیارت است همانطوریکه در تفاوت زیارت ؛ اشخاص و نیت ها و معرفت ها تعیین کننده است ، زمان هم تعیین کننده مقدار فضیلت زیارت است.

او توضیح داد: در زمان بنی عباس با مرقد امام حسین مبارزه می‌شد و یک نفر از اذان صبح تا نیمه شب جرآت نزدیک شدن به اطراف محل دفن امام حسین را نداشت و همه آثار از بین برده بودند و فقط درخت سدر نشانه قبر سیدالشهداء (ع) بود. بنای جدی خلفاء عباسی بر محو تمام آثار امام حسبن (ع) بود ، اینجاست که امام صادق (ع)‌ با وجود اینکه جان زایر در خطر بود اما مدام متذکر زیارت امام حسین (ع)‌ می‌شوند و با وجود شرایط سخت امام دستور به زیارت میدهند و البته چنین زیارتی از فضیلت متفاوتی برخوردار است. انکار فضائل زیارت خطرناک است طبق نقل کلینی در روضه کافی حدیث ۲۶۰ ، امام صادق (ع) فرمود : اِنَّما شيعَتُنا اَصحابُ الاَرْبَعَةِ الاَعْيُنِ: عَينانِ فِى الرَّاْسِ وَ عَيْنانِ فِى القَلْبِ .اَلا وَ الْخَلائِقُ كُلُّهُمْ كَذالِكَ اِلاّ اَنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحَ اَبْصارَكُمْ وَ اَعْمى اَبْصارَهُمْ؛ شيعيان ما، با چهار چشم مى بينند: دو چشم در سر و دو چشم در دل. بدانيد كه همه مردم، چهار چشم دارند؛ امّا خداوند چشم هاى دل شما را بينا و چشم هاى دل آنها (مخالفانتان) را نابينا ساخته است.

استاد هادی سروش بیان کرد: ما توقعی نداریم از کسانی که مبتلا به کم بینی باطنی و کووری باطن هستند و زیارت و فضیلت زیارت و زائران را نمی نبینند و میگوید چرا به زیارت می روند؟ و گاهی تعبیرشان را ملایم تر می کنند و می گویند؛ که این پول هارا خرج فقرا کنید! خوب ؛ دوست من ، شما از کجا میدانی و قضاوت می‌کنی که این فرد در طول سال به فقرا کمک نمیکند و به زیارت میرود ؟ و چه اطلاعی داری که شخصی که هزینه زیارت خود و یا دیگران را می دهد ، در طول سال برای خیریه و فقراء کمک نمیدهد! اداره مناسک و هزینه زیارت را به مردم بسپاریم و از بوجه های دولتی استفاده نشود بله! اگر هزینه دولتی که برای شهرسازی است ، استفاده آن برای زیارت و مقدمات زیارت ، درست نیست و از امور بیت المال خاص است و داخل کشور باید هزینه شود . در طول ۱۴ قرن مردم چه مستغنی آنان و چه فقیران آنان ، مراسم و مناسک زیارتی و ساختمان حرم اهلبیت (ع) را خوبی بر پا داشته اند و نیازی به ورود دیگران در عرصه نیست و چه بسا باعث دین گریزی شود !

  • برچسب ها
  • استاد هادی سروش
  • حوائج دنیوی
  • زیارت
  • زیارت امام حسین
  • نصوص دینی

علل توجه به ۷ صفر و امام حسن مجتبی (ع)/ محافل...

ضرورت بازگشت به «اخلاقِ سجادی» بعد از جنگ ۱۲ روزه: نوشتاری...

استاد هادی سروش: نماز جمعه و آخرین نماز جمعه ماندگار آیت...

استاد هادی سروش: امام حسین (ع)‌ اجازه نهادینه شدنِ تباهی و...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی: نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی: نوشتاری از استاد هادی سروش

انتشار :‌ پنج‌شنبه ۲۳ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۰:۲۵

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری با عنوان «اجتماع ستودنی اربعین و صیانت آن از چهار عامل انحرافی بر اساس آموزهای نهج البلاغه» آورده است: در این سالها زیارت اربعین در یک رخ متفاوتی خود را نشان داده.
امروز اربعین یک زیارت فردی و کسب زادِ معنوی و توشه عرفانی در تجربه فردی به حساب نمی آید.

اربعین، یک آیین بزرگِ معنوی و اجتماعی است که پایه و مایه او در انبوهی از روایات مربوط به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است.

ما در نگاه دینی و فقهی به زیارت، زیارت را یک واجب اول و ممتاز از واجبات دیگر نمیدانیم. چه بسا برای زائری که قدم در مسیر زیارت دارد مستحبی را انجام میدهد که واجب و یا واجباتی از دست او رفته باشد!

این حدیث را با دقت بخوانید؛
امام باقر (ع) بعد از اینکه میفرماید من زیارت حج را از آزاد کردن برده ها بیشتر دوست دارم، فرمود: اگر خانواده مسلمانى را سرپرستى كنم و گرسنگى آنها را برطرف نمايم و بدن برهنه شان را بپوشانم و آبرويشان را در ميان مردم حفظ كنم، براى من دوست داشتنى تر است از اين كه حجّ گزارم و حجّ گزارم و حجّ گزارم ـ و امام تا ده بار اين را تكرار كرد و در ادامه تا به هفتاد بار رسيد. ؛ لَأنْ أعولَ أهلَ بَيتٍ مِن المسلِمينَ و اُشْبِعَ جَوْعَتَهُم و أكْسوَ عُرْيَهُم و أكُفَّ وُجوهَهُم عنِ النّاسِ، أحَبُّ إلَيَّ مِن أنْ أحِجَّ حِجَّةً و حجّةً و حجّةً …” (کافی/ ۴۳۸)

این حدیث گویای این حقیقت است؛ هر کسی باید متوجه وظیفه دینی و تکلیف خود باشد و نباید واجب را فدای مستحب کند و یا تکلیف اهم فدای تکلیف مهم کند.

بعد از صرف نظر از بحث فوق الذکر، به بحث اجتماع بزرگ اربعین وارد شویم. در این باره به صورت مختصر آموزه های امیرالمومنین چنین است:

اول؛
از دیدِ عقل و نصوص دینی ؛ اجتماع و حرکت های اجتماعی انسان ها در مسیر حق و معنویت ، و یا احقاق حق ، بزرگ شمرده شده است .
فرمود: “یدالله مع الجماعه” (نهج ، خ ۱۲۷)
اثر اجتماعات در داخل حوزه اسلامی باعث رنگ باختن تفرقه ها و جدایی ها و پریشانی هاست.
توصیه موکد شریعت به نماز جماعت و جمعه و نماز عید در این نگاه باید دیده شود.

دوم؛
اجتماعات و جمعیت های فراگیر در اسلام ، مانند؛ حج و خصوصا در شیعه مانند ؛ راهپیمایی اربعین از آن رهگذر که دلهای با محبت به گردِ هم می آیند ، در کلام امام علی (ع) یک موهبت الهی نام برده شده و باید از این نعمت ؛ نهایت بهره را برد و مراقبت کرد مبادا این نعمت از کف برود ؛ “فان الله سبحانه قد امتن علی جماعة هذه الامة فیما عقد من حبل هذه الالفة..”(نهج البلاغه ، خ ۱۹۲ بند ۱۰۴)

سوم‌؛
اجتماعاتی که در تحت لواء دین برگزار می شود باید در مسیر اطاعت الهی و مبرا از هر گونه بدعت باشد. امام علی (ع) با اشاره به همین حقیقت فرمود : “الزموا ما عقد علیه حبل الجماعه و ینبت علیه ارکان الطاعه” (نهج البلاغه ، خ ۱۵۱)
اجتماعاتی که در آن خلوص و طاعت الهی دیده نشود و یا رگه هایی از بدعت را بهمراه داشته باشد از اجتماعات موردتاییددین خارج است.

چهارم؛
در اجتماعات بزرگ دینی ، باید انگیزه ها و دلها در یک مسیر واحد باشد. اجتماع بزرگی که حاوی رفتارهای هوی پرستانه ، خودمختارانه ، حزبی و یا قبیله ای باشد، از آثار مثبت یک اجتماع بزرگ دینی خارج است! به تعبیر امام علی (ع) ؛ “المجتمعة ابدانهم المختلفة اهوائهم”. (نهج البلاغه ، خ ۲۹) باشد؛ چه بسا جمعیت فراوانی جمع شوند ولی با فعالیت های گروهی وتعصبی که تفرقه افکن است، فقط رسانه ای میشود و نه بیشتر!

پنجم؛
هرجا اساس اجتماعات و جمعیت ها ؛ حرام اندیشی و یا حرام خواری باشد و یا کلا در ساختار آن حرام دخالت داشته باشد، آن اجتماع محکوم به ابتر بودن و انقطاع و شکست است. امیرالمومنین (ع) فرمود: «الحجر الغصب فی الدار رهن علی خرابها» به این معناست که سنگ غصب شده در خانه، گروی ویرانی آن است.(نهج البلاغه حکمت ۲۴۰)
اموال مشکوک فردی ، و یا اموال معینِ دولتی نمیتواند اجتماعات بزرگ را مانند یک ساختار رفیع دینی بنا کند!

ششم؛
اجتماع بزرگ اربعین که از نعمت های خوب خدا در این سالهاست باید از تمام ناهنجاری های گفته شده مبرا باشد و به اوصاف کمالی آراسته باشد . اوصاف ضروری اجتماع اربعین را میتوان از نهج البلاغه استفاده کرد آنجا که امام علی(ع) در ساختار معنوی جمعیت ها و اجتماعات سخن از ضرورت ؛ نظم اجتماعی ، محبت بین افراد ، اندیشه های معتدل ، و دست های پشتیبان یکدیگر و نیز اتحادِ تمام اراده ها دارد و می فرماید: “حیث کانت الاملاء مجتمعة، الاهواء موتلفة، والقلوب معتدلة، و الایدی مترادفة و العزائم واحدة”. (نهج، خ ۱۹۲ بند ۸۹)

مردم شریف و شیعیان لایق ایران و عراق و دیگر نقاط ، خود توان پیاده کردنِ این دستورات و تشرف به زیارت امام حسین (ع) در اجتماع عظیم اربعین را دارند و اجازه ورود بدعت ها ، نیت های سوء ، و اراده اختلاف افکنی و هر گونه خلاف شرع ، و رفتارتبلیغاتیِ شخصی را به کسی نمی دهند.

  • برچسب ها
  • اربعین
  • اربعین حسینی
  • انحراف
  • نهج البلاغه
  • هادی سروش

هادی سروش بر لزوم پاسداری از این حرکت عظیم در برابر تفرقه و انحرافات تأکید کرد.

پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴وکیل آنلاینمجله حقوقیEnglishفراخوان رئیس عدلیه به اصحاب رسانه

اربعین؛ اجتماع معنوی به دور از تفرقه و انحرافات

7:51 - 23 مرداد 1404

کد خبر: ۴۸۵۱۳۰۳

دسته بندی: فرهنگی ، ادبیات، دین و اندیشه

اربعین؛ اجتماع معنوی به دور از تفرقه و انحرافات

حجت‌الاسلام والمسلمین سروش با اشاره به ابعاد اجتماعی زیارت اربعین، بر لزوم پاسداری از این حرکت عظیم در برابر تفرقه و انحرافات تأکید کرد.

خبرگزاری میزان -

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش استاد حوزه علمیه، در گفت‌وگو با میزان، با اشاره به ابعاد معنوی و اجتماعی زیارت اربعین، بر لزوم حفظ این حرکت عظیم از آفت‌های هوی‌پرستی، تفرقه و سوءاستفاده‌های مالی تأکید کرد.

وی با بیان اینکه زیارت اربعین در سال‌های اخیر به مثابه یک آیین بزرگ معنوی و اجتماعی ظهور یافته است، گفت: امروز اربعین تنها یک زیارت فردی برای کسب توشه معنوی نیست، بلکه حرکتی جمعی است که ریشه در روایات متعدد درباره زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) دارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سروش با اشاره به نگاه فقهی به زیارت، افزود: در نگاه دینی، زیارت اربعین را نمی‌توان واجبی ممتازتر از سایر واجبات دانست. گاهی ممکن است زائر مستحبی انجام دهد در حالی که واجبات مهم‌تری از دست او رفته باشد.

این استاد حوزه با استناد به حدیثی از امام باقر (ع) تأکید کرد: سرپرستی خانواده‌ای مسلمان و رفع نیازهای آنان از حج‌های مکرر نیز ارزشمندتر است. هرکس باید متوجه تکلیف خود باشد و واجبات را فدای مستحبات نکند.

حجت‌الاسلام والمسلمین سروش با اشاره به آموزه‌های امام علی (ع) در نهج‌البلاغه، شش ویژگی کلیدی برای اجتماعات دینی مانند اربعین را بدین شرح برشمرد:

۱. اهمیت حرکت‌های جمعی در مسیر حق: «یدالله مع الجماعه»؛ اجتماعات موجب کاهش تفرقه و پریشانی می‌شوند.

۲. نعمت الهی «وحدت»: اجتماعات بزرگ مانند اربعین موهبتی الهی است که باید از آن بهره برد و از خطر از دست دادنش پرهیز کرد.

۳. پرهیز از بدعت: هر اجتماع دینی باید در مسیر اطاعت الهی و عاری از بدعت باشد.

۴. وحدت انگیزه‌ها: اجتماعاتی که آلوده به هوی‌پرستی، حزب‌گرایی و قبیله‌گرایی باشند، فاقد اثر مثبت هستند.

۵. دوری از حرام‌خواری: هرگونه استفاده از اموال مشکوک یا حرام، اجتماع را به شکست می‌کشاند.

۶. ویژگی‌های کمالی: نظم اجتماعی، محبت، اندیشه معتدل و اتحاد اراده‌ها از ضروریات یک اجتماع دینی است.

وی در پایان تصریح کرد: مردم شریف ایران، عراق و دیگر نقاط جهان، خود بهترین حافظان اصالت این حرکت عظیم هستند و اجازه نمی‌دهند نیت‌ها و رفتارهای تبلیغاتی غیرحسینی به این اجتماع راه یابد.

انتهای پیام/

شش نکته درباره صیانت از اجتماع ستودنی اربعین ؛ هادی سروش

نهج البلاغه و خطرِ نشستن بر ثروت، ریاست و منبر از راه «دین فروشی»!

حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی درباره‌ی اجتماع اربعین نوشت:

در این سالها زیارت اربعین در یک رخ متفاوتی خود را نشان داده.
امروز اربعین یک زیارت فردی و کسب زادِ معنوی و توشه عرفانی در تجربه فردی به حساب نمی آید.

اربعین، یک آیین بزرگِ معنوی و اجتماعی است که پایه و مایه او در انبوهی از روایات مربوط به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است.

ما در نگاه دینی و فقهی به زیارت، زیارت را یک واجب اول و ممتاز از واجبات دیگر نمیدانیم. چه بسا برای زائری که قدم در مسیر زیارت دارد مستحبی را انجام میدهد که واجب و یا واجباتی از دست او رفته باشد!

این حدیث را با دقت بخوانید؛
امام باقر (ع) بعد از اینکه میفرماید من زیارت حج را از آزاد کردن برده ها بیشتر دوست دارم، فرمود: اگر خانواده مسلمانى را سرپرستى كنم و گرسنگى آنها را برطرف نمايم و بدن برهنه شان را بپوشانم و آبرويشان را در ميان مردم حفظ كنم، براى من دوست داشتنى تر است از اين كه حجّ گزارم و حجّ گزارم و حجّ گزارم ـ و امام تا ده بار اين را تكرار كرد و در ادامه تا به هفتاد بار رسيد. لَأنْ أعولَ أهلَ بَيتٍ مِن المسلِمينَ و اُشْبِعَ جَوْعَتَهُم و أكْسوَ عُرْيَهُم و أكُفَّ وُجوهَهُم عنِ النّاسِ ، أحَبُّ إلَيَّ مِن أنْ أحِجَّ حِجَّةً و حجّةً و حجّةً …” (کافی/ ۴۳۸)

این حدیث گویای این حقیقت است؛ هر کسی باید متوجه وظیفه دینی و تکلیف خود باشد و نباید واجب را فدای مستحب کند و یا تکلیف اهم فدای تکلیف مهم کند.

بعد از صرف نظر از بحث فوق الذکر، به بحث اجتماع بزرگ اربعین وارد شویم. در این باره به صورت مختصر آموزه های امیرالمومنین چنین است:

اول؛
از دیدِ عقل و نصوص دینی؛ اجتماع و حرکت های اجتماعی انسان ها در مسیر حق و معنویت، و یا احقاق حق، بزرگ شمرده شده است.
فرمود: “یدالله مع الجماعه” (نهج ، خ ۱۲۷)
اثر اجتماعات در داخل حوزه اسلامی باعث رنگ باختن تفرقه ها و جدایی ها و پریشانی هاست.
توصیه موکد شریعت به نماز جماعت و جمعه و نماز عید در این نگاه باید دیده شود.

دوم ؛
اجتماعات و جمعیت های فراگیر در اسلام، مانند؛ حج و خصوصا در شیعه مانند؛ راهپیمایی اربعین از آن رهگذر که دلهای با محبت به گردِ هم می آیند، در کلام امام علی (ع) یک موهبت الهی نام برده شده و باید از این نعمت؛ نهایت بهره را برد و مراقبت کرد مبادا این نعمت از کف برود؛ “فان الله سبحانه قد امتن علی جماعة هذه الامة فیما عقد من حبل هذه الالفة..”(نهج البلاغه ، خ ۱۹۲ بند ۱۰۴)

سوم‌؛
اجتماعاتی که در تحت لواء دین برگزار می شود باید در مسیر اطاعت الهی و مبرا از هر گونه بدعت باشد. امام علی (ع) با اشاره به همین حقیقت فرمود: “الزموا ما عقد علیه حبل الجماعه و ینبت علیه ارکان الطاعه” (نهج البلاغه، خ ۱۵۱)
اجتماعاتی که در آن خلوص و طاعت الهی دیده نشود و یا رگه هایی از بدعت را بهمراه داشته باشد از اجتماعات موردتاییددین خارج است.

چهارم؛
در اجتماعات بزرگ دینی، باید انگیزه ها و دلها در یک مسیر واحد باشد. اجتماع بزرگی که حاوی رفتارهای هوی پرستانه، خودمختارانه، حزبی و یا قبیله ای باشد، از آثار مثبت یک اجتماع بزرگ دینی خارج است! به تعبیر امام علی (ع)؛ “المجتمعة ابدانهم المختلفة اهوائهم”. (نهج البلاغه، خ ۲۹) باشد؛ چه بسا جمعیت فراوانی جمع شوند ولی با فعالیت های گروهی وتعصبی که تفرقه افکن است، فقط رسانه ای میشود و نه بیشتر!

پنجم؛
هرجا اساس اجتماعات و جمعیت ها؛ حرام اندیشی و یا حرام خواری باشد و یا کلا در ساختار آن حرام دخالت داشته باشد، آن اجتماع محکوم به ابتر بودن و انقطاع و شکست است. امیرالمومنین (ع) فرمود: «الحجر الغصب فی الدار رهن علی خرابها» به این معناست که سنگ غصب شده در خانه، گروی ویرانی آن است.(نهج البلاغه حکمت ۲۴۰)
اموال مشکوک فردی، و یا اموال معینِ دولتی نمیتواند اجتماعات بزرگ را مانند یک ساختار رفیع دینی بنا کند!

ششم؛
اجتماع بزرگ اربعین که از نعمت های خوب خدا در این سالهاست باید از تمام ناهنجاری های گفته شده مبرا باشد و به اوصاف کمالی آراسته باشد. اوصاف ضروری اجتماع اربعین را میتوان از نهج البلاغه استفاده کرد آنجا که امام علی(ع) در ساختار معنوی جمعیت ها و اجتماعات سخن از ضرورت؛ نظم اجتماعی، محبت بین افراد، اندیشه های معتدل، و دست های پشتیبان یکدیگر و نیز اتحادِ تمام اراده ها دارد و می فرماید: “حیث کانت الاملاء مجتمعة، الاهواء موتلفة، والقلوب معتدلة، و الایدی مترادفة و العزائم واحدة”. (نهج، خ ۱۹۲ بند ۸۹)

مردم شریف و شیعیان لایق ایران و عراق و دیگر نقاط، خود توان پیاده کردنِ این دستورات و تشرف به زیارت امام حسین (ع) در اجتماع عظیم اربعین را دارند و اجازه ورود نیت ها و اراده ها و رفتار تبلیغاتی ورای “امام حسین” را به کسی نمیابزارک خرید تور تابستانی تصویر

هادی سروش : مترجم کتاب «مقدمه ای بر علوم قرآن» را بهتر بشناسیم

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

مترجم کتاب «مقدمه ای بر علوم قرآن» را بهتر بشناسیم

انتشار :‌ یکشنبه ۱۹ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۱:۰۷

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در یادداشتی اینگونه آورده است: «ترجمه کتاب مقدمه ای بر علوم قرآن به تازگی توسط بوستان کتاب قم به چاپ رسید. نقطه عطف این نوشتار؛ مترجم این اثر قرآنی ، حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر انصاری محلاتی است.

این کتاب در هشت بخش است؛
بخش اول با عنوان «قرآن و وحی» است.
بخش دوم با عنوان «انتقال وحی قرآنی» است که حاوی مطالبی پیرامون حفظ و انتقال شفاهی و انتقال متن مکتوب قرآن است.
بخش سوم در مورد نسخه های خطی قدیمی و چاپی قرآن با عنوان «قرآن به صورت خطی و چاپی» است.
بخش چهارم «فرم، زبان و سبک» که سخن از تقسیم بندی متن قرآن، زبان و سبک ادبی و محکمات و متشابهات است.
بخش پنجم با عنوان «درک متون» وحی‌های مکی و مدنی، شأن نزول و ناسخ و منسوخ را دربردارد.
بخش ششم با عنوان «تفسیر متون» به تفسیر ادبی و ترجمه‌های قرآن پرداخته
و در بخش هفتم با عنوان «موضوعات دیگر» راجع به معجزه و علوم طبیعی و سخنانی از خاورشناسان دارد.
و آخرین بخش از کتاب مذکور با عنوان «قرائت و مطالعه قرآن» است.

مولف این کتاب احمد فون دِنفر است که یک شخصیت آلمانی و مسلمان است، اما چون کتاب بر اساس منابع و باورهای اهل سنت رقم خورده، مترجم محترم در پاورقی به تبیین زیبای باورهای شیعی در مباحث علوم قرآن پرداخته و از آن دفاع نموده است.

آنچه تا اینجا مطرح شد، بهانه ای بود برای معرفی شخصیت علمی و اجتماعی و دینی مترجم محترم جناب آقای انصاری محلاتی.

مهم در زندگی فکری ایشان، ارتباط فکری و درسی و مراودات خصوصی با شهید آیت الله بهشتی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

استاد انصاری محلاتی، فرزند عالم ربانی مرحوم آیت الله میرزا حسن انصاری محلاتی است که وی از علماء حوزه قم در دهه ۲۰ بوده و در بین اعیان علماء حوزه مانند امام خمینی، آیت الله داماد، آیت الله گلپایگانی تا آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله صانعی و آیت الله شبیری زنجانی به چهره ای فوق العاده در علم و تقوا در سطح بالا شناخته شده بود، تا اینکه در سال ۱۳۷۷ به جوار رحمت الهیه شتافت.

آقای محمدباقر انصاری محلاتی در شرح زندگی خود در رابطه با مشقت های دوران زندگی پدر تصریح می کند؛ پدر در منزل استیجاری زندگی می کرد و در حالیکه شهریه روحانیون از ۶۰ تومان تجاوز نمی کرد ولی ایشان مبلغ ۷۵ تومان اجاره پرداخت می کرد و با توجه به نداشتن در آمدی دیگر و احتیاط در مصرف وجوهات؛ گاهی مجبور بودند از ما از شهریه ناچیزی که دریافت می کردیم قرض کنند! سفره ما بیشتر نان، پنیر و انگور بود و احیانا دوغ کشک که مادر می سائیدند بود. البته گاهی گوشت هم از قصابی نزدیک منزل می گرفتیم و برای بعضی از وعده های غذائی نان و گوشت تهیه می شد.

آقای انصاری محلاتی دوران تحصیل در علوم دینی در دوره ادبیات و سطح فقه و اصول را در محضر درس پدر و آقایان فشارکی، زرندی، گرامی، شیخ حسین شب زنده دار و صلواتی و اشتهاردی و ستوده و فاضل لنکرانی و مشکینی به اتمام رساند، و سپس در یک دوره ۱۰ ساله به درس خارج پرداخته و از محضر آیات عظام؛ محقق داماد، گلپایگانی، میرزا هاشم آملی و منتظری و وحید خراسانی بهره مند شده و تقریرات دروس را بصورت مترتب تالیف نمود.

جناب حجت الاسلام و المسلمین انصاری محلاتی در فلسفه بصورت جدی تلاش علمی را با فراگیریِ متون حکمت مانند منظومه و اشارات و اسفار پی گیری نمود و از محضر حضرات ؛ استاد شهید مفتح و آیت الله جوادی آملی و آیت الله حسن زاده آملی استفاده وافر برد.

وی در دوران جوانی به آموزش زبان انگلیسی پرداخت و سپس زبان آلمانی را بصورت کامل آموخت و زبان روسی نیز فراگرفت.

در دهه ۵۰ با ارتباط با شهید آیت الله بهشتی و با توجه به تسلط به زبان، تاریخ الفلسفة األروبیة تألیف یوسف کرم و فلسفه هگل را از آیت الله بهشتی آموخت و سیر بحث های نوین دینی را با جلسات علمی با آن شهید بزرگوار ادامه داد و مقالات متعددی در مجلات شناخته شده حوزه قم منتشر نمود.

جناب آقای انصاری محلاتی در امور فرهنگی و دینی با آغاز انقلاب و مراجعت امام خمینی به ایران و قم در دفتر امام راحل در قم به ترجمه نامه های انگلیسی که به امام ارسال شده بود پرداخت، و سپس در تهران با وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات در بخش فرهنگی امور خارجی همکاری نمود و روزنامه تهران تایمز تا مدتها اداره نمود تا اینکه دهه ۷۰ مسئول و امام جماعت مرکز اسلامی هامبورک آلمان شده و نزدیک یک دهه به عنوان یک مُبلغ قوی و متخلق در جهان غرب به ترویج مبانی دینی اشتغال داشت.

امروز این عالم فرهیخته و به روز، دست به قلم داشته و آثار متعددی را عرضه نموده که مهمترین آن ترجمه کامل قرآن به زبان آلمانی است که مراحل پایانی را برای چاپ پشت سر نهاده است.

با امید به سلامتی ایشان ، ادامه توفیقات علمی و فکری این شخصیت ارزنده و گمنام را خدا خواستاریم.»

  • برچسب ها
  • کتاب مقدمه ای بر علوم قرآن
  • محمدباقر انصاری محلاتی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

درباره زندگی و سیاست ورزیِ با تعصب و توهّم، و زندگی...

استاد هادی سروش: زندگی عزتمندانه در اقتداء دنیایِ آدمی به دین...

️استاد هادی سروش: اهل بیت (ع) پیروزی را در بقاء تفکر حق...

برنامه های سخنرانی استاد سروش در محرم ۱۴۴۷

استاد هادی سروش: صهیونیسم محکوم به ذلت و خواری است/ پیام...

جناب میثم تمار و شاخصه میثمی بودن؛ نوشتاری از هادی سروش

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

زندگی و سیاست‌ورزی: با تعصب یا با تعقل؟ | هادی سروش

زندگی و سیاست‌ورزی: با تعصب یا با تعقل؟ | هادی سروش

۱۹ مرداد ۱۴۰۴

۰ زمان تقریبی مطالعه ۴ دقیقه

بنی امیه و تزریق فسق به متن دین برای استمرار حاکمیت | هادی سروش

حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در کانال تلگرامی خود نوشت:

چیکیده: تعصب و جزم اندیشی های بی دلیل؛ سختی هایی بر دین و دنیای مردم وارد کرده! و امروز حل اساسی همه مسائل و مناسبات انسانی در سایه تعقل امکان پذیر است. رفاه جامعه و استمرار زندگی و پویایی سیاست ورزی؛ خروج از تعصبات به اسم دین! و خروج از توهّمات به اسم برتر بودن و موفقیت های خیالی و احساسات فاقد پایگاه عقلانی است. ما مفتخریم که اسلام و مکتب اهلبیت (ع) بیشترین مبارزه را چنین عوامل تباه کننده دین و دنیای مردم را داشته است.

برای بررسی موضوع اجازه دهید به توضیح آن پرداخته شود.

دو واژه تعیین کننده در رابطه با انتخاب های اعتقادی یا سیاسی یا اجتماعی داریم و انتخاب و گزینش هر کدام از آنها میتواند نشان از پایگاه فکری و اعتقادی و گرایش های درونی ما باشد.

معنای تعقل و تعصب

تعقل و عقلانیت در واژگان فارسی به “بینشوری” گفته شده و به‌معنای پذیرش های توام با اندیشه و در نظر گرفتن معیارهای حق و باطل است.

تعصب؛ اصرارِ بر باور و رفتاری پر حرارت و غیر قابل بازگشت است که فاقد هر گونه دلیل قابل قبول باشد.

تعقل و عقلانیت

اسلام دعوتش به تعقل است. تعقل فقط مصرف دنیایی ندارد تا آدمی برای موفقیت های روزه مره زندگی‌اش به حسابگری بنشیند بلکه اساس انتخاب ها در حوزه دین به “تعقل” قیمت پیدا میکند.
علامه طباطبایی مینویسد:
“خدا در قرآن، عقل را به نیرویی تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهره‌مند شود، و به وسیله آن راه را به سوی حقایق در پیش گیرد.”

عناصرِ حیاتیِ تعقل

دو عنصر حیاتی، تعقل را اداره میکند؛
اول؛ “استدلال” است که بر پایه تفکر استوار میباشد. در استدلال متفکرانه؛ “تجرید” لازم است و آن “برهنگی از مادیات و منافع” است.
آنانیکه موفق میشوند فارق و جدای از هر گونه منافع مادی از قبیل مالی، عنوانی، حزبی و … به فکر بنشینند، به راستی اهل تعقل هستند.

و عنصر حیاتی دیگرِ تعقل؛ “تدبر” است.
انسان اهل تدبیر؛ در نظرات استدلالی اش متکی بر “توجه به آینده” و بایدها و نبایدهای آن است، در نتیجه تصمیم‌گیری‌های او نه متوجه منافع زودگذر است و نه از پایگاه “احساسات” ارائه میشود.

“تعقل” بدون این دو عنصر حیاتی یعنی؛ تفکر و تدبر، در واقع “توهم” است که در توصیه زیبای کتاب آسمانی ماست که شخصیت خود را از توهمات دور سازید؛《 اجتنبوا کثیرا من الظن 》(حجرات /۱۲)

تعقل و توهم

مهمترین ثمره “تعقل”، که تمایزش با “توهم” هم میتواند باشد در پیروزی ماندگار انسان است؛
امیرالمومنین (ع) فرمود: «تنها از راه عقل می‌توان بر زمان و زمانه پیروز شد؛ لایستعان علی الدهر الابالعقل».
امروز حل اساسی و نه احساسی در همه مسائل و مناسبات انسانی در سایه تعقل امکان پذیر است. توهمات که افکار تاریک را هدایت میکند؛ آدمی از توفیق و پیروزی در زندگی و مسائل پیرامون آن محروم می کند.

تعصب و جزم اندیشی و رفتارهای متصلبانه

تعصب؛ آن جزم اندیشی است که فرد متعصب امکان ورود هیچ کسی را بر باورهای کور و جاهلانه خود نمیدهد و حتی خود فرد متعصب هم امکان نزدیک شدن به حیطه تعصباتش، را ندارد! این تعصب از مرحله اندیشه به مرحله رفتارهای متصلبانه و غیر قابل توجیه آدمی را می رساند!
بیچاره آدمِ متعصبِ دگم اندیش؛ از گفتگو، شنیدن و اطلاع یافتن از غیر آنچیزی که حق میپندارد، فراری است.

تعصبات کار را بدانجا سوق میدهد که آدمی انگشت به گوش می کند که مبادا بر خلاف توهمات خود حقیقتی را بشنود! و این رویه و وصف “کافران قوم نوح” (سوره نوح/۷) و توصیفی از “منافقان” زمان رسول الله (ص) گشت! (بقره/۱۹)

عناصرحیاتی “تعصب”؛ میل گرائی، سنت گرایی، و شخصیت گرایی

عناصر پدیدآورنده و یا تشکیل دهنده تعصب؛ ‌میل گرائی، سنت گرایی، و شخصیت گرایی است.

در میل گرایی؛ انسان، فقط متوجه “لذت” است و آن هم لذتی از جنس گذشته و راکد و بی خاصیت بودن!

در سُنت گرایی؛ آدمی محدود به یافته ها و داده هایِ از گذشتگان خود میشود و قهراً با هر گونه تجدد و به روز شدن، انسان را درگیر میکند!

در شخصیت گرایی؛ آدمی، بت پرست می شود اما نه بت از جنس سنگ و چوب، بلکه بت پرستی از نوع “گوشت پرستی” که انسانی که از گوشت و پوست و استخوان است مورد پرستش باطنی قرار میگیرید گرچه در ظاهر اظهار ارادت است.

مبارزات اسلام ومکتب اهلبیت(ع) با عناصر تشکیل دهنده تعصب

اسلام و خصوصا مکتب اهلبیت(ع) در این سه بخش میل گرایی و سنت گرایی و شخصیت پرستی بشکل جدی و صریح و بالنده و حیرت آور وارد میدان شده است. در حدی که مثلا در مورد تقلید از نیاکان؛ در ادبیاتِ دینی به “حماقت” تعبیر شده است.

هر مکتبی دوست دارد برای حفظ پرچمداران و هواداران خود، راه تعقل را بسته و پیروانش را به “قرنطیه‌ی تعصب” کشانده و زندان کند، اما اسلام راه هر گونه تعصبی را مسدود ساخته تا جائیکه حتی برای متخلق به اخلاق شدن، ابتدائاً اجازه تعصب ورزی نمیدهد.

امام علی (ع) فرمود: «پس اگر چاره‌ای جز تعصب‌ورزيدن نباشد، بايد تعصب‌‌ورزيدن شما براى خوی‌هاى باارزش و كارهاى پسنديده و كردار نیکو باشد؛ – فان كَان لاَ بد من الْعصبیة فلیکن تعصبکم لمكارم الخصال و محامد الافعال ، و محاسن الامور» (نهج‌ ، خ/۱۹۲)

شگفت آورتر و جالب تر اینکه؛ اسلام، همت جدی بر نفی “شخصیت گرایی” نهاده و روزنه ای از آن همت والا را در کلمات بزرگان دین ملاحظه کنید؛

امام صادق(ع) فرمود: “بر حذر باش از این که فردی غیر معصوم را نصب العین خویش قرار دهی و هر آنچه را که گفت مورد تایید و تصدیق قرار دهی؛ ایاک أن تنصب رجلا دون الحجة فتصدقه فی کل ما قال”. (کافی۲۹۸/۲)

امام صادق (ع)فرمود: “هر کس دینش را از دهان افراد و آراء و نظرات آنان بگیرد، همان افراد یا اشخاصی دیگر، او را از دین‌اش خارج میکنند، اما آن کس که دین‌اش را از قرآن و سنت معصوم بگیرد، کوه ها از پا در می آیند اما او در دین و اعتقادش استوار خواهد ماند؛ من أخذ دينه من‏ أفواه‏ الرجال‏ أزالته الرجال و من أخذ دينه من الكتاب و السنة زالت الجبال و لم يزل”. (تصحیح الاعتقادات شیخ مفید/۷۲)

امیر المؤمنین( ع) فرمود: “ملاک تشخیص در امور دینی آدمها نیستند، بلکه ملاک در “حق” بودن است، وقتی اول، حق را شناخته شود و بعد اشخاصی که به حق و حقیقتند هم شناسایی میشوند، – ان دین الله لا يعرف بالرجال بل بآیه الحق، و اعرف الحق تعرف اهله》( امالی مفید /۵)

رفاه و استمرار زندگی و پویایی سیاست ورزی؛ خروج از تعصبات به اسم دین! و خروج از توهّمات به اسم برتر بودن و موفقیت های خیالی با ورود به عرصه تعقل و عقلانیت است.

رسالت "رسانه ها" ؛ شکستن سدّ بی خبری و برداشتنِ عایق های فریب بر رسانه های استبداد .. / هادی سروش

✅ رسالت "رسانه ها" ؛ شکستن سدّ بی خبری و برداشتنِ عایق های فریب بر رسانه های استبداد و استعماری است که اذهان انسانها را از "حقیقت" محروم می کنند!


جناب استاد آقای نادعلی زاده

انتصاب در نهایت خوبی و خیر جنابعالی را در رسانه بزرگ ایسنا تبریک عرض می کنم.
بحمده تعالی ، تاکنون هر جا مسئولیتی داشتید خوش درخشیدید و ان شاء الله در این مسئولیت نیز چنین خواهد بود.

رسالت "رسانه ها" و خصوصا "ایسنا" و بویژه جناب نادعلی زاده ؛ شکستن سدّ بی خبری و برداشتنِ عایق های فریب بر رسانه های استبداد و استعماری است که اذهان انسانها را از "حقیقت" محروم می کنند!
رسانه در دنیای امروز بدیل ندارد ، چرا که میتواند برای بشریت با انتقال درست خبر و ارائه تحلیل واقع گرایانه توسط کارشناسانِ فرهیخته ؛ "حیاتِ دانستن" را به ارمغان آورد. قطعا انسانِ دانا و باخبر ، فریب و فریبکار را شناخته و هیچ گاه مقهور استبداد و ظلم نمی شود.
در تمام این رسالت ها ، در این مسئولیت جدید موفق باشید. بامیدحق

هادی سروش

https://t.me/soroushmarefat

درباره زندگی و سیاست ورزیِ با تعصب و توهّم، و زندگی و سیاست ورزیِ با تعقل: از استاد هادی سروش

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

درباره زندگی و سیاست ورزیِ با تعصب و توهّم، و زندگی و سیاست ورزیِ با تعقل: نوشتاری از استاد هادی سروش

انتشار :‌ شنبه ۱۸ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۷:۳۹

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در یادداشتی نوشت: تعصب و جزم اندیشی های بی دلیل؛ سختی هایی بر دین و دنیای مردم وارد کرده! و امروز حل اساسی همه مسائل و مناسبات انسانی در سایه تعقل امکان پذیر است. رفاه جامعه و استمرار زندگی و پویایی سیاست ورزی؛ خروج از تعصبات به اسم دین! و خروج از توهّمات به اسم برتر بودن و موفقیت های خیالی و احساسات فاقد پایگاه عقلانی است. ما مفتخریم که اسلام و مکتب اهلبیت (ع) بیشترین مبارزه را چنین عوامل تباه کننده دین و دنیای مردم را داشته است.

برای بررسی موضوع اجازه دهید به توضیح آن پرداخته شود. دو واژه تعیین کننده در رابطه با انتخاب های اعتقادی یا سیاسی یا اجتماعی داریم و انتخاب و گزینش هر کدام از آنها میتواند نشان از پایگاه فکری و اعتقادی و گرایش های درونی ما باشد.

معنای تعقل و تعصب

تعقل و عقلانیت در واژگان فارسی به “بینشوری” گفته شده و بمعنای پذیرش های توام با اندیشه و در نظر گرفتن معیارهای حق و باطل است.

تعصب؛ اصرارِ بر باور و رفتاری پر حرارت و غیر قابل بازگشت است که فاقد هر گونه دلیل قابل قبول باشد.

تعقل و عقلانیت

اسلام دعوتش به تعقل است. تعقل فقط مصرف دنیایی ندارد تا آدمی برای موفقیت های روزه مره زندگیش به حسابگری بنشیند بلکه اساس انتخاب ها در حوزه دین به “تعقل” قیمت پیدا می کند.
علامه طباطبایی مینویسد؛ “خدا در قرآن، عقل را به نیرویی تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهره‌مند شود، و به وسیله آن راه را به سوی حقایق در پیش گیرد.”

عناصرِ حیاتیِ تعقل

دو عنصر حیاتی ، تعقل را اداره می کند؛

اول؛ “استدلال” است که بر پایه تفکر استوار میباشد. در استدلال متفکرانه ؛ “تجرید” لازم است و آن “برهنگی از مادیات و منافع” است.
آنانیکه موفق میشوند فارق و جدای از هر گونه منافع مادی از قبیل مالی ، عنوانی ، حزبی و .. به فکر بنشینند ، به راستی اهل تعقل هستند.

و عنصر حیاتی دیگرِ تعقل ؛ “تدبر” است. انسان اهل تدبیر ؛ در نظرات استدلالی اش متکی بر “توجه به آینده” و بایدها و نبایدهای آن است ، در نتیجه تصمیم گیرهای او نه متوجه منافع زودگذر است و نه از پایگاه “احساسات” ارائه میشود.
“تعقل” بدون این دو عنصر حیاتی یعنی ؛ تفکر و تدبر ، در واقع “توهم” است که در توصیه زیبای کتاب آسمانی ماست که شخصیت خود را از توهمات دور سازید ؛《 اجتنبوا کثیرا من الظن 》(حجرات /۱۲)

تعقل و توهم

مهمترین ثمره “تعقل”، که تمایزش با “توهم” هم میتواند باشد در پیروزی ماندگار انسان است؛ امیرالمومنین (ع) فرمود: « تنها از راه عقل می‌توان بر زمان و زمانه پیروز شد ؛ لایستعان علی الدهر الابالعقل».
امروز حل اساسی و نه احساسی در همه مسائل و مناسبات انسانی در سایه تعقل امکان پذیر است. توهمات که افکار تاریک را هدایت میکند ؛ آدمی از توفیق و پیروزی در زندگی و مسائل پیرامون آن محروم می کند.

تعصب و جزم اندیشی و رفتارهای متصلبانه

تعصب؛ آن جزم اندیشی است که فرد متعصب امکان ورود هیچ کسی را بر باورهای کور و جاهلانه خود نمیدهد و حتی خود فرد متعصب هم امکان نزدیک شدن به حیطه تعصباتش ، را ندارد! این تعصب از مرحله اندیشه به مرحله رفتارهای متصلبانه و غیر قابل توجیه آدمی را می رساند!
بیچاره آدمِ متعصبِ دگم اندیش؛از گفتگو ، شنیدن و اطلاع یافتن از غیر آنچیزی که حق میپندارد ، فراری است.

تعصبات کار را بدانجا سوق میدهد که آدمی انگشت به گوش می کند که مبادا بر خلاف توهمات خود حقیقتی را بشنود ! و این رویه و وصف “کافران قوم نوح” (سوره نوح/۷) و توصیفی از “منافقان” زمان رسول الله (ص) گشت! (بقره/۱۹)

عناصرحیاتی “تعصب” ؛ میل گرائی ، سنت گرایی ، و شخصیت گرایی

عناصر پدیدآورنده و یا تشکیل دهنده تعصب ؛ ‌میل گرائی ، سنت گرایی ، و شخصیت گرایی است.

در میل گرایی؛ انسان، فقط متوجه “لذت” است وآن هم لذتی ازجنس گذشته وراکد وبی خاصیت بودن!

در سُنت گرایی ؛ آدمی محدود به یافته ها و داده هایِ از گذشتگان خود میشود و قهراً با هر گونه تجدد و به روز شدن ، انسان را درگیر میکند!

در شخصیت گرایی ؛ آدمی ، بت پرست می شود اما نه بت از جنس سنگ و چوب ، بلکه بت پرستی از نوع “گوشت پرستی” که انسانی که از گوشت و پوست و استخوان است مورد پرستش باطنی قرار میگیرید گرچه در ظاهر اظهار ارادت است.

مبارزات اسلام ومکتب اهلبیت(ع) با عناصر تشکیل دهنده تعصب

اسلام و خصوصا مکتب اهلبیت(ع) در این سه بخش میل گرایی و سنت گرایی و شخصیت پرستی بشکل جدی و صریح و بالنده و حیرت آور وارد میدان شده است. در حدی که مثلا در مورد تقلید از نیاکان ؛ در ادبیاتِ دینی به “حماقت” تعبیر شده است.

هر مکتبی دوست دارد برای حفظ پرچمداران و هواداران خود ، راه تعقل را بسته و پیروانش را به “قرنطیه ی تعصب” کشانده و زندان کند ، اما اسلام راه هر گونه تعصبی را مسدود ساخته تا جائیکه حتی برای متخلق به اخلاق شدن ، ابتداءاً اجازه تعصب ورزی نمیدهد.
امام علی (ع) فرمود: « پس اگر چاره‌ای جز تعصب‌ورزيدن نباشد، بايد تعصب‌‌ورزيدن شما براى خوی‌هاى باارزش و كارهاى پسنديده و كردار نیکو باشد ؛ – فان كَان لاَ بد من الْعصبیة فلیکن تعصبکم لمكارم الخصال و محامد الافعال ، و محاسن الامور» (نهج‌ ، خ/۱۹۲)

شگفت آورتر و جالب تر اینکه ؛ اسلام ، همت جدی بر نفی “شخصیت گرایی” نهاده و روزنه ای از آن همت والا را در کلمات بزرگان دین ملاحظه کنید؛

امام صادق(ع) فرمود: “بر حذر باش از این که فردی غیر معصوم را نصب العین خویش قرار دهی و هر آنچه را که گفت مورد تایید و تصدیق قرار دهی . ؛ ایاک أن تنصب رجلا دون الحجة فتصدقه فی کل ما قال”. (کافی۲۹۸/۲)

امام صادق (ع)فرمود: “هر کس دینش را از دهان افراد و آراء و نظرات آنان بگیرد، همان افراد یا اشخاصی دیگر ، او را از دین اش خارج میکنند، اما آن کس که دین اش را از قرآن و سنت معصوم بگیرد، کوه ها از پا در می آیند اما او در دین و اعتقادش استوار خواهد ماند. ؛ من أخذ دينه من‏ أفواه‏ الرجال‏ أزالته الرجال و من أخذ دينه من الكتاب و السنة زالت الجبال و لم يزل”. (تصحیح الاعتقادات شیخ مفید/۷۲)

امیر المؤمنین( ع) فرمود: “ملاک تشخیص در امور دینی آدمها نیستند ، بلکه ملاک در “حق” بودن است ، وقتی اول ، حق را شناخته شود و بعد اشخاصی که به حق و حقیقتند هم شناسایی میشوند ، – ان دین الله لا يعرف بالرجال بل بآیه الحق ، و اعرف الحق تعرف اهله》( امالی مفید /۵)

رفاه و استمرار زندگی و پویایی سیاست ورزی ؛ خروج از تعصبات به اسم دین ! و خروج از توهّمات به اسم برتر بودن و موفقیت های خیالی با ورود به عرصه تعقل و عقلانیت است.

  • برچسب ها
  • تعقل
  • توهم
  • زندگی
  • سیاست ورزی
  • هادی سروش

اخبار مرتبط

استاد هادی سروش: زندگی عزتمندانه در اقتداء دنیایِ آدمی به دین...

️استاد هادی سروش: اهل بیت (ع) پیروزی را در بقاء تفکر حق...

برنامه های سخنرانی استاد سروش در محرم ۱۴۴۷

استاد هادی سروش: صهیونیسم محکوم به ذلت و خواری است/ پیام...

جناب میثم تمار و شاخصه میثمی بودن؛ نوشتاری از هادی سروش

ابراهیم (ع)، و ملت «ابراهیم» ام آرزوست! / یادداشت استاد هادی...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

نفی استبداد در ساختار مشروطه  ✍ هادی سروش

🔴 نفی استبداد در ساختار مشروطه

✍ هادی سروش

۱۴ مرداد؛ سالروزمشروطه است که به فرمان مظفرالدین‌شاه، رسمیت یافت و نقطه عطفی در تاریخ ایران شد.

مشروطه؛ از آن جهت که مردم با کمک علماء و روشنفکران و وطن دوستان توانستند خواستار قانون باشند وبوسیله برپایی مجلس، قدرت شاه را محدود سازند، قابل ارجمندی است.

البته آنچه باید می شد، نشد! واستبداد به پایان نرسید!

جریان مشروطه با اینکه بخشی از سرمایه های ملت راهزینه کرد، وبعدتوسط عده ای متحجر؛ منکوب، و توسط عده ای فرصت طلب؛ منحرف شد، امااساس آن که نفی استبداد بود، همچنان باقی ماند.

مشروطه یک تاریخ صِرف نیست ، مشروطه منشور درس و عبرت است؛
از یک سو باید بر هر وطن دوستی ادای احترام کرد.
از سوی دیگر نباید به نظرات سیاسی عالمان ؛ نگاه ایدئولوژی کرد ، همانطوریکه در مشروطه شیخ نوری وجود داشت ، آخوندخراسانی هم بود. پس نباید مخالفِ یک دیدگاه سیاسی را مخالف دین حساب کرد.
نقطه مشترک باید حفظ شود که نفی استبداد است.

مشروطه؛ آغاز راهی شدبه‌ سوی عدالت و آگاهی ومطالبه حقوق شهروندی. واین راه، راه است وهرراهی رفتنی است تا وصول به مقصد و مقصود.

https://t.me/soroushmarefat

هادی سروش درگفتگو با شفقنا ؛ علل توجه به ۷ صفر و امام حسن مجتبی (ع)/ محافل اهل بیت (ع) را خارج ..

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

علل توجه به ۷ صفر و امام حسن مجتبی (ع)/ محافل اهل بیت (ع) را خارج از افراط و تفریط قرار دهیم/ حقوق از دست رفته رسول الله (ص) را احیاء کنیم؛ استاد هادی سروش در گفت وگو با شفقنا

انتشار :‌ پنج‌شنبه ۰۹ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۳:۰۹

شفقنا- استاد هادی سروش تأکید کرد: اگر بتوانیم با وجه عقلایی و مستند به تاریخ و اتکاء به رسانه فراگیر شیعه که امروز از آن بهرمندیم و هیچ گاه در طول تاریخ بدین شکل مهیا نبوده، محافل اهل بیت (ع) را مورد تبلیغ درست و خارج از افراط و تفریط قرار دهیم و خصوصا دهه هایی مانند محسنیه و مسلمیه اضافه نکنیم! مردم شریف و مذهبی؛ مراسم مذهبی را با اشتیاق و خلوص ارج نهاده و مدیریت می کنند.

حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در گفت وگو با شفقنا درباره پشتوانه دینی و فکری عزاداری شهادت امام حسن مجتبی(ع) در ۷ صفر و اینکه آیا هر دو تاریخ (۷ و ۲۸ صفر) منسوب به شهادت امام حسن (ع) از حیث برگزاری مراسم سوگواری از اهمیت کم نمی شود؟ بیان کرد: تاریخ ولادت و شهادت ائمه (ع) نوعا مورد اختلاف است و هیچ کدام بر دیگری ترجیح تام و کاملی ندارد. آنچه باعث شد که هفتم صفر برای امام حسن (ع) مورد توجه فقهاء عظام قرار گیرد، پافشاری و اعلام شادی قاجار در رابطه با ولادت امام کاظم (ع) بود که این رویه تا چند سال قبل در رسانه و تلویزیون هم با تولید و پخش برنامه شاد ادامه داشت!

وی گفت: ولادت امام کاظم (ع) در روز هفتم صفر قطعی گرفته شده و سالروز شهادت امام حسن (ع) غیر قطعی و متکی به روایت ضعیف! اولاً در اینکه هفتم صفر روز ولادت حضرت کاظم(ع) باشد، “روایتی” نداریم بلکه معدودی از مورخین بدین واقعه اشاره فرموده‌اند که عبارت‌اند از؛ فتال نيشابوری صاحب کتاب روضه الواعظين، و طبرسی در کتاب اعلام الوری و ابن‎شهرآشوب در کتاب المناقب؛ ولی این قول به وسیله فقیه بزرگ جناب شهيد اول در كتاب فقه استدلالی اش به نام “الدروس” مورد تضعیف قرار گرفته است و از درجه اعتبار ساقط گشت.

وی افزود: ثانیا؛ در مقابل این سه نفر از مورخین، ما مواجه با اقوال دانشمندانی از شیعه و غیر شیعه هستیم كه مبنای ولادت آن حضرت کاظم (ع) را بر ماه ذي‏حجه گذاشته اند؛ مانند كلينی، شيخ مفيد، شيخ طوسی، شهید اول، و از علماء عامه ؛خطيب بغدادی، ابن جوزی. و ثالثا که مورد اهمیت افزون است وجود “روایاتی” بر ولادت حضرت کاظم(ع) در ماه ذیحجه است.

وی در ادامه به روایاتی درباره ولادت امام کاظم(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: كتاب المحاسن که از جناب برقی است و ایشان از اقدم علماء امامیه است (در جلد دوم حدیث شماره ۱۱۰۳) در روايتی از ابوبصير نقل مي ‎كند: در مسیر حج خدمت امام صادق (ع) بوديم و چون در مکانی به نام ابواء توقف كرديم، براي ما سفره انداخته شد که در اين ميان پیکی از سوی همسر امام صادق(ع) آمد و از حال ایشان و نزدیک شدن ولادت نوزادی، امام صادق را مطلع نمود؛ که ولادت حضرت کاظم بود.(روایت اول)

وی عنوان کرد: در همان کتاب المحاسن حدیث ۱۵۵۶ است که از منهال نقل می کند؛ در مسير بازگشت از حج با امام صادق بودم، در ابواء توقف کردیم و در آنجا، موسی بن جعفر (ع) به دنيا آمد و امام صادق (ع) وقتی وارد مدینه شدند، مردم را به واسطه مبارکی این ولادت، سه روز اطعام نمودند. (روایت دوم)

در كتاب دلائل الامامه (ص۳۱۳) از ابوجعفر طبری است که از علماء شیعه است از امام عسكری (ع) نقل نموده که: امام كاظم (ع) در ماه ذي‏حجه در ابواء به دنيا آمد. (روایت سوم)

وی اظهار داشت: اما در مورد سالروز شهادت امام مجتبی(ع)؛ گرچه شهادت حضرت در ۲۸ صفر هم نقل شده و مورد تایید شیخ طوسی درکتاب التهذیب است، اما از سوئی شیخ کلینی در کتاب الکافی؛ شهادت ایشان را در آخر ماه صفر ذکر نموده است. از ناحیه دیگر؛ بزرگانی چون شیخ بهایی و نیز پدر عالمش و شهید اول و شیخ کفعمی و… بر همین باوراند که شهادت امام مجتبی(ع) در هفتم صفر قرار گرفته است.

وی تأکید کرد: منقول و معروف است شهرت مناسبت هفتم صفر به ولادت حضرت کاظم(ع) از ناصرالدين شاه است! اساتید ما از مشایخ شان مانند حضرت امام که از شاگردان مرحوم آیت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري یزدی بودند، نقل می کردند که سیره جدی آن مرجع و مؤسس حوزه، بر اقامه عزا برای حضرت مجتبی (ع) در روز هفتم صفر بوده و بر آن پافشاری هم داشتند. استاد مدقق و محقق ما آیت الله شبیری زنجانی که اتفاقا از منتقدین بحقِ در مورد افزایش ایام عزاداری هستند، در مورد اقامه عزا در هفتم صفر بر این باورند که: «عزاداری روز هفتم ماه صفر به عنوان سوگواری سبط (ع) و تعطیل بازار که سنت شیعیان بوده از شعائر دینی است و باید محفوظ بماند.»

وی ادامه داد: ما شیعیان در مورد حضرت رسول الله (ص) بسیار مدیون هستیم و به جاست در ۲۸ صفر، عمده تبلیغ و سوگواری به رحلت رسول الله (ص) اختصاص یافته و صد البته از سبط اکبر حضرت خاتم المرسلین حضرت امام مجتبی(ع) نام برده شود. رویه این طلبه در طول نزدیک به چهل سال فعالیت گفتاری و سپس نوشتاری در پایان ماه صفر، تاکید بر توجه خاص به رسول الله (ص) بوده و حتی دهه آخر ماه صفر را با راهنمایی پدرم [مرحوم آیت الله سروش محلاتی] در بحث و انتخاب موضوع سخنرانی، گفتارم را اختصاص به رسول الله (ص) داده و بر آن پافشاری داشتم و دارم. امید دارم در آینده ۲۸ صفر در همه دنیای اسلام به نام خاتم الانبیاء (ص) غالب شود تا شاید حقوق از دست رفته رسول الله (ص) احیاء شود.

سروش تأکید کرد: اگر بتوانیم با وجه عقلایی و مستند به تاریخ و اتکاء به رسانه فراگیر شیعه که امروز از آن بهرمندیم و هیچ گاه در طول تاریخ بدین شکل مهیا نبوده، محافل اهل بیت (ع) را مورد تبلیغ درست و خارج از افراط و تفریط قرار دهیم و خصوصا دهه هایی مانند محسنیه و مسلمیه اضافه نکنیم! مردم شریف و مذهبی؛ مراسم مذهبی را با اشتیاق و خلوص ارج نهاده و مدیریت می کنند.

ره آور شیخ اشراق و دیگر فیلسوفان را به روز کنیم...  ✍ هادی سروش

📅 به پاس هشتم مرداد بزرگداشت حکیم "شیخ اشراق سهروردی"


📝 ره آور شیخ اشراق و دیگر فیلسوفان را به روز کنیم...

✍ هادی سروش


"فلسفه اسلامی" دارای دو روش بوده: یکی ؛ "مشّاء" که بزرگانی چون فارابی و ابن سینا دارد. و دیگری "اشراق" است که سرسلسله او "شیخ اشراق" است و بزرگی چون حکیم خواجه نصیرالدین طوسی را به خود جذب کرده. البته بعدها "حکمت متعالیه" که فلسفه صدرایی است ، مانند موجی آمد و تمام افکار آندو را با تلفیق و عرضه تفکر بسیاربالاتری عرضه نمود.

✅ شیخ اشراق و دعوت به عالَم نور

شیخ اشراق میفرماید: "شما" نور هستید ، پس از این نور بهرمند بوده و روشنایی بخش باشید. "شیخ اشراق" بر این باور است که تمام موجودات از نور به وجود آمده اند؛"اللَّهُ نُورُ السموات والارض"، در تفکر شیخ اشراق موجودات غیرجسمانی نوراند و دارای این خصوصیت اند که میتوانند نورشان را محدود به خود نکرده و به یکدیگر نیز بتابانند، و در "فلسفه اشراق" ؛ این تابش متقابل ، به «اشراق» نامیده میشود.

بر این اساس ؛ موجودات هم نوراند و دارای اشراق اند یعنی هم روشن اند و هم روشن میکنند.
زیباترین "اشراق" در آنجا شکل میگیرد که نور ضعیفی از نور قویی "اشراق" بگیرد و روشن تر شود.

مهمترین و پرفروغ ترین مصداقِ نور الهی که "نور قوی" است و می تواند نورِضعیف را قوی کند ؛ نور قرآن ، نور اهلبیت (ع) است. امام صادق(ع) در تفسير «اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ» میفرمايد: "آیه نور مَثَلی است که خدا برای ما قرار داده ؛ پیامبر و ائمه نشانه های الهی اند که دیگران را به توحید و دین راهنمایند؛ - هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللّهُ لَنا". (توحید صدوق)


✅ شیخ اشراق و دعوت به صاحب ذوق شدن

جناب شیخ اشراق نگاه خاصی به ارتباط باطنی آدمی با جهان غیب دارد و از آن رابطه به «ذوق» تعبیر می کند و میگوید: "اهل ذوق شویدراه باز است".
"ذوق" به معنای چشیدن است و در فلسفه شیخ اشراق بمعنای دریافت معارف و حقائق و اخبار، بصورت بلاواسطه از عالَم غیب است.
وی قائل است؛ ارتباط و اتصال به جهان غیب و عالم ربوبی اختصاصی به افراد خاصی ندارد ، بلکه هر کسی بر اساس تهذیب نفس که با تقوا و سلوک معنوی ایجاد میشود، میتواند از آن سوی عوالم "خبرها و حرفهایی" را بگیرد. این "ذوق" یعنی شنیدن های ملکوتی ، که نصیب انسانهای وارسته میشود، نتیجه ی اشراقات "نورالانوار" است که خدای متعال میباشد.

شیخ اشراق بر این باور است ؛ این "ذوق" و یا ارتباط و شنیدن های ملکوتی ، که نفس وارسته ی انسان های مهذّب دریافت میکنند ، در سیره وزندگی و نوشته ها و سخنان آنان ظهور میکند.

آنچه از کلام شیخ اشراق درباره ارتباطات ملکوتی و بهرمندی از معارف غیبی ملاحظه نمودید ، ریشه در نهج البلاغه دارد که امیرالمومنین (ع) فرمود : «همیشه در دنیا افرادی هستند که خداوند در باطن ضمیرشان با آنها حرف می زند ؛ - وَ ما بَرِحَ لِلّهِ عَزَّتْ آلاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فی اَزْمانِ الْفَتَراتِ عِبادٌ ناجاهُمْ فی فِکرِهِمْ وَ کلَّمَهُمْ فی ذاتِ عُقولِهِمْ» (خطبه ۲۲۰)
این راه برای اندکی باز است و آنان کسانی هستند که باطنی عاری از کدورات نفسانی دارند . رسول الله (ص) فرمود: "بر قلبي که با شهوات و فساد هاي اخلاقي انس گرفته ، حرام است که در ملکوت آسمانها سير و حرکت کند ؛ - حرام على كل قلب عزي بالشهوات أن يجول في ملكوت السماوات"(مجموعه ورام ، ج۲/ص۱۲۳)

استاد مطهری بر این باور زیباست ؛ "عالمانی که مافوق عدالت را واجدند، از حد یک عالم عادی بالاتراند، یک صفا و معنویت و نورانیتی دارند که همان نورانیت مؤیدشان است و آنان را تأیید میکند. و در این مهم ؛ تنها مجهز بودنِ دستگاه فکری کافی نیست، بلکه باید دستگاه روحی و معنوی او هم مجهز باشد."


✅️ امروز و ضرورتِ ورود فلسفه به حکومت ها و خانه ها

دیروز؛ فلسفه در ارتقاء عقلی و نفسانی آدمی مطرح بود و در محدوده کلاس و درس تنفس می نمود. اما امروز قصه فلسفه چیز دیگری است و باید از ساقه تا صدرِ حکومت ونیز به خانه خانه ما وارد شود.
امروز، نیازهای فکریِ بشرِ بسیار فراتر از نیازهای فکری یونان قدیم و ایران باستان است.
امروز واقعا نیازمندیم که بدانیم در چه جهانی زندگی می کنیم و با این بستر زندگیِ خود چه نسبتی داریم و باید چگونه در این زمان و زمین روزگار فکر و اخلاق را سپری کنیم؟
«سیاست مُدن» که از مباحث فلسفه است و شامل همه بحث های کشورداری در صحنه های داخلی و بین المللی میشود ، نباید یک مقوله سیاسیِ صِرف دید ، بلکه باید با دید فلسفه به او نگریست.
امروز مسئله ما؛«حقوق بشر» است که اذهان را درگیرخود کرده و متاسفانه دنیا آنرا طبق مصلحت اندیشی منفعت طلبانه از حقیقت دور نگه داشته است!
زبان فلسفه ومنطق عقل باید بگونه ای عمومی شود تا کسی جرأت پا گذاردن بر حرمت انسان و خروج از تکریم حقوق آدمی را نداشته باشد.

🆔https://t.me/soroushmarefat

هادی سروش:امام علی(ع) مردم را دعوت به اظهار نظر می‌کرد و آنان را تهدید به محدودیت و جرم نگاری نکرد

جماران

کدخبر: ۱۶۷۶۵۵۶تاریخ انتشار: ۱۴۰۴/۰۵/۰۷ ۱۳:۴۶:۵۳

یادداشت؛

امام علی(ع) مردم را دعوت به اظهار نظر می‌کرد و آنان را تهدید به محدودیت و جرم نگاری نکرد

امام علی(ع) مردم را دعوت به اظهار نظر می‌کرد و آنان را تهدید به محدودیت و جرم نگاری نکرد

امیرالمومنین (ع) در یک نامه رسمی از مردم درخواست اظهارنظر و بالاتر ، اجازه اظهار نظر نقادانه نمود و فرمود : " اگر دیدید بد عمل میکنم به من انتقاد کنید و اعتراض کنید تا من جبران کنم." (نهج ، نامه ۵۷ بااستفاده از ترجمه استاد مطهری)

در حکومت امیرالمومنین (ع) افراد تندرو و پر انرژی و بلکه پیش فعالِ اعتقادی و سیاسی بودند که در شمار شهروندان کوفی بودند و قبل از علی(ع) اظهار نظر میکردند و حتی بعد از اعلام نظر حاکمیتِ علوی نیز ، اظهار نظر مخالف میکردند و بلکه توهین هم میکردند ! ولی درتاریخ خبری از حبس و حصر آنان دیده نمیشود و بلکه بالعکس ؛ امامِ عدالت و رهبرِ انصاف و مدارا -حضرت امیر(ع)- اجازه هیچ گونه تهدید و یا تعدی نسبت به آنان را به اصحاب خود نمیداد.

برخی از گزارشات تاریخ در این مورد خواندنی است و میتواند فاصله حکومتهای دینی کنونی را با حکومت علوی نمایان کند.

امیرالمومنین (ع) در یک نامه رسمی از مردم درخواست اظهارنظر و بالاتر ، اجازه اظهار نظر نقادانه نمود و فرمود : " اگر دیدید بد عمل میکنم به من انتقاد کنید و اعتراض کنید تا من جبران کنم." (نهج ، نامه ۵۷ بااستفاده از ترجمه استاد مطهری)

مهم اینجاست که به روایت ابن ابی الحدید؛ در بحبوبه جنگ و شرائط امنیتی و فوق امنیتی آنان بر علیه فرماندهی کل نه تنها اظهار نظر میکردند بلکه بر علیه او شوریدند ، ولی مورد حبس و قتل قرار نگرفتند‌، بلکه امامِ عدالت -امام علی- ابن عباس را برای گفتگو و شنیدن اظهار نظرشان به سمت آنان مامور نمود.

وقتی امام علی(ع) از صفین به کوفه برگشت، خوارج از اظهار نظر پا فراتر گذاشتند و راه خود را جدا کردند و به طرف صحرای حروراء رفتند و این شعار را تکرار می کردند: "لا حکم إلا لله و لوکره المشرکون، ألا إن معاویه وعلیاً اشرکا فی حکم الله" ؛ حکم و داوری فقط از آن خداست؛ گر چه مشرکان کراهت داشته باشند. به راستی که معاویه و علی در حکم خدا مشرک شدند!

چون مبنای حکومت حضرت امیر (ع) حبس بخاطر اظهار نبود ، بلکه صریحاً فرمود: "تا زمانی که خونی نریخته و یا مالی را غارت نکرده باشند، متعرض آنها نشوید." آنان با اینکه در بیرون کوفه اردو زده بودند، و پیوسته بین کوفه و حروراء در حال رفت و آمد بودند و موجب آزار مردم و تحریک آنها می شدند. و گاهی به مسجد می آمدند و با تکرار شعار «لا حکم الا لله» مسجد را بهم میریختند و یا به امام جسارت میکردند و میگفتند : "قاتله الله کافراً ما افقهه!" (نهج ، ح/ ۴۲۰) با اینکه ادامه این وضع برای مردم بسیار خسته کننده و ملال آور شده بود و معترض بودند و به حضرت می گفتند: آیا از برخورد های آنها خسته نشده ای؟ چرا به نابودی آنها اقدام نمی کنی؟ ، اما امیرالمومنین (ع) اقدام به تهدید و یا حبس نمیکرد.

جالب است؛ برخی ازاظهارنظر عبور کردند و تا آنجا پیش رفتند و امام را تهدید میکردند و واکنش امام (ع) شگفت آور است! ابن اعثم نقل میکند ؛ در روز بیعت علی (ع) مردی مصری به او گفت: "ای ابوالحسن! ما بدین شرط با تو بیعت می‏کنیم که اگر چونان عثمان در میان ما عمل کردی، تو را بکشیم". علی پاسخ داد: آری!"(الفتوح/۲۴۶)

خلاصه ؛ تاریخ هیچگونه حبس و تجریمه و مشابه آن را برای صِرف اظهار نظر و نقد ، در حکومت علوی نقل نکرده است ، و شهروندان در حکومت علوی بدون تهدید، مبادرت به اظهار نظر داشتند و دراظهارنظرشان، از نقد و انتقاد و حتی مخالفت خودداری نمیکردند!

استاد هادی سروش: زندگی عزتمندانه در اقتداء دنیایِ آدمی به دین است

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: زندگی عزتمندانه در اقتداء دنیایِ آدمی به دین است

انتشار :‌ دوشنبه ۰۶ / ۰۵ /۱۴۰۴ | ساعت ۱۱:۴۹

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در یادداشتی به مناسبت ۷ صفر، سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) نوشت: گرچه سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) به روایت مشهور ۲۸ صفر است، اما بزرگانی از علماء شهادت حضرت مجتبی (ع) در هفتم صفر دانسته اند. مانند ؛ شهید اول، کفعمی، و پدر شیخ بهایی و دیگران.

️خطبه ای از حضرت امام مجتبی (ع) در کتاب “بحارالانوار” نقل شده است که با تفاوت اندکی ، نیز قبل ایشان، ابن شعبه بحرانی در کتاب “تحف العقول” نقل نموده و البته در منابع اهل سنت مانند “الکامل” و کتاب “اُسد الغابة” و .. نیز آمده است.

️در این بیان امام حسن (ع) سخن از چند موضوع مهم است: یکم؛ کاهش قدرت، مانع نیست و نمی تواند توجیه کننده ذلت باشد. دوم؛ مردمانی که در محضر ائمه (ع) خواهند بود که آراسته به صبر و تحمل بالایی باید باشند. سوم ؛ تا وقتی دین جلودار باشد و دنیا پس از آن دیده شود، و یا به تعبیری؛ تا وقتی دین امام بر دنیا باشد، [ دنیا به دین اقتداء کند] همراهی مردم با اهل بیت (ع) شکل می گیرد و پیروز خواهند بود. در غیر اینصورت مردم در مقابل اهل بیت(ع) خواهند شد. چهارم؛ اگر مردم زندگی با ظالم و ظلم را بپذیرند، ما هم آن زندگی را که در واقع ذلت است، می پذیریم.

متن خطبه چنین است؛ حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام پس از فوت پدر بزرگوارش سخنرانى كرد و بعد از اينكه حمد و ثناى خدا را به جاى آورد، فرمود: آرى والله ذلت و كمى قدرت ما را از جنگيدن با اهل شام باز نداشت، ولى ما به وسيله سلامت و صبورى با ايشان قتال مي‌نمایيم و سلامت با عداوت و صبورى با جزع و فزع آميخته و مشتبه شد. شما در حالى متوجه ما بوديد كه دين شما بر دنياى شما مقدم بود، ولى اكنون در حالى هستيد كه دنياى شما بر دين شما مقدم شده است. ما با شما بوديم و شما با ما بوديد، ولى امروز شما عليه ما قيام نموده‏ ايد. سپس شما را دو دسته از کشته‌شدگان مانع می‌شوند: يكى كشتگان صفين كه بر آنان گريه مي‌كنيد و ديگرى كشتگان نهروان كه خون آنان را مطالبه مي‌نمایيد، آن كسى كه گريان است شكست خورده مي‌باشد، آن كسى كه مطالبه خون مي‌كند خشمناك است. معاويه مردم را براى امرى دعوت كرد كه عزت و عدالتى در آن نيست. اگر شما اراده زندگى داريد، ما آن را از او مي‌پذيريم و با ذلت زندگى مي‌كنيم و اگر اراده موت را داريد ما آن را در ذات خدا بذل مي‌كنيم و نزد خدا با وى محاكمه مي‌نمایيم. آن گروه عموماً در جواب آن حضرت گفتند: ما بقاء و زندگى را خواهانيم.

خَطَبَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) بَعْدَ وَفَاةِ أَبِيهِ(ع) فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُم قَالَ : أَ مَا وَ اللَّهِ مَا ثَنَانَا عَنْ قِتَالِ أَهْلِ الشَّامِ ذِلَّةٌ وَ لَا قِلَّةٌ وَ لَكِنْ كُنَّا نُقَاتِلُهُمْ بِالسَّلَامَةِ وَ الصَّبْرِ فَشِيبَ السَّلَامَةُ بِالْعَدَاوَةِ وَ الصَّبْرُ بِالْجَزَعِ وَ كُنْتُمْ تَتَوَجَّهُونَ مَعَنَا وَ دِينُكُمْ أَمَامَ دُنْيَاكُمْ وَ قَدْ أَصْبَحْتُمُ الْآنَ وَ دُنْيَاكُمْ أَمَامَ دِينِكُمْ وَ كُنَّا لَكُمْ وَ كُنْتُمْ لَنَا وَ قَدْ صِرْتُمُ الْيَوْمَ عَلَيْنَا ثُمَّ أَصْبَحْتُمْ تَصُدُّونَ قَتِيلَيْنِ قَتِيلًا بِصِفِّينَ تَبْكُونَ عَلَيْهِمْ وَ قَتِيلًا بِالنَّهْرَوَانِ تَطْلُبُونَ بِثَأْرِهِمْ فَأَمَّا الْبَاكِي فَخَاذِلٌ وَ أَمَّا الطَّالِبُ فَثَائِرٌ وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَدْ دَعَا إِلَى أَمْرٍ لَيْسَ فِيهِ عِزٌّ وَ لَا نَصَفَةٌ فَإِنْ أَرَدْتُمُ الْحَيَاةَ قَبِلْنَاهُ مِنْهُ وَ أَغْضَضْنَا عَلَى الْقَذَى وَ إِنْ أَرَدْتُمُ الْمَوْتَ بَذَلْنَاهُ فِي ذَاتِ اللَّهِ وَ حَاكَمْنَاهُ إِلَى اللَّهِ فَنَادَى الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ بَلِ الْبَقِيَّةُ وَ الْحَيَاة. (بحار الأنوار، جلد ۴۴ ، صفحه ۲۲)

  • برچسب ها
  • زندگی عزتمندانه
  • شهادت امام حسن مجتبی (ع)
  • هادی سروش
  • هفتم صفر

اخبار مرتبط

️استاد هادی سروش: اهل بیت (ع) پیروزی را در بقاء تفکر حق...

برنامه های سخنرانی استاد سروش در محرم ۱۴۴۷

استاد هادی سروش: صهیونیسم محکوم به ذلت و خواری است/ پیام...

جناب میثم تمار و شاخصه میثمی بودن؛ نوشتاری از هادی سروش

ابراهیم (ع)، و ملت «ابراهیم» ام آرزوست! / یادداشت استاد هادی...

امام خمینی ؛ پالایش فکر در حوزه دین و در مصاف...

بدون نظر

پاسخ دیدگاه

نام من، ایمیل، و وب سایت را در این مرورگر برای دفعه بعد که نظر میدهم ذخیره کنم.

  • العربی
  • افغانستان
  • لبنان
  • العراق
  • آذربایجان
  • اردو
  • Pakistan
  • India
  • Turkish
  • English
  • French
  • Russian
  • Spanish
  • ورزشی
  • قم
  • زندگی
  • رسانه
  • آینده
  • اقتصادی
  • نشان

© Shafaqna News | Copyright 2023

 
  BLOGFA.COM