قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

سخنرانی پر حاشیه در شب تاسوعا در نفی حکومت ولایی از حکومت علوی! نظام را بدون به بازی گرفتنِ باورهای

نظام ها و اشخاص سیاسی متعددی آمدند و رفتند، اما آنچه میماند و باید بماند باورهای دینی است، همان باورهایی که بیش از هزار و چهارصد سال برای محافظت و آبباری آن ، خون ها ریخته شده است.

سخنرانی پر حاشیه در شب تاسوعا در نفی حکومت ولایی از حکومت علوی! نظام را بدون به بازی گرفتنِ باورهای دینی تقویت نمایید

سخنران محترمی در شبهای گذشته در یک محفل مورد توجه رسانه ها چنین گفته است :

"در طول تاریخ اسلام هرگز حکومت ولایی در شیعه نبوده و حتی حکومت امیر مومنان علی(ع) هم حکومت ولایی نبوده ، بلکه مردم ایشان را به عنوان خلیفه چهارم می شناختند به جز چند نفر انگشت شمار" !

ممکن است در توضیحات بعدی توسط ایشان و یا همفکران ایشان با "اما و اگرها" توجیه شود!

اما این عبارت ایشان بسیار سنگین است که میگوید: "حکومت امیر مومنان علی(ع) هم حکومت ولایی نبوده!" آن هم در جایی این حرف را میگوید که باید خیلی حساب شده سخن گفت.

برفرض که همه و یا اکثرِ مردم ، امیرالمومنین (ع) را به عنوان خلیفه چهارم انتخاب کردند ، سوال اینجاست ؛ حکومت شخصی که سرآمد و نقطه مرکزی ولایت است ، اگر حکومتش ولائی نیست بالاخره حکومتش چه نوع حکومتی است و چه نام دارد؟

اینجاست که گوینده در تنگنای خود ساخته قرار میگیرد و میگوید: "حکومت علی(ع) هم حکومت ولایی نبوده"!!

سوال بعدی اینجاست ؛ آیا حاضرید آثار منفیِ ادعایِ ولایی نبودن حکومت امیرالمومنین را بپدیرید؟!

برای توجیهِ دینیِ تصمیمات مهمی امام علی (ع) در جنگ های سه گانه جمل و نهروان و صفین که مواجه با جان مردم بود چه میگویید؟ ناچارید بگویید: این تصمیمات و دیگر فرامین حضرت امیر (ع) بر اساس ولایتش بوده!

عجبا !شما که حکومت علوی را غیر ولایی! معرفی کردید، چگونه حکومتِ غیر ولایی! مورد ادعای شما میتواند چنین دخل و تصرفاتی در جان و مال مردم داشته باشد؟! اگر بگویید ؛ این شخص از نزد خدا ولایت داشته ، باید جواب دهید ؛ چگونه ولایت شخص او به مشروعیت حکومتش منتقل میشود؟!

این سخنران و دیگران خطیبانی که با ولع شدید تلاش در ارتقاء تئوری نظام اسلامی و مشروعیت و مقبولیت آن دارند بهتر است فارغ از بحث های دامنه دار کلامی و اعتقادی به استحکام پایه های نظام در ارائه موفقیت های آن و برشمردن نقاط ضعف و ارائه راه برطرف نمودن آن نمایند.

این راه انتخابیِ معیوب این سخنران، در نتیجه به همان راه "گوشت تلخ" منتهی میشود و نمیتواند دلِ رمیده ای را با نظام مأنوس کند !

مهمترین آسیب این شکل سخنرانی ها با این محتوای ضعیف حتی اگر توجیه پذیر هم باشد ؛ برای باورهای جامعه نسبت به مقامات اهلبیت (ع) و خصوصا امیرالمومنین (ع) بسیار مخاطره آفرین است !

نظام ها و اشخاص سیاسی متعددی آمدند و رفتند، اما آنچه میماند و باید بماند باورهای دینی است، همان باورهایی که بیش از هزار و چهارصد سال برای محافظت و آبباری آن ، خون ها ریخته شده است.

در این نوشتار کوتاه که بدرخواست دوستان حوزوی و دانشگاهی به قلم آوردم ، بنا ندارم وارد بخش دوم سخنان آن واعظ محترم شوم که در رابطه با ولایت فقیه و قبول حاکمیت توسط مردم شوم ، چراکه خود بحث مفصلی است.

اما فقط سوال میکنم ؛ آن منبری شب تاسوعا که حکومت بر اساس ولایت فقیه را حکومت ولایی معرفی نموده ، برای امثال بنده که "ولایت فقیه" براساس قرائت امام خمینی قبول دارم ممکن سوالی نکنند ، اما دیگران حق این سوال دارند ؛ چگونه یک تئوری که مبتنی بر فقه است و دارای اختلافات شدید فقهی و فکری میباشد میتواند به صورت کلی به ولایی بودن معرفی شود؟ مگر برخی اعاظم مانند مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم) تصدی فقیه در امور اجرایی را بکلی منتفی نمیداد؟

از سوی دیگر ؛ آیا اگر حکومتی مانند حکومت عراق با تدبیر آیت الله سیستانی شکل گیرد ، غیر ولایی است؟!

خطیبانِ مدافع ؛

  • نسل امروز پاسخ میخواهد و پاسخ هایی "عقلانی" را مطالبه میکند.
  • نسل امروز پاسخ های اهانت آمیز مانند ؛ "گوشت تلخ"! و یا پاسخ های توهّمی مانند اینکه برای توجیه فساد گفته شود ؛ "در حکومت علی فسادبوده!" کارساز نیست.
  • نسل امروز از پاسخ های مُتکی بر یک نظریه فقهی در بحث هایی که دارای "اختلاف نظر میان فقیهان" است قانع نمیشود. جوانان امروز نیز بمانند ما طلبه ها از پراکندگی گفتار فقهیان در باب حکومت مطلع هستند و کمترین جزم اندیشی برایشان اتفاق نمی افتد.
  • نسل امروز با حفظ باورهای دینی اش ، نگاه به این حقیقت میکند که آیا در حکومت دینی و به قول شما "حکومت ولایی" میتواند از یک زندگی معمولی سهمی داشته باشد و یا باید در فشار اقتصادی جان بکَند

هادی سروش : آگاهی دادنِ جامعه به فتنه انگیزی و عرضه باطل به عنوان حق و اخلاق ؛ مهمترین متن

هادی سروش : آگاهی دادنِ جامعه به فتنه انگیزی و عرضه باطل به عنوان حق و اخلاق ؛ مهمترین متن در دفتر عاشوراست

بنی امیه به نماز و روزه مردمکاری نداشتند و بلکه ترغیب هم میکردند ولی از آگاهی مردم راجع فساد و دروغ و حق کُشی و آدم کُشی و سند سازی جلوگیری میکردند!

هادی سروش : آگاهی دادنِ جامعه به فتنه انگیزی و عرضه باطل به عنوان حق و اخلاق ؛ مهمترین متن در دفتر عاشوراست

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش استاد حوزه در آخرین جلسه عزاداری در دفتر رییس جمهور سابق دکتر حسن روحانی در عصر تاسوعای حسینی گفت : دفتر قطور عاشورا یک متن دارد و چندین حواشی و باید اول متن را خواند و متن آن مدیریت فتنه انگیز اُمویان در دگرگونی حق و عرضه باطل به عنوان حق و اخلاق مهمترین متن در دفتر عاشوراست.

به گزارش جماران، این مدرس حوزه علمیه اظهار داشت : طبری در تفسیرش از ده شب عاشورا به عنوان "لیال عشر" (سوره فجر) نام میبرد. و جای دارد برای امام حسین و اصحاب با وفایش بگوییم آن ده شب معراج بود که به فجرِ لقاءالله منتهی شد. و آن عاشورا میتواند باعث فجرِآزادگی و معنویت برای بشریت و خصوصا جهان اسلام باشد

سروش در ادامه گفت : امام حسین ع در نامه به معاویه به صراحت نوشت ؛ "انی لا اعلم فتنه اعظم علی هذه الامه من ولایتک علیها" من از تسلط تو بر امت اسلام فتنه ای بزرگتر نمیبینم .

این "متن" است که باید به او پرداخته شود.

امام حسین (ع) در دو مرتبه جداگانه از این "متن" به شکل دیگر نام میبرد و آن تعبیر به سلطان جایر است و حدیث رسول الله (ص) را متذکر میشود که فرمود : «مَن رَأى‌ سُلطاناً جائِراً ، مُستَحِلّاً لِحُرَم اللَّهِ ، ناکِثاً لِعَهدِ اللَّهِ ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللَّهِ ، یَعمَلُ فی عِبادِ اللَّهِ بِالإِثمِ وَالعُدوانِ ، فَلَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِفِعلٍ ولا قَولٍ ، کانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أن یُدخِلَهُ مُدخَلَهُ» .‌ یعنی ؛ ای مردم، پیامبر(ص) فرمود: هر مسلمانی با سلطان ستمگری مواجه شود که حرام خدا را حلال می‌کند و پیمان الهی را در هم می‌شکند و با سنت و قانون پیامبر (ص) به مخالفت میکند و در میان بندگان خدا، راه گناه و دشمنی در پیش گرفته است، ولی او در مقابل چنین حاکمی، با عمل یا با گفتار، اظهار مخالفت نکند، خداوند است که این فرد را به جایگاه آن سلطان ستمگر داخل کند.

استاد حوزه افزود : امام حسین (ع) این مدیریت ظالمانه اُمویان در خطبه منا سخن از منکر و فساد در جلوی چشم جامعه دارد و میگوید؛ "ترون من الظلمه الذین بین اظهرهم المنکر و الفساد" و چه چیز بالاتر از این که در سلطنت بنی امیه ؛ مردم عبد شمرده میشدند و سلطان خدای آنان بود!! این جمله از نهج البلاغه است و نه یک کتاب تاریخی و یا متن غیر مستند که امام علی (ع) میفرماید : بنی امیه آرام ندارد تا همه را عبد خود و خود را خدای آنها جای اندازد ؛ "لایکون انتطار احدکم منهم الا کانتصار العبد من ربه". و این جمله امیرالمومنین (ع) آن روزی به چشم و گوش مردم درآمد که کتاب "مروج الذهب" نقل میکند ؛ حاکم مدینه مسلم بن عقبه از مردم برای حاکمیت بنی امیه به عنوان بندگی بیعت میگرفت و صریحا میگفت اگر با این نیت بیعت نکنید با شمشیرجوابتان را میدهم!

وی ادامه داد : از ساز و کارهای مدیریت فاسد بنی امیه این بود که ضداخلاق ترین فرد در امویان که دستور رسمی داده بود به صِرف اتهام میتوانید بکُشید را به عنوان یک فردِ اخلاقی جا زده بود! در سلطنت جائرانه بنی امیه ؛ معاویه میشود یک شخصیت اخلاقی! استد مطهری میگوید : "معاویه فریبکاری های مختلفی داشت و یکی از آنها این بود مردم رابا اخلاق فریب میداد!"

معاویه در ابتداء حتا برای ایجاد نمای دروغین از خود به زندان هایی که خود و ساخته و پرداخته بود و مظلومین را نگه میداشت ، بازدید میرفت و به نقل دِینوَری در کتاب "عیون" ؛ گاهی در خطبه ها میگفت من هم کاری به شما ندارم و تحمل تان میکنم‌."

این نفاق معاویه را هم مانند عقیل از علویان میدانست و هم عبدالله بن زبیر از زبیران ، و هر دو اینان در سخنانشان به ساختگی بودنِ شخصیت اخلاقی معاویه تصریح کرده اند.

معاویه به نقل ابن اثیر در کامل در خطبه گفت: تا کنون بر شما نمیشوریدم ولی کنون کسی بر سخنم نقدی وارد کند با شمشیرم مواجهه میشود.

هادی سروش گفت: علت این هم انحراف در برهه مهمی از تاریخ اسلام ، بوسیله امام صادق (ع) رمزگشایی شده و آن این است که به نقل کلینی در کتاب اصول کافی امام صادق (ع) فرمود: "بنی امیه اجازه یاد گرفتن ایمان و معنویت رابه مردم میدادند ولی اجازه دانا شدن یاد گرفتن شرک را از مردم و جامعه گرفته بودند! تا وقتی گرفتار شرک میشوند نتوانند تشخیص دهند!"

بنی امیه به نماز و روزه مردمکاری نداشتند و بلکه ترغیب هم میکردند ولی از آگاهی مردم راجع فساد و دروغ و حق کُشی و آدم کُشی و سند سازی جلوگیری میکردند!

وی در پایان تصریح کرد؛ زنده نگه داشتن حادثه عاشورا تنها برای ثواب نیست بلکه برای بازخوانی مکرر این متن است که چگونه ولایت جایر و ظالم مانند بنی امیه میتواند بد را خوب ، ضد اخلاق را اخلاق و شخصیت به تمام معنا ظالم را به شخصیت اخلاقی جلوه دهد وبه خورد جامعه دهد

هادی سروش: بنی امیه از آگاهی مردم به «فساد» و «حق کُشی» جلوگیری می کردند

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

هادی سروش: بنی امیه از آگاهی مردم به «فساد» و «حق کُشی» جلوگیری می کردند

انتشار :‌ سه‌شنبه ۲۶ / ۰۴ /۱۴۰۳ | ساعت ۱۹:۰۲

شفقنا- استاد هادی سروش گفت: بنی امیه به نماز و روزه مردمکاری نداشتند و بلکه ترغیب هم میکردند ولی از آگاهی مردم راجع فساد و دروغ و حق کُشی و آدم کُشی و سند سازی جلوگیری میکردند!

به گزارش شفقنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش در آخرین جلسه عزاداری در دفتر حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی، رییس جمهور سابق در عصر تاسوعای حسینی گفت: دفتر قطور عاشورا یک متن دارد و چندین حواشی و باید اول متن را خواند و متن آن مدیریت فتنه انگیز اُمویان در دگرگونی حق و عرضه باطل به عنوان حق و اخلاق مهمترین متن در دفتر عاشوراست.

وی اظهار داشت: طبری در تفسیرش از ده شب عاشورا به عنوان “لیال عشر” (سوره فجر) نام میبرد. و جای دارد برای امام حسین و اصحاب با وفایش بگوییم آن ده شب معراج بود که به فجرِ لقاءالله منتهی شد. و آن عاشورا میتواند باعث فجرِآزادگی و معنویت برای بشریت و خصوصا جهان اسلام باشد.

سروش در ادامه گفت : امام حسین ع در نامه به معاویه به صراحت نوشت؛ “انی لا اعلم فتنه اعظم علی هذه الامه من ولایتک علیها” من از تسلط تو بر امت اسلام فتنه ای بزرگتر نمیبینم. این “متن” است که باید به او پرداخته شود.

امام حسین (ع) در دو مرتبه جداگانه از این “متن” به شکل دیگر نام میبرد و آن تعبیر به سلطان جایر است و حدیث رسول الله (ص) را متذکر میشود که فرمود : «مَن رَأى‌ سُلطاناً جائِراً ، مُستَحِلّاً لِحُرَم اللَّهِ ، ناکِثاً لِعَهدِ اللَّهِ ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللَّهِ ، یَعمَلُ فی عِبادِ اللَّهِ بِالإِثمِ وَالعُدوانِ ، فَلَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِفِعلٍ ولا قَولٍ ، کانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أن یُدخِلَهُ مُدخَلَهُ» .‌ یعنی ؛ ای مردم، پیامبر(ص) فرمود: هر مسلمانی با سلطان ستمگری مواجه شود که حرام خدا را حلال می‌کند و پیمان الهی را در هم می‌شکند و با سنت و قانون پیامبر (ص) به مخالفت میکند و در میان بندگان خدا، راه گناه و دشمنی در پیش گرفته است، ولی او در مقابل چنین حاکمی، با عمل یا با گفتار، اظهار مخالفت نکند، خداوند است که این فرد را به جایگاه آن سلطان ستمگر داخل کند.

استاد حوزه افزود: امام حسین (ع) این مدیریت ظالمانه اُمویان در خطبه منا سخن از منکر و فساد در جلوی چشم جامعه دارد و میگوید؛ “ترون من الظلمه الذین بین اظهرهم المنکر و الفساد” و چه چیز بالاتر از این که در سلطنت بنی امیه ؛ مردم عبد شمرده میشدند و سلطان خدای آنان بود!! این جمله از نهج البلاغه است و نه یک کتاب تاریخی و یا غیر مستند که امام علی (ع) میفرماید : بنی امیه آرام ندارد تا همه را عبد خود و خود را خدای آنها جای اندازد ؛ “لایکون انتطار احدکم منهم الا کانتصار العبد من ربه”. و این جمله امیرالمومنین (ع) آن روزی به چشم و گوش مردم درآمد که کتاب “مروج الذهب” نقل میکند ؛ حاکم مدینه مسلم بن عقبه از مردم برای حاکمیت بنی امیه به عنوان بندگی بیعت میگرفت و صریحا میگفت اگر با این نیت بیعت نکنید با شمشیرجوابتان را میدهم!

وی ادامه داد: از ساز و کارهای مدیریت فاسد بنی امیه این بود که ضداخلاق ترین فرد در امویان که دستور رسمی داده بود به صِرف اتهام میتوانید بکُشید را به عنوان یک فردِ اخلاقی جا زده بود! در سلطنت جائرانه بنی امیه ؛ معاویه میشود یک شخصیت اخلاقی! استد مطهری میگوید : “معاویه فریبکاری های مختلفی داشت و یکی از آنها این بود مردم رابا اخلاق فریب میداد!”

معاویه در ابتداء حتا برای ایجاد نمای دروغین از خود به زندان هایی که خود و ساخته و پرداخته بود و مظلومین را نگه میداشت ، بازدید میرفت و به نقل دِینوَری در کتاب “عیون”؛ گاهی در خطبه ها میگفت من هم کاری به شما ندارم و تحمل تان میکنم‌.”

این نفاق معاویه را هم مانند عقیل از علویان میدانست و هم عبدالله بن زبیر از زبیران ، و هر دو اینان در سخنانشان به ساختگی بودنِ شخصیت اخلاقی معاویه تصریح کرده اند. معاویه به نقل ابن اثیر در کامل در خطبه گفت: تا کنون بر شما نمیشوریدم ولی کنون کسی بر سخنم نقدی وارد کند با شمشیرم مواجهه میشود.

هادی سروش گفت: علت این هم انحراف در برهه مهمی از تاریخ اسلام ، بوسیله امام صادق (ع) رمزگشایی شده و آن این است که به نقل کلینی در کتاب اصول کافی امام صادق (ع) فرمود: “بنی امیه اجازه یاد گرفتن ایمان و معنویت رابه مردم میدادند ولی اجازه دانا شدن یاد گرفتن شرک را از مردم و جامعه گرفته بودند! تا وقتی گرفتار شرک میشوند نتوانند تشخیص دهند!” بنی امیه به نماز و روزه مردمکاری نداشتند و بلکه ترغیب هم میکردند ولی از آگاهی مردم راجع فساد و دروغ و حق کُشی و آدم کُشی و سند سازی جلوگیری میکردند!

وی در پایان تصریح کرد؛ زنده نگه داشتن حادثه عاشورا تنها برای ثواب نیست بلکه برای بازخوانی مکرر این متن است که چگونه ولایت جایر و ظالم مانند بنی امیه میتواند بد را خوب، ضد اخلاق را اخلاق و شخصیت به تمام معنا ظالم را به شخصیت اخلاقی جلوه دهد وبه خورد جامعه دهد!

استاد سروش: اگر با سخن نرم و منطقی توانستیم هدایتی داشته باشیم بوی عطرِ امام حسین را گرفتیم/

استاد سروش: اگر با سخن نرم و منطقی توانستیم هدایتی داشته باشیم بوی عطرِ امام حسین را گرفتیم/ تحمیلِ دینداری هیچ سنخیتی با «مصباح الهدی» ندارد‌

شفقنا- استاد حوزه علمیه با اشاره به یکی از راهکارهای مهم هدایتی و اخلاقی امام حسین(ع) به «دینداری اختیاری» تصریح کرد و گفت: توفیقِ دینی جامعه در رعایت همه احکام و اخلاق دینی است اما باید این توفیق با اختیار و بدون هیچ گونه تحمیل ایجاد شود و در اینصورت است که دینداریِ جامعه بویِ عطر حسینی خواهد داشت.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در ششمین روز از محرم در جمع عزاداران هیئت عشاق آل عبا (ع) در رابطه با بهره مندی از بوی عطر امام حسین (ع) در زندگی فردی و اجتماعی اظهار داشت: یکی از نقطه هایی که از زندگی ما می تواند از زندگی امام حسین الگو بگیرد و معطر شود ، عدم اجبار و تحمیل به افراد است.

وی گفت: روانشناسان و فیلسوفان می گویند؛ انسان موجود پیچیده ای است که به هیچ عنوان اجبار و تحمیل را برای خوب بودن برنمی تابد و اصلا خوب بودنی اتفاق نمی افتد. تمام نمونه انسان های به کمال رسیده در پرتو هدایت های انبیاء (ع) و در برنامه آنان هیچ روش تحمیلی و زور و اکراه وجود ندارد.

آقای سروش با اشاره به آیه ۹۹ سوره یونس گفت: پیامبر خدا (ص) که کاملترین پیامبر در نبوت و هدایت است مورد خطاب مستقیم خداست که شما می خواهی با تحمیل و اجبار مردم را مومن کنی؟! أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِين. مورد دوم که صریحا خدا هرگونه اجبار و تحمیل را نفی کرده در رابطه با جنگ است، در مواجهه با حمله دشمن بحکم فطرت؛ انسان باید دفاع کند و مقابل دشمن بایستد، اما پیامبر خدا هم طبق دستور الهی در آیه ۸۴ سوره نساء اجبار و اکراه در شرکت در دفاع و جنگ را ندارد؛ «فَقَاتِلْ فِی سَبیلِ اللّهِ لاَ تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ». سخن در این است شمای پیامبر به شخصه موظفی در برابر دشمن بایستی و این تکلیف فقط بر شماست و در مورد دیگران تکلیف داری که حقایق را به مردم بگویی تا آنجا مطلع باشند و بدون انگیزه نباشند.

استاد حوزه علمیه افزود: علامه طباطبایی در جلد دوم تفسیر المیزان تصریح می کند؛ لیس شأن الرسول اجبار الناس و الجائهم علی الایمان و الطاعه. مفاد فرمایش ایشان است که اصلا پیامبر مسئولیتش در رابطه دینداری منحصر به ابلاغ است و ذره ای اجبار و ایجاد تنگنا برای مردم نارواست. شاگرد او؛ شهید آیت الله بهشتی هم می گوید: «اگر شما دین را بخواهید بر کسی تحمیل کنید او بر علیه دین شما طغیان خواهد کرد!»

وی در رابطه با روش امام حسین(ع) در دینداری جامعه تصریح کرد؛ امام حسین مصباح هدایت است و هدایت از هرگونه تحمیل و اجبار مبرا است. امام حسین (ع)‌ در جنگ نابرابر در کربلا قرار گرفته اما خبری از فشار به مردم برای حضور در جنگ و یا دفاع از اباعبدالله دیده نمی شود بلکه بالعکس امام حسین (ع) همه اصحاب و همه خانواده خود را برای انتخاب آزاد گذاشت. در نامه به مردم کوفه می نویسد؛ من پسر عمویم مسلم را با نامه های شما خدمت شما فرستادم و از شما دعوت می کنم. همین رویه در هفت روز که در کربلاست و در روز عاشورا دارد و یک نفر را برای حضور در کربلا مورد اجبار و اکراه قرار نداد و خصوصا در شب عاشورا با صراحت فرمود: «از این تاریکی شب استفاده کنید و بروید و من می ترسم چون می دانید با چه امور سختی مواجهید ولی خجالت می کشید به اختیار خود عمل کنید! هرکدام شما که نمی خواهید باشید حتما بروید؛ تفرقوا اخشی ان تکونو ما تعلمون و تستحیون و الخدع عندنا اهل البیت محرم فمن کره منکم ذلک فلینصرف.»

آقای سروش در پایان گفت : اگر در زندگی با سخن نرم و منطقی توانستیم هدایت کنیم بوی امام حسین را گرفتیم و این وظیفه ما در خانواده هایمان است همانطوریکه وظیفه مسئولین جامعه است چرا که در جامعه هم هیچ حرکت دینی با تحمیل و اجبار انجام شدنی نیست بلکه می تواند اثر معکوس هم داشته باشد.

هادی سروش: اهل مدارا بودن نشان از پذیرش بوی عطر امام حسین(ع) است/ سکانداران جامعه موظف به مداراهستتد

استاد هادی سروش: اهل مدارا بودن نشان از پذیرش بوی عطر امام حسین(ع) است/ سکانداران جامعه موظف به مدارا با مردم و خصوصاً با جوانان هستند

شفقنا- استاد هادی سروش با بیان اینکه یکی از اخلاقیات مهم امام حسین(ع) مقام «مدارای» ایشان است، گفت: سکانداران جامعه موظف به مدارایِ با مردم هستند خصوصا در مواجهه با جوانان، چرا که اثر تخریبی عدم مدارا بر جوانان بیشتر و جدی تر است.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در پنجمین روز از محرم در جمع عزاداران هیئت عشاق آل عبا (ع) در رابطه با “بهرمندی از بوی عطر امام حسین (ع) در زندگی” اظهار داشت: هر انسانی که در این دنیا زندگی می‌کند با یک الگویی زندگی خود را ترسیم کرده ،‌ برخی بر اساس زندگی پدر یا مادر و بدخی بر اساس زندگی سنت گرا و یا مدرن ، سوال اینجاست که آیا می شود در زندگی عطر امام حسین را ایجاد کنیم ؟ پاسخ به این سوال بصورت کلی مثبت است . حتی معتقدم کسانیکه الگوی زندگی خود از فرنگ و یا زندگی مدرنیته گرفته باشند هم میتوانند عطر امام حسین (ع) را در زندگی خود داشته باشند.

استاد سروش افزود: اینکه می گوییم هرکسی و در هر جایی و با هر تفکری می تواند عطر حسینی در زندگی داشته باشد به این جهت است که هر مقدار که کسی گوشه ای از رفتار اخلاق و فرهنگ امام حسین(ع) را در زندگی پیاده کند زندگیش معطر به عطرحسین(ع) خواهد شد. همانطوری که یک خانه ای با پرچم و سیاه پوش کردن و اقامه روضه و عزای سیدالشهداء عطر حسین را می گیرد، خانه ای اخلاق حسینی در آن دیده شود هم عطر حسینی دارد.

سروش گفت: یکی از اخلاقیات مهم امام حسین(ع) که بسیار حیرت آور است مقام مدارای اوست. امام حسین(ع) نه فقط با خانواده اهل مداراست بلکه با اصحاب هم مدارا می کند و حتی خصوصاً با دشمنان خود هم مدارا می کند.
آدم اهل مدارا یعنی آدمی که در مواجه با مسائلی تلخ زندگی، زود از کوره در نمی رود و زود تصمیم نمی گیرد و زود اقدام نکند.

وی با استشهاد به دو روایت از اصول کافی گفت: کلینی از حضرت باقر (ع) نقل می کند که فرمود: جبرئیل بر پیامبر نازل شد و محضر پیامبر تقدیم داشت؛ خدا به شما سلام میرساند و میفرماید: با همه خلق مدارا کن، جاء جبرئیل الی النبی (ص)،فقال یامحمد! ربک یقریک السلام و یقول لک ؛ دار خلقی. تعبیر “خلقی” با توسعه ای که معنا و مفهوم آن است شامل مجموعه خلقت است . این دستور از مقام قدسِ الهی است که باید با همگان بر مَدارِ مدارا رفتار کرد.

وی گفت: پیامبر (ص) با خانواده خود هم مدارا می کرد، شما خانواده پیامبر (ص) در خدیجه و حضرت فاطمه خلاصه نکنید ، یکی از خانواده های پیامبر خدا (ع) عایشه بوده و یکی از آنان حفصه بوده که برای با مراجعه به آیات سوره تحریم می توان برخورد برخی از آنان و مراتب مدارای پیامبر را دید. همین قدر بدانید که طبق نقل برخی مسانید اهل سنت پیامبر (ص) به برخی از آن می فرموده؛ “لاتوذینی” پس معلوم میشود اذیت و آزاری در کار بوده که می فرمود: اینقدر مرا اذیت نکنید! در نتیجه پیامبر از خانه تا مسجد و از مسجد تا اجتماعات و تا جنگها بر سیره اش برمَدارمدارا بوده است.

هادی سروش گفت: در روایت دیگری که کلینی نقل می کند خطر بی مدارا بودن ترسیم شده و آن این است که پیامبر خدا (ص) فرمود: کسانی که در زندگی اهل مدارا نیستند اینان آسیب به دین می زنند و تعبیر حضرت این است که “مدارا نداشتن باعث تراشیدنِ دین است؛ ان فی التباغض حالقه لا اعنی حالقه الشعر لکن حالقه الدین! یعنی؛ تیغ موی سر را از بیخ کوتاه میکند که از آن تعبیر به تراشیدن میشود ، بی مدارا بودن اینچنین به سر دین در می آورد! ما می بینیم کسانی که قدرت دارند و ذره ای مدارا ندارند و با جامعه و مردم مواجه میشوند چگونه علاقه و تعبد به دین را از دلها بیرون میکشند و به تعبیر رسول الله؛ دین آنان را از بیخ و بُن میتراشند و به تعبیری؛ از ریشه در می آورند.

استاد حوزه گفت: مدارا در شخصیت امام حسین(ع) که تربیت شده رسول الله است، واقعا مثال زدنی است. ببینید فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی مورد دعوت امام حسین(ع) قرار گرفت و او قبول کرد ولی از همان اول یک شرط داشت و آن این بود که من می آیم ولی در ادامه کار، شما را در روند موفقیت دیدم تا آخر خدمتتان هستم، اما اگر شرایط جوری شد صحنه به نفع شما نبود من از خدمت شما مرخص می شوم.

وی اضافه کرد: اولین مدارای امام حسین این که او را پذیرفت و در مرحله بعد وقتی شرائط بر امام سخت شد و تنها شد به درخواست ضحاک بن عبدالله برای جداشدن با کمال ادب پاسخ مثبت داد و حتی فرمود: شما در میان محاصره ای که شده ایم میتوانی سالم خارج شوی؟ او گفت: بله. امام اینجا بود بدون هیچ گونه درخواستی با او مدارا کرد چون امام حسین (ع) نهایت مقام مدارا را دارد در چنین تنگناهایی براحتی عبور می کند در حالیکه اگر دیگری بود آنطرف را شاید راهی می کرد اما با درخواست و یا با طعنه و یا زخم زبانی و یا تندی و..!

وی گفت: ما موظف به مدارا با جوانان مان هستیم و ما حتی موظفیم با خودمان هم مدارا کنیم و چیزی را که ضرورت ندارد به عنوان یک امرِ ضروری به خود تحمیل نکنیم. امام خمینی(ره) در کتاب “شرح حدیث جنودعقل و جهل” در بحث مدارا مطالبی خواندنی دارد که در قسمتی از آن چنین آمده؛ مدارا در انجام امور دنیوی و امور دینی وارشاد خلق و ریاضت نفس دخالت کامل دارد. رفق دوستی دل را رام می کند و فتح قلوب می کند و از هر چیز موثرتر است. دستور خدا به موسی این است اذهبا الی فرعون انه طغی فقولا له قولا لینا (طه ٤٣) این دستور کلی است برای هر هدایتی و راه حقی. در باب امر به معروف یکی از جهات مدارا است. اگرنهی ازمنکر با شدت باشد انسانی که مرتکب معصیت شده، از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یا به مرتبه کفر منتهی میشود. حتی در باب سلوک راه حق هم انسان باید با خود مدارا کند، خیلی اتفاق افتاده که جوانهای نورس بعد چندی اشتغال شدید و مواظبت کامل در مستحبات داشته اند به کلی منحرف شدند.

سروش در پایان خاطرنشان کرد: اگر ما عزاداران امام حسین (ع) در خانواده و جامعه و محیط کسب کار می توانستیم هر سال محرم درسی بر درسهای گذشته افزون کنیم قطعا سطح معرفت و اخلاق مان بسیار وسیع تر بود و دیگر غصه دار بی مداراتی افراد و خصوصا آنانکه بهره ای از قدرت دارند را نداشتیم. سکانداران جامعه موظف به مدارایِ با مردم هستند خصوصا در مواجهه با جوانان، چرا که اثر تخریبی عدم مدارا بر جوانان بیشتر و جدی تر است.

آنچه بر سخنران های محرم ضروری است  یادداشتی از: هادی سروش

آنچه بر سخنران های محرم ضروری است

یادداشتی از: هادی سروش

آنچه بر سخنران های محرم ضروری است

پایگاه خبری جماران، ایام محرم موقعیتی است که ارادتمندان حضرت اباعبدالله(ع)، در محافل عزادارای اجتماع می کنند و متواضعانه گوش به سخنان سخنرانان مذهبی می دهند. دراین موقعیت؛ وظیفه سخنوران محافل مذهبی درنهایت اهمیت قراردارد.

بصورت فشرده سه خصوصیت ضروری رامتذکر می شویم:

ادب گفتاری

ادب گفتاری یک سخنران، در آیات قرآن در این چهاروصف آمده:

الف)بهترین ها گفته شود؛ «یقولوا الّتی هی احسن»(اسرا۵۳)

ب)سنجیده و نیکو باشد؛ «قول معروف.» (محمد۲۱)

ج)باملایمت همراه باشد؛ «فقولا له قولا لینّا»(طه۴۴)

د)رسا وشفاف باشد؛«قولا بلیغا.»(نساء ۶۶)

حضرت باقر(ع) ادب گفتاری را عنصری اصلی و کلیدی یک «فقیه وعالم» معرفی فرمود: «انا لانعدالرجل فقیهاًعالماًحتی یعرف لحن القول» (الحیاة۲/۲۴۱)

و علامه طباطبائی بر این باور است: «اول واجب بر مبلّغان؛ ادب است». (المیزان ۱۴/۱۵۵)

سوء ادب و زبان خشن و آزار دهنده، که گاه زبان به «بی ادبی و فحاشی» باز می شود و گاه به «نفرین و لعن» و گاه دیگر به «تکفیر و تفسیق» در تعبیر حضرت امام (ره)به «لسان لجن» آمده.

فریاد استاد مطهری ازدست آن دسته ازمبلغان و سخنرانانی بلند است که از قدرت دین سوء استفاده می کنند و زبان به: «هو و تکفیر بر علیه دیگران باز می کنند و بزرگترین ضرب بر پیکر دین و مذهب به سود مادیگری وارد می کنند».(یادداشتها ۲/۳۲۸)

اینان همان متهتک هائی هستند که رسول معظم اسلام(ص) فرموند: کمر مرا شکسته ­اند. (امالی صدوق/۱۶۸) و اینان بجای«ادع الی سبیل ربک» که عقل و موعظه و زیبا گفتاری است «ادع الی السیف» هستند! زبانشان شمشیر برّانی است که بر شاهرگ ایمان و معرفت مردمان مؤمن می نهند و خلاصه اینان می‌خواهند به گمان توهمی خویش «برای خاطر دین، بی دینی کنند» (ر.ک :مجموعه آثار،ج۱۶ص۱۱۱ و ۱۸۰)

سخن گوی دین و نه بلندگوی اشخاص و احزاب

مبلّغان واقعی فقط و فقط به «مسئولیت الهی» خویش می اندیشند و به احدی توجه نداشته؛ «الذین یبلغون رسالات الله یخشونه و لا یخشون احداً الا الله»(احزاب / ۳۹).

پس هیچ گاه «زید و عمرها» نمی توانند مبداء اراده و نقش آفرینی­شان باشند. این مُبلّغان واقعی دین هادی اجتماع و پیشرو در اهداف بلندالهی هستند و همه همّ و غم­شان شناخت و ادای مسئولیت خویشتن در راستای تبیین معارف و بیان مسئولیت ها و نیازهاست و بس.

آنانیکه از اهداف دنیوی مانند «ساخت و پاخت ها» و یا تبلیغ «زید و عمروها» فارغ گشته ­اند می توانند با شامه قوی خود حوادث آینده را پیش بینی و حوادث جاری را به خوبی رصد کنند و با یک رواشناسی و جامعه شناسی دقیق، بهترین ها را در جهت تقویت ایمان و معرف به جامعه عرضه کنند.

درست برعکس، کسانیکه «سخنگوی دین» بودن را به «بلندگوی زید و عمر» تبدیل نموده و از بدبختی های مسلمین در غلفت بسر می برند.

این قماش، برای ادامه خواب زدگی خود و تخدیر و اماته دیگران متوسل به تقویت جهات عوامّی مردم بوسیله نقل قصه های غیرواقعی یانقل خواب های عجیب و غریب همراه با گریه های دروغین می شوند!!

«دلّال شخصیت ها» و یا «سینه چاکان احزاب و باندهای سیاسی»، درتعبیر استاد مطهری اینگونه ترسیم شده: "کسانیکه برای شخصیت های روحانی و یاسیاسی و یا بازاری و حتی برای یک صاحب رساله … منبر را مرکز دلّالی شخصیت ها و اغراض خصوصی قرار می دهند و بسیار خیانتکارند" (یادداشتها ۳/۳۴۹)

تحویل سخنرانی با محتوای محققانه و نه عوامانه

دراین راستا؛ همین یک آیه قرآن کافی است؛《قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً》(احزاب/۷۰) قول سدید؛ گفتار محکمی است که دارای پشتوانه علمی باشد و از هرگونه گویش خرافه‌ای و یا سست و یا منافقانه خالی باشد.

در اینصورت، هدف از سخنرانی ها که ارتقاء معرفت دینی جامعه است شکل خواهد گرفت.

ارتقاء معرفت دینی با دو چیز حاصل می شود:

اول؛ سخنان محکم و متقن و عقلانی منطبق بر قرآن و روایاتی مانند نهج البلاغه شدنی است.

این مهم، نشده و نمی شود مگر اینکه سخنوران مذهبی خود دارای معلومات قوی دینی باشند. معلومات دینی حداقلی دارد و حداکثر، حداقل آن را آیت الله جوادی آملی در این می داندکه خطیب، باید یک دور تفسیر مختصر و ترجمه نهج البلاغه را در ذهن خود داشته باشد.

و دوم؛ آگاهی از نیازها و مصالح دین و دنیای مردم

امام رضا(ع)فرمود: "خطیب باید مردم را از مصالح دین و دنیایشان آگاه گرداند."

و این مهم؛ ازیک ذهن آگاه به جامعه و نیازها و چالش های آن، ساخته است. و این، غیر از این است که سخنران چیزی بگوید که مردم خوششان بیاید و «به به» بگویند.

بلکه گاهی لازم است آنچه مردم خوشایندشان نیست گفته شود، همانطوریکه ممکن است سخنی باید گفته شود که نقد مسئولین و مورد تایید حاکمیت جامعه هم نباشد.

متاسفانه معترفیم گرفتار هر سه آفت در سخنرانی‌های معاصر هستیم!! امیدواریم فرجی برسد؛ "لعل الله یحدث بعد ذلک

شاخصه های اندیشه شهید مطهری در بحث عاشورا/ نوشتار استاد هادی سروش

شاخصه های اندیشه شهید مطهری در بحث عاشورا/ نوشتار استاد هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری به مناسبت ماه محرم آورده است: «در این سالها در زمینه عاشورا نویسندگان و گویندگانی ظهور کرده اند که رهیاف تلاش آنان پر ارج است.

️در این میان؛ برخی خواسته اند اندیشه و تفکر شهید آیت الله مطهری را مورد توجه قرار دهند و نقدی داشته باشند! اما توجه نداشتند که اولا بدون در دست داشتنِ منظومه فکری استاد مطهری، و ثانیا با تقطیع عبارات آن استاد بی بدیل، نمیتوان تفکر و اندیشه او را معرفی نمود.

️در اینجا به فراخور مجال برخی از شاخصه های اندیشه عاشورایی شهید مطهری که در طول سالیانی که با آثار ایشان محشور بوده ام، تقدیم می شود.

یکم؛ نهضت امام حسین (ع) یک نهضت متشابه و ذووجوه و عمیق است. محتوای آن؛ تبلیغ، امر بمعروف، جهاد و اتمام حجت است و هیچ کدام اینها نباید تنها مورد قضاوت قرار گیرد.

دوم‌؛ نوشتن اسلام با خون، نباید فراموش و یا انکار شود! دندانهای شکسته و محاسن خونین و رگ های بریده و … هر کدام خطوط دفتر اسلام است که بوسیله امام حسین (ع) نوشته شد.

سوم؛ روح امام حسین (ع) روح خاص است که به پستی تن نمی دهد. آن روح بزرگ نه ذلیل دستگاه حاکمه اُموی می شود و نه بازیِ ارادت های پوشالی کوفیان را می خورد. او طبق عظمت روحی خود تصمیم می گیرد و اقدام می کند.

چهارم؛ منطق امام حسین (ع) منطق شهید و فداکاری است و این منطق را هیچ سیاستمداری نمی تواند بپذیرد و تصویب کند.

پنجم؛ هیچ کس منکر نیست که امام حسین (ع) مایل به تشکیل حکومت نبوده و یا در این راه فعال نبوده. مهم این است که برای این امر وقتی امید و احتمال بسیار کم است، چرا جانش را در معرض خطر قرار داده؟ و ثانیا اگر تشکیل حکومت صددرصد منتفی بود، آیا امام حسین (ع) اقدام نمی کرد؟‌ و ثالثا چرا امام (ع) بعد از بی وفایی کوفیان برنگشت و اتفاقا پر هیجان ترین خطبه ها را بعد از عقب نشینی مردم کوفه ایراد نمود! با این سوالات است که می توان حرکت امام (ع) را محدود به دعوت کوفیان نکرد.

ششم؛ امام حسین (ع) طبق یک برآورد درست به سمت کوفه رفت چون کوفه مرکز ارتش اسلام بود و اگر نمی رفت تمام مورخین دنیا او را مورد سوال قرار می دادند، بله؛ امام می داند این مردم قابل اعتماد نیستند ولی نمی تواند پاسخ ندهد و اگر پاسخ نمی داد امروز ما چه می گفتیم؟ خلاصه عامل حرکت امام حسین (ع) اگر هم نامه کوفیان بوده با شهادت مسلم بن عقیل تمام شد.

هفتم؛ عوامل حرکت امام حسین (ع) در سه مورد باید مورد نظر باشد؛ عامل اول، نمی خواهد با یزبد بیعت کند، پس امام؛ مدافع است. عامل دوم، دعوت کوفیان است، پس امام؛ متعاون است. و عامل سوم‌، امر بمعروف و نهی از منکر است و چون امر بعروف و نهی از منکر او در رابطه با اساس حاکمیت ظلم است با حقیقتِ “جهاد” معنا می شود، پس امام؛ مهاجم و انقلابی و مجاهد است.

هشتم؛ امام حسین (ع) تلاشش در جلوگیری از جنگ است و البته جلوگیری از جنگ غیر از صلح است، و صلح غیر از تسلیم است.

نُهم؛ امام حسین (ع) در مدینه سخن از عدم بیعت با یزید دارد و در این موضوع صراحت دارد و می گوید: “مثلی لایباع مثله” و در وقت بیرون آمدنِ از مکه با ایراد خطبه “خط الموت علی بنی آدم” نشان از مرگ و شهادت در این را می دهد.

دهم؛ حضرت اباعبدالله الحسین (ع) قیام خود را مشروط به چیزی نکرد.

️نکته پایانی؛ کار درست شهید استاد مطهری در اندیشیدن در راستای عاشورا این است که عاشورا را نه با عینک روشنفکری و یا سنت گرایی دید، بلکه عاشورا بر اساس گفتارهای امام حسین (ع) و نیز نقل تاریخ، اما در پرتو منطق وحی دید و از آن به “حماسه حسینی” تعبیر نمود.»

انجمن حجتیه دیروز و انجمن حجتیه امروز  ✍️ هادی سروش

🔰 انجمن حجتیه دیروز و انجمن حجتیه امروز

✍️ هادی سروش

♨️انجمن حجتیه دیروز و انجمن حجتیه امروز در ظاهر باهم متفاوت است اما در اصول فکری با هم مشترک هستند و باید آن اصول فکری را رصد کرد و شناخت.

🔺️شاید به تعبیری بتوان گفت: انجمن حجتیه به روز شده و شاید برخی از اعضای قدیمی آن به روز نشده باشند و به تشکیل جلسات خانگی در شمیرانات تهران اکتفاء کنند و از آن باورها و سیاست های نیاکان خود دست کشیده باشند، مانند ؛ مبارزه با بهائیت ، یا جدایی دین از سیاست ، یا حرام دانستن مبارزه با شاه و یا خاموش بودن در برابر ظلم و فحشا در جامعه تا باعث ظهور حضرت (عج) شود.

⚠️انجمن حجتیه ، نه به عنوان یک تشکّل ، بلکه به عنوان یک "تفکر انحرافی" زنده است و در بخشی از ارکان قدرت رسوخ کرده است!

🔻به این کدها توجه فرمایید تا آگاهی کاملی بدست آورید .

۱ - تمسخر "عقلانیتِ اجتماعی و سیاسی" و جایگزین کردن چیزهایی مثل "انقلابی بودن" و مانند !

۲ - بی اعتنایی و بالاتر؛ حذف "مرجعیت شیعه" از نگاه جامعه دینی و متدینین ! در حالیکه "مرجعیت" در طول هزار سال سکاندار فقهی و زعامت حوزه های علمیه و تبیین حلال و حرام خدا بوده !

۳ - روحیه تشیع انسدادی داشتن که نتیجه آن حملات به اهل سنت و مقدسات آنان است!

۴ - مخالفت با شاخه مختلف علوم انسانی و تحقیقات امروز در مقوله هایی چون؛ سیاست ، حقوق و جامعه شناسی و .. با شعار دهان پُرکن "علوم باید اسلامی شود" و یا "ما تمدن جهانی داریم" برای حذف همه دریافت های دنیای امروز !

۵ - مخالفت با علوم عقلی مانند ؛ فلسفه و عرفان با انگیزه واحد ولی از طریق راهکارهای مختلف !

۶ - قدسی کردن قدرتها و یا توجیه خطاها و حق کشی ها با تغییر در واژهای روشنی چون ؛ عدالت ، عصمت و اخلاق که جملگی به داعیه حمایت و دست یافتن به قدرت است !

۷ - نگاه بسته به روابط بین الملل و کافر و غیر انسان دانستن همه جوامع!

البته این کدها میتواند بیشتر هم بشود .

تا بعد ..

https://t.me/soroushmarefat

آنچه بر سخنرانانِ محرم ضروری است  ✍️هادی سروش

🏴 آنچه بر سخنرانانِ محرم ضروری است

✍️هادی سروش



☑️ایام محرم موقعیتی است که ارادتمندان حضرت اباعبدالله(ع)، در محافل عزادارای اجتماع میکنند ومتواضعانه گوش به سخنان سخنرانان مذهبی میدهند. دراین موقعیت؛ وظیفه سخنوران محافل مذهبی درنهایت اهمیت قراردارد.

🔻بصورت فشرده سه خصوصیت ضروری رامتذکر میشویم:

☑️ ۱) ادب گفتاری

🔻ادب گفتاری یک سخنران،در آیات قرآن در این چهاروصف آمده:
الف)بهترین ها گفته شود؛ «یقولوا الّتی هی احسن»(اسرا۵۳)
ب)سنجیده و نیکو باشد؛ «قول معروف.» (محمد۲۱)
ج)باملایمت همراه باشد؛ «فقولا له قولا لینّا»(طه۴۴)
د)رسا وشفاف باشد؛«قولا بلیغا.»(نساء ۶۶)

🔸️حضرت باقر(ع)ادب گفتاری راعنصری اصلی و کلیدی یک «فقیه وعالم» معرفی فرمود: «انا لانعدالرجل فقیهاًعالماًحتی یعرف لحن القول» (الحیاة۲/۲۴۱)

♨️علامه طباطبائی بر این باور است: «اول واجب بر مبلّغان؛ادب است». (المیزان ۱۴/۱۵۵)

♨️سوءادب وزبان خشن وآزاردهنده، که گاه زبان به «بی ادبی و فحاشی» باز میشود و گاه به «نفرین و لعن» و گاه دیگر به «تکفیر و تفسیق» در تعبیر حضرت امام (ره)به«لسان لجن»آمده.

♨️فریاد استاد مطهری ازدست آن دسته ازمبلغان و سخنرانانی بلند است که از قدرت دین سوء استفاده میکنند و زبان به: «هو وتکفیر برعلیه دیگران باز میکنندو بزرگترین ضرب بر پیکر دین و مذهب به سود مادیگری وارد میکنند».(یادداشتها ۲/۳۲۸)

🔸️اینان همان متهتک هائی هستند که رسول معظم اسلام (ص) فرمود: کمر مرا شکسته ­اند. (امالی صدوق/۱۶۸) و اینان بجای«ادع الی سبیل ربک» که عقل و موعظه و زیبا گفتاری است «ادع الی السیف» هستند!زبانشان شمشیر برّانی است که بر شاهرگ ایمان و معرفت مردمان مؤمن می نهند و خلاصه اینان می‌خواهند به گمان توهمی خویش «برای خاطر دین، بی دینی کنند» (ر.ک :مجموعه آثار،ج۱۶ص۱۱۱ و ۱۸۰)


☑️ ۲) سخن گوی دین ونه بلندگوی اشخاص واحزاب

🔸️مبلّغان واقعی فقط و فقط به «مسئولیت الهی» خویش می اندیشند و به احدی توجه نداشته؛ «الذین یبلغون رسالات الله یخشونه و لا یخشون احداً الا الله»(احزاب / ۳۹)

♨️ «زید و عمرها» هیچگاه نمی توانند مبداء اراده و نقش آفرینی­شان باشند.این مُبلّغان واقعی دین هادی اجتماع و پیشرو در اهداف بلندالهی هستند و همه همّ و غم­شان شناخت و ادای مسئولیت خویشتن در راستای تبیین معارف و بیان مسئولیت ها و نیازهاست و بس. آنانیکه از اهداف دنیوی مانند «ساخت و پاخت ها» و یاتبلیغ «زید و عمروها» فارغ گشته­اند می توانند با شامه قوی خود حوادث آینده را پیش بینی و حوادث جاری را بخوبی رصد کنند و با یک رواشناسی و جامعه شناسی دقیق، بهترین ها را در جهت تقویت ایمان و معرف به جامعه عرضه کنند.
درست برعکس،کسانیکه «سخنگوی دین» بودن رابه «بلندگوی زید و عمر» تبدیل نموده و از بدبختی های مسلمین در غلفت بسر می برند.
این قماش، برای ادامه خواب زدگی خود و تخدیر و اماته دیگران متوسل به تقویت جهات عوامّی مردم بوسیله نقل قصه های غیرواقعی یانقل خوابهای عجیب وغریب همراه باگریه های دروغین میشوند!!

♨️«دلّال شخصیت ها» ویا «سینه چاکان احزاب وباندهای سیاسی»، درتعبیراستاد مطهری اینگونه ترسیم شده: "کسانیکه برای شخصیت های روحانی و یاسیاسی و یا بازاری و حتی برای یک صاحب رساله … منبر را مرکز دلّالی شخصیت ها و اغراض خصوصی قرار میدهند و بسیار خیانتکارند" (یادداشتها ۳/۳۴۹)


☑️ ۳ ) سخنرانی بامحتوای محققانه ونه عوامانه

🔸️دراین راستا؛ همین یک آیه قرآن کافی است؛ "قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً" (احزاب/۷۰) "قول سدید" ؛ گفتار محکمی است که دارای پشتوانه علمی باشد و از هرگونه گویش خرافه‌ای و یا سست و یا منافقانه خالی باشد. دراینصورت، هدف از سخنرانی ها که ارتقاء معرفت دینی جامعه است شکل خواهد گرفت.

🔻ارتقاء معرفت دینی با دو چیز حاصل میشود:
اول؛ سخنان محکم و متقن و عقلانی منطبق بر قرآن و روایاتی مانند نهج البلاغه شدنی است.
این مهم، نشده و نمیشود مگر اینکه سخنوران مذهبی خود دارای معلومات قوی دینی باشند. معلومات دینی حداقلی دارد و حداکثر، حداقل آن را آیت الله جوادی آملی در این میداندکه خطیب، باید یک دور تفسیر مختصر و ترجمه نهج البلاغه را در ذهن خود داشته باشد.
و دوم؛ آگاهی از نیازها و مصالح دین و دنیای مردم

🔸️امام رضا(ع)فرمود: "خطیب باید مردم را از مصالح دین و دنیایشان آگاه گرداند."
واین مهم؛ ازیک ذهن آگاه به جامعه و نیازها و چالشهای آن، ساخته است. و این، غیر از این است که سخنران چیزی بگوید که مردم خوششان بیاید و «به به» بگویند.
بلکه گاهی لازم است آنچه مردم خوشایندشان نیست گفته شود، همانطوریکه ممکن است سخنی باید گفته شود که نقدمسئولین و مورد تایید حاکمیت جامعه هم نباشد.

♨️متاسفانه معترفیم گرفتارهرسه آفت در سخنرانی‌های معاصر هستیم! امیدواریم فرجی برسد؛
"لعل الله یحدث بعدذلک امرا"

🆔https://t.me/soroushmarefat

آقایان اصولگرا ؛ بالاخره خواهید پذیرفت که کار دست خودتان دادید!  ✍️هادی سروش

مقاله ای که حدود پنج ماه پیش تقدیم کردم یکبار دیگر ملاحظه کنید .👇👇



🔴 آقایان اصولگرا ؛ بالاخره خواهید پذیرفت که کار دست خودتان دادید!

✍️هادی سروش



♨️تندروهایی که اصولگرایان سنتی را پل قرار داده بودند از روی آنان گذشتند و به منزل مقصود رسیدند!

♨️روزی اصولگرایان که به جریان راست شناخته می شدند و حول دو محور جامعه مدرسین ، جامعه روحانیت در انتخابات ها با یک وحدت رای وارد میشدند و توفیقاتِ نسبی داشتند . آنان در دهه شصت با حزب جمهوری رقابت میکردند و تا حدودی کرسی های پارلمان را میگرفتند.

♨️در دهه هفتاد و هشتاد ، با انحلال حزب جمهوری، قصه متفاوت شد و جریانی که به "چپ خط امامی" معروف بود با تابلوی "اصلاح طلبان" وارد شد و ریاست جمهوری و مجلس ششم را کامل تصاحب کرد.
در این موقعیت، اصولگرایان با استفاده از یک تاکتیکِ اشتباه ، دچار یک فرآیند پر مخاطره و پر تخاصمی شدند! در واقع نهالی غرس کردند که امروز آن درخت به میوه تلخی نشسته که چاره جزء تناول ندارند و آن وجود "تندروها" در درون جریان سنتیِ اصولگرایان است !

♨️آقایان اصولگرا ؛ روزی که تندروهای شما، با هم ، هم قسم شدند که کار را از دست منتخب ملت در "دوم خرداد" با هر نُه روز یک بحران در آورند! و قوانین "مجلس ششم" را با سد شورای نگهبان وتو کنند! و نیز در دهه نود ، موفقیت های بین المللی را تباه کرده تا هیچ تحریم زدایی و تحریم شکنی از سوی دولت مستقر شکل نگیرد!

♨️ای کاش فکر امروز را میکردید که همان تندروها کار را از دست شما خارج میکنند و چهره های شاخص شما در انتخابات ۱۴۰۲ مجلس شورا و خبرگان یا رای نمی آورند و یا به قیمت "آبرو" رای می آوردند!
شما ، آقایان اصولگرا ؛ بزودی با همه اعضای وجودتان حس خواهید کرد که به چه بلیه ای مبتلا شده اید!

‼️ روزی از مرحوم آیت الله مصباح ، شهربه شهر با پول بیت المال در طرح های متعدد بهره میگرفتید و تندروی را تئوریزه و تبلیغ میکردید، آیا تصور میکردید روزی تربیت شدگانِ سیاسی اش در رسانه ها با ادبیات تند ، مغرورانه و بی ادبانه پذیرایی کنند و یک جوان مغرور که با رای ۵درصدی وارد مجلس شده، به شما بگوید؛ "حیاء داشته باشید" و یا دیگری بگوید ؛ "کیف کِش" که اشاره به کیف داری شما برای رییس دفتر فرح باشد ؟!
👈بنظرم توصیه جدید رهبری به اینکه در مجلس دعوا راه نیندازید ، بر اساس یک پیش بینی درست است و لاجرم شما در برابر "دعوا" های شدید در آینده هستید!
شاید بگویید ؛ "اگر بخواهیم جمع شان میکنیم!" اگر جمع کردن میسر بود در انتخابات جمع میفرمودید ولی نتوانستید!

✅️یادش بخیر پیرخرد امام راحل گوشزد مینمود؛ "تندروی عاقبت خوبی ندارد" بله این جمله معنای روشنی دارد که تندروها در نهایت باعث سقوط خود میشوند و از همه باورها و داشته های سیاسی خود دست میشورند، اما بنظر میرسد معنای دیگری هم دارد که تندرویِ تندروها باعث میشود میانه روهای از جریان مربوطه به فرط نابودی سیاسی روند.
آیا اصولگرایان میانه رو در ضمیر خود چنین اتفاقی را نمی یابند؟!

🔹️آقایان اصولگرا ؛ آن تندروها امروز میگویند؛ بجای آقای مصباح ، محور ما سه مجتهداست! ، بروید بررسی کنید که کیست و چیست؟!

🔻دو بیان زیبا از اهلبیت (ع) که ما را به نتایج وخیم تندروی به صراحت و به کنایه اشاره نموده اند، چنین است ؛
✅️در بیان امیرالمومنین در نهج البلاغه ؛ "تندروی ، دیوانگی و بی خردی است. و اگر شخص تندرو پشیمان نشود علامت استقرار او در دیوانگی است." (حکمت / ۲۵۵)

✅️امام صادق (ع) خطاب به مبتلایان به این بیماری تندروی و شتاب زدگی و خشونت می فرماید: "چنانچه خواهان بی شخصیتی و توهین هستی تند باش." (بحار ۸۷، ص ۲۶۹)

🔸️در پایان نقل خاطره ای از شهید استاد مطهری بگویم ، آن مطهری که افرادی باعث فراموشی او در میان نسل جوان امروز شدند و در سیاست گذاری های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بویی از افکار او دیده نمیشود!
بر اساس خاطرات مربوط به شورای انقلاب که منتشر شده ؛ ایشان معتقد بود محاکمه در دادگاه انقلاب نیز بایستی با حضور هیئت‌منصفه برگزار شود. شهید مطهری می‌گوید: «به جنتی گفتم مسلح‌های بالای سری شما، شما را مجبور کرده است حکم صادر کنید»

🔸️آقایان اصولگرا ؛ تا بیماریِ تندروی موجب مرگ نشده ، به نقص عضو راضی شوید با جدایی از این کاسبان رای و قدرت ، به اکثریت ملت بازگشته و با احترام به مردم و ارج گذاردن به تفکر و رای ، آزادی ، استقلال ، رفاه و معیارهای غیر توهمی بنام دین از نعمت "حیات سیاسی" بهرمند شوید.

والسلام علی من اتبع الهدی

🆔️https://t.me/soroushmarefat

دفاع از آیت الله مصطفی محقق داماد /  هادی سروش

انتخابات میگذرد! ولی چگونه رای گرفتن ها بر جبین جناح های سیاسی خواهد ماند.


"هو المنتقم"

جناب استاد آیت الله آقای حاج سید مصطفی محقق داماد که به تعبیر حضرت شیخناالاستاد آیت الله جوادی آملی ؛ "جامع حوزه و دانشگاه است" ، شخصیتی فرهیخته و صاحب نظر در شاخه های مختلف علوم حوزوی و فخر زمانه بوده و چون یادگار دو بیت مرجعیت ؛ "آیت الله العظمی حائری یزدی و آیت الله العظمی محقق داماد" است احترام به ایشان ؛ احترام به آن دو بیت منیع و استوار است.

ایشان با ادبیاتِ متین در راستای انتخابات اظهار نظر نموده اند که حتما بمقتضای ادای تکلیف بوده، اما برخی چهره های بی ادبِ رسانه ای ، حریم شکنی نموده اند تا دِین خود را به کاندیدای "پایداری" اداء کنند!

انتخابات میگذرد! ولی چگونه رای گرفتن ها بر جبین جناح های سیاسی خواهد ماند.

این بیان پیامبرخدا(ص) اعلام انتقام خدا از اهانت کنندگان است که فرمود: " اگر کسی مومنی را مورد اهانت و توهین قرار دهد اعلان جنگ به خدا داده است ؛ / من اهان مومنا فقد حارب‌الله"

هادی سروش

https://t.me/soroushmarefat

استاد هادی سروش: «بیاییم با شرکت در انتخابات مانعِ حذف ایران شویم»

استاد هادی سروش: «بیاییم با شرکت در انتخابات مانعِ حذف ایران شویم»

شفقنا_ حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش نوشت:قبل از انتخابات ۸ تیر نوشتم ؛ بیاییم خودمان را حذف نکنیم . امروز مینویسم ؛ بیاییم مانع از حذف ایران شویم.⁉️چرا ؟ مگر چه خبر است ؟‌واقعش گروهی به میدان با عِده و عُده راه پیدا کرده اند که اگر سیطره بر این مملکت پر افتخار پیدا کنند معلوم نیست “ایران عزیز” به کجا هدایت شود.

به گزارش شفقنا، متن کامل یادداشت استاد سروش بدین شرح است: قبل از انتخابات ۸ تیر نوشتم ؛ بیاییم خودمان را حذف نکنیم . امروز مینویسم ؛ بیاییم مانع از حذف ایران شویم.

⁉️چرا ؟ مگر چه خبر است ؟‌واقعش گروهی به میدان با عِده و عُده راه پیدا کرده اند که اگر سیطره بر این مملکت پر افتخار پیدا کنند معلوم نیست “ایران عزیز” به کجا هدایت شود.

یک سر سلسله “جلیلیه” به حجت الاسلام و المسلمین آقای میرباقری (عضو مجلس خبرگان) وصل است که پرورش یافته فکری مرحوم سید منیرالدین هاشمی که بنیانگذار فرهگستان علوم اسلامی است و بنای بر قلم کشیدنِ بر همه داشته های تئوری ایران و بخشی از علوم اسلامی دارد و مدعی “تمدن اسلامی جهانی” بجای آن است!

یک سر دیگر آن به موسسه مرحوم آیت الله مصباح وصل است که برای شناخت آن مجموعه بعد از رحلت آقای مصباح کافی است بدانید ؛ خلف آن مرحوم در آن موسسه ، قائل به “لعن به هاشمی و خاتمی” است و ابایی ندارد در منظر عموم بر یک مسلمان لعنت فرستد !
به گمانم حداقلی های ایمان ، انسان را در لعنت فرستادن صاحبِ احتیاط میکند . چرا که به تعبیر امام باقر (ع) ؛ “کسی که مورد لعنت قرار گرفته ، اگر مستحق لعنت نباشد ، آن لعنت به گوینده آن برمیگردد.”
عارف شاه آبادی که استاد امام خمینی است میگوید : “از لعن گوئی بر کسی که نمیدانید در حال کفر مُرده است پرهیز کنید.”

خوب ؛ اگر کس و یا کسانی به چنین افرادی وصلِ فکری و اعتقادی و سیاسی باشد ، پر خطر نیست؟!

معتقدم منش و مشیِ “انجمن حجتیه” پوست انداخته و در یک شکل و شمائل جدید ظاهر شده و بهترین جوانان معتقد ما را به کام خود کشیده!!
آن انجمن حجتیه دیروز که با شعار “دینداری بدون سیاست” به دفاعِ عملی از ظلم شاه پرداخت و تیغ تهمت و بی آبرو کردن بر رخ هر مظلومی از مبارزان نهضت کشید! و آدرس غلطی بنام “مبارزه با بهائیت” را به عنوان “گفتمان” خود ترویج نمودند و امروز آن تشکّل مقهور و گوشه گیر است.
اما مشی و منشِ آنان در گروه دیگری به روز شده و با داعیه “انقلابی” بودن هر کسی غیر از خود را غربزده معرفی میکند! و در بخش سیاسی راه تنفس بر مردم را بسته اند و هر چیزی که بتواند گشایشی در کار و کاسبی و خلاصه “زندگیِ راحت” مردم باشد با آن مخالفت میکنند تا جاییکه به تعبیر برخی مسئولین ؛ ایران را به عصر قاجار برگردانده اند!

در این جا سخنان دیگری راجع به فرصت طلبی در نگاه به جایگاه رهبری و تصاحب آن مطرح است که از آن گذر میکنیم.

ناگفته نماند ؛ آنچه مورد نگرانی است فقط “شعارهای انقلابیگرایانه” این حضرات نیست ، بلکه “نوعِ تفکرِطالبانی” پر خطری از این قماش مشاهده میشود ! مثلا یکی از اینها که جدیدا با رای ۴٪ به مجلس راه یافته ؛ زن بی حجاب را مساوی با فاحشه معرفی کرده !
اشاره کنم تفکر برخی از اینان به متون دینی و سیره معصومین (ع) جای نگرانی شدید دارد!
این قلم ، به تازگی در مقاله کوتاهِ علمی به نقد سخن کسی که میگوید؛ “پیامبر برای تسلط یافتن از صلح استفاده کرد!” پرداختم.

روز جمعه ، روز خانه نشینی نیست بلکه روز دو پاسخ است؛
اول پاسخ به تحجر و دگم اندیشی در حوزه اندیشه دینی است.
و دوم روز پاسخ به هر گونه محدود سازی “ایران عزیز” از رشد مادی و تعالیِ معنوی است.
به قول شیخ اجل؛
من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

خدا یارتان باد

بیاییم با شرکت در انتخابات مانعِ حذف ایران شویم  ✍️هادی سروش

🔻روز جمعه ، روز خانه نشینی نیست

🔴بیاییم با شرکت در انتخابات مانعِ حذف ایران شویم

✍️هادی سروش



🔸️قبل از انتخابات ۸ تیر نوشتم ؛ بیاییم خودمان را حذف نکنیم . امروز مینویسم ؛ بیاییم مانع از حذف ایران شویم.

⁉️چرا ؟ مگر چه خبر است ؟‌

⚠️واقعش گروهی به میدان با عِده و عُده راه پیدا کرده اند که اگر سیطره بر این مملکت پر افتخار پیدا کنند معلوم نیست "ایران عزیز" به کجا هدایت شود.

🔺️ یک سر سلسله "جلیلیه" به حجت الاسلام و المسلمین آقای میرباقری (عضو مجلس خبرگان) وصل است که پرورش یافته فکری مرحوم سید منیرالدین هاشمی که بنیانگذار فرهگستان علوم اسلامی است و بنای بر قلم کشیدنِ بر همه داشته های تئوری ایران و بخشی از علوم اسلامی دارد و مدعی "تمدن اسلامی جهانی" بجای آن است!

🔺️یک سر دیگر آن به موسسه مرحوم آیت الله مصباح وصل است که برای شناخت آن مجموعه بعد از رحلت آقای مصباح کافی است بدانید ؛ خلف آن مرحوم در آن موسسه ، قائل به "لعن به هاشمی و خاتمی" است و ابایی ندارد در منظر عموم بر یک مسلمان لعنت فرستد !
به گمانم حداقلی های ایمان ، انسان را در لعنت فرستادن صاحبِ احتیاط میکند . چرا که به تعبیر امام باقر (ع) ؛ "کسی که مورد لعنت قرار گرفته ، اگر مستحق لعنت نباشد ، آن لعنت به گوینده آن برمیگردد."
عارف شاه آبادی که استاد امام خمینی است میگوید : "از لعن گوئی بر کسی که نمیدانید در حال کفر مُرده است پرهیز کنید."

خوب ؛ اگر کس و یا کسانی به چنین افرادی وصلِ فکری و اعتقادی و سیاسی باشد ، پر خطر نیست؟!

♨️ معتقدم منش و مشیِ "انجمن حجتیه" پوست انداخته و در یک شکل و شمائل جدید ظاهر شده و بهترین جوانان معتقد ما را به کام خود کشیده!!
آن انجمن حجتیه دیروز که با شعار "دینداری بدون سیاست" به دفاعِ عملی از ظلم شاه پرداخت و تیغ تهمت و بی آبرو کردن بر رخ هر مظلومی از مبارزان نهضت کشید! و آدرس غلطی بنام "مبارزه با بهائیت" را به عنوان "گفتمان" خود ترویج نمودند و امروز آن تشکّل مقهور و گوشه گیر است.
اما مشی و منشِ آنان در گروه دیگری به روز شده و با داعیه "انقلابی" بودن هر کسی غیر از خود را غربزده معرفی میکند! و در بخش سیاسی راه تنفس بر مردم را بسته اند و هر چیزی که بتواند گشایشی در کار و کاسبی و خلاصه "زندگیِ راحت" مردم باشد با آن مخالفت میکنند تا جاییکه به تعبیر برخی مسئولین ؛ ایران را به عصر قاجار برگردانده اند!

⚠️در این جا سخنان دیگری راجع به فرصت طلبی در نگاه به جایگاه رهبری و تصاحب آن مطرح است که از آن گذر میکنیم.

♨️ ناگفته نماند ؛ آنچه مورد نگرانی است فقط "شعارهای انقلابیگرایانه" این حضرات نیست ، بلکه "نوعِ تفکرِطالبانی" پر خطری از این قماش مشاهده میشود ! مثلا یکی از اینها که جدیدا با رای ۴٪ به مجلس راه یافته ؛ زن بی حجاب را مساوی با فاحشه معرفی کرده !
اشاره کنم تفکر برخی از اینان به متون دینی و سیره معصومین (ع) جای نگرانی شدید دارد!
این قلم ، به تازگی در مقاله کوتاهِ علمی به نقد سخن کسی که میگوید؛ "پیامبر برای تسلط یافتن از صلح استفاده کرد!" پرداختم.


⛔️روز جمعه ، روز خانه نشینی نیست بلکه روز دو پاسخ است؛
اول پاسخ به تحجر و دگم اندیشی در حوزه اندیشه دینی است.
و دوم روز پاسخ به هر گونه محدود سازی "ایران عزیز" از رشد مادی و تعالیِ معنوی است.
به قول شیخ اجل؛
من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

خدا یارتان باد


https://t.me/soroushmarefat

نقدعلمی افکار آقای جلیلی کاندیدای ریاست جمهوری/ هادی سروش

🔻نقدعلمی افکار آقای جلیلی کاندیدای ریاست جمهوری

⚠️ برداشت غلط از سیره پیامبر رحمت با عنوانِ "تهدیدبه جنگ برای صلح"

✍️هادی سروش


رئیس جمهور درمنظومه نظام سیاسی ایران، ریاست شورای عالی امنیت و شورای انقلاب فرهنگی است که هر کدام از این دو موقعیت در سازمان امنیتی وفکریِ مرتبط با داخل و خارج تاثیراتِ مهمی دارد، و مهم این است که اگر کسی بر کرسی ریاست این دو نهاد مهم امنیتی و فرهنگی با تصورات غلطی از تاریخ اسلام بنشیند، چه تدبیرات امنیتی در حوزه خارجی و تصمیمات فرهنگی در حوزه داخلی خواهد داشت؟!

یکی ازکاندیدای پر "پایدار" ریاست جمهوری که مویّد به حمایت های مختلفی است، در پایان نامه خویش که به شکل کتاب منتشر شده مدعی یک تئوری ناصواب بنام "تهدید به جنگ برای رسیدن به صلح" است! و وخیم تر اینکه این تئوری را به رسول الله (ص) نسبت میدهد که پیامبر (ص) برای رسیدن به صلح، دشمن را تهدید به جنگ میکرده! و چنین مینویسد؛
" تهدید به جنگ به عنوان یک تاکتیک ارزنده در جهت استراتژی صلح بکارگرفته میشد و پیامبر(ص) از آن به عنوان وسیله ای مؤثر استفاده مینمودند و از طریق همین تاکتیک بود که توانستند دشمن را به تسلیم و راضی شدن به صلح وادارند."

تاسف بار است که اولا؛ محکم بودن پیامبر رحمت(ص) و "هشدار" ایشان در برابر تهدیدات مشرکان را به "تهدید به جنگ برای صلح" تحریف شود و برای پیامبر خدا (ص) "سیره ساختگی" درست شود تا برای ماجراجویی ها نسخه تئوریزه صادر شود!
وثانیاً؛ صلحی که باتهدید بدست آید چه ارزشی دارد؟ مگرمیتوان با یک گزاره خارج از اخلاق و حقوق ، مانندتهدید، به یک ارزش بنام "صلح" دست یافت؟!
نه خیر! هدف وسیله را توجیه نمیکند.

🔻اجازه فرمایید این موضوع را از نظرقرآن اجمالا بررسی کنیم؛

✅️ تهدید، درلغت به معنای ترساندن و وعده عقوبت دادن است، بشکلی که برای تهدید شونده ایجاد بیم بر جان، مال یا آبرویش برود. تهدید بر خلاف "هشدار" است که دربرابر خطر اعلام میشود.
با این تفسیر، "تهدید" از نظر اخلاقی و حقوقی ؛ عملی پَست و نیز مجرمانه است. روشن است؛ در منطق وحی و قوانین الهی هرگونه عملی که در آن شائبه رذالت و جرم و حق کُشی باشد، جای ندارد.

✅️ تهدید، از آن دسته موضوعاتی است که مانند ارهاب و ترور میتواند از عوامل ناامنی باشد و چنین چیزی در حریم اسلام و مسلمین فاقد وجاهت است.
جامعه مورد نظر اسلام ؛ جامعه ای پیشرو ، پر برکت از نظر اقتصادی و آرام و اَمن است ؛ "الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ" ﴿قریش/۴﴾
روشن است جامعه ای که حکمرانانش در پی ماجراجویی و تهدید دیگران باشند نمیتواند اقتصادِپیشرو و امنیت کامل داشته باشد.
در آیه ی دیگری قرآن، جامعه عاری از تهدید را جامعه ای معرفی میکند که مشمول نعمت خداست: «تَخافونَ اَن یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ فَـٔوکُم واَیَّدَکُم بِنَصرِه». (انفال/۲۶)
از آن رهگذر که سایه تهدید برای جامعه انسانی میتواند آدمی را از زندگی ساقط کند ، خداوند متعال به تقویت روحیه شهروندان میپردازد ؛ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ. اینها کسانی بودند که مردم، به آنان گفتند: «مردم (در مقابل شما) برای حمله به شما اجتماع کرده اند از آنها بترسید! » (آل عمران /۱۷۳)
قرآن، استفاده از اهرم تهدید را به مشرکین نسبت میدهد تا معلوم شود که تهدید یک رفتار غیر حقوقی و غیر اخلاقی است ؛"يُخَوّفونَكَ بِالَّذينَ مِن دونِهِ ؛ آيا خداوند براي بنده‌ اش كافي نيست؟ اما آنها تو را از غير او مي‌ترسانند و تهدید میکنند.." (زمر/۳۶)
این مواردنشان دهنده این حقیقت است که تهدید مورد امضاء و تایید دین نیست و تهدید با استحکام رای در برابر دشمن و یا هشدار در برابر خطر متفاوت است.

✅️ سیره پیامبر رحمت(ص)که استوار برقرآن ومعیارِ"رحمةللعالمين" است. پیامبر؛ انذار، استحکام رای و هشدار دارد، اما "تهدید به جنگ" برای اسلام آوردن و یا برای رسیدن به صلح و مانند آن وجودندارد.
یکی از جملات هشدارگونه پیامبر رحمت(ص) وقتی است که مورد تهدید و ارعاب قرار میگیرد و پیام مشرکان درباره جنگ توسط «بشر بن سفیان» میرسد ، پیامبر در یک پاسخ محکم بشکل پیام ارسال میفرماید: "قریش چه تصوری دارد! به خدا قسم در راه دین خدا که به آن مبعوثم نموده آنقدر میجنگم تا خداپیروزی نصیب فرماید و یا اینکه جان خود را تقدیم میکنم."
این جملات پیامبر(ص) هشدار واعلام آمادگی است که در زیر مجموعه این آیه است؛
"فان تولوا فقل ءاذنتکم علی سواء وان ادری اقریب ام بعید ما توعدون؛- من به همۀ شما يكسان اعلام خطر كردم، ونمى‌دانم كه آيا نزديك است آن‌چه وعده داده مى‌شويديادور؟"(انبیاء/۱۰۹)البته اگرآیه درباره قیامت نباشد.

ماموظفیم باآشنایی با قرآن، مانع ازانحراف فکری جامعه شویم.

https://t.me/soroushmarefat

آسیب انصرافِ پوششی ها بر حکمرانی دینی  ✍️هادی سروش

🔴 آسیب انصرافِ پوششی ها بر حکمرانی دینی

✍️هادی سروش


⚠️دو نفر از نامزدهای ریاست جمهوری اعلام انصراف کردند در حالیکه هر دو در مواجهه با پرسش از ماندنِ شان ، اصرار بر بودن تا پایان را داشتند!

⚠️گرچه شخصیت گفتاری این دو فرد که در مناظره بالعیان شد و موجب دلزدگی بود ، اما انصراف شان برای حاکمیت درخور توجه است.

⛔️بدون شک این انصراف ها باعث ایجادِ هزینه های اخلاقی و نیز هزینه های مالی از بیت المال است.

⛔️ناگفته پیداست که این رویه که در انتخابات های اخیر تبدیل به یک سبک و سیره شده! از اموری است که باعث آسیب به نهاد شورای نگهبان و مهمتر ؛ آسیب جبران ناپذیر به "حکمرانیِ دینی" است.

🔸️امید است چشم و گوش های بینا و شنوا در نهاد قدرت تدبیری کنند.

https://t.me/soroushmarefat

استاد هادی سروش: «بیائیم خودمان را حذف نکنیم!»

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

استاد هادی سروش: «بیائیم خودمان را حذف نکنیم!»

انتشار :‌ چهارشنبه ۰۶ / ۰۴ /۱۴۰۳ | ساعت ۱۲:۵۸

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در یادداشتی از مردم برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ دعوت کرد.

به گزارش شفقنا، متن یادداشت به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‌. (رعد/۱۱)

این از باورهای دینی ما بر اساس آیه نورانی فوق است که تغییرات اساسی در سرنوشت یک ملت بدست خداست، لیک خدا برای پیدایشِ هر گونه تغییر در سرنوشت هر ملتى، نقش خود آن ملتها را محفوظ نگاه داشته است.

جالب اینجاست که مُدبر کائنات بصراحت اعلام نموده که یک نواخت بودن و تغییر ناپذیر بودن مردود است که فرمود: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ(الرحمن/۲۹) این ما هستیم که با جهاد و یا تقیه، با فریاد و یا سکوت در آینده خود نقش آفرین هستیم. ما امروز با یک فرد مواجه نیستیم که می گوید: «من نمی گذارم رئیس جمهور شوی!» بلکه با یک تفکر روبرو هستیم که می خواهد اراده را از ما سلب کند و مخالف خود را از یک انسانِ صاحب اراده و تفکر به یک موجود بی اراده و عبدِ محض درآورد! اینجاست که هیچ «انسانِ سلیم الفطره» در برابر این ظلمِ آشکار اراده خود را نمایان می کند.

دوستان عزیز؛ با احترام به همه نظرات ایجابی شما که انتخابات را قبول دارید و شرکت می کنید، و احیانا برخی از شما نظر سلبی دارد و انتخابات را مردود می دانید، اجازه دهید عرض کنم؛ عالَم سیاست، جهان ریاضی و فلسفه نیست که فقط با اعداد و برهان در تماس باشد، بلکه اقتضایِ عالَم سیاست؛ کنش و یا واکنش است و در عالَم سیاست همانگونه که نوعاً حرکات سیاسی ؛ «نسبی» است ، نتایج هم «نسبی» خواهد بود.

بر این اساس؛ اگر بر فرض در منظومه سیاسی جامعه ای، اقتدارگرایانی باشند که توان کنش را از شما که نظر متفاوتی دارید بگیرند و مانع از دست یابی کامل شوند! اما آنان توان مسدود کردنِ واکنش ها را ندارند. به قضاوتِ صریحِ عقلِ اجتماعی و سیاسی؛ واکنش ها باید به آن چیزی باشد که اقتدارگرایان آن را سرکوب می کنند و امروز اگر رأی بالا در فرآیند انتخابات مورد استقبال نیست! پس باید برای من و شما انتخابات مورد اهتمام جدی باشد. و مطلب دوم اینکه؛ اگر کنشگرسیاسی منتظر است روزی با سلام و صلوات بیایند و حکمرانی و یا حق اظهار نظر در حکمرانی را تحویلش دهند، سخت در اشتباه است و در شرق و غرب جهان چنین اتفاقی دیده نشده.

در عالَم سیاست آنچه مورد نظرصددرصدی است؛ تفوق و پیروزی کامل است، اما اگر چنین خواسته ای از سوی ملتی تحقق ناپذیر باشد اما گزینه دوم که توازن در عالَم سیاست است قابل دسترس است. هر دو گزینه تفوق بر اقتدارگرایان و یا توازن در قدرت؛ گام به گام و تدریجی است و انتخاب یک گام تدریجی است که گاه در سکوت و گاه در شرکت فعالانه ظهور پیدا می کند.

امروز ما هستیم و تلاش برای بقاء اراده خود و بقاء وطن عزیزمان از هرگونه آسیبِ قطعی و یا احتمالی، بله؛ این مهم معارض با گوش سپردنِ به اپوزیسیون خارج نشین است اما فراموش نکنیم که آنان در اوج کرونا برای اینکه از کشورهای دیگر واکسن به ایران داده نشود، امضاء جمع می کردند و بر آن افتخار می کردند! پس آنان ذره ای دلسوز ایران و شهروند ایران نیستند و قابلیت راهنمایی و توصیه ندارند.

بیاییم خودمان را حذف نکنیم!، بیاییم و ثابت کنیم که ما هستیم و برای ایران عزیزمان رأی می دهیم، و ناگفته پیداست که این رأی بمعنای ایران، عدالت، معنویت و صلح و زندگی است و نه چیز دیگر .

و من الله التوفیق

 
  BLOGFA.COM