شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش به سوالات مطرح در بین مردم درباره سرزمین های اشغالی و مبارزات فلسطین و خاموشی اعراب و حمایت های ایران و تهمت های خبری به فلسطین پاسخ داد.
متن کامل یادداشت استاد هادی سروش را در زیر بخوانید:
«سئوال اول ؛ درباره ارتباط سرزمین دیگر و کشور دیگر به ما
این روزها درباره مسائل پیش آمده در قضیه فلسطین و لبنان مطرح است که داستان اسرائیل و فلسطین چـرا این قدر پیجیده و مهــم شده که با دخالت یا بدون دخالت ما، باید این همه مسلمانان مظلوم کشته وآواره بشوند و علاوه بر آن ۹۰ میلیون ایرانی باید هزینه های گزافی درباره سرنوشت آنان و رفاه آنان پرداخت؟ اصلا آیا اجازه داریم بدون اجازه از تک تک ایرانیان از هزینـه هایی که بظاهر سراسر خسارت و ضرر است پرداخت نماییم؟ این که مسلمان هستند البته وظیفه اسلامی است به فریادشان برسیم. اما مگر شیعیان در کشـورهای دیگر تحت ظلم قرار ندارند؟ چرا به داد آنها نمی رسیم چون با حاکمیت آنان موافقیم، آیا اصلا اخباری از آنان می شنویم؟
️پاسخ به سوال اول؛
در جریان فلسطین از نظر دینی، ما در فقه کتابی داریم به نام کتــاب الجهاد که در اینجا مسئله ای مطرح می شود که این مسئله مورد اتفاق است که سرزمینهای اســلامی کلاً دارای حرمت هستند و اگر قوانین بین المــللی هم نبود که ساکنین هر کشوری، آب و خاک شان باید شمرده بشود، باز هم می گفتیم؛ برای مسلمانها، سرزمینهای اسلامی قابل احترام است، پس اگر تعدی به یک سرزمینی بشود از نظر فقهی ما مکلفیم (مثل وجوب نماز) در صورت امکان حمایت کنیم چه بشکل جهاد و یا کمک مالی و یا کمک روانی و تبلیغاتی و .. این یک مسئله فقــهی است که خیلی روشن است و هزاران سال فقیهان بر او فتوا دادن و استدلال هایی دارند و تایید کردند.
این در مورد اصل مطلب که سرزمین فلسطین یا لبنان چه ربطی به ما دارد؟ اما خصوصیتی در فلسطین وجود دارد که این خصوصیت و این اهمیت را دو چندان میکند؛ اولاً: فلسطین قبله اول مسلمین است، ما یک امامزاده را حتی امامزاده هم که خیلی شجره نامه محکمی هم نداشته باشه به خاطر نام پیامبر احترام می کنیم. چطور می شود از یک مکانی که قبله گاه مسلمین جهان بوده و سالها مسلمین به سمت آن نمـاز خواندن و معراج پیغمبر در آن نقطه قرار گرفته یعنی «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ» احترام ندارد !؟ قرآن میفرماید: مسجد الاقصی و اطراف آن را مورد قداست قرار دادیم ، چگونه ما نسبت به مسجدالاقصی این قبله مهم مسلمین جهان و این جایگاهی که در قرآن به این قداست ذکر شده بی خیال باشیم؟! چگونه ببینیم دشمنی وارد شده و بنا دارد همین مسجد الاقصی مسلمانها را تبدیل به معبد یهودیان کند و ما بی تفاوت باشیم؟! آیا شنیدن این سخن که مسجدی تبدیل به معبــدی بشود حتی در یک روستا پشت انســان را نمی لرزاند تا چه برسد به این که در یک کشور اســلامی یک مسجدی به نام مسجد الاقصی که نام او در قـــرآن آمده بخواهد تبدیل به یک معبد یهودیان و قدس یهودی بشود؟! در مرحله دوم بحث این است که چه حمایـتی می توان داشت؟ ببینید حمـایت ها در هر زمانی به شکل خودش باید انجام بشود، اگر یک وقت نیرویی این قدر فراغت بال دارد از یک کشور اسلامی برود حمایت کند خوب می رود، اما اگر یک کشوری خــودش درگیر جنگ است طبیعتاً باید به حفظ کشور خودش بپردازد همان کاری که امام کرد که فرمود راه قدس از کربلا میگذرد ، یعنی جنگ و دفاع مقدس کشور باید حفـظ بشود اما در عین حال قدس را هم فراموش نکنیم. بله اگر در یک کشور اســلامی نیازهای جدی وجود دارد طبیعتاً باید به نیازهای جدی داخلی رسیدگی شود. مشکلات و نیازهای مسلمین درکشورهای دیگر در رتبه بعد قرار دارد.
سئوال دوم ؛ حمایت از فلسطین و آینده حکومت آن
دفاع از فلسطین و در مقابل آن، نابودی اسرائیل که در حال حاضر خـطرات عظیمی برای مردم ایران دارد آیا جایز است که ملتی را فدای رفاه ملتی دیگر کنیم که خارج از مذهب ما نیز هستند؟ و در نهایت پیروزی اگر موفق شویم میخواهیم آنان را به چه حکومتی برسانیم؟
️پاسخ به سوال دوم؛
حمایت از مظلوم یک حکم عقلی است چون ظلم قبیح است ولی البته مقابله با ظلم و ظالم باید در حد توان فردی و یا اجتماعی و اقتصادی باشد و البته در جایی که ضرر بسیار زیادی در مقابل با ظالم انسان متحمل شود و یا مقابله او تاثیر انچنانی نداشته باشد این حمایت از مظلوم به حداقل های خود تنزیل میشود. اما در مورد حکومت فلسطین، باید عرض شود این مطلب دوم است و مطلب اول نجات انسان های بی گناه از زیر چکمه طالم و آزادی سرزمین آنهاست. بعد اگر چنین موفقیت حاصل شد نوبت به نوع حکومت میرسد. در فقه مطرح شده که اگر امر دایـر باشد بین حکومت اســلامی که نام اسلامی دارد و قوانین اسلامی در آن کشور رعایت شود ترجیح دارد بر حکومت ظلم.
و اینکه در یک حکومتی به اسلام در یک کشوری احیانا ظلمی باشد، دلیل نمی شود که در نوع حکومت در کشور دیگری از اسلام دست برداشته شود. مهم در مبارزه با صهیونی و یا حمایت از فلسطین آزادکردن مردم و سرزمین آنهاست و نوع حکومت را خودشان تعیین خواهند کرد حتی اگر بصورت نیم بند یک عدالتی هم در او باشد همان حکومت بر این حکومت ظالمانه صهیونی اولویت دارد. مخصوصاً ما میبینیم که در مورد خصوص فلسـطین حاکمیت با اسرائیــل است یعنی تمام سر زمینهای اســــلامی را غصب کرده اند و حتی آن بخشی را که زیر ۵۰ درصد هم ســازمان ملل توافق کرده در اختیار مسلمانها باشد آن را هم دریغ داشته اند و تحت حکومت اسرائیل و صهیونیـست است!
روشن است که این چنین ظلمی را هیـچ عقلی نمیپذیـــرد، نه اینکه تنها ما مسلمان ها نمیپذیریم، بلکه مسیحیان هم نمیپذیرند و حتی یهودیهای متعبد به دین یهود هم نمیپذیرند که گروهی به نام صهیونیسم که هیچ پیــمانی را پایبند نیستند و هیچ اخلاقی را پایبند نیستند حاکم باشند و بر دارایی و عزت انبوهی از انسانها قلم بطلان کشند! ما موظف به حمایت هستیم و نه همت بر نابودی اسراییل تا هر جایی که بزرگترین خطر خانه و کاشانه ما را تهدید کند و به تباهی کشد و یا ما را از اهم مسائل مان غافل کند. عرض میکنم ما می گوییم سکوت نمیکنیم یعنی حمایت گفتاری داریم، حمایت نوشتاری در مقالات کتابها داریم، حمایت در جهت رسانهها و کنفرانسها داریم مخصوصاً حمـایت از نظر پشتوانههای بینالمللی، سازمانهای بین المللی باید داشته باشیم که حمایت هم به روز باید معنا بشود .
سوال سوم ؛ سابقه یهود نسبت به سرزمین فلسطین
مگر در دوران کوروش، یهودیها قبل از اسلام این سرزمین را نداشتند؟ درست به همین علت است که حالا مدعی هستند که ما میخواهیم به سرزمین خودمان برگردیم و این سرزمین مال ماست و دیگران باید بروند بیرون!
️پاسخ به سوال سوم؛
ببینید وقتی اسلام به وسیله وجود مبارک پیامبر ابلاغ شد، اول در حجاز مطرح بود بعد به مرور زمان حتی بعد رحلت پیامبر رحمت (ص) در کشورهای اسلامی امروز مطرح شد. از آن جمله عراق و یمن و ایران و نیز شامات، و وقتی شامات که میگوییم مقصود کل کشور سوریه،اردن، فلسطین و لبنان فعلی است که انبوه کثیری از مسیحیان و یهودیان این کشورهای مختلف مسلمــان شدند. پس کسانی که ساکن همین کشور فلسطین هستند نیاکانشان در این کشور مسلمان شدند. این که ما فکر کنیم فلسطین یک کشوریست که سابقه فـقط مالکیت یهودی داشته و غیر از یهود نبوده، این جور نیست تا بعد نتیجه بگیریم که وقـــتی مسلمان شدند پس بگوییم اینها مهاجر بودند و یا نیاکانشان در این سرزمین نبودند و حق سکونت ندارند. نه همان طوری در این سرزمین مثل ایران، وقتی اســـلام آمد یک عدهای مسیحی بودند و مسیحی ماندند ، یک عدهای یهودی بودند یهودی ماندند ، زرتشتی بودند و زرتشتی ماندند ، البته عده زیادی از زرتشتیان و مسیحیان و یهودیان ، مسلمان شدند. خوب ما نمیتوانیم بگوئیم کشور ایران دیگر چون اکثریت مسلمان شدند پس غیر مسلمانِ ایرانی حق سکونت ندارد.
در فلسطین هم که یهودیها و مسیحی ها مسلمان شدند در آن سرزمین همه آنان حق مالکیت دارند و چرا باید یک عده یهودی کشورهای دیگر بیایند و بدون هیچ حضوری از نیاکان آنان در سرزمین فلسطین، سکنا گزیده و ادعای صاحب خانگی کنند و دیگران را با زور و اسلحه و کشتار از سرزمین شان اخراج و آواره کنند؟! از کل فلسطبن یک کرانه باختری مانده و یک نوار غزه! و الان شرایط کرانه باختری بگونه ای است که کامل در دست یهودی ها هست و بیت المقدس در تحت مدیریت مسلمین نیست و حتی مسلمانها را از اینجا بیرون کردند! طبیعتاً نتیجه میگیریم که این کشور، کشوری نیست که به دروغ دارند ادعا میکنــند که اصلش مال یهود بوده و الان هم باید یهودیان سراسر جهان در اینجا جمع شوند! این سخن بی ربط مانند این سخن بی ربط است که بگوییم ایران مال زرتشت است و همه اقوام و ادیان باید اخراج شوند و زردشتی های جهان در ایران جمع شوند!! آیا عقل سلیم و فطرت پاک و اخلاق و حقوق این سخن کاملا بی ربط را می پذیرد؟!
سئوال چهارم؛ عقب نشینی اعراب از قصه فلسطین و اتهامِ گرفتاری ایران به دام آنان
کشورهای عربی که روزی درصف مقابل اسرائیل بودند بنظر می رسد با واقعیت هایی روبـرو شدند که عقب نشینی کردند و با زیرکی ایران را در مقابل اسرائیل قرار دادند که همه هم و غم ایران نابودی اسرائیل شود و این سیاست را با هزینه چندین برابری که می شود کل ایران را آباد کرد برای آنان هزینه کنند! با این مشغولیت ذهنی چه راه حلی دارید؟
پاسخ به سوال چهارم؛
کشورهای عربی بعد از آن جنگهای متعدد با اسرائیــل، و بعد از شکست در جنگ ۶ روزه به این نتیجه رسیدند که دیگر با اسرائیل سر شاخ نشوند. و این عقب نشینی دارای علل مختلفی است؛ از یک سوی دیگر تمــام این کشورهای عربی رهسپار تجارت و سرمایه های گذاری بسیار عظیم و قابل توجهی در کشورهایشان شدند و در مسیر رشد اقتصادی با غرب قرار گرفتند و نمی توانستند با متحد آمریکا و اروپا با اسراییل درگیر شوند! طبیعی بود و هست که آنان هیچ وقت هم نمی آیند این روند رشد اقتصادی خودشان را که نمونه آن را حالا در قــطر ، و امارات وجود دارد و می بینیم را با حمایت قومی و یا ایدئولوژی از فلسطین از دست بدهند! چون میدانند که درگیر شدن با غرب مخصوصاً با آمریکا که نبض اقتصادی عرب ها در دست اوست منجر به فاجعه اقتصادی برایشان می شود. لذا اینکه حالا ما فکر کنیم یک واقعیتی وجود دارد عربها به این واقعیت رسیدند و ایران نرسیده؛ نه این طور نیست و این واقعیت نیست بلکه یک توهم و دنیا پرستی و رفاه زدگی و بی خیالی نسبت به همنوعان شان است! پس مسئله ، مسئله گذشتن از همه اعتقادات دینی و فطری بخاطر راحتی و رفاه و پول و امکانات واین حرفاست که خوب مستحضرید اسلام که اجازه ای را نمی دهد که انسان دین خودش رو فــدای دنیای خودش بکند.
بله دین به ما دستور میدهد؛ دین را داشته باشیم و دنیا را هم داشته باشید، اما این که انسان نسبت به اســلام، و نسبت به قبله اول مسلمـین و نسبت به مردم و زنان و کودکان و بیماران بستری در بیمارستان ها و از دست رفتن متر به متر خاک مقدسی مانند فلسطین، ظلم ببینید و ساکت باشد و احیانا در پیشبرد اهداف ظالمانه صهیونی اجازه استفاده از مرزهای آبی و هوا و فضا دهد ظلمی آشکار است که با هیچ منطق دینی و فطری قابل توجیه نیست.
مستحضرید که قرآن هم با آیه ۱۱۳ سوره هود صریحا سخن از “لا ترکنوا” دارد و می فرماید:” به ستمگران تمايل و تكيه نكنيد كه آتشِ و عذاب شما را فرا مىگيرد و در اين صورت شما در برابر خداوند، هيچ دوست و سرپرستى نیست” منطق ما روشن است و الگوی ما آیات قرآنی و دستورات اخلاقی که در فطرت هر انسان آزاده نهان است قرار دارد و ما به این الگوی دین، شریعت، فقه، حقوق و اخلاق باید احترام بگذاریم. بله قبول دارم که رفاه مردم کشور خودمان خیلی مهــم است و نباید راهی را در حمایت و مقابله با دژخیم صهیونی انتخاب کنیم که مردم به فقر فرو روند و این نکته بسیار مهم است.
جهان امروز ؛ جهان روابط بین الملل است، ممکن است ما در جهان امروز مثل جهان دیروز نتوانیم سرباز و رزمنده و ایثــارگر در فلسطین پیاده کنیم، اما میتوانیم همان کاری که الان مردم آزاده غرب دارند در کشورهای غربی میکنند و با راهپیماییهای پی در پی اعلام حمایت از فلسطین و انزجار از اسراییل دارند، ما هم داشته باشیم و دولت مردان و دستگاه دیپلماسی بشدت در متطقه و دنیا از طریق سازمان های بین المللی فعال باشد و نیز نهاد های مدنی داخلی را محترم بشماریم تا در این مواقع بتوانند از مظلوم حمایت کنند و مانع از گسل و گسیختگی های افکار عمومی باشند.
خلاصه امروز باید از تمام ظرفیت خود که ایجاد آسیب به بخش مختلف جامعه نشود استفاده کرد. از حمایت گفتاری و حمایت رسانه ای و هنری از مردم فلسطین تا حمایت در صحنههای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی داشته باشیم و البته در جایی که شرایط اقتصادی کشور اجازه می دهد و مورد تایید و رضایت عموم مردم است و افکار عمومی و نهادهای مدنی همراه است از بودجه هایی نظیر انفال و بیت المال مربوط به اموال شخصی نیست و مربــوط به حکومت دینی است، و خصوصا از هدایای مردمی با اجازه تبلیغ به افراد صاحب چهره و نهادهای مدنی برای مردم فقیر و رنج دیده و آسیب خورده و زخمی و یا آواره فلسطین استفاده کنیم .
سوال پنجم ؛ امکان اشتباه و تندروی در طوفان الاقصی
آیا حماس در طوفان الاقصی در کشتار اسرائیلی ها زیاده روی و خشونت به خرج نداده؟
پاسخ به سوال پنجم؛
طبق گزارشات تندروی های غیرقابل توجهی در حاشیه این حرکت دفاعی فلسطینینان در برابر ۲۰ سال محاصره غزه [در مقاله اخیر به آن پرداختم] شد و کسی دفاع نمی کند، اما توجه به یک حقیقت ضروری است و آن چیزی است برخی کارشناسان آشنا و متخصصِ به رسانه و آگاه به رویدادهای فلسطین تصریح می کنند که؛ ‘بخش بزرگی از اینها مانند سر بریدن کودکان ساخته و پرداخته بنگاه های صهیونیستی است! و البته بخشی نیز متاسفانه واقعیت دارد و پاسخ حماس این بوده که دامنه ی عملیات ناگهان از سطح پیشبینی شده گسترده تر شده و قرار به این سطح برخورد و تعداد اسیر نبوده است و لذا برخی افراد شخصی به صحنه ورود کرده و رفتارهای غیرانسانی داشته اند!’ بله، هر گونه رفتاری که خارج از ُشئون انسانی و آموزه های دینی باشد و از هرکسی سر زند، محکوم است.
پایان