شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در یادداشتی نوشت: یکی از امتیازات برجسته شیعه دارای بودن مقام بلندی به نام “اجتهاد” است. اجتهاد به معنای آخرین مرحله پژوهش در یافته های دینی و عرضه ناب ترین ره آور علمی در احکام شریعت است.
“مجتهد” در فرهنگ شیعه بعد از گذرانِ تحصیل در ادبیات -صرف، نحو، منطق- و مقدمات فقه و اصول و زانو زدن و شنیدنِ مباحث سطح عالی فقه و صاحب نظر در فقه شدن؛ وارد عرصه تدریس شده و با ارائه نظرات و دریافت خود در موضوعات متنوع فقهی در حوزه به عنوان یک “مجتهد” مطرح می شود که افراد غیر کارشناس -مقلدان- در مباحث فقهی به نظرات او مراجعه کرده و محط رفتار دینی خود قرار می دهند.
این موضوع آنچنان در شیعه مهم شمرده می شود که مقام نخست در میان عالمان دینی از آن مجتهدان و فقهان به حساب می آید.
امام عسکری (ع) از آن رهگذر که در پیدایش دوران غیبت است -و این دوران؛ دورانِ توجه بیشتر شیعیان به مجتهدان به حساب می آید- توجه ها به اجتهاد صحیح و تقلید به جا معطوف داشته است.
ارزش عالمان و مجتهدان دوران غیبت
حضرت ابا محمد، امام حسنعسکری علیهالسلام به واسطه پدران گرامیاش از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که آن حضرت فرمود: “سخت تر از یتیم جدا شده از پدر، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی به وی را ندارد. و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمیداند. آگاه باشید هر فرد ناآگاه به شریعت ما که از دیدار ما محروم است یتیمی است که در دامن عالمان شیعه جای دارد. آگاه باشید، هرکس وی را هدایت و راهنمایی کند و شریعت ما را به وی بیاموزد، در مقام رفیق اعلی با ما خواهد بود. / أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي كَيْفَ حُكْمُهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا- الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى” (احتجاج،ج۱ص۶۶)
شاخصه های اجتهاد و مجتهدان راستین
۱) مجسمه تقوا و معنویت
مجتهد فاقد تقوا بکلی از درجه اعتبار ساقط است. و نکته مهم بر اساس آموزه امام یازدهم این است که اجتهاد ضروتا باعث تقوا نیست و چه بسا مجتهدی که از تقوا بی بهره باشد.
امام عسکری (ع) فرمود:
“هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد، بر عموم شیعیان است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگيها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند، نه همه آنها! -؛ فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم.
۲) مجتهد واقعی اهل طرد نیست
حضرت عسکری(ع) از احمدبن اسحق قمی وکیل خود در قم در رابطه با طرد برخی از افراد از خویش گلایه فرمود و نوشت؛ انک طرد ابن عمنا عن بابک لابد ان اکرامهم و احترامهم… (مسندالامام العسکری/۱۲۳)
۳) مجتهدان و ضروت رسیدگی به امور مردم؛
رسالت مجتهدان در کتاب و کتابخانه و مدرَس نیست بلکه موظف به توجه به جامعه و رسیدگی به امور مردم و گزینش افرادی از میان مردم برای رسیدگی به مردم است.
در نامه امام عسکری به حمدِویه بیهقی آمده است؛ “ابراهیم بن عبده را نصب کردم و او میتواند در امور محوله تصمیم گیری کند.. قد جوزت له مایعمل به ما فیها.”
(مسند الامام العسکری / ۱۵۰ از رجال کشی)
۴) مجتهدان حق تعدی و توسعه در امور شخصی ندارند
امام عسکری (ع) با توجه به چگونگی سطح زندگی نمایند خود نامه ای توبیخی به عروه بغدادی نوشت و ازاینکه وی از اموال حضرت عسکری در جهت افزایش املاک شخصی استفاده برده تخطئه نمود ؛ “الدعا علیه لقطع الاموال.: (مسند الامام العسکری / ۱۵۰ از رجال کشی)
مجتهدان و فقیهان سوء
در کنار حق، باطل هم وجود دارد و هیچ گاه حق بدون باطل در مجاورش یا آمیخته با او یافت نمیشود. از این رهگذر در کنار مقام اجتهاد و مجتهدان نباید از منحرفانی که در این کسوت در می آیند غافل شد.
امام عسکری (ع) فرمود:
«عوام و علمای ما و عوام و علمای یهود از یك جهت فرق دارند و از یك جهت مثل هم اند. از آن جهت كه مثل هم می باشند خداوند عوام ما را نیز به آن نوع تقلید از علما مذمّت كرده و اما از آن جهت كه فرق دارند نه.
آن شخص عرض كرد: یا ابن رسول اللّه توضیح بدهید. فرمود: عوام یهود علمای خود را در عمل دیده بودند كه صریحاً دروغ می گویند، از رشوه پرهیز ندارند، احكام و قضاءها را به خاطر رودربایستی ها و رشوه ها تغییر می دهند، می دانستند كه درباره افراد و اشخاص عصبیت به خرج می دهند، حبّ و بغض شخصی را دخالت می دهند، حق یكی را به دیگری می دهند.؛ –
بَیْنَ عَوامِّنا وَ عُلَمائِنا وَ بَیْنَ عَوامِّ الْیَهودِ وَ عُلَمائِهِمْ فَرْقٌ مِنْ جَهَةٍ وَ تَسْوِیَةٌ مِنْ جَهَةٍ: اَمّا مِنْ حَیْثُ اسْتَوَوْا فَاِنَّ اللّهَ قَدْ ذَمَّ عَوامَّنا بِتَقْلیدِهِمْ عُلَمائَهُمْ كَما قَدْ ذَمَّ عَوامَّهُمْ. وَ اَمّا مِنْ حَیْثُ افْتَرَقوا فَلا !»
آنگاه فرمود: «وَ اضْطُرّوا بِمَعارِفِ قُلوبِهِمْ اِلی اَنَّ مَنْ یَفْعَلُ ما یَفْعَلونَهُ فَهُوَ فاسِقٌ لایَجوزُ اَنْ یُصَدَّقَ عَلَی اللّهِ وَ لا عَلَی الْوَسائِطِ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ اللّهِ».
بیان امام عسکری (ع) به اینجا منتهی میشود که؛ به حكم الهامات فطری عمومی كه خداوند در سرشت هركس تكویناً قرار داده می دانستند كه هركس كه چنین اعمالی داشته باشد نباید قول او را پیروی كرد، نباید قول خدا و پیغمبران خدا را با زبان او قبول كرد.
هوس و دنیاپرستی برود، به حكم تمام عقول باید سخن او را نشنید. بعد فرمود: «وَ كَذلِكَ عَوامُّ اُمَّتِنا اِذا عَرَفوا مِنْ فُقَهائِهِمُ الْفِسْقَ الظّاهِرَ وَالْعَصَبیَّةَ الشَّدیدَةَ وَ التَّكالُبَ عَلی حُطامِ الدُّنْیا وَ حَرامِها وَ اِهْلاكِ مَنْ یَتَعَصَّبونَ عَلَیْهِ وَ اِنْ كانَ لِاِصْلاحِ اَمْرِهِ مُسْتَحِقّاً، وَ بِالتَّرَفُّقِ بِالْبِرِّ وَ الْاِحْسانِ عَلی مَنْ تَعَصَّبوا لَهُ وَ اِنْ كانَ لِلْاِذْلالِ وَ الْاِهانَةِ مُسْتَحِقّاً. فَمَنْ قَلَّدَ مِنْ عَوامِّنا مِثْلَ هؤُلاءِ فَهُمْ مِثْلُ الْیَهودِ الَّذینَ ذَمَّهُمُ اللّهُ بِالتَّقْلیدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائِهِمْ».
و به همین منوال است حال عوام ما. اینها نیز اگر در فقهای خود اعمال خلاف، تعصب شدید، تزاحم بر سر دنیا، طرفداری از طرفداران خود هرچند ناصالح باشند، كوبیدن مخالفین خود هرچند مستحق احسان و نیكی باشند، اگر این اعمال را در آنها حس كنند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی كنند عیناً مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت هستند.(احتجاج طبرسی، ج۲ص۲۶۳)
استاد مطهری به زیبایی می نویسد؛
“پس معلوم می شود كه تقلیدِ ممدوح و مشروع «سرسپردن» و چشم بستن نیست، چشم باز كردن و مراقب بودن است و اگر نه مسئولیت و شركت در جرم است.”
وظیفه مجتهدان در عصر غیبت
امام عسکری (ع) درنامه به صدوق اول نوشتند: ای فقیه مورد اعتماد من، علی بن الحسین بن بابویه القمی، خداوند تو را به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بیافریند. تو را به رعایت تقوی و برپا داشتن نماز و ادای زکات وصیت می کنم، به رعایت تقوی و بر پا داشتن نماز و ادای زکات زیرا کسی که زکات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد. و نیز تو را سفارش می کنم به بخشایش گناه دیگران، و خویشتن داری به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خویشاوندان، تعاون و همکاری با برادران دینی و کوشش در رفع نیازهای آنها در تنگدستی و گشاده دستی، بردباری و کسب آگاهی و معرفت در دین. در کارها ثابت قدم و با قرآن هم پیمان باش، اخلاق خود را نیکو گردان و دیگران را به کارهای شایسته امر کن و از پلیدی ها باز دار، زیرا خداوند فرموده است: «در بسیاری از سخنان آهسته و در گوشی آنها، هیچ خیری نیست مگر اینکه ضمن آن، به صدقه یا کار نیک و یا اصلاح بین مردم امر نمایند» [و بطور کلّی ] تو را سفارش می کنم به خودداری از تمام معاصی و گناهان.
نماز شب را ترک مکن، زیرا پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم در وصیت خود به علی علیه السّلام، سه مرتبه فرمود: «بر نماز شب مواظبت نما. و [آگاه باش ] هر کس نسبت به نماز شب بی اعتنا باشد، از ما نیست» پس ای علی بن الحسین، تو خود به سفارشات من عمل کن و شیعیان مرا نیز دستور ده تا عمل کنند.
نیز تو را به صبر و پایداری و انتظار فرج توصیه می کنم، زیرا پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: «بهترین کارهای امت من، انتظار فرج است».
شیعیان ما همواره در غم و اندوه به سر می برند تا فرزندم ظهور کند، همان کسی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلّم بشارت آمدنش را داده است. او زمین را از عدل و داد پر می کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.
پس بار دیگر ای علی بن بابویه، تو را به صبر و استقامت توصیه می کنم و تو نیز به همه شیعیان و پیروان مرا به صبر و استقامت فرمان بده. «به راستی زمین از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد و عاقبت از آن پرهیزگاران است».
متن عربی نامه چنین است؛
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ و العاقبة للمتّقین و الجنّة للموحّدین و النّار للملحدین و لا عدوان الّا علی الظّالمین و لا اله الّا اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ و الصّلوة علی خیر خلقه محمّد و عترته الطّاهرین.
امّا بعد اوصیک یا شیخی و معتمدی و فقیهی ابا الحسن علی بن الحسین بن بابویه القمی- وفّقک اللَّه لمرضاته و جعل من صلبک اولادا صالحین برحمته- بتقوی اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ فانّه لا تقبل الصّلاة من مانع الزّکاة.
و اوصیک بمغفرة الذّنب و کظم الغیظ و صلة الرّحم و مواساة الاخوان و السّعی فی حوائجهم فی العسر و الیسر و الحلم و التّفقّه فی الدّین و التّثبّت فی الامر و التّعاهد للقرآن و حسن الخلق و الامر بالمعروف و النّهی عن المنکر، فانّ اللَّه عزّ و جلّ قال: لا خَیرَ فِی کثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَینَ النَّاسِ و اجتناب الفواحش کلّها.
و علیک بصلاة اللّیل فانّ النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم اوصی علیا علیه السّلام فقال: یا علی علیک بصلاة اللّیل علیک بصلاة اللّیل علیک بصلاة اللّیل و من استخفّ بصلاة اللّیل فلیس منّا.
فاعمل بوصیتی و أمر شیعتی حتّی یعملوا علیه و علیک بالصّبر و انتظار الفرج فانّ النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال: افضل اعمال امّتی انتظار الفرج، و لا تزال شیعتنا فی حزن حتّی یظهر ولدی الّذی بشّر به النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بملاء الارض قسط و عدلا کما ملئت ظلما و جورا. فاصبر یا شیخی یا ابا الحسن علی و أمر جمیع شیعتی بالصّبر فانّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یورِثُها مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ و السّلام علیک و علی جمیع شیعتنا و رحمة اللَّه و برکاته و صلّی اللَّه علی محمّد و آله».