قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

«شهودخاصِ رجبی چیست؟» نوشتاری از استاد هادی سروش

«شهودخاصِ رجبی چیست؟» نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در مطلبی با عنوان« شهودِ خاصِ رجبی» این گونه آورده است:

علامه حسن زاده آملی : در ماه رجب برخی دارای شهودِخاصِ رجبی می شوند الحمد لله رب العالمین (رساله نور علی نور) شرح کلام استاد در فهم این کمترین که سالها از محضرش آموخته ام ، چنین است ؛ اولا لازم‌ بذکر است ؛ با عبارت “الحمدلله رب العالمین” که استاد (اعلی الله درجاته العالیه) در ذیل کلام شان آورده اند می توان فهمید که ایشان ، از حال خود گزارش کرده‌ که این مقام را درک کرده.

اما شهودِ رجبی ؛ شهودخاصِ رجبی چیست؟ اهل معرفت دررجب چه می ببینند که شهودخاص است؟

پاسخ را باید در دعای رجبیه که از امام عصر (عج) توسط نائب خاص اش پیدا کرد ، همان دعائی که استاد حسن زاده در درس؛ ملازمت به آن راسفارش موکد داشت.

آن دعایی که با این عبارت آغاز میشود ؛
“اللهم إنی أسألُك بِمَعانى جمیع ما يدعوك بِهِ وُلاةُ أمرِك المَأمونونَ عَلىٰ سِرِّک ..”

در این دعا ؛ مهم ظهور “لا اله الا الله” در قلب است که بدون واسطه انسان کامل و ائمه هداة مهدیین (ع) امکان ندارد و ظهورِ “لا اله الا الله” یعنی مشاهده مقامِ رحمت الهی و مقامات معنوی و دیدنِ نشانه های خداست.
“حتىٰ ظَهر أن لا اله الا أنت ، فبذلك أسألک و بِمَواقِعِ العِزِّ مِن رَحمَتِك و بِمَقاماتِك و عَلاماتِك”

امام خمینی می گوید؛از این مقامات ، مشرکان و ریاکاران و معاندان اهلبیت (ع) محروم هستند.

در تاثیر ادعیه و استجابت آنها عوامل مهمی نقش آفرین است، و مهمترین آنها ائمه دین (سلام الله علیهم اجمعین) هستند که باذن الله در استجابت ادعیه اثرگذار هستند و دارای جایگاه غیر قابل انکاری هستند . لذا در همین دعای رجبیه در ابتداء دعا تصریح به نام آنان به عنوانِ “وُلاة امر” میشود .
بزرگان حدیث مانند صفار قمی (قرن سوم) این حدیث را ازامام صادق (ع) نقل نموده اند که فرمود: خداوند ما را به خودمان وانگذاشته اگر ما را به خود وا می‌گذاشت مانند سایر مردم بودیم ولی ما کسانی هستیم که خداوند درباره‌ی آن‌ها فرموده: من را دعا کنید تا پاسخ دهم ؛إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ لَمْ یَکِلْنَا إِلَی أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَکَلَنَا إِلَی أَنْفُسِنَا لَکُنَّا کَبَعْضِ النَّاسِ وَ لَکِنْ نَحْنُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عزّوجلّ؛ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ.” [بصایرالدرجات، ص۴۶۶]

دو نکته مهم در مقابل دو شبهه ؛

اول ؛ سوره هود آیه ۱۰۱ آمده است؛ کسانیکه غیر خدا را میخوانند ، هیچ بهره ای از آن نام غیر خدا نمیبرند ؛ «فَما اغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمْ الّتى يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ»

پاسخ روشن است که در دعا ، ما به ذوات مقدسه ائمه (ع) توسل میجوئیم و نه بیشتر . در همین آیه آنچه مورد انکار است و به آن تصریح شده ؛ “الوهیت” است و “الوهیت و خدائی” مخصوص ذات باری تعالی است و لاغیر .
در نتیجه تعبیری ذکر شده یعنی واژه “آلهه” ؛ هیچ ارتباطی به توجه و توسل به وسائط فیض الهی که ائمه اطهار (ع) هستند ندارد چرا که روشن است هیچ شیعه ای نگاه “آلهه” بودن به هیچ فردی غیر از رب العالمین ندارد.

دوم ؛ در قرآن مجيد در آیه ۵۶ سوره اسراء آمده؛ رفع مشکلات از آدمی فقط از آنِ خداست و دیگری توان رفع مشکلی از انسان را ندارد؛ «قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلًا»؛ ترجمه آزاد آیه چنین است ؛بگو كسانى را غير از خدا میخوانند چرا كه مى‏ پنداريد که قادر بر حلّ مشكلات هستند، آنها نمى توانند مشكلى از شما را برطرف سازند و نه در آن تغييرى ايجاد كنند.

پاسخ به شبهه روشن است ؛ در آیه ایمان به یک مبداء مستقلّ در مالکیت و تأثير بر کائنات مطرح است که غیر از ذات پاك خدا هیچ چیزی نمیتواند مطرح باشد ، و مالک حقیقی بودن و علت و سبب مستقل بودنِ غیرخدا در تاثیر بر کائنات پنداری صددرصد باطل و ناروا است.
بله ؛ در خلقت، اسباب و مسبّبات عادى -که هر چه دارند از خدا دارند- میتوانند با اذن او اثر گذار باشند.
مانند جریان ابراهیم و زنده کردن چند حیوان قطعه قطعه شده که در آیه ۴۹ سوره آل عمران فرمود : “أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ..”
در نتیجه آیه سوره اسراء نفی مالکیت و اثرگذاری مستقل میکند و نه تاثیر سبب و مسبب هایی که در نظام خلقت زیر پوشش مالکیت مطلقه حق تعالی هستند

اخبار مرتبط

شهودخاص رجبی و علامه حسن زاده آملی ، نوشته هادی سروش

🔰 شهودِ خاصِ رجبی

✍️ هادی سروش

🌷استاد علامه حسن زاده آملی :
در ماه رجب برخی دارای شهودِخاصِ رجبی می شوند الحمد لله رب العالمین (رساله نور علی نور)



💠شرح کلام استاد در فهم این کمترین که سالها از محضرش آموخته ام ، چنین است ؛

اولا لازم‌ بذکر است ؛ با عبارت "الحمدلله رب العالمین" که استاد (اعلی الله درجاته العالیه) در ذیل کلام شان آورده اند می توان فهمید که ایشان ، از حال خود گزارش کرده‌ که این مقام را درک کرده.

🔸️اما اینکه ؛ شهودخاصِ رجبی چیست؟ و اهل معرفت دررجب چه می ببینند که شهودخاص است؟

🔺️پاسخ را باید در دعای رجبیه که از امام عصر (عج) توسط نائب خاص اش پیدا کرد ، همان دعائی که استاد حسن زاده در درس؛ ملازمت به آن راسفارش موکد داشت.

💠آن دعایی که با این عبارت آغاز میشود ؛
"اللهم إنی أسألُك بِمَعانى جمیع ما يدعوك بِهِ وُلاةُ أمرِك المَأمونونَ عَلىٰ سِرِّک .."

🔹️در این دعا ؛ مهم ظهور "لا اله الا الله" در قلب است که بدون واسطه انسان کامل و ائمه هداة مهدیین (ع) امکان ندارد و ظهورِ "لا اله الا الله" یعنی مشاهده مقامِ رحمت الهی و مقامات معنوی و دیدنِ نشانه های خداست.
"حتىٰ ظَهر أن لا اله الا أنت ، فبذلك أسألک و بِمَواقِعِ العِزِّ مِن رَحمَتِك و بِمَقاماتِك و عَلاماتِك"

نماز امام خمینی

.
🔸️امام خمینی میگوید؛از این مقامات ، مشرکان و ریاکاران و معاندان اهلبیت (ع) محروم هستند.

🔹 در تاثیر ادعیه و استجابت آنها عوامل مهمی نقش آفرین است، و مهمترین آنها ائمه دین (سلام الله علیهم اجمعین) هستند که باذن الله در استجابت ادعیه اثرگذار هستند و دارای جایگاه غیر قابل انکاری هستند . لذا در همین دعای رجبیه در ابتداء دعا تصریح به نام آنان به عنوانِ "وُلاة امر" میشود .
بزرگان حدیث مانند صفار قمی (قرن سوم) این حدیث را ازامام صادق (ع) نقل نموده اند که فرمود: خداوند ما را به خودمان وانگذاشته اگر ما را به خود وا می‌گذاشت مانند سایر مردم بودیم ولی ما کسانی هستیم که خداوند درباره‌ی آن‌ها فرموده: من را دعا کنید تا پاسخ دهم ؛إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ لَمْ یَکِلْنَا إِلَی أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَکَلَنَا إِلَی أَنْفُسِنَا لَکُنَّا کَبَعْضِ النَّاسِ وَ لَکِنْ نَحْنُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عزّوجلّ؛ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ." [بصایرالدرجات، ص۴۶۶]

🔻دو نکته مهم در مقابل دو شبهه ؛

✅️اول ؛
سوره هود آیه ۱۰۱ آمده است؛ کسانیکه غیر خدا را میخوانند ، هیچ بهره ای از آن نام غیر خدا نمیبرند ؛ «فَما اغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمْ الّتى يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ»

پاسخ روشن است که در دعا ، ما به ذوات مقدسه ائمه (ع) توسل میجوئیم و نه بیشتر . در همین آیه آنچه مورد انکار است و به آن تصریح شده ؛ "الوهیت" است و "الوهیت و خدائی" مخصوص ذات باری تعالی است و لاغیر .
در نتیجه تعبیری ذکر شده یعنی واژه "آلهه" ؛ هیچ ارتباطی به توجه و توسل به وسائط فیض الهی که ائمه اطهار (ع) هستند ندارد چرا که روشن است هیچ شیعه ای نگاه "آلهه" بودن به هیچ فردی غیر از رب العالمین ندارد.

✅️دوم ؛
در قرآن مجيد در آیه ۵۶ سوره اسراء آمده؛ رفع مشکلات از آدمی فقط از آنِ خداست و دیگری توان رفع مشکلی از انسان را ندارد؛ «قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلًا»؛ ترجمه آزاد آیه چنین است ؛بگو كسانى را غير از خدا میخوانند چرا كه مى‏ پنداريد که قادر بر حلّ مشكلات هستند، آنها نمى توانند مشكلى از شما را برطرف سازند و نه در آن تغييرى ايجاد كنند.

پاسخ به شبهه روشن است ؛ در آیه ایمان به یک مبداء مستقلّ در مالکیت و تأثير بر کائنات مطرح است که غیر از ذات پاك خدا هیچ چیزی نمیتواند مطرح باشد ، و مالک حقیقی بودن و علت و سبب مستقل بودنِ غیرخدا در تاثیر بر کائنات پنداری صددرصد باطل و ناروا است.
بله ؛ در خلقت، اسباب و مسبّبات عادى -که هر چه دارند از خدا دارند- میتوانند با اذن او اثر گذار باشند.
مانند جریان ابراهیم و زنده کردن چند حیوان قطعه قطعه شده که در آیه ۴۹ سوره آل عمران فرمود : "أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ.."
در نتیجه آیه سوره اسراء نفی مالکیت و اثرگذاری مستقل میکند و نه تاثیر سبب و مسبب هایی که در نظام خلقت زیر پوشش مالکیت مطلقه حق تعالی هستند.

https://t.me/soroushmarefat

“مرجعِ ناطقِ ناصح” آیت الله صافی گلپایگانی : نوشتاری از استاد هادی سروش

شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

“مرجعِ ناطقِ ناصح”: نوشتاری از استاد هادی سروش

انتشار :‌ دوشنبه ۲۵ / ۱۰ /۱۴۰۲ | ساعت ۱۸:۰۷

شفقنا- حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری با عنوان “مرجعِ ناطقِ ناصح” آورده است: در دومین سالگرد رحلت مرجع بزرگوار آیت الله العظمی صافی (ره) قرار داریم.

آیت الله صافی در دفاع از ولایت ذوات مقدسه ائمه هداة مهدیین (ع) بسیار پر تلاش بود همانگونه که دیگر مراجع (سلمهم الله) چنین هستند، اما نقطه ارادت صاحب این قلم در جای دیگری است.

اجازه دهید از اولین آشنایی با آن بزرگوار بگویم؛ در دوران نوجوانی و سالهای اول طلبگی در میان کتاب هایی که در دست پدرم زیاد میدیدم کتاب “منتخب الاثر” نوشته آیت الله صافی بود که ایشان؛ خصوصا در روزهای جمعه ها آن را مطالعه می کرد. این اثر ارزشمند؛ کتابی است که در آن روایات مربوط به شخصیت حضرت ولیعصر(عج) و چگونگی دوران غیبت و حضور نگاشته شده است و این کتاب یکی از دو کتابی است در مورد امام عصر (ع) مورد تعریف و تمجید استاد شهیدمطهری نیز میباشد.

نقطه ی دوم تاثیرگذار در ارادتم به آیت الله صافی این بود که بعد از رحلت استاد آیت الله فاضل لنکرانی (ره) پدرم در پاسخ به این سوال که از چه کسی تقلید کنیم؟ تصریح مینمود که از آیت الله صافی گلپایگانی تقلید کنید. با توجه به این که معتقد بودم پدرم ذره ای در مسائل دینیِ جامعه؛ اهل تعارف و تسامح و سیاست ورزی نیست، قدر و منزلت علمی و فقهی آن مرجع را در دید من جدی نمود.

حضرت آیت الله صافی

و مهم تر؛ نقطه ی سومی است که باعث اوج ارادتم به آن “مرجعِ ناطقِ ناصح” شد برمی گردد به دهه هشتاد به بعد که آیت الله صافی را متمایز از هم سِلکانش دیدم.

چرا که او را یک مرجعِ آگاه به زمان و ناصحِ نسبت به مسئولین عالیرتبه سیاسی دیدم بگونه ای که هیچ گاه از مسئولیت “النصیحه لائمه المسلمین” در خفاء و علن غفلت نداشت و در این راستا پیام ها و نامه ها به مسئولان داشت و مصرانه بر حقوق مردم پافشاری میکرد.

از یاد نمیرود که آن پیرِ فقاهت ، از نُطق و نُصح در هر سخنرانی نسبت به مسئله گرانی و فشار اقتصادی بر مردم کوتاه نمی آمد.

آن آگاهیِ ژرف را آن “مرجعِ ناصح” از تماس مستقیم با ارباب رسانه داشت. تَورّق روزانه روزنامه ها و مجلات برای ایشان، سرچشمه آگاهی و اطلاع از رخدادهای فرهنگی و سیاسی در حوزه داخلی و خارجی بود.

و جالب تر اینکه مطالب مهم روزنامه ها را میدید و شخصا با تماس تلفنی از مدیران آن رسانه ها جویای اخبار بیشتر بود و از اصحاب رسانه که قلم در احیاء تفکر دینی و احقاق حقوق مردم داشتند، تشکر می کرد.

در این دو سال بسیار سخت میگذرد در بحبوبه فشارهای اقتصادی و تضییع حقوق شهروندان که بیش از پیش است و صدای آن مرجع بزرگ که به حق “مرجعِ ناطقِ ناصح” بود شنیده نمیشود و جایش خالی است!

از خدای مهربان میخواهیم روح پرورش یافته و متکامل حضرت آیت الله صافی را با اولیاءش(ع) محشور فرماید.

اخبار مرتبط

«آموزه‌های امام هادی در رابطه با امامت، جامعه دینی و مردم»؛...

بازنشر/«رجبیون»؛ از بارقه امید و استجابت دعا تا فرصتِ اتصال به...

علامه طباطبائی در ساحت تفسیر ، فلسفه و سیاست: استاد هادی...

استاد هادی سروش نوشت: دو حرکت که نادانسته منتهی به حمایت...

پاسخ استاد هادی سروش به شبهه افکنی رژیم صهیونیستی




          آموزه های امام هادی در رابطه با امامت ، جامعه دینی و مردم  ✍ هادی سروش

          شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

          «آموزه‌های امام هادی در رابطه با امامت ، جامعه دینی و مردم»؛ نوشتاری از استاد هادی سروش

          انتشار :‌ یکشنبه ۲۴ / ۱۰ /۱۴۰۲ | ساعت ۱۹:۵۵

          شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در مطلبی با اشاره به آموزه های امام هادی(ع) اینگونه آورده است:

          * اشاره ؛ زیارت جامعه کبیره آموزه بلندِ امام هادی (ع) است و در آن حضرت هادی نگرانِ جامعه ای است که مردم سرسپرده پیشوایی شوند که او مردم خود را به کام آتش میفرستد!*

          سیره گفتاری و رفتاری هریک از معصومین (ع) یادگار ارزشمند و کار مهم آنان به حساب می آید.

          همانطوریکه از حضرت امیر ، نهج البلاغه به یادگار است ، و از حضرت سجاد (ع) صحیفه سجادیه را داریم ، از امام هادی (ع) زیارت جامعه کبیره در شرح “مقام امامت” ، و زیارت غدیریه در شرح “مقام امیرالمومنین” را به یادگار داریم .

          و چون فقرات زیارت جامعه و زیارت غدیریه تبیین کننده مقام امام بر اساس وحی است ، پس در واقع امام هادی (ع) مُفسر قرآن در بخش امامت است.

          استاد آیت الله جوادی آملی بحق فرمودند: ” ️هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر نمودند ولی وجود امام هادی(ع) کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند.”

          در زیارت جامعه کبیره معارف متعددی نهفته است که بجاست به بخشی از آن که در رابطه با چگونگی رابطه امام و مردم است نگاه گذارا داشته باشیم.

          *سه جلوه ملکوتی از امام*

          قبل ارائه فقراتی از آن زیارت در رابطه با موضوع این مقاله ، بجاست به سه موضوع مهم نگاه گذارا داشته باشیم ؛

          اولا ؛ در اینکه جایگاه امام بسیار شامخ است محل تردید نیست ، در زیارت جامعه میخوانیم آن ذوات نورانی یک مبداء نوری خلقت دارند ؛

          “خَلَقَكُم أنوارا فجَعَلَكُم بِعَرشِهِ مُحدِقينَ ، حتّى مَنَّ علَينا فجَعَلَكُمُ اللّه ُ في بُيوتٍ أذِنَ اللّه ُ أن تُرفَعَ و يُذكَرَ فيها اسمُهُ ؛ – شما را نورهايى آفريد و سپس به صورت حلقه هايى بر گرد عرش خويش قرارتان داد، تا آن كه بر ما منّت نهاد و خداوند شما را در خانه هايى قرار داد كه خدا رخصت داده تاقدر آنان رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود.”

          و ثانیا ؛ آنان واسطه فیض الهی هستند که در زیارت جامعه چنین میخوانیم؛ “بکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَبِکُمْ یَخْتِمُ وَبِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَبِکُمْ یُمْسِکُ السَّماَّءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاْرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ وَبِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَیَکْشِفُ الضُّرَّ ؛ -واسطه شما، باران را فرو مى‌ريزد و به واسطه شماست كه آسمان را از اينكه بر زمين افتد جز به اذن او نگه مى‌دارد و به واسطه شما، اندوه را مى‌زدايد و سختى را برطرف مى‌كند.”

          و ثالثا ؛ علوم وحیانی و معارف ربانی در نزد آنان است و قلب نورانی شان در بردارنده وحی الهی است چنانچه در زیارت جامعه آمده؛ “وَعِنْدَکُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَهَبَطَتْ بِهِ مَلاَّئِکَتُهُ”

          *رابطه جامعه و امامت*

          در ابتدا به این محور باید توجه نمود که ما نمیتوانیم نه تنها از توسلات به ائمه (ع) غفلت ورزیم بلکه نباید از معارف اهلبیت فاصله بگیریم ، چرا که ناز معنوی و نیاز معرفتی ما در آن ساحت نهاده شده است و دوری از آن ذوات مقدسه ، مساوی با خسارت و خسران است. به این مهم امام هادی چنین ارشاد فرمود؛

          “وَالْبابُ الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ مَنْ اَتیکُمْ نَجى وَمَنْ لَمْ یَاْتِکُمْ هَلَک؛ – امام آن ورودی است که هیچ انسانی از آن برای نجات از مهلکه ها بی نیاز نیست.”

          *نشانه جامعه ای که با امامت رابطه دارد*

          مدعیان ارتباط با امام در تاریخ کم نبوده و امروز هم کم نیستند ! چه بسیار افراد و احزاب و گروه هایی که مدعی ارتباط و انس با امامت هستند، اما مگر میشود صِرف ادعا را پذیرفت؟ ادعای ارتباط با امامت از جامعه ای پذیرفته است که در آن جامعه مردم عزیز باشند و از هر گونه ذلتی -معنوی مانند شرک و دروغ و.. و نیز مادی مانند فقر- دور باشند. این درس امام هادی (ع) است که فرمود:

          “وَبِکُمْ اَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَفَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الْکُرُوبِ وَاَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَکاتِ ؛ – بواسطه امامت ذلت ها رخ بر میبندد و روزنه امید و فرج باز میشود و راه هلاکت و نابودی مسدود میشود”

          آیا در جامعه که هر روز ناامیدی و فقر و گرفتاری و جنگ اعصاب و از بین رفتن اموال عمومی با شنیدن خبرهایی چون کشتار و یا اختلاس به گوش می‌رسد، آیا میتوان گفت در آن جامعه امامت حضور دارد! آموزه مهم امام هادی علیه السلام این است حضور امامت در یک جامعه باید از خود نشانه‌هایی را بروز دهد و از آن جمله این است که در آن جامعه؛ شهروندان باید عزیز باشند ، و در آن جامعه نباید هیچ گونه غم و اندوهی شهروندانش را تهدید کند.

          در نتیجه دوری از ذلت شرک و کفر و اعتقادات سفیهانه ، ونیز رفع ناراحتی ها و نگرانی ها خاصیت جامعه ای است در پناه امامت به سر برد.

          *جامعه و خلاصی از قدرتهای استبدادی و شیطانی*

          حرکت در مدار امامت ، یک وظیفه مهم است و این حرکت محقق نمیشود مگر اینکه به وظیفه ای که امام هادی در زیارت جامعه تبیین نموده توجه شود و آن این است که امام هادی (ع) جامعه را موظف میداند که خود را از زیر بار سنگین قدرتهای ضد معنویت و قدرتهای استبدادی و قدرتهای شیطانی بیرون کشد و از تمام کسان و گروه هایی که در آشکار و یا نهان آنان انحراف دیده میشود فاصله گرفته و آنان مورد طرد جامعه قرار گیرند، ، بیان امام هادی چنین است ؛

          “وَبَرِئْتُ اِلَى اللَّه عَزَّوَجَلَّ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ وَمِنَ الْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَالشَّیاطینِ وَحِزْبِهِمُ الظّالِمینَ لَکُمْ وَالْجاحِدین لِحَقِّکُمْ وَالْمارِقینَ مِنْ وِلایَتِکُمْ وَالْغاصِبینَ لاِرْثِکُمْ وَالشّاَّکّینَ فیکُمْ وَالْمُنْحَرِفینَ عَنْکُمْ وَمِنْ کُلِّ وَلیجَةٍ دُونَکُمْ ؛ – به درگاه خداى عز و جل از دشمنانتان و از جِبْت و طاغوت ، و از شيطان ها ، و از گروه ستم كننده از آنها به شما ، و منكران حقّ شما ، و روى گردانان از ولايتِ شما ، و غاصبان ارثِ شما ، و شك كنندگان در باره شما ، و منحرفان از راه شما ، و از هر هم راز و همدمى جز شما ، و از هر فرمان روايى جز شما ، و از پيشوايانى كه مردم رابه آتش میخوانند بيزارى مى جويم.”

          آموزه امام هادی بر این مهم استوار است که جامعه دینی هیچ گاه نباید سرسپرده پیشوایی شود که برای حفظ قدرت، مردم خود را به کام آتش میفرستد!

          زیارت جامعه در همین موضوع رابطه امامت و جامعه فرازهای دیگری دارد که پرداختن آن را به مجال دیگر میسپاریم.

          اخبار مرتبط

          بازنشر/«رجبیون»؛ از بارقه امید و استجابت دعا تا فرصتِ اتصال به...

          علامه طباطبائی در ساحت تفسیر ، فلسفه و سیاست: استاد هادی...

          استاد هادی سروش نوشت: دو حرکت که نادانسته منتهی به حمایت...

          پاسخ استاد هادی سروش به شبهه افکنی رژیم صهیونیستی

          شاخصه ها و امتیازات علمی، عرفانی و اخلاقیِ علامه حسن زاده...

          سخنی با جوانان و روشنفکران درباره حمایت از فلسطین: نوشتاری از...



          هادی سروش استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه:  "مجازات نباید منجر به نفرت از دین شود"

          ✅️هادی سروش استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه: "مجازات نباید منجر به نفرت از دین شود"

          🔹️در اجرای احکام شرعی اگر جرم برای قاضی به صورت قطعی ثابت شود و هیچ شبهه ای هم وجود نداشته باشد باید قاعده تنفیر را در نظر بگیرد؛ یعنی بررسی کند که حکم صادره مثلا درمورد شلاق چه تاثیری بر جامعه خواهد داشت تا ایجاد نفرت در جامعه نسبت به دین نشود
          .


          🔸️هادی سروش استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه در گفت وگو با هم میهن درباره نگاه فقه به مجازاتهایی مانند شلاق که جنبه تحقیرکنندگی دارند، توضیح می دهد؛
          «طبیعتاً همواره در مقابل جرم، مجازات وجود دارد. در قرآن و روایات که در فقه منعکس شده اند، مجازات شلاق نیز در نظر گرفته شده است در قرآن مجازات شلاق برای عمل منافی با عفت در نظر گرفته شده در روایات نیز برای برخی جرائم مانند شرب خمر مجازات شلاق مورد تاکید قرار گرفته و تعداد آن نیز مشخص شده است درباره شلاق در فقه موضوع دیگری تحت عنوان «تعزیر» داریم که براساس آن، قاضی برحسب بررسی مقدار جرم و شرایط مجرم میتواند تعداد شلاق را مشخص کند.»

          🔸️ او ادامه میدهد در فقه برای اثبات جرم و انشاء احکام شرعی مانند شلاق یا قصاص مسیر بسیار سخت و جدی ای در نظر گرفته شده است. متاسفانه این موضوع از طریق رسانه ها و مسندهای امور در جامعه مطرح نمیشود و به بدبینی به احکام کیفری اسلام منجر می شود. به عنوان مثال اگر کوچکترین شبهه ای نسبت به تحقق جرم و انگیزه مجرم پیدا شد یا احتمالاتی که می توان در رابطه با یک جرم در نظر گرفت قاضی حق اعمال مجازات شرعی را ندارد. از این قاعده فقهی به عنوان قاعده «درء» یاد میشود. ریشه این قاعده در روایتی از پیامبر است که فرموده اند: «ادرؤوا الحدود بالشبهات»، یعنی در صورت وجود شبهه، آن حد ـ از فرد متهم - برداشته میشود. قاضی باید در جایی مجازات را اعمال کند که هیچ گونه شبهه ای درباره آن نداشته باشد.»

          🔸️سروش اضافه میکند؛ «قاعده فقهی دیگری که به آن توجه نمی شود، قاعده «تنفیر» است. براساس این قاعده نمیتوان کاری کرد که باعث نفرت جامعه از دین شود. این قاعده مهمی در میان فقهاست. در این زمینه بزرگانی مانند شیخ طوسی و شیخ صدوق نقل کرده اند که امیرالمومنین درباره برخی مجرمان حکم شرعی را انشاء و اعمال نکردند و فرمودند، اگر در برخی از این موارد حکم شرعی را اعمال می کردم، چه بسا فرد بعد از اجرای حکم شرعی مثلاً شلاق در بیرون از مرزهای به نوعی باعث ایجاد بدبینی می شود. بنابراین در اجرای احکام شرعی اگر جرم برای قاضی به صورت قطعی ثابت شود و هیچ شبهه ای هم وجود نداشته باشد، باید قاعده تنفیر را در نظر بگیرد؛ یعنی بررسی کند که حکم صادره چه تاثیری بر جامعه خواهد گذاشت.»

          🔸️ استاد فقه و فلسفه حوزه علمیه ادامه میدهد زمانی بود که اگر دست سارق را قطع می کردند، نه تنها باعث نفرت جامعه نسبت به دین نمی شد، بلکه جامعه به مقابله با فساد سرقت و اختلاس خوشبین میشد. در چنین شرایطی قاضی میتواند به راحتی حکم دهد. اما اگر اجرای احکام شرعی مانند شلاق باعث ایجاد نفرت در جامعه نسبت به دین شود فقها میگویند که قاضی باید مصلحت اندیشی و دقت کافی را در حوزه ایراد و انشاء حکم داشته باشد. بنابراین اگر جامعه نسبت به یک مجازات نگاهی منفی داشت، در فقه نمی گویند که الا و لابد باید چنین مجازاتی اعمال شود، بلکه دست قاضی را باز میگذارد که از مجازات دیگری برای تنبیه مجرم استفاده کند.»

          🔸️او درباره این موضوع که اگر قاضی رأی به مجازاتی دهد که باعث تنفیر و وهن دین ،شود برخورد با قاضی در فقه چگونه است؟
          گوید: «وقتی اصل مبانی فقهی را بررسی و مشاهده می کنیم مجازات هایی مانند قصاص و قطع دست، مجازاتهایی استثنایی هستند، قاعده تنفیر به کمک دین می آید تا جلوه دین در جامعه خراب نشود وقتی در برخی جرائم که مجازاتهایی واحد دارند، قاعده فقهی تنفیر مطرح است در مواردی که چند شیوه برای مجازات یک جرم قابل اجراست و قاضی مخیر است یکی را انتخاب کند مانند حبس جریمه نقدی یا شلاق، اگر مجازاتی را انتخاب کند که باعث وهن دین شود، قطعاً از قاضی پذیرفته نیست. اما اگر قاضی به نگاه روشمند دین توجه نکرد و از یکی از راهکارهای مقرر در قانون استفاده کرد، نمی گوییم قاضی خلاف کرده است اما ایرادی که بر او وارد است ،اینکه چرا راهکاری که منجر به وهن دین یا احکام فقهی شده را انتخاب کرده است. حالا اگر قاضی مرتکب اشتباه شود، افرادی که در جامعه اسلامی دارای مسئولیت نسبت به قاضی هستند باید ایفای نقش کنند. در فقه می گویند، اگر اشتباه قاضی به شدت فاحش باشد، حکم او باطل می شود. اما در قانون، دادگاه انتظامی قضات را داریم که به تخلفات قضات یا احکام صادر شده اشتباه، رسیدگی میکند.»

          *روزنامه هم میهن ، شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲

          «رجبیون»؛ از بارقه امید و استجابت دعا تا فرصتِ اتصال به خدا: نوشتاری از استاد هادی سروش

          شفقنا | پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه

          «رجبیون»؛ از بارقه امید و استجابت دعا تا فرصتِ اتصال به خدا: نوشتاری از استاد هادی سروش

          شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری به مناسبت فرا رسیدن ماه رجب، آورده است: همانطوریکه اهل کار و کسب در معاملات خود بهاری دارند که معاملات و درصد سوددهی آن به اوج خود می رسد «اهل معامله با خدا» هم بهاری دارند که در آن ایام در داد و ستد خود نهایت منفعت و سود را از آن خود می‌کنند. روشن است که اهالی بازار در بهار کسب خود از استراحت و امور غیر ضروری کاسته و به بیشتر اوقات خود را در بنگاهها و فروشگاههای معاملاتی خود قرار می‌دهند تا از آن «بهار کاسبی» نهایت بهره را ببرند، پس آنان که داعیه این را دارند که در قیامت مورد خطاب لذت بخش «این الرجبیون» قرار گیرند؛ در این «ماه رجب» که بهار معامله با خداست همه وقت خود را برای این «تجارت معنوی» قرار دهند.

          ماه رجب و تقویت جانبِ عبادت بر جانبِ علم

          جالب اینجاست مرحوم عارف، ملکی تبریزی(ره) در مورد طلاب علوم دینی که در حال تعلیم و تعلّم «علوم اهل‌بیت(ع)» دارای فضیلت بر فضیلت هستند را رهنمود می‌فرماید که: «فینبغی لطلاب العلم ان یزیدوا فیها جهه العبادات علی جهه تحصیل العلم» یعنی بر آنان است جهات عبادت را بر جهت تحصیل مزیت بخشند.(المراقبات / ۷۷)

          رجب و روزگار اهل جاهلیت

          در مورد ماه رجب نکته ی تاریخی داریم که چه بسا مورد تعجب باشد که حتی بت پرستان از اهل جاهلیت حجاز هم ماه رجب بعنوان ماهی که: «ینتظرونه لحوائج» دانسته و از آن انتظار آمدن حاجت خود داشته‌اند. (اقبال الاعمال ۳/۱۸۱)

          ماه رجب و معامله سه جانبه

          در ماه در یک معامله صحیح و پر منفعت آنچه حرف اول است روشن بودن سه امر است که اهل فضل می‌دانند که اگر در یک معامله (خرید و فروش) عادی هر یک از این سه امر روشن نباشد آن معامله باطل است و بطلان در معاملات بدین معناست که فروشنده صاحب «پول» نمی‌شود و خریدار نیز مالک «کالا» نمی‌گردد.

          در معامله با خدا که بهار آن ماه رجب است این سه امر باید روشن باشد که مالک کیست؟ مشتری کیست؟ و مورد معامله چیست؟

          یک طرف معامله: خدا و طرف دیگر عبد مؤمن

          طرف این معامله ملکوتی در ماه رجب حضرت رب العالمین است که پیامبر عزیزمان فرماید: در شبهای ماه رجب فرشته‌ای بنام «الداعی» تا صبح از طرف حق متعال نداء می‌کند: «انا جلیس من جالسنی، مطیع من اطاعنی، غافر من استغفرنی….» (بحار ۹۸/۳۷۷)

          در این عبارت نورانی طرفین معامله و کالا مورد انتقال بیان شده که خدا و بندگان او که :«هذا الشهر حبلاً بینی و بین عبادی» .

          کالای معامله؛ مغفرت و اجابت دعا

          و کالا مورد معامله: «مغفرت»، «اجابت دعا» و «برخورداری از فیض الهی».

          و مهمتر از مغفرت و اجابت دعا نکته‌ای است که می‌توان ایندو را نتیجه آن نکته دانست این است که فرمود: «انا جلیس من جالسنی» که «همنشین با حضرت رب العالمین» است.

          و چنان این حقیقت حقیقتی سنگین و کوه شکنی است که حتی با مستحکمترین اصول حکمت متعالیه مانند «اصالت وجود» و «وحدت وجود» هم نتوان به ژرفای او رسید!

          چگونه «بنده‌ای» با همه نقصان‌ها و حاجت‌ها که از درون ذات او شروع می‌شود تا سراسر هستی و اوصاف و حالات او را می‌گیرد و گرفته است مجالست با «ارباب عالم هستی» یعنی وجود مستقل بی نهایت قرار می‌گیرد شاید از این نقطه گیج کننده است که عارفان گفتند: «فان امثال وجوهنا لا یلیق بالتوجه الی حضرت قدس ربنا»

          پس باید از آنجا که مالیات ارتباط مستقیم با حضرت قدس رب العالمین را نداریم باید راهی برای جبران این ضعف جستجو کنیم و آن نیست مگر توجه به اهل‌بیت(ع) که اهل معرفت تصریح کردند: «فالاولی ان نعالج فی ذلک بالتوجه الیه (تعالی) بوجوه اولیائه المشرقه عنده و التوسل الیهم فی استصلاح حاله و عمله مع ا… جل جلاله»

          مقام اتصال بالاترین رزقِ رجبیون

          براساس روایت رجبیه که خدای سبحان خود را همنشین اهل عبادتش معرفی نمود و وعده استجابت دعا و مغفرت برای اهل استغفار داد، چنین فرمود که از اهل هدایت ملکوتی دستگیری میکند و این ماه را ریسمان بین خود و بندگانش قرار داده تا بندگان خاص او به او متصل شوند ؛ «و من أستهدانی هدیته، و جعلت هذا الشهر حبلاً بینی و بین عبادی، فمن اعتصم به وصل الیّ.»

          روشن است که هرچه ارتباط و نیاز و خواسته مورد نظر بیشتر و شدیدتر باشد «توجّه» و «توسل» بیشتر توأم با کیفیت معنوی بالاتری می‌طلبد. و کدام خواسته بالاتر از مقام «اتصال» به حق تعالی است که در همان حدیث قدسی «الداعی» که فرشته «شبهای رجب» است از طرف خدا گوید:«فمن اعتصم به وصل الیّ»

          پس کمال در ماه رجب رسیدن به مقام «وصول الی الله» است.

          «ذکر» و کمال رجبیه

          امّا آنچه برای نیل «به کمال رجبیه» که «اتصال» لازم است باشد «ذکر» است و خود حضرت حق فرمود: «طوبی للذاکرین، طوبی للطّائعین»

          در ماه رجب «ذکر» و «طوع» یعنی «یاد خدا» و «روی به سوی او» مشتری دارد .

          ذکر از ذکر لسان شروع می‌شود تا ذکر قلب که به تعبیر بلند امام صادق(ع) که از حضرتش سؤال شد ذکر «سبحان و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» بالاترین ذکر است؟ فرمود:آنچه بالاتر است که در مقابل او امر الهی اطاعت داشته و در قبال گناهان تقوا ؛ اذا ورود علیک شیئ امر الله به اخذت به و اذا ورد علیک شی نهی عنه ترکته (معانی الاخبار / ۱۹۳)

          و با اشاره به همه این مراتب «ذکر» است که رسول اعظم الهی(ص) فرمود: «خیر اعمالکم عند ملیککم و از کاها و ارفعها فی درجاتکم و خیرماطلعت علیه الشمس، ذکر ا… سبحانه و تعالی» (عده الداعی / ۲۳۸)

          آن ذکری که «خیرالاعمال» و «ارفع الاعمال» است فقط ذکر زبانی نیست بلکه ذکر با همه مراتب است. چه بسیار زیبا معنا فرمود:«الذکر حصول المعنی فی النفس» (مجمع البیان ۶/۵۲)

          و خوشا به حال آنانکه در مقام «ذکر الهی» چنان مجذوب «مجالست با حق» می‌شوند از عرضه حاجت خود غافل می‌شوند که در مورد این سالکان کوی او امام صادق(ع) فرماید: «ان ا… عزوجل یقول: من شغل بذکری عن مسألتی اعطیتهافضل ما اعطی من سألنی» (محاسن برقی / ۱۰۹)

          که خدا فرماید آنکه مشغول ذکر من شود بگونه‌ای که حاجت خود را فراموش کند من به او بیش از آنکه بنایش بود از من نخواهد به او عنایت کنم.

          مهمترین ذکر لسانی اهل رجب

          گرچه بر اساس بیان امام صادق(ع) حقیقت «ذکر» در «انجام واجبات» و «ترک محرمات» آمد امّا در بیانات معصومین(ع) برای ماه رجب از کار و ادعیه‌ای نقل شده که با مراجعه به کُتب دعا قابل دسترسی است.

          امّا آنچه در خور توجه «اهل رجب» است این است که بعد از «استغفار» که تأکید زیادی شده بر ذکر و نمازی که متضمن «سوره توحید» باشد سفارش زیادی شده است تا جائی که از حضرت رسول(ص) نقل شده : «در ماه رجب ده هزار بار بوده توحید خوانده شود» (ر.ک المرقبات / ۱۰۱) و نیز نماز دو رکعتی با قرائت یکصد سوره توحید. (اقبال / ۱۲۲)

          غیر از اذکار وارده در ماه رجب «دعا» خود قصه مفصل دیگری است.

          رجبیون و کدام دعا؟

          اصل دعا گرچه همیشه فضیلت دارد امّا در ماه رجب بهبت «مظان استجابت» بودنش اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

          سفارش اهل معرفت در میان صدها دعای پر بار رجبیه به دعائی که این فقرات آغاز شود: «اللهم انی اسألک بمعانی جمیع ما یدعوک به ولاده امرک…»(اقبال / ۱۴۵ و مفاتیح)

          این دعای شریف و به تعبیر عارف تبریزی در المراقبات «عالیه المضالمین» از ناحیه مقدسه(عج) رسیده که در عین اینکه خواسته‌های معنوی بزرگی از خدا طلب می‌شود توجه رجبیون را به «معرفت به ساحت مقدس اله عالم و ائمه اطهار(ع)» جلب می‌کند.

          پر واضح است که اعمال دیگری مانند «نماز» و «روزه» در معامله بین عبد و رب در ماه رجب جایگاه مختص به خود را دارد برای پرهیز از اطاله نوشتار از آن‌ها صرف نظر میشود.

          ماه رمضان و ظهور نتیجه معامله رجبیون با خدا

          عجیب این که این معامله ملکوتی عبد مؤمن با خدا در ماه رجب که گوشه‌ای از مطرح شد در ماه رمضان ظاهر می شود و آن «ورود به ضیافت الله» است که خود حدیث مفصلی است.

          به دعا شب اول ماه رجب توجه کنید که ارتباط رجب و رمضان چگونه ترسیم شده: «اللهم بارک لنا فی رجب و شعبان و بلّغنا شهر رمضان و اعنّا علی الصیام و القیام و حفظ اللسان و غضّ البصر و لا تجعل حظّنا منه الجوع و العطش.»

          ماه رجب و زنده شدن امیدها

          این ماه از آن رهگذر که وعده «شنیدن» دعاهایمان را به ما داده اند، «ماه امید» است.

          چه «امیدبخش» است که خدای سبحان خود را همنشین اهل دعا معرفی کرد و وعده استجابت در تمام اموری که نیازهای مادی و معنوی آدمی را تامین می کند، داد و فرمود: فمن دعانی فی هذا الشهر أجبته، و من سألنی أعطیته.

          امروز همه ما به «امید» نیازمندیم ؛ سختی ها، بیماری ها، جنایت ها، بی عدالتی ها و… ، جملگی آمده تا «روح امید» را که بزرگترین سرمایه آدمی است، از نهان مان بیرون کشد …

          اما باید خود را تقویت و بنیه شخصیتی خویش را در مقابل همه این چالشهای روحی ایمنی بخشیم.

          یکی از راههای سهل الوصول؛ توجه و تعمق در آیات امید بخش قرآن است.

          بسیاری از آیات قرآن برای نقشِ امید بر قلبها نازل شده که فرمود : از عنایت و رحمت الهی قطع امید مکنید ؛ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّه” ( رمز/۵۸)

          کسانیکه از عنایات الهی قطع امید می کنند در ردیف دشمنان درجه یک خدا هستند که فرمود : «از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند!؛ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ.» (یوسف/۸۷)

          رجبیون و توجه و توسل به ائمه هدی (ع)

          نکته مهم و پایانی اینکه ؛ «رجبیون» متوجه قانون قدسی «این التراب و این رب الارباب» هستند که فاصله بین عبد و رب ؛ بسیار زیاد است .

          برای کم کردن این فاصله ، و برقراریِ ارتباط با حق باید متوجه «وسائط ارتباطی با حق» بود و آن نیست مگر رسول خاتم‌(ص) و ائمه هدی (ع) . درست بهمین خاطر است «رجبیون» در تمام ماه رجب با «توسل» و «انابه» و «زیارت» خصوصاً «زیارت حضرت اباعبدالله الحسین» «تشرف به مشاهد مشرفه اهل بیت(ع)» رابطه خود با خداوند متعال را جدی‌تر نموده و از برکات معصومین(ع) بهرمند میشوند.

          ماه رجب و افسوس استاد مطهری

          شهید آیت الله مطهری میگوید :وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم! حدیث دارد که در قیامت فریاد می‌کشند: «أینَ الرَّجَبیون» رجبیون کجا هستند؟ این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم، در ماه رجب هیچ چیزی نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنت‌ها در میان ما به‌کلی دارد فراموش می‌شود. ماه رجب می‌آید، بزرگ‌هایمان [متوجه نمی‌شوند] تا چه رسد به بچه‌ها. کم‌کم اگر به بچه‌ها بگوییم ماه‌های قمری را از محرم تا ذی‌الحجه بشمار، نمی‌توانند؛ اصلا فراموش می‌کنند که یک چنین ماه‌هایی هم وجود دارد. ( آشنایی با قرآن،۲۳۴/۸)

          جمع‌بندی

          ماه رجب آن چنان در خود عظمت قرار گرفت که «بهار معامله‌ی با خدا» شد و اهل معامله در این ماه به نام نامی «رجبیون» در ملکوت و معاد معروف گشته‌اند.و عمده معامله این سالکان کوی دوست «مجالست» با «رب العالمین بوسیله ذکر» است که این ذکر در تمام شئون اینان پرتو افکند و گاهی بشکل «انجام واجبات و ترک محرمات» و گاهی بشکل «استغفار» و گاه دیگری بشکل «روزه رجبیه» و خصوصاً «دعا» ظهور پیدا می‌کند. ان شاء الله

          • برچسب ها
          • استاد هادی سروش
          • حلول ماه رجب
          • ذکر لسانی اهل رجب
          • معامله با خداوند

          اخبار مرتبط

          علامه طباطبائی در ساحت تفسیر ، فلسفه و سیاست: استاد هادی...

          استاد هادی سروش نوشت: دو حرکت که نادانسته منتهی به حمایت...

          پاسخ استاد هادی سروش به شبهه افکنی رژیم صهیونیستی

          شاخصه ها و امتیازات علمی، عرفانی و اخلاقیِ علامه حسن زاده...

          سخنی با جوانان و روشنفکران درباره حمایت از فلسطین: نوشتاری از...

          امام حسن عسکری(ع) و تکریم مقام اجتهاد و تعیین مقام تقلید:..

          چرا نام هاشمی رفسنجانی نباید باشد؟! _ هادی سروش

          اعتماد آنلاین

          چرا نام هاشمی رفسنجانی نباید باشد؟!

          هادی سروش نوشت: چرا نام هاشمی نباید باشد؟ آنچه هست این است باید نام هاشمی نباشد تا شاید نام‌های دیگران خوانده شود! اما اشتباه می‌کنند، هر چه بر نام او “لاک غلط گیر” میکشند تا نام دیگری مانند نام احمدی‌نژاد در کسوت ریاست‌جمهوری نام آقایان مهدوی کنی (ره) و جنتی در کرسی ریاست خبرگان و ... بنویسند، بازهم نام هاشمی از زیر لاکِ حسد و کینه می‌درخشد.

          چرا نام هاشمی رفسنجانی نباید باشد؟!

          کد خبر: 647902

          ۱۴۰۲/۱۰/۲۱ ۱۰:۳۰:۴۳

          اعتمادآنلاین |

          هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی با عنوان «چرا نام هاشمی نباید باشد؟» در سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشته است.

          به گزارش انصاف نیوز، در این یادداشت آمده است: مرحوم هاشمی رفسنجانی یک عنصر نادری بود که در برهه ای از تاریخ ایران و در نهضت مردمی انقلاب اسلامی درخشید و رفت.زندگی سیاسی او مانند هر سیاستمدارِ دینی و وطن دوست؛ دارای تلخ و شیرینی هاست که گرچه بر تلخی ها نقد کشیده میشود ولی نمیتوان بر انبوهی از شیرینی آفرینی هایش لب فرو بست.

          او در دهه شصت پیشنهاد جدی اتمام جنگ را به حضرت امام ارائه نمود و حتی برای تحقق آن آمادگی خود را برای محاکمه و پذیرش حکم اعدام ، به امام راحل عرضه نمود.

          او در نیمه اول دهه هفتاد در بازسازی کشوری جنگ زده تمام همت خود را گماشت و توفیقات غیر قابل انکاری بدست آورد.

          اما هاشمی دهه هشتاد و نود ، هاشمی دیگری بود ، او در آن دهه آخر عمر شریف خود در حالیکه میتوانست در بالاترین جایگاه قدرت باشد اما به تشخیص خود وفادار بود و خوش درخشید و یک لحظه از مردم جدا نشد و هزینه آن را که تیرهای سمی کینه و حسد و تهمت بود را به جان خرید و از عهد خود با مردمش سر باز نزد.

          او میدانست در این مسیر انتخابیش ؛ مورد نشانه گیریِ تیرهای زهرآلود از سوی برخی مسئولین قرار خواهد گرفت و این حقیقت را در همان ابتداء در جمع فرزندانش گفت و اعلام آمادگی کرد.

          سخن در یادداشت این است ؛ اشکال هاشمی در چه بود که او را برنتابیده و نمیتابند؟

          آیا او زندگی سالمی نداشت ؟ که داشت .

          آیا او اهل مبارزه قبل از انقلاب نبود ؟ که بود.

          آیا او در نظام ، به فکر رفاه مردم نبود ؟ که بود.

          آیا او به حُسن روابط با دنیا نمی اندیشید ؟ که میاندیشید.

          آیا او به ارتقاء کشور در جوانب مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نبود ؟ که بود.

          آیا او دغدغه فقیر شدن طبقات وسطی جامعه را نداشت ؟‌ که داشت.

          آیا اوضدیت با تحجر و دگم اندیشی نداشت ؟ که داشت.

          آیا او به حق مردم در انتخابات ارج نمیگذاشت ؟ که میگذاشت.

          آیا او در مقابل تضییع حقوق نامزدهای انتخابات ها نسبت به مسئولین ذی ربط سکوت میکرد ؟ که نمیکرد و فریاد برنمیآورد و با شجاعت میگفت: این میز و قلم و ریاست را چه کسی به شما داده ؟ مگر امام این عزت را به شما نداده؟

          و آیا در برابر تزئینی خواندن رای مردم در خطبه های جمعه سکوت کرد؟ که نکرد ، و بلکه سابقه رجالِ خاموش دوران نهضت و قهر ده ساله شان با امام و نهضت را افشاگری کرد تا مردم ازسوابقِ تئوریسن های امروز بی اطلاع نمانند .

          تمام موارد فوق میتواند چنانچه حُب ریاست بر حزب و یا گروهی حاکم شود ، باعث حذف یک شخصیت پرآوازه از منظومه سیاسی یک کشور شود و در مورد مرحوم هاشمی هم میتواند صدق کند!

          اما بنظرم آنچه مرحوم هاشمی را در هم مالیده و به تعبیر استاد آیت الله جوادی آملی ؛ “از تخت به تخته آوردند!” چیز دیگری است و آن همان عاملی است هنوز هم بر نام او و حتی سالگرد رحلتش چهاراسبه می تازند! و آن عامل ؛ یک حقیقت است و آن این است که؛ “نام هاشمی نباید باشد!”

          چرا نام هاشمی نباید باشد؟ آیا او بدنام بود؟ در پرونده سیاسی قبل از نهضت و بعد استقرار نظام نقطه خیانت و یا حتی سکوت وجود داشته ؟ آیا او بر خلاف نظر صریح رهبری قدمی برداشت ؟

          پاسخ تمام این سوالات منفی است و ما از مخالفان او چنین اتهاماتی را نشنیده ایم ، آنچه هست این است باید نام هاشمی نباشد تا شاید نام های دیگران خوانده شود!

          اما اشتباه میکنند ، هر چه بر نام او “لاک غلط گیر” میکشند تا نام دیگری مانند نام احمدی نژاد در کسوت ریاست جمهوری ، نام آقایان مهدوی کنی (ره) و جنتی در کرسی ریاست خبرگان و .. بنویسند ، بازهم نام هاشمی از زیر لاکِ حسد و کینه میدرخشد و با هیچ نامی نمیتوانند نام او را پوشش دهند.

          این وضع امروز ماست، و آیندگان؛ بر اساسِ منطق “ماه پشت ابر نمی ماند” ، بیشتر به نور مدیریت و دلسوزی و کارآیی و صبر او در برابر بی مهری های دوستانش آگاه میشوند. بله، آن روز روزی است که ابر حسد و کینه رخت برخواهد بست.

          امروز را ببینید؛ هر کسی با هر نوع تفکر ملی و یا دینی بر “امیرکبیر” درود میفرستد و برای او کتابها و تئاترها و فیلم ها و سریال ها تدوین شده چرا که هر ایرانی خود را مدیون او در برابر دلسوزی ها و قدرت مدیریتش میداند و بر کینه و حسد آن دوران اظهار نفرت میکند.

          ناامید نیستیم ؛ حتما آن روزی که در انتظارش هستیم ، یعنی ؛ روزگار گذر از همه کینه ها و بدخواهی ها و ریاست طلبی ها خواهد رسید و آن روز است که جامعه شَهد اخلاق و معنویت و خدمت بدون ریاست طلبی را خواهند دید .

          استاد هادی سروش: «داعش می تواند در متن مکتب شیعه هم جای بگیرد»

          استاد هادی سروش: «داعش می تواند در متن مکتب شیعه هم جای بگیرد»

          شفقنا- استاد حوزه علمیه گفت: داعش فقط یک انحراف در اسلام نیست، بلکه می تواند این سنخ انحرافات در متن مکتب شیعه هم جای بگیرد همانطوریکه «غلات» در متن شیعه بوجود آمد و ائمه (ع) بشدت با آن مبارزه کردند.

          به گزارش شفقنا از جماران، حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در جلسات هفتگی خود در هیئت انصارالمهدی در مورد انحرافات داعش به بازشناسی تفکر انحرافی داعش پرداخت و گفت: داعش با تفسیر به رآی از قرآن و از کار انداختن بسیاری از آیات قرآن که سخن از ایمان اختیاری و توصیه به روابط با دنیا دارد بدترین نوع تروریسم را به نام اسلام در جهان ایجاد نموده است!

          استاد هادی سروش: شرط لازم در موسسات و تشکلات خیریه پاکی از اختلاس و پولهای آلوده است

          استاد هادی سروش: شرط لازم در موسسات و تشکلات خیریه پاکی از اختلاس و پولهای آلوده است

          شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش تصریح کرد: خیررسانی ها و خیریه باید از تمام مصادیق تضییع حقوق دیگران و آزار و اذیت نسبت به شهروندان دور باشد.

          استاد هادی سروش در مراسم ولادت حضرت فاطمه(س) در موضوع “وجهه دینی و اجتماعی حضرت فاطمه” در هیئت انصار المهدی تهران خیرخواهی و خیر رسانی را تابلو شخصیت آن حضرت بر اساس آیات سوره “هل اتی” دانسته و گفت : آیه “یطعمون الطعام علی حبه” نشان از شخصیت دینی و اجتماعی فاطمه است که درجات خلوص او باعث نزول آیات مورد نظر شد. و نزول آیه از عالَم قدس نمیتواند برای یک امر غیر قدسی باشد ، اگر آیه نازل میشود نتیجه نهایت پاکی عامل آن فضیلت است.

          وجه آسمانی و زمینی انبیاء و اولیاء

          استاد حوزه تصریح نمود ؛ آیه ۷۳ سوره انبیاء دو وجهه مُلکی و ملکوتی یعنی ؛ وجهه زمینی و آسمانی انبیاء و اولیا خدا را معرفی نموده و فرمود : “جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ” .در بخش آسمانی و ملکوتی آنان سخن از هدایتهای مهمی است که از طرف خدا به آنان میرسد . و روشن است که همین قسمت آیه اشاره روشن بر ثبوت عصمت برای انبیاء و اولیاء دارد چون نمیتواند کسی که به مرحله عصمت نرسیده شامل “جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ” باشد. و در بخش دوم آیه سخن از “فعل الخیرات” است که توجه و انجام خیرات از شاخصه های انسانهای بزرگ الهی است.

          نکته مهم در خیر رسانی و خیریه ها

          استاد حوزه گفت : در بحث خیرخواهی و خیر رسانی یک مقدمه ای می تواند کمک شایانی داشته باشد و آن این است که اولا ؛ “خیررسانی” داشتن در واقع کار خدایی کردن است و انسان به عنوان خلیفه الله نقش الهی خواهد داشت ، و ثانیا؛ خیرخواهی و خیررسانی در واقع خیر رسانی به “عیال الله” است چرا که در روایات ؛ مخلوقات به عنوان عیال خداوند نام برده شده اند که همانطوریکه هر رئیس خانواده ای از اینکه به خانواده و مجموعه زیر دست او احترام کند خوشحال میشود ، تمام خلائق ؛ عیال الله هستند و خیررساندن به آنان باعث محبوبیت بیش خدا می شود . متن حدیث که مرحوم کلینی نقل کرده چنین است که رسول الله فرمود : «الْخَلْقُ کلُّهُمْ عِیالُ اللَّهِ فَأَحَبُّهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَقُهُمْ لِعِیالِه؛ مردم همگی (درحکم) عیال خداوند، پس بهترین مردم نزد خداوند کسی است که بیشترین نفع را به مردم برساند».

          سه رکن مهم در خیر و خیریه ها

          حجت الاسلام سروش در ادامه گفت : خیرات و خیریه ها دارای سه رکن مهم است که نبود آن تزلزل بر این عمل بزرگ انسانی و الهی میزند و آن ارکان سه گانه عبارت از ؛ خلوص ، پاک بودن از هرگونه آلودگی و توسعه در دیدخیرخواه و خیررسان .

          رکن نخست ؛ خلوص و پاکی نیت

          سروش گفت : در زمینه خلوص ، همین قدر بدانیم که اگر برای انفاق و خیررسانی فاطمه (س) آیاتی در سوره “هل اتی” نازل میشود بخاطر آن مراتب بالای خلوص حضرت زهرااست.
          فاطمه مورد سلام خدا قرار است ، چرا ؟ چون در شب عروسی پیراهن نو را به سائل میدهد در حالیکه یادگار پیامبر (ص) برای شب عروسی اوست و خدا بوسیله جبرییل به پیامبر (ص) میفرماید : “سلام مرا به فاطمه برسان” این ها همه نشان از بالاترین خلوص فاطمه زهرا است.
          قدم غیر خدایی در هر عبادتی باعث بطلان ان است . امروز هم اگر هر موسسه خیریه با انگیزه های سیاسی و مالی تاسیس شود و هر چقدر که دارای توسعه در خدمات دهی باشد اما نمی تواند در محضر ربوبی سکه قبولی داشته باشد. بی اخلاصی و ریا از عوامل بطلان خیریه و انفاق است ؛ “يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ” (بقره/۲۶۴)

          رکن دوم در خیریه ها رعایت حقوق الناس است

          استاد حوزه گفت : رکن دوم خیر رسانی در این است که خیررسانی ها و خیریه باید از تمام مصادیق تضییع حقوق دیگران و آزار و اذیت نسبت به شهروندان دور باشد . تعبیر قرآن جدی است که فرمود : اذیت و آزاری که خیر و خیریه ها شکل میگیرد کل خیریه را باطل میکند ؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ الناس ” (بقره/۲۶۴)
          هر گونه دستگاه خیررسانی که بوسیله رابطه با قدرت و گرفتن از املاک بیت المال و یا اموال خصوصی دیگران شکل گیرد محکوم به ناپاکی است و نمیتواند ارزشمند باشد.
          استاد مطهری جملات مهمی در این زمینه دارد ، در یکی از موارد میگوید؛ “با تجاوز و پای روی حقوق گذاشتن که احسان شکل نمیگیرد ، باید خدمت به انسان ؛ خدمت به انسانیت باشد ، خدمت به ارزشهای انسانی باشد .”

          رکن سوم خیررسانی ؛ دید وسیع در ارائه خدمات است

          هادی سروش گفت : رکن سوم خیررسانی این است باید فردِخیّر در خیررسانی خود دارای دید توسعه و رفتار وسیع و فراگیر باشد و در خیرات خود خط کشی نکند . ببینید فاطمه در دعای شبانه خود همه همسایه ها را دعا میکرد.
          طبق انچه در روایات به ما رسیده ، حضرت زهرا ؛ همسران پیامبر را از احسان خود محروم نمیکرد با اینکه برخی از آنان تفاوت هایی با اهلبیت داشتند .
          حتا بجاست آدمی برای کسانیکه روزی چهره منفی بودند خیرخواه باشد. امام صادق آز رسول الله (ص) نقل میکند که فرمود: «یلْزَمُ أُمَّتِی الْحَقُّ فِی أَرْبَعٍ یحِبُّونَ التائِبَ وَ یعینُونَ الْمُحْسِنَ وَ یسْتَغْفِرُونَ لِلْمُذْنِبِ وَ یدْعُونَ لِلْمَلإ؛ چهار حق بر گردن امّت من وجود دارد: توبه کننده را دوست داشته باشند، نیکوکار را یاری کنند، برای گناهکار استغفار کرده و برای همه دعا کنند»
          استاد سروش تصریح نمود ؛ خواستم عرض کنم در خیرات و موسسات خیریه اگر مردم با یک دید بسته ای مواجه شوند و ببینند بیمارستان و مدرسه ای که بنام خیریه ساخته شده برای دوستان و اقوام و همفکران یک گروه است ، قطعا چنین موسساتی در انجام حقیقتِ خیریه ناموفق هستند و نمیتوانند ادعای خیررسانی مورد نظر خدا را داشته باشند .

          نقطه اوج خیرخواهی و خیر رسانی

          سروش افزود؛ شخصیتِ خیّر بودن بعد از اینکه باید با رعایت و تثبیت ارکان سه گانه خیررسانی همراه باشد ، دارای یک اوج است که با صعود سریع همراه خواهد بود و به عالم غیب و وصول الی الله منتهی میشود و آن نقطه اوج ؛ “تقدم دیگران بر خویش” است.
          این روایت که در بحار آمده حکایت از تقدم داشتن دیگران بر خویش در هر خیر و دعا است ؛ «معاویه بن وهب از یاران حضرت صادق(ع) در موقف حج بسیار دعا می کرد ولی برای خودش دعا نمی کرد. یکی از دوستانش از این رفتار او تعجب می کند و تعجبش را به او اظهار می دارد. معاویه بن وهب در پاسخ می گوید؛ مولای من حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «هر کسی در غیاب برادرش برای او دعا کند فرشته ای از آسمان دعا به او چنین می گوید: ای بنده خدا! صد هزار برابر آنچه برای برادرت خواستی، برای تو باد، فرشته بعدی می گوید دویست هزار برابر و فرشته بعدی می گوید: سیصد هزار برابر تا این که خود خداوند او را ندا می کند و می گوید: من خداوند واسع و کریم هستم و خزانه های رحمت من به پایان نمی رسد و رحمت من هر چیزی را در برگرفته، یک میلیون برابر آنچه برای برادر خواستی برای توست».
          این فضیلت بزرگ که تقدم دیگران بر خویش باشد ، همان درس بزرگ حضرت فاطمه (س) در خیررسانی هایش بوده . عالم سنی جناب سیوطی در تفسیر “الدرامنثور” نقل میکند ؛ آن حضرت در حالی پذیرای مهمانی گرسنه در منزل میشود که در میگوید ؛ فقط مقدار مختصری غذا برای بچه های کوچکم داشتم اما مهمان را رد نکردم ؛ “ما عندنا الا قوت الصبیه لکنا نوثر ضیفنا”.

          این شکل از خیررسانی نه تنها رضایت خدا و نیز آثار ملکوتی بر نفس انسان و کمالات نفسانی و اخلاقی آدمی دارد بلکه موجبات بهرمندی از دعای دیگران را بهمراه دارد و دعای افراد برای انسان بسیار مهم و کارساز است ، امام صادق در بیانی فرمود: “از دعای خیر دیگران حتا دعای یک فرد یهودی و یا مسیحی غافل مشوید.”

          استاد حوزه در پایان گفت: اینکه انسان از خود یک شخصیت خیّر و خیررسان بسازد ، نه کار کوچکی است و نه کار ساده ای است چرا که همواره در این راه انسان پیش روی موانع و رهزن هایی می بیند که ضرورتا باید از آن موانع باید عبور کرد تا بتوان به منزل مقصود رسید .
          مهم است این است باور کنیم ائمه اطهار (ع) از ما فقط محبت نخواسته اند بلکه اقتداء به روش و گفتارشان را مطالبه کرده اند و انچه گفته شده بتمامه راه و روش اهلبیت و خصوصا حضرت زهرا است .

          هادی سروش : داعش با تحریف آیات جهاد قرآن و منسوخ دانستن آیات ایمان اختیاری و ارتباط حسنه با دنیا..

          Englishالعربیه

          پایگاه اطلاع رسانی وخبری جماران

          جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲ ۱۰:۵۰:۰۷

          نمایش همه بخش ها

          • خانه>
          • فقه و حقوق
          • کدخبر: 1619069
          • نسخه چاپی
          • ۱۴۰۲/۱۰/۱۵ ۱۰:۳۹:۳۳

          پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

          هادی سروش : داعش با تحریف آیات جهاد قرآن و منسوخ دانستن آیات ایمان اختیاری و ارتباط حسنه با دنیا به بدترین شکل آدم می کشد!

          سطحی نگری ، جاهل دانستنِ جامعه ، ترویج اسلام فاقد عقلانیت، و ارائه اسلامِ منافی با اخلاق و حقوق انسانها میتواند خدای نخواسته زمینه شیعه داعشی را رقم زند!

          هادی سروش : داعش با تحریف آیات جهاد قرآن و منسوخ دانستن آیات ایمان اختیاری و ارتباط حسنه با دنیا به بدترین شکل آدم می کشد!

          حجت الاسلام سروش تصریح کرد ؛ داعش فقط یک انحراف در اسلام نیست ، بلکه میتواند این سنخ انحرافات در متن مکتب شیعه هم جای بگیرد همانطوریکه "غلات" در متن شیعه بوجود آمد و ائمه (ع) بشدت با آن مبارزه کردند. سطحی نگری ، جاهل دانستنِ جامعه ، ترویج اسلام فاقد عقلانیت، و ارائه اسلامِ منافی با اخلاق و حقوق انسانها میتواند خدای نخواسته زمینه شیعه داعشی را رقم زند!

          به گزارش جماران ، استاد هادی سروش در جلسات هفتگی خود در هیئت انصارالمهدی در مورد انحرافات داعش به بازشناسی تفکر انحرافی داعش پرداخت و گفت : داعش با تفسیر به رآی از قران و از کار انداختن بسیاری از آیات قرآن که سخن از ایمان اختیاری و توصیه به روابط با دنیا دارد بدترین نوع تروریسم را به نام اسلام در جهان ایجاد نموده است!

          این استاد حوزه در ادامه به نام "سلفی" اشاره نمود و گفت: داعش به بهانه اینکه مسلمین و جهان اسلام از خط اسلام پیامبر منحرف است و راه فقط بازگشت به سلف از اصحاب پیامبر است است خود را "سلفی" نامیده و همه عالَم غیر از خود را کافر و مشرک میخواند! و در نتیجه خود را خود را سلفی خوانده چون بر وزان سلف گذشته از صدر اسلام میداند و هر امر غیر از تفکر انحرافی خود را نوعی بدعت دانسته و باعث ارتداد معرفی میکند و در نتیجه جهان را تقسیم به سفید وسیاه میکند!

          وی گفت : داعش از میان چند صد ایه دررابطه با جهاد و مشروط بودن آن ، به چند آیه محدود تمسک میکند و با تحریف آنها دست به آدم‌کشی به اسم اسلام و رسول الله میزند!

          یکی از آن آیات ، آیه ۸۹ سوره نساء است که مدعی هستند اگر کسی زندگی مسلمانانه نداشت کافر و مرتد است و باید با او به جهاد پرداخت؛

          وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَوَاءً ۖ فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیَاءَ حَتَّىٰ یُهَاجِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ۖ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا .

          در حالیکه آیه در رابطه با منافقین است که بر علیه اسلام وارد فاز عملیاتی شده اند و ثانیا آیه مقید به آیه بعدی است که تصریح میکند هر کسی که بظاهر مسلمان باشد گرچه در باطن منافق باشد ولی توان مبارزه و قتل نداشته باشد از حکم "واقتلوهم" خارج است.

          سروش در ادامه گفت : آیه دیگری که داعش به آن تمسک میکنند با آن مغز پیروان خود را شستوی میدهد و منحرف میکند آیه ای که بدترین شکل کشتن در آن آمده ! داعش با انتخاب این آیه به عنوان الگوی ساختار فکری خود به توحش و آدمکشی میپردازد ؛ إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا ۖ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (مائده ۳۳) در حالیکه آیه مربوط به محارب است که با اسلحه به قصد از بین بردنِ امنیت جامعه و راه های بین شهری وارد شده و دست به قتل و غارت میزند. آیا با تمسک به آیه میتوان مرد و زن و کودک را در بیابان و خیابان و فرودگاه و مترو و .‌. قطعه قطعه کرد؟!

          هادی سروش در ادامه گفت : مشکل اساسی داعش در القائات انحرافی به پیروانش در گزینش آیات و حذف بخش مهمی از آیات است ، آنان در واقع مصداق روشن این آیه هستند ؛ "إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا." (نساء/ ۱۵۰)

          که با رفتار کفرگونه شان و ایجاد تفرقه در بین مسلمین به برخی ایات ادعای ایمان دارند و بخش دیگری کفر میورزند و بدعت هایی را رقم میزنند.

          استاد حوزه تصریح کرد ؛ داعش تمام آیاتی که مفاد حق اختیاری بودنِ ایمان در حوزه فردی را به انسان داده مانند؛ "لا اِکْراهَ فِی الدّین" (بقره/۲۵۶) و یا آیاتی که در حوزه بین المللی مسلمین را به ترغیب به صلح با جهان نموده مانند ؛ لایَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ (ممتحنه/۸) از آیات نسخ شده معرفی میکنند که دارای هیچ کاربردی نیست !!

          وی گفت: شگرد داعش ترویج انحرافات خود در میان جوانان و القائات انحرافی خود به آنان در مصروف کردنِ توجه انان به ثواب و عقاب و اینکه بهشت از آن ماست و ما هستیم بسوی ملاقات با رسول الله رهسپاریم، میباشد! و در این مسیر با ارائه یک ایدئولوژی ساده بدون پیچیدگی و رادیکال که هیچ مصلحت اندیشی و محافظه کاری را برنمیتابد ، خیل بزرگی را به کام مرگ و

          شقاوت ابدی میفرستد.

          سروش خاطر نشان کرد ؛ داعش فقط یک انحراف در اسلام نیست ، بلکه میتواند این سنخ انحرافات در متن مکتب شیعه هم جای بگیرد همانطوریکه "غلات" در متن شیعه بوجود آمد و ائمه (ع) بشدت با آن مبارزه کردند.

          سطحی نگری ، جاهل دانستنِ جامعه ، ترویج اسلام فاقد عقلانیت، و ارائه اسلامِ منافی با اخلاق و حقوق انسانها میتواند خدای نخواسته زمینه شیعه داعشی را رقم زند!

          اختلاس ، کسب قدرت ، منبر با دین فروشی ، نوشته ؛ هادی سروش

          نهج البلاغه و خطرِ نشستن بر ثروت، ریاست و منبر از راه دین فروشی!/ نوشتار استاد هادی سروش

          شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری در کانال خود در یکی از شبکه های اجتماعی آورده است: یک سوال ذهن ها را خیلی به خود مشغول می کند که در حواشیِ حکومت دینی چرا دین فروشی بازار داغ و پر رونقی دارد؟ چرا عده ای مشتاقانه سرازپا نشناخته به سوی آن میدوند؟ مگر با دین فروشی چه چیزی را خریده و یا می توانند بخرند؟

          ️ امیرالمومنین (ع) هدف «دین فروشی» را در سه خواسته دین فروشان معرفی نموده، و آن عبارت است از رانت اقتصادی و یا اختلاس برای جمع کردنِ ثروت، و یا دست پیدا کردن به میزِ ریاست و فرماندهی، و یا سروری معنوی بر آدمیان! بدین معنا که افرادی که دین می فروشند؛ می خواهند ثروتمند شوند و یا رئیس باشند و یا به تریبون دین که خطبه و خطابه است دست پیدا کنند!

          دین فروشی، اصطلاحی است که می گویند برای اولین بار معاویه به کار برد؛ آنجا که درباره برخی کارگزارانش گفت: «من دین آنان را خریده‌ام.» کسی که دین می فروشد یعنی با رفتارش بر باورهای دینی -اخلاقی و یا فقهی- آب می بندد تا به یکی از آن سه مورد ذکر شده دست پیدا کند، یعنی؛ برای رسیدن به خواسته های سه گانه رانت، قدرت، خطبه و منبر؛ با نام دین راحت دروغ می گوید، راحت از جایگاه دین حکم صادر می کند، راحت به اسم دین از بیت المال دزدی می کند و چه بسا بر آن نام موسسه خیریه می گذارد و یا بر ظرف بیت المال قاشق می کشد و از آن به «نذورات و هدایای شخصی» نام می برد، و یا راحت با کمک گرفتن از دین، رقیب خود را حذف می کند، و .. !!

          ️آنچه می خوانید از آموزه های زید و عمرو نیست تا بتوان با یک توجیه از زیر بار سنگین آن جا خالی کند! بلکه عباراتی است که در خطبه ۳۲ نهج البلاغه آمده و متن آن چنین است؛ «گروهی از مردمان دین فروش هستند؛ تا به ثروت برسند، و یا به قدرت و فرماندهی بالاتری دست یابند، و یا با دین فروشی از پله های منبر بالا روند! – أَوْبَقَ دِينَهُ ؛ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ ، أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ ، أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ!»

          شنیده اید در حدیث است آنچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاد در اسلام هم دیده خواهد شد. ️قرآن از دین فروشی شخصیت های شناخته شده آنان چنین واگویه دارد؛ اول: دین را مورد معامله خود قرار می دهند؛ «ولاتشتروا بـایـتی ثمنـا قلیلا ؛ – و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید» (بقره /۴۱) دوم: حرف خود را به عنوان حرف دین جا می زنند ؛ «فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله» ؛ – پس وای بر آنها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: این، از طرف خداست! (بقره /۷۹) سوم‌: بی توجه به مطالبه افکار عمومی هستند، می بینند در جامعه رخدادهای منفی از سوی حکومتها و قدرتها انجام می شود و جامعه توقع موضع گیری از سوی عالمان دینی را در سر دارد، اما آنان مُهر سکوت بر لب نهاده و از سخنی که مردم شدیداً به آن و آگاه شدن از آن نیازمندند، دریغ می کنند و همه چیز می گویند مگر آنچه که مطالبه افکار عمومی و حق مردم است! «لتبیننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم» (آل عمران/۱۸۷)

          ️تنها نیروی فعالی که میتواند بر دین فروشان شوریده و صبحِ خوش آنان را شبِ تیره کند؛ زبان و قلمِ عالمان راستین و نیز آگاهانِ جامعه است. بدین ترتیب که عالمان راستین؛ بدون ترس، دین فروشان و دینِ بدلی آنان را معرفی می کنند و آگاهان جامعه اعم از رسانه ها و جوانان؛ با روشنگری ، بر تاریک خانه های ریاست طلبی، استبداد سیاسی، و اختلاس و رانت اقتصادی و سوء استفاده از تریبونِ دین نور انداخته تا با برمَلا نمودنِ آلودگی های آنان حق مردم را زنده، و مانع از تضییعِ آبروی دین شوند. بر این دو گروه هزاران درود و سلام باد.

          پاسخ هادی سروش به شُبهه تاریخ تولد و شهادت حضرت فاطمه (س)

          🔰پاسخ هادی سروش به شُبهه تاریخ تولد و شهادت حضرت فاطمه(س)

          🔺️ متن شبهه وارده در ایام فاطمیه در فضای مجازی چنین است؛

          لازم است بخاطر این بانوی بزرگوار ِ مورد احترام ِ شیعیان از یک مهندسی معکوس و یا به نوعی برهان خلف ، استفاده کنیم برای اینکه بفهمیم مطالبی که دربارهٔ ایشان گفته می‌شود ، تا چه اندازه ، درست یا نادرست است.

          بنابر کتاب محمد پیامبری که از نو باید شناخت، نوشتهٔ کورت فریشلر آلمانی و همچنین بر طبق عقل و منطق ، حضرت فاطمه ، یکسال پس از ازدواج حضرت محمد و بانو خدیجه ، بدنیا میآید.

          بنابراین ، حضرت محمد که در ۲۵ سالگی با خدیجهٔ ۴۰ ساله ، ازدواج می کند ، یکسال بعد یعنی در ۲۶ سالگی ، صاحب دختری می‌شود که او را فاطمه می‌نامد. با این اوصاف، سن خدیجه در هنگام بدنیا آمدن فاطمه ، میشود ۴۱ سالگی ، که منطقی است. حضرت محمد ، در ۶۳ سالگی فوت میکند. ۲۶ سال از آن کم کنید ، میشود ۳۷ ساله.یعنی حضرت فاطمه ، در زمان فوت ِ پدر ۳۷ ساله بوده است. و یکسال بعد از آن، فوت میکند. یعنی در ۳۸ سالگی.!!!!

          درحالیکه شیعه در فاطمیه سن فاطمه را ۱۸ و علت مرگ او را شهادت معرفی میکند!؟

          ----

          ✅️ پاسخ ؛

          مشکل در متن بالا؛ در مستند سازی بر اساس یک نقل از یک نویسنده غربی و نیز عدد سازی است. عدد سازی در مورد زمان ولادت و زمان شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) .

          🔺️توصیح مختصر چنین است ؛

          مُدعی یا بهتر است بگویم تحریف کننده؛ بدون پشتوانه تاریخی معتبر و مستند میگوید؛ "پیامبر خدا بعد از یکسال که از ازدواج وی با حضرت خدیجه سپری شد، صاحب فرزندی بنام فاطمه شده است! و فاطمه یکسال بعد از رحلت پدر فوت کرده!!"

          🔸️طبق کدام نقل تاریخی حضرت زهرا یکسال بعد از ازدواج پیامبر به دنیا آمده است؟

          حضرت زهرا آخرین فرزند حضرت خدیجه و حضرت پیامبر (ص) بوده و قبل از ایشان دختران دیگری به نام زینب، رقیه و ام کلثوم ، و نیز دو پسر به نام های؛ قاسم و عبدالله به دنیا آمده بودند که تا قبل از رحلت پیامبر همه‌ی آنها از دنیا رفتند.

          طبق نقل معروف و مشهور بین علماء شیعه که حتی برخی علماء سنت هم همراهی کرده اند حضرت زهرا (س) سال ۵ بعثت یعنی حدود ۲۰ سال بعد از ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه به دنیا آمده‌اند و محاسبات نویسنده متن فوق دست کاری در عدد و استناد به متن غیر قابل اعتماد و در نتیجه خیال‌بافی بیش نیست.

          🔺️جهت دیگری از تحریف که بر متن شبهه افکن فوق می افزاید این است که کورت فریشلر اصلا نویسنده "کتاب محمد پیامبری که از نو باید شناخت" نیست ، و آن کتاب از کنستانتین ویرژیل گئورگیو است.

          🔸️ در اینجا مناسب است به شبهه دیگری در زمینه سن حضرت خدیجه در زمان تولد حضرت فاطمه (س) توجه شود که چگونه میتواند سن خدیجه در تولد دخترش حدود ۶۰ سالگی باشد؟ در پاسخ توجیهاتی طرح شده که مناسب ترین آنها این پاسخ است که قول مشهور در مورد چهل ساله بودن حضرت خدیجه به معنای حقیقی خود نیست، بلكه به معنای تقریبی و مجازی است. از این كه شماره چهل، عدد كاملی است، سیره نویسان آن را انتخاب كرده‌اند

          🔴تمام زحمات این افراد برای مُبرا و پاک کردنِ دست ظالمین از خون مظلومه تاریخ اسلام حضرت زهرا (س) است و تلاش میکنند که این مهم را با هر تحریفی لوث کرده و سپس منکر شده و دست آخر به حاکمیت ظلم ؛ وجهه حقانیت دهند!

          https://t.me/soroushmarefat

           
            BLOGFA.COM