چشمه سار ان معرفت : 8
از زبان استادبي بديل حوزه علميه قم علامه حسن زاده آملي

«عصمت» در لغت به معنى منع بوده و ملکه عصمت صاحب عصمت را از هرگونه امر ناپسند و ناروا حافظ و مانع و رادع است، حتى صاحب آن، نیّت گناه هم نمىکند، غفلت و سهو و نسیان در او راه ندارد، همانطورکه در آیه 7 سوره مبارکه اعلى، خداوند تبارکوتعالى مىفرماید: «سنقرئک فلا تنسى»، صاحب عصمت از کودکى و آغاز زندگى همه اقوال و آثار و افعال و احوالش حکم حکیم است.
در تفسیر آیه 12 سوره مریم آمده است که وقتى کودکان به یحیى علیهالسلام گفتند بیا با ما براى بازى، فرمود: ما براى بازى آفریده نشدهایم.
در نکته 748 کتاب هزار و یک نکته آوردهام که فخر رازى در هر مسئلهاى از مبداء تا معاد تشکیک نموده و اعتراض کرده است، که او را «امام المشککین» خواندهاند، ولى با این حال در عصمت سیده نساءالعالمین، حضرت فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها بنت رسولاللّه صلىاللّهعلیهوآلهوسلم، تسلیم محض بوده و گفته است که آن جناب معصومه بوده است و در عصمت و طهارتش جاى شک و تردید نیست». در کتاب «شرح فصّ حکمة عصمتیة فى کلمة فاطمیه» حضرت صدیقه طاهره را به «بقیة النبوة» ستودهایم، به این استدلال که در زیارت جامعه است: «السلام على الائمة الدعاة... و بقیةاللّه و خیرته...». بدیهى است که بقیه هر چیز همان چیز است و اوصاف و آثار و خواص او را دارد و اهلبیت رسولاکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم را که بقیةاللّه و بقیةالنبوة مىگویند تعظیم و تجلیل از آنان بدین لحاظ است. باذناللّه کار خدایى مىکنند و مانند رسول او نشر حقایق و معارف قرآن مىنمایند و کار پیغمبرى مىکنند که آن بزرگواران بقیةاللّه و بقیةالنبوة مىباشند. فتبصّر (کلّهم نور واحد)
علامه شعرانى قدسسره نیز درباره عصمت حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها مىفرماید: در عصمت پیامبران اختلاف کردهاند و بعضى گفتهاند گناه بر پیامبران جایز نیست و...؛ و امامیه گفتهاند: از هر گناه کبیره و صغیره معصوماند. چون اگر احتمال کذب در آنها داده شود، اطمینان بهقول آنان نمىماند و از سایر معاصى نیز معصوماند، زیرا که امّت را مأمور کردند به پیروى آنها در اقوال و افعال و اگر فعل آنها معصیت باشد، پیروى از آنها جایز نیست، یا گوییم: هم متابعت آنها واجب است، چون پیامبرند؛ هم مخالفت آنها واجب است چون گنهکارند.
دیگر آنکه اگر پیامبر گناه کند باید او را نهى کرد و عمل او را منکر شمرد با آنکه رد پیامبر و آزار او جائز نیست. چرا که: «گناهکار فاسق است و قول فاسق را به صریح قرآن نباید پذیرفت».
علماى ما نام صغیره و کبیره در دلیل نیاوردهاند و میان آن فرق نگذاشتهاند چون مقصود نافرمانى خداست که وثق و اعتماد از اعمال پیامبر برمىخیزد و متابعت او حرام مىشود و...؛ اما آن اعمال انبیا که «ترک اولى» گویند متابعت آن براى ما جایز است.
فخر رازى نیز از حشویه نقل کرده که گفتند: «پیامبر قبل از نبوّت کافر بوده است» و فخر گوید: این قوم بر خلاف همه مسلمانان گفتند: آیه قرآن «و وجدک ضالاً فهدى»، الضحى /7؛ و «ما کنت ترى ما الکتاب و لا الایمان»، شورى/52؛ دلالت بر کفر دارد نعوذبالله. بلکه منظور این است که ممکن بهذات خود، هیچ ندارد مگر به او بدهند و عدم ذاتى، مقدم است بر وجود غیرى مانند: «انا انشأناهنٌ انشاء فجعلنهن ابکارا» واقعه 35و36، که باکره بودن تاخر در خلقت ندارد.
فلهذا... عترت رسولاللّه صلىاللّهعلیهوآلهوسلم که حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها هم از آنان مىباشند، معصوماند، همانطور که در حدیث شریف کساء که مورد تأیید علماى عامه و خاصه مىباشد، آمده است که خداوند تعالى مىفرماید: این همه مخلوقات را خلق نکردم، مگر به خاطر ایشان (پنج تن آلعبا علیهمالسلام) و باز در آیه مبارکه تطهیر (که جاى پاسخگویى به بعضى اشکالات که وارد آوردهاند در اینجا نمىباشد) خداوند به وضوح مىفرماید که این خانواده را از هرگونه رجس و آلودگى دور گردانیده و آنان را پاک پاک، خلق نموده است. در زیارتنامه حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها آمده است: «السلامعلیک یا ممتحنة امتحنکاللّه الذى قبل ان یخلقک...» خداوند قبل از خلقت نور شما، شما را امتحان نمود و از این امتحان سر بلند بیرون آمدید.
بدون هیچ دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها دختر گرامى پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم داراى عصمت بودهاند، علماى بزرگى مثل شیخ مفید، علمالهدى و سیدمرتضى به آیات و روایات نص بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است.
آن جناب گوهرى قدسى در تعین و صورت انسى بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبراى الهى است.
حقیقت عصمت، نیرویى نورى و ملکوتى است که دارندهاش را از هرچه که موجب عیب و زشتى انسان است ـ از قبیل پلیدى گناهان و آلودگىها و سهو و نسیان و دیگر رذایل نفسانى - عاصم و حافظ است. و آن کسى که صاحب عصمت است، از لغزش در تلقى وحى و دیگر القائات سبوحى آنسویى مصون است، و در جمیع شئون عبادى و خَلقى و خُلقى و روحانى جز آنها از اول امر محفوظ است. خداى سبحان درباره یحیى پیغمبر فرمود: ما او را در حالى که کودک بود حکم دادهایم. پس بدان که عترت رسولاللّه صلىاللّهعلیهوآلهوسلم - یعنى اهلبیت قریب آن بزرگوار - که حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها هم از آنان است، معصوماند، چنان که جناب وصى امام على علیهالسلام در نهجالبلاغه فرمودهاند: «چگونه حیران و سرگردانید و حال این که عترت پیغمبر شما که أزمه حق و أعلام دین و السنه صدقاند در میان شمایند؟ پس ایشان را به نیکوترین منازل قرآن فرود آورید، و مانند شتران تشنه که به آبشخور وارد مىشوند، به ایشان وارد شوید». ابن ابىالحدید معتزلى را در شرح نهجالبلاغه در بیان این گفتار امام علیهالسلام سخنى به صواب است که گفت: «سرّى عظیم در این عبارت «فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن» نهجالبلاغه خطبه 87 است، زیراکه آن بزرگوار یعنى امام على علیهالسلام، مکلفین را در اجلال و اعظامشان و در انقیاد و طاعت اوامرشان بسان قرآن و همانند آن بدانند.» سپس ابن ابىالحدید گفت: «اگر گویى که عترت معصوماند، نظر اصحاب شما یعنى فرقه معتزله در اینکه عصمت عترت است، چیست؟» در جواب این سؤال گفت: «نص گفتار ابومحمدبن متویه در کتاب کفایه این است که على علیهالسلام معصوم بوده است و ادله نصوص دال بر عصمت و قطع بر باطن و مغیب او است؛ و این امر در میان صحابه پیغمبر فقط اختصاص به او دارد و هیچ یک از صحابه را به این منزلت و مقام عصمت نبوده است».
منابع: هزارویک نکته، ج 3 و فص حکمة عصمتیة فى کلمة فاطمیة