✅️گزارشی از درس شواهد ربوبیه ، بحث "بسیطة الحقیقه" استاد هادی سروش

🔺️ به قلم و تقریر ؛ محمدجواد سروش


یکی بحث مهم فلسفه اسلامی که در فلسفه بوعلی سینا جای مهمی به خود اختصاص داده و میگوید الفبای او توسط ارسطو مطرح شده و در فلسفه ملاصدرای شیرازی به اوج خود بار یافته بحث "بسیطةالحقیقة کل الاشیاء و لیست بشئ منها" میباشد.

همین بحث ، نقطه حملات شدید محدثین و اخباریین به فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه قرار گرفته است .

مقصود از "بسیط الحقيقة" ذات باری تعالی است که فیلسوف در مقام اثبات این معناست که خدای متعال حقیقتی است که همه کمالات را هستی را در بردارد.

برهان اول؛
او چون مبرای از هرگونه ترکیب است ، قهرا ترکیب وجود و عدم هم که از بدترین ترکیب هاست در او جای ندارد ، پس نمیتوان گفت ؛ او این کمال را دارد و این کمال را ندارد ، چون ترکیب وجود و عدم است.
در نتیجه ؛ او در اوج بساطت است و دارای تمام کمالات است.

برهان دوم؛
او وجودش غنی و به تعبیر قرآن صمد است . پس نباید او فاقد هرگونه کمالی باشد، چون اگر چیزی را کم داشتند باشد باز با بساطت او سازگار نبوده و باعث ورود ترکیب وجود و عدم میشود که از ساحت او دور است.
در نتیجه ؛ او که بسیط الحقیقه است دارای تمام کمالات اشیاء به نحو اکمل و اتم میباشد.

نکته ای در اینجاست و آن این است ؛ خداوند وجودِ غنی و مستقل است که از آن تعبیر به "وجود تام" میشود ، بلکه او ؛ فوق تمام است، فوق تمام یعنی خداوند همه‌ی آنچه که تمام اشیاء دارند او کاملترش را دارد و به موجودات دیگر هم افاضه میفرماید.

از بحث "بسیط الحقیقه" جناب ملاصدرا چند خروجی قرآنی و معرفتی را ارائه نموده است.

اول ؛ اینکه آیه ؛ "مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَىٰ ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَاکانوا" (مجادله/۷)

در این آیه فرمود در هر جمعی که سه نفر باشید نفر چهارم شما خداوند است.
چرا نفرمود اگر سه نفر بودید نفر سوم خداوند است؟
در این آیه خداوند را هم طراز و هم سنخ موجوادت دیگر نیست تا در کنار هر جمعی به تعداد آنان اضافه کند بشکلی که نشان از هم سنخ بودن باشد.

آنچه در اینجا مطرح است که وحدت واجب تعالی وحدت عددی نیست ، یعنی واحدی نیست که دو و سه و .. داشته باشد او یکی است که دو و سه ندارد . این را میگویند ؛ وحدت غیر عددی، یعنی عددی در آن قابل تکرار نیست، مثل حضرت حق تعالی که یگانه ای است که دومی ندارد و لذاست که از او تعبیر میشود به " اَحَد" که بمعنای یگانه است.
میتوان چنین گفت: خداوند متعال یک حقیقت واحد غیر متناهى است که محال است به واسطه عدد شمارش گردد؛ زیرا شمارش شدن چیزی، بیان‌گر محدودیت، کثرت و منفصل بودن از دیگران است. پس نمی‌توان گفت واحد عددی است.
حضرت امیر(ع) تصریح میکند : واحدُُ لا بالعدد (نهج البلاغه / خ ۱۸۵)
در عین حال در دعتی ۲۷ صحیفه سجادیه سخن از وحدت عددی است که آمده؛ "لك وحدانية العدد".
سوال ؛ جمع بین گفتار امیرالمومنین و امام سجاد چیست؟
پاسخ این است؛ امام سجاد(ع) نفرمود "یا واحد بالعدد" تا نقطه مقابل نهج البلاغه باشد ، بلکه در فرمود لک وحدانیة بالعداد."
یعنی همه‌ی واحدهای عددی را ، او صاحب است و او خلق نموده و به تعبیری ؛ خود وحدت عددی ندارد ولی منشاء وحدت عددی و کثرات این هستی است .

دوم اینکه ؛ استفاده دیگر قرآنی صدرالمتالهین از قاعده "بسیط الحقیقه" داردو آن این است که بر اساس آن توحید افعالی نمایان میشود.
در توحید افعالی ، تمام حرکات و افعال در عین اینکه مستند به یک فاعل است اما به خداوند متعال منتهی است؛ آیه ۱۷ سوره انفال است که فرمود؛ «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لکِنَّ اللّهَ رَمي» ؛ در عین اینکه مجاهد در جبهه تیر میزند اما تیر را خدا زده است.


و استفاده سوم قرآنی صدرالمتالهین در مورد قاعده "بسیط الحقیقة" ؛ معیت قیومیه خدا متعال است . در آیه ۴ سوره حدید آمده ؛ «هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» ، یعنی ؛ همه جا و همه چیز تحت اشراف خداوند است و او با همه چیز حضور دارد . حقیقتی میتواند چنین باشد با بساطت ذات ، تمام کمالات هستی را داراست و با آنهاست.

http://soroushandysheh.blogfa.com/post/36/