🔰 شخصیت اخلاقی شویم - ۹ ، نقطه آغاز #هادی_سروش
🔰 شخصیت اخلاقی شویم - ۹ ، نقطه آغاز
#هادی_سروش
🔵 وظیفه اخلاقی بودن را فراموش نکنیم
اگرجامعه غیراخلاقـــی بود یا اطرافیان انسان رعایت اخلاق را نمی کنند دلیـــل نمی شود که انسان هم به شخصه رعایت اخــلاق را نکند .
آیـه ۱۰۵سوره مبــارکه مائده فرمود : یا ایها الذین آمنواعلیکم انفسکم . حتــماً براخلاقتان و برجانتان و براوصاف تان توجه و مراقبت کنید و درذیل آیه فرمود اگرکسانی به ضلالت برسند وقتی شما متخلق به اخلاق باشید آسیبی به شما نخواهد رسید .
🔵 اخلاق قرآنی کاملترین اخلاق
از آیات قرآن و روایات استفاده میکنیم ؛ کامل ترین اخلاق ،اخلاق اهل بیت است .
ما اخلاقی که دریونان ، درهند، درمیان صوفیه ، درمیان فلاسفه غرب مثل کانت مطرح است که اخلاق وجدانی است هیچ کدام از این ها را به صورت کامل نفی نمیکنیم .همه این ها یک جانبی ویک گوشهای از اخلاق را مطرح کردند . کاملترین اخلاق ، اخلاقی است که اهل بیت به ما معرفی فرمودند .
براساس قرآن شریف . آن کسی که جان را آفرید ، نـفس انسان را آفرید ، عقل انسان را آفریـــد . « نفـخت فــیه من روحــی » فرمـود . اوست که اوصاف اخلاقی انسان را به بهترین شکل و کاملترین وجه آن آگاه است . و ما پای ارشاد او برای به دست آوردن یک اخلاق کامل باید زانو بزنیم .
🔵 سختیِ اخلاقی شدن
پیامبر(ص) اخلاق را معرفی فرمود به جهـاد اکــبر، روایت معروف که شیعه وسنی نقل کردند همه شما حتما شنیده اید وقتی پیامبراکرم (ص)با اصحابشان ازیک نبرد پیروزمندانه برگشتندهمه خوشحال بودند ازآن ظفروپیروزی پیامبر(ص) آنجا فرمودند : ما درجهــــاد اصغر موفق و پیـــروز شدیم ، اما جهــاد اکـــبرهنوز باقی است . وقتی سئوال کردند جهاد اکبــرکدام مجاهده و مبارزه هست پیامبر (ص) فرمودند : جهاد با هواهای نفسانی .
🔵حفظ زبان نقطه شروع در اخلاق
اولین مطلبی که برای شروع اخلاق بسیاربسیارمهم است . زبان است .
طبق مباحث گذشته ؛ انسان باید متفکر باشد ، باید خیالات خودش ، توهمات خودش را کنترل کند و مدیــــریت کند .
اما در بُعد رفتاری اولین نکته و اولین مکان آغاز « زبان » است وحفظ زبان به این سادگی ها نیست . حفظ زبان خیلی مهم است .
خیـلی سخت است انسان درهمین نقطه شروع بتواند زبان را مدیریت کند. این سختی است که باعث شده پیامبر(ص) این مبارزه را به مبارزه و جهــاد اکبرنام ببرد . اگرآسان بودکه جهاد نبود اگرآسان بود که جهاد اکبرنبود .
🔵 دعای امام سجاد و اخلاقی شدن
دعای امام سجاد (ع) در شخصیت اخلاقی شدن دعای بسیاربسیارقابل توجهی است .
دردعای بیست و دوم آمده :
"اللهم انک کفلتنی من نفسی ماانت املک به منی" ؛ توضیح این عبارت چنین است ؛ خدایا مسئولیتی به من دادی که درآن مسئولیت شما بیشــترازمن می توانـی مدیریت کنی ، مالکیــتت نسبـت به من ازخود من به من بیشــتراست . آن چه که مرا مکلف فرموده ای ، تهذیب نفس است و اخلاق است و آدم اخلاقی شدن است . خـدایا تـوهستی که می توانـــی و قـــدرت داری که ازمن یک انسان متخـلق بسازی هم بر اخلاق وصفات پسندیده مدیریت ومالکیت داری وهم برمن مالکیت داری .قدرت تو خیلی غالب ترازقدرت من است ، من ضعیفم ، توانایی کمی دارم . خدایا آن اموری را از نفس و جان را درمن بوجود بیاور و همـــان طور بساز که توراضی هستی .
پس معلوم می شودمتخلق شدن وشخصیت اخلاقی بودن کارکوچکی نیست بایدهمه عمررا گذاشت برای اینکه اخلاقی باشیم .اگرشوهری یک شوهراخلاقی ، اگرزنی یک زن درمقام همسرداری یک همسراخلاقی ، اگر پدری یک پدراخــلاقمدار، اگرفرزنــدی یک فرزند اخلاق مدار ، اگریک دوستی یک دوست با شخصیت تمام اخلاقی ، واگر فــردی از افراد این جامعه هستی . شهروندی ازشهروندان این جامعه هستی . یک شهرونـد به تمام معنا اخــلاق باشید. می خواهیم این چنین باشیم نقطه آغازش زبان است . باید زبان را مدیریت کنیم باید زبان را حفظ کنیم .
🔵 تاثیر زبان در ایمان
امیرالمومنین (ع) فرمود :
"لایستقیم ایمان وعبد حتی یستقیم قلبه" ؛ توضیح این عبارت نهج البلاغه چنین است که ؛ ایمان درشخصیت یک انسانی استوارونهادینه نمی شود مگر آنکه ایمان دردلش رسوخ بکند ، وایمــان عبــدی درقلب مستــقرنمی شود پایگاه محکـــمی پیدا نمی کند مگراین که زبـان و لسان انسان و گفـــته های انسان بر یک ثبات و بریک مدیریت صحیح و زیبایی قراربگیرد. زبان باید استقرار پیدا کند و از کجی ها و از اعوجاج ها وانحراف ها واز زشت گویی ها فاصله بگیرد.
🔵 تعبیر زیبای علامه حسن زاده در مورد زبان
خدا حفظ کند استادعظیم الشان ما ، شیخ عرفان ما ، علامه حسن زاده آملی را که می فرمودند : دو سال طول کشید تا ما زبان بازکردیم ، خــدا می داند چــند سال باید زحمت بکشیم تا چانه مان را در اختیاربگیریم .
کودکی تا بخواهد زبان بازکند دو سال طول می کشد حالا چنــد سال باید زحمت بکشیم تا بتوانیم این چانه را نگهداریم .
زبان اولین قدم است . آدمی که زبان بـد اخلاقــی دارد زبان تلخی دارد گفته های تندی دارد هیچ وقت باورنکنید این انسان، انسان متخلقی باشد.
آدمی که درفضای سیاسی قرارمیگیرد تند حرف می زند. بی ادبانه صحبت میکند آدم اخلاقی نیست خیالتـان راحت باشد. آب پاکی را روی دست خودم و شما بریزم که هرآدمی ولو با پررنگ ترین تابلوهای ارزشی وارد جامعه بشود اگرزبانش زبان غیراخلاقی باشد این آدم ، آدم اخلاقی نیست ، آدم ارزشی نیست .
🔵 التماس اعضاء آدمی به زبان
دو روایت از کتاب حقایق مرحوم فیض کاشانی است . فیــض کاشانی کتاب مفصل اخلاقی دارد به نام محجة البیضاء درهشت جلد ، که این هشت جــلد را دریک جـلد خلاصه کردند بنام الحقایق ، ازکتاب های مهم اخلاقی شیعه است و امــام (ره) درکتاب های عرفانــی و اخلاقـــی شان نصیحت و سفارش می کنند کتاب های مرحوم نراقی ومرحوم فیض کاشانی را مطالــعه کنید . یکی از کتــابها همین کتاب حقایــق است . دراین کتاب صفحه هفتاد یک روایتی ازامـــام سجاد (ع ) ذکر کرده مرحوم فیض کاشانی ازکتاب اصول کافـــی وخصال صــدوق ، نقل کرده است که امام سجاد (ع) می فرماید :
"ان لسان ابن آدم یشرف علی جمیع جواره کل صباح .. " ؛ صبح که می شود این زبان برهمه اعـضا و جوارح اشراف پیدا می کند بر گوش و چشم و دست و پا وشکم بردامن انسان اشراف پیدامیکند ومی پرسد امروز صبح تان چگونه است و این سوال ، درعالم حقیـقت و درعالم واقعیــت است که ازاعضــا و جوارح خودش سئوال می کند که امروزتان چگونه شروع شده است ؟ پاسخ می دهند ما در حالت خوبی هستیم اگرتو بگذاری ! زبــان که قدرت نـــطق دارد شروع به صحبت میکند ومی پرسد حال شما چطوراست ؟همه این ها جواب می دهندما حالمان خوب است اگر شما اجازه بدهید .
ببینید، لقمه حرام با زبان شروع می شود، یعنی انسان باید صحبت کند تا لقمه حرام را بدست بیاورد . اگر بخواهــد حرامی را گــوش بدهد شروع اش با زبــــان است . چشم هم همین طوراست .
من درکتاب های اخلاقی ندیدم کسی ازنقطه زبان شروع کند ، شاید باشد و بعضی از بزرگان اخلاق فرموده باشند . من خودم ازهمان جمله ای که از نهج البـلاغه برای شما خوانـدم الهــام گرفتم که نقطه شروع زبان است . باید زبانمان را حفظ کنــیم ، باید صحبت هایمان را کنــترل کنیم .
پس دو قــدم داریــم ؛ یک صحبت هایمان را کنترل کنیم . به خدا اگراین زبان ها جمع بشود این قــدرفتــنه در خانوادهها نیست ، این قدر درگیری نیست ، این قـــدر طلاق نیست این قـدرمشکلات نیست ، این قــدر بی احترامی ها به بزرگترها درخانـواده شکل نمی گیرد ، این قــدر درجامعه ما بد اخلاقــی دیده نمی شود . این زبانی که پدرهمه را درآورده . اول زبان را کنترل کنیم .
دوم ، وقتی زبان بنا دارد حرفی بگوید ، خوب بگوید ، زیبا بگوید ، مودبانه صحبت کند این وظیــفه آدم اخلاقـی است . اگر می خواهیم شخصیت مان ، شخصیت اخلاقـی باشد این طور باید باشد . غــیرازاین راهی نیست .
🔵 ورود شیطان به مملکت بدن
اجــازه ندهیم دشمن وارد این مملکت شخصیت ما بشود . خدا رحمت کند صدرالمتالهین ، ملاصـــدرا می گویــد : انسان شخصیتش یک مملکت است نه یک فرد ، یک مملکت است .دست او ، چشم او ، گوش او ، افــکار او، دانش او ، عمـل او ، رفتـار او ، یک مملکت را تشکیل میدهد . ملاصدرا درشرح اصول کافی می فرماید : در این مملکت وجود تان دشمن را راه ندهید . در پا ، در چشم ، در زبان ، در گوش و دیگر اعضاء . اگر دشمن وارد این مملکت بشود برون کردن او بسیار سخت است چون هردشمنی که وارد شهر بشود و بعد وارد خانه ها بشود . دیگربیرون کردن این دشمن از درون خانه ، خیلی سخت است پس مواظب باشید این دشــمن وارد این ممــلکت نشود همه درهای این شهر و این کشـورِ وجودِ خودتان را به روی دشمن ببندید و اولین درب آن است که زبان روکنترل کنیم .
🔵 اولین سفارش مرحوم قاضی
عزیزان این یادگاررا از بنده داشته باشید ؛ از امیرالمومنین علیه السلام علم وعقل بخواهید. حوائج دیگررا ازائمه دیگرازامام زاده ها از اولیاء خدا می شود گرفت ، اما از امیرالمومنین انسانیت به معنای واقعی که خودش داشت آن انسانیت را طلب کنید . یعنی ؛ علم ودانش و اخــلاق ، خیلی این که واسطه در این مقامات امیرالمومنین (ع) باشد ، بسیار کارآمد است .
علامه طباطبایی می گویـد: برای تحصیل از تبـریز به نجـف رفتم . وقتی وارد نجف شدم رفتم محضرمولامان مولی الموحــدین ، امام العــارفین ، امیر المومنین (ع) عرض کردم آقا من آمده ام نجف درس بخوانم و از شما یک استاد خوب می خواهم ، شما راهنمایی کنید و یک استادی را برای من قرار بدهیــد . علامه طباطبایی می گوید : زیارت کردم وآمدم ازحرم بیرون ، آن روز یا روز بعدش، سید بزرگواری بنام آیت الله مرحوم سید علی آقا قاضی با من مواجه شد . به من فرمود : آقای سید محمد حسین آمدی نجف ، تلاش کن دو کار را اول انجام دهی. عرض کردم شماجناب آقای قاضی با بنده ، ارتباط مان ، آشناییمان ازکجاست ؟ مرحوم آیت الله قاضی فرمودند : شما مگر از امیرالمومنین (ع) استاد طلب نکردی ؟ علامه طباطبایی می گوید : همان جا فرو نشستم . عرض کردم آقا امربفرمایید . ایشان فرمودند : آقای محمدحسین طباطبایی دو کار ابتدائاً بر تـو لازم است . یک ، با اخلاص درس بخوان. دوم ، آقای سید محمد حسین ، زبانت را نگهدار.
و این سفارش معنوی مرحوم قاضی بود که شخصیت اخلاقی علامه طباطبایی را پایه ریزی کرد .یک جمله ، یک کلمه خلاف ادب ، حتی یک جمله خلاف حیا ازعلامه طبـاطبــایی کسی نشنید .
🔵بیست آفت برای زبان
مرحوم فیض کاشانی در کتاب حقـایق بیست مورد را میشمارد که این ها آفات زبان است . اگرزبان را حفظ کنیم بیست خسارت را جلوگیری کرده ایم . فقـط آمار این بیست مورد را ملاحظه کنید ؛ اشتباه گویی ، دروغگویی ، غیبت گویی ، خلف وعده ، سخن چینی ، ریا گویی ، نفاق ، فحش و ناسزاگویی ، جـدال ، خود ستایی ، دشمن تراشی ، اضافه گویی ، تحریف کردن یک مطلب حق، افزدون برمطلبی که دیگری گفته ، کم گذاشتن درنقل مطالب دیــگران ، نیش زدن نسبت به دیگران ، برملا کردن اسرارمردم ، مسخره کردن دیگران ، تمام این ها مربوط به زبان است مربوط به چشم نیست . مربوط به گوش نیست .
🔵 توجه ویژه قرآن به زبان
وقتی هم صحبت میکنیم به تعبیرقرآن شریف : "قـولوا قولا لینا" . چقدراین آیه قشنگ است که میفرماید ؛ وقتی صحبت می کنید لین ونرم وبا اخلاق صحبت کنید.
آیه ۸ سوره بلد خیلی آیه صریحی است ، میفرماید: "الم نجعل له عینین و شفتین " . آیاما برای شما انسان ها دونعمت خیلی مهم ، یکی چشم ، و دیگری زبان قرار ندادیم ؟ آیا ما به شما دوچشم ندادیم ؟ ما به شما دو لب ندادیم ؟ لب که غذا را در دهان حفظ می کند ، درسخن گفتن کمک می کند ، زبان به تنهایی که نمی تواند سخن بگوید ، زبان با کمک لب این اصوات را ایجاد می کند ، حروف را ایجاد می کند .
🔵 مسئولیت دو لب در نگه داشتن زبان
تفسیر دقیق ولطیفی از آیه ۸ سوره بلد درمجمع البیان هست که خداوند متعال زبان را عنایت کرد به عنوان قدرت نطق انسان و قدرت گفتارانسان است ، اما "شفتین" یعنی دو لب را نام میبرد . چون این دو لب برای این است که این زبان حفظ بشود. زبان بسته بشود این دو لب یکی ازخاصیت هاش هم همین است که می تواندزبان را هم به گفتاربیاورد .ولی مهم تر این است که درجاهای زبــان می تواند به هم بزند و آتشی را روشن کند . این زبان می تواند شخصیت اخلاقی انسان را نابودکند.این دولب است که می تواند قفل بشود ومانند یک درب بسیارمحکمی زبان را ببندد.