🖤به بهانه آسمانی شدنِ همسر، آن بانوی اخلاق


🔰گذری متفاوت بر عالَم برزخ ( ۳۷ )

✍#هادی_سروش

🔶موضوع: امکان حضور ارواح شیعیان در حرم ائمه (ع)

✅تا کنون هرچه در متون روایی و حدیثی جستجو کرده ام در این موضوع بصورت شفاف چیزی نیافته ام .
اما از آنجا که ما شیعیان یک ارادت و وابستگی خاصی به آن "ذوات مقدسه" و حرم آنان داریم ، یافتن پاسخ به سوال بالا برای مان ارزشمند است.

✅برای پی بردن به اینکه ارواح اجازه تشرف به حرم اهلبیت (ع) میتوانند پیدا کنند ، راه آنچنان سختی نیست. و با برخی از اشارات میتوان به کشف این مهم دست یافت.

✅ یکم : در روایات متعددی داریم که ارواح انبیاء (ع) در شب جمعه در حرم حضرت اباعبدالله (ع) در کربلا فرو می آیند و به زیارت حضرت حسین (ع) نائل میشوند؛
نمونه ای از آن احادیث چنین روایت شده ؛
اسحاق بن عمارگوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: "هیچ پیامبری نیست مگر اینکه از خدای تبارک وتعالی مسئلت میکند که اجازه زیارت امام حسین را به او بدهد -  لیس نبیّ فی السموات والأرض إلا و یسألون‌ الله تبارک وتعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین علیه السلام ففوج ینزل ففوج یعرج."

نمونه دیگر که حکایت از حضور روح منور حضرت زهرای اطهر (س) در کربلا دارد چنین است؛ 
که امام صادق(ع) فرمود: "فاطمه زهرا (س)، در کنار زائران قبر فرزندش حسین (ع) حضور یافته و برای آنان طلب آمرزش میکند."

پس همانطوریکه انبیاء و اولیاء در شب جمعه در "حائرحسینی(ع)" حاضر میشوند و از تجلیات رحمانی و رحیمی الهی بهرمند هستند ، و هیچ بُعدی ندارد ارواح مومنین نیز ، با اذن الهی موفق به تشرف به کربلا و دیگر عتبات مقدسه شوند.


✅دوم : حرم ملکوتی اهلبیت (ع) با توجه به روایات متعدد ؛ از روشن ترین مصادیق "بیوت الله" است که در قرآن آمده است و مرکز رحمت الهی است ؛
"فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّه ُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ .."(نور/۲۶)

امام باقر (ع) فرمود:  "وقتی به زیارت قبر امامان در بقیع رفتی نزد قبورِ ایشان بایست و قبر را مقابل خویش قرار بده و بگو: سلام بر شما امامان که اهل پرهیزکاری هستید. به یقین، شما ستون‌های دین و پایه‌های زمین هستید، همواره مورد توجّه خداوند بوده‌اید، خداوند شما را از صُلب‌های پاک، خارج ساخت و به رَحِم‌های پاک منتقل نمود، ...و شما را در خانه‌هایی قرار داد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند و در آن‌ها نام خدا برده شود، و درودمان بر شما را رحمتی برای ما و کفّاره‌ی گناهانمان قرار داد." [ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۲۰۳]

پس حرم ملکوتی ائمه اطهار (ع) جایگاه مقدسی است که میتواند برای ارواح منشاء رحمت الهی شود و اجازه تشرف روح شیعه محب ، به آن حریم قدسی و "بیوت الله" و بهرمندی از امواج رحمت خاص خدا کاملا صحیح و بجاست.


✅ سوم : روح بلند ائمه (ع) در جهان آخرت در دسترس احدی نیست ؛ آنان به تعبیر آخر سوره قمر در محضر حق تعالی هستند ؛ "فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِر".

به تعبیری ؛ ارواح طیبه و متعالیه اولیاء الهی (علیهم السلام) در بالاترین درجات عالَم هستی مآوای دارد که گاه از آن به عالَم جبروت یاد میشود که از عالَم ملکوت بسیار والا و بالاتر است و توان هیچ روحی برای پرواز و نیل به آن مقدور نیست.

وقتی از پیامبر عزیزاسلام (ص) سوال شد پس از مرگ کجا هستید ؟ فرمود :
"بازگشت من به سوی خداوند است و به سوی سدرة المنتهی و جنّة المأوی و عرش اعلی و جایگاهی پراز لطف و زندگی گوارا.  «وَالْمُنْقَلَبُ اِلَی اللهِ وَ اِلی سِدْرَةِ الْمُنْتَهی وَ جَنَّةِ الْمَأوی وَ الْعَرْشِ الْاَعْلی وَ الْکَأسِ الْاَوْفی وَ الْعيشِ الْاَهْناء» [بحار،۴۵۵/۲۲]

خوب واضح است که ارواح در برزخ در موطن خودشان به حسب درجات ایمانی و تقوایی جای دارند و امکان بالارفت میسر نیست.

ملاقات با اهلبیت (ع) برای ارواح مومنان و شیعیان در برزخ به دوصورت امکان پذیر است؛
اول ؛ تجلی و نمود ارواح اولیاء طاهرین بر عوالم پایین تر و نورانی کردن آنانست که این نعمت معنوی در جهان برزخ و قیامت هیچ معادلی ندارد.
دوم ؛ اجازه حضور ارواح مومنان و شیعیان به فضای ملکوتی حرم اهلبیت (ع) و تشرف به حرم آنان میباشد که مرتبه ای نازل تر و قابل دسترسی برای ارواح شیعیان میباشد.


✅چهارم : طبق احادیث مورد عنایت بزرگان ، ارواح پس از مرگ و جدایی از ابدان ، با آنچه به او محبت داشتند و مورد علاقه شدیدشان بود محشور میشوند؛
جابر بن عبدالله گوید از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «من احب قوماً حشر معهم .. » هر کس گروهی را دوست داشته باشد، با آنها محشور گردد..[بحار، ج ٦٥ص١٣٠]
بر اساس "تجسم عمل" ؛ محبت به اهلبیت (ع) و عشق به زیارت حرم آنان برای ما شیعیان در برزخ به شکل اذن حضور در فضای ملکوتی حرم آنان مجسم میشود . انشاءالله 


ادامه دارد ..


🆔https://t.me/soroushmarefat

 

 


🖤به بهانه آسمانی شدنِ همسر، آن بانوی اخلاق


🔰گذری متفاوت بر برزخ ( ۳۸ ) 

✍#هادی_سروش

🔷موضوع : ترس از مرگ 

 تردیدی نیست که انسان از مرگ می‌ترسد و این ترس از مرگ در قرآن  آمده : 
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيکُم(جمعه/۸)

🔴چرایی ترس از مرگ
عارفان در چرایی این ترس چنین گفته اند؛
در نهان انسان "حب بقاء" است و در نتیجه هر چه بخواهد ماندن او را تغییر داد و یا خطری برای ماندن او باشد ، از او تنفر ذاتی دارد.
این مطلب را در ادامه مقاله با سخنی از ابن سینا و امام خمینی پی گیری خواهیم نمود .


🔴ترس از مرگ در آئینه روایات

✅رسول خدا، (ص)فرمود: فأین هول المطّلع! کجاست آن ترس از موقف مرگ !
وحضرت امیر المؤمنین(ع) در شب نوزدهم وحشت و دهشت عظیمی داشت  (ر.ک:نهج /خ۵)

✅امام صادق(ع) مى فرمايد: مردى خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: «چرا من مرگ را دوست ندارم؟ پيامبر فرمود:آيا ثروتى دارى؟ عرض كرد: آرى. فرمود:آيا از پيش فرستاده اى؟ عرض كرد: نه! فرمود: از همین جاست که مرگ را دوست نداری! «مالى لا اُحِبُّ الْمَوْتَ ؟ اَلَكَ مالٌ؟ قال نعم، قال : فَقَدَّمْتَهُ؟ قال : لا ، قال: فَمِن ثَمَّ لا تُحِبُّ الْمَوْتَ»(دعائم الاسلام/۳۲۸)

 ✅روزی عزرائیل نزد ابراهیم آمد تا جان او را قبض کند، ابراهیم مرگ را دوست نداشت، عزرائیل متوجه خدا شد و عرض کرد: «ابراهیم، مرگ را ناخوش دارد.»  خداوند به عزرائیل وحی کرد: «ابراهیم را آزاد بگذار چرا که دوست دارد زنده باشد و مرا عبادت کند.»
آمادگی حضرت ابراهیم برای مرگ
مدّت‌ها از این ماجرا گذشت، تا روزی ابراهیم پیرمرد بسیار فرتوتی را دید که آن چه می‌خورد، نیروی هضم ندارد و آن غذا از دهان او بیرون می‌آید، دیدن این منظره سخت و رنج آور، موجب شد که ابراهیم ادامه زندگی را تلخ بداند، و به مرگ علاقمند شود،
در همین وقت به خانه خود بازگشت، ناگاه یک شخص بسیار نورانی را که تا آن روز چنان شخص زیبایی را ندیده بود، مشاهده کرد، پرسید:
«تو کیستی؟»
او گفت: من فرشته مرگ هستم.»
ابراهیم گفت: «سبحان الله! چه کسی است که از نزدیک شدن به تو و دیدار تو بی‌علاقه باشد، با این که دارای چنین جمالی دل آرا هستی.»
عزرائیل گفت: «ای خلیل خدا! هرگاه خداوند خیر کسی را بخواهد مرا با این صورت نزد او می‌فرستد، و اگر بدبختی او را بخواهد، مرا در چهره دیگر نزد او بفرستد». آنگاه روح ابراهیم را قبض کرد (بحار۱۲/ص۷۹)

✅شخصى از امام حسن (ع) پرسید چرا از مرگ مى‎ترسیم؟ امام (ع) فرمود: «شـمـا آخـرت خـویـش را خـراب و دنـیـایـتـان را آبـاد کرده‌اید، بـه هـمـیـن دلیل خوش ندارید از جاى آباد به منزل ویران نقل‌مکان کنید ؛ اِنَّکـُمْ اَخـْرَبـْتـُمْ آخـِرَتـَکـُمْ وَ عـَمَّرْتـُمْ دُنـْیـاکـُمْ فـَاَنـْتـُمْ تـَکـْرَهـُونَ النَّقـْلَةَ مـِنَ الْعـُمـْرانِ اِلَى الْخَرابِ».(معانی الأخبار/۳۹۰)

✅ روایت قبل ، بدین شکل نقل شده ؛ حضرت صادق (ع)فرمود: شخصی از ابوذر پرسید:‏چرا ما ار مرگ کراهت داریم؟ فرمود: «برای اینکه شما تعمیر کردید دنیا را و خراب کردید آخرت را، پس کراهت دارید که منتقل شوید از آبادان به سوی خرابه.»


🔴 ازحقیقت مرگ دوریم

مهم این است که نوعِ آدمیان مرگ را نشناخته اند و از او هراسناک هستند.

وقتی از امام جواد(ع) در مورد ترس از مرگ سوال شد، فرمودند:
«چون به آن جهل دارنداز آن ناخوشایند، و اگر آن را می‌شناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت می‌ورزیدند و می‌دانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است ؛ لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خیر لهم من الدنیا».(معانی الاخبار/۲۹۰)

امام هادى(ع) به عيادت يكى از ياران رفت و دید كه آن مومن همواره گریه میکند و از ترس مرگ بيتاب است. امام به او فرمود: « بنده خدا! تو از مرگ مى ترسى به خاطر آنكه حقيقت مرگ را نمى شناسى‌ ؛  يا عَبْدَ الله! تَخافُ مِنَ الْمَوْت لاِنَّكَ لا تَعْرِفَهُ» (الخصال/۱۳)


✅عارف بزرگ ابن عربی سخن مهمی در فتوحات مکیه دارد و بعد ازاوملاصدرای شیرازی در کتاب اسفار آورده و استاد مطهری هم در درس های تفسیری آمده و آن این است ؛
"آدمی که از مرگ میترسد ؛ در واقع از خودش میترسد چون مرگ هر کس همرنگ خود اوست ، مرگ هر کس مانند آینه ای است که در وقت مرگ ، چهره شخص را به خودش نشان میدهند ؛ اگر چهره ای  زشت و کثیف است وقتی آن را میبیند به ناچار از خودش وحشت میکند.
 ✅مولوی عارف گوید:
از جمادی مردم و نامی شدم
و از نما مردم، به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم، کی ز مردن کم شدم
حمله ی دیگر بمیرم از بشر
تا برآرم از ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک قربان شوم
آنچه اندر وهم ناید، آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم که "انا الیه راجعون"

✅حکیم سنائی گوید: 
مرگ هراسناك است، و درست است كه آدمی بايد از مرگ بترسد، ولی مهم توجه به این نکته است که  مگر همه ما الآن زنده ايم؟ حقیقت این است که باید از اين وضع موجود بايد ترسيد، چرا که این زندگی ما مردگی است!


🔴 تفاوت انسانها در ترس از مرگ‌ درنگاه فیلسوف و عارف

✅ شیخ الرئیس ابن‌سینا عوامل‌ و اسباب‌ ترس‌ از مرگ‌ را به دیدگاه‌ اشخاص‌ بازگردانده و مینویسد:
۱)ترس عده‌ای‌ از مجهول‌ و مرموز بودن‌ مرگ‌ است.
۲)افرادی از معلوم‌ نبودن‌ سرنوشت‌ پس‌ از بین رفتن بدن‌ میترسند‌
۳)برخی از نابودی جسم‌ و روح‌ می‌ترسند.
۴)بعضی از رنج‌ جان‌ دادن‌ بیم دارند.
۵)جمعی‌ از عذاب‌ بعد از مرگ‌ می‌ترسند.
۶)گروهی‌ از جدایی‌ از مال‌ و جاه‌ و لذایذ و خوشی‌های‌ زندگی‌ بیمناکند.
(مجموعه رسائل ابن سینا)

✅عارف معاصر ‌‏امام خمینی گوید؛
 مردمان نسبت به ترس از مرگ در سه گروه هستند ؛
۱)ناقصان ؛که ترس شان ازمرگ ‌‎بخاطر حبّ بقا و حیات است، از چیزی که آنان را در معرض فنا و ممات قرار دهد منتفر هستند.
۲)متوسطین، یعنی آنهایی که ایمان به عالم آخرت ندارند،ترس شان برای آنست که وجهه قلب آنها متوجه به تعمیر دنیاست و از تعمیر آخرت غفلت ورزیدند، از این جهت میل ندارند از محل آبادان معمور به جای خراب منتقل شوند، چنانچه ابوذر فرمود.
۳) اما حال کُمّل و مؤمنان مطمئن،چیز دیگری است ، آنان از مرگ نفرت و ترس ندارند ولی از عظمت حق تعالی و جلالت آن ذات مقدس دهشت و خوف دارند.


🔴 حالات اولیاء الهی نسبت به مرگ

✅امام علی (ع) از مشتاقان شناخته شده مرگ است.
فرمود: "و الله لابن أبی طالب آنس بالموت من الطّفل بثدی أمّه".‌‎به خدا قسم که پسر أبو طالب به مرگ مأنوس تر است از بچه به سینه مادر.»(نهج/خ ۵)

درباره بهترین های خدا فرمود:
می‌فرماید: « و اگر نبود اجل و مدتی که خدا برای ایشان تعیین فرموده از شوق ثواب و بیم عذاب چشم بر هم زدنی جان در بدنشان قرار نمی‌گرفت ؛ و لولا الاجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفة عین شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب »( نهج خ/۱۸۴)

✅در روایتی آمده ؛ عزرائیل نزد ابراهیم آمد و سلام کرد، ابراهیم جواب سلام او را داد و پرسید:«آیا برای قبض روح آمده‌ای یا برای احوالپرسی؟»عزرائیل: برای قبض روح آمده‌ام.ابراهیم: آیا دوستی را دیده‌ای که دوستش را بمیراند؟عزرائیل بازگشت و به خدا عرض کرد، ابراهیم چنین می‌گوید، خداوند به او وحی نمود به ابراهیم بگو: «هَلْ رَأیتَ حَبِیباً یکْرَهُ لِقاءَ حَبِیبِهِ، اِنَّ الْحَبِیبَ یحِبُّ لِقاءَ حَبِیبِهِ؛ آیا دوستی را دیده‌ای از دیدارش دوستش دلخوش مباشد؟! (امالی صدوق/۱۶۴)

✅بله؛این تفاوت در اولیاء‌الهی هست.
شاید به جهت علتی باشدکه اهل معرفت برآن هستند و گویند ؛ 
اولیاء الهی حالات متفاوتی دارند ، برخی بشدت خوفناک هستند و برخی آماده در آغوش کشیدن رحمت الهی.‌‏راز و رمز مطلب در این است که قلوب عارفان در مواجهه با تجلیات اسمائی متفاوت است، بعضی قلوب شوقی دارند، خدای متعال با "اسماء جمالی" که رحمت و مودت است تجلی میفرماید. و برخی اولیاء‌ قلب شان خوفی است چون خدا برای آنان "تجلی جلالی" نموده است .و این خوف جلالی به جهت تجلی عظمت الهی است.

✅از برخی اساتیدم شنیدم که مرحوم آیت الله سید احمدخوانساری فرموده بودند: یک بار عزراییل با چهره نورانی و زیبا آمد و گمان کردن وقت رفتن است اما چنین نشد .. از آن روز به بعد سالهاست منتظر قدوم مبارکش هستم.


ادامه دارد.. 

🆔https://t.me/soroushmarefat