عاشورا در مصاف با هدم دین با پوشش دینی؛ بنی امیه و اشرافی گریِ دینی/ نوشتاری از هادی سروش/ بخش هفتم

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در سلسله نوشتارهای خود با عنوان « عاشورا در مصاف با هدم دین با پوشش دینی» که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است: رفاه؛ بهره مندی از شرائط عادی برای یک زندگی سالم است که مذمتی بر آن نیست، اما تجمل و اشرافیت در جایی است که هم رفاه از نظر کیفی و کمی به مرحله ای خیلی بیش از نیاز یک زندگی باشد، برسد.

علت مذمت اشرافی گری
علت قبح و ذم تجمل و اشرافیت ؛ یا برای این است که در اشرافیت ، دنیا در برابر دین قرار می گیرد و آدمی بهره اندک دنیوی را بر بهره‌های ابدی اخروی ترجیح دهد، یعنی همان روش کافران در برابر دعوت های الهی، بهره‌های دنیوی را بر بهره‌های اخروی ترجیح می‌دهند؛ “وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ • الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَی الآخِرَه”[ابراهیم/۳]

و یا ایجاد و تبیت خوی تکاثر طلبی است که از رذایل نفسانی و ذاتا مذموم است.

مذمت اشرافی گری در اسلام
پیامبر عزیز اسلام در سخنانشان به ابوذر، اشرافی گری را یکی از عوامل پر خطر برای امت خود بیان نموده اند.

چنین فرمود:
در امت من کسانی خواهند بود که در نعمتها غرق اند و تمام همت شان بهره ازدنیای رنگارنگ است .. – یَا اباذرسَیَکُونُ نَاسٌ مِنْ أُمَّتِی یُولَدُونَ فِی النَّعِیمِ وَ یُغَذَّوْنَ بِهِ، هِمَّتُهُمْ أَلْوَانُ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ وَیُمْدَحُونَ بِالْقَوْلِ، أُولَئِکَ شِرَارُ أُمَّتِی. [مکارم الاخلاق /۵۵۵]

امام علی (ع) در بصره برای عیادت علاء بن زیاد تشریف بردند، وقتی منزل او را دیدند که بسیار فاخر و بزرگ است، به او معترض شدند که؛ این خانه بزرگ به چکار تو می آید! مگر اینکه در این خانه صله رحم و .. داشته باشی [نهج البلاغه خ / ۲۰۹]

آغارگر اشرافیت در اسلام

خلیفه سوم آغازگر اشرافیت در اسلام بوده!

کتاب مروج الذهب نوشته:
عثمان در مدنیه خانه سنگی ساخت و برآن درب های چوبی گران قیمتی نهاد و وقتی مورد اعتراض قرار گرفت ! گفت : از بیت المال استفاده کرده ام. [٣٣٢/٢]

زندگی اشرافی و پرخرج معاویه

معاویه خودش در اوج اشرافی گری است !
برای خود محافظ گذاشته ، روی تخت زرین می نشیند ، سر سفره او روزانه همه نوع غذای گوشتی وجود دارد ، و سفرهای پر هزینه ای می رود و… !!

اشرافیت او تا جایی است که در آن روز؛ دارای پزشک شخصی است که همیشه همراهش بوده؛ روزی به مدینه آمد و شخصی او را به خانه اش دعوت کرد. وقتی غذا آورد، طبیب معاویه آمد و به او گفت: فلان غذا را بخور، فلان را نخور…. [انساب ، ج ۵ص ۲۱]

سعد بن ابی وقاص ، معاویه را با خطاب «السلام علیک ایها الملک» ، “پادشاه” خطاب می کند. معاویه خندید و گفت: چرا امیرالمؤمنین خطاب نکردی؟ سعد گفت: آیا دیده ای که تنه بی سر درختی خندان باشد؟(این نام را دوست داری) بخدا دوست ندارم حکومتی به مانند حکومت تو می داشتم.[انساب الاشراف/۲۶]

بیهقی در «المحاسن والمساوی» نقل کرده است که معاویه گفته بود:
در دنیا لذتی نمانده که بدان دست نیافته باشم!

روزی عبدالله بن عمر به دیدار معاویه رفت. معاویه گفت: کاخ ما را چگونه می‌بینی؟ ابن عمر گفت: اگر این از مال خدا باشد از خیانت کاران هستی ، و اگر از مال خودت باشد، از اسراف کاران هستی! [تاریخ یعقوبی ۱۶۶/۲]

پوشش دینی برای اشرافیت

از انجا که اشرافیت و تجمل ، سابقه تئوری و رفتاری در شخصیت های اسلامی تا قبل از خلیفه سوم دیده نمی شود، معاویه تلاش وافری کرد تا این رفتار انحرافی را با پوشش دینی همراه کند.

اولا؛
خود را “اول الملوک” معرفی کرد تا کسی به نگوید کجای زندگی تو به خلیفه پیامبر بودن شبیه است؟![تاریخ یعقوبی۲۳۲/۲]

و ثانیا؛
دست به جعل حدیث شد که نمونه اش این حدیث جعلی است که؛ “خلیفه در اسلام سی نفر هستند و بعد از آنها افرادی در قدرت دینی جای می گیرند ملِک و سلطان هستند!” [مسن احمد۲۲۰/۵]

و ثالثا؛
هزینه بسیار بالای تجمل را از بیت المال بهره گرفت تا کسی نگوید از اموال شخصی است ، بلکه بگویند: اینها از اموال مسلمین است و میماند برای سلطان بعدی!

و رابعا؛
معاویه توجیه کرد که باید چنین اشرافیتی داشته باشیم چرا که در همسایگی روم هستیم و آنان مسیحی هستند و باید اسلام در چشم آنان پر ارزش باشد!

و صد البته تمام این توجیهات باطل اندر باطل است.

نتیجه اشرافی گری و تجمل گرایی

۱) فرآیند کفرگرایی:
«وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ .. مفهموم آیه چنین است : در هیچ شهرى هشداردهنده‏ اى نفرستادیم جز آنکه خوش گذران آنها گفتند ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‏ اید کافریم..»
(سبا/۳۴)

۲) گسترش فساد در جامعه:
«وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا … مفهوم آیه این است ؛ وقتی شهرى را هلاک کنیم خوش گذران آنان به انحراف و فساد در آن شهر می پردازند..»(اسرا/۱۶)

انتهای پیام