اسم اعظم و اسم فاطمه ✍هادی سروش
🔰اسم اعظم و اسم فاطمه
✍هادی سروش
مقدمه
در نام گذاری ها ، افراد به امید یک موفقیتی در آینده و یا با توجه به یک الگویی برای اشخاص نام گذاری میکنند . ولی در اسماء حسنای خدا و نیز نام گذاری برخی از خواص اولیاء مانند پنج تن (علیهم السلام) باتوجه به حقیقت گوهر وجودی آنان نام گذاری میشود و مهم آن است که این نام گذاری توسط خداست.
برای اینکه این مهم بصورت شایسته بحث شود بجاست در ابتداء اسماءالله را مورد بررسی قرار دهیم چرا که اسماء این حضرات با اسماءالله در تماس است و خود آنان مظهر اسماء الهی هستند.
اسماء حسنی و اهمیت آن در ارتباط ما با خالق
درقرآن نام های خدا به زیباترین نام ها معرفی شده و فرمود : "وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذينَ يُلْحِدُونَ في أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ " [اعراف /۱۸۰]
و بهترين نامها براى خداست؛ خدا را به آن [نامها] بخوانيد. و كسانى كه نامهاى او را تحريف مىكنند [و بر غير او مىنهند]، رها سازيد.آنها بهزودى جزاى اعمالى را كه انجام مىدادند، مىبينند.
اسم گذاری خدا بدست خود اوست
در مورد نام گذاری خدا روایاتی مطرح است که این نام گذاری بوسیله خدا انجام شده است .
امام کاظم (ع) فرمود : خدا را نمیتوان توصیف کرد مگر با همان صفاتی که خود را ستوده چگونه میتوان ستود و توصیف کرد خداوندی را که حواس عاجز از درک او هستند و اندیشهها او را در نمییابند و نمیتوان او را محدود کرد و با چشم دید، بزرگتر از آن ست که بتوان توصیفش نمود و بالاتر از آنکه برایش صفتی بیاورند. /
إِنَّ الْخَالِقَ لَا یُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَنَّی یُوصَفُ الَّذِی تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الْأَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ الْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الْأَبْصَارُ عَنِ الْإِحَاطَهًِْ بِهِ جَلَّ عَمَّا وَصَفَهُ الْوَاصِفُونَ وَ تَعَالَی عَمَّا یَنْعَتُهُ النَّاعِتُونَ.(الکافی، ج۱، ص۱۳۸)
اسم خدا و ارتباط ما با آن
هشام بن حكم از امام صادق(ع)راجع باشتقاق اسما خدا پرسيد، الله از چه مشتق است؟ فرمود: اي هشام الله مشتق ازاله(پرستش شده)است و پرستش شده شايسته پرستشي لازم دارد، و نام غير صاحب نام است كسي كه تنها نام را بدون صاحب نام پرستد كافر گشته و در حقيقت چيزي نپرستيده است و هر كه نام و صاحب نام را پرستد مشرك گشته و دو چيز پرستيده است و كسي كه صاحب نام را پرستد نه نام را آنست يكتاپرستي، اي هشام فهميدي؟ عرضكردم: توضيح بيشتري برايم دهيد، فرمود: خدا را نود و نه نام است اگر نام همان صاحب نام باشد بايد هر اسمي از آنها معبودي باشد، ولي خدا معني(و ذات يگانه ايست)كه همه اين اسما بر او دلالت كند و همه غير او باشند، اي هشام نان اسم خوردني ست و آب اسم آشاميدني و جامه اسم پوشيدني و آتش اسم سوختني، فهميدي اي هشام بطوري كه بتواني دفاع كني و بر دشمنان ما كه با خدا ديگري را شريك گرفته اند در مباحثه غلبه كني؟ عرض كردم آري، فرمود اي هشام خدايت به آن سود دهد و بر آن پا برجايت دارد، هشام گويد: از زماني كه از آن مجلس برخاستم ديگر در بحث توحيد كسي بر من غلبه نكرد . /
أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع عَنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ وَ اِشْتِقَاقِهَا اَللَّهُ مِمَّا هُوَ مُشْتَقٌّ فَقَالَ يَا هِشَامُ اَللَّهُ مُشْتَقٌّ مِنْ إِلَهٍ وَ إِلَهٌ يَقْتَضِي مَأْلُوهاً وَ اَلاِسْمُ غَيْرُ اَلْمُسَمَّى فَمَنْ عَبَدَ اَلاِسْمَ دُونَ اَلْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ لَمْ يَعْبُدْ شَيْئاً وَ مَنْ عَبَدَ اَلاِسْمَ وَ اَلْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ عَبَدَ اِثْنَيْنِ وَ مَنْ عَبَدَ اَلْمَعْنَى دُونَ اَلاِسْمِ فَذَاكَ اَلتَّوْحِيدُ أَ فَهِمْتَ يَا هِشَامُ قَالَ قُلْتُ زِدْنِي قَالَ لِلَّهِ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ اِسْماً فَلَوْ كَانَ اَلاِسْمُ هُوَ اَلْمُسَمَّى لَكَانَ كُلُّ اِسْمٍ مِنْهَا إِلَهاً وَ لَكِنَّ اَللَّهَ مَعْنًى يُدَلُّ عَلَيْهِ بِهَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ وَ كُلُّهَا غَيْرُهُ يَا هِشَامُ اَلْخُبْزُ اِسْمٌ لِلْمَأْكُولِ وَ اَلْمَاءُ اِسْمٌ لِلْمَشْرُوبِ وَ اَلثَّوْبُ اِسْمٌ لِلْمَلْبُوسِ وَ اَلنَّارُ اِسْمٌ لِلْمُحْرِقِ أَ فَهِمْتَ يَا هِشَامُ فَهْماً تَدْفَعُ بِهِ وَ تُنَاضِلُ بِهِ أَعْدَاءَنَا اَلْمُتَّخِذِينَ مَعَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ غَيْرَهُ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ نَفَعَكَ اَللَّهُ بِهِ وَ ثَبَّتَكَ يَا هِشَامُ قَالَ فَوَ اَللَّهِ مَا قَهَرَنِي أَحَدٌ فِي اَلتَّوْحِيدِ حَتَّى قُمْتُ مَقَامِي هَذَا .
(کافی/۶۷)
ائمه (ع) اسماء الهی هستند
اسماء الله همانطوریکه دارای یک وجود کتبی و نوشتاری است که نوشته میشود مثلا "الله" ، اسماءالله دارای یک وجود لفظی است که "الله" به زبان می آید . اسماء الله یک وجود عینی نیز میباشد که شخصیتی با تمام وجود و شئون خود خدا را نشان میدهد.
امام صادق (ع) فرمودند: قسم به خدا، ما آن نام های نیکی هستیم که خدا امر فرمود خدا اسماء حسنایی دارد که با آنها خدا را بخوانید ...
فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ" وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها" قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»؛ امام صادق (ع) در تفسیر آیه «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» (الکافی)
مظاهرِ اسماء ، استقلال ندارند
ائمه هدی (ع) مظهر عینی اسماء الله هستند اما چون اسم هستند و اسم نشان دهنده مُسما است در نتیجه استقلالی از خود ندارد و پیوسته به وجود حضرت حق اتصال دارند .
این مبنای متین قرآنی و عرفانی و برهانی در کلام و ادعیه حضرت زهرای اطهر دیده میشود .
فاطمه در ادعیه چنین دعا میکرد :
خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى که آنها را برگزیدهاى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى
إلهى وَ سَیِّدى ، اءسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى .(کوکب الدّرىّ: ج۱ص۲۵۴)
ره آورد اسماء خدا و اسماء اولیاء خدا
همانطوریکه اسماء خدا با هماهنگی کامل و دلالت تمام بر مسمای خود است ، اسماء اولیاء خدا و ائمه اطهار دارای چنین ویژگی میباشد.
دو ره آورد بر اسماء الله و اسماء اولیاء معصوم خدا قرار دارد؛
یکی دلالت بر معنا خاص که طبعا معرفت خاصی را در پی دارد مانند مثلا اسم "الرحمن" که دلالت بر رحمت ویژه خدا دارد .
و دیگری تاثیر آن اسم است که مثلا اسم "الشافی" تاثیر در بهبود وشفا بیمار دارد.
این ویژگی در اسماء اهلبیت قابل بررسی است و نام فاطمه هم دلالت خاصی دارد و هم تاثیر خاص که مطالبی تقدیم خواهد شد.
اهل معرفت طبق آنچه در "فص یوسفی" از کتاب شرح فصوص آمده ؛ کل هستی را در وجود و رسیدن به هرکمالی محتاج "اسماء الله" میدانند چراکه اسماء الله در کل هستی جریان و سریان دارند و ذره ذره عالَم را به مطلوب میرسانند .
امام علی (ع) در دعای کمیل چنین تعلیم فرمود : "باسمائک التی ملات ارکان کل شئ" .
در این بین اسم "الله" جامع ترین اسم در میان همه اسماء خداست.
و از سوی دیگر عارفان هر موجودی را مظهر اسمی از اسماء خدا میدانند یکی مظهر اسم "جمیل" است بخاطر زیبایش ، و دیگری مظهر اسم "القهار" است به جهت توان انتقام گیری و قدرتش و ..
مهم این است انسان کامل که انبیاء و اولیاء علیهم السلام هستند مظهر اسم "الله" است که جامع ترین اسم از تسماء خداست . در نتیجه چیزی از پرتو نور آن ذوات الهیه بیرون نیست .
اسرار نهفته در اسماء و نام های اهلبیت
اولا ؛ انتخاب اسم برخی از انبیاء و اهلبیت به انتخاب خداست .
به این روایت مهم توجه نمایید ؛
حضرت على بن الحسين(ع) فرمودند: پدرم از پدر خود از پيامبر اکرم(ص) نقل كرد كه فرمود: اى بندگان خدا، آدم(ع) دید نوری از صلب او میدرخشد – چون خداوند اشباح ما را از بالاى عرش به صلب او منتقل كرده بود- او آن نور را مشاهده كرد اما اشباح را واضح نديد. به خداوند عرض کرد: خدايا اين نورها چيست؟ خداوند فرمود: نورِ اشباحى است كه از بهترين بقعههای عرشم به صلب تو منتقل كردهام و به همين جهت ملائكه را دستور دادم به تو سجده نمایند چون تو ظرف و محل برای اين اشباح بودى.آدم گفت: پروردگارا، ای کاش این اشباح را برایم آشکار نمایی.خداوند فرمود: آدم! نگاه كن به بالاى عرش. آدم نگاه كرد؛ نور اشباح ما از صلب آدم به بالاى عرش افتاد و صورتِ اشباح ما در عرش نقش بست مثل آينۀ صاف كه در آن چهره انسان نقش میبندد. او اشباح ما را مشاهده كرد و عرض كرد: خدايا، اين شبحها چيست؟
خداوند فرمود: اين اشباح، بهترين خلق من هستند؛ اين محمّد است و من حميد محمود [ستایش شده] در افعالم هستم. يک اسم از اسمهاى خود براى او جدا كردهام و اين على است و من على عظيم هستم اسمى از نامهاى خود براى او جدا كرده ام و اين فاطمه(ع) است و من فاطر آسمانها و زمين هايم و جدا كننده دشمنان خود از رحمتم در روز قيامت و جداكننده دوستانم از عیبهایی كه بر آنها عارض میگردد. براى او يک اسم از اسمهاى خود جدا كردم و اين حسن و اين حسين است و من محسن نيكوكارم يک اسم از اسمهاى خود براى آن دو جدا كردهام. اينها بهترين مخلوق من و کریمان از خلق من هستند. به وسيلۀ آنها [نعمتها را] باز پس میگیرم و به وسیلۀ آنها میبخشم و به آنها كيفر میكنم و به وسيله آنها ثواب میدهم.
قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ قَالَ: «يَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ آدَمَ لَمَّا رَأَى النُّورَ سَاطِعاً مِنْ صُلْبِهِ إِذْ كَانَ اللَّهُ نَقَلَ أَشْبَاحَنَا مِنْ ذِرْوَةِ الْعَرْشِ إِلَى ظَهْرِهِ رَأَى النُّورَ وَ لَمْ يَتَبَيَّنِ الْأَشْبَاحَ فَقَالَ: يَا رَبِّ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ؟ ... فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا آدَمُ هَذِهِ الْأَشْبَاحُ أَفْضَلُ خَلَائِقِي وَ بَرِيَّاتِي هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْحَمِيدُ الْمَحْمُودُ فِي أَفْعَالِي شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِي .
وَ هَذَا عَلِيٌّ وَ أَنَا الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِي.
وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ فَاطِمُ أَعْدَائِي عَنْ رَحْمَتِي يَوْمَ فَصْلِ قَضَائِي وَ فَاطِمُ أَوْلِيَائِي عَمَّا يَعْتَرِيهِمْ وَ يَشِينُهُمْ [يَعُرُّهُمْ وَ يُسِيئُهُمْ] فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِي.وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ هَذَا الْحُسَيْنُ [هَذَان الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ]وَ أَنَا الْمُحْسِنُ [وَ] الْمُجْمِلُ شَقَقْتُ لَهُمَا اسْماً [اسمیهما]مِنِ اسْمِي هَؤُلَاءِ خِيَارُ خَلِيقَتِي وَ كِرَامُ بَرِيَّتِي بِهِمْ آخُذُ وَ بِهِمْ أُعْطِي وَ بِهِمْ أُعَاقِبُ وَ بِهِمْ أُثِيبُ فَتَوَّسَلْ إِلَيَّ بِهِمْ…».
(مسائل العكبريه، شيخ مفيد، ص۲۸؛بحار الأنوار، ج۲۶، ص۳۲۶ ، ينابيع المودة، قندوزی، ج۱، ص۲۸۹)
اما در مورد نام فاطمه ؛
محمدبنمسلم از امام باقر (ع) نقل میکند که حضرت فرمود :
«فاطمه ى زهراءبه درگاه خداوند عرضه میدارد خدایا تو مرا به نام فاطمه نهادی... خداوند متعال میفرماید: ای فاطمه چنین است که میگویى. من تو را فاطمه نام نهادم..»
«لفاطمة علیهاالسلام وقفة على باب جهنم فإذا کان یوم القیامة .. فتقول: إلهی و سیدی سمیتنی فاطمة .. فیقول اللَّه عز و جل: صدقت یا فاطمة انى سمیتک «فاطمة»
(بحار . ج ۴۳ ص۱۴)
و ثانیا ؛ اسماء آنان حکایت از حقیقت آنان دارد و دلالت بر حاقّ هستی آنان میکند . درست بهمین جهت است که انتخاب نام آنان در کف اختیار خدا است و او انتخاب نموده چون او حقیقت ها را میشناسد.
بنظرِ دقیق عارفانه نام هر کدام امامان نشان از حقیقت آنان و توان آنان در مُلک هستی به اذن خداست و نیز مجری معنای واقعی اسم خود است .
پس اگر نام یک امام "رضا" است حکایت و دلالت بر رضایت و امکان رضایت گیری دارد و یا نام یک امام "جواد" است دلالت بر جود و بخشش دارد و همینطور نام های امامان دیگر.
معنای فاطمه
انتخاب نام فاطمه برای زهرای اطهر دارای حکمت است که در روایات بدان اشارت شده است و برخی از آن حکمت ها چنین در احادیث روایت شده :
۱) بنا به فرمایش امام صادق (ع) انتخاب این نام برای آن حضرت به علت فاصله و بریده شدن خلق از معرفت او میباشد ؛ "سمیت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها .." (تفسیر فرات کوفی ، ذیل تفسیر سوره قدر)
۲) نام فاطمه از فاطم است ، و فاطم و فطم بمعنای فاصله دهنده بین خیر و شر ، بین خوب و بد ، بین مومن و غیر آن است .
در روایت بالا ملاحظه نمودید که خدا فرمود :
"اين فاطمه(ع) است و من فاطر آسمانها و زمين هايم و جدا كننده دشمنان خود از رحمتم در روز قيامت و جداكننده دوستانم از عیبهایی كه بر آنها عارض میگردد. براى او يک اسم از اسمهاى خود جدا كردم."
جذابیت و شیرینی نام اهلبیت
وقتی نام آن حضرت با این معرفتِ حداقلی برده میشود ، شیرینی نام او کام جان را شیرین میکند.
چه زیبا در زیارت جامعه کبیره امام هادی (ع) فرمود :
"ما احلی اسماءکم ."
عارف بزرگ سید حسین درودآبادی در شرح زیارت جامعه گوید:
من در شگفتی زیبایی نام ائمه (ع) مانده ام که چگونه زیبائی آن نام ها همه هستی را گرفته و بصورت بدون نهایت جلوه گری میکند .
شرط بهرمندی از اسم فاطمه
سخن علامه طباطبایی مهم است که در "المیزان" مینویسد:
'سبب بهرمندی از "اسماء حسنی" اتصال حقیقی با حقیقت آن اسم است . '
یعنی برای بهرمندی از اسماء خدا و مظهر آن اسم شدن ؛ نیاز به زمینه و استعداد است . در نتیجه برای بهرمندی از برکات نام اهلبیت (ع) محتاج به ایجتد زمینه های نورانی و اخلاقی هستیم تا بتوانیم از نام آنان و آن دلالتی که در نام آنان نهفته است بهرمند شویم .
ارتباط فطری با اسماءالله
آدمی با اسماء و نام های خدا یک نحوه ارتباط فطری دارد.
علامه طباطبایی در جلد هشتم "المیزان" سخنی دارد که خروجی آن این است که ارتباط با اسماء الله فطری است و حتی تعیین ارتباط با کدام اسم هم فطری است . شاهدش این است که هیچ گاه مریض نمیگوید ؛ یا ممیت ، بلکه میگوید ؛ "یا شافی" .
ارادتمندان به اهلبیت نیز چنین ارتباط فطری را میتوانند در حاق و نهان دل خود نسبت به آن ذوات مقدسه جستجو کنند و بیابند که چگونه یکجا و در یک موقعیت انسان یکباره از نهان دل میگوید : یا امام رضا ! و یا در موقعیتی دیگر میگوید : یا فاطمه الزهراء !
ائمه اطهار خودِ اسماء حسنی هستند
در سطور بالا اشارت داشتیم که امام صادق فرمودند : "اسماء خدا ما اهلبیت هستیم ."
این بحث در دو مرحله باید بررسی شود ؛
مرحله اول اینکه حضرات معصومین آئینه صفات الهیه هستند. و مرحله دوم این است که آنان مجرای فیض الهی به خلائق هستند.
ائمه و آئینه صفات الهیه
بدیهی است ؛ آئینه ای نور بیشتر و بهتری را منعکس میکند که اولا در سمت و سوی زاویه نور باشد و ثانیا بسیار پاک باشد و ائمه اطهار (ع) چنین هستند.
ائمه در اوج مقام عبودیت
علامه طباطبایی مینویسد ؛ ائمه در اوج مقام عبودیت چون در عبودیت به نقطه ای رسیده اند چیزی جز خدا نمی بینند.
در مورد حضرت زهرا که حقیقت وجودی او "اسماءالله" است روایات قابل تاملی داریم که نشان از عظمت مقام عبودیت اورا نمایان می سازد.
در حدیث است وقتی لحظات رحلت حضرت زهرا فرا رسید و گریان بود ، امام علی (ع) سوال از علت گریه نمود ، فرمود: برای تنهایی شما بعد خودم گریان هستم! امام (ع) فرمود : گریه مکن ، این امور که برای من پیش می آید و در ارتباط با خداست ، بسیار ناچیز است .
لمّا حضرت فاطمة عليها السّلام الوفاة بكت؛ فقال لها أمير المؤمنين عليه السّلام: يا سيّدتي، ما يبكيك؟ قالت: أبكي لما تلقى بعدي فقال لها: لا تبكي،- فو اللّه - إنّ ذلك لصغير عندي في ذات اللّه تعالى. (بحار ، ج۸۱ ص ۳۹۱)
در روایت دیگری رسیده پیامبراکرم (ص) روزی از دخترش پرسیدند: فاطمه (ع) چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته ی وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است تا هر چه بخواهی تحقّق پذیرد. حضرت فاطمه (ع) پاسخ دادند: لذّتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی بازداشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم. شَغَلَنی عَن مسَئَلَتِهِ لَذَّةُ خِدمَتِهِ، لا حاجَةَ لِی غَیرُ النَّظَرِ اِلی وَجهِهِ الکَرِیمِ » (ریاحین الشریعه، ج۱ص۱۰۵ به نقل از الکوکب الدری)
فاطمه "صراط" توحید است
ائمه اطهار (ع) نه تنها امام و راهنما در مسیر الی الله هستند ، بلکه خود مسیر هستند و صراط مستقیم اند و در نتیجه همین که در مسیر آنان باشیم به توحید میرسیم .
بر این اساس کسانی که به درجه معرفت نرسیدند که امامان را به عنوان "امام" برگزینند اما در مسیر آیین الهی و انسانی باشند و به فاطمه (س) ارادت داشته باشند و درباره او اندیشه کنند و الگو گیرند ؛ حتما در مسیر فاطمه (س) هستند . بر خلاف کسانی که ادعا شیعه بودن دارند و قبول امامت اما لحظه از افکار و نیات و رفتارشان به آن حضرت نزدیکی ندارد. ازاینجاست که در روایات بحث محبت به فاطمه مدون و مفصل آمده .
به عنوان نمونه چند نمونه را ملاحظه فرمایید ؛
پیامبر (ص) فرمود :
ای سلمان! هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت در کنار من خواهد بود، و هرکه او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود. ای سلمان دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحت ترین آنها عبارتاند از: مرگ، قبر، میزان، سنجش، محشر، و پل صراط و حسابکشی؛ پس دخترم فاطمه از هر کس راضی باشد، من از او خشنود میشوم و هر کس من از او راضی شوم خدا از او خرسند خواهد بود. و هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم میکنم و هر کس من بر او خشم کنم، خداوند بر او غضب میکند.
يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا. (بحار . ج۲۷ ص ۱۱۷)
در حدیث دیگری وجود مبارك پيامبر (ص) در خبر طولاني كه در ضمن آن از ظلم و ستم به خاندان خود خبر مي دادند، فرمودند: امّا دخترم فاطمه ـ سلام الله عليها ـ سيده و خانم زنان جهان از اولين تا آخرين آنها است، تا اين كه فرمودند، هنگامي كه در محراب نمازش در مقابل پروردگارش مي ايستد، نوري براي ملائكه هاي آسمان مي درخشد، همان طوري كه نور ستارگان آسمان براي اهل زمين مي درخشد و خداوند عزّوجلّ به ملائكه هايش مي فرمايد: اي ملائكه هاي من نگاه كنيد، به كنيزم فاطمه(س)، خانم كنيزان من، در حالي كه ايستاده است در مقابل من، بدنش از ترس من مي لرزد، و با حضور قلب به عبادت كردن من روي آورده است، شما را شاهد مي گيرم، كه من پيروان او را از آتش جهنّم در امان نگه مي دارم .
امّا ابنتي فاطمة فانّها سيّدة نساء العالمين من الاوّلين و الاخرين ـ الي ان قال ـ متي قامت في محرابها بين يدي ربّها جلّ جلاله، زهر نورها لملائكة السّماء كما يزهر نور الكواكب لأهل الارض و يقول الله عزّوجلّ لملائكته: يا ملائكتي انظروا الي أمتي فاطمة سيّدة امائي قائمة بين يدي، ترتعد فرائصها من خيفتي، و قد اقبلت بقلبها علي عبادتي، اشهدكم انّي قد أمنت شيعتها من النّار.»
در روایت دیگری ؛ از حضرت صادق عليه السّلام راجع به اين آيه «بَيْنَهُما حِجابٌ» «یعنی آن دو پردهايست از ايشان سؤال شد حضرت فرمودند: (یعنی )فاصلهاى كه بين بهشت و جهنم است و حضرت محمّد(ص) و على و حسن و حسين و فاطمه و خديجه (س) در آنجايند و فرياد ميزنند كجايند محبين ما كجايند شيعيان؟ و دوستان و شيعيان رو میآورند، آنها را به نام و نام پدرهاشان ميشناسند، اينست تفسير آيه «يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ» دست آنها را ميگيرند و از صراط رد ميكنند و داخل در بهشت می کند.
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَهُما حِجابٌ فَقَالَ سُورٌ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قَائِمٌ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ ع فَيُنَادُونَ أَيْنَ مُحِبُّونَا أَيْنَ شِيعَتُنَا فَيُقْبِلُونَ إِلَيْهِمْ فَيَعْرِفُونَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ فَيَأْخُذُونَ بِأَيْدِيهِمْ فَيَجُوزُونَ بِهِمْ عَلَى الصِّرَاطِ وَ يُدْخِلُونَهُمُ الْجَنَّةَ. (بحار ج ۲۴ ص ۲۵۵)
ائمه (ع) اسماء حُسنای حق هستند
ائمه اطهار (ع) مظهر و معنای اسماء خدا هستند.
ما رحمت الهی و لطف الهی و هدایت الهی و گشایش الهی و مانند ان را از ائمه که وسائط فیض خدا هستند مشاهده میکنیم .
در این زمینه روایات متعددی داریم که نمونه ای از آن را ملاحظه کنید؛
امام باقر (ع) فرمود: از جابربنعبدالله انصاری شنیدم که گفت: «عرض کردم: ای رسول خدا (! دربارهی علیّبنابیطالب چه میگویید»؟ فرمود: «او خود من است». عرض کردم: «پس دربارهی حسن و حسین چه میگویید»؟ فرمود: «آنان جان من هستند. و مادرشان فاطمه دختر من است و هرچه او را ناراحت کند، مرا نیز ناراحت میکند و هرچه موجب خوشحالی اوست، موجب خوشحالی من نیز هست. خدا را گواه میگیرم که با کسی که با آنان میجنگد، در جنگم و با کسی که به صلح با آنان رفتار میکند، در صلحم. ای جابر! اگر بخواهی خدا را بخوانی و دعایت را مستجاب کند، با نامهای آنان دعا کن؛ زیرا که نام ایشان، دوست داشتنیترین نامها نزد خدای عزّوجلّ است».
الرّسول (ص)- عَنْ أبِیجَعْفَرٍ مُحَمَّدِبْنِعَلِیٍّ الْبَاقِرِ (ع) قَالَ: سَمِعْتُ جَابِرِبْنِعَبْدِاللهِالْأنْصَارِیِّ قَالََ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَمَا تَقُولُ فِی عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (ع) فَقَالَ ذَاکَ نَفْسِی قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِی الْحَسَنِ (ع) وَ الْحُسَیْنِ (ع) قَالَ هُمَا رُوحِی وَ فَاطِمَهًُْ (س) أُمُّهُمَا ابْنَتِی یَسُوؤُنِی مَا سَاءَهَا وَ یَسُرُّنِی مَا سَرَّهَا أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّی حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ یَا جَابِرُ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ فَیَسْتَجِیبَ لَکَ فَادْعُهُ بِأَسْمَائِهِمْ فَإِنَّهَا أَحَبُّ الْأَسْمَاءِ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَل.
( الإِختصاص، ص۲۲۳)
امام رضا (ع) هرگاه بلایی بر شما نازل شد، برای گرفتن حاجت از خدای عزّوجلّ، از ما کمک بگیرید و این همان سخن خدای متعال است که میفرماید: وَ لِلهِ الأَسْمَاء الحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا.
الرّضا (ع)- إِذَا نَزَلَتْ بِکُمْ شَدِیدَهًٌْ فَاسْتَعِینُوا بِنَا عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها. (الاختصاص، ص۲۵۲/ العیاشی، ج۲، ص۴۲)
امام صادق(ع)فرمود: خداي عز و جل ما را آفريد و آفرينش ما را نيكو ساخت و ما را صورتگري كرد و نيكو تصوير نمود و ما را در آسمان و زمينش خزانه دار ساخت و براي ما درخت سخن گفت و بوسيله عبادت ما خداي عز و جل عبادت شد و اگر ما نبوديم، خدا پرستيده نميشد.
إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ لَنَا نَطَقَتِ اَلشَّجَرَةُ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْلاَنَا مَا عُبِدَ اَللَّهُ .
(کافی)
امام صادق (ع) در تفسیر آیه «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» برای خداوند نام های نیک است، پس خدا را با آن ها بخوانید. فرمودند: قسم به خدا، ما آن نام های نیکی هستیم؛ خداوند از بندگانش عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت ما.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ" وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها" قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا» (الکافی)
امام عسکری (ع) از امام سجاد(ع)، فرمود که پیامبر فرمود : خدا به آدم خطاب نمود :
يَا آدَمُ وَ إِذَا دَهَتْكَ دَاهِيَةٌ فَاجْعَلْهُمْ إِلَيَّ شُفَعَاءَكَ فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي قَسَماً حَقّاً لَا أُخَيِّبُ بِهِمْ آمِلًا وَ لَا أَرُدُّ بِهِمْ سَائِلًا فَلِذَلِكَ حِينَ زَلَّتْ مِنْهُ الْخَطِيئَةُ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ غَفَرَ ..
علامه طباطبایی(ره) در ذیل این روایت می گوید: انبياء و اوصياء (علیهم السلام) اسماء خدا خواهند بود چون دلالت بر خدا مى كنند و وسائطى هستند بين او و بين خلقش، و چون آن حضرات در عبوديت به پايه اى هستند كه جز خدا چيز ديگرى ندارند، پس نشان دهنده اسماء خدا و صفات او هم ايشانند.(المیزان،۸ ص ۳۶۷)
اسم اعظم
از بحث های قرآنی و روائی و عرفانی بحث اسم اعظم است .
در میان اسماء خدا یک اسم ، اسم اعظم خداست که از همه اسماء الهی بالاتر و جامع تر است.
طبق روایات ؛ قسمتی و یا به تعبیری ؛ مقامی از مقامات اسم اعظم خدا وقتی به پیامبری و یا امامی کرامت شود ، میتواند ریشه معجزات الهیه شود.
مدعای ما طبق نصوص دینی ؛ "فاطمه" خود اسم اعظم خداست.
ابتدا مطالبی تقدیم شود تا به این مدعا برسیم.
ابوالفتوح رازی از امام صادق (ع) این روایت را نقل کرد که کسی خدمت حضرت (ع) آمد و عرض کرد که میخواهم اسم اعظم را از شما یاد بگیرم. هوای سردی بود، آب سردی هم در حوض بود، حضرت فرمود برو در حوض، او هم فرمایش امام را اطاعت کرد. مگر یک انسان در آن هوای سرد چقدر می تواند مقاومت کند؟! این شخص خیال کرد که مثلاً عادی است، بعد وقتی که دید مرتّب می لرزد، مدام استغاثه کرد که مرا در بیاورید، اما به اذن امام کسی او را در نیاورد. بعد از ته دل ناله زد: «یا ربّ اغثنی»! حضرت فرمود اسم اعظم از این جا شروع می شود.[روض الجنان ، ج۱، ص۶۹]
سوال مهم این است اسم اعظم لفظ است ؟ یا مقام است؟ و چیز دیگر ؟
استادمان آیت الله جوادی میفرمودند :
اسم اعظم حال است! مقام است! آن جایی که وقتی کسی در اتاق عمل می رود و پزشک ناامیدش کرده، آن پدر یا آن مادر چگونه ناله می زند؟ این آغاز راه اسم اعظم است. اسم اعظم مفهوم نیست که انسان در حال عادی چند تا ذکر را بگوید که «یا الله»، «یا الله» و بتواند مشکل را حل کند.
ائمه (ع) مظهر و آینه اسما حسنای خدا هستند و البته برخی از آنان با توجه به مراتب شان اعظم از دیگری هستند.
از اینجاست که فاطمه (س) بمانند پیامبر(ص) و علی (ع)؛ اسم اعظم است .
چون ؛
اولا : فاطمه زهرا ؛ طبق روایت منقول از امام عسکری (ع)؛ "حجت الله علی حجج الله" است .
ثانیا : طبق روایت مهمی در خلقت نوری انوار مقدسه ، نور فاطمه (س) همسان انوار مقدسه پیامبر (ص) و امام علی (ع) است .
و ثالثا : فاطمه (س) مقام و شأن نور دهی به دیگر حضرات معصومین را دارد و بدین علت است مورد توسل دیگر اهلبیت (ع) قرار دارد.
و رابعا : همه هستی در برابر فاطمه (س) محبت دارند و خاضع اند ؛
رسول اکرم (ص)فرمود:
« نبوّت و پیامبرى براى هیچ پیغمبرى کامل نمیشود مگر اینکه به محبّت و فضیلت فاطمه زهرا (س) اقرار داشته باشد. ما تَکامَلَتِ النُّبُوَّةُ لِنَبِىِّ حَتّى أَقَرَّ بِفَضْلِها وَ مُحَبَّتِها»[مدینه المعاجز]
از حضرت باقر (ع) رسیده ؛
« امر فاطمه بر همه کائنات از جن و انس و پرندگان و حیوانات و.. انسانها و انبیاء و فرشتگان مطاع است ؛ - لَقَدْ كَانَتَ علیها السلام مَفْرُوضَة الطَّاعَة عَلَى جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس وَ الطَّیْرِ وَ الْوَحْشِ وَ اَلاَنبیا وَ الْمَلَائِكَةُ». [دلائل الإمامه/۲۷]
اطلاق و وسعت مفاد این نمونه روایات حاکی از حجت بالغه بودن حضرت زهرای اطهر (س) در تمام اعصار ، و حتی در تمام عوالم است.
این نکته معرفتی که یکی از انوار مقدسه اهلبیت (ع) میتواند محل و محط رجوع دیگر اولیاء خدا قرار گیرد در کلمات عارفان تصریح شده است .
به عنوان نمونه صاحب فصوص الحکم در فص یوسفی مینویسد ؛ "برخی از عارفان از برخی دیگر کسب فیض میکنند و به آن فیض احتیاج دارند ؛ / ان لنا افتقارا من بعضنا لبعضنا."
نتیجه این بحث دقیق این است که "اسم اعظم" لفظ نیست ، و حال و معرفت و مقام است.
وقتی آدمی توجه به فاطمه(س) میکند؛ برای انسان حال خاصی ایجاد میشود ، و زمینه ؛ اشراق و حضور خدا را در دل آماده میکند . در حدیث قدسی خدای متعال فرمود : " من در کنار دل های شکسته هستم . انا منکسره عند قلوبهم".
خداوند همه ما را از برکات اسم "فاطمه" که اسم اعظم خداست و محط رجوع و توسل است بهرمند فرماید . انشالله