وصول الی الحسین (ع)

             چهار قدم تا حسین(ع)

 

موضوع سخنرانی حجةالاسلام استاد

            ســـــــــــــــروش

 

                 محرم ۱۳۹۱ 

-------------------------------------

قبل از ورود :

 ۱- همه خواسته ما و همه شیفتگان اهل البت (ع) رسیدن به آنان است و بدون وصول ،برای محب  لذتی قابل فرض نیست .

۲ـ قبل از " اتصال" و "رسیدن" باید آدمی در "ارتباط " با محبوب خود باشد تا بعد نوبت به "اتصال" برسد.

۳ - ما باید در ارتباط خود با اهل البیت (ع) چهار مرحله و یا به تعبیری چهار قدم را مردانه طی کنیم تا توفیق "اتصال " نصیب گردد ان شاالله

۴- غرض ما از اتصال همان تعبیر معروف روایات است که عنوان "منّا " به خود اختصاص داده .

در بیان معروف پیامبر (ص) در مورد جناب سلمان فارسی آمد: "السلمان منّا اهل البیت " .

 و قبل از روایات شریفه در قرآن کریم نیز آمد: "ومن اتبعنی فهو منّی "

-------------------------------------

نوبت اول

قدم اول : محبت

 از آن رهگذر که" شمع جمع " ما در این بحث، حضرت امام حسین است، مقدمه  در رابطه با محبوبیت آن بزرگوار و معارف مربوط به آن تقدیم میشود تا برسیم تبیین معنای "محبت" .

محبت به امام امام حسین (ع) یک مسئله سهل و در عین حال ممتنع است .

 سهل است چون در میان همه ی مومنین نهادینه شده . امام علی فرمود : "مرا فقط مومنان دوست دارند ولی حسین مرا همه دوست دارند " . این همان اسی که امام خمینی فرموده بودند : امام حسین (ع) مقام "جمع الجمعی" دارد . یعنی همه نوع آدمی با هر نوع سلیقه ای را شما در خیمه ی عزای امام حسین(ع) مشاهده میکنید .

و اما " ممتنع " است چون تا کنون غیر از معصومین (ع) به حقیقت و ژرفای آن پی نبرده و همه در شناخت آن متحیرند .

سطح و کف محبت

محبت دارای یک سطح است ، به این معنا که هر به یک محبوبی احساس "گرایش و میل " نماید به سطح محبت دست پیدا کرده و در این مرحله محبت او را "محبت سطحی " نامید .

اما اگر از سطح گذشت و به طرف عمق دریای محبت حرکت نمود و با محبوب خود هماهنگ و همفکر و هم شکل شد میشود "محبت عمقی" .

نمونه ای از محبت سطحی

در سفینةالبحار نقل شده شخصی بعنوان "راه بلد" امام رضا(ع) را از مدینه تا خراسان همراهی نمود و بعداز رسیدن به خراسان برای خداحافظی به حضور امام رسید (وظاهرا" هم شیعه نبوده) امام رضا به ایشان فرمود " کن محبا لآل محمد و لو کان فاسقا . به اهل البیت (ع) محبت داشته باش حتی اگر در بعض امور شرعی کوتاهی داشته باشی .

نمونه ای از محبت  عمیق

این حدیث حاکی از این مرحله "محبت" است :

امام کاظم (ع) فرمود:پیامبر(ص) دست امام حسن و امام حسین را گرفته بود و فرمود : من احب هذین الغلامین واباهما و امهمهافهو معی فی درجتی یوم القیامة .(کامل الزیارات/۱۱۷)

مفاداین حدیث این است که محب امام حسین(ع)در قیامت در حضور رسول الله و با آن حضرت در درجات بهشت است .

واین معنا و مفهوم در ذهن عادی و انسان غیر متصی به منبع وحی نمیگنجد .

سوال آیااین محبت سطحی و حتی آن محبت عمیق اگر بدون همراهی با محبوب هم باشد مفید است ؟

=======================================

نوبت دوم:

 

اصالت يا فرعيت  محبت به اهل البيت (ع)

 

بين متفكران شيعي اختلاف نظر است كه محبت به آل الله (ع)موضوعيت و اصالي دارد يا نه هدف از اينهمه ترغيب به محبت آنان وسيله است و بخودي خود ملاكيت ندارد ؟

استادمطهري در كتاب عدل الهي و مجموعه يادداشتهاي(8/192) خود متمايل به نظر اول است .

 اما شايد از عبارت ديگر ايشان چيز ديگري فهميده شود كه نوشتند:

                 براساس قرآن محبت اصالت دارد .(8/270)

با توجه به قرآن و روايات نظريه اول قوي تر است .

1-قل لااسئلكم عليه اجرا الاالمودةفي القربي (شوري/23)

چگونه ميتوان گفت متن به اين محكمي محبت را فرعي و وسيله صرف معرفي نموده؟

 

2-ان تبدواما في انفسكم او تخفوه يحاسبكم به الله (بقره/284)

كه آيه در مقام بيان اين نكته است همه داشته هاي قلبي شما مورد ارزيابي قرار خواهد گرفت و چه داشته اي از محبت كه سهم تعيين كننده اي در اعتقاد وكردار آدمي دارد مهمتر داريم ؟ آيا ميشود اين داشته اساسي فرعيت و طريقيت داشته باشد؟

 

3- امام رضا(ع)به فردي بعنوان راه بلد بود و شرح آن گذشت محبت به آل الله (ع) را بعنوان يك اصل اصيل معرفي فرمود .

 

صدالبته اگر براي تثبيت درجات بالاي محبت مشغول ارائه نظريه باشيم محبت بدون هماهنگي با افكمر و كردار محبت كاملي نيست .

 

محبت وخروج از قيمت

 براساس حديث كتاب تحف العقول /379محبت به آل الله(ع) كه از ناحيه غيب آمده  در عالم از قيمت حتي بسيار پر بهائي هم خارج است .

وقتي يونس بن يعقوب بجلي به امام صادق(ع) عرض كرد "محبت " به شمارا با دنيا عوض نيمكنم امام ناراحت شد و فرمود قياس مع الفارقي كردي محبت ما كجا و دنيا كجا!؟همه نهايت دنيا در خوب خوردن و خوب پوشيدن اما"انت لك بمحبتنا الحياةالدائمة"

 

اما راه حفظ و تقويت محبت به اهل البيت(ع)

 

صدرالمتألهين در كتاب اسرارالايات دو امر را عامل حفظ و تقويت محبت به اهل البيت(ع) معرفي فرموده:

۱- فكر

 ۲-طلب

يعني با غرق در تفكر در باب محبوب و طلب دائمي محبوب محبت نهادينه و تقويت ميشود  .

=======================

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

نوبت سوم :

 

قدم دوم اعتقاد جازم به "امامت"

 

قدم بعد از محبت ، اعتقاد به" امام" بودن حضرت حسین(ع) است .

 

معنای "اعتقادو عقیده"

 

بعد از معنای امام باید دید معنای" اعتقاد" چیست؟

اعتقاد از ماده عقد بمعنای "گره "است . یعنی یک فرد با یافته فکری خود گره خورده بگونه ای انفصال مشکل یامحال باشد.

استادالهی ما علامه حسن زاده میفرمود : انسان هرچه دارد از اعتقادی است که دارد و تا اعتقاد  نباشد نتیجه در دسترس نخواهد بود .

 

 معنای "امام"

 

امام از ماده "ام" است به معنای قصد و در اصطلاح گاه به معنای" شاقون" و گاه دیگر به معنای "بزرگراه" است .

برای حرکت معنوی و سیرالی الله حتما باید در جاده حرکت نمود که در غیر اینصورت حرکت در بیابان کوهستان با پیچ وخم های مشابه خواهد بود که آدمی هیچ راهی به مقصد نخواهد برد .

آن صراط مسقیم و بزرگراه که ما را بی دغدغه در دل مقصد قرار میدهد اتصال و حرکت در مسیر " امام " است و شاید معنای " السبب المتصل بین الارض و السماء " همین باشد .

 

انتخاب امام در دست کیست؟

 

درست بجهت همین نکته دقیق است که" انتخاب " آدمیان در مورد "امام" پذیرفته نیست.

 و امام رضا(ع) در مسجدجامع مرو در جمع کثیری از مؤمنین فرمود : ان الامامة اجل قدرا" و اعظم شانا" و اعلی مکانا" و امنع جانبا"و ابعدغورا"من ان یبلغها الناس بعقولهم و یقیموا اماما" باختیارهم ......

                                           (کافی۱/۱۶۹)

نیجه آنکه محبت به امام حسین (ع) و پذیرفتنش بعنوان یک فرد الهی یا مظلوم واقع شده مفید مقدار ضرورت نیست .

 

 

اهمیت اعتقاد به "امام"

 

شخص بی "امام"  :

۱- اعمالش بی فائده

طبق روایات ما اگر در میان انبوهی از اعمال نیک اعتقاد به امامت بر حق ائمه (ع) نباشد و بلکه عناد و تمرد باشد ، ذره ای از آن اعمال ارزش ندارد .

ابن ابی یعفور از امام صادق(ع) نقل کرد که امام (ع) فرمود :

"لادین لمن دان الله بولایة امام جائر لیس من الله "

                                        (کافی۱/۳۷۵)

۲-مرگش مرگ جاهلی است.

طبق حدیث مشهور نبوی که فریقین نقل کرده  اند : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة.

به نظر میرسد مرگ جاهلی  آنکه بدون امام باشد "مرگ غیر انسانی " خواهد بود که طبعا "مرگ حیوانی" است .

===============================

 

لينگ مباحث سالهاي گذشته :

 

1390

1390

1389

1388

1387