مقدمه :

 حسین (ع)، نیاز امروز و فردای ما

==========

آنچه در ذیل تقدیمتان میشود فشرده سخنرانی استادشیخ هادی سروش است که در طلیعه ماه پرحزن محرم در جلسه صبح جمعه هیئت انصارالمهدی که در منطقه غرب تهرا ن "جنت آباد "برقرار شد، میباشد که مطالب ایشان بعنوان مقدمه ای برای آغاز معرفتی این ماه که ایام عزاداری است ،میباشد .

نیازمندی  و پیچیدگی زندگی  انسان

۱) اصل اصیل قرآنی در مرحله نخست نیازمندی انسان است : "یاایهاالناس انتم الفقراء الی الله "

۲) اصل دوم قرآنی بعداز ثبوت اصل فقر و نیاز انسان ، این است که همین آدمی با همه فقرش در پیچیده ای از مشقات و ناملایمات خلق شده  که آن را خدای سبحان در سوره بلد  اشارت فرمود : " لقد خلقناالانسان فی کبد" که "کبد" همان رنج و درد است . جالب در این کریمه این است که این حقیقت را خدا بعداز دو قسم بیان کرده و آن دو قسم الهی یکی قسم به "شهر مکه" است و دیگری قسم به "پدر و فرزندی"که در این شهر بوده اند که طبق روایات ما حضرت ابراهیم و اسماعیل است .

ذکر این نکته در این مقام خالی از لطف نیست که طبق همین آیات اگر شهر مکه مورد قسم حضرت اوست بخاطر وجود مبارک پیامبر عزیز عالم اسلام است لذا فرمود : " وانت حل بهذا البلد" واز همین جاست که امام سجاد(ع) در جمع انبوه مردان بنی امیه و دشمنان اهل البیت (ع) در مسجد اموی شام خود را فرزند صاحب مکه و منی معرفی کرد(بحار۴۵/ ۱۳۷)  وقبل از ایشان، امام مجتبی خود را برای معاویه چنین معرفی نموده بود (بحار۴۳/۳۳۱)چراکه  بقول امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه،" بیت الحرام" بدون انسان کامل و امام معصوم (ع) سنگ و خشتی بیش نیست که نیست (خطبه۱۹۲  )

انسان همواره نیازمند منجی است

باتوجه این مقدمات قرآنی شکی نیست که انسان همواره نیازمند منجی است و قرآن شریف هم در آیات متعددی متوجه رفع این نیاز عمیق انسانها بوده و گاهی مارا اشارت به "وسیله " فرموده  (سوره مائده / ۳۵) و گاه دیگر به استغفار (سوره نوح/۱۰)وگاهی هم "انابه "  (سوره زمر  / ۵۴)و مانند ان .

منجی امت اسلام

در ذیل حدیث نورانی که در بحارالانوار (جلد۲۸/صفحه ۳۹)علامه مجلسی(ره) است از قول حضرت خاتم المرسلین (ص) :

"امام  حسین (ع) غیاث المستغیثین و سیدشباب اهل الجنة و باب نجاة الامة " است . 

دنیائی از معارف از این کلمه است "باب نجاة الامة"  

"باب نجاة الامة"

حضرت اباعبدالله "باب" است یعنی درب ورودی است وپس استقلالی از خود در قبال ذات حضرت احدیت ندارد 

 و ثانیا این درب ،درب نجات است نه درب سقوط و مهلکه که" من تمسک به نجی"

و ثالثا این درب به روی همه وهمه امت اسلام باز است ،تاچه کسی سعادت بهرمندی از آن داشته  باشد ؟

به این حدیث نورانی دل دهید تا چگونگی نجات متمسکان به این فیض جاری الهی را بیابیم ، فردی در زمان رسول معظم اسلام (ص) مرتکب خطائی شد ومنتظر وسیله بود تا مورد عفو قرار گیرد که روزی دید پیامبر در حالیکه امام حسین را بدوش مبارک دارد از مسیری گذر میفرماید، فرصت رامغتنم شمرد و آمد جلو و گفت :خدایا مرا در پناه حسین(ع) قرار ده و ببخش ....که آیه ۶۴ سوره نساء نازل شد : لو انهم اذ ظلموا انفسهم وجائوک ....... ونیجه ان شد که بسبب استغفار پیامبر  مورد رحمت الهی قرار گرفت . 

===================================

(۲)معرفت ومحبت (تعریف ،تأثیر و درجات)

                 ==============

محبت و تأثیر ژرفش

محبت  نیروی باطنی است که بطرف چیزی که مورد لذت انسان است آدمی را سوق میدهد و کارائی این گرایش درونی حیرت آفرین است ،  حکیم طوسی "محبت " را سرمایه انسان و مهمترین عامل "مشاکله " معرفی میکند . یعنی بسبب محبت، محب به شکل محبوب در می آید و  این فرمایش خواجه طوسی در خور تأمل هاست .

ارزش محبت به اهل البیت خصوصا حضرت حسین(ع)

پیامبر(ص)در سخنرانی مهم شان در حجةالوداع فرمودند: "لکل شیء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت " که ایشان محبت به ائمه اطهار(ع)را ریشه و اساس اسلام معرفی فرمودند. 

اصناف محبان اهل البیت(ع)

در کتاب محاسن این حدیث آمده که ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع)نقل میکند که آنجناب فرمودند:فاعلی درجات الجنةلمن احبنا بقلبه ونصرنا بلسانه ویده وفی الدرجةالثانیةمن احبنابقلبه ونصرنابلسانه وفی الدرجةالثالثة من احبنابقلبه . یعنی بالاترین درجات محبین اهل البیت (ع) آن کسی است که از ژرفای قلبش آن حضرات را دوست داشته باشد وبازبان و قدرتش در خدمت آنان باشد و صنف پایین تر آنانندکه محبت قلبی دارند وزبان گویای در ابراز محبت به آنان و صنف سوم آنانندکه در محبت به ائمه (ع)فقط به دوست داشتن اکتفاءمیکنند .

آخرین مرحله محبت ،اولین قدم معرفت

والاترین و آخرین درجه "محبت" که محبت در تمام شئون ادمی تعریف شد ، تازه اولین قدم "معرفت است . شما از اینجا بیابید که "معرفت " یعنی همانکه از او به "عارفأ بحقهم " تعبیر شده چقدر مهم است .

حقیقت "معرفت"

مهم این است که بدانیم "معرفت " چیست؟

بنظرم بهترین تعریف از آن عارف محقق آیةالله سیدحسین دورودآبادی در کتاب "الشموس الطالعه" است، ایشان مینویسد : معرفت یافتن آن محبوب ومعروف است بوسیله قلب بطوریکه  از آن محبوب  جدا ناشده و حقیقت خود را با حقیقت او گره زدن .

براساس این تعریف شامخ از "معرفت" محب با معرفت نسبت به اهل بیت بگونه آنان را میشناسد و دوست میدارد که همه هستی خودرا گره با ذوات مقدسه زده باشد .

وما همین را در زیارت جامعه کبیره از ذات پاک احدیت میخواهیم که:    "اسئلک ان تدخلنی فی جملة العارفین بهم"  .

مقایسه اصحاب علی(ع) و اصحاب الحسین(ع)

 بارزترین وکاملترین  مصداق این محبت و معرفت اصحاب امام حسین (ع) هستند که در تأیید این شأن بالای آنان امام حسین (ع) فرمود : من با وفاتر و بهتر از اصحابم در کل عالم سراغ ندارم .

 اما شما وقتی کلام امام علی (ع) در مورد اصحابشان بررسی میکنید می یابید که چقدر فرقهاست ، در نهج البلاغه خطبه ۹۷ آمده :" حاضرم ده نفر از شما را بدهم و یکی از شامیان را بگیرم .... چرا که از هرطرفی شما را جمع میکنم و مدیریت مینمایم .

================================

 نسیم "معرفت حسینی"

 

           بر "محبت حسینی"(۳)

--------------

عارف ترین و شدیدترین محبان الحسین:اصحاب الحسین(ع)

قوی ترین شیعیان در زمینه معرفت و محبت به اهل بیت (ع)در طول تاریخ گذشته  و آینده ، اصحاب باوفای حضرت حسین (ع) هستند . و این ادعای  به دو دلیل قابل اثبات است:

 ۱)  احادیثی است که از پیامبر و ائمه بدستمان رسیده

 ۲) بررسی حالات خود اصحاب امام حسین .

اما احادیث:

جابر از امام باقر(ع)نقل میکند که امام حسین به اصحابش از قول  رسول الله (ص) فرمود که پیامبر در خطاب به من فرمودند پسرم : روزی به عراق تورا میخوانند و آنجا سرزمینی است که انبیاء و اولیاء زیارتش کرده اند .......ودر رکاب تو جماعتی شربت شهادت مینوشند که درد شمشیر را متوجه نمیشوند (بحار۴۵/۸۰)

امام علی هم در مسیر صفین در گذر از کربلا با سوز و گریه فرمود : اینجا جایگاه به زمین خوردن عشاق (مبالغه در عشق) است .

خود امام حسین در شب عاشورا فرمود من از اصحاب خودم با وفاتر و بهتر( در طول تاریخ گذشته و آینده بشریت )سراغ ندارم .(بحار۴۴/۳۹۲) . 

امام صادق (ع) خطاب به یاران حضرت حسین(ع):انتم خاصةالله اختصکم الله لابی عبدالله......

امام زمان (ع)خطاب به یاران حضرت حسین(ع):السلام علیکم یا خیرانصار....

واما بررسی حالات منحصر آنان :

یادتان نرفته که طبق فرمایش  امام سجاد(ع) که در نوبت قبلی عرض شد ، بالاترین صنف محبان اهل بیت آنانندکه در زبان وعمل و قلب، ناصر آنان ذوات مقدسه  باشند .

حضرت عباس (س) بخاطر تشنگی برادر آب نمیخورد

حبیب بن مظاهر در شب عاشورا حرکات حاکی از شعف ،دارد .

سویدبن عمرو در حال جراحت بی هوش شده ووقتی بهوش آمد که شنید میگویند حسین گشته شده با همان حال با چاقو کوچکش جانبازی کرد ..

سعیدبن عبدالله در وقت نماز خودرا سپر امام کرد تا امام نماز بخواند ..

و.....

بینم از سوی دیگری متفرق هستید .."

=============================

 

 

نسیم "معرفت حسینی"

 

               بر"محبت حسینی"(۴)

=========

علائم محب با معرفت؛

سخن در محبت به حضرت امام حسین (ع) بود البته محبت توام با معرفت:

اگر محب، محبت خود را هماهنگ با معرفت کرد علائم و نشانه های چهارگانه ای را خواهد داشت

۱- ظهور محبت از قلب به لسان و بعد به کردار

اینکه محبت اهل معرفت از زبان به عمل راه پیدا می­کند و بمقتضای آن محبت همه وجود و شئون آنان اداره می­شود یک واقعیت است و آن را می­تواند بخوبی از آیه سوره شوری (قل لا اسئلکم علیه من اجر الا المودة فی القربی) استفاده کرد چون «مودّت» غیر از «محبت» است ، «مودت » محبت توأم با ظهور آثار آن محبت است.

۲- محب واقعی  با محبوب خود مخالفت نمیکند

به این حدیث توجه کنید:

امام باقر (ع) به جابر فرمود: جابر به شیعیان سلام برسان و آگاهشان کن که بین ما و حق تعالی قرابت نیستی وراه تقرب به خدا «اطاعت» از اوست « یا جابر من اطاع الله و احبنا فهو ولینا و من عصی الله لم ینفعه حبنا » یعنی آنکه عصیان فرامین الهی می­کند محبت، برای او تاثیری نخواهد داشت. (امالی شیخ مفید)

امام خمینی در کتاب شرح چهل حدیث  صفحه 576 می­فرماید:

ممکن نیست من با شما دوست باشم ومحبت و اخلاص داشته باشم. ولی بر خلاف تمام مقاصد ومطلوبات شما اقدام کنم.

 

خطر مهم مخالفت  با محبوب خود

در توقیع شریفی حضرت ولی عصر (عج) به شیخ مفید می­نویسد: « کاری کنید که به محبت ما، نزدیک شوید و از آنچه ، کراهت داریم اجتناب ورزید و که ظهور، بدون خبر و بغتةً اتفاق می­افتد. (احتجاج / 599)  

از این حدیث استفاده می­شود که اگر محب اهل بیت (ع)  مخالفت با آنان ولو به ندرت داشته باشد. چه بسا ظهور حضرت مهدی (ع)محقق  شود و این شخص بعنوان یاران ومحبان آن حضرت خوانده نشود . که این خسران جبران ناپذیری است و بسیار قابل توجه است.

این مانند شخصی که بوسیله طنابی در حرکت صعودی و رو ببالاباشد است  ، که رها کردن ریسمان یک لحظه است وافتادن هم همان یک لحظه خواهد بود.

۳ -  تعادل در محبت:

یک محبت با معرفت در محبتش به اهل محبت (ع) جانب تعادل را رعایت می­کند چرا که افراط در هر امری خطر ساز است.

امام علی (ع) می­فرماید: در مورد من دو صنف هلاک اند: یکی : محبت مفرط و دیگری مبغض مفرط (نهج البلاغه خطبه 127)

امام حسین (ع) می­فرماید: احبونا بحب الاسلام فان رسول ا... (ص) قال لا ترفعونی فوق حقی. یعنی ما را بجهت محبت به اسلام دوست داشته باشید که پیامبر (ص) فرمود: مرا از حد خودم بالاتر نبرید.(موسوعه امام حسین (ع) / 584)

در آن روایت معروف آمده وقتی پیامبر (ص) به جوان سرشار از محبت بر خورد و پرسید مرا را بیشتر دوست داری یا خدا را ؟ عرض کرد شما را هم برای خاطر خدا دوست دارم که پیامبر (ص) بسیار خوشحال شد وتأیید فرمود.

۴ - استقامت در مسیر محبت:

همواره محب اهل بیت (ع) در مسیر محبت اش به ناگواری هایی بر می­خورد که پیامبر (ص) فرمود: آنکه مرا و اهل بیت مرا دوست دارد فقر و آسیب بطرف او بیشتر خواهدبود از شدت سر آزیری آب از بالای قله کوه به طرف پائین در حرکت است. (اهل بیت فی کتاب و السنة / 423)

و در نهج البلاغه حکمت / 45 آمده :که بخدا قسم اگر محبت اهل بیت را با شمشیر قطعه ای از بدنش را جدا کنند اهل بیت (ع) را مورد بغض قرار نمی­دهد.

نمونه صحت این بیان حضرت امیر(ع) جریان آن فردی است که حضرت دست او را بخاطر جرمش قطع کرد و وقتی ابن کواء (از خوارج) به او برخورد و مزمت کرد ، پاسخ داد که دست مرا امام المتقین و مولی الموحدین و .. قطع کرده .. که استاد شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) با توجه به نکات و ظرافت های این حدیث، نقل کرده است.

شما دقت بفرمائید که اصحاب امام حسین(ع) با همه مشکلات در کربلا و در مسیر آن و همه تهدید ها و تطمیع ها مثل امان نامه ها ذره ای از امام حسین (ع) فاصله نگرفتند.

=============

نسیم "معرفت حسینی"

 

               بر"محبت حسینی"-۵

=========

موطن و محل صدور حب اهل بیت (ع)

یک سوال در بحث محبت و معرفت نامه به اهل بیت مطرح است که مرکز پیدایش این محبت کجاست؟ یا منشاء صدورش از چه ناحیه ای است؟ از  عالم ماده، از خود انسان ،یااز عالم ملکوت؟

 نزول حب اهل بیت از عالم ملکوت 

طبق روایتی که در تحف العقول آمده امام صادق(ع) به ابن نعمان فرمود: ان حبنا اهل البیت ینزله الله من السماء من خزائن تحت العرش و لاینزله الا بقدر و لا یعطیه الا خیر الخلق. یعنی:محبت به ما اهل بیت از خزائن تحت عرش نازل شده و بر هر محبی به اندازه خاص نازل می­شود و نیز این محبت بر بهترین خلق عالم فرود می­آید.

پس «حب اهل بیت » مادی و زمینی نیست و از عالم بالا افاضه می­شود. و صد البته که این واقعیت عالم هستی چه بسا که برای کسی که حد و اندازه مدرکاتش عالم ماده و طبیعت باشد، این حقائق را مورد مناقشه یا انکار قرار دهد.

در کتاب بصائر الدرجات روایتی  آمده که خلاصه اش از این قرار است که  اصبغ بن نباته گوید خدمت مولی (ع) بودم شخصی ادعای محبت  به آن  حضرت را کرد  و حضرت  علی (ع) به او فرمود: وای بر تو که ادعای بدون واقعیت میکنی لا اعرف وجهک فی الوجوه و لا اسمک فی الاسماء و بعد از آن شخص، دیگری آمد و همان ادعا را کرد. حضرت به  آن شخص دوم بر خلاف گفته شان به اولی فرمود: صدقت ، یعنی  راست می­گوئی.

ثمرات محبت عارفانه به اهل بیت (ع)

درمورد ثمرات محبت به خاندان عصمت روایات متعددی وجود دارد که ثمرات دنیوی و اخروی ، مادی و معنوی را تبیین کرده است یکی از آن روایات روایتی است که در کتاب کفایة الاثر نقل شده و صاحب منتخب الاثر در کتابش آورده و آن حدیث اینطور است.

رسول الله(ص) فرمودند: محبت به من و محبت به اهل بیت من در هفت موطن مهم که دارای دهشت و  خوفی بزرگی است مورد منفعت است :

۱-عند الوفاة ( چرا که لحظه احتضار کمترین اثرش در روح و روان انسان این است که نوعا همه چیز از یاد انسان می­­رود . وشاید سر تلقین میت و القاء مسائل اولیه دین از این جهت باشد.)

2-عند القبر: ( ورود به جهان دیگر است و آنهم بشکل تنهائی و انفرادی که دهشت از قبر از زبان امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی را حتماً دیده اید).

3-عند النشور ( همان است  که درتوصیفش اول سوره حج می­فرماید: هر حامله ای وضع حمل می­کند ومردم را بشکل حالت مستی می­بینی ... )

4-عند الکتاب ( همه چیز کوچک و بزرگ از عمل دیده می­شود و جای تکذیب یا تغییر و یا... نیست.)

5-عند الحساب ( همو که درباره اش فرموده اند... الناقد بصیر بصیر)

۶- عندالمیزان: ( مقامیست در قیامت که میزان الاعمال حضرت امیر (ع) است با آن خلوص و عبادت و زهد و ... )

7-عند الصراط ( که در سوره مریم تصریح می­کند همه از پس صراط عبور می­کنند و صراط از داخل جهنم یا روی جهنم می­گذرد.)

بعد پیامبر (ص) می فرماید: فمن احبنی و احب اهل بیتی و استمسک بهم فنحن شفعائه ... »

مهم در این حدیث دو چیز است اول محبت ودوم تمسک و اقتداء به ائمه (ع)

شاید کسی که به این مقام یعنی مقام «حب» و «تمسک » و «اقتداء » رسیده باشد به وادی «معرفت» قدم نهاده که شامل بیان حضرت علی (ع) خواهد بود:

 « من مات منکم علی فراشه و هو علی معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بیتة مات شهیداً » (نهج البلاغه خطبه ۱۹۰)

که عرفان به حق تعالی و معرفت نسبت به رسول الله (ص) و ائمه (ع) را اگر کسی دارا بود و در بستر هم بمیرد در حالت شهادت مرده است.

===========================

نسیم "معرفت حسینی"

 

               بر"محبت حسینی"-۶

========= 

نعمت محبت به اهل بیت از عالم بالاست

توجه به این نکته در بحث معرفت و محبت به ائمه (ع) مهم است که منشاء این محبت که دارای اینهمه فضائل است از کجاست؟

با توجه به روایت بسیار عالی و پر باریکه اصبغ بن نباته از حضرت امیرالمومنین (ع) نقل نمود ه  که در نوبت گذشته ملاحظه کردید  حب اهل البیت (ع) از عالم بالا رسیده و از همان ناحیه  به نظر مبارک معصومین (ع) رسیده و می­رسد  .

ولایت و معرفت به اهل بیت هم از عالم بالاست

 " محبت" هم مثل "ولایت" و "معرفت "منشاء صدورش از عالم طبیعت نیست لذا در خصوص ولایت روایاتی در این جهت داریم که « ولایة علی (ع) جاءت من السماء » که ولایت حضرت امیر (ع) از ملکوت نازل شده است.

نقطه کمال در معرفت است:

با همه فضیلتی که محبت به اهل محبت دارد ولی نقطه کمال نیست ملکه نقطه کمال در معرفت است.

معرفت شناخت است و طبق بحث های گذشته «رسیدن و چشیدن » است وهمین « رسیدن و چشیدن » نقطه کمال برای انسان محب اهل بیت (ع) است.

امام علی (ع) می­فرماید: اسعد الناس من عرف فضلنا ... بالاترین سعادت برای بلاترین مردم «معرفت» به اهل بیت (ع) است.

معرفت است که محبت را هدایت می­کند و اعضای وجوارح را امامت می­کند که هر کدام در هر شرائطی چه وظیفه ای را باید ایفاءکنند.

به این مثال توجه فرمائید: در جریان شوم سقیفه بنی ساعده که در مقابل «غدیر» قرار گرفت امام باقر (ع) می­فرماید: ابوذر به سلمان گفت: ای کاش یکبار دیگر شمشیر بدست می­گرفتیم. سلمان در پاسخ او گفت: مولانا اعلم بما فیه ؛ یعنی امام و مولی ، بهتر می­داند که ، چه باید انجام دهیم.

خوب این نیست مگر اینکه اثر «معرفت» است و محبت به تنهائی نمی­تواند چنین شناخت و وظیفه شناسی و زمان شناسی را به انسان منتقل نماید.

امکان معرفت به آثار و برکات وجودی ائمه (ع)

معرفت به عمق و ژرفای وجود ملکوتی امام معصوم برای ، مقدور نیست چون ظرف وجودی توسعه چنین امری را ندارد که انشاء در جلسه ای توضیح اش تقدیم خواهد شد.

پس در اینجا باید به سراغ آثار و برکات وجودی آنان رفته و از زاویه آثار و برکات و فضائل آنان به حضرات معرفت پیدا کرد.

لذا امام علی (ع) می­فرماید: اسعد الناس من عرف فضلنا و نفرمود من عرفنا چون معرفت آن جناب در حکم محال است.

وجاهت یکی از آثار وجودی امام حسین (ع)

در خصوص حضرت امام حسین یکی از برکات وجودی آن حضرت آبروئی است که خداوند به ایشان عنایت فرموده است:

در زیارت وارث آمده: السلام علیک یا وارث عیسی روح الله ...

باید قرآن را بررسی کرد که عیسی چه دارد که داشته او به وراثت به امام حسین (ع) رسیده است و آن در آیه 45 آل عمران آمده : المسیح عسی بن مریم وجیها فی الدنیا و الاخره و آن آبروی دنیوی و اخروی است که خدا به ایشان عنایت کرده است.

خصوصیت وجاهت امام حسین (ع) را به امام حسین (ع) عنایت فرموده و حتی اینقدر این وجاهت قوی است که آنحضرت بدیگران هم می­تواند افاضه کند لذا در زیارت عاشورا می­خواهیم و می­خوانیم: اللهم اجعلنی وجیها بالحسین

مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم آبروی خود را که منجر به تاسیس حوزه قم شهر را در اثر استغاثه به حضرت امام حسین (ع) افاضه آن جناب می­داند که داستان معروضی دارد که مرحوم شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفت آورده است.

بله همه انبیاء و اولیاء از وجاهت الهیه بهرمند هستند اما خصوصیت حضرت سید الشهداء این است چنان آبروئی در درگاه الهی دارد که از همه نیازمندی دستگیری می­کند و به خاطر آبروئی که خدا به او عنایت کرده آن دردمند پذیرفته می­شود خود او نیز آبرومند درگاه الهی می­شود.

========================

 

نسیم "معرفت حسینی"

 

               بر"محبت حسینی"-۷

========= 

تبیین تاثیرات مهم محبت در ارتباط و الحاق و اتصال

یکی از مباحث مهم در باب محبت به اهل بیت عموما و محبت به امام حسین (ع) خصوصاً این است که محبت به این ذوات مقدمه در درون و برون جان چه تاثیری ایجاد می­کنند؟ انسان با محبت به امام حسین (ع) و انسان بدون محبت به امام حسین (ع) چه تفاوتی ذاتی و وجودی با هم دارند؟

ارتباط محب به محبوب:

اولین تاثیر محبت ایجاد ارتباط بین محب و محبوب است واین ارتباط فقط ظهورش به این نشئه و عالم ظاهر نیست، بلکه با انسان به جهان بعدی منتقل می­شود.

به این حدیث نظر فرمایند:

در تفسیر فرات کوفی / ۴۳ که از کتب عتیق ما شیعیان است. و نویسنده آن فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی است. که در زمان امام عسگری (ع) بوده است،آمده که امام باقر (ع) فرمود: فردی به حضور پیامبر(ص) رسید و عرض کرد « انی احب الصوامین ولا اصوم و احب المصلین و لا اصلی واحب المتصدیقین و لا اصدق »  من نمازگزار و روزه گیرو اهل انفاق نیستم ولی نمازگزاران و روزه داران و اهل انفاق را دوست دارم. حضرت رسول فرمود: انت مع من احببت ولک ما اکتسب ، شما به آنچه محبت داری با او خواهید بود ولی اثرات اعمال تو هم با تو خواهد بود و برای تو هست.

به این جریان توجه فرمائید  و تا چگونگی با "محبوب بودن" و در عین  عکس العمل کردار انسان نیز، روشن شود.

مرحوم ملا مهدی نراقی صاحب کتاب جامع السعادات گوید: روزی رفتم وادی السلام نجف تا برای دوست برنج فروش ایرانی که داشتم  و در آنجا مدفون بود،فاتحه ای بخوانم ، دستم روی قبرش بود که وارد برزخ او شدم ، ساختمان و باغ و ... بسیار مجلل بود که خدمه های زیادی در خدمتش بود و خودش روی تختی در سالن با شکوهی نشسته بود و اظهار داشت این شان و جلال از اعمال صالح و عنایت ائمه (ع) است.

در حین صحبت او متوجه شدم جانوری گزنده بسمت تخت او درحرکت است خواستم بگویم و این خطر را گوشزد کنم که او  متوجه نشد وبالاخره دوست ما را آن جانور گزنده مورد آسیب قرار داد و یک فریاد بلندی کشید و تا مدتی حالش متغییر بود تااینکه آرام گرفت و خوب شد و گفت: در شرائط خوبی هستم اما این جانور هر وقت می­آید مرا می­گزد و از آن چاره ای هم ندارم و این اخلاق سوء من با خانواده ام می­باشد.

این جریان بخوبی نشان می­دهد که چگونه محبت به اهل بیت (ع) در کنار انسان هست ولی اعمال منفی نیز از انسان جدا نیست.

«احاق» محب به محبوب 

از ارتباط وتاثیر آن که «حشر» با محبوب است بالاتر «الحاق» و به پیوست در آمدن با محبوب است  یعنی براساس محبت انسان محب با محبوب خود بالاتر از ارتباط به او ملحق شود که خوب است از آن تعبیر کنیم به «با ماست»

معرفت شرط تحقق الحاق "اطاعت"

اگر محبت با معرفت جمع شد پدیده شگفت انگیز و ملکوتی ایجاد می­شود وآن الحاق محب محب به محبوب است به تعبیر ائمه اطهار (ع) "منا اهل البیت" می­شود،   یعنی    "از ما ست". 

همانطوری که از «ارتباط محب با محبوب» تعبیر می­شود به «باما» از پیوست محب با محبوب میشود "ازماست" پس یک «با ماست» داریم و یک «از ماست» و « از ماست» همان تعبیر مشهور « منا اهل البیت» است.

امام حسین (ع) فرمود: « من احبنا کان منا » هر که ما را دوست بدارد از ماست. مستمع حدیث امام حسین می­گوید به حضرت کردم "منا اهل البیت "؟ امام حسین سه بار فرمود: « منا اهل البیت» و آیه (فمن تبعنی فانه منی) را تلاوت کرد که   « هر که تبعیت از من کند از من است»

این قید « هر که تبعیت کند » یعنی محبت وقتی با معرفت و اطاعت از محبوب باشد لازمه اش «الحاق محب به محبوب است».

مرحله آخر: اتصال محب به محبوب

از الحاق بالاتر اتصال است که به این سادگی ها برای محبی نسبت به محبوب اش پیش نمی­آید و آن بعد با او بودن و بعد از « از او بودن » ، « خود او بودن » است.

تعبیرات مهم حدیثی مثل « فاطمه بضعة منی» را باید در این مقطع بررسی کرد که بسیار بحث سنگین و معرفتی است.

ما شیعیان بحمد الله ارتباط با امام حسین (ع) داریم که سرمایه بزرگی است. امید است با تبعیت از آن مقام شامخ «ملحق» آن جناب هم بشویم.