قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

معرفه اسرارالصادقیه - امام صادق و جریان تندرو

📝📝 "جریان تندرو" در برابر امام صادق(ع)

🖋نوشته : حجت الاسلام استاد هادی سروش



۱) اتهام "شرک"

یکی از کارهای «افراط گرایان» این است؛ برخی شیعیان دگر اندیش جهان اسلام را ، متهم به شرک میکنند :

ابوحنیفه با امام صادق(ع) سر یک سفره بودند که امام صادق(ع) وقتی خواست از غذای دست بکشد نام حق تعالی و پیامبر اکرم(ص) را برد در آنجا ابوحنیفه که حضور داشت اعتراض کرد که چرا نام رسول‌الله در کنار نام خدا می‌گذارد و این برخلاف اقتضای "توحید" است که امام آیات سوره توبه را تلاوت نمود:
«سیؤتیناالله من فضله و رسوله...» (توبه/۵۹)
فرمودند پس چراوعده لطف الهی و لطف رسول الله در کنار هم آمده؟
ونیز آیه دیگر همین سوره را خواندند:
«مانقموا الاان اغناهم الله و رسوله من فضله...»(توبه/۷۴)
که در اینجا هم نام پیامبر در کنار نام خدا آمده .
در این لحظه بود که ابوحنیفه گفت:‌ بخدا قسم بمانند این بود که این دو آیه را تاکنون نخوانده‌ام(وسائل ۳۵۱/۲۴).


۲)تظاهر به زهد و اتهام اشرافیگری بدیگران

 سفیان ثوری  در مقام اعتراض به حضرت صادق(ع) بر می آید که خود گوید :
به حضور امام صادق(ع)‌ رسیدم ؛
«فرأی علیه ثیاباً بیضاً کثیره القیمه»
دیدم حضرت لباس فاخری به تن نموده و گفتم،
«ان هذا اللباس لیس من لباسک"
این پوشش مناسب شما نیست و ترک سنت است
«والله مالبس رسول‌الله مثل هذاللباس...»
حضرت پاسخ منطقی خود را فرمود خلاصه آن این است که زمان رسول الله(ص) زمان تنگدستی مسلمین بود و پیامبر(ص) طبق آن زمان زیست می‌فرمود و این زمان زمان دیگری است .
و در ضمن این بیان که پاسخ به شبهه ی ابوحنیفه بود امام صادق(ع) تظاهر و نفاق او را برملاء کرد و لباس او با دست خود او کنار زد و نشان داد که؛ شما لباس لطیف و نرم و فاخر خود را زیر این لباس خشن مخفی کرده ای(کافی۴۴۲/۶)

البته همین جریان از عباد بن کثیر و اعتراض نسبت به امام صادق(ع) نیز نقل شده که حضرت(ع) فرمود:
«ویلک یا عباد انما انا بضعه من رسول‌الله فلاتؤذنی...»
«من پاره تن پیامبرم و مرا اذیت مکن»(بحار۳۶۱/۴۷)


۳) اصراربرگذشته ومقابله بانوآوری ها

آن حضرت روزی وارد منزل یکی از اصحاب خود شد ولی خانه، خانه نامناسبی بود و شرائط اقتصادی آن مرد اقتضاء‌خانه بهتری داشت که وقتی علت سکونت در آن خانه را جویا شد آن مرد گفت خانه پدری است و یادگاری... امام فرمود: اگر پدرت در سکونت در این منزل جهالت داشته تو هم باید ادامه دهنده آن جهالت باشی!؟(آثارمطهری۵۴۷/۲۲)


۴)کافران حق بهرمندی از خدمات مسلمین را ندارند!

در روایتی که حضرت صادق(ع) با جمعی از اصحاب خود از محله‌ای عبور می‌فرمودند و دیدند که مردی غیرمسلمان گرسنه و برهنه است و وقتی حضرت به آن فرد لباس و غذای مناسب داد مورد اعتراض گروهی از اصحاب خود قرار گرفت که «چرا به یک کافر خدمت رسانی کردید؟» که حضرت آنان را متوجه حقوق انسانی هر انسان بر انسان دیگر نمود.(مجموعه آثارمطهری۷۵۲/۲۲)


۵) داعیه انقلابی داشتن بااتهام به عدم اعتقاد به «جهاد»

نمونه دیگری از انقلابی گری اتهام «بی اعتقادی به جهاد» است که توسط عده‌ای تندرو به حضرت زده شد و امام هم پاسخ مناسب در موارد متعدد را داده ؛
گاهی از نبود یاران مناسب سخن می‌گوید (کافی۲۴۲/۲)
و گاه دیگر از جذب برخی از مؤمنین به دستگاه خلافت را متذکر شده(بحار۳۸۲/۴۷)
و زمانی دیگر در قبال زیدیه که می‌گفتند :
«اختلاف ما با جعفر بن محمد در این است که او اعتقاد به جهاد ندارد»!
«فان الزیدیه یقلولون لیس بیننا و بین جعفر خلاف الا انه لایری الجهاد»
امام این اتهام را از خود دفع کرده فرمود: بلی «وا... انی لاراه،ولکنی اکره ان ادع علمی الی جهلهم» که من دانش خود را در کنار جهل آنان نمی‌گذارم.(وسائل۳۲/۱۱)


۶) ادعای تفاوت بین گفته ، و خواسته قلبی امام صادق

برخی برای توجیه عمل و مبنای فکری خود دست به تأویل احادیث امام صادق(ع) می‌زدند و داعیه شان این بود که دلِ ایشان چیز دیگری از ما میخواهد .
امام با اینان برخورد نموده و فرمود:
«فیخرج من عندی فیتأول حدیثی علی غیرتأویله»
آنانکه سخن مرا به معنای دیگری غیر آن معنای خودش تأویل می‌بردند حق جلوس با مرا را ندارد.(رجال کشی۱۷۰)
چه بسا شما خواننده محترم از این گونه "تندروی ها" در حیرت رفته باشید اما حیرت در آنجا بیشتر می‌شود که همه «جهالت و هواپرستی» خود را به خدای متعال نسبت می‌دهند و می‌گویند:
«والله امرنابها»
و این همان چیزی است که امروز هم به انگیزه جهاد و شهادت از سلفی یان روزگارمان می‌بینیم . و جواب حق تعالی این است که
«قل ان‌الله لایأمر بالفحشاء»(اعراف۲۸)



https://telegram.me/sorooshmarefat

مصاحبه با استاد هادی سروش در مورد حجاب و ...

نظر مدرس حوزه درباره حجاب: نه اجبار درست است نه رهایی جامعه

img

«حجاب و عفاف» این روزها بیش از هر زمان دیگری تبدیل به دغدغه‌ی جدی برخی مسوولان فرهنگی و فقهای سنتی و صاحب تریبون شده است؛ خبرنگار انصاف نیوز در این باره با حجت الاسلام «هادی سروش» مدرس حوزه به گفت‌وگو نشسته است که متن آن به تفضیل در پی آمده است:

با توجه به مبانی و منابع فقهی نظرتان درباره‌ی ماهیت و کیفیت حجاب زنان چیست؟

در این رابطه با دو موضوع مواجه هستیم؛ حجاب و عفاف. متأسفانه مقوله‌ی حجاب با برخی موضوعات دیگر خلط شده است تا جایی که ممکن است خواننده یا شنونده‌ای که وارد بحث حجاب می‌شود، تصور کند موضوع چیز دیگری است.

باید توجه داشت که در فقه و حقوق اسلامی، «حجاب» با معاشرت‌های تحریک آمیز زنان و مردان، آرایش زنان، نگاه کردن مردان به زنان و سخن گفتن زنان با مردان تفاوت می‌کند و در واقع حجاب ارتباطی با عناوین بیان شده ندارد؛ برای نمونه آرایش کردن زنان با مقوله‌ی حجاب متفاوت است و یا معاشرت‌های تحریک آمیز از دیدگاه عقل و شرع اشکال دارد. نگاه کردن مردان به زنان یک حرکتی است که از نظر روانی در فرد توفان به پا می‌کند و مورد تأیید عقل و شرع در حالت‌های غیرعادی نیست و تنها در صورت ضرورت جایز شمرده شده است. موضوع صحبت با خانم‌ها نیز مقوله‌ای جداست. در فقه شیعی صحبت کردن با خانم‌ها در حد امورات اجتماعی و خانوادگی به‌طور قطع جایز است.

به این ترتیب و با توجه به مواردی که در بالا به آن اشاره شد، محل بحث در حجاب، کمیت و مقدار پوشش بانوان در اجتماع است و در این رابطه، مرحوم استاد مرتضی مطهری (ره) عنوان می‌کند که حجاب زنان یک بحث تأسیسی در اسلام است و در جاهای دیگر از پوشش به این شکل مطلبی نداریم. پس فلسفه‌ی وجودی این پوشش، صیانت فرد و جامعه از مفاسد است و اگر جامعه‌ای فاسد نباشد و به سمت فساد حرکت نکند، ضرورتی ندارد که در مسأله‌ی حجاب جدیتی به خرج داده شود.

در زمینه‌ی پوشش بانوان در اسلام، دو نظریه‌ی افراطی و تفریطی وجود دارد. نظریه‌ی تفریطی از هر نظر، زن را محصور در خانه می‌خواهد و در این رابطه، کسانی که کمترین آشنایی با مبانی فقهی داشته باشند تصدیق می‌کنند که ما در فقه چنین چیزی نداریم و این نظریه پردازی تفریطی یک حرکت فکری متحجرانه‌ی جامدی است مربوط به بخشی از افراد که شاید در فقه و حقوق اسلامی هم درسی خوانده باشند.

در فقه، زنان می‌توانند و مستحب است برای نماز عید از خانه خارج شوند، حتی در فقه شیعه والدین می‌توانند دخترانشان را برای نماز عید به بیرون از خانه ببرند. خانم‌ها می‌توانند به عیادت مریض بروند؛ در تشییع جنازه و مراسم عزاداری شرکت کنند یا در جاهایی که احقاق حقی وجود دارد، می‌توانند در اجتماع حضور یابند. این نمونه‌ها جزء مباحث جدی فقه شیعه بوده و حاکی از این امر است که در فقه تشیع ضرورتی ندارد برای حفظ پوشش زن، او به‌طور کامل در خانه باشد و نه کسی را ببیند و  نه او کسی را ببیند.

موضوع بعدی این که در بین فقها، فقیه بزرگی چون علامه حلی (ره) ادعای اجماع کردند که دست و صورت زن می‌تواند نمایان باشد و در این باره، نباید بین نمایان بودن دست و صورت و نگاه مرد نامحرم خلط شود و به نظر می‌رسد ادعای اجماع علامه حلی خیلی مهم و غیرقابل چشم پوشی است. در نتیجه می‌توان گفت کسانی که به زن نگاه تفریطی، بسته و دگمی دارند، نمی‌توانند در مورد حجاب، نظریه پردازان معتدل و متکی بر ادله‌ی فراگیر فقهی در این موضوع باشند.

در مقابل، یک نگاه افراطی هم وجود دارد که در زمینه‌ی پوشش، آزادی وسیعی برای زنان و مردان قائل است؛ این نظریه نه تنها با مبانی دینی ما مغایرت دارد بلکه می‌تواند مخالف عقل هم باشد. هر دو دیدگاه افراطی و تفریطی در نگاه محققان و اندیشمندان اسلامی مردود است.

ارزیابی شما درباره‌ی نظر برخی فقیهان نواندیش در استحباب پوشش سر و گردن بانوان چیست؟

این کارشناسان دینی در نظریه پردازی و استنباط خود به این نتیجه رسیدند که ادله‌ی فقهی پوشش سر و گردن نه بر وجوب بلکه بر استحباب دلالت می‌کنند. این محققان هرچند برخلاف نظریه‌ی مشهور فقها که بر ضرورت پوشش غیر از دست و صورت نظر دارند، تئوری پردازی کردند ولی در عین این که نظریه‌ای تمام نبوده و قابل مناقشه است اما از چهارچوب‌های روش شناسی و دانش استنباط کلاسیک فقه شیعه پیروی می‌کنند.

در روش استنباط احکام شرعی از متون دینی، ادله‌ی جواز یا حرمت یک مطلب را با دیگر ادله‌ی موجود مقایسه می‌کنند و مقایسه یا به اصلاح فقهی جمع ادله، اگر به تعارض ادله برسد موجب اسقاط هر دو طرف تعارض می‌شود و یا یکی از دو طرف مطلب ترجیح داده می‌شود یا راه سومی برگزیده می‌شود که در آن ترجیح داده نمی‌شود و در اصطلاح علوم حوزوی جمع عرفی نامیده می‌شود. جمع عرفی که امکان تئوری برخی محققان را در استحباب پوشش سر و گردن موجه می‌کند؛ یعنی ادله‌ای که ظاهرش بر وجوب است را به این علت که دلیلی از بیرون وجوب را تأیید نمی‌کند و وجوب پوشش سر و گردن را جز خود این ادله در جای دیگری نداریم، حمل بر استحباب می‌کنند.

با توجه به مبانی و منابع اخلاق اسلامی نظر خودتان را درباره‌ی ماهیت و ارزش فضیلت عفاف بفرمایید؟ 

خیلی متأسفیم که توجهات بیشتر معطوف به حجاب است و روی عفاف نه حرفی می‌زنیم و نه کاری کردیم. حجاب مربوط به حوزه‌ی بیرونی انسان است. ما به ظاهر افراد بیشتر از باطنشان توجه می‌کنیم و از درون افراد که مربوط به عفاف است، غافل شده‌ایم. عفاف نشأت گرفته از یک ریشه‌ی درونی به نام «عفت» است که علمای اخلاق ما عفت، عدالت و حکمت را کنار هم قرار دادند و این‌ها را منشأ ساختار زیبای باطن یک فرد می‌دانند.

«عفت» یک بخش خودش را در حجاب نشان می‌دهد؛ ما بخش‌های مهمی در عفت داریم که به آن توجه نداشتیم مانند: نوع حرف زدن‌ها، نگاه کردن‌ها، قدم برداشتن‌ها، شوخی کردن‌ها و…. که گرایش‌های عفیفانه‌ی افراد را نشان می‌دهد. حجاب بخش کوچک و جزئی عفت است و هرکسی که بیشتر دارای عفت است، می‌تواند در رعایت حجاب موفق‌تر باشد. همان طور که حجاب بی  تأثیر از عفاف نیست، عفاف فرد هم بی تأثیر از عفاف جامعه و مسوولان جامعه و شرایط اقتصادی جامعه نیست، پس نمی‌توان به رعایت حجاب زنان و دختران حساس بود اما از اخلاق زمامداران، اقتصاد جامعه و خانواده‌ها و نیز روش رفتاری مردان در جامعه غافل بود.

اگر همه‌ی روحانیون که در عرصه‌ی فقاهت هستند، مبلغان، روشنفکران، حقوقدانان و… در بحث عفت کار می‌کردند، موفق‌تر بودند و ما متأسفانه این حلقه‌ی مفقوده را داریم.

نگاه شما درباره‌ی اجبار و اکراه بانوان به رعایت پوشش چیست؟

واقعیت این است که در نگرش دینی، اصول بنیادینی داریم که باید به آن‌ها احترام بگذاریم و آن‌ها را در رفتار خود پیاده کنیم و بدین جهت چون حجاب از سوی اسلام تأسیس شده است، باید به این اصل پایبند باشیم که به منابع دینی رجوع کنیم و حد وحدود و معیارها را از آن بگیریم و باورهای شخصی و یا قومی خویش را به آن تحمیل نکنیم و به آنچه دین مشخص کرده، پایبند باشیم و فقط جایی که راهکارها را به عهده‌ی ما قرار داده است، ورود کنیم.

تعبیر قرآنی لاتقدموا بین یدی الله و رسوله که این اصل را بیان می‌کند که جلوتر از خدا و رسول خدا (ص) حکم نکنید، اصل مهمی است و اصل دومی که مقدمه می‌شود برای بحث اجبار در حجاب و در حوزه‌های علمیه دینی هم میان متفکران مطرح است، نبود اکراه در دین است. دین مجموعه‌ای از دستوراتی است که از ناحیه‌ی وحی به پیامبر (ص) و بعد هم به ما رسیده است. در همه‌ی این‌ها فرموده شده که در حوزه‌ی دین اکراه و اجبار وجود ندارد. این اصل با ده‌ها آیه و صدها روایت تأیید شده است، پس در اعتقادات، اخلاقیات و احکام دین هیچ گونه اکراهی وجود ندارد و جایز هم نیست اکراهی در دین انجام دهیم.

آنچه ما از منابع اسلامی دریافتیم این است که اسلام به قول شهید مطهری با  محیط‌های کامیابی جنسی مخالف است و وقتی ببیند محیط جامعه فاسد شده است و کار، زندگی، اشتغال، ازدواج، رشد و تعالی مردم به سراغ کامیابی جنسی رفته است، همه موظف به جلوگیری هستیم و این به معنای اجبار بر حجاب نیست، بلکه به معنای حفاظت از جامعه در برابر توفان‌هایی است که می‌تواند در مسیر جامعه قرار گیرد.

من در برخی منابع دیدم که مرحوم استاد مطهری هم با حجاب اجباری مخالف بوده و جایی هم شنیده بود که این موضوع را به امام راحل منسوب کرده‌اند و به همین دلیل به قم می‌روند تا با حضرت امام صحبت کنند که مگر می‌شود حجاب در جامعه اجباری باشد؟! علاوه بر این، نبود اجبار بر حجاب در آثار آیت الله بهشتی و آیت الله طالقانی نیز آمده است.

خوشبختانه برخی محافظه کاران رادیکال که سال‌های قبل داعیه‌ی بهشت اجباری را برای مردم داشتند و معتقد بودند مردم را باید به زور وارد بهشت کنیم، به تازگی در رسانه‌ها دیدم که آنها هم قائلند که حجاب اجباری نیست!

برای بنده جالب بود که این محافظه کاران صاحب تریبون چگونه می‌توانند این دو منظر متعارض را باهم جمع کنند!  از طرفی می گویند بهشت اجباری و مردم را باید به زور به بهشت ببریم و وجود یک کنسرت در یک استان و شهری را برنمی تابند، اما از سوی دیگر می‌گویند حجاب اجباری نیست!

نظریات فقهی که اجبار پوشش شرعی برای بانوان را از جهت دینی موجه می‌دانند را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در منابع دینی یکسری ادله یا روایات ممکن است بعضی پیدا کنند یا داشته باشیم که می‌تواند در بعضی مواقع مؤید دیدگاه‌های افراطی باشد، ولی واقعیت این است که به قول حضرت آیت الله جوادی آملی باید فضای صدور روایات ائمه اطهار (س) بررسی شود، پس نفی نمی‌کنیم  و ممکن است بعضی اندیشه‌های دگم گاهی مستند به بعضی متون دینی بشود اما باید در مقابل اون دسته از ادله‌ی دینی ادله‌ی بیشتری که در طرف مقابل وجود دارد هم دیده شود و سپس همه‌ی ادله در کنار هم جمع بندی و مقایسه شود.

بر این اساس نمی‌توان صرفاً با یک دلیل نگاه افراطی خود را تئوریزه کنیم. در کنار یک دلیل روایی که خروجی آن می‌تواند یک نگاه بسته و متحجرانه باشد، شاید ده‌ها روایت داشته باشیم که فضای خیلی آزادی را در ذهن ایجاد می‌کند.

ما و کسانی که دلسوزانه به بحث‌های آسیب شناسانه‌ی جامعه می‌پردازند به دست اندرکاران می گوییم: به جای اجبار بر حجاب، در زمینه‌ی ارتقای فرهنگ عفاف و حجاب، همانند همه‌ی فرامین الهی که با کار فرهنگی می‌توان در جامعه اثرگذار بود، فعالیت کنند. البته مقصود از کار فرهنگی این نیست که خانمی را که در بافت فرهنگی دیگری بزرگ شده، در مجموعه‌ی متفاوتی تحصیل کرده و حتی به شکل دیگری فکر می‌کند، به اجبار سوار ماشین کنیم و بعد در کلاسی ببریم و چند ساعت برنامه برایش بگذاریم. هرچند که منکر نیت‌های خوب افراد نیستم ولی در این سال‌ها ثابت شده که این رفتارها مؤثر نبوده است.

نکته‌ی مهم دیگر این که برای رعایت حجاب، نباید نسبت به خواسته‌ها و حقوق مشروع و قانونی زنان و دختران در مورد تحصیل، ازدواج، اشتغال و…غافل باشیم. علت بخشی از آسیب‌ها در حوزه‌ی عفاف و حجاب عملکرد نامناسب مسوولان جامعه است. وقتی مسوول رده بالایی در نحوه‌ی گفتار و ادبیاتش و نیز گفتمان اجتماعی و سیاسی خود بدون رعایت ادب و اخلاق حرمت افراد را می‌شکند، چه انتظاری از یک دختر جوان می‌توان داشت که به هنجارها و چهارچوب‌ها پایبند باشد؟! هنگامی که از دختر جوانی درباره‌ی چرایی رعایت نکردن هنجارها و چهارچوب‌ها پرسیده می‌شود، به فلان مسوول بالاتر اشاره می‌کند که در برابر تریبونی که میلیون‌ها مخاطب دارد، بی حرمتی می‌کند، در حالی که بیرون گذاشتن چند تارموی چنین بازتابی ندارد. وقتی با اختلاس به بیت المال دست درازی می‌شود، موجب می‌شود در جامعه افراد اجازه‌ی هنجارشکنی بیابند و به همین دلیل مولای متقیان در نهج البلاغه اشاره می‌کند برای حفاظت از جامعه در برابر آسیب‌های اخلاقی بهتر این است که حاکمان و کارگزاران به اصلاح خود بپردازند تا به مرور زمان افراد جامعه نیز با الگوگیری از مسوولان اصلاح شوند و به این ترتیب نه رها کردن جامعه درست است و نه اعمال روش‌های اجباری و خشونتی.

با توجه به شرایط فعلی جامعه‌ی ایرانی اگر قوانین الزامی و اجباری حجاب برای بانوان به یکباره ملغی شود، پیش بینی می‌کنید چه اتفاقاتی رخ دهد؟

پاسخ به این پرسش به ریشه‌های اخلاقیات و خصوصیات شکل گرفته‌ی روانی مردم جامعه‌ی ما بستگی دارد. اگر رصد ما مردمی ما با نشاط، بدون ناراحتی و عقده‌ی روانی در جامعه را نشان بدهد، با لغو حجاب اجباری دچار مشکل نخواهیم شد ولی اگر مردم جامعه از جهت روانی دچار عقده و ناراحتی‌هایی در ضمیر خودشان باشند که اگر روزنه‌ای پیدا شود، می‌خواهند خود را نشان دهند آنگاه امکان این که دچار چالش بزرگ شویم، وجود دارد. این واکنش مردم مختص به مسائل اخلاقی و دینی نیست؛ در اتفاقات سیاسی مانند انتخابات نیز شاهدیم که وقتی کوچکترین روزنه‌ای ایجاد می‌شود، مردم خواسته‌های خودشان را دنبال می‌کنند. در واقع آنچه که موضوعیت دارد همان ریشه‌های اخلاقی و خصوصیات روانی مردم است و اگر مشکلات و ناراحتی‌های درونی، افراد را آزار ندهد، بی حجاب و محجبه مانند بعضی کشورهای اسلامی در کنار هم به‌راحتی زندگی می‌کنند و هیچ گونه ناهنجاری خاصی هم مشاهده نمی‌شود. پس اگر توانستیم مردمی با نشاط و خالی از عقده‌های درونی داشته باشیم، هیچ مشکلی در اظهار متن احکام اسلامی نداریم و مردم آزادانه و با اختیار پذیرای تعالیم مترقی اسلام خواهند بود.

انتهای پیام

حجاب و مهمترازآن عفاف

بمناسبت روز حجاب و عفاف:حجاب ؛ و مهمتر از آن …. نوشتاری از استادهادی سروش

شفقنا -استادهادی سروش در نوشتاری با عنوان «حجاب ؛ و مهمتر از آن ….» بمناسبت روز حجاب و عفاف آورده است:
۱) استادمطهری میگوید:
حجاب تاسیسِ اسلام بوده و درجاهلیت از آن خبری نبوده .

۲) حجاب برای صیانت فرد و جامعه است و نه برای محدودیت.

۳) کسانی به زن نگاه تفریطی و بسته و دگمی دارند ، و براین باورند که زن باید تا اخر عمر در خانه محبوس باشد ، نمیتوانند در مورد حجاب نظرپردازان معتدل و متکی بر ادله فرا گیر فقهی در این موضوع باشند.

۴) برای مردود شمردن آن نگاه دگم در مورد زن ، کافی است درفقه ، به این موضوعات توجه شود :
الف) استحباب حضور دختران و زنان در نمازهای عید
ب) جواز حضور زنان در عزاداری ها ، در احقاقِ حق الناس ، در تشییع جنازه ، در عیادت از مریض و…
ج) اجازه فقهاء بر عدم پوشش دست و صورت زنان . که علامه حلی در این موضوع ادعای “اجماع فقهاء امصار” یعنی فقهاء مناطق مختلف شیعه و سنی را ، نموده .

۵)در موضوع حجاب ، بحث آرایش و یا بحث معاشرتهای تحریک آمیز و یا بحث نگاه کردن و یا بحث سخن گفتن ، مطرح نیست .
بلکه فقط سخن در کمّیت و مقدار پوشش زن در اجتماع است .

۶) از آنجا که حجاب یک دستور دینی است پس باید احکام مربوطه را از متون دینی استخراج کرده و باورهای شخصی و یا قومی خویش را به آن تحمیل نکنیم که قرآن فرمود:
“لاتقدموا بین یدی الله و رسوله”

۷) طبق نظریه مشهور اهل فقه ؛ غیر از دست و صورت باید مورد پوشش قرار گیرد و البته امکان نظریه؛ استحباب پوشش سر و گردن را برخی محتمل دانسته که در حد تئوری پردازی بوده و نه فتوا .

۸) براساس اصلِ اصیل و متقن ” عدم اکراه بر دین” که مستند به آیه “لااکراه فی الدین ” و ادله دیگر میباشد ؛ اجبار در احکام و اعتقادات دینی امکان پذیر نمیباشد.

۹) این عدم اجبار بر حجاب در آثار استاد‌ مطهری و آیت الله بهشتی و آیت الله طالقانی و دیگران آمده.
جالب قصه اینجاست که خوشبختانه برخی از محافظه کاران بسیار جدی ، که از برگزاری کنسرت ، اباء دارند، اما به عدم اجباری بودن حجاب معترف شده اند !

۱۰) البته ناگفته نماند که ما متاسفانه عملا ، در این سالها از اجبار بر مسئله حجاب ، نتیجه موفّقی بدست نیاورده ایم.

۱۱) به نظر میرسد باید کار فرهنگی کرد و مقصود از کار فرهنگی تشکیل کلاس و حضور اجباری دختران و زنان نیست .
نقطه شروع خود مسئولان و زمامداران هستند .
اگر خدای نخواسته ؛ ادبیات رسانه ای و نیز گفتمان اجتماعی و سیاسی ، بر روش بی ادبانه باشد …. و یا عدم توجه به حقوق شهروندان دیده شود…. و یا خبر دستبرد به بیت المال مخابره شود ، دیگر نمی توان انتظار رعایت همه هنجارهای اجتماعی و احکام دینی را ، از فرد فرد شهروندان انتظار داشت.
۱۲) از این نکته روشن، دست اندرکاران تعافل نفرمایید که ؛ برای رعایت حجاب ، باید به خواسته ها و حقوق مشروع و قانونی زنان در مورد تحصیل ، ازدواج و اشتغال و …. بی توجه نبود.
خصوصا وضع اقتصادی خانواده ها در موضوعاتی مانند حجاب ، تاثیر انکارناپذیری دارد.

۱۳) ضمنا ؛ دلسوزان پیاده نمودن احکام اسلام خوب است به موضوع عفاف هم توجهی بفرمایند.
حجاب ، خروجی عفاف است .
عفاف خاستگاهش درونی است و هر کسی که بیشتر دارای عفت است میتواند در رعایت حجاب موفق تر باشد .
همانطوریکه حجاب بی تاثیر از عفاف نیست ، عفاف فرد هم بی تاثیر از عفاف و اخلاق و خویشتن داری جامعه و مسئولان جامعه نیست .
پس نمی توان به رعایت حجاب زنان و دختران حساس بود اما از اخلاق و منشِ زمامداران و روش رفتاری مردان در جامعه ، غافل بود .

۱۴) نتیجتاً ؛
حجاب یک صیانت بزرگ است که در همه جوانب زندگی فردی و اجتماعی تاثیر گذار بوده و هیچ منافاتی با فعالیت های زنان نیز ، ندارد .
وحتا اگر در جامعه ای عقده های اخلاقی و روانی وجود نداشته باشد ، بلکه بالعکس جملگی آراسته به وزانت و شخصیت بوده باشند ، نیاز و ضرورتی برای “اجبار و قانون و جزاء و خشنونت” هم در موضوع حجاب دیده نمیشود.

خلاصه ؛
اگر همه ی ما و همه آقایان ؛ منافذِ فسادهای تعریف شده را بسته و نیز به همه حق و حقوق ملت پای بند باشیم ، سیطره ی معنویت خود به خود در جامعه ظهور نموده و دغدغه حجاب در دینداران مرتفع میشود . انشاءالله

سخنی با هردوجناح کشور

سخنی باهر دو جناح کشور:

📝📝 یکدیگر را تحمل و مراقب خطر سقوط اخلاقِ دینی باشیم

🖋نوشته:
حجت الاسلام استاد هادی سروش


❇️در کشوری زندگی میکنیم که علاقه مندان به نظام سیاسی ایران از دو گروه مهم سیاسی تشکیل شده بنام اصلاح طلب و اصولگرا،که هیچ کدامیک قابل حذف از نظام تفکرسیاسی جامعه ما نیست .گرچه ممکن است بر اساس بعضی از سیاست های ناهماهنگ و اشتباه ،یکی از دو جریان در حالت ضعف و حتا ریزش هوادار قرار گیرد

❇️مهم این است که امروز در حوزه معرفت دینی ،و نه سیاسی ویا اقتصادی؛
اصولگرایان ، رقیبت را به "بی اعتنایی به ارزش ها" متهم میکند که خروجی آن "بی دین پنداری" اصلاح طلبان بوده.
ودر مقابل اصلاح طلبان ،آنان را به "تعصب و اقتدارگرایی و تعّدی در حقوق شهروندان" میشناسند.

❇️واقعیت این است که بر اساس آموزه های حوزه معرفتی؛ هیچ یک از دو جناح سیاسی از بالاترین سیاستمداران شان تا پایین ترین هوادارانشان ،به تمامه به این دو اتهامات آلوده نیستند، گرچه نزدیک بودن برخی از هر دو سلیقه را به این آلودگی ها در باور و یا رفتار منکر نمیشویم.
چرا که هر کدام از ما،برای پیدا کردن  افراد "دیندار و عاشق اهل بیت (ع) "  در میان اصلاح طلبان،لازم نیست خیلی زحمتی بکشیم،چراکه از سطح مرجعیت تا افراد متدین عادی در این تفکر حضور دارند .
همانطوریکه حضور افرادی در جمع اصولگرایان که به نظر مخالفشان واقعا احترام میگذارند و مسیر تعامل شان؛ ادب و انصاف بوده و قائل به رعایت حق الناس هستند،غیرقابل انکار است.

توجه به احادیث ذیل میتواند مارا در دعواهای سیاسی از "سقوط دینی" ایمن،و به "دیانت و عقلانیت" رهنمون سازد :

✅✅ ۱》ضرورت رعایت مرزهای دینی ‌
در موضوعاتی که دین دارای حدودتعیین شده ای میباشد ، رعایت آن حدود ضروری است .اما در مواردی که دین و شریعت ورود پیدا نکرده و یا اگرهم بیان نموده، بیانِ روشنی ارایه نشده ، بر دینداران جامعه ؛ رعایت احتیاط و خودداری ، هیچ لزومی ندارد ودراینجانمیتوان کسی را متهم به "بی دینی" نمود.
امروزبسیاری ازموضوعات اقتصادی وسیاسی ماننداحزاب و انتخابات ورسانه وارتباط بادولتها و انعقادویا پذیرش معاهده هاو....دستورمستقیم دینی نداریم وتفاوت نگاه ها، نمیتواند نشانه بی دینی یک اندیشه و جریان سیاسی شمرده شود .
✅ رعایت مرزهای تعیین شده :
💎امام علی(ع):
خداوندحدودی تعیین نموده،ازآن تعدی نکنیدوواجباتی را ضروری دانسته،پس به آن پابندباشید...*ان الله حد حدودا و لاتعتدوهاوفرض فرائض فلاتنقضوها.
✅ عدم ضرورت رعایت پندارهای دینی در موضوعات مشخص نشده
💎امام علی (ع):
درمواردی که دین سکوت فرموده،خودرا به سختی نیندازید..«... و سکت عن اشیاء لم یسکت عنها نسیانا فلاتکلفوها رحمة من الله لکم فاقبلوها»

 
✅✅ ۲》درباره "تعصب" :
💎 پيامبر خدا(ص) فرمود :
كسى كه تعصّب بورزد يا برايش تعصّب ورزيده شود، حلقه ايمان را از گردن خويش باز كرده است.*مَن تَعَصَّبَ أو تُعُصِّبَ لَهُ فقَد خَلَعَ رِبْقَ الإيمانِ مِن عُنُقِهِ .


✅✅ ۳》خطر اتهامِ بی دینی زدن
💎 امام صادق(ع) فرمود:
چرا برخی از شمانسبت به  مومن دیگری گمان منفی در دینداری او دارید! خوب در دین داری درجاتی است که برخی از مومنان درجه ای و دیگری در درجه دیگراست . «مَا أَنْتُمْ وَ الْبَرَاءَةَ يَبْرَأُ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْض...هِيَ الدَّرَجَاتُ».


✅✅۴》تخریب رو در رو
امام باقر (ع) :
طعنه و تخریب رو در رو عاقبت دنیوی اش بد مُردن بوده و سزاوار است روی سعادت را نبیند. " ما مِن إنسانٍ يَطعَنُ في عَينِ مُؤمِنٍ إلّا ماتَ بِشَرِّ ميتَةٍ...


✅✅ ۵》دین به عقل و امانت داری است نه فقط حفظ ظواهر
💎 قال النبی (ص):
هنگامی كه كسی را غالباً در حالت نماز یا روزه دیدید به او افتخار نكنید تا این كه به چگونگی عقل او نظر كنید. *اذا رایتم الرجل كثیرالصلوه والصیام فلاتباهوا به حتی تنظروا كیف عقله.
💎 امام صادق(ع) :
فريب نماز و روزه مردم را نخوريد؛زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد،احساس دلتنگى مى كند،بلكه آنها را به راستگويى و اداء امانت بیازمایید.
*لا تَغتَرُّوا بِصلاتِهِم.......اختَبِرُوهُم عِند صِدقِ الحَديثِ و أداءِ الأمانَةِ .


✅✅ ۶》عدم اعتبارهربلندگویِ مدعی دینداری

دستورات دین روی چشم،اما هرجمعه و جماعتی که نمیتواند زبان حلال و حرام خدا باشد. چون درتاریخ ثابت شد که زمامداران خودسر و مجموعه های وابسته به آنان برای استقرار موقعیت سیاسی خود تا توانستند از پستان دین را دوشیدند ودوشیدند...
این حدیث را ؛
💎 امام صادق-ع:
بخداکه اگرمردمان را به خود دعوت مینمودندهرگزموفق نبودند،لذاآمدند درحلال و حرام خداتصرف کردند تا از این راه بر مردم مسلط باشند!¤أَمَا وَ اَللَّهِ مَا دَعَوْهُمْ إِلَى عِبَادَةِ أَنْفُسِهِم.....فَعَبَدُوهُمَْ‏¤

✳️ علامه طباطبایی : حرام‌تراشی برای این است در میان عوام الناس موقعیتی پیدا کنند.

تجسم"بهشت" در "بهشتی"

تجسم"بهشت" در "بهشتی"

 

چندی پیش کتابی منتشر شد که حاوی روایت های و خاطرات محافظان آیت الله بهشتی بود.
گردآورنده معززش از حقیر مطالبه مقدمه ای فرمودند که گزارشی از آن مقدمه ، چنین است (باکمی تغییرواضافات جزیی) :




📃 تجسم  بهشت در  بهشتی

✒نوشته:حجت الاسلام استادهادی سروش


۱ - موفقیت او در صحنه های تربیتی ، علمی ، مدیریتی ، سیاسی قاعدتا باید راز و رمزی داشته باشد ؛ و آن دو وصف کم یاب اگر نگوییم  نایابِ "حکمت و اخلاق" اوست .


۲ - خدای حکیم فرمود: «من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا؛ هرکه از حکمت توشه برده به خیرکثیردست یافته است .»بقره/۲۶۹
استاد مطهری در معنای حکمت :  «انسان حکیم، انسانی است که از روی دانایی برای بهترین هدفها بهترین شرایط ممکن را انتخاب کند.»(مجموعه آثار۴۶/۱) .


۳- در «حکیم بودن » آیت الله بهشتی ؛ غیر از برخورد حکیمانه اش با«جریان بنی صدر » شاهد دیگری میطلبد که به نظر می رسد آن شاهد تاسیس و تبیین مجموعه «قانون اساسی » است .
البته سخن گفتن و نیز تبیین حق آزادی و حق انتقاد، از برجسته ترین ارکان نظام های سیاسی و اجتماعی ، خود شاهد دیگری بر دانایی و حکمت او بود.


۴ - حکمت و دانایی اش فقط در بخش اجتماعیات و سیاسیات نبود ، بلکه به گزارش فرزندان فرهیخته اش  ؛ در خانواده اش نیز ، تلالو داشت. مانند تشویق به آموزش رانندگی همسر ، و ارایه حق انتخاب حجاب به دختر ، و اجازه استفاده از حق انتخاب رشته تحصیلی به پسر و....



۵ -  "اخلاق " بخش دوم جوهره شخصیت آیت الله بهشتی بود.
خلوص ، تواضع، صداقت، و خلاصه «شرح صدر » ، از خصوصیات مهمش بود. نتیجتا ؛ این اوصاف از اویک شخصیت الهی و ملکوتی و نیز محبوب ساخت.



۶ - "شرح صدر" او ، یعنی ظرفیت بسیار بالایش در برابرِ تهمت ها و شایعه ها ، در نظام ما مثال زدنی شد. چرا که یک مدیریت نمونه ، در ظرفیت وسیع ، در برابر همه ی مشکلات اجتماعی و سیاسی  و نیز  فشارها خود را ثابت میکند . امیرالمومنین فرمود:"سعه الصدر آله الریاسه" .



۷ - در مورد "صداقتش" مهم این بود که ؛ «صدق و صداقتش» از زبان عبور کرد و همه اعضاء وجوارحش را در بر گرفت .
ذره ای از بی صداقتی هایی مانند نیرنگ، خیانت ، دو رویی و سیاست بازی ، کسی چه دوست و چه دشمن از او گزارش نکرده .
امام حسین(ع) فرمود:
"ان شیعتنا من سلمت قلوبهم من کل غش و غل و دغل "  ؛  قلب شیعیان ما از هرگونه ناخالصی و نیرنگ و بازی، مبرا ست " .

ایشان از نظر شرایط ظاهریِ زندگی،  همان که بود را از خود نشان میداد نه چیز دیگری، لذا حاضر نشد به خاطر تغییر دید مردم ، خانه خود را به پایین شهر منتقل کند ، در همان نقطه مسکونی قبل از انقلابش ماند ، گرچه آماج تیرهای زهرآگین را جهت دارتر میکرد .

صداقتش ظهور دیگری نیز داشت ؛ در بخش ارتباطش با امام ؛ با اینکه میگفت : امام مراد من است و همه زندگی را با تشیخصِ مصلحت از سوی ایشان تنظیم میکنم ، اما از "حق انتقاد" خود استفاده نمود که نامه معروفش درباره بنی صدر حاکی این حقیقت است . این هم میشود "صداقت" .



۸ - طبق آیه ۲۶۹بقره ؛ از این حکمت و اخلاق ،  به "خیر کثیر" رسید. و ما و نظام ما ، همواره بهرمند از برکات آن "خیر کثیر" بوده و هستیم .
 
طوبی له و حسن مآب.

https://telegram.me/sorooshmarefat

نتایج بی معرفتی

‍ کوتاه و گویا درباره اهانت به رئیس جمهور

از حجت الاسلام استاد هادی سروش




شیخ الرئیس بوعلی سینا گوید :
بلوغ اجتماعی یک ملت در این است که افراد حالات روحی یکدیگر را درک کنند که ؛ فلانی که فلان کار را کرد در چه حالی و چه وضعی بوده و خودش را جای او بگذارد.


خوب ؛
انتخاباتی بود و عده ای برای پیروزی از سموات و ارضین مدد گرفتند و نشد....

حال ؛ وقتی رقیبِ پیروز را میبیند که از یک شخصیت قانونی ، در مسیررسیدن به یک شخصیت محبوب"ملی وفراملی" شده ، باید بجای"آخوند آمریکایی" شعار "صل علی"دهند ؟!

البته منکر نجابت ، و ظرفیتِ شکست  برخی از آنان نیستیم !

 

--------------------------------------

 

 

📃مداح نمایی ....

✒نوشته :حجت الاسلام استادهادی سروش


🔵  علامه طباطبایی  :
برخی به شعر و شاعرى اهتمام ورزیده و با تزيينات خيالى و تصويرهاى موهوم سرخوش بوده و از اينكه جامعه ازحق به غير حق منحرف شود و نیز؛ از رشد به سوى "غوايت وگمراهی" برگردد خوشحال میشوند .
والبته از اين شعراء ، كسانى خوششان مى آيد و از او پيروى مى كنند كه خود نيز غاوى و گمراه هستند.
آیه شریفه ۲۲۴ سوره شعراء این معنا را می رساند :
* وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ *


🔴 عجبا ؛
فحاشی به مسئولین و نیز برخی از بزرگان حوزه را توسط بعضی "مداح نماها" ، در مجالس حضرت اباعبدالله (ع) شنیده بودیم !

اما از طریق شعر "هجو" کردن شخصیتهای دینی ، اجتماعی و سیاسی را بصورت مستقیم ندیده بودیم !!
آن هم در یک مراسم مهم دینی بنام "نماز عید فطر" که نه تنها مردمان غیر سیاسی حضور دارند بلکه ؛ حتی برخی از کسانی چه بسا مقیّدات مذهبی را پای بند صد درصد نیستند نیز، به جهت علاقه شان به عید فطر شرکت می کنند .
و صدا و سیما هم پخش مستقیم داشته باشد .
مهمتر اینکه امامت آن نماز گسترده ، توسط مقام معظم رهبری (مدظله) باشد ، ای کاش حرمت ایشان را محفوظ می داشتند.

🔶 کجایی ای خمینی عزیز که بگویی: اَینَ تَذهَبُون

 
  BLOGFA.COM