سخنراني استاد سروش

 

              باعنوان:

 

      جامعه مطلوب مهدوي

 

   جامعه اي عاري ازفساداخلاقي واقتصادي

                  ولي مملو از محبت

هيئت مباركه انصارالمهدي روز جمعه در جوار حرم معنوي امامزاده صالح تهران واقع د ر شميرانات  برگزار شد و حضار علاقمند به آقاامام زمان (ع)، مستمع سخنراني سرپرست هيئت انصارالمهدي(عج) و استادحوزه علميه قم حجت الاسلام سروش بودند كه خلاصه آن تقديم شما سروران ميگردد .

جامعه آرماني همه صالحان و خوب انديشان زمين بر سه اساس استوار است :

۱) پاكدامني و عفت عمومي جامعه و دوري يك به يك افراد از مفاسد اخلاقي  و بي عفتي ها .

درست نقطه آسيب پذيري جهان غرب و برخي از كشورهاچه بسا به اسم مسلمان در اينجاست كه بجهت هجمه فساد ناموسي و بي عفتي غالبا مردمي عاري ازمحبتندچراكه كانون خانواده اي باقي نمانده و علاقه پدرو فرزندي وبالعكس رخت بر بسته است وآنچه جبران فقدان عواطفشان نسبت به خانه وخانواده ميكند به خيال باطلشان محبت به سگ هايشان شده .

۲) روابط صحيح اقتصادي وتجاري وكسبهاي مشخص وتعريف شده درمنابع شرعي وعقلي .

سفارش اكيد قرآن در آيات مختلف حتي نسبت به شخص انبياء اين است "كلوا حلالاطيبا" چراكه لقمه اگر از مسيرناصحيح كسب شد تأثيرات ژرفي بر خود انسان و نسل آدمي ميگذارد كه به تعبير بلند استادبزرگ مان حضرت جوادي آملي "لقه حرام چراغ انسان را خاموش ميكند" .

اختلاسهاي مالي در شركت هاي دولتي يا خصوصي، هر عدد كه باشد نزديك شدن به نقطه انفجار جامعه انساني و اسلامي است .     واينقدر اين بحث مهم است كه پيامبر عزيز عالم اسلام وقتي شنيد در يكي ازجنگها فردي ازشركت كننده گان درنبردكه چه بسا شربت شهادت نوشيده بود ، قطعه از مال غنائم كه متعلق به همه مؤمنين بوده را برداشته ، فرمود : "اوقطعه از آتش را برداشته بود"(تفسير قرطبي وفخررازي) .

۳) روابط شديدا" محبت آميز و عاطفي بين همه ي افراد جامعه

كه اين رابطه سراسر محبت و احترام  بشكلي در آيد كه ببيان حضرت زين العابدين (ع): انسان كوچكتراز خودرا فرزند و بزرگتراز خود را پدر و هم سن را برادرخود ببيند.

با طي اين مقدمات نكته بحث امروز اينجاست كه در ظهور سراسر نور حضرت بقيـةا...(عج) ايشان اين سه عنصر اساسي در حكومت جهاني خود ايفا ء واستيفاء ميسازد .

شيخ صدوق در خصال از امام صادق (ع)وامام رضا(ع)نقل ميكندكه آن دو بزرگوار فرموند: هنگامي حضرت قائم قيام كند به سه چيز حكم ميكند كه كسي پيش از او نكرده :"يقتل الشيخ الزاني"كه كنايه ازريشه كن كردن فساد اخلاقي است "ويقتل مانع الزكاة" كه كنايه از قلع و غم فسادگران مالي و دست اندازان بيت المال مسلمين است "ويورث الخ اخاه في الاظله" يعني چنان رسم محبت را نهادينه ميكند كه همه جامعه ايماني برادر ميشود و از يكديگر ارث ميبرند .

اين ميشود جامعه مطلوب مهدوي . باميد وانتظار آنروز ....

در پايان سخن روايتي فوق العاده جالب را تقديمتان كنم تا به باور و اعماق وجود بدانيد كه ما اگر لياقتهاي مذهبي خودرا حفظ كنيم مورد توجه وعنايت حضرات معصومين هستيم :

حديث در كتاب بسيار مهم "بصائرالدرجات " آمده كه نويسنده اش محمدبن حسن صفار از شاگردان امام عسگري (ع) است كه به او ميگويند "شيخ القميين":

ابن ابي ربيع شامي گويد به محضر امام صادق (ع)تشرف يافتم و عرضه داشتم : شنيده ام از ابن اسحاق كه:"روزي حضرت اميرالمؤمنين (ع) رسيدم وديدم رنگ حضرت پريده و گويا كسالت ودردي دارند.وقتي ازايشان جويا شدم(حضرت بااشاره به اينكه منشأ ناراحتيشان در كجانهفته است) فرمودند: بله، چون ناراحتي شيعيان من ناراحتي من و مريضي آنان مريضي من و شاديشان شادي من است و چه آن شيعه ما در نقطه دور از ما زندگي كند يا نزديك" .  آيا اين حديث صحيح است ؟ امام ششم فرمودبله .

خوشا بحال شما كه اهل ولاء هستيد ....