قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

دیدگاه امام سجاد(ع) در تفاوت مواجهه با گناه و مواجه با ظلم   ✍هادی سروش

🔻به بهانه شهادت حضرت زین العابدین

🔰دیدگاه امام سجاد(ع) در تفاوت مواجهه با گناه و مواجه با ظلم 

✍هادی سروش

✅دیده اید ؛ برخی از چهره های حکومتی و یا مقدس به "گناه فردی" که در خفا و یا علن انجام شود مانند بدحجابی در نهایت تاثر و انقباض روحی و سپس تنش رفتاری قرار میگیرند ، ولی در برابر پدیده شوم "ظلم" آن حساسیت را ندارند!
در این باره سخن امام سجاد (ع) خواندنی است ؛
 
🔵 ابوحمزه ثمالی از سید الساجدین و زین العابدین (ع) نقل نمود که آن حضرت فرمود :
از همنشینى با گنهکار وکمک به ظالم و نزدیکى با فاسق بپرهیزید.
از فتنه ی شان بر حذر باشید ، و از نام و یادشان ، دوری جویید ؛
"إِیّاکُمْ وَ صُحْبَةَ الْعاصینَ، وَ مَعُونَةَ الظّالِمینَ وَ مُجاوَرَةَ الْفاسِقینَ، إِحْذَرُوا فِتْنَتَهُمْ، وَ تَباعَدُوا مِنْ ساحَتِهِمْ."
📚تحف العقول /۲۵۴

🔸️توضیح کوتاه و مهم :

✅معرفی این سه گروه :
گناهکار در گوشه ای گناهی میکند و خود میداند و خدا !
فاسق آشکارا گناه میکند تا مرزها را در هم شکند ! 
ظالم با جان و مال مردم بازی میکند تا حس ماجراجوئی و تعدّی و تباهی و منفعت طلبی خود را ارضاع ، دیگران از حق شان محروم کند !

✅راه برخورد با این سه گروه:

با گناهکا‌ر نباید رفیق و همنشین بود، چون رفته رفته اخلاق او در ما ، ورود میکند.

به فاسق نباید نزدیک شد تا چه برسد به رفاقت و همنشینی  ، چون آسیب های شخصیتی او نسبت هنجارشکنی هایش ، دامن گیرمان میشود. 

اما نسبت به ظالم ؛
قصه دقیق تر میشود ؛ باید از هر کمک و انرژیی نسبت به او بصورت جدی بر حذر باشیم ، تا ذره ای در کمّیت و کیفیت ظلمش مددش نکرده باشیم و رفته رفته او را از دست درازی به مظلوم محروم کنیم.


https://telegram.me/soroushmarefat

بمناسبت شهادت حضرت زین العابدین(ع):  گرگ ها حمله کنند و دهان ها بسته شود ... !  ✍🏻هادی سروش

🗒بمناسبت شهادت حضرت زین العابدین(ع):

گرگ ها حمله کنند و دهان ها بسته شود ... !

✍🏻هادی سروش

📌شرائط جامعه در زمان امام سجاد(ع) عبرت انگیز است. 
زیست حضرت (ع) بعد از حادثه کربلا است ، که  بنی امیه گرگها را رها و دهان ها را بستند ! 
حاکمیت شان؛ از سویی سراسر جرم است مانند فساد اقتصادی و غارت بیت المال  و از سوی دیگر جنایت است و جنایت ...، مانند  قتل و غارت و خون و حبس و شکنجه!

📌این فسادهای سیاسی، اقتصادی و قضائی که متاسفانه در حاکمیت وقت  سیستماتیک شد، وقتی منجر به بارش شدید آتش بر سر مردم مظلوم شد که همت ها بر "بستن زبان های خیرخواه"  جمع شد! که توصیف آن را تقدیم میکنم.

🔺موارد تاریخی را ببینید:

1️⃣با آنکه حاکم آن جامعه روزی در زهد و عبادت و تلاوت قرآن شهرتی داشته امّا به مجرد اینکه به ریاست رسید قرآن به کناری نهاد و گفت: « از این ببعد بین من و تو جدایی خواهد افتاد ؛ -هذا فراق بینی و بینک و هذا آخر العهد بک»(سیوطی در تاریخ الخلفاء/۲۱۷)

📌امروز با خواندن این شاهد تاریخی یاد  اختلاسگران یقه سفید و تسبیح بدست و چادر مشکی میکنیم! و با فقره بعدی به نقل جناب سیوطی در تاریخ الخلفاء ، یاد از جامعه ای میکنیم که برخی چنان مستی قدرت آنان را احاطه کرده که سخن هر خیرخواهی نسبت به مسئولین خاطی را، اختلال در امنیت، معنا میکنند!

📌این فقره مقصودم است:
 
📌«عبدالملک بن مروان فرمان داد کسی حق سخن گفتن در مورد خلیفه و حاکمیت را ندارد ؛ و امر به معروف ممنوع است !» (همان/۲۱۸)

2️⃣ فساد سیاسی و قضائی کارگزاران حکومتی مشکل دیگر آن زمان است. مورخ شهیر جناب مسعودی در تاریخش می نویسد: «کان له اقدام علی الدماء»؛یعنی برنامه ی نهادینه شده عبدالملک بر خونریزی و هتک و حبس افراد بود!
و او این برنامه را با افرادی شناخته شده که دارای خشنونت و سوابق ظلم و جنایت در حق مردم بودند، انجام داد !

📌جنایتکارانی چون "حجاج" را در عراق بر مردم مسلط کرد ! "مهلب" را  در خراسان، و "هشام بن اسماعیل" را هم  در مدینه بر جان و مال و ناموس مردم سمت حکومتی و قضائی داد! (مروج الذهب۹۱/۳)

3️⃣در فساد اخلاقی نیز، شرائط به گونه ­ای رقم خورد که در مکه و مدینه به راحتی در ملاء عام، غناء و شراب بود و جلسات مختلط زنان و مردان در میان لهو و لعب! همین قدر کافی است که بدانیم برای استقبال از آوازه خوانی بنام «جملیه» چنان جمعیت زیادی تجمع کردند که مشهور تاریخ گشت !. (حیاه زین العابدین۴۰۹/۲)

📌نتیجه؛ آن جامعه در شرائطی قرار گرفت که در سطح شهر؛ عده‌ای گرگ صفت و درنده خوی رها شده و مخالف خود را تکه تکه میکردند! و پاره‌ای دیگر خوک صفت، بر ناموس مردم مسلط شدند و فساد اخلاقی به بار می آوردند! و پاره ای دیگر روباه صفت با چهره ای مزورانه مشغول به فریب شدند تا بتواند از اعتماد جامعه بهره کشی کنند!

📌وجود این سه گروه، ادعای این قلم نیست بلکه در بیان حضرت سجاد (ع) به شکل تلویحی و اشاره گون آمده. (ر.ک : خصال/۳۳۹)

📌در این چنین اوضاع وانفسائی، امام سجاد(ع) چنان در موقعیت موفقی قرار گرفت که توانست احترام به دین و معنویت را به جامعه بازگرداند. و راه ایشان؛ اولا؛ دوری از مظالمی بود که حکومتیان مرتکب می شدند. نامه امام سجاد به روحانی برجسته وقت؛ "زُهری" گواه بر این مدعاست.

📌ثانیا؛ ایجاد فضای معنویت و دعا  که پدیدآوری "صحیفه سجادیه" شاهد بر این مطلب است.

📌ثالثا؛ تبیین مبانی حقوقی اسلام  که "رساله حقوق امام سجاد" دلیل آن است.

📌رابعا؛ توجه عملی به قشر آسیب دیده اقتصادی و سیاسی جامعه؛ گواه این ادعای ما دو نقل تاریخی است:

📌امام سجاد (ع) از طرفی، خود به تنهایی عُهدار رسیدگی به عائله یکصد فقیر مدینه بود (طبقات کبری ۲۲۲/۵) و سوی دیگر خانواده هایی که در حملات وحشیانه سپاه مسلم بن عقبه به مدینه از زنان و کودکان که دچار مخاطره شده بودند را حمایت و محافظت میفرمود.(بحار۸۸/۴۶)

📌این سیره نورانی آن امام عظیم الشان(ع) چراغ راه ما، خصوصا چهره های مذهبی، و علی الاخص روحانیون است.


https://t.me/sorooshmarefat

امام سجاد (ع) سفیر پیروزی خون   ✍هادی_سروش

📃امام سجاد (ع) سفیر پیروزی خون 

✍#هادی_سروش

✅شیعه به تبعیت از ائمه اطهار (ع) بر این باور است امام حسین (ع) در جریان کربلا "پیروز" شد.

✅این چه پیروزی بوده ؟
چون در دید ظاهر امام حسین (ع) شهید شد و اموالش غارت ، و اهلبیت ش اسیر شد.

✅این گزارش حضرت سجاد (ع) را ملاحظه کنید ؛
روزى امام سجاد(ع) از خرابه شام بیرون آمد، تا هوایى تازه کند که «منهال بن عمر» آن حضرت را دید و عرض کرد: «کَیْفَ اَمْسَیْتَ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ»؟
فرمود: «اَمْسَیْنا کَمِثْلِ بَنی اِسْرایِیلَ فی آلِ فِرْعَونَ یُذَّبِّحُونَ اَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَهُم».
آنگاه افزود: «عرب بر مردم عجم مباهات مى کند که محمّد از آنهاست و قریش بر سایر عرب فخر مى کند که محمّد(ص) از قبیله آنهاست، ولى ما اهل بیتِ پیامبر را از دم تیغ گذراندند و گروهى را نیز آواره ساختند؛ «اِنّا للهِِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ». 
منهال مى گوید: امام(ع) با من مشغول سخن گفتن بود که زنى از خرابه به سوى او آمد و فرمود: «اِلى اَیْنَ یا نِعْمَ الْخَلَفُ»؛ حضرت نیز از من جدا شد و به سرعت به سوى آن زن رفت. من پرسیدم این زن که بود؟ گفتند عمّه آن حضرت، زینب است 

✅و جنایات بنی امیه و خصوصا یزید ادامه یافت ...
سال بعد از فاجعه  کربلا به مدینه حمله کرد و هزاران نفر را کشتند و اموال و ناموس مسلمین را به غارت برد !!
و سال سوم هم مکه را به آتش کشید ؟!

وبعد از یزید این مظالم بشکل دیگری ، بوسیله مروانیان ادامه پیدا کرد.

🔵 پس معنای پیروزی حضرت اباعبدالله (ع) چیست ؟

1⃣ معنای اول :
 پیروزی عزت ؛ همین اینکه بنی امیه نتوانست حضرت را به بیعت باید یزید در آورد و او را به ذلت (معاذالله) بکشد خود پیروزی است .


2⃣ معنای دوم :
پیروزی شریعت ؛ بدین معنا که امام حسین (ع) که دید یزید بنای بر حذف احکام اسلام دارد و اصل دین را در سخن و اشعار و رفتارش به مسخره گرفته ، اقدام کرد و اقدامش هم موثر بود و احکام اسلام محفوظ ماند .
این روایت مهم را ملاحظه کنید ؛
امام صادق(ع) مى فرماید:
پس از شهادت امام حسین(ع) ، ابراهیم بن طلحه ( که گرایش به بنی امیه داشت و در جمل در مقابل علی (ع) بوده و زخمی هم شده بود ) با امام سجاد(ع) روبرو شد و احیانا به طعن و کنایه ، گفت:
«یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ مَنْ غَلَبَ؟»؛
در این نبرد چه کسى پیروز شد؟!
امام چهارم(ع) فرمود:
« اگر مى خواهى بدانى پیروزى و غلبه با چه کسى بود، به هنگام فرا رسیدن وقت نمازاذان و اقامه بگو. [کنایه از اینکه ببین نام چه کسی در اذان و اقامه برده میشود]. ؛ -  اِذا اَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاهِ فَاَذِّنْ وَ اَقِمْ».
(بحار۱۷۷/۴۵ازامالی طوسی)


3⃣معنای سوم‌:
پیروزی خون است و این پیروزی معنایی متفاوت است.

پیروزی خون از پیروزی نظامی که نتیجه سیاسی و جغرافی دارد بسیار متفاوت است .
در پیروزی نظامی ، نتایج پیروزی خیلی زود علنی میشود ، همه تشکیلات سیاسی و نظامی و اقتصادی جایش را به پیروزمند میدان نبرد میدهد.
 
✅امادر پیروزی خون ؛ همه آنچه که در نتایج پیروزی نظامی که اشاره شد ، محقق میشود ولی با یک فاصله زمانی ، و به علاوه پیروزی "اعتقاد" و پیروزی "غلبه بر دلها" ،  پیروزی "روشن شدن افکار و اراده ها" را در طول تاریخ به همراه دارد.
و امام حسین (ع) به این پیروزی دست یافت .
او اعتقاد به "امام" را تا قیامت حیات بخشید ،
و او بر دلهای شیعه و بلکه غیر شیعه و حتا غیر مسلمان غلبه و تفوه یافت .
و او راه "نه" گفتن به طواغیت و هر دیکتاتوری را به انسانها تا قیامت آموخت .
واین پیروزی ؛ بسیار بسیار بزرگ و مغتنم است .

✅این نوع پیروزی را ، خود امام حسین (ع) برای خاندان بزرگوارش مورد اشاره قرار داد و استاد مطهری از روحیه و اطمینان امام حسین (ع) به پیروزی چنین گزارش میکند : 
《وقتی که انسان کلمات و خطابات اباعبدالله ( ع ) را به خاندان محترمش‌ می‌بیند که با چه ایمان و اطمینانی به آنها اطمینان می‌دهد غرق در حیرت‌ می‌شود : یارب ! این چه روحیه و چه ایمان و چه اطمینان است و این تضمین‌ را از کجا گرفته بود ؟ ! 
به خاندان خودگفت:
«استعدوا للبلاء واعلمواان الله حافظکم وحامیکم» مهیاوآماده تحمل سختیها باشیدوبدانیدخداوند شماراحفظ وحمایت میکند «وسینجیکم من شرالاعداء و یجعل عاقبة امرکم الی خیر» شمارانجات خواهددادو سرانجام کار شمارانیک خواهدکرد «ویعذب اعادیکم بانواع البلاء، ویعوضکم الله عن هذه‌ البلیة بانواع النعم والکرامة» دشمنان شما را به اقسام عذابها گرفتارخواهد کرد و به شما به عوض این شدائد و بلایا انواعی از نعمتها و کرامتها خواهد داد》.

وخودامام حسین (ع)درروزدوم محرم گزارش اززنده بودن اهداف خودورونق آینده کربلا میدهد؛ - هاهنا والله تُزار قبورنا، وبهذه التربة وعدني جدّي رسول الله(ص)ولا خُلف لقوله».

✅اولین سفیراین پیروزی؛امام سجاد(ع)بوده است.

https://t.me/sorooshmarefat

موفقیت امام سجاد(ع) در سنگین ترین فضای سیاسی و اجتماعی  🖋هادی سروش 

📝📝موفقیت امام سجاد(ع) در سنگین ترین فضای سیاسی و اجتماعی

🖋نوشته : هادی سروش 


🔻۱) حادثه کربلا:
وقوع جریان کربلا و شدّت ظلمی که روا شد فضای عادی جامعه را تبدیل به یک فضای سنگین کرد که غبار آن ظلم صفحه اجتماع آن روز را تیره و تاریک کرد. آن ظلم و خونریزی به حدّی ناجوانمردانه رقم خورد که بعدها خود عبدالملک بن مروان به حجاج که مسئولیت اداره مکه را به عهده داشت نوشت:
"من دیگر با خون بنی عبدالمطلب کاری نخواهم داشت.."
 
🔻۲) جو رعب و وحشت:
 وحشت و رعب بر دلهای عموم مسلمین آن روز ،حاکم شد و قدرت نفس کشیدن را از آنان ستود.
حادثه کربلا و به دنبال آن سرهای بریده بر سر نیزه و قرار دادن در معرض دید همگان در شهرهای مختلف عراق و شام و نیز حمله وحشیانه مسلم بن عقبه به مدینه و قتل عام و غارت و تجاوز به مسلمین، جملگی باعث وحشت و رعب را در دل مردم به نهایت رساند.
لذا جرأت ارتباط با امام سجاد (ع) از همگان خود بخود گرفته شد.
 
🔻۳) زندگی امام تحت کنترل شدید:
همه زندگی امام سجاد (ع) زیر دید قوی مأموران امنیتی و جاسوسان حکومتی قرار داشت.
نمونه کوچک آن از این قرار است که امام سجاد (ع) کنیزی دارد که او را آزاد کرد و سپس با او ازدواج نمود ، این خبر به عبدالملک بن مروان در شام می رسد و او نامه عتاب آمیزی به حضرت ارسال نمود. (کافی ۳۴۴/۵)
 
🔻۴) مرکز خلافت،بیگانه از اهل بیت:
مرکزیت خلافت و ریاست بر جوامع اسلامی در شام قرار دارد و شام منطقه ­ای کاملاً بی گانه از اهل بیت (ع) بوده تا جائی که از معروف ترین آیات مانند«قل لا اسئلکم ...» و «آت ذی القربی ...» و «انما یرید الله لیذهب عنکم ...» که در منقبت اهل بیت (ع) است ، برای اهل شام متعجب است!
معاویه از طرفی این مردم را در بی خبری محض نگه می داشت (ن.ک:نهج البلاغه خطبه/۵۲) و از طرف دیگر جهالت آنان را روز به روز پر رنگ تر می کرد که داستان شتری که مال یک کوفی بود و یک شامی مدعی مالکیت آن شد و ۵۰ نفر را آورد که شهادت دادند بر اینکه این شتر ناقه(شتر ماده) است و مال فرد شامی است در حالی که شتر اصلاً ناقه نبوده وجمل(شتر نر) بوده.(مروج الذهب۳۱/۳)
این جهالت از مرکز حاکمیت اسلامی وقتی به اقصی نقاط سیطره حکومت اسلامی سرایت میکند !
 
 
🔻۵) اعلام علنی حاکمیت جامعه،بر جدائی از معنویت و مقدسات:
شاخصه دیگری که در جامعه پیش روی امام سجاد (ع) قرار گرفته این است که حاکم آن با اینکه سوابقی در زهد و عبادت و تلاوت قرآن داشته امّا به مجرد اینکه به ریاست رسید قرآن به کناری نهاد و گفت :«هذا فراق بینی و بینک و هذا آخر العهد بک»(تاریخ الخلفاء/۲۱۷)
 و نیز عبدالملک بن مروان بر برخی از احکام مهم دین در رابطه با حاکمیت و حکومت قلم بطلان کشید و فرمان داد به: «منع سخن گفتن در مقابل خلیفه و حاکم» و «و منع امر بمعروف» . (همان/۲۱۸)
 
 
🔻۶)فساد و بد اخلاقی کارگزاران حاکمیت:
 مسعودی می نویسد: «کان له اقدام علی الدماء» یعنی برنامه ی نهادینه شده عبدالملک بر خونریزی و هتک افراد بوده که این برنامه را با افرادی چون حجاج در عراق و مهلب در خراسان و هشام بن اسماعیل در مدینه اجرائی کرد.(مروج الذهب۹۱/۳)
 این موقعیت را حضرت سجاد (ع)به جامعه ­ای توصیف می کند که مورد حمله شیر و گرگ از یک سوی، و روباه و سگ از سوی دیگر، و نیز خوک از زاویه دیگر، قرار گرفته است. (خصال/۳۳۹)
 
✅سه مشکل مهم دیگر :
غیر از این شش عامل مهم که فضای سیاسی جامعه را مسدود می کند، امام سجاد (ع) با سه مشکل مهم دیگر نیز روبرو است:
🔻الف) یاران آن امام (ع) بسیار بسیار اندک هستند، امام صادق (ع) شرائط آن روز با این بیان ترسیم فرموده:
«ارتدد الناس بعد الحسین الا ثلاثة: ابو خالد الکابلی و یحیی بن ام الطویل و جبیر بن مطعم». (اختصاص/۶۴)
و امام سجاد (ع) فرمود:
«ما بملکه و المدینة عشرون رجالاً یحبنا» (بحار۴۶/۴۷)
که در تمام مکه و مدینه ۲۰ نفر محب به اهل بیت دیده نمی شود!
 
ب)انحطاط شدید اخلاقی؛شرائط به گونه ­ای بودکه در مکه و مدینه به راحتی در ملاء عام غناء و شراب بود و جلسات مختلط زنان و مردان در میان لهو و لعب ،کثرت جمعیت در استقبال از آوازه خوانی بنام «جملیه» مشهور است. (حیاة زین العابدین۴۰۹/۲)
 
ج) ناآگاهی مردم از احکام قطعی شریعت، وقتی عمر بن عبدالعزیز به حج می رفت دید حاجیان در روز عید قربان از مناسک حج بی اطلاعند.(تاریخ الخلفاء۲۴۴).


✅امام سجاد (ع) و رهبرئی تأثیرگذار
در این شرائط است:
 🔻اول :معنویت وقداست باطنی خود امام ؛ آزاد کردن غلامات خود در شب عید فطر و هزار رکعت نماز شبانه و تقسیم کل دارائی خود با مساکین و رفتن به حج با پای پیاده و ...

🔻دوم : زنده نگه داشتن عاشورا
مثلاً در موقع آب نوشیدن گریه می کرد و در پاسخ به اینکه چرا گریه میکنید؟ می فرمود:«کیف لا ابکی و قد منع ابی من الماء الذی کان مطلقاً للسباع و الوحوش» (بحار۱۰۸/۴۶)

🔻سوم : همت بر ارشادجامعه؛هر جمعه در میان هر جمعی از مسلمین در مسجد النبی که بود می فرمود:
«یا ایها الناس اتقوا الله و اعلموا انکم الیه راجعون فتجد کل نفس، عملت من خیر محضراً....» (تحف العقول/۲۴۹)
"رساله حقوق" خود یک دستورالعمل جامع اخلاقی، اجتماعی و عبادی و سیاسی اثرآن امام است.
گاهی هم ارشادخواص میفرمود، نامه ارشادی و اخلاقی به زهری ازاین باب است.
در رفتاری دیگر؛«دعا» در عین حال که وسیله ارتباط با حق تعالی است امّا امام سجاد (ع) برای عرضه علوم و معارف و اجابت به نیازها و حاجت های جامعه ایراد فرموده است.
حاصل آن صحیفه سجادیه است که از مصادر مهم شیعه بعد قرآن و نهج البلاغه است.

🔻چهارم:توجه جدّی به طبقه ضعیف جامعه
امام سجاد (ع) با همه محدودیت های پیش روی لحظه­ ای از خدمات رسانی به نیازمندان غلفت نداشت، آن حضرت به نقل شیعه و سنی عائله یکصد فقیر مدینه را عهده دار بود (بحار۸۸/۴۶و طبقات کبری ۲۲۲/۵) و در حملات وحشیانه سپاه مسلم بن عقبه به مدینه  عده کثیری از زنان و کودکان سکنا داده بود و از آنان محافظت می کرد (بحار۸۸/۴۶)
 
✅نتیجه گیری :
مهم آن است که حضرت سجاد (ع) الگوی بسیار عالی است برای زمانی که جامعه در یک فضای سیاسی و انسدادی قرار می گیرد.
https://t.me/sorooshmarefat

 

 درک و اقدام امام حسین از خطر «بُغض» جامعه

۲۲ مرداد ۱۴۰۰

۰ زمان تقریبی مطالعه ۶ دقیقه

هادی سروش

 هادی سروش

حجت‌الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «درک و اقدام امام حسین (ع) از خطر «بُغض» جامعه» نوشت:

جامعه مانند یک فرد است که هم نشاط و شادابی دارد و هم بغض و ناراحتی و افسردگی دارد و همانطوریکه نشاط و پریشانی آدمی در همه اندام او نمایان میشود، نشاط و یا بُغض و پریشانی جامعه هم، در همه اندام او که شهروندان جامعه هستند بشکل نمایش و نماد در رفتارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی پدیدار میشود.

نشاط و رضایت مندی جامعه از عدالت و کرامت برمیخیزد همانگونه که شعله‌ی بُغض و کدورت از آتش بی عدالتی و از اختناق بلند میشود

ادعای این قلم این است که حضرت امام حسین (ع) افسردگی و مسیر مُردگی جامعه خود را به‌خوبی دریافت کرد و در برابر آن به فراخور دعوت مردم اقدام نمود و در عین هزینه سنگینی ایجاد شده، توانست شرایط را به گونه‌ای دیگر رقم زند.

امروز اگر به بُغض و ناراحتی شهروندان جامعه اعم از؛ کودکان و جوانان و بازنشستگان و نیز نخبگان توجهی نشود، چه بسا این افسردگی و گلایه، به هزینه و خطرهای مهمی پیوست شود!

روزگار امام حسین

امام حسین(ع) آرمانی شد برای آنان که سالهای سال در دل بغض ها داشتند ونمادی برای نشان آن همه خون دل، نداشتند!

امام حسین(ع) با آسمانی از عزت و افتخار و ایستادگی آمد و خود را نماینده همه ی آن افسردگی ها و بغض ها و گریه ها معرفی کرد و فرمود: «انا قتیل العبره – کشته بُغض و اشکم»

شرائط زندگی مناسب در شام‌

در شام زندگی راحت بود و اگر هم بر برخی از اقشار سخت باشد چون دو خصوصیت را معاویه برایشان تهیه دیده بود، آرام بودند؛
اول اینکه مردم شام از غیر خود، در بی خبری بودند!

درخطبه ۵۱ نهج البلاغه باعنوان “عَمَّس الخبر…” اشارت نموده است که معاویه تمام رسانه های خبری روز را بر روی مردم شام مسدود کرد. خوب طبیعی است که از عالَم و آدم بی خبرند.
و دوم آنکه درشام اخلاق حمایت و اظهار ارادت به حکومت و سکوت در برابر بی عدالتی ها، نهادینه شده بود!

لذا معاویه به فرزندش یزید در وصایایش گفت: «من این مردم شام را در حد اعلی مطیع بودن بار آوردم و تو آنان را از ارتباط با دیگر مردمان بر حذر دار تا “اخلاق شان” تغییر نکند – وانظر أهل الشام فلیكونوا بطانتك وعیبتك، فإن رابك من عدوك شیء فانتصر بهم، فإذا أصبتهم فاردد أهل الشام إلى بلادهم، فإنهم إن أقاموا بغیر بلادهم تغیرت أخلاقهم».

پس میتوان نتیجه گرفت در شام شرایط زندگی و معیشت برای مردم نسبتا مناسب است و این شرایط مثبت برای “فعالین در حکومت اموی” در دیگر مناطق مانند کوفه و بصره و حجاز و… هم دیده میشود.

و این طبیعی است وقتی بخشی از ثروت ایران و روم به کاخ سبز معاویه سرازیر باشد شرایط بسیار خوبی را رقم میزند.

معاويه در خطابه خود مي گويد: «اما بعد، من به خدا قسم، خلافت من براساس محبت شما، يا به رضايت شما، به دست نياورده ام، بلكه بوسیله شمشيرم بوده که مبارزه كرده ام.
مسلك و روش من در حکومتداری بگونه ای است که به نفع من و شماست.
کاری کرده ام که نيكو بخوريم و زيبا بياشاميم – “مُواكِلةً حسنةً و مُشاربةً جميله”. اگر نگاه تان به من، بهترين ها برای تان باشد، حتما حكومتم برایتان سودمندترين خواهدبود. والله بر کسی كه شمشير ندارد شمشير نخواهم كشيد و سخن هيچ يك از شما كه براي تسكين خود بوده، پاسخ نداده و اعتنا نخواهم كرد…هرگز مباد كه در انديشه فتنه باشيد، زيرا كه فتنه معيشت را تباه مي كند و نعمت را كدر مي نمايد». (عِقدالفرید)

بُغض های درگلو خفته

اوضاع اقتصادی و بی عدالتی در غیر شام و افراد غیر متصلین به حکومت، غوغا میکند!
نامه اعیان و رجال کوفه حکایت از به تنگ آمدن مردم از فساد سیاسی – اقتصادی سیستماتیک است؛ «امورات دست کسانی افتاده که بدون توجه به رضایت افکارعمومی حکم رانده و بزرگان و خوبان به قتل رسانده و مبتلا به فساد اقتصادی هستند و اموال عمومی مسلمین را بین سیاسیون فاسد و رانت خواران شکم گنده تقسیم میکنند – و تامر علیها بغیر رضا منها، ثم قتل خیارها، و استبقی شرارها، و جعل مال الله دوله بین جبابرتها و اغنیائها».(ارشادمفید)

امام حسین این نگاه منفی رجال کوفه را تایید نمود و بُغض آنان را بجا دانست؛ و به فرزدق فرمود: «اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاددر راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هوُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَهَ الشَّیْطانِ وَ تَرَکُوا طاعَهَ الرَّحْمانِ وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ وَ اسْتَاْثَرُوا فِی اَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکینَ وَ اَنَا اَوْلى مَنْ قامَ بِنُصْرَهِ دینِ اللّهِ وَ اِعْزازِ شَرْعِهِ وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ؛ لِتَکُونَ کَلِمَهُ اللهِ هِىَ الْعُلْیا» (اخبارالطوال)

امام حسین درزمان حیات معاویه به مشکلات اقتصادی و گلوی های مملو از بُغض وناله در خطبه مِنا تصریح نمود: «شما این فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظلم داده‌اید گروه‌هایی از مردم مثل برده‌های مقهور و شکست خورده اند و عده‌ای هم فقیر و بیچاره ‌اند و نان شبشان را هم نمی‌توانند تهیه کنند. آن‌ها هم هرگونه می‌خواهند، حکومت می‌کنند در هر شهری عده‌ای را گماشته‌اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند؛ «اسلمتم الضعفاء فی ایدیهم فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف علی معیشته مغلوب، یتقلبون فی الملک بآرائهم فی کل بلد منهم علی منبره خطیب یصقع».(تحف العقول)

امام حسین (ع) چون از طرفی ولی خداست و از اهل‌بیت است و از سوی دیگر عقلای قوم از او انتظار دارند که این ناراحتی های جامعه را نمایندگی کند و این کار را کرد وفرمود: «آگاه باشيد كه زنازاده‌ي پسر زنازاده، مرا بين دو چيز قرار داده است؛ كشته شدن يا تسليم شدن با ذلت و خواري، ليكن ذلت از ما دور است، خدا راضي نيست كه ما ذليلانه تسليم شويم و پيغمبر خدا، مؤمنان و دامنهاي پاك و پاكيزه اي كه در آن پرورش يافته ايم و آن مرداني كه از تن دادن به زيربار ستم منزه اند، راضي نيستند كه ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه كريمان و بزرگواران برگزينيم. ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات مناالذلة يأبي الله تعالي ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حميمة من ان نؤثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام»(احتجاج)

ابي الحديد در جلد سوم شرح نهج البلاغه خویش، فصلی دارد با عنوان «ابا كنندگان از پذيرش ننگ و ذلت»، و در رأس همه، نام حضرت امام حسين(ع) رابرده، و مینویسد: «آقا و رهبر آنانيكه تن به ذلت ندادند؛ آن كسي كه خويشتن داري و شهادت در زير شمشيرها را بر زندگی پست برگزيد، حسين بن علي بن ابي طالب (ع) بود – سيد اهل الاباء الذي علم الناس الحمية و الموت تحت ظلال السيوف اختيار اله علي الدنية ابوعبدالله الحسين بن علي بن ابي طالب عليهما السلام عرض عليه الأمان و اصحابه فانف من الذل».

هشدار

بر اساس آموزه های قرآنی؛ اگر بغض ها و ناراحتی ها در جامعه ای به شکل تلنبار در آید و روزی این فنر جمع شده رها شود، با یک انفجار همه مسئولان در همه سطوح را به شب سیاه خواهد نشاند؛
《 وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ – بنای ما نیست که ملت و تمدنی را نابود سازیم در حالیکه شهروندان آن جامعه نیکو رفتار و مصلح باشند». (هود/۱۱۷)

از سوی دیگر این آیه پاسخ به بسیاری از سوالات ماست در راستای چرائی زندگی آرام جهان غرب است؟

در تفاسیر ما مانند مجمع البیان و صافی آمده؛ «تا وقتی مردمان، انصاف را بین خود رعایت میکنند خطر هلاکت وسیعی نمیرود. و این از سعه رحمت الهیه است که خدا جوامع بشری را بخاطر شرک تباه نمیکند چرا که بازگشت “شرک” به حق الله است، اما در رابطه با ظلم و فساد که پای حقوق افراد نسبت بیکدیگر است، حساسیت جدی وجود دارد و باعث تباهی میشود».

این نگاه تفسیری اختصاصی به شیعه ندارد بلکه مفسران اهل سنت هم تصریح نموده اتد که؛ «کفر به تنها باعث زیر ورو شدن شهر و جوامع نمیشود، آنچه سبب این مهم است “فساد” است».

انتهای پیام

امام حسینمحرمهادی سروش

 

حجت الاسلام هادی سروش مدرس حوزه

کرامت در حکومت | بمناسبت ۱۴مرداد روز حقوق بشر و کرامت انسان

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

درک و اقدام امام حسین (ع) از خطر "بُغض" جامعه   ✍ هادی سروش

🔰 درک و اقدام امام حسین (ع) از خطر "بُغض" جامعه 

✍ هادی سروش


جامعه مانند یک فرد است که هم نشاط و شادابی دارد و هم بغض و ناراحتی و افسردگی دارد و همانطوریکه نشاط و پریشانی آدمی در همه اندام او نمایان میشود ، نشاط و یا بُغض و پریشانی جامعه هم ، در همه اندام او که شهروندان جامعه هستند بشکل نمایش و  نماد در رفتارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی پدیدار میشود.

نشاط و رضایت مندی جامعه از عدالت و کرامت برمیخیزد همانگونه که شعله ی بُغض و کدورت از آتش بی عدالتی و از اختناق بلند میشود.

ادعای این قلم این است که حضرت امام حسین (ع) افسردگی و مسیر مُردگی جامعه خود را بخوبی دریافت کرد و در برابر آن به فراخور دعوت مردم اقدام نمود و در عین هزینه سنگینی ایجاد شده ، توانست شرائط را به گونه ای دیگر رقم زند.

امروز اگر به بُغض و ناراحتی شهروندان جامعه اعم از؛ کودکان و جوانان و بازنشستگان و نیز نخبگان توجهی نشود ، چه بسا این افسردگی و گلایه ، به هزینه و خطرهای مهمی پیوست شود! 


✅ *روزگار امام حسین؛* 

امام حسین(ع) آرمانی شد برای آنان که سالهای سال در دل بغض ها داشتند ونمادی برای نشان آن همه خون دل ، نداشتند ! 
امام حسین(ع) با آسمانی از عزت و افتخار و ایستادگی آمد و خود را نماینده همه ی آن افسردگی ها و بغض ها و گریه ها معرفی کرد و فرمود : 
《انا قتیل العبره - کشته بُغض و اشکم》


✅ *شرائط زندگی مناسب در شام‌* 

در شام زندگی راحت بود و اگر هم بر برخی از اقشار  سخت باشد  چون دو خصوصیت را معاویه برایشان تهیه دیده بود ، آرام بودند؛
اول اینکه مردم شام از غیر خود ، در بی خبری بودند !
درخطبه ۵۱ نهج البلاغه باعنوان “عَمَّس الخبر..” اشارت نموده است که معاویه تمام رسانه های خبری روز را بر روی مردم شام مسدود کرد. خوب طبیعی است که از عالَم و آدم بی خبرند. 
و دوم آنکه درشام اخلاق حمایت و اظهار ارادت به حکومت و سکوت در برابر بی عدالتی ها ، نهادینه شده بود !
لذا معاویه به فرزندش یزید در وصایایش گفت :
《من این مردم شام را در حد اعلی مطیع بودن بار آوردم و تو آنان را از ارتباط با دیگر مردمان بر حذر دار تا “اخلاق شان” تغییر نکند  -  وانظر أهل الشام فلیكونوا بطانتك وعیبتك، فإن رابك من عدوك شیء فانتصر بهم، فإذا أصبتهم فاردد أهل الشام إلى بلادهم، فإنهم إن أقاموا بغیر بلادهم تغیرت أخلاقهم》. 
پس میتوان نتیجه گرفت در شام شرائط زندگی و معیشت برای مردم نسبتا مناسب است و این شرائط مثبت برای "فعالین در حکومت اموی" در دیگر مناطق مانند کوفه و بصره و حجاز و... هم دیده میشود.
و این طبیعی است وقتی بخشی از ثروت ایران و روم به کاخ سبز معاویه سرازیر باشد شرائط بسیار خوبی را رقم میزند. 
معاويه در خطابه خود مي گويد:
《اما بعد، من به خدا قسم، خلافت من براساس محبت شما ، يا به رضايت شما، به دست نياورده ام، بلكه بوسیله شمشيرم بوده که مبارزه كرده ام.
مسلك و روش من در حکومتداری بگونه ای است که به نفع من و شماست.
کاری کرده ام که نيكو بخوريم و زيبا بياشاميم  - "مُواكِلةً حسنةً و مُشاربةً جميله".اگر نگاه تان به من ،بهترين ها برای تان باشد ،حتماحكومتم برایتان سودمندترين خواهدبود. والله بر کسی كه شمشير ندارد شمشير نخواهم كشيد و سخن هيچ يك از شما كه براي تسكين خود بوده ، پاسخ نداده و اعتنا نخواهم كرد .. هرگز مباد كه در انديشه فتنه باشيد، زيرا كه فتنه معيشت را تباه مي كند و نعمت را كدر مي نمايد.》 (عِقدالفرید)

 

 ✅*بُغض های درگلو خفته* 

اوضاع افتصادی و بی عدالتی در غیر شام و افراد غیر متصلین به حکومت ، غوغا میکند!
نامه اعیان و رجال کوفه حکایت از به تنگ آمدن مردم از فساد سیاسی _ اقتصادی سیستماتیک است ؛ 
《امورات دست کسانی افتاده که بدون توجه به رضایت افکارعمومی حکم رانده و بزرگان و خوبان به قتل رسانده و مبتلا به فساد اقتصادی هستند  و اموال عمومی مسلمین را بین سیاسیون فاسد و  رانت خواران شکم گنده تقسیم میکنند - و تامر علیها بغیر رضا منها، ثم قتل خیارها، و استبقی شرارها، و جعل مال الله دوله بین جبابرتها و اغنیائها.》.(ارشادمفید)

امام حسین این نگاه منفی رجال کوفه را تایید نمود و بُغض آنان را بجا دانست ؛ و به فرزدق فرمود: « اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاددر راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز  یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هوُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَهَ الشَّیْطانِ وَ تَرَکُوا طاعَهَ الرَّحْمانِ وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ وَ اسْتَاْثَرُوا فِی اَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکینَ وَ اَنَا اَوْلى مَنْ قامَ بِنُصْرَهِ دینِ اللّهِ وَ اِعْزازِ شَرْعِهِ وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ؛ لِتَکُونَ کَلِمَهُ اللهِ هِىَ الْعُلْیا» (اخبارالطوال)

امام حسین درزمان حیات معاویه به مشکلات اقتصادی و گلوی های مملو از بُغض وناله در خطبه مِناتصریح نمود:
« شما این فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظلم داده‌اید گروه‌هایی از مردم مثل برده‌های مقهور و شکست خورده اند و عده‌ای هم فقیر و بیچاره ‌اند و نان شبشان را هم نمی‌توانند تهیه کنند. آن‌ها هم هرگونه می‌خواهند، حکومت می‌کنند در هر شهری عده‌ای را گماشته‌اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند ؛ «اسلمتم الضعفاء فی ایدیهم فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف علی معیشته مغلوب ،یتقلبون فی الملک بآرائهم فی کل بلد منهم علی منبره خطیب یصقع.».(تحف العقول)
 
امام حسین (ع) چون از طرفی ولی خداست و از اهلبیت است و از سوی دیگر عقلای قوم از او انتظار دارند که این ناراحتی های جامعه را نمایندگی کند و این کار را کرد وفرمود:
《آگاه باشيد كه زنازاده ي پسر زنازاده، مرا بين دو چيز قرار داده است؛ كشته شدن يا تسليم شدن با ذلت و خواري، ليكن ذلت از ما دور است، خدا راضي نيست كه ما ذليلانه تسليم شويم و پيغمبر خدا، مؤمنان و دامنهاي پاك و پاكيزه اي كه در آن پرورش يافته ايم و آن مرداني كه از تن دادن به زيربار ستم منزه اند، راضي نيستند كه ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه كريمان و بزرگواران برگزينيم. ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات مناالذلة يأبي الله تعالي ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حميمة من ان نؤثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام》(احتجاج)

ابي الحديد در جلد سوم شرح نهج البلاغه خویش، فصلی دارد با عنوان «ابا كنندگان از پذيرش ننگ و ذلت» ، و در رأس همه، نام حضرت امام حسين(ع) رابرده، و مینویسد:
《آقا و رهبر آنانيكه تن به ذلت ندادند ؛ آن كسي كه خويشتن داري و شهادت در زير شمشيرها را بر زندگی پست برگزيد، حسين بن علي بن ابي طالب، (ع)، بود - سيد اهل الاباء الذي علم الناس الحمية و الموت تحت ظلال السيوف اختيار اله علي الدنية ابوعبدالله الحسين بن علي بن ابي طالب عليهما السلام عرض عليه الأمان و اصحابه فانف من الذل》.


✅ *هشدار* 

 بر اساس آموزه های قرآنی؛اگر بغض ها و ناراحتی ها در جامعه ای بشکل تلنبار در آید و روزی این فنر جمع شده رها شود ، با یک انفجار همه مسئولان در همه سطوح را به شب سیاه خواهد نشاند ؛
《 وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ - بنای ما نیست که ملت و تمدنی را نابود سازیم در حالیکه شهروندان آن جامعه نیکو رفتار و مصلح باشند》. (هود/۱۱۷) 

از سوی دیگر این آیه پاسخ به بسیاری از سوالات ماست در راستای چرائی زندگی آرام جهان غرب است ؟ 
در تفاسیر ما مانند مجمع البیان و صافی آمده ؛ 《تا وقتی مردمان ، انصاف را بین خود رعایت میکنند خطر هلاکت وسیعی نمیرود . و این از سعه رحمت الهیه است که خدا جوامع بشری را بخاطر شرک تباه نمیکند چرا که بازگشت "شرک" به حق الله است ، اما در رابطه با ظلم و فساد که پای حقوق افراد نسبت بیکدیگر است ، حساسیت جدی وجود دارد و باعث تباهی میشود》 . 
این نگاه تفسیری اختصاصی به شیعه ندارد بلکه مفسران اهل سنت هم تصریح نموده اتد که ؛
《 کفر به تنها باعث زیر ورو شدن شهر و جوامع نمیشود ، آنچه سبب این مهم است "فساد" است.》

پایان

چرا محفل و مراسم عزاداریِ مجازی ؟ ✍هادی سروش

⁉️چرا محفل و مراسم مجازی ؟

🔸 "شیعه عاقل" محبوب امام صادق (ع) است و حضرت (ع) ضروری دانست که شیعه عاقل دارای "فهم و دانائی و شناخت زمانه" باشد.(حدیث مندرج در کتاب امالی شیخ مفید)

🚫امروز در بحرانِ قتل عام کرونایی ! ، خطر دوگانگی "سلامت و عزاداری" بیش از پیش در کمین است !

✅"روحانیت" به قول علامه حسن زاده آملی ؛ به عنوان "سفیران نبوت با آمار امامت" هستند.

🔸الگو ؛ انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) هستند . درس ماندگار آنان که در "علم فقه" متبلور است چنین است ؛ در اجرای مستحبات و حتا واجبات ؛ باید شرائط زمانه را رصد کنند و اقدام مناسب و هماهنگ با نظرات کارشناسی شده و منطبق بر معیارهای اصولیِ دین داشته باشند  و اگر چنین نباشد ، قطعا صحنه را باخته و بلکه "دین" به عنوان "تریاک جامعه" ؛ یعنی تخدیر کننده ، معرفی خواهد شد !!

❗️پناه بر خدا !!

♻️با سوالات خود به این گفتگو غنا بخشید . متشکرم
https://www.instagram.com/p/CSUcoPmMg-5/?utm_medium=share_sheet

در فراق دوست "استاد منفرد آملی"

باسمه تعالی
ان المتقین فی جنات ونهر فی مقعد صدق عندملیک مقتدر

بسیار متاثریم که در کمال ناباوری باید سفر دائمی دوست عزیز و فاضل متخلق و متهجد را بشنویم.
مرحوم استاد منفرد آملی ؛ ستاره درخشان فضل و نظم و خوش خُلقی و خوش فکری در جمع اساتید مدرسه آیت الله بروجردی بود.
خوشا بحالش که با چنین کوله باری از معنوی در سایه رحمت الهیه مآوای گرفت.
رضوان الله علیه و حشره الله مع موالیه

هادی سروش

بمناسبت ۱۴مرداد روز حقوق بشر و کرامت انسانی   🔰کرامت در حکومت   ✍هادی سروش

📆بمناسبت ۱۴مرداد روز حقوق بشر و کرامت انسانی


🔰کرامت در حکومت
 
✍هادی سروش


🔸معنای"کرامت"
کرامت  در لغت بمعنای محافظت از شئون یک فرد است بطوریکه ؛ نه تنها بر شخصیت آن فرد، نقصی وارد نشود ، بلکه خیر و نیکی هم به ایشان برسد. 
در نگاه دقیق و اخلاقی امام علی (ع) کسی دست در کرامت انسانی بَرَد و در مرحله نخست خود را افضل و اعلی قرار دهد و شهروندان جامعه را احقر و ادنا ، حقیقت خیانت را،در خود محقق ساخته ؛ 
"وَإِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ."(نهج نامه۲۶)

از آن رهگذر که حقوق و کرامت انسانی در تنها حکومتی که بعد از حکومت پیامبر بصورت وسیع دیده شد حکومت امام علی است ، ازحکومت او مینویسم. 


🔸 معنای عینیِ کرامت در حکومت 

✅عدم تغییردر زندگی خصوصی حاکمان و مسئولان؛
امام على(ع) وقتی واردكوفه شد، در جمع بزرگان مردم و جمعى از بصريان که به استقبال وى آمدند ، فرمودند : 
"با اين جامه‌های کهنه به سرزمين شما آمدم، و همه اثاثیه ام همين است كه مى‌بينيد؛ پس اگر ازشما با چيزى جز آن‌چه با آن آمده‌ام، بيرون روم، از خيانتكاران خواهم بود." «دَخَلْت بلادکم بِأَشْمَالی هذِه وَ رِحلتی ورحلتی ها هی؛ فَفان خرجت من بلادکم بغیرمادخلت فاننی من الخائنین.»  (الغارات۶۸/۱ - وسائل ۸۳/۱۱)
و ابن ابی حدید هم اینگونه گزارش نموده ؛  «یا اهلَ الکوُفهِ، اذا انا خرَجتُ من عِندکُم بغَیر راحلَتی، و رحَلی، و غلُامی فلُان؛ فانا خائِنُ.». (شرح نهج ۲۰۰/۲)
 
✅ رفاه شهروندان جامعه؛
امام على (ع) با وجود مشكلات بسیار از قبیل جنگ و جاسوسی و خیانت و... ، در دوران حكومتش، تمام مناطقى را كه تحت مدیریت داشت، به جايى رساند كه خود فرمود همگان از سه چیز مهم بهرمندند ؛ نان گندم ،مسکن وآب سالم :
« مَا أَصْبَحَ بِالْكُوفَةِ أَحَدٌ إِلاَّ نَاعِمًا، وَ إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً مَنْ يَأْكُلُ الْبُرَّ، وَيَجْلِسُ فِي الظُّلِّ وَيَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ»(بحار۳۲۷/۴۰)

✅محافظت از عزت نفس بازنشستگان و سالخوردگان؛
شیخ طوسی نقل میکند؛امام روزی با ديدن تكدّى گری پيرمردى مسیحی بر آشفت ، و بهمراهان حکومتی خود فرمود: 
اين چيست؟
گفتند: مردى نصرانى است.
حضرت فرمود:
هنگامى كه جوان و توانا بود از او كار كشيديد و اكنون كه پير و ناتوان شده است رهايش كرده‌ايد! او را از بيت‌المال تأمين كنيد.(تهذیب‌الاحکام۲۹۳/۶)

✅دوری ازادبیات خودكامگى؛
شهروندان یک جامعه نیازشان خلاصه در رفاهیات نمیشود ، بلکه آنان نبایدمورد هجمه روانی و شخصیتی قرار گیرند.
خودکامگی مسئولان چالش جدی این بخش است. 
امام (ع) با توجه به این منظور، به مالک دستور فرمودند : 
« مبادا بگويى: من بر آنان مسلّطم، از من فرمان‌دادن است و از ايشان فرمان‌بردن، زيرا چنين گفته‌اى، موجب تيرگی دلها،و فرسودگی دين، و نزديكی به دگرگونى است -  وَ لاتقولن انی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ، فَإِنَّ ذلِکَ إِدْغَالٌ فِي القلب، وَ مَنْهَكَةٌللدین والتقرب»(نهج‌، نامۀ ۵۳)

✅عدم استفاده از مردم برای نمایش قدرت ؛
برای او قبل از ابهت حاکم،کرامت مردم مطرح بود.
به مردم "انبار" اجازه نمیداد به دنبال مرکبش بدوندواوسواره باشد.(نهج ،ح/۳۷)

✅دوری ازفریب مردم؛
سیاستِ خام کردن مردم بوسیله دوپهلوحرف زدن ویاهمه حقیقت را نگفتن وایجاد دشمن فرضی کردن و.. از دیر زمان یک سیاست راهبردی برای حاکمان ظالم بوده ! 
به معاویه نوشت:«بسياری از مردم را تباه ساختى،و فريب‌شان دادى و در آشوب درياى ـ سرگشتگى ـ خود انداختى. تيرگى‌ها از هر سو آنان را فرو پوشانيد و شبهه‌هاايشان را درهم كوبيد. پس، از راه حق به يك سو فتادند، و بازگشتند، و روى به قهقراى جاهليت گذاشتند -- وَ أَرْدیت جیدا من الناس خدعتهم بغیک و القیتهم فی موج بحرک، تَغْشَاهُمُ الظُّلمات ..»(نهج‌، نامه ٣٢)


🔸پاسداری از حق مخالف و معاند
 
✅ اجازه اهانت نمیدهد؛
وقتی به ایشان خبر رسید در صفین برخی از لشگریان شما نسبت به دشمن بی ادبی میکنند ، بر آشفت و خطبه خواند و توبیخ شان نمود ؛ "انی اکره ان تکونوا سبابین... " ( نهج ، خ ۲۰۶)

✅ادبیات کریمانه دربرابردشمن
خوارجی که در کمال بی ادبی وبی دینی به حضرت  نسبت کفر داده و از خدا طلب مرگ برایش میکردند-- قاتله الله کافرا ما افقهه.( نهج حکمت۴۲۰) 
اما امام از آنان به "اخوننا فی الاسلام" نام میبرد(نهج خ/۱۲۲)

✅حفظ کرامت مخالفان مورداحترام جامعه؛
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه مینویسد:
علی(ع) پس از پایان جنگ جمل, عایشه را احترام کرد و او را گرامی داشت. اگر عایشه آنچه با علی کرد با عمر می کرد و عمر بر او دست می یافت, او را می کشت و قطعه قطعه می کرد, ولی علی(ع) بردبار و بزرگوار بود --ان علیا اکرم عایشة بعد انقضاء الحرب الجمل وصانها وعظم شأنها...علیا کان حلیماً کریما.(سفینة ج۵۸۵/۶)

آیا"کرامت در حکومت" راکسی غیراز علی معنا کرده؟!

🆔https://t.me/soroushmarefat

http://www.ensafnews.com/304697

چاپلوسان ؛ «دلقک‌های دور و بر»  ✍ هادی سروش

چاپلوسان ؛ «دلقک‌های دور و بر»

✍ هادی سروش

از آفات مهم برای «انقلاب» و چهره‌های سیاسی و اجتماعی از نوع حق یا باطل آن، وجود عناصر «متملق و چاپلوس» است که در تعبیر رسا و شیرین حضرت امام به «دلقک‌های دور و بر» نام‌گذاری شده (صحیفه امام ۱۱/۸۹) . 

تفاوت جوهری بین تواضع وتملق

در «علم اخلاق» یکی از برتری‌های نفس انسانی «تواضع» است که قبول و فروتنی است که جایگزین تقلّبی آن «تملّق» است که در مبادی و غایات کاملاً با تواضع مغایرت است. در «تملّق» مبادی بمثل «شرک و جهل» دارد و غایاتی بمثل «نفس» دارد و ثمره ای بنام «نفع طلبی و خودخواهی» را پوشش می‌دهد. در حالی که تواضع مبادی بمثل «توحید و تعقّل» و غایاتی بمثل «تقرب الی‌الله» در بر می‌گیرد. تشخیص تملق از تواضع چندان سخت نیست گرچه گاها بسیار دشوار هم می‌تواند باشد که به تعبیر حضرت امام (س): 

«تمییز بین تواضع و تملّق به غایت مشکل است و هدایت خدای متعال را می‌طلبد». (ر. ک: شرح حدیث جنود عقل و جهل/ ۳۳۶ و چهل حدیث/ ۸۲) 

مهم‌ترین مصداق تملق

چاپلوسی در تعریف و تمجیدها و ثناگوئی یا جعل عناوین و القاب اغراق آمیز خود را نشان می‌دهد. 

 عللی چاپلوسان را تحریک می‌کند که اقدام به تملق و چاپلوسی کنند و طبیعتا تملقاتشان از «اصحاب قدرت» آفاتی را متوجه خود و دیگران می‌نماید: 

علت بروز تملّق در جامعه

الف) امّا چرایی بروز «تملّق»: 

 ۱) نبود آزادی 

 ۲) تمرکز قدرت 

واضح است وقتی حق بیان انتقاد در جامعه ای وجود نداشته باشد و حرف زدن منحصر در تعریف و تمجیدها باشد روز به روز بازار سالوس نمایی‌ها و چاپلوسی‌ها داغ‌تر می‌شود و در نتیجه با ثمن نه چندان دشواری به اسم تملّق گوئی به مثمن پرقیمتی (از حیث ظاهر) بنام قدرت می‌توان رسید!

و در جایی که قدرت هم متمرکز بر یک نقطه شده باشد تملّق‌ها هم متمرکز بر آن نقطه می‌شود و متملّقان و چاپلوسان نهایتا به منفعت دلخواه می‌رسند. 

 استاد مطهری می‌نویسد: 

«نبود آزادی و تمرکز قدرت در یک نقطه عامل پیدایش جماعتی می‌شود بنام «اطرافی» که گرد مرکز قدرت جمع می‌شوند و با مداهنه و تملّق که خوشایند طبیعت آدمی است کسب قدرت کرده و نتیجتا صاحب نفوذ می‌شود». 

 (یادداشتها ۱/۱۱۶) 

بیان امام (ره) در وصف نمایندگان مجلس شورای نظام‌های طاغوتی اینگونه است: 

«به خاطر اینکه یک روز دیگری هم وکیل شود حرفهایی می‌زنند که همه، هم خودشان می‌دانند دروغ می‌گویند و هم دیگران می‌دانند که اینها دروغ می‌گویند… ». (صحیفه امام ۳/۳۸۹) 

با توجه به این خطر گوشزد فرمود که: 

«همه دست اندرکاران باید از چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حیله‌گر بر حذر باشند». (صحیفه ۱۹/۳۷۰) 

روشن است که اگر جامعه¬ای متن و محتوای آن «دین» باشد جایی برای چاپلوسی افراد سودجو و قدرت طلب نخواهد گذاشت چون جوهرۀ دین با توجه به غنایی که دارد، نیاز به هیچ یک از عوامل تصنعی، آن هم از نوع منفی، نخواهد داشت و بهترین شاهد بر این مدعا عصر حضور رسول اعظم الهی (ص) و حضرت امیر (ع) است که غیورانه جلوی هر گونه چاپلوسی رااز سوی دوستان نادان و دشمن‌های نیرنگ باز گرفتند. 

و رسول خدا (ص) دستور به خاک ریختن بر صورت متملقان فرمود: 

 «احثوا فی وجوه المداحین التراب » 

 (فقیه ۴/۱۱ ـ ابن ابی الحدید ۱۱/۱۰۳) 

و حضرت امیر (ع) هم وقتی با تعریف و تمجید از سوی یکی از افراد مواجه شد فرمود: 

با من بصورت تصنعی و ساختگی ارتباط برقرار نکنید و نیز آنگونه و با آن ادبیاتی که با دیکتاتوران طرف سخن می‌شوید، با من سخن نگوئید، «لاتخالطونی بالمصانعه ولاتکلمونی بماتکلم به الجبابره» (نهج خ / ۲۱۶) 

و پیامبر عزیز اسلام بارها این آیه کریمه را برای مردمانش تلاوت کرد: 

«ماهذاالابشرمثلکم یأکل مماتاکلون منه» (مومنون۳۳) 

همۀ اینها برای این است تا در سطح جامعۀ اسلامی بویی از تملّق و چاپلوسی به مشام نرسد. 

ب) آفاتِ نظام چاپلوس زده: 

۱) بهترین‌ها تبدیل به بدترین‌ها می‌شوند و در مسیر منفی قرار می‌گیرند، چه بسیار افراد بظاهر شایسته که در یک نظام چاپلوس زده قرار گرفتند و از مفسدان بزرگ اقتصادی-سیاسی گشتند!

بله اینان به تعبیر بلند حضرت سجاد (ع) “بیچاره “ تملق گوئی یا تملق شنوی شدند: 

 «کم من مفتون بحسن القول فیه… » 

 (تحف العقول / ۱۸۱) 

اینجاست که آقای مطهری معتقد است: 

 مسئولان تملّق زده دیگر از روحیه سالمی بهره مند نخواهند بود. (ر. ک یادداشتهای استاد مطهری ۶/۲۵۲) 

و متملق‌ها هم دارای روح کوچکی برای دریوزگی و تملق می‌شوند. (مجموعه آثار استاد مطهری ۱۷/۴۱) 

۲) بروز نظام سیاسی طبقاتی که از دو گروه «خوبان» و «بدان» یا «خودی ها» و «بیگانگان» یا هر نامی دیگری می‌شود در حالی که تا قبل از اینکه سیاست‌های تملّق و چاپلوسی نهادینه شود همه و همه تحت لواء «انما المومنون اخوة» (حجرات / ۱۰) بودند. چرا آنان که روحیه «تملق گوئی» ندارند در سطح جامعه از چاپلوسان دغل باز عقب می‌مانند و آن دلقکها با خوش زبانی و خوش خدمتی (اگر نگوئیم خوش رقصی) پیش می‌افتند. 

۳) افراد منفعت طلب صاحبان نفوذ در جامعه می‌شوند بطوریکه قدرت و ثروت برایشان هر غیر ممکنی را ممکن میسازد و غوطه ور در ریاست می‌شوند. به تعبیر استاد مطهری: 

 «اطرافی‌ها با تملّق، کسب قدرت می‌کنند و امور را بر طبق دلخواه و منفعت خود می‌چرخانند، در چنین جامعه¬ای نزدیکی به مرکز قدرت پایه و اساس همه‌چیز می‌شود». (یادداشتهای استاد ۱/۱۱۶) 

۴) آفت زشت دیگر چاپلوسی در این است که بارسمیت پیدا کردن «تملّق» اهانت به شعور عمومی می‌شود، چرا که چاپلوسی کردن برای شخص یا اشخاص، در واقع این معنا را تداعی می‌کند که«شما نمی‌دانید یا نمی‌فهمید و من می‌دانم و می‌فهمم»!! که چندی قبل نمونه آن را متاسفانه از زبان برخی از اعیان حوزه نسبت به یکی از مقامات شنیدیم!

۵) با سیل تملقات به سوی یک مسول دیگر ظرفیت شنیدن «انتقاد» راآن فرد نخواهد داشت، قصة آن پدر می‌شود که بر فرزندش نامی گذاشت که خود پدر از نام بردن فرزندش به آن اسم می‌ترسید! 

بله فرد تملّق زده چشم اش و گوش اش از چیز دیگری پر شده و جا برای سخن دیگر ندارد. (ر. ک: یادداشتهای استاد مطهری ۱۰/۴۵۲) 

۶) ایجاد اشمئزاز و نفرت در میان همه طبقات جامعه یکی دیگر از آفات نفرت آور تملّق و چاپلوسی و به اصطلاح مردم «نان قرض به یک دیگر دادن» است. 

جالب اینجاست که از این اشمئزاز و نفرت گاهی خود کسانی که همه هستی یشان به تملقات و تعریف و تمجیدها و نامگذاری‌ها و القاب آنچنانی وابسته است، از برخی چاپلوسی‌ها مشمئز می‌شوند. 

 که به عنوان نمونه، معاویه را می‌توان نام برد که در برابر تملق گوئی‌های فردی بنام محق ابن ابی محقن بر آشفته می‌شود. (مجموعه آثار استاد مطهری ۱۶/۳۵۹) 

سخن آخر: 

این همه آفت برای تملّق و چاپلوسی برای آن تملّقی بود که یک فرد یا رسانۀ عادی برای کسی داشته باشد امّا اگر یک گوینده مذهبی از تریبون «دین و اهل بیت» تملّق فرد یا افرادی گوید بسیار متعفن‌تر خواهد بود. 

 به این سخن استاد مطهری توجه کنید: 

« کسی که منبر را مرکز دلالی شخصیت‌ها و اعمال اغراض خصوصی قرار می‌دهند از روزنامه¬چی و رادیوچی [چاپلوس]خیانتکارتراند». (یادداشتها ۳/۳۵۴) 

 

 والسلام

خطردوگانگی اخلاقی راجدی بگیریم  🖋نوشته:هادی سروش

📝📝خطردوگانگی اخلاقی راجدی بگیریم

🖋نوشته:هادی سروش

✳️ چندی قبل فردی در داخل کشور با "گفتارش" دائما سراغ بی حجابها و بدحجابها میرفت که ؛ این چه وضعیه شما دارید؟! 
خودش به خارج ازکشور که رفت درظاهری خارج ازظواهرشرعی پرده از "گفتمانش" برداشت! 
دراینجابودکه بمب رسانه ای عمل کردوفضای مجازی رالرزاند!

آیافقط مبتلابه همین یک موردویک موضوع هستیم ؟

✳️ به مقداری متاسفانه دو رویی و دوگانگی اخلاقی ، رایج شده که در مواجهه با انسانهای شریف انسان دل نگران تزویر میشود. در حالیکه در حدیث فرمودند: مردم و امور عمومی شان را "حمل بر صحت" کنید.
خوب؛ چه باید کرد چون از طرفی هم در حدیث دیگری فرمودند : در جامعه ای که خدای نکرده تزویر و نامردی سکه رایج شده اعتماد کردن ، روش خردمندانه نیست .
پس باید کمال دقت را مبذول داشت و از خوش خیالی و یا عوام زدگی دور شد. همانطوریکه جامعه چنین است.


✳️جامعه زنده است و دستگاه هاضمه دارد .
اگر غذای نامناسب و دوگانه ای که ظاهر خوشمزه ولی باطن فاسدی داشته باشد ، وارددستگاه هاضمه شود،معده به بدترین شکل و بو بر میگرداند ؛ جامعه نیز اینگونه است که به محض دریافت دو گانگی ، ریاء و تزویر، آن را به بدترین شکل ممکن از جهت تعفن بر میگرداند بگونه ای که خود آن فرد نیز از آن منتفر، و فراری میشود .
جامعه نه تنهافراری میشود بلکه بی رحمانه بر آن قضاوت نموده که این مهره متصل به مافیای قدرت و ثروت ، زباله ای غیر بازیافت خواهد بود .

 ✳️ اما واقعا چه عاملی باعث میشود که یک انسانی که میتواند در اوج "عزت نفس" دارای زندگی شرافتمندانه ای باشد ، میرود و با انواع خودشیرینی و یا خوش رقصی در کاملترین مظهر تزویر و تظاهر در آمده و همه چیز خود را در تملیک یا اجاره دیگری قرار میدهد ؟!

واقعیت این است؛وقتی معیار، تنها و تنها ظاهر افراد باشد ، که عده ای "بوقلمون صفت" برای کسب امتیازات اداری و یا تحصیلی و یا مدیریتی و یا نیل به نصب در موقعیتی ویژه، دست به ریاکاری زده و سعی میکند تا امتیازاتی به دست  آورد.
در مورد این ناهنجاری باید اعتراف کنیم که در جامعه ما این "بداخلاقی" وجود دارد. یعنی افرادی تظاهر می کنند به چیزی که نیستند تا امتیازی به دست آورند .

✳️ یکطرف این دوگانگی رفتاری و اخلاقی : 
ریاء ست که در احادیث ما آسیبش از "فسق" شروع میشود و به "فجور" میرسد و حتا فرمودند که چه بسا به "کفر" میرسد ! 

طرف دیگرش :
خدعه و تزویر است که تنها گناهی است که در قرآن -انفال۳۰- تهدید شده که در سریع ترین زمان ، انسان فریبکار و نیرنگ باز ؛ مورد پیچیده ترین اراده و اقدام الهی قرار میگیرد !

وطرف سومِ دوگانگی در اخلاق و رفتار: 
اهانت به شعور مردم میباشد.
اهانت به شعور کسی در حد و اندازه اهانت به عِرض و آبرو باید دانست و اگر چنین خروجیِ سنگینی دارد ، لزوماً بر اساس مبانی دینی و مکتبی ما ؛ اهانت بالاتر از اهانت به کعبه خواهد بود .  

✳️ اما چون "سجاده آب کشیدن" خیلی پر منفعت بوده و نه تنها به دادِ معده خالی ولباس عادی خود شخص مزوِّر و حُقه باز میرسد ، بلکه نسلا بعد نسلش را متنّعم به نعمتهای زمینی و مادی میکند .
و مهم تر اینکه به برکات آسمانی میرساند ، یعنی از این بعد دیگر ؛
احترام دارد و در رسانه تعریف و تمجیدها میشود.
و برای دیدارش، وقت ملاقات گرفتن هم اجابت نمیکند.
و به نظرش توجه میشود.
و نیز در محافل اکرام میشود.
و در معاملات کلان واردش نموده و تخفیف در آنجا بازاری ندارد.
چراکه به تنهایی خود صاحب مُلک و مِلک است ! 

آفرین بر متخصص و اخلاق شناس چهارقرن قبل ؛ مرحوم فیض کاشانی که میگوید: 
 این ظاهرسازی،بزرگترین لذات رابرای صاحبش دارد،بطوریکه عقل از درک مقدار لذتش کور است -هذه اعظم اللذات وتعمی عن درکهاالعقول النافذه-

✳️ راه درمان این است:
اول:مشوق حکومتی و فردی نسبت به افرادی که رفتاری دوگانه دارند ورفته رفته باعث تولید انبوه "تزویر" در جامعه میشوند ،نباشیم.

دوم:
به شایسته گان بهاءداده شود.

سوم:
لزوماًانسان منتقد رادشمن نپنداشته و به اواقبال شودتا "نقدونظر" بجای "تملق" نشیند.

چهارم:
ملاک حُسن وقُبح راخلاصه درظاهرفرد نکرده وبلکه به شخصیت واقعی افراد توجه شود .

پنجم :
برزبان تعریف وتمجید درجلوی مسئولان مُهر زنیم.البته بنده محافظه کاری کردم و گفتم مُهر زنیم ، پیامبر (ص) که فرموددهان آدم متملق وثناء گو راباخاک پرکنید!

ششم:
پرداخت مزایا ومنافع وتشویقی ها و ترفیع درجه و بهبودموقعیت اداری و مدیریتی رادر"گزینه های صوری" که هرکسی میتواند به دروغ خود را به دان معرفی کند، قرارندهیم .

هفتم: 
در دوراهی اخلاق و خرد، با فقه ؛ اولی را ترجیح دهیم. یعنی بر"اخلاق وخرد" که انطباق برمعیارهای فضیلت و حکمت دارد،بیشتراز"فقه صوری" که درآن فقط؛انطباق ظاهرباشریعت است،ارج گزاریم.

هشتم:
ازاشعری مسلکی که معیارش فردگرائی است دست کشیم.

 

فسادِچاپلوسی های نام ونان آور   ✍ هادی سروش 

🔰 فسادِچاپلوسی های نام ونان آور


✍ هادی سروش 


♦️در حکومت داری وعالَم سیاست بعضی از واژه ها به روشنی آفتاب است ولی برخی دیگر کمی در خفاء اند.
واژه های جنگ، صلح، انتخابات، رئیس و وزیر،مجلس و...کاملا روشن است و هزاران باردرطول ماه درمقالات و مصاحبات وسخنرانی ها تکراردرتکرار میشود. 
اما واژه ی "چاپلوس ، متملق"  غریبه است ، در حالیکه در اهمیت ، از همه واژگان سیاسی و اجتماعی چیزی کم ندارد .

🔹️"جوهری" از بزرگان واژه شناسِ عرب است ، می گوید: 
"رجلٌ مُلِق" ؛  یعنی فردی چیزی را میگوید که قلباً به آن اعتقاد ندارد ، ادعای لطف و محبت میکند در حالیکه در قلبش چنین نیست.(📚صحاح)

♦️تملق و چاپلوسی امروزه یک کار ساده ای نیست که از هر زبان و تریبونی ساخته باشد ، بلکه نیاز به ارکانی دارد مانند ؛ زبان بازی ، پرروئی ، خبرچینی، دورویی، نوکر صفتی ، البته ۰با چانشنیِ خوش صدایی و خوش پوشی و نهایتا ؛ ارتباط با ارکان قدرت!

♦️وجدانا ؛ پیامبرعزیزما که درود خدابراو،  در نکوهش چنین بلیه ای حرف آخر فرمود که :
« به صورت چاپلوسان و متملقان خاک بپاشید ؛ - اَحْثُّوا التُّرابَ عَلی وُجُوهِ الْمَدّاحینَ؛ ».(📚من لایحضر)


🔹️یک وقت این بیان نورانی امیرمؤمنان(ع) که می‌فرماید: « ثنا و ستایش بیش از استحقاق، تملق است  ؛ - الثناء بأکثر من الاستحقاق ملق ... » (📚نهج البلاغه) ، عامل توجیه مجیزگویانِ پُست طلب نشود ، چون کمترین ستایش از عالی مقامان اگر برای بدست آوردن قدرت و مدیریت باشد ؛ عین فساد است. 


🚫 خطرات اعتقادی ، سیاسی و اجتماعی چاپلوسی ؛

◀️۱) چاپلوسی ، مستقیم دین آدمی را نشانه میگیرد ! 

این خطر بی دینی هم برای متملق است و هم برای آن که زبان ها به تملق او چرخیده !  و این کم خطری نیست.

پیامبر اعظم خدا میفرماید:
《اگرکسی باچاقوی تیزی به سراغ مردی برود، برای او بهتر است از اینکه در پیش روی او مدحش را بگوید ؛  -  لَوْ مَشی رَجُلٌ اِلی رَجُلٍ بِسِکّینٍ مُرْهَفٍ، کانَ خَیراً لَهُ مِنْ اَنْ یُشّی عَلَیْهِ فِی وَجْهِهِ》. (📚محجة البیضاء)

و در بیان دیگری فرمود :
《 هرگاه برادرت راپیش رویش بستایی، چنان است که تیغ بر گلویش نهاده ای ! -  اِذا مَدَحْتَ اَخاکَ فی وَجْهِهِ اَمْرَرْتَ عَلی حَلْقِهِ مُوسی»(📚احیاءالعلوم)

امام علی (ع) ؛ 《چاپلوسانِ گیرِ نان و نام را ؛ " بردگان همیشگی" معرفی میکند.(📚نهج البلاغه)


♦️برای این قلم ، جای شگفتی است که متدینین و مذهبی ها و خصوصا روحانیین به فسادهای اخلاقی و اجتماعی مانند بی حجابی نهایت حساسیت را دارند که البته هم باید داشته باشند ولی از فساد و آسیب بزرگ "چاپلوسی" به آرامی گذر میکنند !

در طول این چهل سال ، چند بار از خطبه های جمعه درباره خطر مجیزگوئی سخنی شنیده اید ؟!
درحالیکه کمتر گناه اجتماعی است که در فقه فرموده باشند بصورت صاحبش ؛ "خاک" بریزید.

🔻امام خمینی مینویسد :
" تملّق، مبدأش شرک و جهل بوده و غایتش نفس است و ثمره‏ اش خفّت و خوارى می باشد. به هرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور نفاق و خود خواهی سیراب شده است" .(📚جنود عقل وجهل)

استادمطهری این رذیله تملق گوئی را به بند کشیدن انسانیت معرفی کرده و انسانی که در بندِ رسیدنِ به منافع مادی باشد ، بکلی فاقد حرّیت و مردانگی خواهد شد !(📚آزادی معنوی)


 
◀️۲)ایجاد خودشیفتگی 

بلائی تملق گویی به سر شخص تملق شونده در میآورد و تا جائی او را میرساند که همواره "توقع حمد" - و نه توقع شکر و مدح - از دیگران دارد ! 
چراکه در حمد، نوعی "ستایش آمیخته با پرستش" نهفته است و متملق شنونده دیگر به تعریف و تمجید اکتفاء نمیکند بلکه انتطار درونی است پرسش میشود !

چه زیبا خدای متعال در بیان خطر تملق‌گویی از واژه حمد استفاده کرده و می‌فرماید:
«اینان دوست دارند تا ستایش شوند و محمود گردند». (آل‌عمران/۱۸۸)

علی(ع) درباره آثار مخرب تملق و چاپلوسی می‌فرماید:
《چه بسا کسانی که با ستایش دیگران فریب می‌خورند ؛ - رب مفتون بحسن القول فیه》.(📚نهج البلاغه)

خود شیفتگان قدرت از بس تملق میشنوند ، استبداد به رای خواهند داشت  و تملقات گوش آنان را نسبت به شنیدن "نقد" سنگین میکند و رفته رفته چنان توهم زده میشوند که همه رفتار خود را عین خوبی و صلاح دانسته و برای احدی پشیزی ارزش قایل نمیشوند!


◀️ ۳)نفی شایسته سالاری
خیلی واضح است که وقتی "چاپلوسی" نهادینه شد ، افراد برای رسیدن به قدرت و ریاست از اهرم تملق گویی وارد میشوند!
برای درک و رسیدن و نشستن برصندلی و میز ریاست ! برای رئیس یا روئسای خود چه معرکه هامیگیرند!

متاسفانه چنان این رویه زشت، "تابلو" است که وقتی شخصی زبان به چاپلوسی از قدرت باز میکند همه جامعه حتا نوجوانان ما هم متوجه قصه شده و میگویند : "فلانی بوی کباب به مشامش رسیده و داره خودش را آماده میکند تا "تمدید حُکم اش" را بگیرد و یا موفق به اخذ "حُکم جدید" شود !

و چقدر ناباورانه است که کسی که به عنوان خُبرویت از مردم رای گرفته و در مجلس خبرگان حضور پیدا کرده  ؛ زبان به گفتاری باز میکند که بوی خوبی نمیدهد و شخصی را معصوم معرفی میکند ! و یا دیگری از همان جمع ، برحق مسلّم شهروندان در رای دادن ، بسادگی میگذرد !!

درهمین سلک؛ این اعاظم شاگردانی دارندکه ژست اخلاق و معرفت بخود میگیرندودائمانام آیت الله بهجت و آقای بهاالدینی و .. به زبان میراندند ، اما متاسفانه از برخی از بزرگترها بخوبی یاد گرفته اند که نردبان ترقی در امور مدیریتی و اداری؛زبان چرب داشتن برای روسای مافوق است ! 
این خطر وقتی در جامعه ای از بزرگترها به جوانان جویای "نان و نام" برسد، واویلا دارد که متاسفانه گرفتارش شده ایم.

شاهد این همه "چاپلوسی های نام آور و نان آور" در دو جا خود را نشان میدهد ؛ یکی قضاوتهای در خلوت این افراد که کاملا متضاد با جَلوَتشان است، و دیگری زمانی است که ورق حاکمیت ارباب قدرت برمیگردد ، آن روز است که چاپلوسان در عرض یک ساعت رنگ عوض میکنند !!

♦️ روزنه ی پمپاژ چاپلوسی در جامعه ؛ مراسم های تشریفاتی و یا تبلیغات شخصی و اداری است .  

از گذشته زمان ؛ این برنامه زشت تملق گوئی در دربار سلاطین بوده که ادیبان و شعرائی مواجیب بگیر بودند که در جمع های رسمی در حضور شاهان و اعلی حضرتان در چاپلوسی ، بیداد میکردند !

اگرچه امروز به آن روش چاپلوسی دیده نمیشود اما مدل جدید پیدا کرده و با نام ائمه (ع) و مراسم عزاداری و یا جشن های مذهبی ، آن زشتی تکرار میشود!

امروزه به اضافه متملقان سخنور ،  برخی از مداحان هم ، برای تملق گویی ها و تخریبِ و اهانت به نیروی مقابل ، مواجب بگیرهای مادی و معنویی هستند که اجیر شده اند تا ایفاء نقش بفرمایند !

چه زیبا بود آن پیرجماران که در تنها مراسم سوگواری حسینیه جماران که روز عاشورا بر پا میشد ؛ نه خبری از خطیب مجیزگوی بود و نه خبری از مداح سیاسی و غیرسیاسی ، بلکه روضه خوان قدیمی دوران حضورش در قم ، روضه ای کوتاه بدون نام بردن از زید و عمرو ، اجازه ذکرمصیبت داشت و بس .

اجازه دهید یادی کنم از پدر بزرگم آیت الله آقای انصاری محلاتی که فقه را از آیه الله حائری موسس حوزه قم فرا گرفت و زهد و اخلاق را ازحاج آقاحسین فاطمی ، او نه تنها مورد احترام همه ی مراجع وقت - امام خمینی ، آیت الله گلپایگانی ، آیت الله نجفی مرعشی ، ونیز آقایان صافی و فاضل لنکرانی و شبیری زنجانی و... بود ، بلکه قبله ی محبت و ارادت مردم شهرش یعنی محلات هم بود.
اما برای دوری از بازار تملق؛سالی یکبار در مسجدی کوچک و غیرمعروف در محلات اقامه عزا برای امام حسین(ع) میکرد و فقط خودش (نه خطیبی و نه مداحی دیگر ) به روضه خوانی مشغول میشد.


متاسفانه بلیه ی تملق گوئی و شخصیت بافی به وزارت ها و وکالت ها و ادارت و شرکت های رسیده ، و آن شده که مشاهده میکنید!

تاسف مضاعف اینجاست که این رویه منفی سنتی ،جای خودرا به یک رویه منفی مدرن داده.
مجیزگوئی های "تهوع آور" نه تنها در "رسانه" روی آنتن میروند ، بلکه عبارات متملقانه دربنرهای "غلط انداز" برای مدیران استانی یا شهری چنان معهود است تا مردمی که به خاطر انبوهی از مشکلات روانی و اقتصادی آه از سویدای دل دارند ، مستحضر باشند که مثلا فلان مدیر ؛ در جلسه کذا ، "شرف حضور" پیدا کرده !!

لطفا برای اذعان این ادعا ؛ تابلوها وبنرهای عجیب وغریب و پر هزینه ،در ابتدای ورودی شهرستان ها را ببینید تا گوشه ای از فرهنگ نهادینه شده "تملق" را در یابید.

عجیب آنجاست که برای همه این زشت گویی و زشت رفتاری در جهت تقویت خود و یا عقب نیافتادن از دیگران سر "سفره انقلاب"! ؛ از توجیه لایتچسبکی بنام "حفظ دین و یا مصلحت اسلام" و اقتضاء وظیفه شرعی استفاده میکنند !

سوال جدی این است ؛
اگر راه تملق ، مشروع و معقول بود ، حتما رسول خاتم (ص) از آن در طول ۲۳ سال بهره میبرد ، خصوصا آن روزی که شعرگوئی در اوج روزگار خودش بود.
پس اگر ایشان با این پلشتی به مبارزه برخاست ، نشان از این حقیقت است که هیچ یک از کسانی که در قلمرو دین و حاکمیت دینی حضور و بروز دارند ، حق بهره جوئی از چنین روشهایی را ندارند.
جالب اینجاست که این راه یعنی ؛ چاپلوسی چنان متعفن شده که هیچ تاثیری برایجاد شوکت و عظمت برای اشخاص نمیکند.

✅ راه جمع کردن بساط تملق ؛ بازگشت به سیره نبوی است.
ببینید ؛ پیامبر معظم اسلام غیر از اینکه اجازه شعرسرائی درراستای شخصیتش به کسی نمیداد و یا متفاوت از مومنین در مسجد نمی نشست و یا اجازه دست بوسی نمیداد ، بلکه وقتی جماعتی از قبیله «بنی عامر» به محضرش وارد شدند و شروع به مداحی و ستایش ازحضرت را نمودند ، پیامبر(ص)به آنان فرمود: «سخن خود را بگویید، و مواظب باشید که شیطان شما را به زیاده روی در کلام وادار نسازد».

بامید آن روز می نشینیم.

باتملق گوئی انسانیت رابه بندنکشیم   ✍ هادی سروش 

🔴 باتملق گوئی انسانیت رابه بندنکشیم


✍ هادی سروش 

✅تملق و چاپلوسی امروزه یک کار ساده ای نیست که از هر زبان و تریبونی ساخته باشد ، بلکه نیاز به ارکانی دارد مانند ؛ زبان بازی ، پرروئی ، خبرچینی، دورویی، نوکر صفتی ، البته ۰با چانشنیِ خوش صدایی و خوش پوشی و نهایتا ؛ ارتباط با ارکان قدرت!

پیامبرعزیزما،درنکوهش چنین بلیه ای حرف آخر فرمود که :
« به صورت چاپلوسان و متملقان خاک بپاشید ؛ - اَحْثُّوا التُّرابَ عَلی وُجُوهِ الْمَدّاحینَ؛ ».

امیرمؤمنان(ع) براین باوراست که: « ثنا و ستایش بیش از استحقاق، تملق است  ؛ - الثناء بأکثر من الاستحقاق ملق ... ».


✅خطرات چاپلوسی ؛

۱) چاپلوسی و خطر بی دینی! 
پیامبر(ص)میفرماید:
《اگرکسی باچاقوی تیزی به سراغ مردی برود، برای او بهتر است از اینکه در پیش روی او مدحش را بگوید》.
و امام علی (ع) ؛چاپلوسانِ گیرِ نان و نام را ؛ " بردگان همیشگی" معرفی میکند

امام خمینی مینویسد :
" تملّق، مبدأش شرک و جهل بوده و غایتش نفس است و ثمره‏ اش خفّت و خوارى می باشد. به هرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور نفاق و خود خواهی سیراب شده است" !

استادمطهری این رذیله تملق گوئی را به بند کشیدن انسانیت معرفی کرده و انسانی که در بندِ رسیدنِ به منافع مادی باشد ، بکلی فاقد حرّیت و مردانگی خواهد شد !

۲)ایجاد خودشیفتگی 
تملق آدمی را تا جائی میرساند که همواره "توقع حمد" از دیگران دارد که نوعی "ستایش آمیخته با پرستش"است!
این معنا در قرآن با این تعبیر آمده :
«اینان دوست دارند تا ستایش شوند و محمود گردند». (آل‌عمران/۱۸۸)
امام علی(ع)فرمود:
《چه بسا کسانی که با ستایش دیگران فریب می‌خورند》.

خود شیفتگان قدرت از بس تملق میشنوند ، استبداد به رای خواهند داشت  و تملقات گوش آنان را نسبت به شنیدن "نقد" سنگین میکند و رفته رفته چنان توهم زده میشوند که همه رفتار خود را عین خوبی و صلاح دانسته و برای احدی پشیزی ارزش قایل نمیشوند!


 ۳)نفی شایستگان
خیلی واضح است که وقتی "چاپلوسی" نهادینه شد ، افرادفاقدِشایستگی برای رسیدن به قدرت و ریاست از اهرم تملق گویی وارد میشوند!
و از افراد مورد تملق در جامعه چهره ای مشمئز کننده ، ساخته و پرداخته میشود.

✅ این چالش های زیاده گوئی متملقانه، وقتی بیش از پیش میشود که احیانا از زبان بزرگان علم و ادب و هنر ، به تعریف و تمجید بی حساب از شخص و یا صاحب مقامی ، درجامعه مطرح شود.
غیرقابل انکار است وقتی آدمی از زبان بزرگانی که انتطار ندارد تعریف و تمجیدهایی را میشنود که اگر هم دوگانگی و نفاق نباشد؛ یعنی باور آن شخص باشد - مثل اینکه بگوید فلانی فاقد کوچکترین اشتباه است -  شنونده را مشمئز میکند و نسبت به نقاط مثبت واقعی آن شخص هم دچار شک و تردید میکند !
درست همین نقطه ، روزنه ی پمپاژ چاپلوسی در جامعه است.
امروز به آن روش چاپلوسی ، مدل جدیدی هم ، اضافه شده و با نام ائمه (ع) و مراسم عزاداری و یا جشن های مذهبی ، آن زشتی بوسیله برخی گویندگان و مداحان تکرار میشود!

عجیب آنجاست که برای همه این زشت گویی و زشت رفتاری در جهت تقویت خود و یا عقب نیافتادن از دیگران سر "سفره انقلاب"! ؛ از توجیه لایتچسبکی بنام "حفظ دین و یا مصلحت اسلام" و اقتضاء وظیفه شرعی استفاده میکنند !

سوال جدی این است ؛
اگر راه تملق ، مشروع و معقول بود ، حتما رسول خاتم (ص) از آن در طول ۲۳ سال بهره میبرد ، خصوصا آن روزی که شعرگوئی در اوج روزگار خودش بود.
پس اگر ایشان با این پلشتی به مبارزه برخاست ، نشان از این حقیقت است که هیچ یک از کسانی که در قلمرو دین و حاکمیت دینی حضور و بروز دارند ، حق بهره جوئی از چنین روشهایی را ندارند.

✅برای این قلم ، جای شگفتی است که مذهبی ها و خصوصا روحانیین به فسادهای اخلاقی و اجتماعی مانند بی حجابی نهایت حساسیت را دارند که البته هم باید داشته باشند ولی چرا از فساد و آسیب بزرگ "چاپلوسی" به آرامی گذر میکنند؟h

سالکان ریاست"!!  ✍🏻هادی سروش

🗒"سالکان ریاست"!!

✍🏻هادی سروش

📌عده ای برای ؛ "رسیدن"؛ راه انتخابی شان کُرنش در برابر قدرتمندان و یا خضوع در برابر ثروتمندان است .

📌از حاکمان ؛ "ریاست" را گدایی میکنند!  و از ثروتمندان؛ مخارج رسیدن به "قدرت" را گدایی میکنند!
 غافل از اینکه به تعبیر استاد آیت الله مطهری؛ کرنش و احترام به ثروتمندان؛ احترام به "طمع" است، و کرنش در برابر قدرتمندان؛ احترام به "زور" است.

📌"طمع و زور" که از بدترین های اخلاق اجتماعی و سیاسی است، برای "سالکان الی الریاسة" دل در گرو "خدمت صادقانه" ندارند، بهترین و کارآمدترین ابزار است!
 
🔺"کُرنش دربرابر حاکمان"

📌منطق نهج البلاغه در رابطه با تعامل با "قدرتمندان" بسیار حساب شده است بطوریکه داعیه اش این است که در مقابل حاکمان خود کُرنش نکنید، چرا که چنین احترامی؛ نقطه زومش "قدرت طلبی" است و در واقع احترام به "زور" است که بسیار غیر اخلاقی است .

📌با این دید،  دستور فرمود : "با من بگونه ای که با جباران و پادشاهان حرف میزنید حرف نزنید، القاب پر طنطنه برایم به کار نبرید؛ - فَلاَ تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ اَلْجَبَابِرَهُ."(خطبه ۲۰۷)

📌امروز اگر برای چشیدن "زمزم وکالت"! زبان به "تملق" باز شود، در نگاه استاد مطهری (ره)؛ "احترام به زور" خواهدبود.

🔺"کُرنش در برابر ثروتمندان"

📌کرنش در این وادی؛ احترام به "طمع" است ! همان طمعی که بدترین های اخلاقی را در پی دارد، و کمترین آن "ذلت" است. در این مورد امام علی(ع) در نهج البلاغه فرمود:
"طمع کار در بند ذلت گرفتار است؛  الطَّامِعُ فِی وِثَاقِ الذُّلِّ."( حکمت ۲۲۶)

📌در مورد دیگری فرمود: "طمع ؛ بندگی جاویدان است؛ - الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ."(حکمت ۱۸۰) و مهمترین چالش "طمع ورزی"؛ قربانی کردن "عقل" است. چه زیبا فرمود : "قربانگاه عقل ها غالباً در زیر نور خیره کننده طمع هاست". (حکمت ۲۱۹)

📌ایجادِ پل ارتباطی با ثروتمندان برای کسب و هزینه های نجومی،  در مسیر رسیدن به "قدرت" ، شامل این فقرات نهج البلاغه است.

📌از کسی که از سوئی؛ "طمع ورز" است، و از سوی دیگر ؛ "زورگرا"، و در نتیجه از دو وصف مهمِ "حریت وآزادمنشی" و نیز ؛ "عقل و خرد" بی بهره است، انتظاری برای حل مشکلات جامعه نمیرود. چنین شخصی به تعبیر استادم آیت الله جوادی آملی؛ در مشکل خود غرق است، پس چگونه میتواند غریقی، آن هم غریقی به سانِ یک جامعه پهناور را که طوفان زده است،  به ساحلِ "امنیت و پیشرفت" برساند.

📌در "انتخاب مان" ؛ مراقب باشیم که گرفتار "سالکان ریاست" که طمع ورز و زورگرا  هستند، مشویم.

📌بیاییم در وانفسا؛ صدای زیبای شهید مظلوم آیت الله بهشتی را که بعد از ۴۰ سال هنوز طنین ها دارد، از گوش به آغوش برسانیم که میگفت؛ "ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت".

📌پر واضح است که جوهر وجودیِ شخصی که "شیفته خدمت" باشد، با کُرنش در برابر قدرت و ثروت، هیچ سنخیتی ندارد.

هادی سروش پاسخ داد؛  شیوه برخورد امام کاظم(ع) با سوء‌ظن و حرمت‌شکنی چگونه بود؟

هادی سروش پاسخ داد؛

شیوه برخورد امام کاظم(ع) با سوء‌ظن و حرمت‌شکنی چگونه بود؟

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش به سیره اخلاقی امام کاظم(ع) اشاره کرد و گفت: از جمله مهم‌‎ترین مولفه‌‎های اخلاقی که می‌‎توانیم از امام کاظم(ع) برای حل مشکلات امروز خود بهره ببریم، پرهیز از حرمت‌‎شکنی و سوءظن است و در کنار اینها حل کردن مشکل مردم را نیز باید افزود.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، از اساتید حوزه علمیه، شب گذشته، ۸ مرداد در نشستی که از طریق صفحه اینستاگرام خود برگزار کرد، به طرح بحث در زمینه رفتار‌‎های اخلاقی امام کاظم(ع) پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

 

⚡ولادت امام کاظم در ماه صفر نیست

در برخی از تقویم‌‎ها، ولادت امام کاظم(ع) را در ماه صفر ذکر کرده‌‎اند، اما ظاهرا این تاریخ با روایاتی که داریم مطابقت ندارد و تاریخی که در ماه ذی‌‎الحجه است، بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است. ابوخالد برقی در کتاب المحاسن روایتی نقل می‌‎کند که امام صادق(ع) در ایام مناسک حج به حج مشرف شدند و وقتی از حج بازگشتند، در چنین شب‌‎هایی در مسیر بازگشت به مدینه بودند و در یکی از منزل‌‎هایی که کاروان امام توقف کرده بود به ایشان اطلاع دادند که فرزند شما به دنیا آمد. براساس این روایت، طبیعتا امام صادق(ع) از سفر حج برمی‌‎گشت و این سفر نیز در ماه صفر نیست و در ماه ذی‌الحجه است. بنابراین یکی از شواهد در باب ولادت امام کاظم(ع) همین روایت است.

⚡اخلاق کاظمی و مولفه‌‎های آن

اما آنچه در این جلسه مورد بحث قرار می‌‎گیرد، اخلاق کاظمی است.

نفوذ اخلاقی امام کاظم(ع) بسیار قوی است و همه ائمه(ع) ما شاگردان مکتب پیامبر رحمت و اخلاق هستند. در برخی از ائمه(ع) طبق شرایطی که پیش می‌‎آمد اخلاق، بیشتر ظهور پیدا کرده است و الا همه آنها نور واحد بودند. اخلاق امام کاظم(ع) یک الگوی ابدی برای هر انسانی است که به اخلاق می‌‎اندیشد. ما یک منبع قوی در اخلاق داریم اما متأسفانه گاهی نگاه و مطالعات ما در زمینه این اخلاق به جاهای دیگری متمرکز می‌‎شود. ما خودمان سرمایه‌‎های عظیم اخلاقی را در بشریت داریم اما چرا برای بهره بردن از اخلاق به سمت شرق و غرب برویم؟ اخلاق اهل بیت(ع) با مطالب دیگر قابل مقایسه نیست.

 

⚡عظمت امام کاظم در نزد پدر

یکی از فرزندان امام صادق(ع)، عبدالله نام دارد. یک وقت امام(ع) ایشان را نصیحت کرد که شما از برادرت موسی اخلاق را یاد بگیر. عبدالله به پدر عرضه داشت، چرا ایشان را برای الگوی اخلاقی معرفی می‌‎کنید؟ پدر من و پدر موسی که یکی است و مادرمان نیز یکی است. اما چرا شما این تفاوت را قائل هستید که به من می‌‎گویید از او یاد بگیرم؟ امام صادق(ع) به فرزند خود فرمودند شما فرزند من هستی اما موسی بن جعفر جان من است. این نشانه اخلاق والای حضرت امام کاظم(ع) در همان دوران کودکی است.

⚡حفظ حرمت در سیره امام کاظم(ع)

در این جلسه سه عنوان را در مورد اخلاق کاظمی مطرح می‌‎کنم و در ادامه نیز به روایتی اشاره می‌‎کنم که قابل توجه است. اولین خصوصیت اخلاقی امام کاظم(ع) که ما و جامعه نیاز داریم حفظ حرمت است. امروزه حرمت‌‎ها شکسته شده و ما در این آسیب خیلی کم آوردیم و آسیب‌‎پذیر شدیم و به راحتی حرمت‌‎شکنی می‌‎کنیم. تا دیروز اگر رو در رو حرمت‌‎شکنی می‌‎شد، اما امروزه فضای مجازی حرمت‌‎شکنی ساده‌تر شده است. گاهی اوقات با یک عکس یا پیام حرمت کسی شکسته می‌‎شود. امام کاظم(ع) نسبت به کسانی که حرمت ایشان را می‌‎شکنند حرمت نگه می‌‎داشتند. حضرت(ع) فرمود: ما اهل بیت(ع) این چنین هستیم که حرمت ما را می‌‎شکنند و حرف‌‎های نابه‌‎جا پیرامون ما می‌‎زنند، اما برنامه ما اهل بیت(ع) این است که به خدا نگاه می‌‎کنیم و می‌‎خواهیم اخلاق خدا در ما جلوه کند و خداوند غفور و ستور است و می‌‎بخشد و روی نقاط منفی پرده می‌‎کشد.

خداوند دوست ندارد اسرار بندگانش را برملا کند. امام کاظم(ع) فرمود ما نیز این طور هستیم و اگر کسی حرف درشتی به ما بزند تکذیب می‌‎کنیم، اما آبروی او را نمی‌‎ریزیم و از در بی‌‎اخلاقی با او وارد نمی‌‎شویم. برخی از ضرب‌‎المثل‌‎ها بین ما خوب است اما برخی نیز اخلاقی نیست. می‌‎گویند جواب کلوخ‌‎انداز، سنگ است، اما آیا این قرآنی است؟ قرآن می‌‎گوید جواب کلوخ‌‎انداز کلوخ است نه سنگ و این برای زمانی است که انسان بخواهد جواب بدهد، در حالی که امام کاظم(ع) فرمود بنای ما این است که حرمت را حفظ می‌‎کنیم.

 

⚡نفی هرگونه سوء ظن در اخلاق کاطمی

دومین نکته در اخلاق کاظمی پیرامون سوءظن است که این نیز از مشکلات خیلی جدی اخلاقی خانواده و جامعه و حکومت ما است. امام کاظم(ع) روش دیگر و برنامه دیگری دارد. در سوره حجرات نیز آمده است که از سوء‌‎ظن خود را دور کنید که برخی از اینها گناه محسوب می‌‎شود. شخصی خدمت امام کاظم(ع) رسید و خیلی هم عصبانی بود. گفت جایی بودم که یک نفر علیه شما صحبت می‌‎کرد. امام کاظم(ع) با یک آرامشی فرمودند که سوء‌‎ظن نداشته باش. مگر نمی‌‎گویی او اسم فردی به نام موسی را برد. همه موسی‌‎ها که من نیستم و افراد متعددی این نام را دارند پس شاید مقصودش کسی غیر از من بوده است. این روش اخلاقی برخورد امام کاظم(ع) با سوء ظن است. اما ما دقیقا نقطه عکس این رفتار هستیم.

⚡توجه به مشکلات مردم؛ یک اصل مهم اخلاقی

سومین نکته اخلاقی که برای شرایط امروز ما لازم است نیز عبارت از توجه به مشکلات جامعه است. امام کاظم(ع) سال‌‎های زیادی در حصر بودند و تحت نفوذ امنیتی دشمن قرار داشتند، اما در عین حال حضرت امام کاظم(ع) روش اخلاقی‌‎شان این بود که هیچ وقت در سطح جامعه از عزیزان و مردم و جامعه خود و کسانی که گرفتار شدند غافل نبودند و توجه جدی به این موضوع داشتند. مشکلات جامعه مخصوصا مشکلات جوان‌‎ها مورد توجه خاص امام کاظم(ع) بوده است.

در روایتی آمده است، گویا به امام کاظم(ع) اعتراض می‌‎شده که بیت المالی که دست بنی عباس است و به شما می‌‎دهند را چرا قبول می‌‎کنید؟ امام(ع) پاسخ دادند اگر نمی‌‎دیدم در میان جامعه جوانانی هستند که آمادگی ازدواج دارند اما به دلیل شرایط سخت مالی نمی‌‎توانند ازواج کنند، این پول را قبول نمی‌‎کردم. یعنی اگر این پول را از این‌‎ها قبول می‌‎کنم و به عنوان بیت المال می‌‎گیرم به عنوان مخارج برای ازدواج جوانان است. این نشان می‌‎دهد که امام کاظم(ع) یک اخلاق وسیع اجتماعی هم دارد و آن این است که ولو بنی عباس هم بیایند و از بیت المال پولی بدهند برای حل مشکل جوانان این پول را می‌‎پذیرد.

 

⚡حکومت امام کاظم  بر دلها

در روایت دیگری آمده است که هارون الرشید خلیفه وقت عباسی در کنار کعبه به امام کاظم(ع) برخورد و دید جمعیتی محضر امام کاظم(ع) می‌‎آیند و به ایشان عرض ادب می‌‎کنند. این جمله را به امام کاظم(ع) عرض کرد که خلیفه من هستم و حاکمیت دست من است و حال چطور شده که مردم در کنار کعبه به شما احترام می‌‎گذارند؟ امام کاظم(ع) این جمله را فرمودند؛ "انا امام القلوب" ؛  آنکه بر دل‌‎ها امامت می‌‎کند ما هستیم و شما فقط بر جسم و دنیای مردم دارید فرمانروایی می‌‎کنید. این بیان نشان می‌‎دهد که برای یک فرمانروا بدبختی است که ذره ای از دل شهروندان خود را نداشته باشد.

راه حکمرانی بر قلوب متخلق شدن به اخلاق است که سه مولفه اصلی دارد؛ یکی اینکه باید حرمت‌‎ها حفظ شود، دیگر اینکه سوء‌‎ظن نداشته باشیم و سوم اینکه، نسبت به نیازهای یکدیگر نیز حساسیت داشته باشیم.

 

⚡توجه خاص امام کاظم به شیعیان

در روایت دیگری از امام کاظم(ع) داریم که فرمود برخی شیعیان کارهایی می‌‎کنند که خدا را غضبناک می‌‎کنند. حال وقتی خدا غضب می‌‎کند می‌‎خواهد واکنش نشان دهد، اما امام(ع) می‌‎گوید اینجا ما هستیم که از خدا می‌‎خواهیم گناه شیعه را ببخشد و به پای ما بگذارد اما خداوند شیعیان ما را از هر نوع غضبی محفوظ دارد.

انتهای پیام

دو سخن زیبا از شیخ اشراق  ✍#هادی_سروش

📅هشتم مرداد بزرگداشت شهاب الدین سهروردی معروف به؛ "شیخ اشراق"


📝دو سخن زیبا از شیخ اشراق

✍#هادی_سروش

✅"فلسفه اسلامی" دارای دو روش بوده:
یکی ؛ "مشّاء" که بزرگانی چون فارابی و ابن سینا دارد.
دیگری "اشراق" است که سرسلسله او "شیخ اشراق" است و بزرگی چون حکیم خواجه نصیرالدین طوسی را به خود جذب کرده.

✅البته بعدها "حکمت متعالیه" که فلسفه صدرایی است ، مانند موجی آمد و تمام افکار آندو را با تلفیق و عرضه تفکر بسیاربالاتری به کنار نهاد.


✅ شیخ اشراق دارای مباحث و ابتکاران فنی در حوزه فلسفه است . اما آنچه در این گفتار قابل عرضه و استفاده است دو کلام مهم از شیخ اشراق است :

🔺 ۱ ) میفرماید :  "شما" نور هستید ، پس از این نور بهرمند بوده و روشنایی بخش باشید.

"شیخ اشراق" بر این باور است که تمام موجودات از نور به وجود آمده اند؛
قرآن میفرماید :
"اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ" (نور/۳۵)
این موجودات که نوراند دارای این خصوصیت اند که میتوانندانوارشان را محدود به خود نکرده و به یکدیگر نیز بتابانند .
در "فلسفه اشراق" ؛ این تابش متقابل ، به «اشراق» نامیده میشود.
پس موجودات هم نوراند و دارای اشراق اند یعنی هم روشن اند و هم روشن میکنند.
زیباترین "اشراق" در نگاه این شیخ بزرگوار در آنجا شکل میگیرد که نور ضعیفی از نور قویی "اشراق" بگیرد و روشن تر شود.
واینجاست که میبینیم در "نصوص دینی" مانند قرآن و احادیث آمده که خود را به "نور الهی" روشن و منور کنید.
مهمترین و پرفروغ ترین مصداقِ آن نور الهی که "نور قوی" است و نورش، نورِضعیف را قوی میکند ؛ نور قرآن ، نور اهلبیت (ع) است.
امام صادق(ع)در تفسير آيه «اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ» مى فرمايد :
"آیه نور مَثَلی است که خدا برای ما قرار داده ؛ پیامبر و ائمه نشانه های الهی اند که دیگران را به توحید و دین راهنمایند  ؛ -   هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللّهُ لَنا ، فَالنَّبِيُّ و الأْئِمَّةُـ مِن دَلالاتِ اللّهِ وَ آياتِهِ الَّتي يُهتَدى بِهَا إلَى التَّوحِيدِ وَ مَصالِحِ الدِّين .. " (توحید صدوق)
کسانیکه خودرا در معرض نوری مانند قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) قرار دادند و میدهند به نورِ علم و معرفت نورانی شده ، و نیز ؛ برای دیگران نور و اشراق -که انعکاس نور است - خواهند داشت. 


🔺 ۲ ) سخن دیگر جناب شیخ اشراق در رابطه با «ذوق» است ، که میگوید:
"اهل ذوق شویدراه باز است".

"ذوق" به معنای چشیدن است، اما در ادبیات جناب شیخ اشراق بمعنای دریافت معارف و حقائق و اخبار، بصورت بلاواسطه از عالَم غیب است.
شیخ اشراق سهروردی قائل است؛ ارتباط و اتصال به جهان غیب و عالم ربوبی اختصاصی به افراد خاصی ندارد ، بلکه هر کسی بر اساس تهذیب نفس که با تقوا و سلوک معنوی ایجاد میشود، میتواند از آن سوی عوالم "خبرها و حرفهایی" را بگیرد.
این "ذوق" یعنی شنیدن های ملکوتی ، که نصیب انسانهای وارسته میشود، نتیجه ی اشراقات "نورالانوار" است که خدای متعال میباشد.
و این "ذوق" و یا ارتباط و شنیدن های ملکوتی ، که نفس وارسته ی انسان های مهذّب دریافت میکنند ، در سیره وزندگی و نوشته ها و سخنان آنان ظهور میکند.

✅ آنچه از کلام شیخ اشراق درباره ارتباطات ملکوتی و بهرمندی از معارف غیبی ملاحظه نمودید ، ریشه در نهج البلاغه دارد.
امیرالمومنین (ع) فرمود :
« همیشه در دنیا افرادی هستند که خداوند در باطن ضمیرشان با آنها حرف می زند  ؛ - وَ ما بَرِحَ لِلّهِ عَزَّتْ آلاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فی اَزْمانِ الْفَتَراتِ عِبادٌ ناجاهُمْ فی فِکرِهِمْ وَ کلَّمَهُمْ فی ذاتِ عُقولِهِمْ» (خطبه ۲۲۰)

و این اوجِ انتظار اهل بیت (ع) از عالمان و اندیشمندان دینی است که ؛ عالمان ربانی به رتبه ای از "علم و معرفت و خلوص"  رسیده باشند که از باطن شان ، با آنان حرف زده شود و آنان از آن حقائق باطنی خبردار شوند - " انا لا نعد الفقیه منکم فقیها حتی یکون محدثا.." .

این مقام عالمانی است که به آنان معارف و حقائق از جای دیگری تفهیم می‌شود، چراکه روح‌ شان بر اساس آن نورانیت چنان باز شده و دارای سعه صدری است که نور را گرفته و بدیگران بصورت اشراق منتقل میکنند.

استاد مطهری بر این باور زیباست که :
"اینان عالمانی هستند که مافوق عدالت را واجدند،واز حد یک عالم عادی بالاتراند، یک صفا و معنویت و نورانیتی دارند که همان نورانیت مؤیدشان است و آنان را تأیید میکند. و در این مهم ؛ تنها مجهز بودنِ دستگاه فکری کافی نیست، بلکه باید دستگاه روحی و معنوی او هم مجهز باشد."


✅راه رسیدن به آنچه شیخ اشراق آموزش مان داده این حدیث است :
رسول الله (ص) فرمود: 
"بر قلبي که با شهوات و فساد هاي اخلاقي انس گرفته ، حرام است که در ملکوت آسمانها سير و حرکت کند ؛ - حرام على كل قلب عزي بالشهوات أن يجول في ملكوت السماوات"(مجموعه ورام ، ج۲/ص۱۲۳)


https://t.me/soroushmarefat

هادی سروش مطرح کرد:  تفاوت حکومت غدیری با حکومت سقیفه‌ای چیست؟

هادی سروش مطرح کرد:

تفاوت حکومت غدیری با حکومت سقیفه‌ای چیست؟

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش ضمن تبیین ویژگی‌های حکومت و جامعه غدیری بیان کرد: حکومت غدیری، جامعه غدیری، زمامداری غدیری و حکمرانی غدیری آن است که بر اساس محبت خود را نشان می‌دهد و هرکجا دیدید حکومتی داعیه اسلام دارد و محبت هم دارد، اسلامی و غدیری است، اما اگر چنین نباشد سقیفه‌ای است.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، از اساتید حوزه علمیه، شب گذشته، ۶ مرداد در نشستی که از طریق صفحه اینستاگرام خود برگزار کرد، به طرح در زمینه مسائلی پیرامون غدیر از جمله ویژگی‌های جامعه و حکومت غدیری پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

رسول خدا(ص) فرمود افضل و والاترین اعیاد امت من، غدیر خم است. طبری و سیوطی، دو عالم بزرگ اهل سنت و مورد اعتماد، مدعی هستند که حدیث غدیر که پیامبر(ص)، امام علی(ع) را به عنوان وصی خود معرفی فرمود، متواتر است؛ یعنی حدیثی که هیچ وقت مورد شبهه و شک واقع نمی‌شود. بنابراین این دو عالم بزرگ جریان غدیر را متواتر می‌دانند. ابن اثیر از عالمان قابل اعتماد اهل سنت نیز می‌گوید در سنه ۲۵۳ هجری، در بغداد در شب عید غدیر خم به دستور خلیفه که خلیفه بنی‌عباس بوده، شهر را زیبا کردند و مردم آزادانه در شب عید غدیر به جشن در بغداد می‌پرداختند و این منحصر به یکسال هم نبوده است. این نگاه حدیثی و تاریخی برادران اهل سنت به جریان غدیر خم است.

غدیر در سیره اهل بیت(ع)

غدیر، در سیره ائمه(ع) ما نیز قابل توجه است. مرحوم علامه سیدشرف الدین عاملی در المراجعات می‌گوید ائمه اطهار(ع) در روز عید غدیر خم در منزل می‌نشستند و افرادی از شیعیان به زیارت ایشان می‌آمدند و به محضر ایشان تبریک می‌گفتند. امام هشتم(ع) نیز فرمودند در روز عید غدیر به هر مقدار که می‌توانید اطعام دهید و آنها را مهمان کنید.

کمیت اسدی، از شاعران خوب شیعه، قصیده‌ای به نام قصیده عینیه گفت که شعری دارد و می‌گوید: درختی و کنار درختی و روز غدیر خمی، پیامبری بود و وصی خود را علنی فرمود و چه خوب بود اگر امت تبعیت می‌کردند. امام باقر(ع)، وقتی این بیت را شنیدند، به او گفتند روح‌القدس بر زبان تو جاری شده است. ابوالفتوح رازی نیز در جلد چهارم تفسیر خود این قصیده را می‌آورد و می‌گوید بعد از اینکه کمیت این قصیده را گفت، امام علی(ع) را در عالم خواب دید که وقتی این بیت را خواند، حضرت(ع) به او فرمودند این بیت را اضافه کن که در روزگار، مانند روز عید غدیر دیده نشده است و مانند غدیر خم هم دیده نشد که حق من را از من بگیرند. این خلاصه‌ای از مطلب اول در مورد غدیر بود.

اما غدیر است و نام امام علی(ع). باید ببینیم علی(ع) کیست. اگر دریاها مرکب شود، فضائل علی تمام نمی‌شود، اما آب دریا که مرکب بود و نوشته می‌شد، تمام خواهد شد. در اینجا به یک روایت اشاره می‌کنم که در اصول کافی نقل شده است. وقتی از امام باقر(ع) سوال کردند که نهر عظیم در قرآن به چه معنا است، امام(ع) در پاسخ فرمودند: مراد پیامبر(ص) است و سپس فرمودند خداوند این نهر را به پیامبر(ص) عنایت کرده که علم لدنی است که خدا در انحصار برخی از بندگان خاص الخاص خود قرار می‌دهد. خدا این را به پیامبر(ص) داد و ایشان نیز به وجود مبارک امام علی(ع) دادند.

فردی این بیان امام باقر(ع) را شنید و گفت آیا امیرالمومنین(ع) از انبیای دیگر بالاتر است که این علم لدنی مخصوص پیامبر(ص) و امام علی(ع) است؟ امام باقر(ع) فرمود: خدا اراده فرموده که چنین شود و چنین شده است و من دارم به شما می‌گویم علم اختصاصی را خداوند به پیامبر(ص) و امام علی(ع) عنایت فرموده است و آیا بعد از شنیدن این سخن باز هم جای سوال دارد که بپرسید آیا علی(ع) بالاتر است یا انبیای دیگر؟ اگر رتبه انبیا(ع) مانند رتبه علی(ع) بود، آن علم را آنها نیز داشتند.

اینها بیانگر فضیلت امام علی(ع) است و امام مجتبی(ع) نیز در شب ۲۱ ماه رمضان پس از شهادت امام علی(ع) فرمودند: امشب مردی از میان ما رفت و سفر کرد که قبلی‌ها و بعدی‌ها به او نمی‌رسند. این مقام باعظمت امام علی(ع) است.

شیعه غدیری چه کسی است؟

مطلب سوم در مورد شیعه غدیری است. گاهی اوقات در برخی از تصاویری که در فضای مجازی هم دیده می‌شود، می‌نویسند من غدیری‌ام. اما شیعه غدیری کیست؟ چون غدیر یک تاریخ نبود، بلکه یک اعتقاد و معیار است و غدیر یعنی امامت. آیا کسی که فضائل امام علی(ع) را می‌گوید و در مورد علی(ع) صحبت می‌کند غدیری است؟ بله. اما غدیری کامل نیست. استاد مطهری، نوشته‌اند که فضیلت‌گویی از امام علی(ع)، امروزه ملاک نیست و چه‌بسا اگر بنی‌امیه نیز امروز بودند از فضائل علی(,) می‌نوشتند. پس امروز غدیری بودن به چیز دیگری است و غدیری بودن به این است که نهج‌البلاغه بخوانیم و بفهمیم. اگر به ما بگویند یک خط یا یک عنوان از نهج البلاغه بگویید، چه چیزی بلدیم که مطرح کنیم؟

شیعه غدیری، شیعه نهج‌البلاغه است. امام راحل سخن زیبایی دارند و آن اینکه نهج البلاغه نازله روح علی(ع) است. یعنی شما وقتی می‌خواهید شخصیت بی‌نهایت علی(ع) را پایین بیاورید و مکتوب کنید و به نوشته درآورید و بتوانید آن را بخوانید، می‌شود نهج البلاغه. ما چقدر با این نازله و رتبه پایین از روح ملکوتی علی(ع) ارتباط برقرار می‌کنیم؟ سفارش می‌کنم که نهج البلاغه را بخوانید. این روزها ترجمه‌های ساده و خوبی در دسترس است و در فضای مجازی هم موجود است و شیعه امام علی(ع) شیعه‌ای است که با نهج‌البلاغه در تماس است.

اما شیعه‌ای که در نهج البلاغه مطرح شده کیست؟ در خطبه ۱۶۷ آمده است: آنهایی در مسیر غدیر هستند و مسلک علی(ع) را دارند که هرکجا خیری می‌بینند به آن گرایش پیدا می‌کنند و هر کجا بدی می‌بینند از آن فاصله می‌گیرند. اینها شیعه علی(ع) هستند. امروز چند شیعه این چنینی وجود دارد؟ اگر غدیری نباشیم به تعبیر آیت‌الله جوادی سقیفه‌ای می‌شویم. زبان و حرف و شعار را باید کنار بگذاریم. فضیلت‌گویی معیار غدیری بودن نیست، بلکه شیعه غدیری کسی است که در هر کجای زندگی، نقطه مثبت دید به آن جذب می‌شود و هر کجا نقطه منفی دید از آن فاصله می‌گیرد.

مختصات حکومت و جامعه غدیری

اما مطلب چهارم بحث بنده، حکومت و جامعه غدیری است. در این زمینه هم باید به نهج البلاغه مراجعه کنیم. امام علی(ع) در خطبه ۱۹۸ فرمودند: حکومتی که اسلام را پیاده کند غدیری است. اما پرسش این است که مشخصه این حکومت اسلامی چیست؟ چون بسیاری از حکومت‌ها مدعی هستند. امام(ع) فرمودند اسلام دینی است که خدا پایه‌‎های این دین را براساس محبت و براساس مهروزی قرار داد. حکومت غدیری، جامعه غدیری، زمامداری غدیری و حکمرانی غدیری آن است که بر اساس محبت خود را نشان می‌دهد و هرکجا دیدید حکومتی داعیه اسلام دارد و محبت هم دارد، اسلامی و غدیری است، اما اگر چنین نباشد سقیفه‌ای است.

امام صادق(ع) فرمودند امارت و حکمرانی بنی‌امیه بر زورگویی و شمشیر و تکبر بود اما امامت ما با رفاقت و انس و وقار است. امامت ما براساس یک تیزبینی و ارتباط بسیار دوستانه با همدیگر است و بر اساس دوری از گناه و تلاش است. مگر با اسم و حرف می‌شود چیزی را ثابت کرد؟ خیر. اگر می‌خواهیم حکومت و جامعه ما غدیری باشد باید بدانیم که پایه آن باید محبت باشد. اگر در جهان اسلام این محبت که امام علی(ع) فرمود حکمفرما بود آیا می‌شنیدید که مسلمانی مسیحی یا بهایی شود؟ بنابراین جامعه غدیری جامعه‌ای است که اساس آن محبت و دوستی است.

الغدیر و وحدت اسلامی

اما مطلب پایانی این جلسه در باب علامه امینی است. نام علامه امینی را همه ما شنیده‌ایم و کتاب الغدیر از مفاخر شیعه است. امسال دیدم که در فضای مجازی برخی از خبرهایی مطرح شد که نسبت به این مرد بزرگ قدرناشناسی می‌شود. علامه امینی ۱۱ جلد الغدیر نوشته و می‌گوید سال‌ها که در نجف بودم، یک شبی در حرم امام علی(ع) وارد شدم و به مولا عرض کردم سال‌ها است محضر شما هستم، یک کاری را شما به من محول کنید تا انجام دهم. علامه می‌گوید وقتی از حرم بیرون آمدم به ذهنم خطور کرد که در مورد غدیر خم کتابی بنویسم و ثابت کنم که این جریان اتفاق افتاده است و شروع کرد به نوشتن الغدیر.

نقل است که ایشان ۱۰ هزار کتاب را خواند و صد هزار کتاب را برای تالیف الغدیر دید و به آنها مراجعه کرد. در روزگای که ابتدای نوشتن الغدیر و چاپ‌های اولیه بود، یک جوی در برخی از حوزه‌ها پیش آمد که این کتاب وحدت را به هم می‌زند؛ لذا برخی مطالب که گفته شده ناظر به این موضوع است، اما همین تخیلی که پیش آمد نیز به زودی رفع شد.

شهید مطهری می‌گوید: گمان می‌رفت که الغدیر برخلاف وحدت اسلامی است و علامه مخالف این تز است؛ مانند بسیاری دیگر اما کتاب الغدیر نشان می‌دهد که ایشان طرفدار این تز هستند و برخلاف آن عمل نکردند. طرفداری از وحدت اسلامی ایجاب نمی‌کند که حقایق کتمان شود، آنچه ایجاب می‌کند اولا توحید صفوف در برابر دشمن و حفظ زبان از دشنام است که در الغدیر رعایت شده است. بسیاری از علمای روشنفکر اهل سنت الغدیر را موثر در رفع اختلاف‌ها دانسته‌اند؛ اولا از این حیث که سوءتفاهم‌ها را رفع می‌کند و ثانیا معرف خوبی نسبت به امیرالمومنین(ع) است. این بیان استاد مطهری در رابطه با علامه امینی و کتاب الغدیر بود. بنابراین اگر در این روزها نوشته‌ای علیه این کتاب و نویسنده‌اش دیدید با این فرمایش استاد مسئله قابل پاسخگویی است.

انتهای پیام

امکان تحریف "غدیر" !   ✍هادی سروش

📝 امکان تحریف "غدیر" !

✍هادی سروش

💠اصرار بر گفتمان "ولایت" در خطبه غدیر ، حضرت رسول الله (ص) در مقام اعلان و اعلام مقام جانشینی خود؛از واژه «ولایت،ولی» استفاده کرد و نه از واژه«امیر،حاکم،سلطان».

غدیر سخن جهانی داردوباید بگونه ای باشد که مورد پذیرش جهانیان قرار گیرد و از اینجاست که "امارت" ، "سلطنت" ، "حاکمیت"و مانند آن، با فطرت جهانیان سازگار نیست و آنچه در میان جهان با همه تنوع ایده ها مقبول است "ولایت" است. "ولایت"ازخاستگاه معنویت ومحبت واحترام به حقوق برمی خیزدوذاتابا حاکمیت ملوکانه یاآمرانه بشدت تنافی دارد. پیامبردرغدیربارها از واژه ولایت استفاده کرد: «علی بن ابیطالب اخی وصیئی و خلیفتی و الامام بن بعدی ... هو ولیکم من بعد الله و رسوله ... ان الله قد نصبه لکم ولیاً و اماماً .... جدی علی ولیکم و امامکم ثم الامامة فی ذریتی ... لا تستکبروا من ولایته». (احتجاج/۵۸)

و این برگرفته شده از قرآن است: انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا (مائده/۵۵) اگردرلقب «امیرالمؤمنین» از واژه «امیر» استفاده شده،معنای دقیقی دارد؛ امام باقر (ع) تفسیر فرمودند: « سمی امیرالمؤمنین لانه یمیرهم العلم» (کافی۴۱۲/۱) که بمعنای منبع جوشان علوم و معارف است.

💠 نقطه مقابل گفتمان ولایت

«امارت»که ریاست است وامرونهی کردن دراوست وشدیدترین برخوردهابامخالفین رابهمراه داردنقطه مقابل «ولایت»است.

امام صادق"ولایت"را نافی هرگونه ظلم وخونریزی وخشنونت دانسته،برخلاف گفتمان بنی امیه راکه بر"امارت"دانسته وپرازخون وظلم وتعدی معرفی میکند: «أما علمت أن إمارة بني أمية كانت بالسيف والعسف والجور،وإن إمامتنا بالرفق والتآلف والوقار والتقية وحسن الخلطة والورع والاجتهاد.(وسائل۱۶۵/۱۶)

💠حذف ویا تحریفِ گفتمان ولایت

واژه «ولایت» بعد از رسول اسلام "حذف" شد و واژه «خلیفه» و در زمان بنی امیه واژه «امارت» جایگزین شد! درحالیکه رسول معظم اسلام (ص) تاکید برولایت داشت ونفی هرگونه امارات: «.... و لا امارة معی و علیّ ولیّ من کنت ولیه و لا امارة معه» (معانی الاخبار/۶۶)

اگررشدوآگاهی جامعه،اجازه حذف "ولایت"راندهد، نوبت به تحریف محتوای ولایت میرسد! یعنی؛به تناسب امیالِ خودخواهانه، ریاست فکری برتفکردیگران یافته وباقدرت حکومتی-سیاسی؛ به همه چیز لباس شرعیت و تشیّع پوشانده، و به خورد جامعه میدهند.

💠عناصر مهم گفتمان "غدیر"

باشناخت این عناصر میتوان،خیلی زوداز تحریف گفتمان غدیر مطلع شد.

۱ ) «ولایت» منحصراً برای خدای متعال است؛ که فرمود: «فالله هو الولی»(شوری/۹) براساس بیان حضرت رسول خاتم(ص) این ولایت به ایشان رسید: «الله ربی و لا امارة لی معه و انا رسول ربی...» (معانی الاخبار/۶۶)

وهمین ولایت نیز؛ طبق بیان حضرت صادق از آسمان وحی ، به اهلبیت نازل گشت؛ «والله ما جاءت ولایة علی من الارض لکن جاءت من السماءمشافهه».

۲ ) معنویت ،ترویج فضائل اخلاقی و انسانی، از مهمترین اثرات تحقق ولایت است که در جامعه طنین انداز می شود. ریاست طلبی از یک سوی و چاپلوسی زیر دستان از سوی دیگر تفاوت جدی و جوهری با جامعه واقعی ولایتمدار دارد.

۳ ) مشخصه مهم جامعه ولائی«محبت» است بشکلی که سیطره مهر و وفا در گوشه گوشه آن دیده می شود. امام صادق (ع)امامت را بر مدار رفق ومدارامعرفی مینماید: « ان امامتنا بالرفق و التالف ».(وسائل۱۶۵/۱۶)

۴ ) جامعه­ ای که از هر گونه منش و رفتاردیکتاتوری جداست. قرآن هم نفی تجویز هرگونه دیکتاتوری میکند: «لست علیهم بمصیطر» (غاشیه/۲۲) در "غدیر" همه و همه در راستای رشد و هدایت و تعالی است نه دیکتاتوری ! رسول خدا(ص)در پایان خطبه غدیر بدین نکته تصریح نمود: «فاسمعوا لامره تسلموا اطیعوه تهتدوا و انتهوا لنهیه ترشدوا».

امام علی به مالک اشتر مرقوم فرمود: مبادا بگوئی "من میگویم باید آن بشود که در اینصورت کینه و اضمحلال دین و فتنه نتیجه حتمی آن خواهد بود".(نهج-نامه۵۳) ودرمورددیگری درخطبه عمومی خود فرمود: بامن باادبیاتی که باحاکمان جبارسخن گفته میشودسخن مگوئید؛فلاتکلمونی بماتکلم به الجبابره.(نهج-خ/۲۱۶) ۵)

رعایت حقوق همه افراد: «حق الرعیه علی الوالی فریضة فرضها الله سبحانه لکل علی کل» (نهج البلاغه خ/۲۱۶) و حقوق تک تک افراد جامعه مانند حق خود «والی» نسبت به جامعه است: «لکم علیّ من الحق مثل الذی لی علیکم ...» (همان) و از کلمه «مثل الذی» می یابیم که اگر مخالفت با ولایت می تواند مجوز برخوردهای جدی به خاطی باشد، ضدیت والی هم با حقوق حقه افراد نیز شایسته عکس العمل مناسب از سوی همان افراد خواهد بود. درنمونه دیگرامام ؛حقوق دشمن مسلح را موردمداقه قرار داد: «به آنانکه در مقابل تان نیستند شمشیر و تیر رها نکنید،برمجروحان حمله ور نشویداسرارآن رابرملاءنکنیدوازمثله کردن بپرهیزید»(الجمل/۳۴۲)

💠جمع بندی؛ گفتمان غدیر«ولایت» است و نه«امارت».

https://telegram.me/soroushmarefat

امکان تحریف غدیر   هادی سروش

📝 امکان تحریف "غدیر" ! ✏ نوشته:هادی سروش 💠اصرار بر گفتمان "ولایت" در خطبه غدیر ، حضرت رسول الله (ص) در مقام اعلان و اعلام مقام جانشینی خود؛از واژه «ولایت،ولی» استفاده کرد و نه از واژه«امیر،حاکم،سلطان». غدیر سخن جهانی داردوباید بگونه ای باشد که مورد پذیرش جهانیان قرار گیرد و از اینجاست که "امارت" ، "سلطنت" ، "حاکمیت"و مانند آن، با فطرت جهانیان سازگار نیست و آنچه در میان جهان با همه تنوع ایده ها مقبول است "ولایت" است. "ولایت"ازخاستگاه معنویت ومحبت واحترام به حقوق برمی خیزدوذاتابا حاکمیت ملوکانه یاآمرانه بشدت تنافی دارد. پیامبردرغدیربارها از واژه ولایت استفاده کرد: «علی بن ابیطالب اخی وصیئی و خلیفتی و الامام بن بعدی ... هو ولیکم من بعد الله و رسوله ... ان الله قد نصبه لکم ولیاً و اماماً .... جدی علی ولیکم و امامکم ثم الامامة فی ذریتی ... لا تستکبروا من ولایته». (احتجاج/۵۸) و این برگرفته شده از قرآن است: انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا (مائده/۵۵) اگردرلقب «امیرالمؤمنین» از واژه «امیر» استفاده شده،معنای دقیقی دارد؛ امام باقر (ع) تفسیر فرمودند: « سمی امیرالمؤمنین لانه یمیرهم العلم» (کافی۴۱۲/۱) که بمعنای منبع جوشان علوم و معارف است. 💠 نقطه مقابل گفتمان ولایت «امارت»که ریاست است وامرونهی کردن دراوست وشدیدترین برخوردهابامخالفین رابهمراه داردنقطه مقابل «ولایت»است. امام صادق"ولایت"را نافی هرگونه ظلم وخونریزی وخشنونت دانسته،برخلاف گفتمان بنی امیه راکه بر"امارت"دانسته وپرازخون وظلم وتعدی معرفی میکند: «أما علمت أن إمارة بني أمية كانت بالسيف والعسف والجور،وإن إمامتنا بالرفق والتآلف والوقار والتقية وحسن الخلطة والورع والاجتهاد.(وسائل۱۶۵/۱۶) 💠حذف ویا تحریفِ گفتمان ولایت واژه «ولایت» بعد از رسول اسلام "حذف" شد و واژه «خلیفه» و در زمان بنی امیه واژه «امارت» جایگزین شد! درحالیکه رسول معظم اسلام (ص) تاکید برولایت داشت ونفی هرگونه امارات: «.... و لا امارة معی و علیّ ولیّ من کنت ولیه و لا امارة معه» (معانی الاخبار/۶۶) اگررشدوآگاهی جامعه،اجازه حذف "ولایت"راندهد، نوبت به تحریف محتوای ولایت میرسد! یعنی؛به تناسب امیالِ خودخواهانه، ریاست فکری برتفکردیگران یافته وباقدرت حکومتی-سیاسی؛ به همه چیز لباس شرعیت و تشیّع پوشانده، و به خورد جامعه میدهند. 💠عناصر مهم گفتمان "غدیر" باشناخت این عناصر میتوان،خیلی زوداز تحریف گفتمان غدیر مطلع شد. ۱ ) «ولایت» منحصراً برای خدای متعال است؛ که فرمود: «فالله هو الولی»(شوری/۹) براساس بیان حضرت رسول خاتم(ص) این ولایت به ایشان رسید: «الله ربی و لا امارة لی معه و انا رسول ربی...» (معانی الاخبار/۶۶) وهمین ولایت نیز؛ طبق بیان حضرت صادق از آسمان وحی ، به اهلبیت نازل گشت؛ «والله ما جاءت ولایة علی من الارض لکن جاءت من السماءمشافهه». ۲ ) معنویت ،ترویج فضائل اخلاقی و انسانی، از مهمترین اثرات تحقق ولایت است که در جامعه طنین انداز می شود. ریاست طلبی از یک سوی و چاپلوسی زیر دستان از سوی دیگر تفاوت جدی و جوهری با جامعه واقعی ولایتمدار دارد. ۳ ) مشخصه مهم جامعه ولائی«محبت» است بشکلی که سیطره مهر و وفا در گوشه گوشه آن دیده می شود. امام صادق (ع)امامت را بر مدار رفق ومدارامعرفی مینماید: « ان امامتنا بالرفق و التالف ».(وسائل۱۶۵/۱۶) ۴ ) جامعه­ ای که از هر گونه منش و رفتاردیکتاتوری جداست. قرآن هم نفی تجویز هرگونه دیکتاتوری میکند: «لست علیهم بمصیطر» (غاشیه/۲۲) در "غدیر" همه و همه در راستای رشد و هدایت و تعالی است نه دیکتاتوری ! رسول خدا(ص)در پایان خطبه غدیر بدین نکته تصریح نمود: «فاسمعوا لامره تسلموا اطیعوه تهتدوا و انتهوا لنهیه ترشدوا». امام علی به مالک اشتر مرقوم فرمود: مبادا بگوئی "من میگویم باید آن بشود که در اینصورت کینه و اضمحلال دین و فتنه نتیجه حتمی آن خواهد بود".(نهج-نامه۵۳) ودرمورددیگری درخطبه عمومی خود فرمود: بامن باادبیاتی که باحاکمان جبارسخن گفته میشودسخن مگوئید؛فلاتکلمونی بماتکلم به الجبابره.(نهج-خ/۲۱۶) ۵) رعایت حقوق همه افراد: «حق الرعیه علی الوالی فریضة فرضها الله سبحانه لکل علی کل» (نهج البلاغه خ/۲۱۶) و حقوق تک تک افراد جامعه مانند حق خود «والی» نسبت به جامعه است: «لکم علیّ من الحق مثل الذی لی علیکم ...» (همان) و از کلمه «مثل الذی» می یابیم که اگر مخالفت با ولایت می تواند مجوز برخوردهای جدی به خاطی باشد، ضدیت والی هم با حقوق حقه افراد نیز شایسته عکس العمل مناسب از سوی همان افراد خواهد بود. درنمونه دیگرامام ؛حقوق دشمن مسلح را موردمداقه قرار داد: «به آنانکه در مقابل تان نیستند شمشیر و تیر رها نکنید،برمجروحان حمله ور نشویداسرارآن رابرملاءنکنیدوازمثله کردن بپرهیزید»(الجمل/۳۴۲) 💠جمع بندی؛ گفتمان غدیر«ولایت» است و نه«امارت». https://telegram.me/sorooshmarefat

آیا وقت بازگشت به "غدیر" نرسیده ؟‌   ✍ هادی سروش


📃 آیا وقت بازگشت به "غدیر" نرسیده ؟ - ( ۱ )

 

✍ هادی سروش

 

🔵 عظمت امیرالمومنین و غدیرش

✅طبق روایات ، عیدغدیر ؛ "عید الله" است .  اضافه "الله" به "عید"  باعث شرافت بی حد و حصر این روز است.

✅وقتی جناب کمیت از قصیده معروف خود را در محضر امام باقر(ع) خواند به این بیت رسید :
"عیدغدیردرهمه روزهابی مانند است.."
امام(ع) تایید نمود وفرمود:
《روح القدس برزبان تو این کلمات را جاری نموده》 .

🔹مهم این است که آنچه در واقعه محقق شده را ، به دید عمیق نظاره کنیم؛

✅از آنجا که در این روز یک "نصب" صورت گرفت؛ هر نصبی یک "منصب" دارد که از آن به جایگاه نام میبریم ، و یک "منصوب" دارد که اشاره به شخصی است که در آن مقام قرار داده میشود .

✅در عید غدیر آنکه  "منصوب" شد ؛ حضرت امیر(ع) است.
آن مقام و  "منصب" ؛  امامت است ، و باید این دو حقیقت را دریافت.

✅درباره عظمت شخص "منصوب" گشته ؛

🌸امام باقر (ع) امیرالمومنین(ع) را به ؛ 《اولین امام و افضل از همه ی ائمه معرفی فرمود : علی اولنا و افضلنا》.
این حدیث برتری امام علی را بر تمامی آینده گان در بردارد.

🌸و برتری ایشان نسبت به گذشتگانش نیز از حدیث دیگری استنباط میشود ؛
به نقل ابن عباس است که پیامبر (ص) فرمود :
《در علی سنت هزار پیامبر قرارگرفته است؛ "کانت فی علی سنه الف نبی》.

🌸و نمونه ای از  آن هزار سنت را  ابوذر از پیامبر نقل نموده که آن حضرت (ص) در مسجد تشریف داشتند که  ازجابرخاست و رکوع کرد و بعد سجود نمود و فرمود:
《هر که میخواهد به آدم و علمش و نوح و فهمش و ابراهیم و خلتش و موسی و مناجاتش و عیسی و برتری معنویش را ببیند ، به علی بن ابیطالب نظر نماید》.

✅اما عظمت "منصب" و آن جایگاهی که در غدیر بنا گذارده شد و امام علی (ع) در آن قرار داده شد.
و آن ، خط ممتد "امامت" است.
امامت ؛ مدیریت همه نیازهای مادی و معنوی در جهت هدایت انسان است .

حرف  درباره غدیر را ادامه میدهیم ..

https://telegram.me/sorooshmarefat

📃آیاوقت بازگشت به"غدیر"نرسیده ؟(قسمت دوم)

🔻مخالفین ظاهری وباطنی "غدیر"🔻

 

✍ هادی سروش

 

✅از روز اول معلوم بود که مخالفین در برابر غدیرسکوت نمیکنند و این را پیامبر بخوبی میدانست.

فرمود:
جبرئیل سه بار بر من نازل شد وسلام پروردگار را ابلاغ نمودو مرا مأمور نمودکه در این محل قیام کنم و آنچه را وحی شده به شما ابلاغ نمایم.
نکته مهم اینجاست؛
وقتی پیامبر(ص)امربه اعلام امامت و خلافت امام علی شد،گریان شدوبه جبرئیل فرمود:
《 این مردمان تازه مسلمانندومرا با مشکلاتی پذیرفته اند،چگونه علی را میپذیرند؟ ؛  - یاجبرئیل قومی حدیثوا عهدبالجاهلیه ضربتم علی الدین طوعا و کرها...فکیف اذا حُملت علی رقابهم غیری؟!》

پیامبر اکرم (ص)در خطبه اش فرمود:
《ای مردم من ازجبرئیل درخواست نمودم که خداوند مرااز ابلاغ این امر معاف فرماید! برای آنکه میدانم پرهیزگاران کم هستندومنافقان بسیارند وفسادانگیزان گنه کار که به اسلام حیله و استهزاء میکنند بی شمارند...؛ -«سألت جبرئیل أن یستعفی لی عن تبلیغ ذلک إلیکم أیّها النّاس؛ لعلمی بقله المتّقین و کثره المنافقین و إدغال الاثمین و حیل المستهزئین بالاسلام...》


 

✅مخالفین غدیر به دو بخش تقسیم میشوند :

🔴مخالفین ظاهری ، که اصحاب سقیفه هستند.

هنگامی که پیامبرخدا(ص) از سفر حجة الوداع  بعد از روزغدیر، عده ای پیمان بستند تا پیامبر را از پا درآورند.. و نظیر نقشه­ ای که در عقبۀ تبوک کشیده بودند، دبّه­ هایی پرازسنگ ریزه کرده درجلوی شتر پیامبر رها کردند تا شتر پیامبر رم کند. که خداوند متعال پیامبرش را از کید دشمنان وفتنه­ هایشان محفوظ نگه داشت.

درنقشه دیگری ؛
بنا به کتمان گذاشتند . مانند دو نفری که غدیر را به کلی کتمان کردند ؛ یکی زید بن ارقم است و دیگری انس بن مالک است،
حضرت به انس بن مالک می‌فرماید مگر تو آنجا نبودی؟ انس پیری وفراموشی را بهانه می‌کند وامام او را نفرین نمود ؛  - فقال علیّ: إن کنت کاذباً فضربک اللَّه ببیضاء لا تواریها العمامة( المعارف: ۵۸۰)

در همین زاویه ؛ شخصیت مهم اهل سنت احمد بن حنبل است که اعتراف میکند به عده ای بودند که کتمان کنندگانِ حدیث غدیر بودندولی واردجزئیات نمیشود فقط به صورت کلى میگوید: پس همه برخاستند جز سه نفر که براى اداى شهادت برنخاستند پس علی بر آنان نفرین کرد و نفرینش آن‏ها را مبتلا ساخت ؛  - فقام إلّاثلاثة لم یقوموا. فدعا علیهم فأصابتهم دعوته (مسنداحمد:حدیث ۹۴۹)

در برنامه دیگری ابوحنیفه که امام مذهب حنفی ؛ طبق نقل ابوبکر جعابی که از مشاهیر اهل سنت است ، به اصحابش توصیه میکند :
اگر چه حدیث غدیر صحیح است، اما شما به صحت آن اقرار نکنید ؛ فقال أبوحنیفة: قد قلت لأصحابنا: لا تقروا لهم بحدیث غدیر خم فیخصموکم». (امالی مفید/۲۶)

 

درادامه بنی امیه کار یک سره کردند و برای حذف غدیر از حافظه ها، علی را غیر مسلمان و مورد لعن قراردادند!!وبعدی ها؛ ازشیعه چه خون هائی مانند میثم و حجر و..ریختند و چه شکنجه ها کردند..

بیان یک نمونه کافی است:
نصربن علی جهضمی حدیثی در فضیلت امیرمؤمنان روایت کرد و متوکل دستور داد هزار تازیانه به او بزنند.(تهذیب التهذیب عسقلانی/۱/۴۳۰)

🔴 مخالفین باطنی ؛
اینان در ظاهر مخالفتی با غدیر و ولایت ندارند و بلکه چه بسا در زمره شیعیان هم باشند ، اما دانسته یا ندانسته؛ به جد در برابر  اهداف و خروجی غدیر ایستاده اند!

✅ برخی با ولایت چه ها که نکردند؟!

درجائیکه پیامبردر غدیر بارها ازواژه ولایت استفاده کرد و روی این واژه تاکید داشت ، مانند این بیان :
«علی بن ابیطالب اخی وصیئی و خلیفتی و الامام بن بعدی ... هو ولیکم من بعد الله و رسوله ... ان الله قد نصبه لکم ولیاً و اماماً .... جدی علی ولیکم و امامکم ثم الامامة فی ذریتی ... لا تستکبروا من ولایته». (احتجاج/۵۸)

 

🚫اما با ولایت چنین کردند:

۱) ولایت را تبدیل به امارت کردند تا برو وبیائی برای خود راه بیاندازند!
درجالیکه "ولایت" ره آورد غدیر است و خاستگاهش؛ معنویت وعدالت و محبت واحترام به حقوق و دوری از چاپوسی است،  با تبدیل به حاکمیت ملوکانه و سلطنتی ، کبکبه و دبدبه برای خود راه انداختند و غدیر را تحریف کردند!

۲) در ولایت، غلو یا تندروی و یا افراط را راه انداختند!
نمونه؛
علی بالاتر از پیامبر میدانند!
و یا افرادعادی ازعلماء رامعصوم معرفی نمودند!
و یا داستانها و خواب های ساختگی در مورد فضائل ائمه (ع) میسازند!
و یا مخالفین غدیر را کافر معرفی میدانند!
و یا به مقدسات آنان جسارت و فحاشی میکنند!
و یا "ولایت"را محدود به خود و همفکران میدانند!
و یا اسرار مندرج در روایات را در هر جای نامناسبی مطرح میکنند به تعبیراهلبیت (ع) باعث "اضاعه" میشوند.
و...

تردید نداشته باشید این قماش افراد با هر تابلویی و در هر لباسی که باشند در حقیقت از مخالفین باطنی"غدیر" هستند.

حرف درباره غدیر را ادامه میدهیم ....

 

https://telegram.me/sorooshmarefat

📄آیاوقت بازگشت به غدیرنرسیده؟!
(قسمت سوم)

🔻در غدیرشیفته ومحو چه هستیم؟🔻

✍#هادی_سروش


 

✅ ۱) محو وشیفته فضیلت روزغدیرکه روز عید و جشن است؟

اگرچنین گرایشی در دل داریم ازانجاکه این خود اظهار ارادت به حضرت امیر است؛پسندیده و نیکوست.
این معنا؛در حدیث امام رضا (ع)آمده: 《روزغدیر؛روز رفع گناه،روزظهوربرکت ورحمت است ،روز تبسم وشادمانی است، روزآراسته شدن واطعام دادن وپذیرایی کردن است..》

امام مجتبی نقل میفرماید:
《روزغدیر بود پدرم ازنمازبازگشت وبا اطعام از میهمانان پذیرایی نمود.》

اما متوجه باشیم این منزل، منزل ابتدایی درمورد غدیراست و راه همچنان باقی است.
امام خمینی درسخنی مهم باورخود رااینچنین تبیین نمود:
"زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست."

 

✅ ۲) آیا شیفته ومحو "شخصیت محوری" غدیرهستیم؟

شفتگی نسبت به حضرت امیر(ع) مرتبه ای از مراتب غدیراست.
غدیر روز ظهور ولایت است بدین معنا که ولایت مانند نبوت ازاول بوده اما در روز غدیر،از این مقام وفضیلت، رونمایی شد.
اینجاست که دلها متوجه شخصیت بی بدیل وماورای زمان و مکان حضرت امیرالمومنین میشود.

البته این نکته فراموش نشود؛
فضیلت گوئی ازحضرت امیر(ع) مشکل زمان امویان بودو باآن برخورد میکردند تاعلی حذف کنند.
اماامروز مشکل در فضیلت گوئی نیست چه بسا برخی از اموی مسلکان،ترغیب به آن هم بکنند.

 

✅ ۳) محو در"تحقق غدیر"
این بالاترین مرتبه ارتباط وباور"غدیر" است.

🔺بایدغدیرِدر حجةالوداع را پلی قرار داده برای دستیابی به غدیر امروز. وآن نمیشود مگر اینکه با نزدیک شدن به همه جوانب این حقیقت بزرگ،به غدیر رهیافتی پیداکنیم و"غدیر" رادر آغوش بگیریم .

 

🔺برای این مهم ؛اول بایدبه اونزدیک وسپس همسوشویم.چون ملاک در نزدیکی؛ "همسوئی"است . وهمسوئی معنانمیشودمگراینکه عاشقانه اورا دوست داشته وبا نهج البلاغه اش زندگی کنیم.

وقتی علی(ع)درباره یاران تاریخی اش که در آینده خواهندآمد سخن بمیان آورد، فرمود :
《روزی فرا می رسد که زمانه آنان را ناگهان و بی اختیار بیرون می آورد، ایمان به وسیله آنان تقویت می گردد؛ - سیرعف بهم الزمان و یقوی بهم الایمان.》(نهج ، خ/۱۲)

این همسوئی؛در ایمان وعقیده راسخ است وثانیابگونه ای زیست کردن است که آدمی عامل تقویت ایمان دیگران نیز، شود.

🔺این مهم با ارتباط خالصانه آن امام (ع) شکل میگیرد ، خود آنجناب در نهج البلاغه فرمود :《 مرا با ارتباط خالصانه تان یاری کنید - اعینونی بمناصحة خلية من الغش و سليمة من الريب》(خطبه /۱۱۸)

🔺اگر موفق به انجام این فرامین مولی شویم،تازه وظیفه فردی خودرابه انجام رسانده ایم . ولی هنوز تا تحقق عینی "غدیر" راه نرفته،داریم.

🔺امام خمینی در پاسخ این سوال ، حال که مسئله در روز غدیر به جشن گرفتن خلاصه نمیشود،پس مسئله مهم کجای غدیر است؟
اینگونه پاسخ داده:
《مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست اندرکاران باشد. و آن عدل است.اینکه این قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر ارج قائل شده‌اند - و ارج هم دارد - برای این است که همه انحرافات از بین می‌رود.》

پس مهم ؛به عینیت رساندن سیره عملی او که متمرکز بر "عدالت" است،میباشد.

🔹جامع ترین تعبیر در بیان اقامه عدل و توجه انحراف از آن ، سخن امام درنامه ۶۲ نهج البلاغه راجع سه حقیقت غیرقابل انکار است ؛
《لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ》.
مفاهیم این عبارات نهج البلاغه که متاسفانه گاهاً درمحیط اسلامی به چشم می آیدکه عبارت است از:
"استکبار داخلی"
"استضعاف داخلی"
"استثمار داخلی"
وتحقق این عناوین یعنی ؛ صحنه مدیریت های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در دست مدیران نالایقی قرار گیردکه هم سوء مدیریت دارند و هم فخرفروشی بر شهروندان دارندونیزبهره بری ازتوان ودانش مردم رابه اراده خوددرآورده وقهرا آنان راتبدیل به افرادی تحقیرشده میکنند!

🔺"غدیریان" :
بااستکبار داخلی و استعمار داخلی فاصله ها دارد و لذا هیچگاه کسی نمیتواند آنان به استضعاف بکشاند.

آنان درصورت امکان صدای خودرادر برابرهرحاکم مستبد دینی وغیردینی بلندنگه داشته،واجازه نمیدهدمال مستضعفان دراختیارمتکاثران مرفهی قرارگیرد تا بیت المال رابلعیده ودرس زهد دهند!.
واگرهم نتواندصدایی بلندکند و یا صدایش راخفه کنند،حداقل در جرگه حاکمیت های مستبعد ومتکاثر وخدعه گر واردنمیشود وبااین رفتار سلبی،عدم رضایتش را نشان میدهد.

اینهاکه خوانید ؛گوشه از تحقق عینی "غدیر" است.

 

https://telegram.me/sorooshmarefat

📄آیاوقت بازگشت به غدیرنرسیده؟!
(قسمت چهارم)

🔻فراسوی مخالفت با غدیر 🔻

✍#هادی_سروش

 

✅کمترین آشنایی باتاریخ،انسان را به این حقیقت میرساند که "مخالفت با غدیر" متفاوت ازمخالفت های مذهبی و سیاسی دیگر است.
بخاطرغدیرترور فیزیکی،ترور شخصیت، شکنجه وحبس روا داشتند ،عوامل فرهنگی شان بابودجه های نجومی چه هاکه نکردند!

✅آیایک جانشینی که درغدیرانجام شداین همه مشکل داشته؟قصه چیست؟ واقعافراسوی غدیر چه خبری میتواند باشد؟
خوشبختانه باحکومت ۵ ساله حضرت امیر(ع) پاسخ به این سوال روشن شده است.

✅بدون تعارف؛ غدیر می آمد که مرکز تباهی را نشانه گیرد و  عدالت را به عیان نشان دهد .
خوب واضح است در اینصورت خواب راحت ، از ستمگر سُنی مسلک وبلکه از حکومتران شیعه نیزخواهد ستاند .
مقصودم این است؛غدیر،چنان چوبی بالای سر حاکمان نگه داشته که هرنوجوان وجوان وکهنسالی ، صبح و شب در برابرکوچکترین بی عدالتی ، براحتی میتواند بگوید:
کجای حاکمیت تان به علی وعدالت علی شبیه است؟!
این جمله آنچنان سنگین است که باعث "دشمنی باغدیر" شده.گرچه ممکن است درروزعیدغدیرجشن هم برپاکنند!

🔵نمونه ای ازفراسوی غدیر راملاحظه کنید:

📌غدیرنشان دادکه بایدبرای مبارزه با ظلم وسط میدان ایستاد.
درنتیجه آنکه باعناوین دهن پرکنی مانند ؛ شیخ ، عارف ، مرجع ،... از مسئولیت کنار گیری کرد و با نشنیدن صدای مظلومِ زیر آور شکنجه، سرسجاده نشسته وبا ادعای کشف و شهود، تعبیرخواب وتبرکی دادن به مریدان ،معرکه به پا میکند! ازغدیر بیگانه است.

📌 در"غدیر اندیشان" هیچ شکلی از شکل دیکتاتوری و استبداد،وکمترینش استبداد درگفتار است،وجودندارد.
به مالک اشترنوشت:
مبادابگوئی "من میگویم باید آن بشود که در اینصورت کینه واضمحلال دین و فتنه نتیجه حتمی آن خواهد بود".(نهج-نامه۵۳)
ونسبت به خودش هم فرمود: بامن باادبیاتی که باحاکمان جبارسخن گفته میشودسخن مگوئید.(نهج-خ/۲۱۶)

📌 "تاروپود غدیر" بارعایت حقوق همه افراد عجین است ؛ تا جائیکه حقوق تک تک افرادجامعه مانندحق خود «والی» نسبت به جامعه است وبرتری در این بخش وجود ندارد:«لکم علیّ من الحق مثل الذی لی علیکم ...» (نهج،خ۲۱۶)
و از کلمه «مثل الذی» می یابیم که اگر مخالفت با ولایت می تواند مجوز برخوردهای جدی به خاطی باشد،ضدیت والی هم با حقوق حقه افراد نیز شایسته عکس العمل مناسب از سوی همان افراد خواهد بود.

📌در"فرهنگ غدیر" ؛ اقتصاد باید دربالاترین جایگاهش باشد و حاکمان برای راحتی معاش شهروندانشان از هیچ تلاشی کم نگذارند.
ازعلی(ع)انقلابی تر درکل عالَم کیست؟ اودرحکومتش کاری کردکه هیچ کوفی در کوفه مشکل مسکن وخوراک روزمره نداشت، خود حضرت فرمود:  "همه مردم کوفه برخوردار از نعمت اند،پایین‌ترین طبقات نان گندم می‌خورند، منزل دارند و آب گوارا می‌نوشیدند" ( بحار؛ج ۴۰ ص ۳۲۷) 

📌در"حکومت غدیریان" ،هیچ کس حق تملق و حق به ذلت کشیدن شهروندانش راندارد.
خودش وقتی از خانه خارج شدتاسوار بر اسب به جایی رود، متوجه شد عده ای پای پیاده به دنبال او روانه شده اند.
رو به آنها کرد و فرمود: کاری دارید؟ گفتند: نه! فقط دوست داریم همراه شما باشیم. به آنها پاسخ داد: بازگردید که پیاده به دنبال سواره رفتن هم درنفس سواره فسادایجاد میکند وهم باعث ذلت پیاده می شود.(کافی۵۴۰/۶)

📌 حکومت اگر بر "معیار غدیر" باشد ، نه تنهااجازه فرو رفتن افکار عمومی در توهمات ساختگی به نفع حاکمیت را نمیدهد، بلکه خود؛باصداقت تمام با مردمش مواجه میشود.
امام علی با صراحت،سیاست زشت معاویه دربی اعتنایی به افکار عمومی و فریب و بستن کانال ها و روزنه های خبری مردم را ، تقبیح میکند( نهج؛خ۵۱ونامه۳۲)

📌 در "قاموس غدیر" نظامیان حق ورود به حریم شهروندان و زورگوئی ندارند.
در نامه ۶۰ نهج البلاغه به صراحت به این موضوع پرداخته و صریحا به شهروندان مجاور نظامیان میفرماید؛هرکدام ازاینان درصورتیکه آزاری به شما برسانند از حکومت من خارج اند وبایدمجازات شوند.

📌در "حقیقت غدیر" حاکمان و مسئولان بایدنسبت به شهروندان ،یک پارچه محبت و صمیمیت باشند؛در نامه ۱۹ نهج البلاغه دستور به چنین اخلاقی میدهدودرنامه ۵۳ توسعه اخلاق و محبت ازسوی حاکمیت رانسبت به همه جامعه ضروری میداند.

 

📌  ازآنجا که "هویت غدیر" در راستای شخصیت داشتن آحاد جامعه استوار است،امام علی(ع)درنامه۵۷ نهج البلاغه ازمردمانش؛ تبعیت محض نمیخواهد بلکه صداقت،طلب میکند.
ترجمه استادمطهری از نامه ۵۷ این است؛ امام علی ازمردم میخواهد؛ "اگر خوب عمل میکنم کمکم کنید و اگر بد عمل میکنم انتقاد کنید تا جبران کنم .." 

📌 در "حاکمیت غدیر" ؛ دزدان گردن کلفت حکومتی مورد حساسیت بیشتری هستند ، لذا امام (ع) در نامه ۲۰ نهج البلاغه به یکی از استاندارانش نوشت ؛ گزارش اختلاس از تو به رسد ، تو را خُرد خواهم کرد.

وده ها وصدها مورددیگر..

آیاچنین"غدیری"نبایددشمن داشته باشد؟!

https://telegram.me/sorooshmarefat

📃آیاوقت بازگشت به "غدیر" نرسیده ؟
( قسمت پنجم )

✍ #هادی_سروش

 

🔻نشانه های زنده بودن "غدیر" 🔻

 

📌طبق مباحث گذشته ، غدیر یعنی ؛ تحقق یک "رهبری کامل" در جامعه .
و رهبری کامل یعنی "امامت" و امامت  تبیین واقعیِ دین و تحقق اهداف آن در متن جامعه  با اتکاء و اتصال به مبداء الهی است که از آن به واژه "معصوم" نام برده میشود .

📌اگر چنین رهبریی در راس جامعه قرار گرفت ، زنده بودن غدیر در جامعه هویدا میشود.

🔺در اینصورت جامعه بشکل یک مجموعه "مشتاق به حقایق دینی" که پیراسته از هر گونه شرک و ظلم و خرافه باشد ، پدیدار میشود.
این چنین جامعه ای از  "دین کامل" بهرمند است.

🔺و چنین جامعه ای در آیه ۴سوره مائده  قرآن دارای سه خصوصیت ذیل میباشد:
﴿الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ﴾ 

مفهوم این آیه چنین است؛
امروز آنان که کفر ورزیده اند، از دین شما واز اینکه بتوانند بر آن آسیب رسانند ناامید گشتند. پس شما از آنان بیمناک نباشید واز من بترسید.

 

🔹شاخصه های غدیری بودن و زنده بودن جامعه 

📌۱) جامعه و کشور اسلامی از چنان قوت و اقتدار فکری و عقلانی بهرمند میشود که باعث یاس کفار از غلبه فکری و فرهنگی بر آن کشور میشود و دیگر دین مسلمین مورد طمع قرار نمیگیرد ؛ 《الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکمْ 》

📌۲)از طرفی شهروندان ؛ دارای چنان داشته های نفوذناپذیر و روحیه قوی و شجاعانه ای میشوند که هیچ دشمن هراسی نخواهند داشت و این ؛ در حالی است دشمن لحظه ای از ضربه زدن به مسلمین و تخریب داشته های اعتقادی آنان نداشته و ندارد ؛ 《فَلا تَخْشَوْهُمْ》

📌۳) شهروندانی که تحت "امامت عدل و احسان" قرار میگیرند، در عین بهرمندی از دو نعمت بالا ، باید در خود نگرانی از ناحیه خدا را نیز داشته باشند .
و آن این است ؛ اگر روزی بیاید و جامعه با پشت پا زدن به همه نعمت های ارزشمندش ، گرفتار ارزش های ضد اخلاقی شود و نتیجتا از پای بندی اش به احکام و اخلاق -خصوصا عدل و احسان -  و نیز باورهای ارزشی دینی دست بر دارد ! همه ی داشته های خود را تباه خواهد ساخت .

🔺و این خطر ؛ خطر از درون است ونه از بیرون . وقتی اصحاب قدرت و ثروت و نیز سکانداران فکری جامعه مسلمین از مرزهای دین و عقلانیت و انسانیت عبور کنند ! آن روز است که کشوری و جامعه ای باید منتظر شکست و تباهی همه داشته های خود باشد.

🔺در اینجاست که نباید  بی جهت ؛ مشکلات جامعه اسلامی را دائما به کفار و دشمنان بیرونی نسبت داد ، بلکه بر آموزه زیبای قرانی باید در "خود" جستجوی کرد! چرا که به نص قرآن این آسیب از ناحیه کفار بیرونی نیست بلکه از درون نیروهای [به اصطلاح] مومن شکل میگیرد .
اینجاست که خداوند متعال اعلام خطر نموده که از آن روز خائف باشید ؛ 《وَاخْشَوْنِ》

 

🔺وتمام این برکاتی که در این مقاله به وصف آن نشستیم ؛ از نعمت "امامت و رهبری آسمانی" است که جایگزین پیامبر(ص) بوده و به خوبی توانایی حفاظت از دین و تبیین دین و نیز  هدایت جوامع بشری را داشته باشد.

🔶الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة على بن ابيطالب و اولاده الطاهرين.

 

*پایان سلسه مقالات "غدير"

 

https://telegram.me/sorooshmarefat

نگاه متفاوت امام خمینی به غدیر؛ عدالت صدای بلند غدیر

نگاه متفاوت امام خمینی به غدیر؛ عدالت صدای بلند غدیر

یادداشتی از: هادی سروش

نگاه متفاوت امام خمینی به غدیر؛ عدالت صدای بلند غدیر

پایگاه خبری جماران، شیعه محل تولدش بعثت و محل صدورش غدیر است. گرچه می بایست غدیر محل صدور همه ی مسلمین باشد که برخی از بدخواهانی اجازه ندادند! اجازه دهید تحلیل مختصری داشته باشیم که کامل ترین نگاه به«غدیر» چیست؟

 ۱) نگاه شیفته گونه به فضیلت روز غدیر؛

اگر چنین گرایشی در دل داریم از آنجاکه این خود اظهار ارادت به حضرت امیر(ع) است؛ پسندیده و نیکوست. این معنا؛ در حدیث امام رضا(ع)آمده:«روزغدیر؛ روز رفع گناه، روزظهور برکت و رحمت است، روز تبسم وشادمانی است، روزآراسته شدن واطعام دادن و پذیرایی کردن است.»

امام مجتبی(ع) نقل می فرمایند:«روز غدیر بود پدرم از نماز بازگشت و با اطعام از میهمانان پذیرایی نمود.»

اما متوجه باشیم این منزل، منزل ابتدایی در مورد غدیر است و راه همچنان باقی است.

امام خمینی(س) درسخنی مهم باور خود را این چنین تبیین نمود:

«زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست.» (صحیفه امام؛ ج 20، ص 112)

 

 ۲) نگاه«شخصیت محوری» به غدیر؛

تردیدی نیست؛ شیفتگی نسبت به حضرت امیرالمومنین(ع) مرتبه ای از مراتب غدیر است. غدیر؛ روز ظهور ولایت است بدین معنا که ولایت مانند نبوت از اول بوده اما در روز غدیر، از این مقام وفضیلت، رونمایی شد. اینجاست که دلها متوجه شخصیت بی بدیل و ماورای زمان و مکان حضرت امیرالمومنین(ع) می شود.

البته این نکته فراموش نشود؛ فضیلت گوئی ازحضرت امیر(ع) مشکل زمان امویان بود و با آن برخورد می کردند تاعلی(ع) را حذف کنند. اما امروز مشکل در فضیلت گوئی نیست چه بسا برخی از اموی مسلکان، ترغیب به آن هم بکنند.

 

 ۳) محو در«تحقق غدیر»؛

این بالاترین مرتبه ارتباط و باور غدیر است. باید غدیرِ در حجةالوداع را پلی قرار داده برای دستیابی به غدیر امروز. وآن نمی شود مگر اینکه با نزدیک شدن به همه جوانب این حقیقت بزرگ، به غدیر رهیافتی پیداکنیم و غدیر را در آغوش بگیریم.

برای این مهم؛ اول باید به او نزدیک و سپس همسو شویم. چون ملاک در نزدیکی؛ «همسوئی»است. و همسوئی معنا نمی شود مگر اینکه عاشقانه او را دوست داشته و با نهج البلاغه اش زندگی کنیم.

وقتی علی(ع) درباره یاران تاریخی‌اش که در آینده خواهند آمد سخن به میان آورد، فرمودند:«روزی فرا می رسد که زمانه آنان را ناگهان و بی اختیار بیرون می آورد، ایمان به وسیله آنان تقویت می گردد؛ - سیرعف بهم الزمان و یقوی بهم الایمان.»(نهج ، خ/۱۲)

این همسوئی؛ در ایمان و عقیده راسخ است و ثانیا به گونه ای زیست کردن است که آدمی عامل تقویت ایمان دیگران نیز، شود.

این مهم با ارتباط خالصانه آن امام(ع) شکل می گیرد، خود آن جناب در نهج البلاغه فرمودند:«مرا با ارتباط خالصانه تان یاری کنید - اعینونی بمناصحة خلیة من الغش و سلیمة من الریب»(خطبه /۱۱۸)

اگر موفق به انجام این فرامین مولی شویم، تازه وظیفه فردی خود را به انجام رسانده ایم. ولی هنوز تا تحقق عینی غدیر راه نرفته، داریم.

امام خمینی(س) در پاسخ این سوال، حال که مسئله در روز غدیر به جشن گرفتن خلاصه نمی شود، پس مسئله مهم کجای غدیر است؟

اینگونه پاسخ داده:

《مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست اندرکاران باشد. و آن عدل است. اینکه این قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر ارج قائل شده‌اند - و ارج هم دارد - برای این است که همه انحرافات از بین می‌رود.》 (صحیفه امام؛ ج 20، ص 112)

پس مهم؛ به عینیت رساندن سیره عملی او که متمرکز بر عدالت است، می باشد.

جامع ترین تعبیر در بیان اقامه عدل و توجه انحراف از آن، سخن امام(ع) در نامه ۶۲ نهج البلاغه راجع سه حقیقت غیرقابل انکار است؛

《لَکِنَّنِی آسَى أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَیَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِینَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِینَ》.

مفاهیم این عبارات نهج البلاغه که متاسفانه گاهاً در برخی محیط اسلامی به چشم می آید، عبارت است از:

«استکبار داخلی»

«استضعاف داخلی»

«استثمار داخلی»

وتحقق این عناوین یعنی؛ صحنه مدیریت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دست مدیران نالایقی قرار گیرد که هم سوء مدیریت دارند و هم فخر فروشی بر شهروندان دارند و نیز  بهره بری از توان و دانش مردم را به اراده خود در آورده و قهرا آنان را تبدیل به افرادی تحقیر شده می کنند!

«غدیریان»:

با استکبار داخلی و استعمار داخلی فاصله ها دارد و لذا هیچگاه کسی نمی تواند آنان را به استضعاف بکشاند.

آنان درصورت امکان صدای خود را در برابر هر حاکم مستبد دینی و غیردینی بلند نگه داشته، واجازه نمی دهند مال مستضعفان در اختیار متکاثران مرفهی قرار گیرد تا بیت المال را بلعیده و درس زهد دهند!

و اگر هم نتواند صدایی بلند کند و یا صدایش راخفه کنند، حداقل در جرگه حاکمیت های مستبعد و متکاثر وخدعه گر وارد نمی شود و با این رفتار سلبی، عدم رضایتش را نشان می دهد.

این همان تحقق عینی«غدیر» است که خمینی کبیر به عنوان مسئله اصلی غدیر مورد دغدغه داشت

امام هادی (ع) و درس سیاست ورزی   ✍#هادی_سروش

🔰امام هادی (ع) و درس سیاست ورزی

✍#هادی_سروش

 

♈️ ۱) شرط اطاعت پذیری

هر که دوستی ومحبت او واقعی و فراگیر بود (یعنی ؛ محدود به افراد خاص نبود) ، و نیز ؛ نظراتش دارای نگرشی همه جانبه بود، در طاعت از او ، شما هم همه جانبه باشید . "مَنْ جَمَعَ لَکَ وَدَّهُ وَ رایهُ فَاجْمَعْ له طاعَتَکَ." (تحف العقول/۴۸۳)

♈️۲) دوری از تملق و برخوردباچاپلوسان

امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرد ، فرمود : از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق ، بدگمانی به بار می‌آورد هنگامی که در نزد برادر مؤمنت مورد اعتماد و وثوق هستی، بجای تملق ، حسن نیت نشان بده. قال ابوالحسن الثالثُ(ع) لِرَجُلٍ و قَدْ اَکْثَرَ مِنْ اِفْراطِ الثَّناءِ علیه اَقْبِلْ علی شَأنِکَ، فَاِنَّ کَثْرَهَ المَلَقِ یهْجُمُ علی الظِّنَّهِ و اذا حَلَلْتَ مِنْ اَخِیکَ فی مَحَلِّ الثَّقَهِ، فَاعْدِلْ عَنِ المَلَقِ الی حُسْنِ النِّیهِ. (بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۹۵)

♈️ ۳) در زمانه ظلم چه جای حسن ظن !

هر گاه در زمانه‌ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه آدمی بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانی ظلم بیش از عدل باشد، نباید به کسی خوش‌بین باشد، مگر اینکه به نیکی او یقین کند. اذا کان زَمانٌ العَدْلُ فیه اَغْلَبُ مِنَ الجَوْرِ فَحَرامٌ اَنْ تَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءاً حتی یعْلَمَ ذلک منه، و اذا کان زمانٌ الجَوْرُ اَغْلَبُ فیه من العدل فلیس لِاَحَدٍ اَنْ یظُنَّ بِاَحَدٍ خیراً مالم یعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ؛ (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۰)

♈️ ۴) نقد پذیری

امام هادی(ع) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را نقد کن و به او بگو: وقتی خدا خیر بنده‌ای بخواهد، او پذیرنده نقدها میشود. قال لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ (وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸)

 

🆔https://telegram.me/soroushmarefat

ادیسون ها به بهشت میروند؟  ✍#هادی_سروش

🔻در نقد سخنان کارشناس مذهبی تلویزیون

🔰ادیسون ها به بهشت میروند؟

✍#هادی_سروش

✅سوالی که بسیار پرسابقه است و نه تنها ذهن مقدسین را درگیر کرده بلکه فکر روشنفکران را نیز به خود جلب کرده این است : آیا مانند ادیسون به بهشت میرود؟

🔻 سه نظریه مطرح است:

🔸نظریه اول ؛ بصورت قطعی میگوید؛هرغیرمسلمانی به جهنم میرود!چون ورود به بهشت نیاز به اعتقادبه اسلام و عمل صالح دارد واین افرادفاقداعتقاد درست هستند.

🔸نظریه دوم میگوید؛این افرادچون غیرمسلمانندبه بهشت نمیروندولی در جهنم هم نمیسوزند!

✅در این بین ؛ علامه طباطبایی و استادمطهری هستند که خواستند مسیر اعتدال را طی کنند و بر این گمانند : اگر شخص دارای حُسن فعلی -کار خوب- بود ولی حُسن فاعلی-آدم خوب- نبود ، عملش در درجات عالم آخرت و بهشت تاثیر نداشته ولی خدای متعال این چنین شخص خدومی را از رحمت دنیوی و چه بسا اُخروی محروم نمیکند و در دنیا به او شهرت و خوش نامی و در آخرت به او تخفیف در عذاب میدهد. و این عنایات خدا بر محور "نیت" آن شخص خواهد بود .

✅استاد آیه الله جوادی آملی از شهید مطهری جلو رفته و در درس میفرمودند : "تا وقتی بر کفر و عناد شخصی یقین نداشته باشیم ، کفر او از استضعاف فکردینی او نشات گرفته و در اخرت از کافران معذَب جدا خواهد بود.اصلا اظهار نظر در مورد جهنمی بودن افراد کار صحیحی نیست."

🔸نظریه سوم که مقبول است این است که خادمان بزرگ بشریت ازبهشتیان خواهندبود.

♈️ قبل ازارائه آیات قرآن که تبیین کننده نظریه سوم است،مقدمات زیرحائز اهمیت است؛

📌یکم: "انسان" دارای کرامت است.

📌دوم: این کرامت وقتی آسیب پذیر میشود که آدمی با اراده و اگاهی دست به الحاد و ظلم و خونریزی زند .

📌سوم : هرکسی که به دینِ حق نرسید، لزوماً شخص ملحدی نیست. و شاید اصلا به قول علامه طباطبایی ؛ "آدمی که اعتقادات مطابق با حق ندارد ، نه تنها میتواند درپیرامون محیط اش، باآیین انتخابی اش موثرباشد، بلکه چه بسا در میان موحدان زندگی نموده و اصلا ذهنش متوجه حقیقتی غیر از آنچه معتقد بوده نشده تا تکلیفی داشته باشد".

📌چهارم : خیررسانی به عالَم و آدم ، حتی در حد آب رسانی به یک گیاه یا درخت تشنه ، در دنیا و آخرت بی بهره نخواهد بود .

📌پنجم‌: شناخت و دست یابیِ نحوه بهرمندی در آخرت از خیرات انسانها را فقط خدای عالم و قادر و رحیم میداند . واقعش به قواره ما آدمیان نمی آید که ، بیاییم و تعیین تکلیف و قضاوت حتمی کنیم که خدا ؛ شدت عذاب را یا اصل عذاب را و یا ورود در رحمت الهی بنام بهشت را نصیب افراد خدوم غیر مسلمان میفرماید و یا نمیفرماید . در این زمینه خدا فرمود : خداست که میداند هرکسی فردا قیامت چگونه است؛ "وما تدری نفس ماذا تکسب غدا" (لقمان/۳۴) حتی پیامبر رحمت (ص)اذعان نمود من [بدون تعلیم خدا] از آینده خود و شما چیزی نمیدانم ؛ "وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَ لا بِكُمْ". (احقاف/۹)

📌ششم : عارفان بزرگی مانند امام خمینی ، بر این مبنای متین و وزین اند که ؛ خدای متعال غیر از بهشتِ باورها و اعتقادات ، بهشتِ اعمال دارد و اعمال آدمیان در آن سرای جاودان ، بهشت میسازد. وثانیا هر ذره ای از حرکتی مثبت ، ظهور کمال است و نیل به "کمال مطلق" و بهرمندی دنیوی و اخروی از آن .

📌هفتم : آدم های برجسته ای که در دنیای خود با کسب بهترین کمالات بلند در علم و عقیده و رفتار خود ، نصاب بالایی پیدا کردند و رکورد معنوی محیرالعقولی زدند ، حسابشان محفوظ است و دخلی به موضوع نوشته ما ندارد ، آنان به قول قرآن ؛ "فی مقعدصدق عند ملیک مقتدر" هستند .

♈️با توجه به نکات هفت گانه ارائه شده ، آیات قرآن که منبع معرفتی ماست در این موضوع کاملا مسئله را روشن میکند تا باورکنیم بهشت درانحصار عده ای که ماگمان میکنیم بهشتی اند، نیست :

🔹ان الذین امنواوالذین هادوا والنصاری والصائبین من آمن بالله والیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عندربهم (بقره /۶۲) این‌آیه دلالت میکند افرادی که ایمان به خدا و آخرت دارند و کوشش نیکویی دارند ، اجرشان محفوظ است.

🔹فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره.(الزلزل/۷) و این آیه تصریح دارد ذره ای کار خیر و یا شر به صاحبش بازمیگردد.

🔹وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ (آل عمران /۸۵) و آیه سوره آل عمران ملاک در "تسلیم" بودن دانسته و علامه طباطبائى میگوید: اسلام بمعنى تسليم است و هر كه به هر دين آسمانى تسليم باشد در آخرت مأجور است و از خاسرين نيست.

♈️ جمع بندی ؛ با این نظریه متفاوت که مبتنی بر اصول عقائد اسلامی - کتاب وسنت - و مبنای اهل معرفت وعرفان است، نسبت به سرانجام سعادتمندانه ی بزرگ مخترعانی که به بشریت خدمتهای گرانسنگ و شگفت آوری نمودند، روشن میشود.

📍سخنان کارشناس تلویزیون را در اینجا ببینید👇👇 https://www.instagram.com/tv/CRsAlNOAzfe/?utm_medium=share_sheet 🆔https://telegram.me/soroushmarefat

"داعش و طالبان" در درون خود را بشناسیم  ✍#هادی_سروش

🔰"داعش و طالبان" در درون خود را بشناسیم

✍#هادی_سروش

🔻کلینی در کافی نقل میکند؛

آمد پیامبر رحمت (ص) را دید و دنبال کار خود رفت اما طولی نکشید که برگشت. همینکه چشم پیامبر رحمت برای دومین بار در آن روز به او افتاد، حضرت رسول او را به نزدیک طلبید. آمد جلو پیغمبر معظم و نشست. پیغمبر فرمود: «امروز تو با روزهای دیگر فرق داشت. روزهای دیگر یک بار می آمدی و بعددنبال کارت می رفتی، اما امروز پس از آنکه رفتی، دو مرتبه برگشتی، چرا؟» گفت: «یا رسول الله! حقیقت این است که امروز آن قدر مهر تو دلم را گرفت که نتوانستم دنبال کارم بروم، ناچار برگشتم.» رسول رحمت (ص) درباره او دعای خیر کرد. مدتی گذشت و آن مرد دیگر دیده نشد! حضرت رسول از اصحاب خود سراغ او را گرفت، همه گفتند: «مدتی است او را نمی بینیم.» رسول خدا عازم «سوق الزیت» بازار روغن زیتون فروشان شد که آن مرد در آنجا دکان داشت. به دکان آن مرد رسید ولی دکان بسته بود و کسی نبود. از همسایگان احوال او را پرسید، گفتند: «یا رسول الله! چند روز است که وفات کرده است . و مرد امین و راستگویی بود، اما یک خصلت بد در مورد توجه افراطی به خانم ها در او بود! » رسول عالیمقام اسلام فرمود : خدا او را بیامرزد و مشمول رحمت خود قرار دهد. او مرا آنچنان زیاد دوست می داشت که اگر برده فروش هم می بود خداوند او را می آمرزید.

🔴 پ.ن ؛ پیامبرمان ؛ پیامبر رحمت بود ، آیا ما "امت رحمت هستیم" ! "امت واقعیِ پیامبر رحمت" ؛ تیغ حذف نه به زبان میگیرد و نه بدست ، تا هرکسی را بخاطر کوچکترین تخلف و یا اختلافی ، از هستی ساقط کند ! و نه خود را "تمام اسلام" میداند تا "رحمت خدا" را در انحصار خود و تفکر خود در آورد ! "داعش و طالبان" در درون خود را بشناسیم!

هوالودود

 

🆔https://telegram.me/soroushmarefat

تبلیغات و توهمات در مورد "قربانی"  #هادی_سروش

🌺🌸عید قربان مبارک .

🔰تبلیغات و توهمات در مورد "قربانی"

#هادی_سروش

🔹آیا میدانید : طبق نقل رئیس المحدثین شیخ صدوق ؛ پیامبر به همسرشان ام سلمه سفارش کردند: «قرض کن و قربانی نما که پول آن قرض پرداخت می‌شود.»

🔹و آیا میدانید: شیخ الطائفه در کتاب التهذیب حدیثی نقل میفرماید بدین مضمون : حضرت امیر (ع) در عید قربان ، دو گوسفند قربانی میکرد ؛ یکی به نیت رسول معظم اسلام(ص) و دیگری را از طرف خودش ذبح مینمود.

🔸نکته مهم عرفانی این است که در اندیشه دینی و از روایات "ان الله یحب اهراق الدم ؛ یعنی خدا دوست دارد خونی (ذبح) ریخته شود " ؛ استفاده میشود و در اندیشه های لطیفِ عارفانی چون ابن عربی و امام خمینی آمده این است که ؛ ذبح حیوان یک "سمبل" برای یاد گرفتن و یادآور شدن "فدا و فانی بودن" برای خدا و در راه خداست.

🔷️کسانیکه [حتی بجهت عدم تمکن مالی با مشارکت فرد دیگری] در روز عید ، قربانی میکنند ، طبق روایات ؛ عمل قربانی شان باعث محبوبیت نزد خدا است ، و در صورت نیت صادقانه ، اولین قطره خون ذبیحه باعث آمرزش گناهان قربانی کننده است، و گذر او از پل صراط کمک کاری بشکل مرکب خواهند داشت ، و نیز باعث دفع بلاء ، وسلامتی خود و خانواده شان خواهد شد .

🔵قربانی اختصاصی به حاجیان ندارد بلکه دربرابر هر نعمت خاصی میتوان به عنوان "شکرگذاری" قربانی کرد و باورم بر این است که در میان اعمال نیک ، نماز و قربانی ، انسان به مقصد و مقصود سریع می رساند ؛ خداوند در سوره کوثر وقتی متذکر عطای "خیر کثیر" به پیامبرش میشود ، از او می ‌خواهد در مقابل این نعمت ، با نماز و قربانی قدردانی کند : «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ؛ - پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.»

✅اگرمؤمنین هم ، در برابر دستیابی به نعمت ‌های خاص و بزرگ قربانی می کنند ، در واقع به این دستور الهی ، عمل قربانی کرده و در واقع "شکرگذاری" میکنند.

✅ اما در مورد مصرف گوشت قربانی مواظب باشیم گرفتار تبلیغات و توهمات سنت گرایانه و روشنفکرمآبانه ای که خالی از دلیل و استدلال نشویم ! نه افراط درست است و نه تفریط.

✅خداوند فرموده: «فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ(حج/۲۲) ؛ از گوشت قربانی خود بخورید و به درمانده مستمند بخورانید.»

✅امام صادق (ع) سیره خود و روش پدرش امام باقر(ع) و جدش امام سجاد(ع) را اینگونه معرفی نموده که ؛ "گوشت قربانی را به سه قسمت میکنیم ؛ قسمت اول برای اهل منزل و اقوام. و قسمت دوم برای همسایگان. و قسمت سوم برای مستمدانی که چشم امیدی به قربانی دارند."

✅ همین ترتیب در تقسیم گوشت قربانی ؛ "دستور عرفانی" عارف بزرگ آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در کتاب "المرقبات" بر همین اساس است.

✅بدون شک تقسیم گوشت قربانی بین اقوام وهمسایگان که بدان دستور داده شده ، جدای از بحث "فقر" است و دارای که یک مصلحت بزرگ اجتماعی است و آن؛ ایجاد و تقویتِ مهر و محبت در جامعه و خانواده است.

✅درنتیجه؛ مراکزخدماتی - آسایشی، که حکومت اسلامی بر اساس ردیف بوجه سالانه، موظف است از بیت المال آنها را تامین کند در "قربانی" اولویتی ندارند. و بلکه به باور من ، مرجوح هم میباشد. 🆔https://telegram.me/soroushmarefat

 
  BLOGFA.COM