قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
 

قرآن راه شهیدان را مشخص کرده، راه را گم نکنیم  یادداشتی از: هادی سروش

 

یادداشتپایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

به بهانه هفته دفاع مقدس؛

قرآن راه شهیدان را مشخص کرده، راه را گم نکنیم

یادداشتی از: هادی سروش

شهیدان؛ خردمندانی هستند که به فساد حساسیت جدی نشان می‌دهند.

پایگاه خبری جماران، وظیفه امروز ما در این محور است: در تمام سختی و ناآرامی‌های روانی که از شنیدن خبرهای بدی چون؛ باندبازی، اختلاس، دروغ، سوءاستفاده‌های از دین، جهاد و شهادت و.. برایمان پیدا شده و یا می‌شود، راه را گم نکنیم.

هادی سروش

 

راه شهیدان را قرآن به بهانه شهید آل یس "حبیب نجار" نشان داده و آن؛ حمایت از "دین خدا" است.

 قرآن مؤمن آل یس را چنین ستود؛ جَاءَ مِنْ أَقْصا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسعَی قَالَ یَقَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسلِینَ

مردی از نقطه دوردست شهر با شتاب فرارسید، گفت: ای قوم من از فرستادگان خدا پیروی کنید. (یس /۱۲)

آنچه در مقابل انبیاء و اولیاء (علیهم‌السلام) است؛

  1. قدرتِ غیراخلاقی
  2. فساد و ثروتِ رانتی
  3. فریبکاریِ دینی

 

فساد قدرت:

فساد در متن حاکمیت در جایی ایجاد می‌شود و یا رشد می‌کند که "قدرتِ غیراخلاقی" حرف اول و آخر را بزند!

قرآن کسانی را که فساد قدرت را می‌بینند و لب فرو می‌بندند را توبیخ می‌کند که چرا در برابر فساد سکوت پیشه کردید!

فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ..

پس چرا از نسل‌های پیش از شما خردمندانی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند؟! (هود/۱۱۶)

شهیدان؛ خردمندانی هستند که به فساد حساسیت جدی نشان می‌دهند.

 

فساد و ثروت رانتی:

استفاده از ثروتِ بیت‌المال و هرگونه بهره‌کشی رانتی است از انحرافاتی است که مردان بزرگ نسبت آن خاموش نیستند.

قرآن کسانی را که در معرض مال حرام قرار می‌گیرند و به تقوای مالی آراسته نیستند این‌گونه ترسیم می‌کند:

وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید، و به‌عنوان رشوه آن را به قضات مدهید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، درحالی‌که خودتان هم خوب می‌دانید. (بقره/۱۸۸)

کسانی که با توجیهات قانونی رانت‌خوار هستند، شامل این آیه هستند نمی‌توانند مدعی ادامه‌دهندگان راه شهیدان باشند، و صدالبته کسانی که در مسیر شهیدان هستند بر سر راه اینان هستند.

 

فریبکاریِ دینی:

سومین چیزی که مردان الهی را برمی انگیزاند روشهای فریب کارانه و سوء استفاده های از دین است ؛

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَىٰ وَلْیَدْعُ رَبَّهُ ۖ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ

فرعون گفت: مرا بگذارید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند، چون من می‌ترسم دین شما را تغییر دهد، یا در این سرزمین فساد و تباهی به بار آورد! (غافر /۲۶)

راه شهیدان در شناخت فریبکاران است و خصوصاً کسانی که با نام دین دست به فریب‌کاری می‌زنند.

مسیر"شهدا" مبارزه با این گزاره‌های منفی است.

آنچه نوشتیم بازگشت به شهیدان، آن نمونه‌های غرورآفرین در اخلاص و اراده برای حفاظت از دین و کشور بود. بحث جنگ، شروع و یا اتمام آن، و یا اشتباهات احتمالی مسئولان مربوطه؛ موضوعی دیگر است که بایسته‌ی خلط نیست.

مهاجرت نخبگان _ هادی سروش

 

تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۱

نظر یک استاد حوزه علمیه قم درباره اخراج یا مهاجرت نخبگان/ آمار مهاجرت سه هزارپزشک و اخراج 70 استاد از دانشگاه قابل گذشت نیست

جماران نوشت:حجت الاسلام هادی سروش گفت که چرا باید به صِرف اظهار نظر یک استاد پر قیمت و شناخته شده دانشگاه ، او را از دانشگاه "اخراج" کنیم؟! این است شکل و محتوایِ منطق مورد ادعای ما در تاسی به "علم دوستی باقرالعلوم" است ؟! اصلا مدیر و یا مدیران مربوطه به چه حقی بخود چنین اجازه ای میدهند به مفاخر علمی کشور اهانت کنند؟! این اخراج ها ؛ اهانت به علم و به مردم و آبروی پر سابقه ی کشور کهن ماست.

 حجت الاسلام هادی سروش استاد حوزه علمیه قم در سخنرانی در صفحه اینستاگرام خود درباره نگاه اسلام به "دانش و علم"  و خصوصا منشِ علمی حضرت باقرالعلوم (ع) گفت: ایجاد انگیزه برای مهاجرت نخبگان از کشور و نیز اخراج اساتید و دانش پژوهان از مراکز علمی و دانشگاه ها نشانه فاصله از منشِ اسلام است و با فرهنگ غنیِ شیعه منافات دارد و باعث رسوایی و آسیب به آبروی کشور میشود. 

 

اسلام ؛ دین "علم" است

 پیامبر رحمت (ص) فرمود :  "بالتعلیم اُرسلت ، یعنی ؛ آموزش و علم افزونی هدف رسالت من است". و به نقل قرآن شریف ، دعای همیشگی آنجناب بر افزایش دانش خویش بوده است ؛ "رب زدنی علما".

 

نقش آفرینیِ دانش ورزان در تمدن کشور

علم از مقوله روشنائی و کشف است و هرجا قدم گذارد باعث رفع و کشف حجابِ جهالت و بی خردی است . و علم است که خردمندان جهان را به خود جلب و جدب میکند. 

استاد مطهری بعد از اینکه سجده فرشتگان بخاطر علمِ آدم دانسته و علم را فطرتاً مقدس معرفی میکند ، میگوید؛ آدم بی سواد در تمدن مشارکتی ندارد و حتی جزء جامعه نیست و از افکار عمومی به حساب نمی آید . چرا اکثر مسلمین در تمدن شریک نیستند ولی یهودیها با کمی عدد بیشتر شرکت دارند؟! 

هادی سروش: اخراج و یا زمینه مهاجرت نخبگان آسیب به آبروی کشور و منافی با مکتب تشیّع است/ آمار مهاجرت سه هزارپزشک و اخراج 70 استاد از دانشگاه قابل گذشت نیست

منش علمیِ رهبران شیعه

بعد از رسول الله (ص) ، منشِ امیرالمومنین (ع) و امام پنجم ما شیعیان حضرت باقر (ع) بر ترویج دانش و توسعه آگاهی است . امام باقر توصیه فرمود : دانش و آگاهی را هر کجا یافتید آن را از آنِ خود کنید و در حدیثی از ایشان نقل شده که مسیح به حواریون فرمود : دانش را،حتا از مشرکان هم فرا گیرید. و ایشان چنین افرادی را مورد دعا قرار میدهد : "رحم الله عبدا احیی العلم."

 

علم؛ غذای فکر و روح

علم غذای روح است و وقتی به آدمی و جامعه وارد شود ، مانند غذایی که وارد بدن میشود ؛ هضم شده و به همه اعضاء جامعه حیات و نشاط می بخشد.

در اینجاست که آن جامعه؛ جامعه ای مملو از پیشرفت و شخصیت میشود . 

و از سوی دیگر جامعه ای که خوراک او ، از آگاهی و علم تامین شود ؛ ظلم را بر نمی تابد .

امروز اگر افکار عمومی جامعه ما نسبت به جنایات طالبان در افغانستان به صورت خود خوش موضع گیری دارد؛ نتیجه علم ورزی و آگاهی اوست .

 

مبارزه با علم بوسیله اخراج اساتید و ایجاد زمینه مهاجرت نخبگان

از علائم روشن جامعه فرو رفته در جهل و دور از علم ؛ اخراج اساتید از مراکز علمی مانند حوزه و دانشگاه ، و یا ایجاد زمینه مهاجرت نخبگان از کشور است.

مهم این است اگر درکشوری شعار علم گرایی و علم دوستی هم ، داده شود ولی "اخراج و مهاجرت" از علائم روشن مبارزه با علم است.

مهاجرت چیز کوچکی نیست؛ در قرآن از آن به جلاء وطن نتم برده شده در ردیف عذاب قرار دارد. جلاء یعنی برملاشدن و روشن شدن بدین معنا که وقتی هویت علمی جامعه ای از او دور شود آن شهر و کشور به خرابی رفته و سطح عریان آن کشور از فضائل نمایان میشود!

امام علی به استاندار فارس نوشت ؛ "تندروی مکن که باعث مهاجرت میشود ، یعنی همان چیزی که که از آن به فرار مغزها نام برده  میشود : "فان العسف یعود.."

 

آمار شگفت آور مهاجرت نخبگان

طبق آمار رسمی نظام پزشکی ؛ در ده ماه سه هزار نفر از پزشکان مهاجرت کرده اند ! و یا نظام پرستاری اعلام داشته که مهاجرت پرستاران سیصد برابر شده ! و از سوی دیگر کمسیون آموزش مجلس آمار مهاجرت روزانه ۲۰ نخبه اعم از مهندس و دکتر را اعلام نموده است! آیا این آمار با ادعای اسلامی بودن ما و شیعه امام باقر(ع) بودن ما منطبق است ؟!

ما و مسئولین ما را چه شده که در مواجهه با این سرمایه سوزی پرخطر بی خیال هستیم؟!

بودجه زن و مرد و بچه روستایی و شهریِ این کشور خرج نخبه ای میشود و بعد ما بیایبم با عدم همکاری لازم که حق شخصی و حقوقی آن نخبه است ، زمینه مهاجرت را رقم زنیم ؟!

 

اخراج استاد دانشگاه با کدام حق؟!

چرا باید به صِرف اظهار نظر یک استاد پر قیمت و شناخته شده دانشگاه ، او را از دانشگاه "اخراج" کنیم؟! این است شکل و محتوایِ منطق مورد ادعای ما در تاسی به "علم دوستی باقرالعلوم" است ؟!

تاسف بارتر اینکه استاد شناخته شده فلسفه و عرفان میگوید: هفتاد استاد در یک ترم از دانشگاه آزاد اخراج شده اند!

اصلا مدیر و یا مدیران مربوطه به چه حقی بخود چنین اجازه ای میدهند به مفاخر علمی کشور اهانت کنند؟! این اخراج ها ؛ اهانت به علم و به مردم و آبروی پر سابقه ی کشور کهن ماست.

افکار عمومی ؛ از دو جهت از دانشمندان علوم‌ دینی و علوم انسانی و تجربی خود، دفاع می کنند؛ ازجهت اینکه آنان آبرو کشور هستند و کشور برای آنان هزینه کرده است. ونیز از این جهت که به آنان درفرآیند آموزش وتربیت نیرو و امور کاربردی،به آنان سخت نیازمند است.

 

 

اخبار مرتبط

هادی سروش : اخراج و یا زمینه مهاجرت نخبگان آسیب به آبروی کشور و منافی با مکتب تشیّع است ! آمار مهاجر

🔻 هادی سروش : اخراج و یا زمینه مهاجرت نخبگان آسیب به آبروی کشور و منافی با مکتب تشیّع است ! آمار مهاجرت سه هزارپزشک و اخراج ۷۰ استاد از دانشگاه قابل گذشت نیست!

🗣 حجت الاسلام هادی سروش استاد حوزه علمیه قم در سخنرانی در صفحه اینستاگرام خود درباره نگاه اسلام به "دانش و علم" و خصوصا منشِ علمی حضرت باقرالعلوم (ع) گفت : ایجاد انگیزه برای مهاجرت نخبگان از کشور و نیز اخراج اساتید و دانش پژوهان از مراکز علمی و دانشگاه ها نشانه فاصله از منشِ اسلام است و با فرهنگ غنیِ شیعه منافات دارد و باعث رسوایی و آسیب به آبروی کشور میشود.

✅اسلام ؛ دین "علم" است پیامبر رحمت (ص) فرمود : "بالتعلیم اُرسلت ، یعنی ؛ آموزش و علم افزونی هدف رسالت من است". و به نقل قرآن شریف ، دعای همیشگی آنجناب بر افزایش دانش خویش بوده است ؛ "رب زدنی علما".

✅ نقش آفرینیِ دانش ورزان در تمدن کشور

علم از مقوله روشنائی و کشف است و هرجا قدم گذارد باعث رفع و کشف حجابِ جهالت و بی خردی است . و علم است که خردمندان جهان را به خود جلب و جدب میکند. استاد مطهری بعد از اینکه سجده فرشتگان بخاطر علمِ آدم دانسته و علم را فطرتاً مقدس معرفی میکند ، میگوید؛ آدم بی سواد در تمدن مشارکتی ندارد و حتی جزء جامعه نیست و از افکار عمومی به حساب نمی آید . چرا اکثر مسلمین در تمدن شریک نیستند ولی یهودیها با کمی عدد بیشتر شرکت دارند؟!

✅منش علمیِ رهبران شیعه

بعد از رسول الله (ص) ، منشِ امیرالمومنین (ع) و امام پنجم ما شیعیان حضرت باقر (ع) بر ترویج دانش و توسعه آگاهی است . امام باقر توصیه فرمود : دانش و آگاهی را هر کجا یافتید آن را از آنِ خود کنید و در حدیثی از ایشان نقل شده که مسیح به حواریون فرمود : دانش را،حتا از مشرکان هم فرا گیرید. و ایشان چنین افرادی را مورد دعا قرار میدهد : "رحم الله عبدا احیی العلم."

✅علم؛ غذای فکر و روح

علم غذای روح است و وقتی به آدمی و جامعه وارد شود ، مانند غذایی که وارد بدن میشود ؛ هضم شده و به همه اعضاء جامعه حیات و نشاط می بخشد. در اینجاست که آن جامعه؛ جامعه ای مملو از پیشرفت و شخصیت میشود . و از سوی دیگر جامعه ای که خوراک او ، از آگاهی و علم تامین شود ؛ ظلم را بر نمی تابد . امروز اگر افکار عمومی جامعه ما نسبت به جنایات طالبان در افغانستان به صورت خود خوش موضع گیری دارد؛ نتیجه علم ورزی و آگاهی اوست .

✅مبارزه باعلم

بوسیله اخراج اساتید و ایجادزمینه مهاجرت نخبگان از علائم روشن جامعه فرو رفته در جهل و دور از علم ؛ اخراج اساتید از مراکز علمی مانند حوزه و دانشگاه ، و یا ایجاد زمینه مهاجرت نخبگان از کشور است. مهم این است اگر درکشوری شعار علم گرایی و علم دوستی هم ، داده شود ولی "اخراج و مهاجرت" از علائم روشن مبارزه با علم است. مهاجرت چیز کوچکی نیست ؛ در قرآن از آن به جلاء وطن نتم برده شده در ردیف عذاب قرار دارد . جلاء یعنی برملاشدن و روشن شدن بدین معنا که وقتی هویت علمی جامعه ای از او دور شود آن شهر و کشور به خرابی رفته و سطح عریان آن کشور از فضائل نمایان میشود! امام علی به استاندار فارس نوشت ؛ "تندروی مکن که باعث مهاجرت میشود ، یعنی همان چیزی که که از آن به فرار مغزها نام برده میشود : "فان العسف یعود.." 🟢آمار شگفت آور مهاجرت نخبگان طبق آمار رسمی نظام پزشکی ؛ در ده ماه سه هزار نفر از پزشکان مهاجرت کرده اند ! و یا نظام پرستاری اعلام داشته که مهاجرت پرستاران سیصد برابر شده ! و از سوی دیگر کمسیون آموزش مجلس آمار مهاجرت روزانه ۲۰ نخبه اعم از مهندس و دکتر را اعلام ننوده ! آیا این آمار با ادعای اسلامی بودن ما و شیعه امام باقر(ع) بودن ما منطبق است ؟! ما و مسئولین ما را چه شده که در مواجهه با این سرمایه سوزی پرخطر بی خیال هستیم؟! بودجه زن و مرد و بچه روستایی و شهریِ این کشور خرج نخبه ای میشود و بعد ما بیایبم با عدم همکاری لازم که حق شخصی و حقوقی آن نخنه است ، زمینه مهاجرت را رقم زنیم ؟!

✅ اخراج استاد دانشگاه با کدام حق؟!

چرا باید به صِرف اظهار نظر یک استاد پر قیمت و شناخته شده دانشگاه ، او را از دانشگاه "اخراج" کنیم؟! این است شکل و محتوایِ منطق مورد ادعای ما در تاسی به "علم دوستی باقرالعلوم" است ؟! تاسف بارتر اینکه استاد شناخته شده فلسفه و عرفان میگوید : هفتاد استاد در یک ترم از دانشگاه آزاد اخراج شده اند !! اصلا مدیر و یا مدیران مربوطه به چه حقی بخود چنین اجازه ای میدهند به مفاخر علمی کشور اهانت کنند؟! این اخراج ها ؛ اهانت به علم و به مردم و آبروی پر سابقه ی کشور کهن ماست. افکار عمومی ؛ از دو جهت از دانشمندان علوم‌ دینی و علوم انسانی و تجربی خود، دفاع می کنند؛ ازجهت اینکه آنان آبرو کشور هستند و کشور برای آنان هزینه کرده است. ونیز از این جهت که به آنان درفرآیند آموزش وتربیت نیرو و امور کاربردی،به آنان سخت نیازمند است. 🆔https://t.me/soroushmarefat

پاسخ به سوالات در مورد "تفقه در دین" و مشکلات اختلاف نظرات فقیهان وجوامع اسلامی ✍هادی سروش

 

پاسخ به سوالات در مورد "تفقه در دین" و مشکلات اختلاف نظرات فقیهان وجوامع اسلامی

✍هادی سروش

بعد از نوشتن و درج مقاله "بی اعتنایی به تفقه در دین" سوالاتی از یکی دوستان عزیز و فرهیختگان گرامی ارائه شده که همراه با پاسخ تقدیم میشود ؛

👈سلام و عرض ادب، مطالب بسیار ارزنده حضرتعالی در مورد " تفقه در دین " بسیار قابل استفاده بود . اما با اجازه سئوالاتی که در ذهن ایجاد کرد خدمتتان عرضه بدارم تا شبهات رفع شود ؟

 

✅ _1️⃣ در قسمتی که " تفقه ‌در دین را وظیفه همگانی دانسته و آیه سوره توبه را فراگیر می دانید" با آنچه که در ترجمه آیه آمده که " چرا از هر فرقه ای از آنان ( دسته ای ) کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی عمیق پیدا کنند " به نظر می رسد منافات داشته باشد . چرا که اگر در این وظیفه همگانی مد نظر بود ، خطاب هم همگانی می آمد نه این که بفرمائید چرا " دسته ای " نمی روند . آیا این نشان این نیست که این کار ، کار هرکسی نیست؟

🔺️پاسخ به سوال اول : آیه در زمان جنگ است . مفاد آیه این است ؛ عده ای به جنگ رفته و در جهاد شرکت کنند و عده ای برای تفقه در دین . پس آیه عمومی است و نه خصوص برخی مسلمین . و ثانیا ما معنا دوم برای تفقه را که اجتهاد است ، قبول داریم و نیز معنای سوم که در آخر مقاله آمده . پس آیه شامل حوزه علمیه میشود ولی منحصر در حوزویان نیست.

 

✅ _2️⃣ در معنای اول "تفقه در دین" که دین رفتار درست و بجا در تمام شئون اسلامی از اصول اعتقادی و جهان بینی و یا اخلاقیات یا اجتماعییات و یا عبادات و یا مقررات مدنی وظیفه هر شخص دین داری خواهد بود ، با توجه به مطالب گذشته معلوم می شود کار هرکس نیست که در دین تفقه کند . همین مقدار که وارد شدند تفرقه های که ایجاد کردند کافی است ، آنچنان که آنچه امروز مصیبت در جوامع اسلامی پیش روی مسلمین قرار گرفته از همین تفقه همگانی در دین که هر کس به نظر خودش به آن رسیده و به آن عمل می کند . مگر طالبان ، داعش و..... اهل تسنن به فرق مختلف ، شیعه با فرق مختلف ، نتیجه تفقه در دین نیست ؟ تاسف بار تر آنکه نظرات متفاوت علمای شیعه که بحث برانگیزترین ان موضوع "دایره عملکرد نظریه "ولایت فقیه" در عصر حاضر است که با تفقه در دین ، نظرات کاملا متضاد در دایره شمول ان مطرح است که در هشتصد سال و اندی عمر حوزه علمیه امثال ایت الله نائینی و ایت الله بروجردی ، که با تفقه در دین نقش اجرایی ولایت فقیه در برپایی حکومت اسلامی با دلایل بیست و چند گانه مطروحه خود غیر ممکن دانسته ولی امام خمینی با همان تفقه در دین ، آن را جایز و دایره اختیارات عملکرد آن را تا دایره اختیارات رسول اکرم (ص) وسعت بخشیده و بر اساس همان اقدام نموده و شاهدیم که مواردی را که علمای سلف به عنوان احساس خطر در این راستا اعلام نمودند به وقوع پیوسته و درستی نظر انان ثابت شده ودر این بین خون های هزاران انسان بر این عقیده بر زمین ریخته شده و ما معتقدان به آن را در شبهه قرار داده ، آیا این نتیجه تفقه در دین نیست ؟ آیا راه چاره ای غیر از آنچه تا کنون مطرح گردیده وجود ندارد؟

🔺️پاسخ به سوال دوم: اتفاقا جنگ فرقه ها از عدم تفقه در دین است مثلا داعش یک آیه را گرفت و بقیه را رها کرد . اگر تفقه بود چنین نمیشد و ثانیا تفقه در دین از جنس احکام نیست تا تقلیدی باشد بلکه از جنس اعتقادات و رفتار است که انسان باید به یقین برسد و نه مثل داعش و طالبان با توهم های خرافی خود رفتارشان را تنظیم کرده اند و کاملا از دین و تفقه در دین بیگانه است !! در مورد ولایت فقیه ، عرضه بدارم این ، یک مسئله اجتهادی است و هر مجتهدی حق اِعمال نظر دارد و ثانیا رفتار منفی برای مسئولان یک حکومت نمیتواند دلیل بطلان نظریه فقهی باشد اگر چنین بود باید گفت : حالا که داعش هم زیر پرچم رسول الله خونریزی میکند پس میگوییم (معاذالله) اگر رسالت رسول الله نبود و دین مسیح ماندگار بود ما این مشکلات را نداشتیم !! بعید است هیچ مسلمانی چنین حرفی بزند!!

 

 ✅- 3️⃣در قسمتی از مطالب شما با عنوان " نگاه با دقت به دین " که با استفاده از روایات تفقه در دین را وظیفه همگانی معرفی نموده اید برای جوان امروز که به دنبال فهم عمیق در دین است با سه مرحله ای که در پایان مطالب آورده ایدکه امکان دست یابی به مفاهیم دینی برای علمای دین که در غیاب امام عصر (عج) سکان داران دین و کارشناسان دین هستند هم هنوز میسر نشده است چون بعد از ۱۴۰۰ سال اعتراف داریم که ناله جانسوز سرآمدان علما ، اندیشمندانی چون امام خمینی و استاد مطهری و..... بلند است ! در حالیکه تفقه در دین بر عالمان دینی ضروری است به دست آوردند که اسلام در باره انسان و جامعه چه هدفی را دنبال می کند و امکانات رسیدن به آن هدفها انتخاب نموده چیست ؟ این نقص چگونه قابل دفاع است ؟ ثانیا " غیبت امام عصر (عج) که با اعتقاد بر این که زمین از حجت خدا خالی نمی باشد در این ۱۴۰۰ سال که بشریت عموما و شیعه خصوصا چگونه قابل توجیه است که همیشه بصورت نسبی به احکام اسلام عمل نموده اند و هنوز هم نمی دانند نظر اصیل اسلام ناب چیست ؟ چرا که مدعیان جانشینی انحضرت نتوانسته اند مسائل مورد نیاز جامعه را حل نمایند؟

🔺️پاسخ به سوال سوم : بله تفقه در دین وظیفه همگانی است اما مرحله اول آن چنین است و مرحله دوم و سوم که در پایان مقاله آمده تخصصی است . و تفقه در دین در مرحله اول همان است که انسان را از فریب خوردن و سطحی نگری نجات می بخشد. در مورد ناله جانسوز برخی از عالمان روشن ضمیر ؛ دو نکته را باید مد نظر قرار دهیم ؛ یکی اینکه همیشه دشمن اجازه فهم درست دین را از همگان گرفته و این دشمنی در زمان خود رسول الله ص هم بود و مخصوص به دوران غیبت نیست تا شبهه داشته باشیم چرا عالمان به وظیفه تفقه در دین عمل نکرده اند ! و لذا پیامبرو دیگر معصومین بخاطر وجود نواقص زیادی دینی در بین مردم ، همواره در مسیر روشنگری بوده اند . و اما در مورد غیبت امام عصر عج و دوران سخت غیبت باید به این تعبیر مهم امام علی ع توجه نمود که فرمود : "اگرچه در دروان غیبت ، امام ع غائب است ، اما علم و منش و تقوا و سیره او موجود است و میتوان بدان اقتداء نمود." و این حد از دینداری و حفاظت از فقه اهلبیت و علوم آل الله به همت نائبان آنحضرت در طول ۱۲ قرن ، انجام شده است . و اگر چنین نبود ، امروز دینی نمانده بود ! به قول آیت الله سیستانی ؛ اگر این عالمان ربانی نبودند ، دین هم نبود ! بله البته نیازهای جامعه و انسان امروز ، تلاش بیشتری از عالمان دردآشنای حوزه را می طلبد. پاسخ به سوال چهارم‌؛ بله که میتوانند . امروز به برکت پیشرفت تکنولوژی و ضبط و پخش صدا همه دروس حوزه موجود است . اما نقائصی که در کشورهای اسلامی است را منکر نمیشوم انا باید با اطلاعات کامل وارد شد . مثلا یکی از دوستان که یک ماه در شهر نیویورک بوده از وضع کارتن خوابهای انجا اطلاعاتی را داشت که شگفت آور بود و نیز فیلمی که از فقرا و معتادان کانادا پخش شد . در مورد ولایت فقیه قبلا هم عرض شده آنچه امروز اجرا میشود براساس نظرات فقهی آقایان مومن و مصباح است و با نظریه حضرت امام متفاوت است .

 

✅-  آیا تفقه در دین که هرکس می تواند به صورت تخصصی هم در آن وارد شود و همانند امروز جوامع اسلامی چون ( ایران ، عربستان ، عراق ، پاکستان ، افغانستان و.... ) بر اساس همان تفقه در دین به اندیشه خود اکتفا کند ودر صدد اجرای دستورات اسلامی بر اید که امروز هر کجا حاکم اسلامی حکومت می کند مردم ان سرزمین روی آرامش را نمی بینند؟

🔺️پاسخ به سوال چهارم‌  : بله امکان تفقه در دین به حد میسور برای هر کسی شدنی است و افراد میتوانند بهرمند شوند . امروز به برکت پیشرفت تکنولوژی همه دروس حکزوی ضبط شده و موجود است و امکان گوش دادن و عالم شدن و متفقه در دین شدن مقدور است . اما نقائصی که در کشور ما و یا کشورهای اسلامی است را منکر نیستم . اما باید در این قضیه با اطلاعات کامل وارد شد . مثلا یکی از دوستانم که از بهترین دیپلمات های ارزنده نظام در سطح بالا است میگفت : در طول یک ماه با لباس مبدل در شهر نیویورک از نیمه شب تا صبح وضع کارتن خوابها را از نزدیک رصد کردم و عکس و فیلن تهبه نمودم و.. ایشان اطلاعاتی در این زمینه داشت که شگفت آور بود ! و نیز دو هفته قبل در فضای مجازی فیلم مستندی از فقرا و معتادان کانادا پخش شد .که در خور توجه بود . پس نباید تصور کرد در آن سوی آب ها همه چیز گل و بلبل است و تمام بدبختی هو برای کشورهای اسلامی است ! بله ؛ کشورهای اسلامی درمانده و پر آسیب هستند ولی آنان هم مشکلات جدی خودشان را دارند ! در مورد ولایت فقیه قبلا هم عرض شده آنچه امروز اجرا میشود بر اساس نظرات فقهی امثال آقایان مومن و مصباح است و با نظریه امام متفاوت است . به عنوان نمونه در یئوری پردازی ولایت فقیه توسط امام خمینی ؛ ذره ای چیزی بنام نظارت استصوابی و حذف رقیب وجود ندارد . و موضوع "اختیارات ولایت فقیه بر اساس اختیارات رسول الله" طبق نظر حضرت امام در چهارچوب احکام فرعیه طبق مصالح عامه و در تعارض با مصالح عامه است . و این غیر از چیزی است که در خطبه ها و سخنرانی های سیاسی مطرح میکنند .

 

✅ - 5️⃣آیا دین محل آزمون و خطا است که هر کس با تفقه در دین بتواند بر اساس نظریه خود سالها جان و مال مردم را مورد خطر قرار دهد و با اشتباهات خود دین را منزوی کند و جوامع اسلامی را از جامعه به اصطلاح کفر عقب مانده تر نگه دارد و پس از ۵۰ یا ۶۰ سال تازه به این نتیجه برسند که اشتباه کرده است و فرد دیگری با تفقه در دین بیاید همان راه را برگرداند آیا این دین در دنیای امروز قابل تمسک است؟ شاید بفرمائید که اتفاقا بخاطر این است که دیگران از تفقه در دین که همگانی معرفی نمودید کوتاهی کرده اند که گرفتار چنین مصائبی شده اند و یا می شوند ، بر این اساس است که طالبان به دنبال حکومت است ، داعش به دنبال حکومت است ، ایران به دنبال حکومت است ، و بر این اساس جنگ و خونریزی که هر گروهی بر اساس تفقه در دین به آن رسیده و کشتار مخالفان را حق خود پنداشته بین مسلمین پایانی ندارد . هرکس می خواهد زندگی کند باید برود در بلاد کفر که نظامی قانونی که نه تنها برای انسان بلکه برای حیوانات هم ارزشی قائل است زندگی کند ؟

🔺️پاسخ به سوال پنجم : تفقه در دین یک خطوط اصلی دارد و یک خطوط فرعی . در خطوط فرعی ممکن است که تفاوت دیدگاه دیده شود اما در خطوط اصلی ، اصلا و ابدا تفاوت دیدگاه نداریم . ببینید باید مواظب باشیم و انچه بنام دین انجام میشود ولی در واقع سلیقه ای است را از هم تفکیک کنیم و ساحت دین را از رفتار سلیقه ای و شخصی و غیر قابل دفاع مبرا نماییم . تردیدی نیست اِعمال نظرهای شخصی و باطل ؛ زودگذر و نهایتش رسوایی است . و اصلا اعمال نظرات شخصی ؛ تفقه در دین نیست . و اگر تفقه در دین بود چنین رسوائی به بار نداشت . در مورد بلاد کفر هم در پاسخ قبل مطالبی تقدیم داشتم ، اضافه بر اینکه که مناسب است سخنرانی اخیر جناب دکتر عبدالکریم سروش را گوش دهید که چگونه خطرات مهمی ، انسان را در بلاد کفر تهدید میکند ! بله ، همانطوریکه شرق دارای نکات مثبتی هست در غرب هم نکات مثبتی مانند قانونگرایی و نظم وجود دارد ولی باید مجموعه ی این کیس دیده شود. بنده دوستانی در کانادا و استرالیا و آلمان و حتی در قلب واشنگتن دارم و هفتگی در ارتباطم و از شرائط آن بلاد بی اطلاع نیستم .

 

✅- 6️⃣؛ معیار رفتار دو نمونه مهم در برخورد با مسائل سیاسی و جامعه امثال آیت الله بروجردی و امام خمینی باز گشت به تفقه در دین دارد ، چگونه یکی خیلی وارد صحنه نمیشود و دیگری با تمام آبرو و جان وارد میشود ؟

🔺️ پاسخ به سوال ششم ؛ بله همانطوریکه بین انبیا درجات و تفاوت است که قرآن به آن تصریح نموده ، بین علما هم تفاوت است . تفاوت در اندیشه در رفتار و در اوصاف اخلاقی مانند شجاعت . والبته همه آنان برای ما عزیز هستند و مورد احترام . اما هیچ درجه بالایی را فدای پایین تری نمیکنیم کما اینکه آنکه در درجه پایین تری باشد را تخطئه و معیوب نمیشماریم . بله انان مجتهد بودند و به اجتهاد و تشخیص خود در مواجه با رخدادهای سیاسی اجتماعی وارد شدند و ملاکهای اجتهادی در باب "تفقه در دین" انجام وظیفه نمودند . بجاست مثالی تقدیم کنم ؛ در تفاوت بین شعیب ع و موسی ع دقت کنید ؛ شعیب پیامبر است و روستای خود را هدایت میکند ، اما یکبار هم ، در دهان گرگی بنام فرعون خود را قرار نداده است . ولی آنکه مقابل فرعون ایستاد و از جان و آبرو و دین و ناموس مردم دفاع کرد و آن را نجات داد ، موسی کلیم الله است . خوب بله ، با تمام زحمات و جان فشانی های موسی ع بعدا مردم گوساله پرست شدند ! و این تلخ ترین حادثه برای موسی ع بود و واقعا هم خیلی تلخ و بد بود ! اما چه ربطی به موسای کلیم میتواند داشته باشد؟! و یا حوادثی که بعد از رحلت رسول الله پیش آمد و همه امکانات دینی در اختیار کسانی قرار گرفت که اصلا لایق نبودند ! . در اینجا سوال من این است ؛ اگر همان روش بزرگان حوزه قبل از امام ، ادامه پیدا میکرد ، الان وضع ایمانی مردمان ما - با توجه به برهنگی که در این ۵۰ سال در غرب خود را نشان داده و کیان ایمان و خانواده را نابود کرده - چگونه بود ؟ و شرائط شهرهای دور افتاده و روستاها چگونه بود ؟ شما اطمینان دارید مانند الان بود ؟ بله باز هم همه کم کاری ها و نواقص و رانت خواری ها و زشت رفتاری های برخی مسئولان تازه به دوران رسیده را قبول دارم ، اما نمیتوان چشم بر واقعیات بست همانطوریکه چشم بر واقعیات تلخ امروز جامعه هم نمیتوان بست .

 

🆔https://t.me/soroushmarefat

ضربه به دین با بی اعتنائی به «تفقه در دین!» ✍ هادی سروش

 

زمان انتشار : ۲۱ شهریور ,۱۴۰۰ | ساعت : ۱۶:۳۹ | کد خبر : 1223345 | پرینت

ضربه به دین با بی اعتنائی به «تفقه در دین!» نوشتاری از هادی سروش 

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری درباره «تفقه در دین» آورده است: همواره سوالی ذهن هر انسان دیندار، بلکه هر انسان متمایل به دین را می گزد که چرا مانند روزگار امام علی (ع) که عده ای تندرو بنام دین دارای رفتارهای جاهلانه و بی منطقی بودند بنام خوارج، امروز نیز عده ای بظاهر دیندار با منطق بی منطق شان و رفتار بی حساب و کتابشان، آبرو از دین خدا می برند؟! و یا با شکستن حریم خصوصی شهروندان به نام دین حقوق ملتی را زیر پا می گذارند؟!

و یا با طرحِ سُست ترین اخبار و حکایات به نام دین بر فراز محراب و منبر، خود را سُخریه عالَم و آدم می کنند؟!

و یا به اسم دین! آدمیان را محدود و مقهور می کنند و با هر نو آوری در علم و صنعت، در هنر و ورزش و .. مقابله می کنند؟!

و یا با نام دین! ورود در حقوق مردمانی دیگر در کشوری دیگر می کنند؟!
و کارهای دیگر و دیگر … به نام دین!

برای پاسخ و ارائه راه درست نیاز به بررسی دین، از متن خودِ دین داریم.

دو دستور دینی

دین اسلام در رابطه خودش، به ما دو دستور داده؛

اول: فرمود؛ دیندار باشید، سوره شوری آیه ۱۳ چنین است؛

شَرَعَ لَکُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ وَمَا وَصَّیۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِیمُواْ ٱلدِّینَ؛
از دین، آنچه را که به نوح در باره آن سفارش کرد، براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که در باره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که: دین را برپا دارید.

دوم؛ دستور فرمود؛ در دین، تفقه داشته باشید. این مهم در سوره توبه آیه ۱۲۲ چنین آمده ؛فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ

چرا از هر فرقه‏ اى از آنان دسته‏ اى کوچ نمى کنند تا در دین آگاهى عمیق پیدا کنند!

چیستیِ تفقه در دین؛

تفقه از ماده «فقه» است. معنای فقه، مطلق فهم نیست، بلکه فهم عمیق و بصیرت کامل به حقیقت یک چیز را فقه می گویند.
راغب اصفهانی در کتاب «مفردات» می گویند: الفقه هو التوصل إلی علم غائب بعلم شاهد.
فهم‌ و نگاه عمیق و توام با ارزیابی دقیق نسبت به پایان و نتیجه رفتار دینی، تمام معنای تفقه در دین است که در آخرین پاراگراف این یادداشت به آن می پردازیم.
این معنای از تفقه در دین می تواند خود را در دوسطح عموم و یا خصوص نشان دهد و معنا شود.
استاد مطهری می گوید:
هر چیزی دو نوع شناختن دارد؛ آگاهی عمومی و آگاهی و شناخت تخصصی.

معنای اول تفقه در دین

تفقه در دین؛ گاهی بمعنای دین باوری و دین رفتاریِ درست و بجا در تمام شـؤون اسـلامـى؛ اعـم از آنـچـه مـربـوط بـه اصـول اعـتـقـادی و جـهان بینى باشد یا اخلاقیات یا اجـتـمـاعیات و یا عبادات و یا مقررات مدنى و یا آداب خاص در زنـدگـى فردى و یا اجتماعى است.
در این صورت تفقه در دین وظیفه هر شخص دین داری خواهدبود.

معنای دوم تفقه در دین

تفقه در دین؛ گاهی بمعنای تحصیل علوم مربوط به دین است که خروجی آن «تفقه مجتهدانه در دین» است. این اصطلاح در صدر اسلام بدین شکل امروزی آن مطرح نبوده و در قرون بعدی وارد گفتمان دینی شده است.
در اینصورت دستور تفقه در دین، شامل همگان نمیشود و این وظیفه عده ای است که آمادگی ورود به حوزه های تحصیل علوم دینی را دارند.

بله؛ طبق این تفسیر و چنین نگاهی؛ چون از همگان انتظار نمیرود همه وارد حوزه علوم دینی شوند، خطاب  قرآن اختصاص به گروهی دارد که آمادگی لازم آن را داشته باشند. و ما به جهتی که خواهیم گفت نمیتوانیم به این معنا وفادار باشیم.

تفقه در دین وظیفه همگانی است و نه فقط مجتهدان

هر تفسیری از آیه سوره توبه که خروجی آن این باشد که آیه منحصر به طلاب علوم دینی و مجتهدان شود، مورد نقد این قلم است.
چون، اولا؛ چنین نگاه انحصاری در تفقه دینی در صدر اسلام مطرح نبوده و طبعا چیزی بنام حوزه های علوم دینی نبوده، بلکه آنچه بوده مسجد بوده و در آن، بیان احکام و معارف دینی بشکل ساده و همه فهم، اما دقیق و عمیق به مسلمین ارائه می شده. و آیه سوره توبه همگان به آن فرا خوانده است.

و ثانیا؛ وقتی معنا و مفاد آیه شریفه دارای شمول و فراگیری است، ما نمیتوانیم مانع از شمول آیه سوره توبه نسبت به همه مسلمانان شویم.
در نتیجه همه مسلمین موظف اند؛ در حد و امکانات و مساعدت شرائط، به تمام احکام و معارف دینی آشنائی کامل داشته باشند.
بله باید این اعتراف تلخ را داشته باشیم که چون به این دعوت بلکه دستور فرا گیرِ قرآن در جهت فهم عمیق دین، بی اعتنا شدیم و تفقه در دین را مختص مجتهدان حوزوی کردیم، وضع دینداری جامعه ما چنین شده که از گفتنش فراری هستیم!
مثلا از مناسک دینی یا شرکت در محافل مذهبی حرف می زنیم اما از استثنائات آن بی خبریم و با دستاویزهای دینی به مقابله با سلامت و یا اقتصاد بخش عظیمی از جامعه برمی خیزیم!

نگاه با دقت به دین

این مهم، یعنی مکلف بودن هر مسلمانی به شناخت آگاهانه از محتوای دین با بررسی اجمالی روایات حاصل است، خصوصا در موارد متعدد می بینیم تفقه در دین را ائمه (ع) وظیفه همگانی معرفی نموده اند.

حضرت امام موسی کاظم( ع) فرمود:
در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید، زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت و سبب تحصیل مقام‌های والا و مراتب شکوهمند در امور دین و دنیاست. و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر ستارگان و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد.

«تَفَقَّهُوا فی دینِ‌الله فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَهِ، وَ تَمامُ الْعِبادَهِ وَ السَّبَبُ اِلَی الْمَنازِلِ الرَّفیعَهِ وَ الرُّتَبِ الْجَلیلَهِ فِی الدّینِ وَ الدُّنْیا، وَ فَضْلُ الْفَقیهِ عَلَی الْعابِدِ کَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَی الْکَواکِبِ، وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فی دینِهِ لَمْ یرْضَ‌الله لَهُ عَمَلاً.» (تحف العقول/ ۴۱۰)

با کمترین توجهی به این حدیث درمی یابیم؛ قطعا تمام مقصود از تففه، فقه اصطلاحی نیست. چون عده ای اندک اصطلاحات این علم را آگاه می شوند.

حضرت رسول (ص) وقتی حضرت علی(ع) را برای مأموریت دینی به یمن اعزام کرد، اینگونه دعا کرد. اللُّهمَ فَقِّههُ فِی الدِّین.

در حدیث دیگری از حضرت صادق (ع) روز جمعه را به عنوان روزی که امکان ازیاد فهم دینی مقدور است، مطرح نموده است؛
بدا به حال کسی که در روز جمعه به فهم عمیق دین توجهی ندارد و مسائل دینی را مورد پرسش قرار نمی دهد.
«اُفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لایَجْعَلُ فِی کُلِّ جُمْعَۀٍ یَوماً یَتَّفَقَهُ اَمْرَ دِینِه وَ یَسأَلَ عن دِینِه»
(اصول کافی)

علت اختصاص روز جمعه برای دربافت فهم عمیق دینی یا به جهت فراغتی است که افراد دارند و می توانند به مطالعه و بحث و بررسی در مسائل دینی بمردازند و یا به جهت شنیدن خطبه های نمازجمعه است که معارف عمیق دینی در آن به مسلمین القاء می شود. البته نه اکثر خطبه های جمعه کنونی جهان اسلام که وضع اسفناکی دارد!

در پایان این مقاله اجازه دهید به مقاله اوج دیگری دهم و تفقه در دین را در فضای دیگری تقدیم کنم. اما لازمه رسیدن به آن اوج، دریافت سه مرحله ایِ تفقه در دین است.

سه مرحله تفقه:

مرحله اول؛
آگاهیِ درست و جامع از درسهای اسلام در اخلاق و عقائد و احکام . در این مقاله اثبات شد این معنای «فهم دین» وظیفه همگانی است. و در نتیجه شناخت سطحی و یک جانبه از دین، مردود است و بلکه می تواند انبوهی از مشکلات را به نام دین برای مردم رقم زند!

مرحله دوم؛
تفقه همان است که فقها دارند، یعنی مدالیل ادلّه را و مفاهیم الفاظ را با روشی دقیق مورد فهم قرار می دهند که آن به اجتهاد و «فقه الاستنباط» نام برده می شود.
این مرتبه از تفقه حتما باید با آگاهی کامل از متون دینی و نیز محاورات عرفیه و سلسله قوانین عقلی، همراه باشد.

مرحله سوم؛
که در این یادداشت فرصت پرداختن به آن فراهم نیامد و بسیار بلند است و جای آن در حوزه های علمیه خالی است این است که «تفقه در دین» بدین حقیقت اشارت دارد که بر عالمان دینی ضروری است تفصیلا و یا حداقل اجمالاً؛ به دست آورند که اسلام درباره ی انسان و جامعه چه هدفی را دنبال می کند و چه وسایل و امکاناتی را برای رسیدن به آن هدف ها، انتخاب نموده و معرفی کرده است.
ناله جانسوز اندیشمندانی چون امام خمینی و استاد مطهری و آیت الله بهشتی و شهید صدر است که روی این مرحله سوم کار نشده است!
و درست همین جاست که زمان و مکان نقش آفرین اصلی در ماجرای «تفقه در دین» است. این سخن مهمی است که فرصت مستقلی می طلبد.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

کدام تفکر رحلت طالقانی را خوش موقع دانست؟!   هادی سروش

کدام تفکر رحلت طالقانی را خوش موقع دانست؟!

۲۰ شهریور ۱۴۰۰

 

هادی سروش

 هادی سروش

حجت‌الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «کدام تفکر درمقابل شهید بهشتی، رحلت طالقانی را خوش موقع دانست؟!»، به بهانه‌ی سالروز درگذشت آیت‌الله طالقانی نوشت:

آیت الله بهشتی وقتی خبر درگذشت آیت الله طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و گفت:
«عجب! عجب! خیلی بد شد! کارهایی به عهده‌ی ایشان بود که فعلا کس دیگری نمی‌تواند آن‌ها را برای انقلاب انجام دهد.»

اما برخی نیز درگذشت آیت‌الله طالقانی را بسیار خوش موقع تفسیر می‌کردند!

مرحوم سيد منیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار مجلس خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیت‌الله طالقانی گفته است:

«رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگ‌مرد، برکاتی به همراه داشت. اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد. رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگ‌مرد، برکاتی به همراه داشت. اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد.برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمی‌گسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه می‌کشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی می‌شوراند.»

نکته مهم برای امروز ما این است؛ جانشین تشکیلاتی و فکری آن آقای سید منیرالدین حسینی، شاگردش آقای سید مهدی میرباقری عضو خبرگان است! شاگردی با همان تفکر و ادامه همان جهت گیری های استادش!

چه در معرفت شناسی و انکار موفقیت های علمی دنیا در حوزه معرفتی و نجس معرفی کردن آن!

و چه در مواضع سیاسی و جناحی!

و چه در موضع گیری های اخیرشان درباره به تمسخر گرفتن اپیدمی بیماری کرونا، و اصرار بر ترویج برگزاری محافل مذهبی!

البته امروز؛ به مدد رسانه ی ملی، ایشان شناخته شده است!

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

انتهای پیام

نوشته های مشابه

هادی سروش

فهمِ ظلم، مشکل نیست!

۱۶ شهریور ۱۴۰۰

هادی سروش

دو هشدار امام سجاد به شیعیان

۱۳ شهریور ۱۴۰۰

هادی سروش

از یتیمان فاجعه کرونا، غفلت نکنیم!

۳ شهریور ۱۴۰۰

 

فهمِ ظلم، مشکل نیست!   هادی سروش

فهمِ ظلم، مشکل نیست!

هادی سروش

 هادی سروش

حجت‌الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «فهمِ ظلم، مشکل نیست!» نوشت:

فهم “ظلم” و شناخت “ظالم” هر چند پس پرده ها باشد، سهل و آسان است.

و به جهت همین آسان بودن است که دوری جستن از ظلم و ظالم بر هر انسانِ آزاده ای، نه تنها یک تکلیف است، بلکه این حمایت، “حق مظلوم” است که از او حمایت شود.

بله؛ چگونه موضع گیری در برابر ظالم داشتن کمی دقت لازم دارد.

“تکفیری های پاکستان” – همان نسخه واقعی وهابیت، بلکه خودِ خود او – جدیدا از منعِ پخش اذان شیعه سخن می‌گویند!

یادمان باشد که این تکفیری‌های پاکستانی؛ محور اتکاء “طالبان” است.

این رخدادهایِ جهان اسلام، چیز خیلی پیچیده‌ای نیست که کسی از فهمش زمین گیر باشد.

آنکه فهمید و ایستاد و شربت شهادت نوشید “فهیم دشتی”ها هستند که “ایستاده هایِ” طول تاریخ خواهند بود.

و اما ما؛ بدون اینکه درگیر مستقیم این فتنه‌یِ “تکفیری – امپریالیسمی” شویم، از مردان بزرگ مبارزه و مظلومیت با احترام نام میبریم.

چقدر این سخن پیامبر رحمت (ص) دلچسب، مهم و استراژیک و کاربردی است که فرمود:
” عَلَى اَلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ ، مُقْبِلاً عَلَى شَأْنِهِ ، حَافِظاً لِلِسَانِهِ ؛
بر عاقل و خردمند لازم و ضروری است كه بيناى در مورد زمانه اش باشد. تمام توجه را به كار خود و وظیفه خویش داشته، و نگهبان و نگهدار زبانش باشد.”
معانی الاخبار شیخ صدوق

اما کو گوشِ شنوا؟!

انتهای پیام

هادی سروش: 66 درصد زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت را چشیده‌اند/ آیا شیعه امام سجاد(ع) باید این آمار ر

 

هادی سروش: 66 درصد زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت را چشیده‌اند/ آیا شیعه امام سجاد(ع) باید این آمار را در کشور داشته باشد؟

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش گفت: در آمریکا ۳۵ درصد از زنان تحت خشونت هستند. از آمریکا بدتر در هند است که ۴۱ درصد از زنان گرفتار خشونت هستند. ما هم آمار خوبی در این زمینه نداریم. طبق آمار رسمی ۶۶ درصد زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت را چشیده‌اند. آیا شیعه امام سجاد(ع) باید این آمار را در کشور داشته باشد؟

هادی سروش: 66 درصد زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت را چشیده‌اند/ آیا شیعه امام سجاد(ع) باید این آمار را در کشور داشته باشد؟

به گزارش جماران؛ حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش با اشاره به سخنی از امام سجاد(ع) بیان کرد: خشونت در زبان و رفتار و همچنین افشاگری و برملا کردن راز دیگران در جهت بردن آبروی افراد دو رذیله‌ای هستند که امام سجاد(ع) نسبت به آنها هشدار داده و فرموده حاضرم دستم را بدهم اما شیعیانم این دو را رعایت کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، از اساتید حوزه علمیه، شب گذشته ۱۲ شهریور، مصادف با شام شهادت امام سجاد(ع) از طریق صفحه اینستاگرام خود به طرح بحث در زمینه حساسیت‌های امام سجاد(ع) نسبت به دو رذیله اخلاقی که شیعیان باید از آن دور باشند پرداخت که در ادامه متن سخنان وی را می‌خوانید؛

یک روایت شریف از امام سجاد(ع) در کتاب کافی نقل شده که این حدیث الهام‌بخش موضوع این جلسه است. حدیث از نظر سند صحیحه است و ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل می‌کند که حضرت(ع) فرمودند: به خدا قسم دوست دارم دستم را بدهم اما شیعیان ما این دو خصوصیت را رعایت کنند؛ اول اینکه از تندی و بی پروایی و خشونت دور باشند و دیگر اینکه شیعیان از افشاگری به دور باشند. این حدیث بسیار جای تأمل دارد. ائمه(ع) به ما سفارشات اخلاقی زیادی داشتند و از رذائل اخلاقی ما را بازداشتند، اما این تعبیر امام سجاد(ع) که فرمود به خدا قسم دوست داشتم دستم را بدهم اما شیعیان ما این دو خصوصیت را رعایت کنند که تند و تیز نباشند و رازداری کنند، بسیار مهم است و یاد ندارم این تعبیر دستم را بدهم را در روایات داشته باشیم. بنابراین اعمال خشونت و تندی و فشار و همچنین برملا کردن راز مردم پسندیده نیست.

گرفتاری جامعه به خشونت و افشاگری

برخی‌ها تصور می‌کنند که ما با هر دلیلی می‌توانیم تند و تیز باشیم و خشونت به خرج دهیم و افشاگری داشته باشیم، اما امام سجاد(ع) می‌فرمایند بیایید دست من را بگیرید، اما این خصوصیات را نداشته باشید. متاسفانه ما گرفتار این دو خصوصیت شده‌ایم. ائمه(ع) ما امام حاضر هستند و فرمایشات آنها به‌روز است و این فرمایش امام سجاد(ع) طوری است که گویی همین امروز این مطلب را فرموده‌اند. در مورد تندی و بی‌پروا بودن و خشونت داشتن نیز باید توجه کنیم که در دو بخش قابل بررسی است؛ یکی در بخش زبان و یکی در بخش رفتار است. برخی‌ها در زبان تند هستند و زبانشان لَین و آرام نیست. برای نمونه، برخی‌ها در فضای مجازی هم که می‌خواهند چیزی بگویند، تند نظر می‌دهند. اینها در مکتب امام سجاد(ع) سیراب نشدند و آدم‌هایی که بی‌پروا و تند و تیز هستند سر این سفره نیستند. این در حالی است که خدا به موسی بن عمران(ع) فرمود حالا که می‌خواهی نزد فرعون بروی که مجسمه تکبر و دیکتاتوری است، با او با یک زبان نرم سخن بگو.

همچنین خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَ لَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛ فرمود ای مؤمنین نباید یکدیگر را مسخره کنید و شاید کسی را که شما مسخره می‌کنید از شما بهتر باشد. در عین حال که خدا می‌فرماید هیچ کسی دیگری را مسخره نکند، خصوصا در این آیه تعبیر زنان را دارد و نشان می‌دهد که برخی خانم‌ها رعایت نمی‌کنند و زبانشان تمسخرآمیز است. شاید خانمی که یک خانم دیگر را مسخره می‌کند، آن طرف بهتر باشد و باید به این توجه کرد. سپس در آیه آمده است: اسم‌ها را با کرامت و بزرگواری ببرید و نام زشت و نامبارک بر یکدیگر نگذارید. این است که امام سجاد(ع) فرمود: حاضرم دستم را بدهم اما تندی‌ها در شیعه مشاهده نشود. ما وقتی به روایات این باب یعنی تندی و تیزی در زبان مراجعه می‌کنیم روایات عجیبی را می‌بینیم که قابل توجه است.

شماتت و نتیجه آن

برای نمونه شماتت، یک بداخلاقی و تندی زبانی است که برخی دیگران را به سبب یک ناراحتی که به آنها رسیده سرزنش و شماتت می‌کنند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: کسانی که شماتت می‌کنند از دنیا نمی‌روند مگر اینکه همان چیزی که نسبت به دیگران شماتت کرده بر سر خودش آید. یا در مورد سب و لعن و حرف زشت زدن که یک نوع بدزبانی است نیز روایاتی وجود دارد. برخی‌ها تکه کلامشان این شده که می‌گویند خداوند فلانی را لعنت کند اما باید توجه کنیم که لعنت جا دارد و لعنت یعنی بوی رحمت الهی به مشام این فرد نرسد و به تا ابد در جهنم بماند. ما حق نداریم کسانی که مؤمن و مسلمان هستند را لعنت کنیم و باید توجه کنیم که بار کلمه لعنت سنگین است.

امام صادق(ع) می‌فرمایند: اگر جا داشته باشد لعنت به آن ملعون می‌رسد، اما اگر این لعنتی که کرده به آن ملعون نرسد و آن طرف لایق این لعنت نباشد، به لعنت‌کننده برمی‌گردد؛ یعنی تندی و بی‌پروایی و خشونت زبانی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین گاهی این خشونت زبانی در لعن و گاهی در شماتت و گاهی در تهمت به دیگران و سوءظن است. امام صادق(ع) فرمودند: همین که به مؤمنی تهمتی بزنید به مجرد اینکه تهمت زده شود، ایمان انسان از بین می‌رود؛ یعنی همانطور که نمک در آب حل می‌شود، ایمان کسی که تهمت می‌زند نیز منحل می‌شود. اینها خشونت‌ها زبانی است که خیلی مهم و قابل توجه است.

گاهی اوقات هم این تندی‌ها در رفتار انسان‌ها خود را نشان می‌دهد که ما را از خشونت رفتاری نیز بر حذر داشتند. سوره مبارکه بقره از آیه ۲۲۶ تا آیه ۲۴۱ در مورد خشونت نسبت به زن‌هاست که به شکل‌های مختلف مطرح شده است. طبعا مرد یک قدرتی دارد اما وقتی از این قدرت برای آزار رساندن به همسر و فرزند خودش استفاده می‌کند، بی‌پروایی است و همانی است که امام سجاد(ع) می‌فرماید: حاضرم دستم را بدهم اما شیعیان من اینطور نباشند. بنابراین مسئله مهمی است که حدود ۱۵ آیه در این رابطه داریم.

وضعیت خشونت علیه زنان در ایران و جهان

در آمریکا ۳۵ درصد از زنان تحت خشونت هستند. از آمریکا بدتر در هند است که ۴۱ درصد از زنان گرفتار خشونت هستند. ما هم آمار خوبی در این زمینه نداریم. طبق آمار رسمی ۶۶ درصد زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت را چشیده‌اند. آیا شیعه امام سجاد(ع) باید این آمار را در کشور داشته باشد؟ گاهی اوقات هم خشونت سیاسی است که به معنای حذف و انگ زدن است. بنابراین خشونت به صورت زبانی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی بروز پیدا می‌کند. در باب خشونت اجتماعی و سیاسی می‌شود به این آیه اشاره کرد که بسیار شنیدنی است. خداوند می‌فرماید: «قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یَا شُعَیْبُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ کُنَّا کَارِهِینَ»؛ آنها که استکبار داشتند به شعیب(ع) چنین گفتند که در مورد تو دو کار را می‌کنیم؛ یا تو را از کشور بیرون می‌کنیم یا باید در حزب و گرایش ما قرار بگیری. استکبار به ظاهر و لباس نیست به باطن است که خود را در زبان و رفتار نشان می‌دهد. این است که امام سجاد(ع) می‌فرماید: حاضرم دستم را بدهم اما شیعیان من اینطور نباشند.

اما بخش دوم در مورد افشاگری است. متاسفانه امروزه این مسئله را داریم که آبروی یکدیگر را می‌ریزیم. گاهی این افشاگری در مباحث اخلاقی و گاهی در مباحث عقیدتی است. در مباحث عقیدتی موظف هستیم عقاید خود را حفظ کنیم، اما باید مواظب باشیم در جایی که ممکن است مورد اهانت قرار بگیرد، آنجا مطرح نکنیم. امروزه برخی از گویندگان معجزاتی را از ائمه نقل میکنند که موجب می‌شود از سوی عده‌ای استهزاء شود، اما کتمان کجا رفته است؟ امام صادق(ع) فرمود: آنهایی که با عمد و توجه باعث می‌شوند که آبروی ما بریزد و مورد تمسخر قرار بگیریم، مانند کسانی هستند که ما را به عمد کشته باشند.

پیامبر اسلام(ص) نیز فرمودند: اینهایی که دنبال این هستند که رازی را از کسی به دست آوردند و این راز را برملا کنند خداوند راز اینها را برملا می‌کند، ولو که در گوشه خانه خود مخفی شده باشند. بنابراین رازداری و کتمان تا این حد اهمیت دارد. در حدیث دیگری امام صادق(ع) به مفضل فرمودند: مفضل اینهایی که یک مطلبی می‌نویسند و حرفی را حکایت می‌کنند تا کسی را از چشم بیندازند از ولایت خدا خارج هستند و عبد شیطان محسوب می‌شوند. بنابراین بیان نورانی امام سجاد(ع) این بود که فرمودند: حاضرم دستم را بدهم اما شیعیان من چنین نباشند .

 واکنش هادی سروش به اظهارات علم الهدی در مورد صدا زدن اسم کوچک همسر

 هادی سروش: به بازی گرفتن صبر مردم آثار مخربی دارد

 شروط امام خمینی (س) برای اداره جامعه با فقه چیست؟/ هادی سروش تبیین کرد

 پیام تشکر هادی سروش از همدردی سید حسن خمینی، بیوت مراجع و آحاد مردم و مسئولین

هادی سروش: منبری‌ها معجزاتی که باعث استهزاء می‌شود نقل نکنند

هادی سروش: منبری‌ها معجزاتی که باعث استهزاء می‌شود نقل نکنند

 

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش با اشاره به سخنی از امام سجاد(ع) بیان کرد:

خشونت در زبان و رفتار و همچنین افشاگری و برملا کردن راز دیگران در جهت بردن آبروی افراد دو رذیله‌ای هستند که امام سجاد(ع) نسبت به آنها هشدار داده و فرموده حاضرم دستم را بدهم اما شیعیانم این دو را رعایت کنند.

 

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، از اساتید حوزه علمیه، شب گذشته 12 شهریور، مصادف با شام شهادت امام سجاد(ع) از طریق صفحه اینستاگرام خود به طرح بحث در زمینه حساسیت‌های امام سجاد(ع) نسبت به دو رذیله اخلاقی که شیعیان باید از آن دور باشند پرداخت که در ادامه متن سخنان وی را می‌خوانید؛

یک روایت شریف از امام سجاد(ع) در کتاب کافی نقل شده که این حدیث الهام‌بخش موضوع این جلسه است.

حدیث از نظر سند صحیحه است و ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل می‌کند که حضرت(ع) فرمودند: به خدا قسم دوست دارم دستم را بدهم اما شیعیان ما این دو خصوصیت را رعایت کنند؛ اول اینکه از تندی و بی پروایی و خشونت دور باشند و دیگر اینکه شیعیان از افشاگری به دور باشند. این حدیث بسیار جای تأمل دارد.

ائمه(ع) به ما سفارشات اخلاقی زیادی داشتند و از رذائل اخلاقی ما را بازداشتند، اما این تعبیر امام سجاد(ع) که فرمود به خدا قسم دوست داشتم دستم را بدهم اما شیعیان ما این دو خصوصیت را رعایت کنند که تند و تیز نباشند و رازداری کنند، بسیار مهم است و یاد ندارم این تعبیر دستم را بدهم را در روایات داشته باشیم. بنابراین اعمال خشونت و تندی و فشار و همچنین برملا کردن راز مردم پسنیده نیست.

برخی‌ها تصور می‌کنند که ما با هر دلیلی می‌توانیم تند و تیز باشیم و خشونت به خرج دهیم و افشاگری داشته باشیم، اما امام سجاد(ع) می‌فرمایند بیایید دست من را بگیرید، اما این خصوصیات را نداشته باشید. متاسفانه ما گرفتار این دو خصوصیت شده‌ایم.

ائمه(ع) ما امام حاضر هستند و فرمایشات آنها به‌روز است و این فرمایش امام سجاد(ع) طوری است که گویی همین امروز این مطلب را فرموده‌اند.

در مورد تندی و بی‌پروا بودن و خشونت داشتن نیز باید توجه کنیم که در دو بخش قابل بررسی است؛ یکی در بخش زبان و یکی در بخش رفتار است.

برخی‌ها در زبان تند هستند و زبانشان لَین و آرام نیست. برای نمونه، برخی‌ها در فضای مجازی هم که می‌خواهند چیزی بگویند، تند نظر می‌دهند. اینها در مکتب امام سجاد(ع) سیراب نشدند و آدم‌هایی که بی‌پروا و تند و تیز هستند سر این سفره نیستند.

این در حالی است که خدا به موسی بن عمران(ع) فرمود حالا که می‌خواهی نزد فرعون بروی که مجسمه تکبر و دیکتاتوری است، با او با یک زبان نرم سخن بگو.

همچنین خداوند در قرآن می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَ لَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛ فرمود ای مؤمنین نباید یکدیگر را مسخره کنید و شاید کسی را که شما مسخره می‌کنید از شما بهتر باشد. در عین حال که خدا می‌فرماید هیچ کسی دیگری را مسخره نکند، خصوصا در این آیه تعبیر زنان را دارد و نشان می‌دهد که برخی خانم‌ها رعایت نمی‌کنند و زبانشان تمسخرآمیز است. شاید خانمی که یک خانم دیگر را مسخره می‌کند، آن طرف بهتر باشد و باید به این توجه کرد. سپس در آیه آمده است: اسم‌ها را با کرامت و بزرگواری ببرید و نام زشت و نامبارک بر یکدیگر نگذارید.

این است که امام سجاد(ع) فرمود: حاضرم دستم را بدهم اما تندی‌ها در شیعه مشاهده نشود. ما وقتی به روایات این باب یعنی تندی و تیزی در زبان مراجعه می‌کنیم روایات عجیبی را می‌بینیم که قابل توجه است.

شماتت و نتیجه آن برای نمونه شماتت، یک بداخلاقی و تندی زبانی است که برخی دیگران را به سبب یک ناراحتی که به آنها رسیده سرزنش و شماتت می‌کنند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: کسانی که شماتت می‌کنند از دنیا نمی‌روند مگر اینکه همان چیزی که نسبت به دیگران شماتت کرده بر سر خودش آید.

یا در مورد سب و لعن و حرف زشت زدن که یک نوع بدزبانی است نیز روایاتی وجود دارد. برخی‌ها تکه کلامشان این شده که می‌گویند خداوند فلانی را لعنت کند اما باید توجه کنیم که لعنت جا دارد و لعنت یعنی بوی رحمت الهی به مشام این فرد نرسد و به تا ابد در جهنم بماند. ما حق نداریم کسانی که مؤمن و مسلمان هستند را لعنت کنیم و باید توجه کنیم که بار کلمه لعنت سنگین است. امام صادق(ع) می‌فرمایند: اگر جا داشته باشد لعنت به آن ملعون می‌رسد، اما اگر این لعنتی که کرده به آن ملعون نرسد و آن طرف لایق این لعنت نباشد، به لعنت‌کننده برمی‌گردد؛ یعنی تندی و بی‌پروایی و خشونت زبانی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین گاهی این خشونت زبانی در لعن و گاهی در شماتت و گاهی در تهمت به دیگران و سوءظن است.

امام صادق(ع) فرمودند: همین که به مؤمنی تهمتی بزنید به مجرد اینکه تهمت زده شود، ایمان انسان از بین می‌رود؛ یعنی همانطور که نمک در آب حل می‌شود، ایمان کسی که تهمت می‌زند نیز منحل می‌شود. اینها خشونت‌ها زبانی است که خیلی مهم و قابل توجه است.

 

خشونت رفتاری

گاهی اوقات هم این تندی‌ها در رفتار انسان‌ها خود را نشان می‌دهد که ما را از خشونت رفتاری نیز بر حذر داشتند.

سوره مبارکه بقره از آیه 226 تا آیه 241 در مورد خشونت نسبت به زن‌هاست که به شکل‌های مختلف مطرح شده است. طبعا مرد یک قدرتی دارد اما وقتی از این قدرت برای آزار رساندن به همسر و فرزند خودش استفاده می‌کند، بی‌پروایی است و همانی است که امام سجاد(ع) می‌فرماید: حاضرم دستم را بدهم اما شیعیان من اینطور نباشند. بنابراین مسئله مهمی است که حدود 15 آیه در این رابطه داریم.

وضعیت خشونت علیه زنان در ایران و جهان در آمریکا 35 درصد از زنان تحت خشونت هستند. از آمریکا بدتر در هند است که 41 درصد از زنان گرفتار خشونت هستند. ما هم آمار خوبی در این زمینه نداریم. طبق آمار رسمی 66 درصد زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت را چشیده‌اند. آیا شیعه امام سجاد(ع) باید این آمار را در کشور داشته باشد؟

گاهی اوقات هم خشونت سیاسی است که به معنای حذف و انگ زدن است.

بنابراین خشونت به صورت زبانی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی بروز پیدا می‌کند.

در باب خشونت اجتماعی و سیاسی می‌شود به این آیه اشاره کرد که بسیار شنیدنی است. خداوند می‌فرماید: «قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ»؛ آنها که استکبار داشتند به شعیب(ع) چنین گفتند که در مورد تو دو کار را می‌کنیم؛ یا تو را از کشور بیرون می‌کنیم یا باید در حزب و گرایش ما قرار بگیری. استکبار به ظاهر و لباس نیست به باطن است که خود را در زبان و رفتار نشان می‌دهد. این است که امام سجاد(ع) می‌فرماید: حاضرم دستم را بدهم اما شیعیان من اینطور نباشند.

 

افشاگری و تضییع حرمت آبروی افراد

 بخش دوم در مورد افشاگری است. متاسفانه امروزه این مسئله را داریم که آبروی یکدیگر را می‌ریزیم. گاهی این افشاگری در مباحث اخلاقی و گاهی در مباحث عقیدتی است.

در مباحث عقیدتی موظف هستیم عقاید خود را حفظ کنیم، اما باید مواظب باشیم در جایی که ممکن است مورد اهانت قرار بگیرد، آنجا مطرح نکنیم. امروزه برخی از گویندگان معجزاتی را از ائمه نقل میکنند که موجب می‌شود از سوی عده‌ای استهزاء شود، اما کتمان کجا رفته است؟ امام صادق(ع) فرمود: آنهایی که با عمد و توجه باعث می‌شوند که آبروی ما بریزد و مورد تمسخر قرار بگیریم، مانند کسانی هستند که ما را به عمد کشته باشند.

پیامبر اسلام(ص) نیز فرمودند: اینهایی که دنبال این هستند که رازی را از کسی به دست آوردند و این راز را برملا کنند خداوند راز اینها را برملا می‌کند، ولو که در گوشه خانه خود مخفی شده باشند. بنابراین رازداری و کتمان تا این حد اهمیت دارد. در حدیث دیگری امام صادق(ع) به مفضل فرمودند: مفضل اینهایی که یک مطلبی می‌نویسند و حرفی را حکایت می‌کنند تا کسی را از چشم بیندازند از ولایت خدا خارج هستند و عبد شیطان محسوب می‌شوند. بنابراین بیان نورانی امام سجاد(ع) این بود که فرمودند: حاضرم دستم را بدهم اما شیعیان من تندی در زبان و رفتار و همچنین افشاگری را نداشته باشند.

انتهای پیام

امام و زیارت‌نامه؛ ارادتِ تفکر آفرین و طوفانِ بحران‌آفرین  یادداشتی از: هادی سروش

 

امام و زیارت‌نامه؛ ارادتِ تفکر آفرین و طوفانِ بحران‌آفرین

یادداشتی از: هادی سروش

روشن است که برخی از زیارت‌نامه‌ها از امام معصوم صادرشده مانند زیارت جامعه و زیارت امین‌الله. ولی اکثر آن‌ها به انشاء علماء بزرگ است؛ مانند زیاتنامه حضرت فاطمه زهرا (س) که شیخ صدوق در کتاب «الفقیه»، تصریح می‌کند؛ چون برای سیده نساء العالمین (س) زیارت‌نامه‌ای نیافتم، این متن را به‌عنوان زیارت‌نامه می‌نویسم.

امام و زیارت‌نامه؛ ارادتِ تفکر آفرین و طوفانِ بحران‌آفرین

حجت الاسلام هادی سروش

پایگاه خبری جماران، شهید استاد آیت‌الله مرتضی مطهری (ره) بعد از ۱۵ خرداد دستگیر و زندانی می‌شود.

در زندان این اشعار را در رثای امام خمینی می‌گوید؛

زمنزلگاه آن محبوب، یاران را خبر نبوَد

همی‌آید به گوش از دور آواز جرس ما را

 

صبا ازما ببر یک‌لحظه پیغامی به روح‌الله‌

که ای یاد تو مونس روز و شب در این قفس مارا

 

به‌رغم کوشش دشمن نخواهد بگسلد هرگز

میان ما و تو پیوند تا باشد نفس ما را

 

سزاوار تو ای جان کنج زندان نیست منزلگه‌

سزد گر خون ببارد از دو دیده هر نفس ما را

 

رواق منظر دیده مهیای قدوم تو

کرم فرما و بپذیر از صفا این ملتمس ما را

 

این اشعار نشان‌دهنده ارادت استاد مطهری به امام راحل است.

نکته مهم در اینجاست که این ارادت از سوی کسی به نظم درآمده که در زندگی‌اش به این سادگی‌ها اهل تعریف از کسی نبوده!

و همو گوید: وقتی می‌خواهم نام این مرد بزرگ را ببرم قلبم به لرزه درمی‌آید!

مشابه این ارادت را در استاد بزرگوار آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی نسبت به امام می‌بینیم که برای او از تعبیر دعاگونه‌ی «سلام‌الله‌علیه» استفاده می‌کند - و تصریح می‌کند که خواجه طوسی در کنار نام بردن از سید مرتضی از «سلام‌الله» استفاده می‌نموده - و نیز در رثای امام، زیارت‌نامه‌ای را برای زائران مرقدش، کتابت می‌کند.

روشن است که برخی از زیارت‌نامه‌ها از امام معصوم صادرشده مانند زیارت جامعه و زیارت امین‌الله. ولی اکثر آن‌ها به انشاء علماء بزرگ است؛ مانند زیاتنامه حضرت فاطمه زهرا (س) که شیخ صدوق در کتاب «الفقیه»، تصریح می‌کند؛ چون برای سیده نساء العالمین (س) زیارت‌نامه‌ای نیافتم، این متن را به‌عنوان زیارت‌نامه می‌نویسم.

با این وضع، تکلیف زیارت‌نامه‌هایی برای بزرگانی چون عبدالعظیم الحسنی، کلینی، مفید، صدوق و... در دسترس است، روشن می‌شود که از سوی علماء شیعه انشاء شده و امری مرسوم بوده است.

تردیدی نیست؛ در اینکه خواندن و باخبر شدن از این «ارادت‌ها» از چنین افراد وارسته‌ای، نسبت به امام(ره) تفکر آفرین است.

اما توجه به این نکته مهم است؛ نسل جوان کنونی، امام را ندیده‌اند و امروز معیار شناختشان برای دستیابی به شخصیت و خصوصیات آن بزرگوار؛ دو چیز است:

اول؛ رفتار مسئولان امروز و بازنشر قول‌هایی است که از سوی آنان به مردم برای برقراری «آزادی و رفاه و عدالت» در دهه پنجاه و شصت داده‌شده، است.

و دوم؛ ظاهرِ آثار بجا مانده و یا مرتبط با امام (ره) است.

اگر از این دو ناحیه؛ امام عظیم آلشان، خوب تعریف نشود، در مقابل طوفانِ انتقادهایی که فکر و دل جوان عزیز امروز را نشانه گرفته توفیق چندانی برای پاسخ و ابزار کلام حق نخواهیم داشت.

روشن است که انتقادات؛ گاه از سر دلسوزی است و گاه از تراوش‌ها ژست روشنفکری و البته گاه از اتاق فکر رقیبانِ سیاسی و حتی از مخالفان «بیت آن بزرگوار» هدایت می‌شود!

من از مفصل، این نکته مجملی گفتم

تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

 

ارادتِ تفکرآفرین و طوفانِ بحران آفرین/ نوشتاری از هادی سروش

زمان انتشار : ۹ شهریور ,۱۴۰۰ | ساعت : ۱۳:۳۲ | کد خبر : 1214572 | پرینت

ارادتِ تفکرآفرین و طوفانِ بحران آفرین/ نوشتاری از هادی سروش

شفقنا- استاد هادی سروش در نوشتاری با عنوان «چند جمله ای بدرخواست دوستان درباره امام خمینی و زیارتنامه و …» آورده است: شهید استاد آیت الله مطهری بعد از ۱۵ خرداد دستگیر و زندانی می شود.

در زندان این اشعار را در رثای امام خمینی می گوید؛
زمنزلگاه آن محبوب، یاران را خبر نبوَد
همی آید به گوش از دور آواز جرس ما را

صبا ازما ببر یک لحظه پیغامی به روح‌الله‏
که ای یادتومونس روزوشب دراین قفس مارا

به رغم کوشش دشمن نخواهد بگسلد هرگز
میان ما و تو پیوند تا باشد نفس ما را

سزاوار تو ای جان کنج زندان نیست منزلگه‏
سزد گر خون ببارد از دو دیده هر نفس ما را

رواق منظر دیده مهیای قدوم تو
کرم فرما و بپذیر از صفا این ملتمس ما را

این اشعار نشان دهنده ارادت استاد مطهری به امام راحل است.

نکته مهم در اینجاست که این ارادت از سوی کسی به نظم درآمده که در زندگیش به این سادگی اهل تعریف از کسی نبوده! و همو گوید: وقتی میخواهم نام این مرد بزرگ را ببرم قلبم به لرزه در می آید!

مشابه این ارادت را در استاد بزرگوار آیت الله جوادی آملی نسبت به امام می بینیم که برای او از تعبیر دعاگونه «سلام الله علیه» استفاده می کند – و تصریح می کند که خواجه طوسی در کنار نام بردن از سیدمرتضی از «سلام الله» استفاده می نموده – و نیز در رثای امام، زیارتنامه ای را برای زائران مرقدش، کتابت می کند.

روشن است که برخی از زیارتنامه ها از امام معصوم صادر شده مانند زیارت جامعه و زیارت امین الله. ولی اکثر آنها به انشاء علماء بزرگ است. مانند زیاتنامه حضرت فاطمه زهرا (س) که شیخ صدوق در کتاب الفقیه، تصریح می کند؛ چون برای سیده نساء العالمین (س) زیارتنامه ای نیافتم، این متن را به عنوان زیارتنامه می نویسم.

با این وضع، تکلیف زیارتنامه هایی برای بزرگانی چون عبدالعظیم الحسنی، کلینی، مفید، صدوق و.. در دسترس است، روشن می شود که از سوی علماء شیعه انشاء شده و امری مرسوم بوده است.

تردیدی نیست؛ در اینکه خواندن و با خبر شدن از این ارادت ها از چنین افراد وارسته ای، نسبت به امام -ره- تفکرآفرین است.

اما توجه به این نکته مهم است؛ نسل جوان کنونی، امام را ندیده اند، و امروز معیار شناخت شان برای دستیابی به شخصیت و خصوصیات آن بزرگوار؛ دو چیز است:
اول؛ رفتار مسئولان امروز و بازنشرِ قول هایی است که از سوی آنان به مردم برای برقراری آزادی و رفاه و عدالت در دهه پنجاه و شصت داده شده، می باشد.

و دوم؛ ظاهرِ آثار بجا مانده ، و یا مرتبط با امام -ره- می باشد.

اگر از این دو ناحیه؛ امام عظیم الشان، خوب تعریف نشود، در مقابل طوفانِ انتقادهائی که فکر و دل جوان عزیز امروز را نشانه گرفته توفیق چندانی برای پاسخ و ابزار کلام حق نخواهیم داشت.

روشن است که انتقادات؛ گاه از سر دلسوزی است، و گاه از تراوشاتِ ژست روشنفکری، و البته گاه از اطاق فکر رقیبانِ سیاسی و حتی از مخالفان بیت آن بزرگوار هدایت می شود!

من از مفصل، این نکته مجملی گفتم
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

انتهای پیام

ارزش و تاثیر "حمدالهی" در بحران های زندگی  ✍#هادی_سروش   

🔰 ارزش و تاثیر "حمدالهی" در بحران های زندگی

✍#هادی_سروش

 
✅نهان ما آدمیان بایک حقیقت پر راز و رمزی تخمیر وعجین شده که دربحرانهای مهم درعرصه زندگی؛ "خدا خدا" ی مان بلند است و از او رفع بلاء راخواستاریم . ریشه این حقیقت را باید در آیه "یاایها الناس انتم فقراء الی الله" یافت.

✅اما دراین بین حقیقت دیگری مطرح است که یا نمیدانیم و یا از آن غافلیم که راه رهایی ازمشکلات وبحران ها و یا رسیدن به مطلوب ومقصود در دعاها در گِرو "سپاس از خدا" است که از آن به "حمد" نام میبریم .

اجازه دهید قبل پاسخ به "چرائیِ حمد دربحرانها" با ارزش بی بدیل "حمدالهی" آشناشویم.


🟢عظمت سپاس از خدا ؛

امام علی(ع) در مقایسه جایگاه ویژه حمد با جایگاه تسبیح می فرمایند:
"التسبیح نصف المیزان و الحمد لله یملأ المیزان" ؛ «تسبیح» نصف میزان است ولی«حمد» تمام میزان را پر می کند. [کافی]
 
✅براساس این فرمایش امیرالمومنین برتری حمد نسبت به تسبیح تثبت میشود ، اما این برتری ، نیاز به تحلیل دارد.
شاید سخن استاد مطهری که ریشه در کلمات عارفان دارد ، در اینجا مفید باشد که میگوید :
"در مفهوم حمد سه عنصر در آنِ واحد دخیل است: ستایش، سپاس، پرستش. 
به عبارت دیگر: حمد؛ ستایش سپاسگزارانه پَرستشانه است."
پس؛آنچه در تسبیح است در حمد با اضافات بیشترنهادینه شده.

 
🟢 حمد و سپاس در همه حالات

دستورالعمل زیبای اهلبیت (ع) بر این نقطه است که درهرشرائطی ؛ نباید از "حمد و سپاس" غافل شد ، حتی در سخت ترین شرائط زندگی و ابتلائات مانند؛بیماری وفقر و... 

✅این حدیث را با تامل ملاحظه کنید؛
امام صادق(ع) فرمود :
پيامبر خدا(ص) هرگاه ازچيزى خوشحال میشد میفرمود : «الحمد للّه على هذه النعمة - خدا را بر اين نعمت سپاس»، و هرگاه امر ناراحت كننده اى به ايشان میرسيد میفرمود : «الحمد للّه على كلّ حال - خدا در هر حال ستودنى است ».[الكافی]

✅پرسش مهم در این نقطه است چرا باید در سخت ترین شرائط باز هم "حمدالهی" گوئیم؟

🔺پاسخ نخست از راه "تعبد" است. بدین معنا؛ از آنجا که ما بنده ایم و او خداست ، پس باید به مقتضای عبودیت و بندگی در هر شرائطی حمدگو باشیم. 

🔺اما برای این سوال میتوانیم پاسخ عقلانی نیز عرضه کنیم ، که ؛ 
اولا؛ ما همانگونه که درآرامش ها و زیبایی ها حمدگوی الهی هستیم در سختی ها هم سپاسگو هستیم تا به محضرش عرضه داریم که ما از آن دسته بندگان نیستیم که در وقت خوشی ها ثناء گویت باشیم ، ولی در وقت سختی ها قهر کنیم .
و ثانیا ؛ لحظه "حمدوسپاس" لحظه شنیدنِ خاص خداست که صدای بنده اش را میشنود و ما با حمدگویی ازاین فرصت مهم ملکوتی کمال بهره رامیبریم . و این تحلیل معرفتی بسی ارزشمند است.
توضیح کوتاه این مطلب چنین است که در اذکار مهمه نماز ، این ذکر است ؛
"سمع الله لمن حمده" ، یعنی ؛ خدا سپاسگوییِ آنکه او را حمد میکند میشنود .

✅ ذکر «سمع الله لمن حمده» بر اساس نصوص دینی و روایات دارای دومعنا میتواند باشد؛ از یک سوی؛ "دعا" است یعنی خدایا آنکه تو راحمد میکند،حمد او را بشنو.
و از سوی دیگر میتواند یک معنا عمیق معرفتی داشته که درکتابهای عرفانی که استادمان علامه حسن زاده آملی از آنها به "صُحف عرفانیه" یاد میکردند، به عنوان روایت نقل شده که؛ خدای متعال به زبان بنده‌اش می‌‌گوید و بنده از حضرت ربوبی خبر میدهد که ؛خدا ستایش بنده‌‌اش را شنیده است.
و این مطلب بسیار عمیق است و باید جویایندگان معرفت در این وادی را به کتاب مهمی چون "فتوحات مکیه" ارجاع داد .


🟢 تبیین معنای "خدا حمد را میشنود"

حضرت استادما آیت الله جوادی آملی میفرمودند :
"خداوند سبحان دو سمع و شنیدن دارد: «سمع مطلق» که همه چیز حتی بدگویی بدان را نیز می‌شنود. و «سمع خاص»، این همان چیزی است که ما در تعبیرات محاوره‌ای می‌‌گوییم: فلان شخص حرف ما را نشنیده است. یعنی؛ به آن ترتیب اثر نداده است. نه این که متوجه نشده است. و این که گفته می‌شود: خدا «سمیع الدعاء» است؛ یعنی گوش به حرف دعا کننده داده و به آن ترتیب اثر می‌دهد، و معنای، «سمع الله لمن حمده» این خواهد بود که خداوند تحمید سالک واصل را شنیده می‌گیرد و بر آن، آثار خاص را مترتب می‌کند."


🟢 ارزش حمد با دلِ شکسته

با توجه به تحلیل معرفتی فوق ، خدای مهربان "حمد" را میشنود و آثار پرباری که  بر آن مترتب است را به "عبد" خود کرامت میفرماید .
اما مهم توجه به این نکته است که همین "حمد" که خدا آن را میشنود و راه اتصال آدمی به مبداء آفرینش و حضور در محضر او میشود  ، در یک حالتی این "حمد" به طرف معبود ، سرعت بیشتری میگیرد و آثتر نقدتر و افزون تری به ارمغان می آورد و آن لحظاتی است که آدمی در مواجهه با ابتلائات و مشکلات قرار گرفته باشد و طبعا دل شکسته ای پیدا کرده، اینجاست که در باطن و نفس خویش لطافتی می یابد، که "حمد" توام با چنین حالت انکسار و شکسته گی ؛ نشان از نزدیک شدن دل به دلدار دارد.


🆔https://t.me/soroushmarefat

به مناسبت درگذشت علامه محمدرضا حکیمی

 

تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۵-23 August 2021

به مناسبت درگذشت علامه محمدرضا حکیمی

استاد محمدرضا حکیمی به لقاء پیوست.

او صاحب "مکتب تفکیک" است و البته مکتب تفکیک او با اشکالات جدی مواجه است ، چرا که "معرفت دینی" از یک سوی به عقیده برخی عالمان؛ مقصد است و می‌تواند "طریق های" متفاوتی داشته باشد. و یا حقیقتی است که دارای درجات بوده و همانطوریکه کلام را در بر می‌گیرد، حکمت و عرفان نیز، در مراتب بالا و الاتر در خود جای می‌دهد. 

 

با اینکه در طول مطالعه آثار ایشان مانند؛ معاد جسمانی ، مکتب تفکیک ، مقام عقل ، مطالبی در حاشیه ی این کتابهای استاد نگاشته‌ام، اما این "تفاوت اندیشی" ؛ نمیتواند ما را در دوچیز از شخصیت این استاد بزرگ، به سکوت وادارکند؛ اول در دانش وسیع او و احاطه اش به روایات، که هیچ جای انکار نمی‌رود. 

 

و دوم؛ منش اخلاقی و زندگی زاهدانه ی حقیقی اوست که بر تارک زندگی زیبایش، جاودانه است.

 

متن ذیل به قلم ایشان است که در پاسخ به دعوت او برای اهداء جائزه جشنواره فارابی نوشته و از شرکت و دریافت جائزه خودداری نمود و توضیح داد:

 

《 باسمه ‌الحکیم

اطلاع یافتم که به عنوان یکی از برگزیدگان جشنواره فارابی انتخاب شده‌ام. ضمن سپاسگزاری از اظهار لطف داوران، به استحضار می‌رساند که اینجانب در جشنواره‌ها حضور نمی‌یابد. در جشنواره اخیر نیز حضور نیافته و جایزه‌ای دریافت نکرده است.

همان‌گونه که پیش‌تر هم یادآور شده‌ام، بار دیگر تاکید می‌کنم که تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی ونامرئی بیداد می‌کند، برگزاری چنین جشنواره‌هایی، از نظر اینجانب در اولویت نیست.

 

در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت ۵۰ ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتاب‌ها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟ نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامه «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسان‌ها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کر منا بنی آدم).

 

آری، باید بکوشیم تا جامعه ما چنان نباشد که درباره‌اش بتوان گفت: «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچه‌ها سرگردان است و دومی در کتاب‌ها»! محمدرضا حکیمی》

 

 

هادی سروش

استاد محمدرضا حکیمی

✍هادی سروش

استاد محمدرضا حکیمی به لقاء پیوست.

او صاحب "مکتب تفکیک" است و البته مکتب تفکیک او با اشکالات جدی مواجه است ، چرا که "معرفت دینی" از یک سوی به عقیده برخی عالمان ؛ مقصد است و میتواند "طریق های" متفاوتی داشته باشد . و یا حقیقتی است که دارای درجات بوده و همانطوریکه کلام را در بر میگیرد ، حکمت و عرفان نیز ، در مراتب بالا و الاتر در خود جای میدهد . 
با اینکه در طول مطالعه آثار ایشان مانند ؛ معاد جسمانی ، مکتب تفکیک ، مقام عقل ، مطالبی در حاشیه ی این کتابهای استاد نگاشته ام ، اما این "تفاوت اندیشی" ؛ نمیتواند ما را در دوچیز از شخصیت این استاد بزرگ ، به سکوت وادارکند ؛ 
اول در دانش وسیع او و احاطه اش به روایات ، که هیچ جای انکار نمیرود . 
و دوم ؛ منش اخلاقی و زندگی زاهدانه ی حقیقی اوست که بر تارک زندگی زیبایش ، جاودانه است .

 متن ذیل به قلم ایشان است که در پاسخ به دعوت او برای اهداء جائزه جشنواره فارابی نوشته و از شرکت و دریافت جائزه خودداری نمود و توضیح داد :

《 باسمه ‌الحکیم
اطلاع یافتم که به عنوان یکی از برگزیدگان جشنواره فارابی انتخاب شده‌ام. ضمن سپاسگزاری از اظهار لطف داوران، به استحضار می‌رساند که اینجانب در جشنواره‌ها حضور نمی‌یابد. در جشنواره اخیر نیز حضور نیافته و جایزه‌ای دریافت نکرده است.
همان‌گونه که پیش‌تر هم یادآور شده‌ام، بار دیگر تاکید می‌کنم که تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی ونامرئی بیداد می‌کند، برگزاری چنین جشنواره‌هایی، از نظر اینجانب در اولویت نیست.
در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت ۵۰ ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتاب‌ها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟ نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامه «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسان‌ها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کر منا بنی آدم).
آری، باید بکوشیم تا جامعه ما چنان نباشد که درباره‌اش بتوان گفت: «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچه‌ها سرگردان است و دومی در کتاب‌ها»! محمدرضا حکیمی》


🆔https://www.instagram.com/p/CS55uBRqKkh/?utm_medium=share_sheet

🆔https://t.me/soroushmarefat

روز پزشک ؛ روز سلام بر پزشکانی که ...  ✍هادی سروش

🔰روز پزشک ؛ روز سلام بر پزشکانی که ...

✍هادی سروش

🔸"قلم" از ننوشتن درباره "روز پزشک" بی تابی میکند !
چرا که در این زمانه ؛ پایگاه درآمیختن واژه ها و معانی و عرضه تجمیع آن به عنوان مقاله ، کم سو شده و درون ما آدمیان از حیرت بی عدالتی ها افسرده خاطر و بی رمق است !

🔸سلام بر آن پزشکانی که کتاب آسمانی ما ، آنان را به این "سروش غیبی" اشارت نمود که نجات "یک جان" ، نجات "یک جهان جان" است . (سوره مائده/۳۲)

🔸پزشکانی که رسول خاتم (ص) آنان را به طلایه داریِ "علم الابدان" ستود.

🔸پزشکانی که دانش آنان با بینش شان در آمیخت و از "علم الابدان" فراتر رفت و با منش والا شان توانستند نه تنها بر زخم بدن ، که بر زخم روح و روان بیماران شان مرهم گذارند و همراهانِ نگران بیمار را به آرامش میهمان کنند.

🔸پزشکانی که در عرضه تکاثرطلبی مدرنِ "قدرت" که امروزه حاکم بر عالَم و آدم شده ! ، خویشتن را از مرزهای پلشتِ  "رانتِ حکومتی و چاپلوسیِ حاکمان" دور نگه داشتند و بر "سوگند بقراطی" خود وفادار ماندند.

🔸پزشکانی که "سوگندبقراطی" را در تشخیص بیماری و مداوا و ویزیت و حفظ اسرار بیمار خلاصه نکرده ، و بی عدالتی هایی که در حفظ جان شهروندان توسط نظام های حاکم بر جان و جهان ، روا داشته شده را با شجاعت در بیان و بیانیه های خود به گوش جامعه دردمند رسانده و میرسانند.

🔸پزشکانی که در نزدیک به دوسال و اپیدمی کرونا خوش درخشیدند . همانانیکه ، لحظه از پا ننشسته و کسر از ثانیه ای در وظائف انسانی خود ، درنگ نکردند. و این مهم ؛ در حالی از پزشکان محبوب مان رخ نمایی کرد که به راستی ، از بیمار به بیماری نزدیکتر بودند و چه بسا با دلی افسرده در فراق و از دست دادنِ همکارانِ بخش بهداشت و درمان خود عزادار بودند و یا از سخنان نسنجیده ای که به عنوان "طب اسلامی" به خورد جامعه ی مصیبت دیده میشد ، حیرت زده بودند .

🔸 و خلاصه ؛ سلام و درود بر پزشکانی که بیمار را ، نه تنها عضو خانواده خود میبینند ، بلکه بیمار را "جان" خود دیده و از او دریغی ندارند.


🆔https://t.me/soroushmarefat

 
  BLOGFA.COM