محفل شب قدر
مجالس شبهای قدر
حجت الاسلام استاد سروش
سخنرانی: مسجد الرحمان - خیابان سپهبدقرنی - ساعت 12شب
احیاء : مسجد الغدیر واقع در بلوار میرداماد- ساعت1شب
قال الله تعالی: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور |
مجالس شبهای قدر
حجت الاسلام استاد سروش
سخنرانی: مسجد الرحمان - خیابان سپهبدقرنی - ساعت 12شب
احیاء : مسجد الغدیر واقع در بلوار میرداماد- ساعت1شب
بسمه تعالی
آثار شب قدر،
ازنزول فرشتگان تا اتصال به قلب ولی خدا (عج)و رفع مشکلات
حجت الاسلام سروش
--------------------------------------------------------
1) موقعیت شب قدر:
موقعیت شب قدر در سوره قدر به دو عنوان مهم بیان شده:
اول:موقعیتی عمومی است و شامل همگان است و آن اینکه در چنین شبی مقدرات عالم برای یکسال تقدیر و برنامه ریزی می شود از قبیل خیر و شر، طاعت و معصیت، ولادت و مرگ و ...
امام باقر (ع) فرمود:
«یقدر فی لیلة القدر کل شی یکون فی تلک السنه الی مثلها من قابل من خیر او شر او طاعة او معصیة او مولود او رجل او رزق فما قدّر فی تلک اللیلة و قضی فهو المحتوم و لله فیه المشیئة ... (الوافی 11/378 از الفقیه)
وامام صادق (ع) فرمود:
«لیلة القدر هی اول السنة و هی آخرها – شب قدر همه چیز را برای یک سال در بر دارد». ( کافی4/160)
و بصورت تفصیلی هم
«امام صادق (ع) فرمود:
در شب نوزدهم امورات یکساله تقدیر می شود و در شب بیست و یکم تعیین می شود و در شب بیست و سوم به مرحله حتمیت می رسد». (کافی 4/159 و فقیه 2/156)
نکته مهم که از این روایات استفاده می شود این است در تقدیر و تعیینات و حتمیات در شبهای قدر دعا و اجابت دعا بسیار مؤثر است و هیچ "جبری" در کار نیست. (الوافی 11/404)
دوم: موقعیتی اختصاصی است که مختص به ولی ا... الاعظم (عج) است و آن «نزول فرشتگان» است،
«تنزل الملائکة الروح فیها باذن ربهم» (سوره قدر)
به تعبیر امام (ره):
«شب قدر وقت وصول ولی مطلق خداست». (آداب الصلاة / 184)
و «این وصول، ظهور سلطنت ملکوتیه اوست».(همان/ 237)
در این جاست که اگر، بتوانیم ارتباط صحیح که نتیجهاش اتصال به آن حضرت (ع) است پیدا کنیم قطعاً می توانیم در مقدّرات خود و دیگران با دعا تأثیرات مهمی را ایجاد کنیم.
استمرار و امتداد این دو موقعیت
این دو موقعیت برای شب قدر از آن رهگذر که تعطیلی بردار نیست استمرار امتداد تا روز قیامت خواهد داشت، لذا حضرت صادق (ع) فرمود:
«لو رفعت لیلة القدر لرفع القرآن» (کافی 4/158)
چقدر زیبا امام (ره) فرمود:
«سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه ـ در شبهای قدر که آن هم برای ولی ا... اعظم حضرت صاحب (ع) امتداد دارد ...» (صحیفه امام 19/285).
و بر استمرار و امتداد این دو موقعیت شب قدر یعنی تعیین مقدرات و نزول فرشتگان بر امام زمان (ع) نه تنها عارفان که کارشناسان این فن هستند سخنان پر مغزی دارند (ر.ک: آداب الصلاة امام (ره)) بلکه محدثین نیز مانند علامه مجلسی هم بر آن صحه گذاشتهاند و حتی او می گوید: اکثر اهل سنت هم قبول دارند که لیلة القدر دارای وجودی ممتد و مستمر می باشد (مراة العقول 16/386).
2) فضیلت شب قدر:
در میان همه فضائل شب قدر فضیلت «خیر من الف شهر» درخشش دیگری دارد.
نتیجه این ادعای قرآنی طبق روایات اهل بیت (ع) هر عملی در شب قدر ثواب و تأثیرش از انجام همان عمل در طول هزار ماه بیشتر خواهد بود یعنی:
«خیراً من جهاد الف شهر
وخیراً من سلطنة الف شهر
وخیراً من عبادة الف شهر» (ثواب الاعمال/ 67 و ر.ک: المراقبات/ 236 ـ ریاض السالکین 6/28)
چون «هر عملی در چنین شبی از هزار ماه بیشتر است؛ العمل فیها خیر من العمل فی الف شهر» (کافی 4/157)
البته از این حدیث مهم غافل نشویم که امام باقر (ع) شرط وصول به «خیر من الف شهر» را در «محبت به اهل بیت» قرار داده که «یضاعف لهم الحسنات بحبنا» (کافی 4/158)
توجیهات معرفتی این همه فضیلت برای یک شب قدر
برای توجیه عقلانی و معرفتی این فضیلت محیرالعقول راههای مختلفی را می توان در نظر گرفت که برخی از آن عبارت است:
راه اول:
زمان جزء لاینفک حرکت و عالم ماده است و امکان عقلی این حقیقت قابل قبول است که اگر حقیقت و عملی بسیار پرنور و قوی از شخصی پاک و نورانی صادر شد، مانند یک انسان عادی نیست که اثر زمانی آن یک روز و یک هفته باشد بلکه وقتی زمان را به اندازه ظرفیت آن عمل پر ارزش امتداد می دهید، سر از هزار ماه در می آورد همانطوری که یک قطعه ابر بارش زمانی چند روز را تأمین می کند.
راه دوم:
در اینکه چگونه یک شب قدر ظرفیت هزار ماه را پیدا می کند این است که اتصال شب قدر اولاً به قرآن و ثانیاً به وجود «امام» است و قرآن و امام دو حقیقتی است که در عین «اتحاد نوری» دارای فضیلت «تبیاناً لکل شی» (نمل/ 89) و نیز «کل شی احصیناه فی امام مبین» (یس / 12) می باشد.
«قرآن» وجود کتبی آفرینش و «امام» وجود نفسی آفرینش است و اتصال به این دو انسان متصل را از کمیّت و مقدار و زمان بیرون می برد چرا که آن دو حقیقت «قرآن و امام» دارائی همه و همه حقائق است و شب قدر دارای این ظرفیت اتصال است.
3) خفاء شب قدر
از نکات معرفتی و حدیثی در باب لیلة القدر خفاء این شب که کسی نمی داند کدامیک از شب های سال است. در هیچ حدیثی نیافتیم که شب قدر را در میان شب های سال معیّن فرموده باشد،
بله حدیث معروف جُهنی را داریم که وقتی خدمت پیامبر رسید و از حضرت خواست که شبی را معرفی فرماید که او تا صبح در مسجد مشغول عبادت باشد حضرت شب 23 رمضان را معرفی فرمود. (تهذیب 4/330 و من لایحضر 2/161)
از هیمن روست که عارف ملکی تبریزی می گوید:
«الاقوی روایةً و قولاً ان التی خیر من الف شهر لیلة الجهنی» (المراقبات/ 146)
و قبل از او شیخ صدوق و دیگران بهمین معنا اشارت فرموده اند (ر.ک: وسائل 10/354)
ولی درعین حال در مورد شب 23 که شب قدر باشد،قطعیت در کار نیست گرچه منکر آگاه شدن برخی نسبت به مهم نیستیم، همانطوری که سیدبن طاووس در اقبال تصریح می کند «می شناسم فردی را همه شب های سال را به عبادت مشغول شد تا شب قدر را شناسائی کند و موفق هم شد».
چرا اختفاء؟!
نظر اول:
جناب مولوی گوید اختفاء از آن رهگذر است که انسان طالب درک آن موقعیت، هر شبی را به عشق وصول به لیلة القدر به عبادت و احیاء بگذارند:
حق شب قدرست در شبها نهان تا کند جان هر شبی را امتحان
(مثنوی ـ دفتر دوم)
که البته «عبادت یکساله مستمر» نه تنها در عرفان عملی خود منزل مهمی از «منازل معرفت» است (ر.ک: فتوحات 4/485 ـ شرح منازل السائرین 1/260 ـ محجة 2/352)
و در روایات هم به تأیید ائمه اطهار (ع) رسیده است. (کافی 2/82 باب استواء العمل)
نظر دوم:
مرحوم علامه رفیعی گوید: شب قدر وجود عقلانیاش یکی است ولی در وجود مثالی و طبیعی و مادی متعدد است (ر.ک:مجموعه مقالات ـ مقاله لیلة القدر)
نظر سوم:
جناب مطهری گوید: شب قدر هر سال به امام آن دوران تعلق دارد و بستگی دارد وضع امام در آن سال، یک سال ممکن است امام در شب نوزدهم دورهاش (سلوک یکساله) به پایان برسد و ملائکه بر او نازل شوند و در سال دیگر شب بیست و یکم یا بیست و سوم» (مجموعه آثار 28/694)
نظر چهارم:
جناب شیخناالعلامه حسن زاده آملی در درس می فرمودند: «شب قدر از اسرار الهی است و ممکن است برای اشخاص متعدد بصورت حقیقت متعدد ظهور و بروز کند. (ر.ک: کتاب انسان و قرآن و کتاب هزار و یک نکته / 371 ـ هزار و یک کلمه 3/45)
خلاصه این نظریات بیش از احتمالات و ذوقیات چیزی دیگری را به همراه ندارد گرچه بازگشت همه آنها میتواند به یک معناباشد. امّا ظاهراً سنت الهی بر این است که این شب، با توجه به عظمتش در پشت پرده اختفاء باشد.
4) «درک لیلة القدر»
«درک لیلة القدر» وظیفه و فضیلت بسیار مهمی است که بلندای آن در قامت این قلم ضعیف و کوتاه در نمی آید، آنانکه به «درک لیلة القدر» نائل شدند به تعبیر بلند حضرت رسول معظم (ص) به نقل امام باقر (ع):
«به جائزة الهی دست یافتهاند فقد ادرک لیلة القدر و فاز بجائزة الرب» (الفقیه 2/97)
امام صادق (ع) تصریح می فرماید:
«جائزه رب هیچ گاه مانند جائزه دیگران نیست» (الفقیه 2/98) و این چه جائزهای است؟؟
هر گروهی برای نیل به سمت و سوی درک لیلة القدر راهی را مطرح کرده اند که چه بسا همة آنها منشأ حدیثی و روائی نیز داشته باشد که ائمه (ع) به فراخور حال راوی ارائه طربق فرمودهاند، گذرا بر آن مرور می کنیم:
الف) نگاه متشرعانه:
در این نگاه بیشتر توجه به تلاوت سور قرآنی است مانند یکصد بار تلاوت سوره دخان یا هزار بار تلاوت سوره قدر (ر.ک: اقبال 1/149 و وافی 11/381) و یا قرائت ادعیه معیّنهای می باشد که در کتب ادعیه مذکور است.
ب) نگاه عالمانه:
عدهای وسیعی از عالمان بزرگ در کنار آن تلاوت قرآن و آن ادعیه نگاه ویژهشان به «علم و تعلیم» است لذا صاحب مفاتیح از شیخ صدوق نقل می کند که ایشان فرمودند:
«قال شیخناالصدوق فیما املی علی المشایخ فی مجلس واحد من مذهب الامامیه و من احیاهاتین اللیلتین بمذاکرة العلم فهو افضل-شیخ گوید: بر اساس آنچه شفاها از بزرگان شیعه رسیده احیاء شب 21و23به مذاکره مسائل علمی افضل از هر عمل دیگری میباشد».
برخی از بزرگان بر اساس همین سنت بسیار نیکو و عالمانه، قرار داشتندو بهترین مطالعات و تحقیقات و تالیفات خود را در شب فدر انجام میدادند که بهترین شاهدش بزرگانی هستند که تصریح به اتمام تألیف کتاب خود در لیلة القدر بیست و سوم ماه رمضان دارند مانند:
صاحب جواهر در پایان کتاب جواهر (43/453)
وحکیم سبزواری در پایان شرح منظومه (ص 360)
وعلامه طباطبائی در پایان المیزان (20/398)
. ج) نگاه عارفانه:
این گروه برترین سالکان کوی لیلة القدرند هم تلاوت دارند و هم دعا و نیز هم بحث های علمی و معرفتی امّا قرآن و دعا و انابه و کلاس درس و مطالعهشان با توجه به «حال ملکوتی» آنان باید ارزیابی شود، بقول مولوی:
چون در سر زلف یار پیچم اندر شب قدر قدر ما است
(غزلیات شمس ـ غزل 364)
این سالکان کوی معرفت ، مهمترین دعایشان این دعاست که از شیخ مفید تا علامه مجلسی همه نقل کردهاند:
«اللهم وفقنی فیه للیة القدر علی افضل حال تحب ان یکون علیها احد من اولیائک – خدایا مرا در شب قدر موفق به بهترین "حال" فرما همانیکه به برترین دوستانت عنایت میفرمائی» (المقنعه شیخ مفید/ 335)
این «حال» همان «حال حضور» و «حال مشاهده» است که مشاهده لوح تقدیر الهی(نقشه جزئیات مقدر شده برای کائنات عالم) یکی از برکات آن «حال» است یعنی مشاهده مظاهر رحمت رحمانی و رحمت رحیمی حضرت حق. و بالاتر از این معنا آن معنائی است که امام(ره) از تعبیر «حال» دارد و آن این است :
«حال» در لیله القدر مشاهده قلب مقدس رسول ا... (ص) است که همان مشاهده حقیقت لیلة القدر است. (تقریرات فلسفه 3/56)
و حتی از این هم بالاتر را هم امام در آثارش اشاره فرموده که :
این عارفان واصل در «حالی» قرار می گیرند که «مقام ولی کامل خدا حضرت صاحب (ع) را که مقام قاب قوسین و مقام ترک مجب است مشاهده می کنند» (شرح حدیث جنود عقل و جهل/ 275).
بله به فرموده همین عارف مجاهد خاصیت این حال و مشاهده این است:
«اگر کسی به این اسرار دست پیدا کند همه مشکلاتش حل می شود» (صحیفه امام 19/285)
چون از طرفی آگاه به اسرار حوادث عالم می شود و از سوی دیگر با مبدائی اتصال برقرار میکند که استجابت دعای او قطعی است بر اساس این نگاه، عارف بدنبال اتصال واقعی به «قلب مقدس انسان کامل (ع)» خواهد بود.
" التماس دعــــــا
------------------
این در سایت های :
یک ماه رمضان
و
بهرمندی از فیوضات آن در یکسال
به قلم حجت الاسلام هادی سروش
تحقیقات عالمان ژرف اندیش بر این باور قرار گرفت که سخن دوم که تأثیر عمل را در عالم واقع ارزیابی نمودهاند صحیح است و این نظریه با «قرآن» و «عقل» و «شهود» منطبق است. ارزیابی بزرگانی نظیر امام خمینی (انوار الهدایة 1/55وصحیفه امام16/140) وعلامه طباطبائی (المیزان1/92وج6/374)واستادمطهری (مجموعه آثار 3/52وج2/528) واستادحسن زاده آملی(عیون مسائل النفس / 783) بر این دیدگاه استوار گشته است.
ظاهر آیاتی مانند:
«فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره»(زلزال/7)
و«جزاءًوفاقاً»(نباء/26)
و«ووجدواماعملواحاضراً»کهف/49)و...
تصریحبرصحت فرمایش این بزرگان دارد.
در نتیجه،اعمال حقائقی هستند که از حقیقت ما غیرقابل انفکاک بوده وطبعاماراازوجودشان بهره مند مینماید.
ماه مبارک رمضان یک بستر مهم زمانی است که به تصریح حضرت امام صادق (ع) «اول سال» است :
"شهر رمضان اول السنه" (التهذیب 4/332)
بدین معنا که اهل معنویت سلوک الهی خود را از این زمان آغاز می کنند(اقبال سیدبن طاوس/34)
وازسوی دیگر آن حضرت(ع)درسخنی دیگر فرمودند:
"اگر ماه رمضان را مؤمنی به کمال و سلامت به پایان ببرد تمام سال را به سلامت پشت سر خواهد گذاشت:اذا سلم شهر رمضان سلمت السنه"(التهذیب 4/333).
به اذعان عارفان ماه رمضان آنچنان استعداد و ظرفیتی دارد که می تواند همه نیازهای مهم معنوی انسان را در طول یکسال تأمین کند (ر.ک: المرقبات / 127).
و شاید برای اثبات این مدعا غیر از راهی که در ابتداء این نوشتار به آن اشارت رفت که راه استدلال عقلی بود، بتوان از راه مکتب غنی اهل البیت (ع) نیز بهره گرفت که طبق دعای امامصادق(ع) در وداع با ماه رمضان (ر.ک: کافی4/165) از آن شفافتر دعای وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان است (ر.ک: دعای 45) ،که این حضرات برای این ماه حیات و شعور قائل بوده و با او سخن میگویند. پس چنین وجود زنده ای میتواند براساس یک سری از شرائط بمدت یکسال با عده ای همراه باشد .
خلاصه، ماه رمضان و اعمال آن یک «امراعتباری» نیست بلکه یک «حقیقت اصیل» است که با «عامل» خود متّحد شده و جان انسان مؤمن را میهمان فیوضات ربّانی خود می گرداند بطوری که تا یکسال یعنی درست ماه رمضان بعدی، میهمان خود را مورد بارش توفیقات معنوی می نماید، همانطوری که یک باران بموقع و بمقدار کافی یک درختی را پر از ثمرهای پی در پی می کند.
ماه مبارک بحکم «سالی که نیکوست از بهارش پیداست» می تواند یکسال معنویت و قرب الهی را برای انسان رقم بزند. (ر.ک: اقبال سید بن طاوس/34)و به تعبیر مرحوم مجلسی "یک رمضان گناه نکردن توفیق یکسال گناه نکردن را بدنبال خواهد داشت". (ملاذ الاخیار 7/177)
سؤال مهم معرفتی:
چگونه یک محدوده زمانی (ماه رمضان) می تواند یک سال اثربخشی مداوم را بدنبال داشته باشد؟
راههای مختلفی می تواند در مسیر پاسخگویی مطرح شود که برخی قرآنی و برخی حدیثی و برخی دیگر معرفتی است که اجمالاً مورد اشارت قرار می دهیم.
راه اول:
تأثیر محیّر العقول ماه رمضان بر ایام دیگر چه بسا بدین جهت باشد که در این ماه «شب قدر» قرار دارد و بر اساس روایات صحیحهای که از اهل بیت (ع) وارد شد شبی است که امور عالم و آدم برای یک سال مقدّر می شود.پس اگر در شب قدر مقدّرات یکسال رقم می خورد پس دور از ذهن نیست که توفیقات یکساله هم معیّن شود.(ر.ک: الوافی 11/361 ـ وسائل الشیعه 10/354 باب 32).
راه دوم:
و شاید تأثیر مهم این ماه در خصوصیت «استجابت دعا» باشد که خداوند متعال آن را در این ماه قرار داده، پیامبر اعظم (ص) در خطبه شعبانیه فرمود:
«یعطیهم اذا سألوه ویستجیب لهم اذا دعوه»(عیون الاخبار الرضا 1/255)
و پر واضح است که استجابت دعا می تواند محدودیت به زمان خاص و یا زمان کوتاه نداشته باشد، فردمؤمنی دعائی برای یک سالش بدرگاه احدیت برده باشد و به هدف استجابت نائل آید.
راه سوم:
راه معرفتی است که طبق بیان پیامبر خدا (ص) ماه رمضان ماه «میهمانی خدا» می باشد (امالی صدوق / 84)و «ضیافت رب الارباب» غیر از میهمانی های دیگر است و نه تنها ممکن است بلکه قطعی است که ضیافت الهی پذیرائی محدود به زمان و مکان نیست.(ر.ک: من لا یحضر الفقیه 2/60)در آن موطن و موقف میهمانی، همه و همه لطف و عنایت و فضل الهی است :
«و ما کان عطاء ربک محظوراً» (اسراء/20)
و به تصریح "ارباب عرفان" گرچه نزول اعطاء خاص الهی در یک لحظه صورت می گیرد امّا اثر آن از سال و قرن و عمر تجاوز می کند و سراسر وجود و شئون آدمی، مقهور آن «فیض اقدس» می شود.(شرح فصوص / 432 فص شیثی) چرا که در این «ضیافت الهی» سخن «معلم اول معرفت» یعنی رسول معظم اسلام (ص) سخن از «نظر الهی» است:
«اذا کان یوم منه نظر الله الیهم»(امالی طوسی/ 110)
و آیا می توانیم «نظر الهی» به یک شخص را به حققت معنا درک کنیم؟! همین قدر امام صادق (ع) برای اهل این معارف فرمود:
"دراین میهمانی، خدای متعال «جائزه» می دهد و جائزه او مانند جائزه دیگران نیست: «فازوا و ا... بجوائز لیست کجوائز العباد» (ثواب الاعمال / 89)".
قامت کوتاه و خمیده این قلم به هیچ عنوان توان دست یابی به این معارف بلند و عمیق مانند ضیافت الهی، اعطاء الهی، نظر الهی، جائزه الهی ندارد و لذا از ادامهاش صرف نظر می کنیم!
اگرچه در این ماه اعمال بسیاری از روزه تا دعا و استغفار، قیام و قعود، سجده طولانی و قرائت قرآن و اطعام، در کتابهای حدیثی جمع آمده (ر.ک: وسائل الشیعه 10/350) امّا آنچه حضرات معصومین (ع) تأکید بیشتری بر آن دارند دو امر «ایجابی» و یک امر «سلبی» است:
دو امر انجام دادنیاش:
یکی قیام اللیل یعنی شب زنده داری است و دیگری رسیدگی به امور مردمان و نیکی به آنان است. (کافی 4/66 ـ تهذیب 3/57 ـ فقیه 2/58).
وآن امر سلبی و پرهیز کردنیاش «ترک معاصی» می باشد.
با انجام و توجه به این سه امر در صورت خلوص و پاکی می توان به ضیافت او نزدیک شد و توشه یکسالهای را فراهم آورد. انشاءالله
----------------------------
این در سایت های :
انصاف نیوز
بسمه تعالی
در سالگرد امام
از فرزندان خمینی چه خبر؟
نوشته ـ حجت الاسلام هادی سروش
در مناسبات ارتباطی ما انسانها بعد از مدتی که عزیزی از دست میرود و فرزندانی را به یادگار میگذارد، سؤال رایج این است از فرزندان فلانی چه خبر؟ چه میکنند؟ کجا هستند؟ با میراث گران بهای پدر چه کردند؟ و…
امروز از رحلت حضرت امام خمینی (ره) ۲۷ سال میگذرد و این سؤال جا دارد که بپرسیم از فرزندان امام چه خبر؟
شخصیتهای بزرگ معنوی و فکری غیر از فرزند جسمی دارای فرزندان دیگری بوده که با بررسی و پاسخ لازم، مسوولیت بیشتری احساس خواهیم کرد.
امام خمینی دارای سه گونه فرزند است:
فرزندان جسمی
و فرزندان معنوی
و فرزندان فکری.
امّا فرزندان جسمی آن عزیز، همانا نوههای امامند که ما بوی امام عزیزمان را در آنان در مییابیم که خوشبختانه از عناصر مفید و محقق در حوزهی علمیه بوده و سرآمد آنان جناب مستطاب حاج سید حسن آقا است که این قلم در نوشتهی دیگری تحت عنوان «حفظ حرمت یادگار امام» مطالبی تقدیم کرد و خلاصه اینکه گر چه برخی از نامهربانیهای رسانهای یا محفلی و حتی بعضی نهادهای حکومتی نسبت به ایشان دیده شد امّا افق اشراق ایشان برای آیندهی حوزه و نظام پر فروغ است ان شاء الله.
همهی اسرار در این نکته از حضرت آقای جوادی آملی نهفته است که در سال ۶۸ فرمودند: که هر کس از بیرون وارد بر این کشور و نظام اسلامی شود باید زنگ درب ورودی را به صدا در آورد و صدای آن زنگ «یا خمینی» است و در اینجاست که مدعی هستیم فرزندان امام خمینی به فراموشی سپرده نخواهند بود.
مقصود از فرزندان معنوی کسانی هستند که آنچه، آن امام بزرگوار در باطن خویش به آن معتقد بود و در روابط و مناسبات سیاسی و اجتماعی وفرهنگی و... براساس آن الگو میگرفت و عمل میکرد ، در اشخاص دیگری (که نسبت ظاهری و جسمی با ایشان ندارند)، دیده شود. به چنین اشخاصی که تحت نفوذ معنوی یک بزرگتری باشند، و نشانی، از داشتههای آن بزرگتر را داشته باشند «فرزند معنوی» اطلاق میشود که محدود به زمان یا مکان و جغرافیای خاصی نخواهد بود.
در این راستاست که امام خمینی هم شهید عارف حسینی پاکستان را فرزند خود میداند (صحیفه ۲۱ / ۱۲۱) و هم استاد مطهری را که شاگرد خود بوده (صحیفه ۷ / ۱۷۸) و نیز امام موسی صدر (صحیفه ۱۵ / ۵) و یا آیات آقایان، اخوان محترم صانعی را فرزند خطاب میکند (صحفه ۱۷ / ۱۳۱ و ۲۳) و در غیر مورد اشخاص، رزمندگان و آزادگان و فرزندان شهداء که از اقلیمهای گوناگون بودهاند را بعنوان فرزند ذکر فرموده است.
نقطهی حیاتی در موضوع «فرزندان معنوی» امام خمینی با الهام از حدیث رسول معظم اسلام (ص) که فرمود «الولد سرّ ابیه» بدین معنا که فرزند نهان پدر را آشکار میکند، باید توجه داشت که هر کسی با هر رفتار سیاسی و اجتماعی غیرمقبولی نمیتواند خود را «فرزند معنوی امام خمینی» معرفی کند، برای فرزندی به دو چیز احتیاج است: الف) پیوند معنوی ب) حرکت در راستای اهداف پدر.
پیوند معنوی همان اعتقاد و باور است نسبت به اندیشهها و سیاستهای مدون امام (ره)، در صورت نبود چنین باوری قطعاً رابطهی فرزندی و پدری قطع خواهد بود و بعد از اعتقاد و باور به «خط امام» حرکت در آن راستا لازم است و اگر اعتقاد و باور باشد ولی حرکتی از شخص دیده نشود حکم به فرزندی نمیتوان کرد.
چهارچوبهای سیاسی ـ اجتماعی که امام به آنها سخت باور داشت چیزی ازآن مخفی برای ما نبوده و نیست که همهی آنها به صورت منظم در وصیت نامهی ایشان تدوین شده، مثلاً حاکمیت اصل «ولایت فقیه» در کنار تبیین همهی تفاوتاش با دیکتاتوری و یا پذیرش «رأی مردم» که یک اصل مهم در سیاست امام است و نیز همانطوری که وحدت و عدم ایجاد یا دامن زدن به تفرقه از اصول سیاسی ایشان بوده و نیز عدم دخالت نیروهای نظامی در جناح بندیهای سیاسی «اصل حاکم» بر همهی آن چیزی است که برخی به عنوان دفاع از ارزشها آن را نادیده میگیرند و یا «مبارزه غیر منقطع با استکبار و یا تحجر»، موارد دیگری که از اصول مستحکم “خط امام” است.
عدم پذیرش و باور، و یا عدم حرکت در راستای چنین اصول مستحکمی که «سیاست خمینی» است باعث قطع پیوند فرزندی نسبت به آن بزرگوار است و این «قطع پیوند» با پوستر و بنر و تبلیغات رسانهای یا تأسیس مؤسسه و پژوهشگاه و فراکسیون و … به نام “امام خمینی” قابل «وصل» نخواهد بود.
خلاصه «فرزندان معنوی امام»، امام را باور داشته و با هیچ توجیهی از حرکت در مسیر روشن اصول محکم او سرباز نمیزنند.
پس مهم در بخش فرزند معنوی بودن به تبعیت از افکار و سیرهی سیاسی امام است همانطوری که طبق بیان قرآن فرزندان معنوی حضرت ابراهیم (ع) از بهترین تبعیت کنندگان ایشان هستند: «فمن اتبعی فانه منی» (ابراهیم/۳۶) و در نهج البلاغه برای دفع این پندار که در فرزندیِ، فقط جسمیت ملاک نیست، فرمود: آنانکه در مسیر پیامبر (ص) هستند از خاندان اویند گرچه از جهت جسمانی به ایشان متصل نباشند «ان بعدت لحمته» (حکمت/ ۹۶).
گروه دیگری که از فرزندان امام خمینی به حساب میآیند، «فرزندان فکری» امام هستند و چه بسا از دو گروه قبلی اهمیت بیشتری به خود اختصاص داده باشند و میتوان ادعا کرد که اصلاً «فرزندان معنوی» از «فرزندان فکری» تغذیه میشوند.
فرزندان فکری امام خمینی همان میوههای رسیده بر شجرهی طیبهی آن عزیز هستند که از آن بزرگوار تغذیهی فکری میشوند و بعد، غذای فکری جامعه را تأمین میکنند. اگر فرزندان معنوی امام خمینی در رفتار از آن بزرگوار بهره جستهاند فرزند فکریاش از تفکرات عمیق امام بهره میجویند که مبنای رفتار خواهد بود.
محل تمرکز «تفکرات امام خمینی» در دانشگاه و به ویژه در حوزه نمود و بروز و ظهور دارد، که به کوتاه به آن نگاهی خواهیم داشت:
فرزندان فکری امام در دانشگاهها
در گذشته دانشگاه ظهور و بروز تفکرات امام به گونهای بود که افکار بلندش در دههی ۵۰ از دانشگاههای ایران گذشت تا کرانههای آمریکا و اروپا رفت و در آنجا «دانشجویان پیروان خط امام» را به عنوان خروجی خود عرضه کرد.
نمیدانم آیا امروز در خارج از کشور چنین چیزی پیدا میشود؟ آیا شمع افکار امام (ره) پروانهای برای نور گرفتن دارد؟
در مورد دانشگاههای داخلی، چه بسا جای دارد اظهار تأمل کنیم که قطعاً و متأسفانه حرکتهای تند عدهای (نه همه) در دانشگاهها به اسم امام و ولایت فقیه، از طرفی و حرکات مرموز سکولارانهی عدهای دیگر از سوی دیگر و بسته شدن فضای دانشگاه به روی بخشی از فرزندان رشید فکری امام و عوامل دیگر، فروغ چراغ تفکرات امام را ضعیف کردهاست. سخن در این بخش را احاله میدهیم به نخبگانی که افتخار فرزند فکری امام بودن را دارند و نیز با دانشگاههای کشور ارتباط دارند تا برایمان بگویند و بنویسند که آیا در دانشگاهها، مولودی به نام فرزند فکری امام تولید و پرورش مییابد؟!
فرزندان فکری امام در حوزه
بیش از دانشگاه، حوزهها محل تولید و پرورش و تکثیر فرزندان فکری امام هستند. فرزند تفکرات امام بودن را کسانی تشکیل نمیدهند که نام امام را در تابلوها و مجالس حوزوی مطرح میکنند گر چه حضور و نمود نام «خمینی» نیز خود وظیفهی مهمی برای دست اندرکاران حوزههای علمیه است، چرا که فرزند تفکرات امام در حوزهی علمیه، خود را نه هیات و ظاهر حوزه، بلکه در محتوای حوزه، نشان میدهد.
تفکرات حوزوی امام را اگر مورد بازشناسی قرار دهیم، آنگاه میتوان از فرزندان او نیز سخن داشته باشیم.
در مرحله اول، کم و کیف علوم عقلی در حوزه
باید رد پای امام را در علوم رایج حوزه که مورد اعتناء جدی ایشان بوده جستجوی کرد، به عنوان مثال کیست که نداند امام خمینی به وجود «دروس عقلی» یعنی «کلام، فلسفه و عرفان» اهتمام جدی داشت، طبعاً فرزندان فکری امام از این ایدهی بلند پدر بزرگوارشان غافل نشده و به انگیزه و یا دلائل اثباتی یا سلبی از درس و بحث «فلسفه و عرفان» سرباز نمیزنند و اگر روزی در بخش “مدیریت حوزه” جای داشته باشند هیچ گاه از تدوین برنامههای منظم دروس معقول برای همهی سطوح تحصیلی در حوزه غافل نمیشوند. قضاوت در این مرحله را به خود اصحاب حوزه که ارادت به مکتب امام خمینی دارند میسپاریم که با چشم دقیق بررسی و نظاره کنند آیا چنین است؟
“فقه خمینی” فقهی معاصر و پاسخگو به همهی نیازها
دومین جایی که ظهور و بروز فرزندان فکری امام خمینی را نشان میدهد درس مهم «فقه» است.
اگر بخواهیم از ابتدا این بخش را پیگیری کنیم جای دارد این سؤال مهم را مطرح کنیم که کدام متن درسی طلاب مانند کتابهای “رسائل و کفایه و مکاسب” با حواشی و نظرات امام به چاپ رسیده و در دسترس طلاب است تا در کنار خواندن بحثهای اصول و فقه در بخش «سطح» حوزه، با نظرات عمیق امام آشنا شوند؟!
آیا این خواسته از دست اندرکاران نشر آثار امام، بیجاست که یکی از مطالبات اولیهی ارادتمندان به امام این است که کتب درسی حوزه را با حواشی که متضمن آرای فقهی و اصولی امام است، منتشر کنند؟!
آیا میتوان از طلبهای که ۱۰ سال سطح خوانده و از نظرات فقهی و اصولی امام بیاطلاع است و نیز ۱۰ سال در درس خارج شرکت کرده که استاد از طرح همه یا حداقل نظرات امام اباء داشته، میتواند «فرزند فکری امام» تولید کرد؟!
شاخصهی مهم «فقه خمینی» در این نکتهی مهم بود که او «زمان و مکان» را در احکام تأثیرگذار میدانست و حتی بالاتر از «تغییر موضوع احکام» نقش جدی و بالاتری برای زمان و مکان در سرتاسر فقه قائل بود. خوب، حوزهی علمیه در این باب چه کرده؟!
آیا فقهی که امام آن را معرفی فرمود به اینکه «همواره باید چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشد» (صحیفه ۲۱/۲۹۲) را اصحاب فقه و فقاهت در حوزه، به قانون گذار و یا هر مکلف محتاجی، ارائه فرمودهاند؟ یا فقط دنبال آن چیزی به نام اجتهاد بودهایم که امام تصریح فرمود که آن اجتهاد یعنی: «اجتهاد مصطلح برای ادارهی جامعه کافی نیست»(۲۱/۲۹۲) و آیا در متن حوزه، (نه در بخش رسانهای حوزه) این تئوری مردود امام شنیده نمیشود که «مرجع و مجتهدی بگوید، من در مسائل سیاسی اظهارنظر نمیکنم!» (صحیفه ۲۱/۲۹۲) در حالی که «فقه خمینی» بر اساسی استوار است که خروجی آن این است: «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفهی عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشان دهندهی جنبهی عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل ادارهی انسان از گهواره تا گور است»(صحیفه ۲۱/۲۸۹).
خوب در این مقطع کلاه خود را قاضی کنیم چه مقدار و تعداد فرزند فکری امام خمینی در حوزه حضور دارند که تأمین کنندهی لوائح و طرحها و مادهی قانونها و خلاصه تئوریهای مستدل در بخش گوناگون نظامی، اقتصادی، پزشکی، شهری، هوا و فضا، و خانوادگی و روابط آن و محیط زیست و … هستند؟
دو تهدید مهم از انعقاد نطفه و رشد فرزندان فکری امام خمینی در حوزه، میتواند مانع تراشی کند:
تحجر
«تحجر» یعنی جمود بر گذشته و گذشتگان و عدم پذیرش هر گونه مبنا و تئوری نو برای پاسخگو بودن به نیازها و شبهات است که یکی از تهدیدات جدی برای حوزهای خواهد بود که در پی تولید فرزندان فکری امام خمینی باشد.
این تهدید را امام، از ناحیهی «روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا» معرفی میفرماید «که با ژست مقدس مآبی چنان تیشه به ریشهی دین و انقلاب میزنند که گوئی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست …» (صحیفه ۲۱/۲۸۰)
اگر مخالفت با فلسفه و عرفان در حوزه در دیدگاه امام تحجر به حساب میآید، شک نکنید برخی از تندرویها، مانند حذف بخش بحث «ولایت فقیه» از کتاب بیع مرحوم آیت الله اراکی به انگیزهی اینکه با مبانی امام خمینی سازگار نیست، خود یک تحجر دیگر است.
این سنخ تحجرها متأسفانه در گوشه و کنار و چه بسا بیش از گوشه و کنار در حوزه دیده میشود.
در فضایی که تحجر حاکم باشد فرزند فکری امام خمینی جای رشد و تعالی و عرضه برای خود نمیبیند، پس جای دارد شاگردان برومند امام نسبت به این تهدید مهم حوزوی مراقبت جدی داشته باشند. و به این عبارت صریح امام توجه همیشگی فرمائید:
«نصیحت پدرانه میکنم که سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدسنماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدسنماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمهای بخورد، بگذار هر چه بیشتر بخورد» (صحیفه ۲۱/۱۵۱)
سیاست بازان
تهدید دیگری که دقیقاً فرزندان فکری خمینی را نشانه میگیرد حضور و وجود سیاست بازان است. همانانی که چنان عرصه را به دست میگیرند و مدام از نام امام خمینی (ره) بهره میجویند که باعث دل سردی فرزندان فکری امام خمینی میشوند. آنانی که برای دو روز دنیا چنان سیاست بازی میکنند که انسان را در حیرت فرو میبرد گاه مخالف ولایت فقیه را «مشرک» معرفی میکنند یا فقه بدون ولایت فقیه را «سکولار» میدانند یا روزی در کتاب خود علناً مینویسند که ولایت فقیه نماز را یا توحید را هم میتواند تعطیل کند و … در حالی که فرزندان فکری امام که مدافعان جدی «مبانی دقیق و مهم ولایت فقیه»اند، در مواجهه با این سیاست بازیها از تبیین ولایت فقیه به قرائت امام خمینی باز میمانند تا اتهامی یا تهمتی متوجهشان نشود.
بله چه زیبا امام فرمود:
«طلاب جوان بدانند که پروندهی مقدسین روحانینما همچنان باز است و شیوهی مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز سیاست بازان امروز شدهاند … دیروز مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحهی مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمهی شعبان را به نفع شاه بشکنند امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند! … و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبود، امروز بانی و وارث ولایت شدهاند …» (صحیفه ۲۱/۲۸۱)
در این بخش نیز، از شاگردان برومند امام خمینی انتظار میرود با توجه به این دو تهدید مخرّب زمینه رشد و تعالی «فرزندان فکری امام خمینی» را که در پی تبیین و ترویج افکار بلند آن بزرگوار در حوزه هستند تأمین کنند.
حجت الاسلام هادی سروش
از فرزندان فکری امام هم انتظار میرود با همهی توان علمی و رفتاری خویش با بی اعتنایی به همهی «تحجرها و سیاست بازیها» در پی ایجاد و تقویت علوم عقلی حوزوی و نیز تحقیق و عرضهی فقه جامعی باشند که همهی نیازهای انسان امروزی را بتواند پاسخگو باشد چرا که انسان امروز، نه تنها غیر از انسان عصر حجر است بلکه غیر از انسان یک دههی قبل است و انسان نیم کرهی شرقی غیر از انسان نیم کرهی غربی زمین است. به تعبیر صریح ایشان، در غیر این صورت «باید تمدن جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخنشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند». (صحیفه ۲۱/۱۵۲).
واگر این فقه، که فقه خمینی است (صحیفه ۲۱/۱۵۰)، توسط فرزندان فکری امام عرضه شود روز به روز به عظمت مکتب وحیانی اهل بیت (ع) اعم از علوم معقول یا علوم منقول افزوده شده والبته باید به تأسی از پدر فکری خود از هیچ گونه تهمت یا کم مشتری بودن کالای گران بهای خود هراس نداشته باشند. والسلام
-------------------
این مقاله در سایتهای ذیل آمده:
![]() |
BLOGFA.COM |
![]() |