نهج البلاغه و راهکارش برای خروج از بحران اقتصادی
🔰۸)نظارت قوی بر بازار ؛
امام (ع) هم خود مسئولین را رصد میکند و هم مستقیم وارد بازار شده و از نزدیک کسبه و اجناس و نرخ را نظارت میفرماید.
از سویی صریحاً به یکی از مسئولین نوشت؛ حساب وکتابت را فوری ارسال کن " فَارْفَعْ اِلَیَّ حِسابَکَ"(نامه۴۰).
و از سوی دیگر خود وارد میشود ؛ از امام باقر(ع)منقول است:امام علی(ع) هر صبح در بازار کوفه می گشت و اگر کم فروشی یا متقلبی را میدید با تازیانه ای که در دست داشت، تنبیه می نمود.
روزی اصبغ بن نباته به حضرت عرض کرد: شما در خانه بنشینید و من این کار راانجام می دهم، حضرت فرمود: «ای اصبغ برای من خیرخواهی نکردی» .
جالب اینجاست که گاهاً برخی رادر بازارهای تخصصی مانند بازار قصابان، بازار خرمافروشان، بازار ماهی فروشان وبازارشترفروشان و صرافی ها و بزازی ها و ..برای نظارت میفرستد.(انساب الاشراف)
مثلا ابن عباس را به عنوان قاضی و ناظر در بصره گسیل داشت و علی بن اصمع را بر «بارجاه»گماشت.(تحف العقول)
و نسبت به قیمت اجناس هم ؛ به مالک اشتر دستور نظارت مستقیم بر قیمتهای بازار میدهد.(نامه۵۳)
🔰۹) در مواجهه با فرصت طلبان و مفسدان اقتصادی ؛ نهج البلاغه سخن ها دارد که خلاصه آن در این سه بخش است :
◀️اول ؛
تهدید جدی نسبت به خائنان بیت المال ، و خود امام بیشترین و شدیدترین تهدیدات را نسبت به اینان دارد؛
إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْ ءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ ثَقِيلَ اَلظَّهْر..(نامه ۲۰)
◀️دوم ؛
برخورد جدی با مفسدان اقتصادی در حدی که بالاتر از برخوردهایی است که با دشمن خونی در میدان جنگ میشود ، چراکه سوداگران و فتنه انگیزان میدانهای اقتصادی با رفتار غیر انسانی شان منجر به نابودی کشور میشوند؛
"فان خطت بکم الامور المردیه و سفه الاراء الجایره .... لاوقعن بکم وقعه لایکون یوم الجمل" (نامه ۲۹)
◀️سوم ؛
در این برخورد شدید با مفسدان اقتصادی ، باید کاملا بدون تبعیض و تفاوت بوده باشد و وابستگی های قومی و جناحی آنان اصلا مورد لحاظ قرار نگیرد ، امام (ع) در این راستا با کسی تعارف ندارد و باقاطعیت میگوید اگر حسن وحسین هم (معاذالله) آلوده به چنین فسادی شوند با آنان هم اینچنین خواهم بود ؛
"ارْدُدْ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ..." (نامه ۴۱)
خود ایشان وقتی شنید یک مسئول تیم اقتصادیش بنام علی بن هَرَمه رشوه گرفته ، به قاضی اهواز رفاعه نوشت او را دربند کن ودر روز جمعه شلاق بزن .(معالم قریه)
واقعا ما در این بخش چقدر ما مشکل داریم ؟!
🔰۱۰) جابجایی مسئولیت ها ومسئولین ؛
امام (ع) وقتی ابن ابی سلمه را از حاکمیت بحرین با قاطعیت برداشت ، نوشت که مدیریت شما مورد قبول است ، اما دوست دارم کنارم در سفر به شام باشی ؛
"زَعْتُ يَدَكَ بِلاَ ذَمٍّ لَكَ وَ لاَ تَثْرِيبٍ عَلَيْكَ فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ اَلْوِلاَيَةَ وَ أَدَّيْتَ اَلْأَمَانَةَ فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِينٍ وَ لاَ مَلُومٍ وَ لاَ مُتَّهَمٍ وَ لاَ مَأْثُومٍ فَلَقَدْ أَرَدْتُ اَلْمَسِيرَ إِلَى ظَلَمَةِأَهْلِ اَلشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي".(نامه ۴۲)
و گاهی بخاطر ضعفهای مدیرانش دست به تغییر میزد؛مانند محمدبن ابی بکر که اواز مصر برداشت چون توانایی اداره آن مجموعه بزرگ را نداشت و البته خوشایند محمد هم این تغییر مدیریت نبود؛
بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِی مَوْجِدَتُکَ مِنْ تَسْرِیحِ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِی مَوْجِدَتُکَ مِنْ تَسْرِیحِ الْأَشْتَرِ إِلَى عَمَلِکَ...وَ لَوْ نَزَعْتُ مَا تَحْتَ یَدِکَ مِنْ سُلْطَانِکَ- لَوَلَّیْتُکَ مَا هُوَ أَیْسَرُ...(نامه ۳۴)
🔰۱۱) باید برنامه های اقتصادی دور از تنگ نظری و فردگرائی باشد ، امام (ع) هرگونه استبداد رای و خردفردی را در امور عمومی مردم ، تخطئه نموده.
در نامه به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان نوشت:
مسئولیت؛ امانتی است بر گردن تو که بایدپاسخگو باشی.وحق نداری به ملّت استبداد ورزی و خودسرانه تصمیم بگیری یا بی در دست داشتن سندی اطمینان بخش، به کار مهم و خطیری دست بری. "لَیْسَ لَکَ اَنْ تَفْتاتَ فی رَعِیَّةٍ وَلاتُخاطِرَ اِلاّ بِوَثیقَةٍ"(نامه۵).
https://telegram.me/sorooshmarefat